درسهاى زمانه شناسي جمادى الآخرى 1444 شماره 135
اختلاف نظرهاى آقاى خامنه اى با مرحوم رفسنجاني در امور مهمه كشور
1- اشاره به اين مبحث جهت تامل و درس كرفتن از انديشه هاى طرفين است در مرور زمان كه كدام صحيح و يا به مصلحت بوده است نه اينكه عيبي باشد در اختلاف نظر دو صاحبنظر سياسي
2- براى رسيدن به اين هدف بايدنظرات آنها را بدون ملاحظه موقعيت حكومتى و حاكميتى و لوازم آن مطالعه كرد به عنوان نظرات دوشخصيت سياسى انقلاب
3- ضمن اينكه فراموش نشود كه آقاى خامنه اى تا بعد بيروزى انقلاب يك شخصيت انقلابى رسطح استان بوده و با بيكيريهاى مرحومرفسنجانى و بيشنهاد و اصرار امام را به عضويت آقاى خامنه در شوراى انقلاب راضى مي كنند وايشان از مشهد به تهران مى آيد و در ادامه هم مرحوم رفسنجانى بيكيري حضور ايشان در موقعيتهاى مهم است تا آخرين منصب رهبرى كه كل كاركرداني انتصاب رهبري فعلى با تدبيرات مرحوم رفسنجانى بود
1- اختلاف نظر آقايان رفسنجانى و خامنه اى در سفارش غذا براى بذيرايي جلسات دولتي
https://www.aparat.com/v/7HiMR2- اختلاف نظر مرحوم رفسنجانى و آقاى خامنه ای در مورد سریال سربداران
مرحوم رفسنجانی در جایی از خاطراتش در تاریخ 12 بهمن 1362 در کنار نوشتن از مسائل روزانه مربوط به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در مورد سریال سربداران نوشته است : رئیس جمهور [آقاى خامنه ای] ایرادی به سریال «سربداران» داشتند که من ردکردم؛ ایشان ناراحت شدند و من پشیمان. (همان منبع)
3- اختلاف نظر در نخست وزيري ميرحسين موسوى كه مرحوم رفسنجاني موافق و بيت امام و امام ووو اما رئيس جمهور وقت آقاى خامنه اى مخالف بودند
شرحش مفصل و معروف است و در سانه ها منتشر شده است
4- اختلاف نظر مرحوم رفسنجانى و آقاى خامنه ای در حكم جهاد دادن امام خميني
اختلاف نظر در اواخر جنگ: آقاى خامنه اى درباره اختلاف نظر خود با آقای هاشمی در سالهای پایانی جنگ تحمیلی میگویند:
«سال گذشته - ۱۳۶۶ - سپاه پیشنهاد کرد که امام حکم جهاد صادر کنند، یک پیشنهاد مُدوّنی هم دادند به شورای عالی پشتیبانی گفتند که امام حکم جهاد صادر کنند، افرادی بین شانزده سال یا هجده سال تا چهل سال، همه بیایند جنگ و آموزش ببینند؛ ما میخواهیم ۱۵۰۰ گردان تدارک ببینیم. در شوراهای پشتیبانی بنده مخالف بودم، من تنها کسی بودم که با این فکر مخالفت میکردم. من گفتم من مخالفم، دلایلی هم داشتم البته برادر عزیزمان آقای هاشمی صددرصد مدافع بود. ما با اینکه نظراتمان خیلی به هم نزدیک است، گاهی اوقات سر یک چنین چیزی یک اختلاف اینجوری پیدا میشود بین نظرات ایشان و بنده، ایشان صددرصد گفتند که نخیر، این خوب است. ایشان گفتند خب رهبری امام یعنی همین، رهبر یعنی همین، معجزهاش را بگذار رهبری نشان بدهد، من خوفم از این بود که اگر حکم جهاد صادر بشود [و] ما نتوانیم جذب کنیم، مردم میآیند ما نمیتوانیم جذب کنیم، میماند رو دستمان، آن حکم هم باطل میشود. بعد من گفتم که خب ما داریم در شورای پشتیبانی برای امام تکلیف معیّن میکنیم. ما میگوییم ایشان صادر نکنند شما میگویید ایشان صادر بکنند. خود امام که زنده است ما برویم بگوییم آقا شما خودتان چه مصلحت میدانید؟ همه پسندیدند.بنا شد بنده با آقای هاشمی برویم خدمت امام. رفتیم. امام گفتند که نه! حکم جهاد که من صادر نمیکنم، شماها هم هیچ وقت به این فکر نیفتید. یعنی ایشان اهمیت قضیه حکم جهاد عمومی را خیلی زیاد [میدانستند]، گفتند نه این مصلحت نیست خود شماها [اقدام] بکنید که منجر شد به آن حرکتی که بنده با آقای هاشمی و برادرهای دیگرِ مسئول راه افتادیم در شهرستانها، اینجا، آنجا که الحمدلله خیلی هم خوب شد؛ یعنی طرح واقعاً نمرهبندی از حضور مردم خیلی خوب شد.»
5- اختلاف نظر در بيشنهاد و اصرار مرحوم رفسنجاني جهت رهبر شدن آقاى خامنه اى بعد امام خميني
آقاى خامنهای در جلسه ۱۴ آذر ۱۳۶۸ مجلس خبرگان که برای معرفی او به عنوان جانشین روحالله خمینی تشکیل شده بود، گفت:
«دو هفته پیش که این موضوع (جانشین امام خمینی شدن به عنوان رهبر) مطرح شد، به آقای هاشمی (رفسنجانی) گفتم که من حقیقتا لایق این مقام نیستم. من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایون حرفم حجت نیست و مدیریت رهبر را هم ندارم. خوب این چه رهبری خواهد بود؟» او در همان جلسه، بعد از قطعی شدن جانشینی خمینی که با مهندسی هاشمیرفسنجانی امکانپذیر شد، گفت: «باید خون گریست به حال جامعه اسلامی که حتی احتمال رهبر شدن کسی مثل بنده در آن مطرح بشود.»
7- اختلاف بر سر رابطه و مذاكره با امريكا
از زبان خود مرحوم رفسنجاني:
https://www.aparat.com/v/NzByJhttps://www.aparat.com/v/8ECtOویدئویی از مصاحبه با مرحوم هاشمی رفسنجانی منتشر شده که ظاهرا واکنشی است به ویدیوی دفتر آقاى خامنهای در نکوهش "اعتماد به آمریکا". رفسنجانی در این ویدئو از عواقب منفی قطع رابطه با آمریکا و پافشاری آقاى خامنهای بر تداوم آن میگوید.
"کانال خانه موزه هاشمی" ویدئویی را از بخشی از مصاحبهای از او منتشر کرده که با توجه به زمان انتشار آن واکنشی به نماهنگی تازه انتشاریافته از سوی دفتر آقاى خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تلقی میشود. آقاى خامنهای در این نماهنگ در نکوهش "اعتماد به آمریکا" و در باره اختلافش با مرحوم رفسنجانی بر سر مذاکره با این کشور سخن میگوید.
در ویدئوی دو دقیقهای انتشاریافته از سوی خانه موزه رفسنجانی که بخشی از یک مصاحبه است، رئیس درگذشته شورای مصلحت نظام و رئیس جمهور اسبق ایران در مورد اختلاف نظر با آقاى خامنهای میگوید: «اختلاف که ما همیشه داشتهایم، و در همه مسائل بدون اختلاف نظر نبودهایم. یکی از آنها مسئله آمریکا بود.»
مرحوم هاشمی رفسنجانی میگوید در اواسط دوران ریاستجمهوری او، آقاى حسن روحانی، مشاور من و رئیس شورای هماهنگی عالی امنیت ملی بود و میافزاید: «نظر او هم مثل من بود که ما باید مسئلهمان را با آمریکا حل کنیم. آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس، و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم.»
مرحوم هاشمی رفسنجانی در ادامه افزوده است: «خیلی بحث کردیم. یکی - دو ساعت بحث کردیم {در باره آمریکا} و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند. همین الان هم همینطور است. من گفتم نمیتوانم حرف دیگری به شما بزنم و فقط مسئلۀ ما و خداست. بالأخره در روز قیامت از من و شما میپرسند چرا اینهمه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد. اگر اینها را بر عهده میگیرید، من دیگر حرفی ندارم. ایشان گفتند: بله، جواب خدا با من باشد.»
پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر جمهوری اسلامی شامگاه یکشنبه دهم مرداد ماه (اول اوت) یک "نماهنگ" حدود پنج دقیقهای منتشر کرد که بخشی از آن به دیدار آقاى خامنهای با اعضای مجمع تشخیص مصلحت در فروردین ۱۳۹۱ و بخشی دیگر به آخرین ملاقات او با حسن روحانی و اعضای دولت دوازدهم مربوط میشود.
در این ویدئو پاسخ آقاى خامنهای مبنی بر این پاسخ خدا را خودش خواهد داد، منتشر نشده است.
پیام اصلی این فیلم را که "عبرت آیندگان" نام دارد، میتوان چنین خلاصه کرد: آقاى خامنهای از سالیان پیش "همواره استدلالهایی برای بیاعتمادی به غرب و ضررهای مذاکره با آمریکا، جز در بعضی مسائل مشخص" بیان کرده که طرفداران مذاکره با آمریکا پاسخی برای آنها نداشتهاند.
فیلم با نمایش صحنههایی از مذاکرات نمایندگان جمهوری اسلامی و کشورهای موسوم به ۱+۵ آغاز میشود که به امضای توافق هستهای در تیرماه ۹۴ و اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) چند ماه بعد منجر شد.
در ادامه فیلم بخشی از سخنان ىقاى خامنهای در دیدار ششم مرداد با اعضای دولت روحانی پخش میشود. او در این دیدار تاکید کرد که تجربه دولت دوازدهم نشان داد که "اعتماد به غرب جواب نمیدهد".
در قسمتی از فیلم که در رسانهها بازتاب گستردهای داشته، آقاى خامنهای با اشاره به سابقه بحث و اختلاف با مرحوم رفسنجانی، رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید: «با خود ایشان جلسات متعددی صحبت کردم صدای آقای هاشمی ضبط است در شورای عالی امنیت ملی که گفتند فلانی در این زمینه استدلالهایی دارد که ما جواب آن استدلالها را نداریم.»
مرحوم رفسنجانی در دیدار فروردین ۹۱ میگوید آقاى حسن روحانی، رئیس وقت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص، فهرستی در دو ستون تهیه کرده که در آن "فواید و ضررهای" ارتباط و مذاکره با آمریکا بیان شده است.
رهبر جمهوری اسلامی در اینجا با لحنی اعتراضى سخنان مرحوم رفسنجانی را قطع میکند و با ذکر این که "ضررها توش نبود منافع بود فقط" میافزاید: «آقای روحانی در یک ستون ۱۰، ۱۵ مورد منافع را ذکر کردند و شما خودتان هم چند تا اضافه کرده بودید.»
دكتر حسن روحانی، رئیس جمهوری سابق چند روز پس از جلسه تودیع با آقاى خامنهای که در آن رهبر جمهوری اسلامی شکست ایده "اعتماد به آمریکا" را از اجزای کارنامه دولت وی ذکر کرد رواحنى در پاسخی تلویحی گفت: «بله، آدم نمی تواند به غرب اعتماد کند اما حرف زدن و توافق کردن شدنی است».
مصاحبه فائزه هاشمى دختر مرحومرفسنجانى درباره ويديوي عبرت آيندكان كه ازطرف دفتر آقاى خامنه اى توليد و نشر شده است:
اقتصاد میهن: دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره ویدیویی که اخیراً تحت عنوان «عبرت آیندگان» منتشر شده است گفت: پدر من پنج سال است دیگر نیست. نمیدانم از چه میترسید که اینطور ناجوانمردانه دست به تخریب میزنید. یعنی شما از مرده آقای هاشمی هم میترسید؟
فائزه هاشمی افزود: اگر واقعیتها را میگفتند، مهم نبود. اما اینها که گفتند، به دور از اخلاق، انسانیت و اصول اسلامی است. برای چه؟ البته این تخریب یک دلیل دیگر هم میتواند داشته باشد و آن نداشتن اعتماد به نفس است.
او توضیح میدهد که ویدیوی منتشر شده بیش از این که فیلم مستند باشد، یک کلیپ جانبدارانه است: «مستند تعریفی دارد. باید تاریخ را درست نقل کنی و حرفهای موافق و مخالف طرفین بحث را داشته باشی و قضاوت را به مردم بسپاری. اما در این مستند، صدای رسای آقای خامنهای را داشتیم و صدای بابا اصلا شنیده نمیشد. من اگر بیبیسی یا ایران اینترنشنال زیرنویس نگذاشته بودند، اصلا متوجه حرفهای او نمیشدم. بعد آقای خامنهای سه دقیقه حرف میزد. صحبت بابا یک ثانیه بود.»
فائزه هاشمی میگوید: «پدرم به عنوان یک سیاستمدار، روابط با دنیا را ضرورت کشورداری و حکمرانی میدانست اما الان متاسفانه اهمیت نمیدهند و کشور دچار سوء مدیریت شده و هیچ کس فکر نمیکند با این سیاست تهاجمی، به چه هدفی رسیدهایم که آن را ادامه میدهیم»
فائره هاشمی میگوید: «هر دانشجوی کلاس اول علوم سیاسی یا دانشجوی فوق لیسانس و دکترای روابط بینالملل میداند که در روابط خارجی اصلا اعتماد جایی ندارد. چون اگر ما واقع گرایانه به موضوعات نگاه کنیم، در سیاست خارجی حرف اول را قدرت و حرف دوم را منافع میزند که البته این دو در هم تنیدهاند. اعتماد جایی ندارد، یعنی همه کشورها دارند تلاش میکنند منافع بیشتری را کسب کنند. چون منابع در دنیا محدود است، کشورها به طور طبیعی در تعارض قرار میگیرند. کسی دنبال اعتماد نیست. هرکشوری با یک مذاکره خوب و معقول در چارچوب اصول بینالملل، چیزهایی را که حق خود میداند، مطالبه میکند.
در مذاکره اصلا بحث اعتماد مطرح نیست. ما باید خودمان دیپلماسی فعال و حرفهای داشته باشیم. قرار نیست اعتماد کنیم. در مذاکره شما دو تا چیز میدهی و دو تا چیز میگیری. مذاکره چه در داخل و چه در خارج از کشور نمیشود یک طرفه باشد. در مذاکره، هر طرفی که دیپلماسی فعالتر و هوشمندی بیشتری داشته باشد، طبیعتا میتواند امتیازات بیشتری بگیرد. اما این که مذاکره را هم به عنوان کلاه سر گذاشتن و… ببینیم و فکر کنیم وقتی به مذاکره میرویم، باید تمام منافع ما تامین شود و تمام شروط ما اجرا شود، ناآگاهی نسبت به شرایط مذاکره است. اگر اختلافی وجود نداشت که مذاکره نیاز نبود. مذاکره باید بر اساس منافع طرفین باشد که برد برد باشد. ما نمیتوانیم دنبال مذاکره برد باخت باشیم چون کشوری تن نمیدهد که طرف بازنده باشد.»
8- اختلاف بر سر كانديد شدن مرحوم رفسنجاني در انتخابات رياست جمهورى قبل احمدينجاد
آقاى خامنه ای، از پیش از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد مخالف کاندیدا شدن اکبر هاشمی رفسنجانی برای پست ریاست جمهوری بوده است.
حسن روحانی که در سال ۱۳۸۴ دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود، حکایت می کند که در آن زمان، در جلسه ای خصوصی به آیت الله خامنه ای گفته "اگر مطمئن شوم آقای هاشمی کاندیدا نمی شود حاضرم کاندیدای ریاست جمهوری شوم." آقای خامنه ای گفته می داند اکبر هاشمی رفسنجانی کاندیدا نخواهد شد و افزوده: "اگر بخواهد به نظام کمک کند، بهتر است همین کار فعلی [ریاست مجمع تشخیص] را انجام دهد."
هاشمی رفسنجانی می گوید که حاضر بوده در صورتی که علی اکبر ولایتی کاندیدای واحد اصولگرایان شود، از حضور در انتخابات خودداری کند و حتی پیشنهاد کرده که رهبر، از بقیه اصولگرایان بخواهد از ولایتی حمایت کنند، اما آقای خامنه ای زیر بار نرفته است. نهایتا: "در آخرین قراری هم که با ایشان گذاشتیم گفتم اگر این کار را نکنید، من می آیم. تا قبل از آن واقعا نمی خواستم بیایم."
هاشمی توضیح می دهد که در روز ثبت نام برای انتخابات، آیت الله خامنه ای بر خلاف معمول او را برای دیدار هفتگی دعوت نکرده و در نتیجه، بدون مشورت نهایی با رهبر ثبت نام کرده است: "آقا از سفر کرمان برگشته بودند، ما معمولا سه شنبه به دیدار آقا می رویم اما آن سهشنبه ایشان دعوت نکردند. گفتم شاید معذوریت دارند یا خسته هستند. گفتم اگر پیش ایشان بروم و مساله انتخابات و حضورم را مطرح کنم، یا می گویند نیایید که من هم نمی آیم و بعد اگر در جامعه مشکلی پیش آمد به عهده رهبری می افتد که صحیح نیست یا می گویند بیایید که این از اصل ایشان که نباید در انتخابات به نفع کاندیدای خاص دخالت کنند دور می شود، یا هیچ نمی گویند و می گویند خودت میدانی که این هم زیبنده ارتباط ما دو نفر نیست."
آیت الله خامنه ای، بعدها پنهان نمی کند که از کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی راضی نبوده است. به گفته آقای هاشمی، سال بعد که او می خواسته در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبت نام نکند، از جانب رهبر پیام می رسد که آن وقت که نباید می آمدی، آمدی و حالا که واجب است بیایی نمی آیی؟
اعتراض به انتخابات ۱۳۸۴
در پی اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاست جمهوری نهم و پیروزی محمود احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی مدعی می شود نیروهایی با "تبلیغات، تخریب و وارد کردن گسترده نیروهای منسجم در سه استان" بر نتایج انتخابات تأثیر گذاشته اند. این ادعا، به ویژه به مرحله اول انتخابات ارتباط دارد که محمود احمدی نژاد، با فاصله اندکی از مهدی کروبی جلو افتاده و به عنوان منتخب دوم، به مرحله بعدی رای گیری رسیده بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی در یک دیدار خصوصی می گوید: "کسانی هستند که پشیمان می شوند و توبه می کنند و از من عفو می خواهند و چیزهایی می گویند... مثلا گروهی آمدند و گفتند بچه های بسیج تصمیم گرفتند، ماده یا مرکبی پیدا کنند تا مهر انتخابات را پاک کنند. اینها از صبح تا شب بارها رفتند رأی دادند و مهرش را پاک کردند و رفتند جای دیگر رأی دادند. اگر در تهران ۱۰۰ نفر باشند مهم نیست ولی اگر تصمیم سازمانی باشد و بخواهند در سراسر کشور این کار را بکنند، رقم عجیبی است."
هاشمی می افزاید: "یا رقمی از شناسنامه های المثنی گفتند که تاسف بار است. از مدت ها پیش به بهانه های مختلف شناسنامه های المثنی درست کردند که متمرکز بود. در یک موقعیت تصمیم گرفتند از آنها استفاده کنند. یا تقلب های فراوانی که در خواندن آرا شد که اسناد فراوانی موجود است... اگر اینها را به جامعه بگویم، انقلاب را می شکنم. لذا بعد از انتخابات تصمیم گرفتم نگویم."
او به حدی از نحوه برگزاری انتخابات گلایه دارد که تصمیم می گیرد در انتخابات سال بعد مجلس خبرگان نامزد نشود. این تصمیم، به اختلاف نظری جدید میان او و آیت الله خامنه ای می انجامد: "ما دخالت سپاه رادر انتخابات سال ۸۴ دیده بودیم و به ایشان هم گفته بودیم و ایشان ادله ما را می دانستند. بعد از اینکه بحث ثبت نام پیش آمد، گفتم شرکت نمی کنم. ایشان ابتدا توسط آقای [واعظ] طبسی و دکتر روحانی به من پیغام دادند که شما باید بیایید. شما در ریاست جمهوری نبایست می آمدید که آمدید ولی اینجا که باید بیایید، نمی آیید."
هاشمی رفسنجانی به رایزنی ها ترتیب اثر نمی دهد و در نتیجه رهبر شخصا به مذاکره با او می پردازد: "استدلال ایشان این بود که اگر تودر این خبرگان نباشی و برای من حادثه ای پیش بیاید، معلوم نیست بعدش چه می شود.... اگر در جلسه بعد از رحلت امام تو نبودی، آن جلسه به خوبی تمام می شد؟ گفتم من در آن روزها خیلی موثر بودم ولی الان این گونه نیست."
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه می دهد: "دلایل مرا نپذیرفتند و به من امر کردند باید ثبت نام کنید واضافه کردند که نام نویسی شما در انتخابات مجلس خبرگان یک تکلیف الهی است و واجب. گفتم من که بر خودم واجب نمی دانم. شما که واجب می دانید، تهیه مقدمات آن نیز بر شما واجب است. مقدمات مورد نظر را گفتم که ایشان پذیرفتند و عملی کردند و من هم نامزد شدم."
ظاهرا منظور هاشمی رفسنجانی از مقدمات، اجازه تشکیل "کمیته صیانت از آرا" در انتخابات مجلس خبرگان ۱۳۸۵ بوده که رهبر با آن موافقت می کند و این کمیته، به نظارت بر نحوه برگزاری انتخابات در سال ۱۳۸۵ میپردازد.
هرچند سه سال بعد، نهادهای زیرنظر رهبری تشکیل کمیته ای مشابه برای نظارت بر انتخابات ۱۳۸۸ را بر نمی تابند.
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی به منتقد سرسخت دولت او تبدیل می شود.
هاشمی در بهمن ۱۳۸۵، در پاسخ به این سوال که آیا با رهبر در مورد انتقاداتش از دولت حرف می زند یا نه می گوید: "با ایشان صحبت هایی کردم. البته مدتی است که صحبت نمی کنم... مایل نیستم ایشان احساس ناراحتی کنند."
در مهر ۱۳۸۷ رضا تقوی رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه به دیدار هاشمی رفسنجانی می آید تا از او گله کند که چرا هیچ وقت در خطبه های نماز جمعه اش از دولت تعریف نمی کند. وقتی هاشمی می گوید "اشکالات به کارهای دولت را خیلی جدی می بینم" تقوی اصرار می کند که "مثبتات را بگویید" و جواب می شنود: "مثبتاتی نمی بینم."
اعتراض به انتخابات ۱۳۸۴
در پی اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاست جمهوری نهم و پیروزی محمود احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی مدعی می شود نیروهایی با "تبلیغات، تخریب و وارد کردن گسترده نیروهای منسجم در سه استان" بر نتایج انتخابات تأثیر گذاشته اند. این ادعا، به ویژه به مرحله اول انتخابات ارتباط دارد که محمود احمدی نژاد، با فاصله اندکی از مهدی کروبی جلو افتاده و به عنوان منتخب دوم، به مرحله بعدی رای گیری رسیده بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی در یک دیدار خصوصی می گوید: "کسانی هستند که پشیمان می شوند و توبه می کنند و از من عفو می خواهند و چیزهایی می گویند... مثلا گروهی آمدند و گفتند بچه های بسیج تصمیم گرفتند، ماده یا مرکبی پیدا کنند تا مهر انتخابات را پاک کنند. اینها از صبح تا شب بارها رفتند رأی دادند و مهرش را پاک کردند و رفتند جای دیگر رأی دادند. اگر در تهران ۱۰۰ نفر باشند مهم نیست ولی اگر تصمیم سازمانی باشد و بخواهند در سراسر کشور این کار را بکنند، رقم عجیبی است."
هاشمی می افزاید: "یا رقمی از شناسنامه های المثنی گفتند که تاسف بار است. از مدت ها پیش به بهانه های مختلف شناسنامه های المثنی درست کردند که متمرکز بود. در یک موقعیت تصمیم گرفتند از آنها استفاده کنند. یا تقلب های فراوانی که در خواندن آرا شد که اسناد فراوانی موجود است... اگر اینها را به جامعه بگویم، انقلاب را می شکنم. لذا بعد از انتخابات تصمیم گرفتم نگویم."
او به حدی از نحوه برگزاری انتخابات گلایه دارد که تصمیم می گیرد در انتخابات سال بعد مجلس خبرگان نامزد نشود. این تصمیم، به اختلاف نظری جدید میان او و آیت الله خامنه ای می انجامد: "ما دخالت سپاه رادر انتخابات سال ۸۴ دیده بودیم و به ایشان هم گفته بودیم و ایشان ادله ما را می دانستند. بعد از اینکه بحث ثبت نام پیش آمد، گفتم شرکت نمی کنم. ایشان ابتدا توسط آقای [واعظ] طبسی و دکتر روحانی به من پیغام دادند که شما باید بیایید. شما در ریاست جمهوری نبایست می آمدید که آمدید ولی اینجا که باید بیایید، نمی آیید."
هاشمی رفسنجانی به رایزنی ها ترتیب اثر نمی دهد و در نتیجه رهبر شخصا به مذاکره با او می پردازد: "استدلال ایشان این بود که اگر تودر این خبرگان نباشی و برای من حادثه ای پیش بیاید، معلوم نیست بعدش چه می شود.... اگر در جلسه بعد از رحلت امام تو نبودی، آن جلسه به خوبی تمام می شد؟ گفتم من در آن روزها خیلی موثر بودم ولی الان این گونه نیست."
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه می دهد: "دلایل مرا نپذیرفتند و به من امر کردند باید ثبت نام کنید واضافه کردند که نام نویسی شما در انتخابات مجلس خبرگان یک تکلیف الهی است و واجب. گفتم من که بر خودم واجب نمی دانم. شما که واجب می دانید، تهیه مقدمات آن نیز بر شما واجب است. مقدمات مورد نظر را گفتم که ایشان پذیرفتند و عملی کردند و من هم نامزد شدم."
ظاهرا منظور هاشمی رفسنجانی از مقدمات، اجازه تشکیل "کمیته صیانت از آرا" در انتخابات مجلس خبرگان ۱۳۸۵ بوده که رهبر با آن موافقت می کند و این کمیته، به نظارت بر نحوه برگزاری انتخابات در سال ۱۳۸۵ میپردازد.
هرچند سه سال بعد، نهادهای زیرنظر رهبری تشکیل کمیته ای مشابه برای نظارت بر انتخابات ۱۳۸۸ را بر نمی تابند.
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی به منتقد سرسخت دولت او تبدیل می شود.
هاشمی در بهمن ۱۳۸۵، در پاسخ به این سوال که آیا با رهبر در مورد انتقاداتش از دولت حرف می زند یا نه می گوید: "با ایشان صحبت هایی کردم. البته مدتی است که صحبت نمی کنم... مایل نیستم ایشان احساس ناراحتی کنند."
در مهر ۱۳۸۷ رضا تقوی رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه به دیدار هاشمی رفسنجانی می آید تا از او گله کند که چرا هیچ وقت در خطبه های نماز جمعه اش از دولت تعریف نمی کند. وقتی هاشمی می گوید "اشکالات به کارهای دولت را خیلی جدی می بینم" تقوی اصرار می کند که "مثبتات را بگویید" و جواب می شنود: "مثبتاتی نمی بینم."
رئیس مجمع تشخیص نظام در آذر ۱۳۸۷، در مورد اختلاف نظرهای خود با رهبر می گوید: "یک بار درباره این موضوع بحث کردیم و نتیجه این شد در مواردی که بحث می کنیم ونظرها واحد نمی شود، طبیعتاً ایشان حجتی ندارند که بخواهند به حرفم گوش دهند... اما من نمی توانم صرفا به نظر خودم عمل کنم زیرا حجت دارم. می گویم رهبرم چنین چیزی را گفته است."
وی همچنین خبر می دهد که هنوز "هر یکی دو هفته یک بار" با هم شام می خورند (او بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ خبر می دهد که ملاقات هایش با رهبر، به ماهی یک بار کاهش یافته).
اختلافات با رهبر جمهوری اسلامی، در اسفند ۱۳۸۷ و در جریان سفر به عراق نیز موضوع گفتگویی با آیت الله علی سیستانی رهبر شیعیان عراق قرار می گیرد که مسائل ایران را با جزئیات دنبال می کند. هاشمی رفسنجانی به آیت الله سیستانی توضیح می دهد: "اینها مهم نیست چون مباحث فکری است. آنچه مهم است این است که در عمل ما متحد عمل کنیم و به نظر رهبری عمل می شود."
با قانع نشدن آقای سیستانی از جواب های اکبر هاشمی رفسنجانی، نهایتا مسئول تشریفات آیت الله از همه حضار می خواهد وی و هاشمی را تنها بگذارند تا صحبت ها را به طور خصوصی ادامه دهند.
روایت هاشمی رفسنجانی از جلسه خصوصی این است: "توضیحاتی به ایشان دادم و برای اینکه ببینم نتیجه گرفتیم یا نه، آخرین بار از ایشان پرسیدم اگر جای ما بودید، در مورد این مسائل چه کار می کردید؟ اگر پیشنهادی دارید بگویید. ایشان گفتند با حرف هایی که شما گفتید، به نظرم اگر من هم بودم، همین کارها را می کردم."
انتخابات ۱۳۸۸ انتخابات ریاست جمهوری دهم در حالی نزدیک می شود که به روایت هاشمی رفسنجانی، نگرانی اصلی محافظه کاران کاندیداتوری محمد خاتمی است و حتی در مقایسه با خاتمی، ترجیح می دهند میرحسین موسوی نامزد شود: "شاید فکر می کردند آقای موسوی رای نمی آورد".
هاشمی نقل می کند: "یک روز رهبری به من گفتند بچه های اطراف ما می گویند شما به آقای خاتمی می گویید کنار نروید که آقای موسوی نیاید. یعنی تا این اندازه مساله شان جدی بود. من گفتم شما می دانید من هر دوی اینها را مثل هم می دانم. برای من چه فرقی می کند که این یا آن بیاید."
در نهایت، میرحسین موسوی می آید و احمدی نژاد در جریان مناظره تلویزیونی با او، به طور غیرمنتظره اتهاماتی را به اکبر هاشمی رفسنجانی و خانواده اش وارد می کند.
هاشمی رفسنجانی می گوید: "انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس العمل نشان دهند." اما معلوم می شود که قرار نیست انتظار هاشمی برای عکس العمل رهبر، قبل از انتخابات برآورده شود. در نتیجه، تصمیم می گیرد در قالب نامه ای سرگشاده به آقای خامنه ای، به صحبت های رئیس جمهور واکنش نشان بدهد.
حکایت می کند: "نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه می دادم، روزنامه چهارشنبه می نوشتند و اگر چهارشنبه می دادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت [قانونی] تبلیغات تمام می شد."
هاشمی رفسنجانی سپس، با اشاره ای مبهم به اطلاع خود از "برنامه های محافل مجریان انتخابات" می افزاید: "در همان فرصت باقیمانده نامه را برای مقام معظم رهبری فرستادم و متاسفانه در آن فاصله دو ساعت باقیمانده نامه به ایشان نرسید و چون جوابی به من نرسیده بود درآخرین لحظاتی که می خواستم خدمت ایشان بروم آن را منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر می خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم هنوز متن اصلی [نامه ارسالی] را ندیده بودند."
رئیس مجمع تشخیص، واکنش آقاى الله خامنه ای به نامه خود را چنین توضیح می دهد: "ایشان گفتند واقعا هیچ ملاحظه ای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم بعد از انتخابات منتشر می کردم. گفتم خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید. چون اگر می خواندید و به من می گفتید، منتشر نمی کردم و این مناسب نبود."
دومین دوره احمدی نژاد یکی از اتفاقات بعد از انتخابات که رسانه ها از آن بی خبر می مانند، این است که نمازجمعه ۲۹ خرداد را، بر حسب نوبت بندی ائمه جمعه تهران، باید هاشمی رفسنجانی می خوانده؛ اما آقاى خامنه ای با توجه به حساسیت شرایط، شخصا تصمیم به اقامه آن می گیرد. ظاهرا طبق روال هر گاه رهبر قصد خطبه خواندن داشته باشد، به جای امامی که نوبت معمول اوست نماز را اقامه می کند و آن امام، باید در "نوبت بعدی" خطبه بخواند (در کتاب عنوان نشده که "نوبت بعدی" یعنی چند هفته دیگر، اما نوبت هاشمی چهار هفته بعد فرا می رسد).
آقای خامنه ای در خطبه های خود، اتهامات محمود احمدی نژاد به شخص هاشمی رفسنجانی را نادرست می داند و از شخص هاشمی تعریف می کند. در عین حال، به صراحت یادآور می شود که نظرش به نظر احمدی نژاد نزدیک تر است.
رئیس مجمع تشخیص می گوید که آقاى خامنه ای بعد از خطبه ها، دردیداری خصوصی به او گفته حاضران در صف های جلوی نماز جمعه، از تعریف های رهبر از هاشمی رفسنجانی خوششان نیامده: " به من گفتند من دیدم اینهایی که پایین نشستند، از آن حرف های من که درباره شما بود اخم کردند." هاشمی می افزاید که واکنش همین حاضران، به صحبت های رهبر در مورد نزدیکی دیدگاه هایش به رئیس جمهور به کلی متفاوت بوده: "آن جمله را که گفتند یک دفعه همه زنده شدند و شروع به شعار دادن کردند."
جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸ نوبت به خطبه های نماز جمعه هاشمی رفسنجانی می رسد که در آن، از جمله پیشنهاد آزادی دستگیرشدگان، دلجویی از خانواده های کشته شدگان، دادن وقت صحبت به منتقدان انتخابات در تلویزیون و لزوم "رفع تردید" در ارتباط با انتخابات را مطرح می کند. این خطبه ها، واکنش شدید منصوبان آقاى خامنه ای را به دنبال دارد و در عمل، به آخرین خطبه های نماز جمعه هاشمی رفسنجانی درطول زندگیش تبدیل می شود.
در آستانه مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد در ۱۲ مرداد، رهبر در گفتگویی خصوصی، درخواست مهمی را از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح می کند که هاشمی رفسنجانی با تصریح بر اینکه "انتخابات را قبول ندارد"، زیر بار نمی رود.
روایت هاشمی چنین است: "آقا به من گفتند در تنفیذ شما باید حکم مرا به احمدی نژاد بدهید. گفتم من انتخاب او را قبول ندارم و شما هم می دانید و من او را رئیس جمهور نمی دانم و حاضر نیستم تأیید کنم ... ایشان گفتند اگر شما ندهید چه کسی بدهد؟ به آقای خاتمی که نمی توانم بگویم بدهد. به چه کسی بگویم؟ گفتم خودتان می دانید."
نتیجه سردرگمی ایجاد شده، بروز اتفاقی بی سابقه در تاریخ مراسم تنفیذ روسای جمهور ایران است: حکم محمود احمدی نژاد را، به ناچار وحید حقانیان از مسئولان دفتر رهبری حمل می کند و به دست آقاى خامنه ای میرساند تا به رئیس جمهور بدهد.
نخستین اجلاس مجلس خبرگان رهبری بعد از انتخابات ۱۳۸۸، در شهریور همان سال برگزار می شود و به اختلافی جدید میان هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس و روحانیون حامی احمدی نژاد می انجامد.
هاشمی پس از دیدن پیش نویس بیانیه پایانی مجلس خبرگان، برای تأیید آن سه شرط می گذارد: "از عنوان کودتای مخملی در بیانیه استفاده نشود، از احمدی نژاد حمایت جدی نشود و بحث درگیری های خیابانی و محکومیتش حذف شود". احمد خاتمی دیگر عضو هیات رئیسه، که ظاهرا دست اندرکار نگارش متن بوده، با شروط هاشمی موافقت می کند. درنتیجه، متن به جای "کودتای مخملی" به "استحاله انقلاب، ایجاد فتنه و اغتشاشات اخیر" و به جای حمایت جدی از رئیس جمهور؛ به انتظارات خبرگان از رئیس جمهور اشاره می کند. بحث درگیری های خیابانی هم کلا حذف می شود.
با شروع مخالفت های محمود احمدی نژاد با رهبر جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۹۰، مدافعان او غافلگیر می شوند و هاشمی وضعیت جدید را، به معنی تحقق پیش بینی های قبلی خود در مورد خطرات رئیس جمهور وقت برای نظام می داند. به عقیده او: "احمدی نژاد دچار غرور شده بود و خیال می کرد مردم جمع می شوند و او را با سلام و صلوات می آورند."
هاشمی رفسنجانی حتی در این ارتباط، اظهاراتی را از اصغر حجازی مسئول امنیتی دفتر رهبری بازگو می کند که حکایت دارد رئیس جمهور نه تنها قدردان حمایت رهبر در انتخابات ۱۳۸۸ نبوده، که فکر می کرده بدون حمایت او می توانسته وضعیت بهتری داشته باشد. هاشمی نقل می کند: "آقای حجازی بعد از سال ۸۸ و قبل از این ماجراها به من گفت آقای احمدی نژاد در مجلسی گفته اگر آقا از من حمایت نکرده بود، من ۳۰ میلیون رأی میآوردم."
اکبر هاشمی رفسنجانی می گوید بعد از ماجراهای احمدی نژاد، به محمد یزدی نایب رئیس خبرگان که از حامیان سرسخت رئیس جمهور بوده به سختی انتقاد می کند: "حالا که رسوا شده، می گویی فلان کس (مشایی) باعث انحرافش شده! اصل انحراف خود اوست. اگر اشتباه کردی، صادقانه به مردم بگو اشتباه کردم. نه اینکه پشت فلان کس قایم شوی و بگویید انحراف کار او بوده."
انتخابات ۱۳۹۲پایان دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در شرایطی نزدیک می شود که پرونده هسته ای گره خورده و تحریم های بین المللی، به نقطه اوج خود رسیده است. در این مقطع، رایزنی های هاشمی برای انتخابات بعدی شروع میشود: "ابتدا به ناطق نوری پیشنهاد کاندیداتوری دادم اما او نپذیرفت و هر دو روی کاندیداتوری آقای روحانی به توافق رسیدیم."
در عین حال، خود هاشمی رفسنجانی هم به صرافت کاندیداتوری می افتد و دلیل این تصمیم را، اصرارهای هوادارنش عنوان می کند. در جلسه ای به علی مطهری و عده ای دیگر از نمایندگان که خواهان نامزد شدن او هستند میگوید: "باید با رهبری مشورت کنم. اگر سکوت کردند می آیم و به تکلیفم در برابر مردم و خدا عمل می کنم ولی اگر مخالفت کردند حتما نمی آیم."
در نهایت، در آخرین ساعات مهلت قانونی ثبت نام نامزدهای انتخابات، رسما کاندیدا می شود. بعدا نقل می شود که در روز کاندیداتوری سعی کرده با رهبر جمهوری اسلامی تماس بگیرد و نظرش را بپرسد اما موفق نمی شود و در نهایت، عدم واکنش او را به معنی عدم مخالفت تلقی می کند.
بعد از ثبت نام هاشمی، حسن روحانی برای ماندن یا ادامه رقابت، از او کسب تکلیف می کند. به روایت هاشمی: "گفت با آمدن شما، من انصراف بدهم؟ من گفتم نه، فعلا بمانید. در نهایت یا من می مانم یا شما."
در آخرین روز اردیبهشت ۱۳۹۲، علی لاریجانی به منزل هاشمی رفسنجانی می آید: "پیغام از شورای نگهبان آورده بود که من از حضور در صحنه انتخابات انصراف بدهم. به ایشان گفتم هرگز این کار را نمی کنم."
رئیس مجمع تشخیص تاکید می کند که اگر رهبر مایل به کناره گیری او باشد، مناسب است این تمایل صراحتا اعلام شود: "پس از بحث هایی که شد گفتم اگر رهبری به من بگویند انصراف بده در این صورت با ذکر دستور ایشان انصراف می دهم. راه دیگر این است که شورای نگهبان اعلام عدم احراز صلاحیت بکند. خب بکند. من هیچ اعتراضی نخواهم کرد."
شورای نگهبان، راه دوم را انتخاب می کند. هاشمی رفسنجانی می گوید: "قبل از اینکه [اعضای شورای نگهبان] تصمیم بگیرند که من نباشم، آقای مصلحی وزیر وقت اطلاعات با معاونینش به آنجا رفته بودند... مصلحی در جلسه به آنها گفته ما صبح و ظهر و شب به طور مرتب آرای آقای هاشمی را رصد می کنیم که ساعت به ساعت بالا می رود و الان به ۷۰ درصد رسیده است."
روایت اکبر هاشمی رفسنجانی این است که مصلحی، در مورد تبعات رئیس جمهور شدن وی به شورای نگهبان هشدار می دهد و بر همین مبنا، شورا او را رد صلاحیت می کند.
با این حال، کاندیدای مورد حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ به ریاست جمهوری می رسد و هاشمی، انتخاب او را حاصل زمینه سازی خود می داند.
رئیس مجمع تشخیص، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "بعد از انتخابات دیدارها و ملاقات هایتان با رهبری به سبک سابق است یا بیشتر شده است؟" جواب می دهد: "یک وقتی بود با رهبری خیلی کار داشتیم و ایشان نیز کار داشتند و زیاد باید می رفتیم، هفتگی می رفتیم... [الان] وقتی لازم باشد گاهی با یک تلفن مساله را به ایشان می گویم و گاهی هم همین طور می روم. ولی این طوری که بنشینیم و مدتی حرف بزنیم، تقریبا ماهی یک بار اتفاق می افتد."
وی مشخص نمی کند که مشخصا از چه زمانی ملاقات هایش با رهبر از حالت "هفتگی" در آمده. البته نقل قولی از او در آذر ۱۳۸۷ موجود است که در آن می گوید او و آیت الله خامنه ای "هر یکی دو هفته یک بار یک شام با هم هستند". نقل قولی که نشان می دهد که ملاقات های این دو مقام حکومتی، در زمانی که احتمالا بعد از سال ۱۳۸۸ بوده، رو به کاهش گذاشته است.
در نهایت، به نظر می رسد که او مجموعا از نتیجه رویارویی های خود با محمود احمدی نژاد راضی است. تا جایی که در جمع عده ای از هوادارانش می گوید: "در دوره احمدی نژاد به ویژه پس از سال ۸۸ انقلاب داشت منحرف میشد و به سمت اختناق میرفت، من موفق شدم در بدترین شرایط تا حدودی این وضع را عوض کنم... اکنون دیگر میتوانم راحت بمیرم."
اکبر هاشمی رفسنجانی، حدود ۸ ماه بعد از بیان این اظهارات، از دنیا می رود.
9- اختلاف بر سر رفتار و مواضع احمدينجاد
یک هفته پس از حرکتهای اعتراضی انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، آیتالله خامنهای در نمازجمعهٔ ۲۹/۳/۱۳۸۸ در این خصوص گفت:
«آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ - یعنی ۵۲ سال قبل - ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد... بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهای دیگری داشت... اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست.
در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلافنظر دارم، که طبیعی هم هست... البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینهٔ مسائل خارجی اختلافنظر دارند، هم در زمینهٔ نحوهٔ اجرای عدالت اجتماعی اختلافنظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلافنظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.»
احمدینژاد و یارانش توسط هاشمی جریان انحرافی نام گرفت. به عنوان نمونه در سخنرانی ۱۲/۱۰/۹۱ گفت: «این جریان با وجود هشدارهای دلسوزان و وفاداران به نظام و انقلاب بهگونهای مورد حمایت قرار گرفت که اکنون نه تنها پاسخگوی وضع به وجود آمده نیستند بلکه حامیان خود را نیز برنمیتابند و طلبکار و مدعی نظام شدهاند. مشخصهٔ بارز این جریان منحرف نادیده گرفتن دستاوردهای گذشته و زحمات مدیران و دلسوزان انقلاب است. کسانی که سهمی در انقلاب نداشتند، با حسادت، انتقام از زحمتکشان نظام را وجه همت خود قرار دادند و از همین زمان پیشرفت کشور کُند و دچار مشکل شد».
10 اختلاف بر سر نوع انتخابات آزاد يا مهندسى شده:
تأکید بر برگزاری انتخابات آزاد: هاشمی «انتخابات آزاد» و تشکیل «دولت وحدت ملی» را شرط لازم رهایی از مسائل و مشکلات داخلی و بین المللی جمهوری اسلامی اعلان میکرد (البته احمدی نژاد، خاتمی و اصلاح طلبان هم خواستار برگزاری انتخابات آزاد بودند).
روزنامهٔ ایران ۲۱/۱۰/۹۱ نوشت: «پایگاه اطلاعرسانی هاشمی رفسنجانی تنها در ۳ماه اخیر ۷۴۸ بار از واژه انتخابات آزاد استفاده کرده است».
برخورد آقاى خامنهای: وىدر سخنرانی ۱۹/۱۰/۹۱ نقشآفرینی جدید هاشمی در آستانهٔ انتخابات را به باد انتقاد گرفت و گفت:
«هی نگویند انتخابات باید آزاد باشد... هی تکیه بکنند، هی بگویند، هی تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایدهای ندارد؟ این یکی از خواستههای دشمن است. آن کسانی که در داخل، این حرفها را میزنند، ممکن است غفلت کنند. من میگویم غفلت نکنید، حواستان باشد، کار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نکند؛ مقصود او را تکمیل و تتمیم نکند”.
خاتمه:
نمونه هاى فوق تعداد ناجيزى از كل موارد اختلاف نظرهاى اين دو شخصيت سياسى است
و اين مدخل مى تواند توسط اهل تحقيق با مراجعه به منابع معتبرتكميل شود
اين درس درغرفه رسانه سايت كه درج مي شود مى تواند اكر كسانى مطاليمتقن يافتند در ادامه (بعد بررسي) درج شود