زمانه شناسي جمادى الآولى 1444 شماره 055اعتراضات هوشمندانه در چین؛
نسل جوان با تدبير چگونه اعتراضات را پیش میبرد؟ تفاوت معترضان در آنجا و اينجا
*نه ارزشهاى ملى و اعتقادى حتى حاكميت مورد اعتراض را هدف قرار مى دهد
*نه بهانه و موضوع بروندهسازي قضايي درست مى كند
*نه به شخص يا جايي آسيب مى زنند
*حتى كاهي در جهت برنامه حاكميت هم شعار مى دهند (با لحن طنز)
*برجم و سرود ملى رسمى را بكار مى برندوووو
چین در روزهای اخیر شاهد ظهور نسلی تازه بوده؛ نسل جوانی که برای اولین بار در اعتراضات عمومی شرکت میکند.
در ویدیویی که به طور گسترده در فضای مجازی منتشر شده، دختر جوانی بلندگو در دست دیده میشود که خیلی تند و نگران سخنرانی میکند. در میان حرفهایش زیر گریه میزند و نمیتواند به صحبت ادامه دهد. اما جمعیت او را به ادامه دادن تشویق میکند. آنها فریاد میزنند: «نترس! ادامه بده!»
او با صدای گرفته میگوید: «من فکر میکنم اگر به خاطر ترس از بیاعتبار شدن توسط دولت، حرفمان را نزنیم، مردم از ما ناامید خواهند شد. به عنوان دانشجوی دانشگاه چینهوا، تا آخر عمر از این بابت احساس پشیمانی خواهم کرد.»
معترضان در خیابانهای شهرهای مختلف چین، خواستار پایان سیاست «کووید صفر» هستند که نزدیک به سه سال است در این کشور اجرا میشود.
در شانگهای، اعتراضات ابتدا در سکوت انجام شد.
معترضان برای ادای احترام به قربانیان آتشسوزی مرگبار مجتمع ساختمانی در شهر مسلمان ارومچی، مرکز استان سینکیانگ به خیابان آمده بودند. بسیاری معتقدند محدودیتهای مربوط به مهار کووید مانع از فرار قربانیان از آتشسوزی شده است.با وجود جو امنیتی شدید، معترضان با کاغذهای سفید در دست به خیابانها آمدند،
برای قربانیان سوگواری کردند و گل گذاشتند و در تمام این مدت ساکت باقی ماندند.
ون-تی سونگ اما از «زیرکی تاکتیکی» آنها شگفت زده شده. از نظر او معترضان جوان امروز «باسوادترین نسلی هستند که چین تا حالا به خود دیده است».
او میگوید «آنها خطوط قرمز را میشناسند و میکوشند در چارچوب قوانین و مقررات، مرزها و محدودیتها را کنار بزنند.»
معترضان در شانگهای خواستار برکناری شی جینپینگ شدند. اما تقریبا در تمامی تظاهرات دیگر، معترضان از بیان خواستههایی که میترسیدند بیش از حد سیاسی باشد، جلوگیری کردند.
به این ترتیب کاغذهای سفید عاری از هر گونه محتوای اتهامبرانگیز به نماد این اعتراضات تبدیل شد.
در یکی از موارد وقتی نیروهای امنیتی تظاهرکنندگان را وادار کردند شعارهای ضد سیاست کووید صفر ندهند، آنها در پاسخی طعنهآمیز خواستار محدودیتها و تستهای کرونای بیشتر شدند.
آقای سونگ میگوید «فقط ببینید با چه احتیاطی میکوشند با رعایت تمامی اصول، اتهاماتی را که دولت چین میتواند علیه آنها مطرح کند به حداقل برسانند.»
معترضان همچنین نسبت به صداهایی که میکوشند پیام اصلی این اعتراض را تحریف کنند، هشیار بودهاند.
در اعتراضات پکن، حرفهای مردی که درباره «تاثیر خارجی» هشدار میداد با تمسخر معترضان دیگر روبرو شد. آنها خطاب به او فریاد زدند: «منظورت از تاثیر خارجی مارکس؟ و انگلس؟ است؟ یا استالین؟ و لنین؟ (كه همه غيرجيني هستند و منبع فكر كمونيستي حزب كمونيست حاكم بر جين)» حزب کمونیست چین از مارکسیسم به عنوان ایدئولوژی راهنمای خود یاد میکند.
معترضان در پکن در ادامه فریاد زدند: «این نیروهای خارجی بودند که آتشسوزی سینکیانگ را راه انداختند؟ آیا آنها باعث واژگون شدن اتوبوس در گوئیژو شدند؟»
یکی از مردان حاضر در تظاهرات رو به جمعیت فریاد زد: «آیا نیروهای خارجی امشب ما را به اینجا کشاندهاند؟» حاضران یکصدا پاسخ دادند: نه.
پیش از همهگیری کرونا، جوانان چینی عمدتا از چشماندازه آینده خود رضایت داشتند. کووید اما با محدودیتهایی که ایجاد کرد و تاثیر منفی بر اقتصاد، همه چیز را تغییر داد.مرد جوانی که در شانگهای با دوربین به خیابان آمده بود، به بیبیسی گفت: «نمیتوانم به گوشه و کنار دنیا سفر کنم. نمیتوانم خانوادهام ببینم.» او گفت نگران مادرش است که سرطان دارد و در شهر گوانجو در جنوب چین زندگی میکند. به دنبال اعتراضات اخیر، مقامات این شهر هفته گذشته محدودیتهای مربوط به کرونا را در بیشتر مناطق این شهر لغو کردند.
او در ادامه گفت: «واقعا دلم میخواهد مادرم را ببینم. خیلی وقت است او را ندیدهام، صورتش را لمس نکردهام و با او شام نخوردهام. امیدوارم سیاستهای قرنطینه خیلی زود برداشته شود.» كزارشكر کمی بعدتر مطلع شد پلیس این جوان را همان روز بازداشت کرده است.
بسیاری از افرادی که با كزارشكر حرف زدهاند یا ویدیوی صحبتهایشان در فضای مجازی منتشر شده، میگویند میخواهند شاهد پیشرفت کشورشان باشند.
در این اعتراضات تظاهراتکنندگان بارها و بارها
سرود ملی (رسمى) چین را خواندند؛ به ویژه بخشی از آن که از مردم میخواهد بپاخیزند و از کشور دفاع کنند.آقای سونگ میگوید یکی از تفاوتهای اصلی این نسل که در عصر ظهور چین پرورش یافتهاند، حس میهنپرستی شدید آنهاست.
او بسیاری از آنها را «ملیگرایان آزادیخواه» توصیف میکند؛
جوانانی که با وجود اعتقاد راسخ به این سیستم، در صورت شکست آن، خواهان پاسخگویی هستند.سونگ میگوید «احساسات آنها میتواند به سرعت از طرفداری حکومت به ضدیت با نظام تبدیل شود.»
با این حال، خواسته مشترک آنها اثبات مشروعیت اعتراضات و قانونی بودن آن است.
در ویدیوی اعتراضات دانشگاه چینهوا، بعد از این که سخنران درباره احتمال تصاحب اعتراضات از سوی آشوبگران هشدار میدهد، جمعیت فریاد میزند: اینجا جای قانون شکنی نیست! اینجا جای قانونشکنی نیست!
بعد صدای یک مرد شنیده میشود که با نگرانی میگوید «اگر کنترل از دستمان خارج شود، شکست خواهیم خورد. شاید تجربه این کار را نداشته باشیم… اما به آرامی انجاماش خواهیم داد.»
كاربرد بلاكارد سفيد
درسال 1992 هم اعتراضات دانشجويان در ميدان معروف بكن بركزارشد اما از جمعيت در تصوير زير جندان كسى زنده بيرون نرفت
خلاصه ماجرا
در سال ۱۹۸۹ – با فروپاشی اتحاد شوروی – امیدهای چین برای تغییر نیز زیر سایه تانکها و آتش مسلسلها به باد رفتند.
در ده سال و اندی پس از مرگ مائو کشور هنوز در حال التیام یافتن بود. دهها ميلیون نفر در دوره او جان باخته بودند – ابتدا از گرسنگی به خاطر مأموریت ويرانگر او برای صنعتی کردن یکشبه چین؛ و بعد در تصفيههای خشن و پارانویدی رقبا، مخالفان، روشنفکران و «دشمنان طبقه».
مقام مائو در نهایت به دنگ شیائوپینگ رسید که از دو تصفیه جان به در برده بود و بر رهبری جمعی که هر ده سال عوض میشد، اصرار داشت.
تا سال ۱۹۸۹، اين رهبری شامل ژائو زیانگ دبیرکل اصلاح طلب حزب شد.
در بهار همان سال، صدها هزار نفر از دانشجویان و کارگران مرکز پکن را اشغال کردند و به فساد و افزایش قیمتها اعتراض کرده و خواهان اصلاحات شدند. پشت ديوارهای بلند ساختمان رهبری حزب کمونیست، ژونگنانهای، در رأس رهبری حزب شکافی پدید آمد. ميانهروها به رهبری ژائو زیانگ سعی کردند از اعتراضها به عنوان اهرم فشار بیشتری برای اصلاحات استفاده کنند. تندروها به رهبری نخست وزیر لی پنگ اعتقاد داشتند که هدف دانشجویان براندازی حزب است و خواهان سرکوب اعتراضها شدند.
ژائو به دیدار معترضان رفت و مصرانه در یک سخنرانی که حالا تاریخی شده است از آنها خواست که به اعتصابشان پایان دهند:
«ما خیلی دیر رسیدیم. شما حق دارید درباره ما حرف بزنید و هر چه میخواهید از ما انتقاد کنید ... ما همگی سالخوردهایم و دیگر برای ما مهم نیست. ولی شما هنوز جوان هستید، شما باید مراقب خودتان باشید.» در پایان ماه مه، تندروها پيروز شدند. در ساعات اولیه صبح ۴ ژوئن، تانکها سرازیر شدند. کشتار میدان تیانآنمن بحث درباره اصلاحات سیاسی را تمام کرد. در عوض، حزب کمونیست به اصلاحات اقتصادی روی آورد.
مائو درهای اقتصاد چین را به روی جهان بسته بود. حالا جانشیناناش این درها را باز کرده بودند. در سال ۲۰۰۱، چین عضو سازمان تجارت جهانی شد. در حاشیه ساحل جنوب شرق چین شهرهای تازهای مانند قارچ روییدند. بعضیها تخصصشان در دکمه و زیپ بود و بعضی فندک میساختند. در ژیجيانگ شهری پیدا کردم که فقط جوراب تولید میکرد، دهها ميلیارد جوراب.
چین سریعتر از هر کشور دیگری در تاریخ داشت ثروتمند میشد. اما این جریان نیروهای دیگری را هم آزاد کرد.
افول یک شاهزاده و طلوع شاهزادهای دیگردر چین تعبیر قدیمی و رایج وجود دارد که میگوید: «آسمان بلند است و امپراتور بسیار دور». يعنی هیچ کس تماشا نمیکند چه کار میکنید.
در دوره خلف شی، هو جینتائو، این سخن بیشک درست بود – فساد رو به رشد بود و اقتدار او آشکارا نادیده گرفته میشد و حتی به چالش کشیده میشد.
با افزایش قمیت زمین به خاطر اصلاحات، مقامات حزب در سراسر چین املاک دهقانان روستایی را مصادره میکردند و به ساختمانسازان میفروختند و سهم عظیمی از پول را به جیب میزدند.
در سال ۲۰۰۷، بو را فرستادند تا شهر چانگکینگ، شهری بزرگ در کرانههای رود یانگتسه در کوهستانهای جنوب غرب چین را اداره کند. این شهر آن روزگار به خاطر جرایم سازمانیافته بدنام بود.
بو حرکت بیرحمانهای علیه فساد آغاز کرد، صدها مجرم، تاجر، سیاستمدار و پلیس را به دام انداخت. او زیرساختهایی مجلل از جمله مسکن عمومی ایجاد کرد. شگفت اينکه او «فرهنگ سرخ» را هم احیا کرد و یادگیری ترانههای دوره مائو در ستایش از حزب کمونیست را برای همه الزامی کرد. بسیاری از حاکمیت بو وحشتزده شدند ولی میان طبقه کارگر او به شدت محبوب بود.
سیاستمدارانی از پکن آمدند تا «الگوی چانگکينگ» را مطالعه کنند. یکی از آن افراد شی جینپینگ بود که ستاره اقبالش رو به درخشش بود.
سپس در سال ۲۰۱۲، بو که سالها بود پایگاه قدرتاش را تحکیم میکرد، طی داستانی خارقالعاده از قتل، فساد و توطئه بینالمللی به زیر کشیده شد که چین را تکان داد. او حالا در زندان است و محکوم به حبس ابد.
اما الگوی چانگکینگ او بیشک نسخهای اولیه بود برای کاری که شی به زودی در سراسر چین انجام میداد.
شی برای خودش شاهزادهای بود – پسر شی ژونگشون یکی از دستیاران مائوکه ابتدا تصفیه شده بود و بعداً از او اعاده حیثیت شد. همکاران شی او را در جوانی فردی متواضع، با انضباط شخصی و سختکوش توصیف میکنند ولی در هر صورت فردی عادی. حتی در شب رسیدناش به مقام دبیر کلی حزب کمونیست هیچ نشانهای از اینکه چه اتفاقی قرار است بیفتد موجود نبود.
تا زمانی که شی در سال ۲۰۱۲ به رهبری حزب منصوب شد، فساد به بالاترین مدارج حزب رسیده بود. این امر باعث وحشت بزرگان حزب شد که این وضعیت را تهدیدی جدی میدیدند ولی فرصتی را هم در اختیار شی قرار داد که خود را در مقام منجی جا بیندازد.
پرفسور استیو تسانگ که رئیس «مؤسسه چین» در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی در لندن است میگوید: «فکر میکردند سه تا شش ماه طول میکشد ولی این کار فقط مبارزهای با فساد نبود. این حرکتی بود برای تصحیح حزب و قرار بود همواره ادامه پیدا کند.»
پس از سقوط حیرتآور بو، صدها هزار نفر از اعضای کادر حزب تحت بازرسی قرار گرفتند. بیش از ۱۰۰ هزار نفر متهم به فساد شدند از جمله ۱۲۰ نفر از مقامات ارشد. فساد به شدت کاهش یافت و محبوبیت شی به اوج رسید.
او حالا مهمات لازم را برای نابود کردن قویترین رقبای سیاسی خود در اختیار داشت. او دستور بازداشت ژو يونگکانگ را در سال ۲۰۱۴ صادر کرد که تا دو سال قبل عضو کمیته اجرایی پولیتبورو بود و یکی از قویترین مردان چین. ژو نیز که در سال ۲۰۱۵ محکوم شد حالا ایام حبس ابد را میگذراند.
این امر در دوره پسا-مائو بیسابقه بود.
تنها چیزی که از چین دوره مائو باقی مانده است حزب است. او میگوید و این آن چیزی است که واقعاً برای شی مهم است.
«او معتقد است که در دنیای سرمایهداری به شدت رقابتی و مسابقه تسلیحاتی به شدت رقابتی با آمریکا، تنها راه موجهِ رقابتی باقی ماندنِ چین این است که تنها حاکمیت یک حزب باقی بماند و آن هم حزب کمونیست است.»
هیچ چیزی مثل مائو به حزب کمونیست مشروعیت نمیدهد – او چهره انقلابی نمادینی است که تصویرش هنوز برفراز میدان تيانآنمن ديده میشود که از آنجا تأسیس جمهوری خلق چین را اعلام کرد.
هدف شی فرهنگ اسطورهای باشکوه چینی است – تیان شیا يا «همه زیر آسمان». چینی متحد که وطن ملتی متحد باشد. پروفسور تسانگ میگوید: «وطنپرست چینی کسی است که عاشق چین، حزب کمونيست و رهبر آن باشد. و مقصودش از چینی فرهنگ هان است.»
در چینِ دوره شی تقریباً هیچ جایی برای تنوع وجود ندارد. ۱۲ میلیون مسلمان اویغور به اجبار باید تن به یکسانسازی دهند. برنامههایی مشابه در تبت و مغولستان داخلی هم در جریان است.
آقای مکگرگور میگوید: «سیاستهایی که شی به کار بسته است – اردوهای بازآموزی – کارشان این است که آنها را چینیتر کند تا اويغور. این کار نسلکشی فرهنگی است.»
این کار به شدت با تصور حکومت چند-قومیتی مائو تفاوت دارد که در آن، در نظر، گروههای مختلف استقلال بیشتری داشتند. پدر اقای شی نیز مشهور به آشتیجویی و احترام به اقلیتهای قومی چین بود.
اما پسرش در پی ملیگرایی قومی تندروانهای است که میخواهد همه چینیها را در داخل متحد کند و قدرتهای خارجی را که از نظر پکن سعی در محاصره و تضعیف چین دارند دور کند.
«چین حالا همه کارهایی را میکند که همیشه میخواسته بکند ولی تا کنون قدرتاش را نداشته است. تایوان همیشه اینجا بوده است. دریای چین جنوبی همیشه اینجا بوده است. سراغ آمریکا رفتن و بیرون کردناش از آسیا هميشه بلندپروازی بود ولی هیچ وقت با صدای بلند اعلاماش نمیکردند.»
حالا چین با صدای بلند اعلاماش میکند و ديپلماتهای «گرگ مبارز»ش که نامشان را از يک فیلم تجاری میهنپرستانه اکشن گرفتهاند حالا زبانشان در برابر تهاجم امريكا و ناتو و غرب؛ تهاجمیتر شده است. در چین این رویکرد به شدت محبوب است.
جایگاه چین به عنوان بزرگترین کارخانه و بازار دنیا و قدرت خارقالعادهاش باعث گستاخی چین شده است. چین تا به حال توقفناپذير به نظر میرسید و آماده به زیر کشیدن آمريکا از جایگاه بزرگترین اقتصاد جهان.
مشهور است که دنگ شيائوپینگ گفته بود چین باید «ظرفيتاش را پنهان کند و منتظر زمان شود.»
آن زمان فرا رسیده است.
در سال ۲۰۱۷، شی در آغاز دور دوماش اعلام کرد: «چين به پا خاسته است، ثروتمند شده است، قوی شده است و به سوی صحنه مرکزی در حرکت است.»
سخنان او تعمداً پژواک سخنان مائو در سال ۱۹۴۹ بر فراز دروازه صلح آسمانی در ميان تيانآنمن بود: «مردم چین به پاخاستهاند.»
اما چین شی چین مائو نيست – و بلندپروازی شی برای خودش و کشورش بسیار عظیمتر از چیزی است که مائو هرگز تصورش را میکرد.
از بسیاری جهات، مائو ویرانگری بود که قواعد بازی را نه یک بار که بارها به هم زده بود. اما شی هرجومرجطلب نیست – حتی شورشی هم نیست. و بیشک خواهان بازگشت آشوبهای دوره مائو نيست که خانواده خودش را نیز از هم گسیخت.
چيزی که میخواهد این است که قویترین رهبری باشد که چین تا به حال داشته است – و حزب کمونيست اين پیروزی را تقدیم او کرده است.
و ناگهان کووید اختلالی در اوضاع ایجاد کرد.دشواری در داخلاوایل امسال يک دوست چینی فقط ۸۳ روز را محبوس در هتلی در شانگهای گذرانده بود.
او میگوید: «آدم دیوانه میشود. ترکيبی است از افسردگی و خشم. بعد از مدتی احساس میکنی نمیتوانی نفس بکشی. تنات شروع به خاموش شدن میکند. هر روز مثل روز قبل است. انگار زمان متوقف شده است.»
او گرفتار بزرگترین و طولانیترین مقررات منع عبور و مرور و قرنطینه در چین شد. قرار بود چهار روز طول بکشد و بعد چهار روز دیگر و چهار روز دیگر. مدتی بعد، کارکنان هتل دیگر چیزی به او نمیگفتند.
پرفسور دالی یانگ در دانشگاه شیکاگو که سیاست کووید صفر را که شی شخصاً آن را تصویب کرده است مطالعه کرده میگوید: «حيرتآور است که چطور چین این اندازه طولانیمدت این قرنطینه را ادامه میدهد – اینها به شدت اختلال ایجاد میکنند.»
پروفسور یانگ میگوید در سال اول کووید ممنوعیتها معنی داشتند. کوتاه بودند و اجازه میدادند زندگی در چین ادامه پیدا کند. حتی آن موقع حس غروری وجود داشت که این کشور بهتر از بقیه جهان با ماجرای همهگیری برخورد کرده است. او میگوید: «حالا دیگر وضع اینطور نیست.»
رشد اقتصادی به ۲ درصد کاهش یافته که پایینترین میزان در سی سال اخیر است. بازار املاک چین در سقوط آزاد است. بیکاری جوانان حدود ۲۰ درصد است. جنگ اقتصادی با آمریکا هم اوضاع را وخیمتر کرده است. و خشم زیر پوست جامعه در جریان است.
دوست من از شانگهای به خاطر میآورد که: «هر شب پس از نیمهشب مردم در رسانههای اجتماعی شروع به همرسانی ویدیو کلیپهایی میکردند. خشمشان را نسبت به حزب کمونیست حتی رهبران بسیار ارشد اعلام میکردند. میگفتند که این نظام چقدر سنگدل و خشن شده است.»
ویدیو کلیپها به سرعت حذف میشدند. اینترنت بلافاصله از هر گونه نشانهای از اعتراض يا انتقاد پاکسازی میشود ولی عصبانیت از سیاست کووید صفر همچنان ملموس بوده است – حتی نشانههای نادری از اعتراضها هم ولو به صورت لحظهای پدیدار شدهاند و اندکی بعد خاموش شدهاند. به سختی میتوان انکار کرد که ميلیونها نفر چینی شی را شخصاً مسئول ظالمانه بودن ممنوعیتهای سختگیرانه چین میدانند.
خانم شِرک میگوید ترس و وفاداری منجر به «تبعيت بيش از حد و اجرای بيش از حد چیزی شده است که خود شی از ابتدا میخواست.»
و به نظر میرسد که جواب هم داده است. لی کیانگ رییس حزب در شانگهای که ناظر قرنطینه جنجالی شهر بود به مقام نخستوزیری و نفر دوم قدرت پس از شی رسیده است.