توسط najm137 » چهارشنبه مه 25, 2011 3:30 pm
سؤال:
سلام عليكم و رحمة الله
بنده كودكي در سن قبل از پنج دارم ميخواستم قبل از اين كه كودكم را مورد آموزش قبل از پنج قرار بدهم از خصوصيات اين آموزش خبردار شوم اگر براي شما مقدور است در اين مورد توضيح دهيد؟
و آيا براي اين نوع آموزش توجيه علمي هم وجود دارد اگر امكان دارد آن را مفصلاً بيان نماييد تا با آگاهي بيشتر در اين زمينه قدم بردارم؟
جواب:
خصوصيات آموزش قبل از پنج در چند مورد است كه به ترتيب بيان ميكنيم:
1- با استفاده از انواع روشهاي آموزش قبل از پنج، ميتوانيم ضمن عمق بخشيدن ارتباط بيشتر با كودك و جهت بخشي رشدآميز آن، دربهاى ترقّي و موفّقيت را به روي وي باز كنيم، قبل از اين كه مديريت ذهن و روح كودك را همسالان نوزاد او يا محيط اطرافش به عهده بگيرد.
2- تعهد بچه نسبت به خانواده.
3- حفظ كودك، در دوران كودكي و نوجواني و بلوغ: عدم تقليد و كم تأثير پذيري از محيط اطراف و هم سن و سالان خودش است.
4- پيشرفت از نظر علمي و فكري را به همراه دارد و بيشتر مطالب را ميفهمد.
5- شكلگيري شخصيت كودك.
6- عدم عصيان و اطاعت پذيري.
7- عدم انحراف از مسير ارزشي ايدهآل خانواده.
8- هرز نرفتن استعدادهاي كودك.
9- درس نخوان يا ضعيف نبودن كودك در دوران مدرسه.
10- سخت و سنگين نبودن درس يا دين براى كودك.
نظريههاي جديد براي توجيه علمي آموزش مقدماتي كودك قبل از پنج به شرح زير است:
1-بر خلاف نظريههاي سابق نظريات جديد علمي تاكيد دارند كه: هوش كودكان و ميزان رشد آن ثابت نيست و بر حسب محيطي كه در آن رشد ميكند خصوصاً در 5 سال اول زندگي ميتواند افزايش يا كاهش يابد.
2- تغييرات ظرفيت مغز، هنگامي كه به منتهاي سرعت رشد خود ميرسد (از تولد تا 5 سالگي) در بالاترين سطح قرار ميگيرد ولي اين ميزان تغييرات، چند سالي پس از تولد به تدريج تقليل پيدا ميكند.
هر چه طفل كوچكتر باشد محيط اطراف در او اثر بيشتري دارد و همانطور كه ميتواند او را سست، بيمسؤوليت، منحرف و... بنمايد همين طور ميتواند سطح هوشي و استعداد وي را بيشتر تغيير دهد.
از اين رو آموزش خواندن و یا آموزش هر موضوع دیگر كه نوعي تحريك مغزي محسوب شده و كودك فرايند فراگيري را خيلي آسانتر از بزرگسالان انجام ميدهد سطح هوش و نيروي فكري را بالا ميبرد.
اكنون ثابت شده كه پرورش فكري در طول زندگي به شكل يكنواخت پيش نميرود بلكه سير آن نزولي است بنابراين آنچه كه قبل از دبستان از دست ميرود جبران آن مشكل يا غير ممكن است.
آموزشهاي آينده بر مبناي آنچه كه در گذشته آموخته شده، صورت ميگيرد. اگر كودك به حدي برسد كه بياموزد و از آموختن لذت ببرد در آينده با هم قطاران خود تفاوتهاي بسياري خواهد داشت.
دكتر بنيامين اس. بلوم، استاد تعليم و تربيت دانشگاه شيكاگو و رئيس سابق انجمن تحقيقات تعليم و تربيت امريكا اميدوار است با درك بيشتر آثار و نتايج مراحل آموزش اوليه و انجام تغييرات لازم در طرز توجه به كودكان بتوانيم نسبت اطفال باهوش را در اجتماع خود در مقايسه با اطفال ضعيف به اندازهي زيادي بالا برده و ره آورد ارزندهاي در جامعه بدست آوريم.
طبق گفتهي دكتر بلوم آنچه يك كودك در شروع زندگي ميآموزد، دوام و خصوصيتي دارد كه در كودك فاقد آن آموزشها ديده نميشود. اين خود دليل ديگري است كه چرا والدين بايد به آموزش اوليهي و قبل از پنج كودك توجه داشته باشند.
3- رشد ظرفيت فكري افراد از تولد تا 5 سالگي 50 درصد از 5 تا 8 سالگي 20 درصد و بعد از 8 سالگي 30 درصد ميباشد. اين ارقام بر پايه كشفيات دكتر بلوم بوده است. بنابراين محيط مناسب آموزشي در منزل بسيار لازم و مؤثر است.
4- پوشش خاكستري مغز كودكان را ميتوان به كامپيوتر تشبيه نمود كه بايستي قبل از استفاده مؤثر از آن برايش برنامهريزي كرد. كودكان از طريق تحريكات عصبي حواس پنجگانه به آن برنامه ميدهند و هر اندازه اين تحريكات بيشتر باشد ظرفيت مغز بزرگتر ميشود در نتيجه هوش و استعداد آنان افزونتر ميگردد.
5- براي هر نوع آموزش ويژه در زندگي كودك دورانهاي حساسي وجود دارد، اين دورانهاي حساس مراحلي از رشد هستند كه حالت فيزيولوژيكي رشد مغز و فراگرفتن نوع خاصي از آموزش را براي وي آسانتر ميكنند. پس از گذشت اين دوران فراگيري آن نوع معين از آموزش مشكل و احتمالاً غير ممكن ميگردد.
6- با پي بردن به ارزش رشد هوش كودكان ثابت شده كه كودك تا قبل از 5 سالگي اگر زمينه فراگيري آن فراهم شود تا پنج زبان خارجي را كاملاً ميتواند به راحتي ياد بگيرد و در مغز خود 5 فايل جداگانه ايجاد كند. ولي بعد از 7 سالگي براي يادگيري زبان دوم از همان يك فايل زبان مادري كه فراگرفته براي زبان دوم شاخه باز شده به همين دليل آموختن زبان دوم با دشواري همراه است.
علت يادگيري سريع و آسان زبان دوم و در سنين پائين، خصوصيات فيزيولوژيكي ويژهي مغز در اين سنين ميباشد.
اگر كودكي در دوران مناسب آموزش زبان با سه زبان روبرو باشد، يكي در منزل، يكي در مدرسه و يكي را معلم سرخانه، او نميداند كه سه زبان ياد ميگيرد، بلكه اين حقيقت را ميداند كه در منزل بايد به يك طريق، در مدرسه به يك طريق و با معلم سرخانه به طريقي ديگر صحبت كند.
گر چه در مغز يك جدايي تشريحي براي چگونگي صحبت كردن سه زبان مختلف وجود ندارد ولي به هر حال يك كليد حساس و مؤثري موجود است كه به هر شخص اجازه ميدهد از يك زبان برگشته و به زبان ديگر صحبت كند. اين كليد را «رفلكس معين يا برگشت دهنده» مينامند.
7- هر كودكي داراي كششي براي پيگيري، تحقيق، تلاش و كوشش، جستجوي تازگيها و سوژههاي مهيج، آموختن با استفاده از هر يك از حواس پنجگانه، براي ارضاء و كنجكاوي بي پايان خود ميباشد. اين كشش نيز مانند احساس گرسنگي، تشنگي، ناراحتي از درد و غيره غريزي است.
اطفال كوچك كه داراي كنجكاوي زيادي هستند، اكثراً در مدرسه مزاحم و شيطان تشخيص داده ميشوند، آموزگاران نميتوانند نياز بسيار زياد آنان را به محركهاي فكري تشخيص دهند.
8- كودكان غريزه و تمايلي براي احراز شايستگي و صلاحيت دارند، يك ميل باطني كه چگونه بدان دست يابند. آنان سعي ميكنند چيزي درست كنند. ميگيرند، كوشش ميكنند يا تكرار ميكنند، جستجو ميكنند و سعي ميكنند براي لذت بردن به محيط اطراف خود مسلط شوند. براي اينكه بدانيم اين كوشش چقدر در كودك قوي است كافي است ملاحظه كنيم وي با چه تلاش سعي دارد تمام كارهاي خود را شخصاً انجام دهد. حال هر چه ميخواهد انجام آن كار خسته كننده باشد.
دكتر روبرت روانشناس ميگويد هر چه بيشتر طفوليت انسان را بررسي كنيم در مييابيم اين سنين صرفاً براي رشد دستگاه عصبي و عضلات نيست بلكه زمان فعال كسب آموزشي و معلوماتي است كه اساس زندگي آتي را تشكيل ميدهد. طفلي كه داراي شانس جمعآوري ادراكات و تجربيات در مغز خود و سپس كسب آموزش است، ميتواند در زندگي فرد باهوش و مسلطي گردد.
9- آموختن ميتواند در حقيقت لذت بخش و شادي آفرين باشد. كودكان با ميل و رغبت، آموزشهاي لازم را فرا ميگيرند. به شرط آن كه سعي و تلاش آنها با تنبيهات و پرهيز و هشدار، ترس رقابت يا فشار منحرف نگردد.
والحمدلله رب العالمين