چون داخل شهر کوفه شدى بگو:بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَفي سَبیلِ اللهِ، وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ)،
اَللّـهُمَّ اَنْزِلْني مُنْزَلا مُبارَکًا، وَاَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلینَسبس تسبيحات اربعه مى كويى:اَللهُ اَکْبَرُ، وَلا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَالْحَمْدُللهِ،وَسُبْحانَ اللهِو بيوسته تسبيحات اربعه مى كويى تا به درب مسجد كوفه برسى:و مى آيى تا به درب شمال غربى مسجد كوفه (باب الثعبان) برسى، که بهتر آن است که از اين درب که در عقب مسجد است که مشهور است به باب ثعبان داخل شوی
و اگر باب الثعبان بسته بود از درب غربى كه از مشاهد آثار مهدوى (منه السلام) است
و الا درب شمالى ميانه يا از دربهاى سمت صحن مسلم وارد شو
در كنار درب قبل ورود به مسجد آنجا بایست و بگو:اَلسَّلامُ عَلى سَیِّدِنا رَسُولِ اللهِ، مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللهِ وَآلِهِ الطّاهِرینَ،
اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِب، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَعَلى مَجالِسِهِ، وَمَشاهِدِهِ وَمَقامِ حِکْمَتِهِ، وَآثارِ آبائِهِ آدَمَ وَنُوح، وَاِبْرهیمَ وَاِسْمعیلَ، وَتِبْیانِ بَیِّناتِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَى الاِْمامِ الْحَکیمِ الْحَکَمِ الْعَدْلِ الصِّدّیقِ الاَْکْبَرِ،
اَلْفارُوقِ بِالْقِسْطِ الَّذي فَرَّقَ اللهُ بِهِ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ، وَالْکُفْرِ وَالاْیمانِ، وَالشِّرْكِ وَالتَّوْحیدِ،
لِیَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَیِّنَة، وَیَحْیى مَنْ حَيَّ عَنْ بَیِّنَة،
اَشْهَدُ اَنَّكَ اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ، وَخاصَّةُ نَفْسِ الْمُنْتَجَبینَ، وَزَیْنُ الصِّدّیقینَ، وَصابِرُ الْمُمْتَحَنینَ،
وَاَنَّكَ حَکَمُ اللهِ في اَرْضِهِ، وَقاضي اَمْرِهِ، وَبابُ حِکْمَتِهِ، وَعاقِدُ عَهْدِهِ، وَالنّاطِقُ بِوَعْدِهِ، وَالْحَبْلُ الْمَوْصُولُ بَیْنَهُ وَبَیْنَ عِبادِهِ، وَکَهْفُ النَّجاةِ، وَمِنْهاجُ التُّقى، وَالدَّرَجَةُ الْعُلْیا، وَمُهَیْمِنُ الْقاضِي الاَْعْلى،
یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ بِكَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ زُلْفى، اَنْتَ وَلیِّي وَسَیِّدي وَوَسیلَتي فِي الدُّنْیا وَالْآخِرَةِپس داخل مسجد می شوی و می گوئی:"اَللهُ اَکْبَرُ اَللهُ اَکْبَرُ اَللهُ اَکْبَرُ، هذا مَقامُ الْعائِذِ بِاللهِ"
"وَبِمُحَمَّد حَبیبِ اللهِ ، وَبِوِلایَةِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ،"
"وَالاَْئِمَّةِ الْمَهْدِیّینَ الصّادِقینَ النّاطِقینَ الرّاشِدینَ،"
"الَّذینَ اَذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهیرًا،"
رَضیتُ بِهِمْ اَئِمَّةً وَهُداةً وَمَوالِيَّ،
سَلَّمْتُ لاَِمْرِ اللهِ لا اُشْرِكُ بِهِ شَیْئًا، وَلا اَتَّخِذُ مَعَ اللهِ وَلِیًّا،"
کَذِبَ الْعادِلُونَ بِاللهِ وَضَلُّوا ضَلالًا بَعیدًا، حَسْبِيَ اللهُ وَاَوْلِیآءُ اللهِ،"
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ،"
وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، ،"
وَاَنَّ عَلِیّاً وَالاَْئِمَّةَ الْمَهْدِیّینَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ اَوْلِیآئي وَحُجَّةُ اللهِ عَلی خَلْقِهِ.اگر از باب الثعبان وارد شوي:{مشاهد آثار مهدوى عليه السلام = باب الثعبان - مسير به مقام میان مسجد - و ادامه مسير تا مزار مسلم}مشاهد آثار مهدوى عليه السلام = در دكه و سكوي داخل راهرو بعد درب ورودي، آن دكه غربي و جانب راست وارد شونده قبلا بوده + مسير از درب تا مقام میان مسجد (ستون سنگي شاخص زوال) + ادامه مسير تا برسد به مزار مسلم تشرف شيخ حسين آل رحيمشيخ حسين آل رحيم = آل رحيم فاميلي و نام عشيره شان است و نام شخص شيخ حسين است
مرحوم حاج شيخ عباس قمي در كتاب منتهى الآمال ج 2 ص20 در باب تشرفات غيبت كبرى نقل كرده است:
فصل پنجم : در ذكر حكايات و قصص آنان كه در غيبت كبرى خدمت امام زمان عليه السلام مشرف شده اندچه آنكه در حال شرفيابى شناختند آن جناب را يا پس از مفارقت معلوم شد از روى قرائن قطعيه كه آن جناب بود و آنانكه واقف شدند بر معجزه اى از آن جناب در بيدارى يا خواب يا بر اثرى از آثار داله بر وجود مقدس آن حضرت .
بدان كه شيخ ما (محدث نورى) در نجم الثاقب در اين باب صد حكايت ذكر كرده و ما در اين كتاب مبارك به ذكر بيست و سه حكايت از اين حكايات اكتفا مى كنيم و دو حكايت كه يكى حكايت حاج على بغدادى و ديگرى حكايت حاج سيد احمد رشتى باشد در ( مفاتيح الجنان) نقل كرديم
حكايت بيست و دوم قصه تشرف شيخ حسين آل رحيم است به لقاى آن حضرت :
شيخ عالم فاضل شيخ باقر نجفى نجل عالم عابد شيخ هادى كاظمى معروف به آل طالب نقل كرد كه مرد مؤمنى بود در نجف اشرف از خانواده معروف به آل رحيم كه او را شيخ حسين رحيم مى گفتند
و نيز خبر داد ما را از عالم فاضل و عابد كامل مصباح الاتقياء شيخ طه از آل جناب عالم جليل و زاهد عابد بى بديل شيخ حسين نجف كه حال امام جماعت است در مسجد هنديه نجف اشرف و در تقوى و صلاح و فضل مقبول خواص و عوام ، كه
شيخ حسين مزبور مردى بود پاك طينت و فطرت و از مقدسين مشتغلين مبتلا به مرض سينه و سرفه كه با آن خون بيرون مى آمد از سينه اش با اخلاط و با اين حال در نهايت فقر و پريشانى بود و مالك قوت روز نبود و غالب اوقات مى رفت نزد اعراب باديه نشين كه در حوالى نجف اشرف ساكنند به جهت تحصيل قوت هرچند كه جو باشد و با اين مرض و فقر دلش مايل شد به زنى از اهل نجف و هرچند از او خواستگارى مى كرد به جهت فقرش كسان آن زن او را اجابت نمى كردند و از اين جهت نيز در هم و غم شديدى بود، و چون مرض و فقر و مايوسى از تزويج آن زن كار را بر او سخت ساخت عزم كرد بر كردن آنچه معروف است در ميان اهل نجف كه هركه را امر سختى روى دهد چهل شب چهارشنبه مواظبت كند رفتن به مسجد كوفه را كه لامحاله حضرت حجت عليه السلام را به نحوى كه نشناسد ملاقات خواهد نمود و مقصدش به او خواهد رسيد.
مرحوم شيخ باقر نقل كرد كه شيخ حسين گفت كه
من چهل شب چهارشنبه بر اين عمل مواظبت كردم
چون شب چهارشنبه آخر شد و آن ، شب تاريكى بود از شبهاى زمستان و باد تندى مى وزيد كه با آن بود اندكى باران و من نشسته بودم در دكه اى كه داخل مسجد است و آن دكه شرقيه (از دو دكه) مقابل درب اول (درب بيرونى از باب الثعبان) است كه واقع است در طرف چپ كسى كه داخل مسجد مى شود
و متمكن از دخول در مسجد نبودم به جهت خونى كه از سينه مى آمد و چيزى نداشتم كه اخلاط سينه را در آن جمع كنم و انداختن آن هم در مسجد روا نبود
و چيزى هم نداشتم كه سرما را از من دفع كند
دلم تنگ و غم و اندوهم زياد شد و دنيا در چشمم تاريك شد
و فكر مى كردم كه شبها تمام شد و اين شب آخر است
نه كسى را ديدم و نه چيزى برايم ظاهر شد
و اين همه مشقت و رنج عظيم بردم
و بار زحمت و خوف بر دوش كشيدم كه در چهل شب از نجف (بياده) مى آيم به مسجد كوفه
و در اين حال جز ياس برايم نتيجه ندهد
و من در اين كار خود متفكر بودم
و در مسجد احدى نبود،
آتش روشن كرده بودم به جهت گرم كردن قهوه كه از نجف با خود آورده بودم و به خوردن آن عادت داشتم و بسيار كم بود،
كه ناگاه شخصى از سمت (بيرون) درب اول مسجد متوجه من شد
چون از دور او را ديدم مكدر شدم
و با خود گفتم كه اين اعرابى است از اهالى اطراف مسجد آمده نزد من كه قهوه بخورد و من امشب بى قهوه مى مانم (براى اعانت بيدارى شب به اعمال مسجد و مانع موفقيت از اعمال نشود)(سوءظن...)
و در اين شب تاريك ، هم و غمم زياد خواهد شد
در اين فكر بودم كه او به من رسيد و سلام كرد بر من و نام مرا برد
و در مقابل من نشست (در دكه غربي سمت راست وارد شونده = فلذا موضع سمت راست فورا بعد ورود ممكان متبرك مهدوى است)
تعجب كردم از دانستن او نام مرا
و گمان كردم كه او از آنهايى است كه در اطراف نجف اند و من گاهى بر ايشان وارد مى شدم .
پس پرسيدم از او كه: از كدام طايفه عرب است؟ ،
گفت: كه از بعض ايشانم....
پس اسم هر يك را از طوايف عرب كه در اطراف نجف اند بردم ،
گفت : نه از آنها نيستم .
پس مرا به غضب آورد!!!
از روى سخريه من (به سوءظن شيخ آل رحيم) تبسم كرد!!!
و گفت : بر تو حرجى نيست من از هر كجا باشم ، تو را چه محرك شده كه به اينجا آمدى؟
گفتم : به تو هم نفعى ندارد سؤال كردن از اين امور!!!،
گفت : چه ضرر دارد كه مرا خبر دهى؟
پس از حسن اخلاق و شيرينى سخن او متعجب شدم و قلبم به او مايل شد
و چنان شد كه هرچه سخن مى گفت محبتم به او زياد مى شد
پس براى او تتن سبيلى (وسيله كشيدن تنباكو) ساختم و به او دادم .
گفت : تو آن را بكش من نمى كشم .
پس براى او در فنجان قهوه ريختم و به او دادم ،
گرفت و اندكى از آن خورد آنگاه به من داد و گفت :
تو آن را بخور.
پس گرفتم و آن را خوردم و ملتفت نشدم كه تمام آن را نخورده (و فقط لب زده)
و آنا فآنا محبتم به او زياده مى شد.
پس گفتم : اى برادر امشب تو را خداوند براى من فرستاده كه مونس من باشى آيا نمى آيى با من كه برويم بنشينيم در مقبره جناب مسلم ؟
گفت : مى آيم با تو، حال؛ خبر خود را نقل كن .
گفتم : اى برادر؛ واقع را براى تو نقل مى نمايم ،
من به غايت فقير و محتاجم از آن روز كه خود را شناختم
و با اين حال چند سال است كه از سينه ام خون مى آيد علاجش را نمى دانم
و عيال هم ندارم و دلم مايل شده به زنى از اهل محله خودم در نجف اشرف
و چون در دستم چيزى نبود گرفتنش برايم ميسر نيست
و مرا اين ملائيه ملاعين [ملاهاى ملعون = طلاب نجف] مغرور كردند
و گفتند به جهت حوائج خود متوجه شو به صاحب الزمان عليه السلام و چهل شب چهارشنبه متوجه شو در مسجد كوفه بيتوته كن كه آن جناب را خواهى ديد و حاجتت را خواهد برآورد
و اين آخر شبهاى چهارشنبه است و چيزى نديدم و اين همه زحمت كشيدم در اين شبها
اين است سبب زحمت آمدن به اينجا و اين است حوائج من .
پس گفت در حالتى كه من غافل بودم و ملتفت نبودم:
اما سينه تو؛ پس عافيت يافت!
و اما آن زن؛ پس به اين زودى خواهى گرفت
و اما فقرت؛ پس به حال خود باقى است تا بميرى .
و من ملتفت نشدم به (مقصود) اين بيان و تفصيل ،
پس گفتم : نمى رويم به سوى جناب مسلم ؟
گفت : برخيز!
پس برخاستم و در پيش روى من افتاد
چون وارد زمين مسجد شديم
گفتم به او آيا دو ركعت نماز تحيت مسجد نكنيم ؟
گفت : مى كنيم ،
پس ايستاد نزديك شاخص سنگى كه در ميان مسجد است
و من در پشت سرش ايستادم به فاصله ،
پس تكبيرة الاحرام را گفتم و مشغول خواندن فاتحه شدم
كه ناگاه شنيدم قرائت فاتحه او را كه هرگز نشنيدم از احدى چنين قرائتى
پس از حسن قرائتش در نفس خود گفتن شايد او صاحب الزمان عليه السلام باشد
و شنيدم پاره اى از كلمات از او كه دلالت بر اين كرد
و آنگاه نظر كردم به سوى او
پس از خطور اين احتمال در دل
در حالتى كه آن جناب در نماز بود
ديدم كه نور عظيمى احاطه نمود به آن حضرت
به نحوى كه مانع شد مرا از تشخيص شريفش
و در اين حال مشغول نماز بود و من مى شنيدم قرائت آن جناب را و بدنم مى لرزيد
و از بيم حضرتش نتوانستم نماز را قطع كنم
پس به هر نحو بود نماز را تمام كردم
و نور از زمين بالا مى رفت
پس مشغول شدم به گريه و زارى و عذرخواهى از سوء ادبى كه در مسجد با جنابش نموده بودم
و گفتم اى آقاى من وعده جناب شما راست است
مرا وعده دادى كه با هم برويم به قبر مسلم . .....
در بين سخن گفتن بودم كه نور متوجه قبر مسلم شد
پس من نيز متابعت كردم
و آن نور داخل در قبه مسلم شد و در قضاى قبه قرار گرفت
و پيوسته چنين بود و من نيز مشغول گريه و ندبه بودم
تا آنكه فجر طالع شد و آن نور عروج كرد
چون صبح شد ملتفت شدم به كلام آن حضرت كه
اما سينه ات پس شفا يافت
ديدم سينه ام صحيح و ابدا سرفه نمى كنم
و هفته اى نكشيد كه اسباب تزويج آن دختر فراهم آمد ( مَنْ حَيْثُ لا اَحْتَسِبُ )
و فقر هم به حال خود باقى است چنانچه آن جناب فرمود ( وَالْحَمْدُللّهِ)
نكته اولي كه براى هر واقعه مهدوي به آن بايد پرداخت
تعيين موقعيت واقعه در روي زمين و ثبت مختصات انست1- شيخ حسين در دالان ورودى مسجد از سمت باب ثعبان نشسته بوده است در دكه و سكوي داخل ورودي
آن دكه اي كه بر سمت شرق و جانب چپ وارد شونده است نشسته بوده
همان ابتداى مدخل؛ بنحوي كه هم زير باران نباشد هم بتواند خلط خوني بيرون مسجد بياندازد يا نزديك باشد برود تا دم درب و بركردد به سكوي نشستنش
2- و حضرت هم در مقابلش روى دكه و سكوى غربى كخ در سمت راست وارد شونده به دالان و مسجد كوفه است و اينجا همان موضوع متبرك به حضور شريف است
3- بنابراين محل ملاقات همان ابتداى ورودي و اوايل دالان درب اصلي باب الثعبان بوده
و مقصود از درب اول درب بيروني است و ظاهرا انوقت دو درب در اين مدخل بوده
و حضرت هم از همين درب وارد مي شوند و كنار او در دكه و سكوى داخل دالان مقابل او مي نشينند
4- ابتداي مسير حضرت داخل مسجد؛ از دالان ورودي به سمت ستون شاخص (مقام ليلة المعراج نماز حضرت محمد) بوده است
5- محل نماز تحيت توسط حضرت نزديك ستون شاخص بوده است
6- موقعيت بعدي هم مسير ادامه تا مقام ميان مسجد است
7- مقام وسط مسجد (مقام ليلة المعراج نماز حضرت محمد) نزدیک شاحص زوال
8- بعد نماز مي بيند كه حضرت از زمين بالا مي روند در ميان هاله نور به سمت مسلم
و داخل قبه مسلم شدند و تا فجر هم آنجا بودند
9- تمام مسير از درب مسجد تا مسلم
و حضرت به سمت گوشه مسجد سمت مسلم رفتند؛
آيا سمت دربى كه از مسلم به شبستان مسقف مسجد كوفه هست؟
البته اگر در تاريخ واقعه؛ مزار مسلم به شبستان مسقف مسجد كوفه راه داشته
و الا مي شود مسير به درب صحن مسلم به صحن غير مسقف مسجد كوفه
10- و آنرين موقفعيت نهايتا در خود مزار مسلم
خوب است زائران اين مواضع مشهد آثار مهدوي (علیه السلام) را توجه نمایند
نكات متن:1- در برخي منابع نام او شيخ محمد ذكر شده با لقب حسن السريرة = خوش سريره = خوش ذات
2- شب چهلم در مسجد احدي نبوده است
3- شيخ حسين ابتدا بخاطر نشناختن و زي ناشناس حضرت؛
به ايشان بدبين بوده كه مبادا قهوه اش بخورند و بعد هم كه نمي گويند كه از كدام عشيره اند (به سوء ظن خودش) حضرت عصباني شده و حضرت با تبسم استهزاء او را مي كند، در حاليكه تبسم از روي لطف بوده و نام نبردن نام عشيره مربوطه اطراف نجف بخاطر اينكه جزو عشاير اطراف نجف نبوده اند
4- و حاجت مربوط به آن دختر را هم عرض كرده و حضرت هم در جوابشان بيان فرموده اند
5- موضوع قرائت زيباي حضرت در نماز از نكات مفيد و آموزنده است كه توصيف شده است
6- البته موضوع سؤر و نيم خورده مؤمن كه مستحب است
البته نمي خواهم بگويم چون اين حكم هست و يا اين داستان بيان شده "هر جا خوردن توصيه شود"،
اما مقصودم اين بود كه شخص با اينكه ابتدايش سوء ظن داشته به حضرت بخاطر ناشناس بودن
و بخاطر اينكه چهل شب آمده و هيچ نديده و حالش هم سخت بود از طلاب نجف تعبير "ملعون" مي كند
كه گول حرفشان خورده و او را فربب داده اند
و اين همه وقت هرهفته آمده مسجد كوفه ووو؛
اما در ادامه وقتي به او نيم خورده داده مي شود فورا مي خورد،
و اين يعني شيخ آل رحيم بر خيال خودش سرسختي نداشته
و الا امتناع مي كرد و محروم مي شد
7- نكته مهمتر از همه نكات؛ و كاربردي:
ازين واقعه استفاده مي شود كه كسي كه چهل شب چهارشنبه مسجد كوفه برود و اعمال بجاى بياورد اما مانعي در بيتوته داخل مسجد تا صبح داشته باشد
مثل شيخ حسين كه براى طهارت نمي توانسته در ميانه مسجد بيتوته كند و درب مسجد بيتوته كرده
و يا زائران امروزي كه چون دربها را قبل نيمه شب تا صبح مي بندند فلذا نمي توانند همه شب را در داخل مسجد بيتوته كنند؛
از نتيجه گرفتن عمل استجاره به مسجد كوفه ازين جهت محروم نشده و موفق مي گردند
اگر شرايط ديگرش را داشته باشند
فلذا كسي نگويد ما ازين اربعين استجاره نمی توانيم استفاده كنيم
چون دربها شبها بسته مي شود
و مي توانند از اول غروب در مسجد كوفه باشند و اعمال بجاى بياورند
و بعد بستن در بيرون درب و هرچه نزديكتر بيتوته كنند؛
ضمن اينكه چه بسا در اثر مداومت راهي هم باز شود و اجازه بيتوته تا صبح را به او بدهند
نکته:در این تشرف حضرت با سجاده ای بر دوش توصیف شده اند
جزو زي مردان اهل حجاز:
عمامه داشتن (كه تحت الحنكش زير گلو بسته است و بدون آن و رها انداخته نيست)
و
انداختن سجاده تاكرده بر يكى از شانه هاست
ولذا كسي حرمين حجاز مشرف شود فراوان مي بيند مرداني را كه سجاده را يكي از كتف ها انداخته اند وقتي در حال حركت در بيرون هستند هم براى آماده بودن جهت نماز و نافله در هر جا و هم نشستن در جاي تميز و محفوظ
اهل يمن هم همين زي {انداختن سجاده روي شانه} را دارند

البته در تصویر فوق عمامه دقيقا مطابق شمايل مذكور در واقعه نیست،
و صرفا از جهت سجاده به دوش انداختن توضيح مي دهد
حافظ شيرازي:
به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش.
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند.
امام شهر که سجاده میکشید به دوشمولانا در مثنوي
یا بگوید صوفیی دیدی تو دوش ** در میان خواب سجاده به دوشhttp://www.masnavi.net/2/50/eng/2/3586/از دو شاهد كلام حافظ و مولانا معلوم مي شود كه سيره زي اهل حجاز در ايران مورد تبعيت عالمان و عارفان بوده است براى بستن نحوه عمامه حجازي ويديو زير را ببينيد
https://www.tiktok.com/@majid.shahoffic ... 7596333317اليته صورت نهايي نمايش عمامه دقيقا مطابق شمايل مذكور در واقعه نیست،
و صرفا از نظر نحوه بستن وزير كلو بيجيده شدن آخر عمامه را نشان مي دهد
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته----------------------------
{مشاهد آثار مهدوى عليه السلام = از ورودی تا مقام دکة القضاء و تا مزار مسلم } تشرف سيد محمد قطيفى با همراهان در مسجد كوفهعبقری الحسان ج 6 عبقریه هفتم _ یاقوت ۲۸ (سید محمد قطیفی) و کتاب نجم الثاقب محدث نوری
عالم عامل , سيد محمد قطيفى رحمهالله فرمود: شب جمعه اى قصد كردم به مسجد كوفه بروم.
در آن زمان راه مخوف و تردد بسياركم بود
مگر آن كـه كسى با جمعى كه مستعد باشند و بتوانند خود را از شر دزدان و قطاع الطريق رها كنند, به آن جا برود.
به همراه من يك نفر از طلاب بود.
وقتى وارد مسجد شديم كسى غير از يك مرد صالح در آن جا نبود
ما هم شروع به انجام اعمال و آداب مسجد كرديم تا آن كه نزديك غروب آفتاب شد.
در ايـن وقـت در مسجد را بستيم وپشت آن به قدرى سنگ و كلوخ و آجر ريختيم كه مطمئن شديم معمولا نمى شود آن را باز كرد.
بعد هم برگشتيم و مشغول بقيه اعمال شديم.
پس از اتمام عبادات , من و رفيقم در دكة القضاء (محلى كه اميرالمؤمنين عليهالسلام درآن جا بين مردم قـضـاوت مـى كـرده انـد) رو به قبله نشستيم.
آن مرد صالح در دهليز, نزديك باب الفيل (باب الثعبان) با صداى حزن آورى مشغول خواندن دعاى كميل بود.
شـب صـاف و مهتابى بود.
من به طرف آسمان نگاه كردم ناگاه ديدم بوى خوشى در هوا پيچيد و فـضـا را پـر كرد عطرى بود كه از بوى مشك و عنبر خوشبوتر بود.
بعد هم شعاع نورى را ديدم كه مـثـل شـعله آتش در خلال شعاع نور ماه ظاهر شده است.
اين نور بر نور ماه غالب شد.
در اين حال صـداى آن مـؤمـن كـه به خواندن دعا بلند بود,خاموش شد
و ناگاه شخص جليلى را ديدم كه از طـرف درب بـسـتـه مـسجد وارد شد.
او درلباس اهل حجاز و بر كتف شريفش سجاده اى بود همان طورى كه معمول اهل حرمين (مكه و مدينه ) است.
آن بـزرگـوار در نـهايت آرامش و وقار و هيبت و جلال راه مى رفت
و متوجه آن درى كه به سمت مـقـبره جناب مسلم عليهلسلام باز مى شود, بود.
در اين جا براى ما از حواس چيزى جز چشم خيره شده , نمانده بود
و دلهايمان هم از جا كنده شده بود.
وقتى مقابل ما رسيد, سلام كرد.
رفـيقم به طور كلى مدهوش و توانايى رد سلام برايش نمانده بود,
ولى من خيلى سعى كردم تا به زحـمت جواب سلام را دادم.
وقتى وارد صحن جناب مسلم شد, به حال طبيعى خود برگشتيم
و گـفتيم : اين شخص كى بود؟ و از كجا وارد شد؟
به طرف آن شخصى كه مشغول دعا خواندن بود, رفـتـيـم
ديـديـم جامه خود را دريده و مانند مصيبت زدگان گريه مى كند.
سؤال كرديم : جريان چيست ؟
گـفـت : مـن چـهـل شب جمعه به نيت ملاقات با امام زمان عليهالسلام به اين مسجد آمده
وامشب شب جـمـعه چهلم است
و نتيجه زحماتم به دست نيامد جز آن كه در اين جايمان طورى كه ديديد به خـواندن مشغول بودم
ناگاه ديدم كه آن حضرت بالاى سرمن ايستاده اند.
به طرف ايشان متوجه شدم فرمودند: چه مى كنى ؟ (يا چه مى خوانى ؟) من نتوانستم جوابى بدهم.
ايشان هم همان طورى كه ديديد, تشريف بردند.
دراين جا سه نفرى به طرف درب مسجد رفتيم , ولى با كمال تعجب ديديم , به همان شكل كه آن را بسته بوديم , بسته است.
با افسوس و شكرگذارى مراجعت نموديم(٤) .
مسير باب ثعبان بسوي مرقد مسلم را حضرت قدم برداشته انداولين جا باب مسجد
بعد دهليز و دالان مسجد تا بالاي سرشخص در موضعى كه در صحن مسجد نزديك درب نشسته بوده
بعد رفته اند از نزديك دكة القضاء رد شده اند به صحن مسلم رسيده اند
نقشه مسيرحضرت در واقعه قطيفي كه در تصوير زير با خط سبز مشخص شده
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته---------------
{مشهد اثر مهدوی (علیه السلام) باب غربی مسجد}در واقعه اى حضرت از درب غربى وارد شده و درمقام وسط نماز خوانده و به سمت مرقد مسلم رفته اند
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمتهنكته فقهى: از وقايع آل رحيم و قطيفى و درب غربى مي توان استفاده نمود كه در كمى فرصت و عبور از مسجد كوفه حداقل اعمال دو زكعت در ميان مقام مسجد و زيارت جناب مسلم است همانطور كه در اين سه واقعه حضرت امام زمان منه السلام عمل فرموده اند
مقام ابراهیم (علیه السلام):
السلام علیک یا إبراهیم خلیل الرحمان
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
در مقام حضرت ابراهيم عليه السلام پس چهار رکعت نماز کن
دو رکعت آن را با حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و دو رکعت ديگر را با حمد و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
پس چون فارغ شدی از نماز تسبيح حضرت زهرا عليها السلام را بگو و بعد از آن بگو:
السَّلامُ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ الرَّاشِدِينَ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيرا وَ جَعَلَهُمْ أَنْبِيَاءَ مُرْسَلِينَ وَ حُجَّةً عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِو هفت مرتبه بگو
سَلامٌ عَلَی نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَپس بگو
نَحْنُ عَلَی وَصِيَّتِكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ الَّتِي أَوْصَيْتَ بِهَا ذُرِّيَّتَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ نَحْنُ مِنْ شِيعَتِكَ وَ شِيعَةِ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلَيْكَ وَ عَلَی جَمِيعِ الْمُرْسَلِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ نَحْنُ عَلَی مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ دِينِ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِيِّينَ وَ وِلايَةِ مَوْلانَا عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَی الْبَشِيرِ النَّذِيرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ بَرَکَاتُهُ وَ عَلَی وَصِيِّهِ وَ خَلِيفَتِهِ الشَّاهِدِ لِلَّهِ مِنْ بَعْدِهِ عَلَی خَلْقِهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الصِّدِّيقِ الْأَکْبَرِ وَ الْفَارُوقِ الْمُبِينِ الَّذِي أَخَذْتَ بَيْعَتَهُ عَلَی الْعَالَمِينَ
رَضِيتُ بِهِمْ أَوْلِيَاءَ وَ مَوَالِيَّ وَ حُکَّاما فِي نَفْسِي وَ وُلْدِي [× وَلَدِي] وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ قِسْمِي وَ حِلِّي وَ إِحْرَامِي وَ إِسْلامِي وَ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي
أَنْتُمُ الْأَئِمَّةُ فِي الْکِتَابِ، وَ فَصْلُ الْمَقَامِ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ وَ أَعْيُنُ الْحَيِّ الَّذِي لا يَنَامُ، وَ أَنْتُمْ حُکَمَاءُ اللَّهِ، وَ بِکُمْ حَکَمَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ عُرِفَ حَقُّ اللَّهِ، لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، أَنْتُمْ نُورُ اللَّهِ مِنْ بَيْنِ أَيْدِينَا وَ مِنْ خَلْفِنَا، أَنْتُمْ سُنَّةُ اللَّهِ الَّتِي بِهَا سَبَقَ الْقَضَاءُ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَا لَکُمْ مُسَلِّمٌ تَسْلِيما، لا أُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئا وَ لا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِيّا
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانِي بِکُمْ، وَ مَا کُنْتُ لِأَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدَانِيَ اللَّهُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا هَدَانَا.مقام حضرت موسی (علیه السلام)جهانگرد الماني كه در سال 1179 هـ ق به زيارت مسجد كوفه آمده اين مقام را ديده كه نشانه هم داشته و نقشه اش را كشيده است، و در نقشه اش از مقامات مسجد كوفه هم ثبت شده است.
مقام موسی (علیه السلام) یک صفه بعد مقام ابراهیم (علیه السلام) بوده است (هر صفه 7 ذرع حدود سه و نیم چهار متر امروز)
السلام علیک یا موسی کلیم الله، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
به محاذات ستون مقام ابراهیم علیه السلام در ضلع غربی مسحد دربی بوده به نام باب الانماط (انماط جمع نمط است و معرب نمد نوعی فرش) که بازار نمد فروشها به این درب منتهی می شده از این درب (الأنماط) به فاصله چهار طاق به سمت شرق مصلای ابراهیم است و مصلای بعدی آن یعنی طاق بعدی به سمت شرق مصلای موسی کلیم الله بوده است
در اين مقام دو رکعت نماز می خوانیممقام حضرت عیسی (علیه السلام)در كزارش همان جهانكرد آلماني و نقشه او از مقامات مسجد كوفه مقام عیسی (علیه السلام) هم ثبت شده و یک صفه بعد مقام موسی (علیه السلام) به سمت شرق بوده است
السلام علیک یا عیسی روح الله و سلام علی امه مریم عصمة الله وعلی جده عمران نبي الله، إشفعوا لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
در اين مقام نيز دو رکعت نماز می خوانیممقام خضر (علیه السلام) السلام علیک یا أبا محمد الخضر حي الدارَین
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
1- دو رکعت نماز اين مقام را مى توان به صورت نماز حضرت خضر خواندنماز حضرت حضر علیه السلام:نماز حضرت خضر که به صلاة لالف الحاجه (نماز براى هزار حاجت) نیز مشهور است
این نماز دارای برکات و آثار بسیار زیادی است که خواندن برای برآورده شدن حاجت بسیار مجرب است.
علمای زیادی هم گفته اند که با خواندن نماز حضرت خضر به بسیاری از حاجت های خود و حقایقی از حکمت الهی دست پیدا کرده ایم.
در مورد سند این نماز: سید بن طاووس در کتاب جمال الأسبوع برای شب جمعه نمازهای متعدی عنوان کرده است که از جملهی آنها می توان به «نماز حضرت خضر(علیه السلام)» اشاره کرد.
طریقه خواندن نماز حضرت خضردو رکعت دارد و در رکعت اول: سوره حمد و 10 مرتبه سوره کافرون، و در رکعت دوم: سوره حمد و 10 مرتبه سوره توحید خوانده شود.
بعد از اتمام نماز به سجده بروید و اذكار زیر را بخوانید:
10 مرتبه : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد
10 مرتبه : (سُبْحانَ اللَّهِ والحمدلله ولااله الاالله وَ اللَّهِ اکبر وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قَوِّهِ الابالله العلی العظیم )
10 مرتبه (رَبَّنا آتِنا فی الدنیا حَسَنَةً وَ فی الآخره حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ )
در این لحظه حاجت خود را از خدا بخواهید.
2- دعاى فرج و دعاى امان از حضرت خضر:در هرجا منسوب به حضرت خضر است و دعایی ندارد و یا فرصت هست می توان اين دعاها را خواند
دعاي امان از حضرت خضر (علیه السلام)بسمِ اللهِ، ما شاءَ اللهُ لا يَسوقُ الخيرَ إلا اللهُ، ولا يصرِفُ السُّوءَ إلا اللهُ، ما شاءَ اللهُ ما بِكُم من نِعمةٍ فمنَ اللهِ، ما شاءَ اللهُ لا حَولَ ولا قوَّةَ إلا باللهِپس کسی که این دعا را در غروب بخواند از حریق و سرقت و غرق شدن در امان می ماند تا صبح و کسیکه صبح 3 مرتبه آن را بگوید پس از اینها در امان است تا شب
دعاء فرج از خضراللهمَّ إني عبدُك وابنُ عبدِك وابنُ أَمَتِك ناصيتي بيدِك ماضٍ فيَّ حكمُك عَدْلٌ فيَّ قضاؤُك أسئلُك بكلِّ اسمٍ هو لك سميتَ به نفسَك أو أنزلتَه في كتابِك أو علَّمتَه أحدًا مِنْ خلقِك أو استأثرتَ به في علمِ الغيبِ عندَك . أنْ تجعلَ القرآنَ ربيعَ قلبي ونورَ صدري وجلاءَ حُزْني وذَهابَ هَمِّي.
اللَّهمَّ رَحمَتَكَ أرْجو، فلا تَكِلْني إلى نَفْسي طَرْفةَ عَيْنٍ، أصْلِحْ لي شَأْني كُلَّهُ، لا إلهَ إلَّا أنتَ.
لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ العَظِيمُ الحَلِيمُ، لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ والأرْضِ، ورَبُّ العَرْشِ العَظِيمِ.
اللهُ؛ اللهُ ربي، لا أُشركُ به شيئًا3- سلام به حضرت خضر:در حديث شريف است كه هر كه به حضرت خضر سلام كند وى در آنجا حاضر شده و سلامش را پاسخ مي گويد فلذا اين نعمت عظيم را از دست ندهد
از بركات ارتباط با حضرت خضر حتى درحد ياد كردن
هر کجا نامـش برده شـود فـورا حاضر می گردد.
امام رضا (علیه السلام) در باره ایـن ویژگی می فرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمـن ذکره منکـم فلیسلم علیه»؛
هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر می شود، پـس هـر یک از شمـا به یـاد او افتـاد بـر او سلام کنـد.
و اين علامت لطف عام حضرت خضر است = حجج الهى ديگر ممكن است اكتفا به توجه به ياد كننده شان كنند ولي حاضرشدن و خودشان را رساندن به محلهايي كه يادشان مي شود و لو همزمان؛ اين لطف عام و شامل حضرت خضر به متوسلين را مي رساند
پس از اين خصوصيت ايشان استفاده كنيم
و اينقدر اين حضور خضر جدي و حتمي است كه حضرت امام رضا (علیه السلام) مي فرمايند تا نامش برديد به او سلام كنيد چون آنجا نزدتان حاضر شده است
فلذا چه در اين مقامات مرتبط با حضرت خضر و چه اينجا كه بطورخاص منزل و مسكن ايشان هم هست در هر زمان و هرجا بوديم و توسلي و ذكري از ايشان نموديم با توجه و رعايت شرايط باشد و سلام عرض كنيم
السلام عليك ياابالعباس يا ابا محمد الخضر حي الدارين وأُقسمك بوجه الله أن تشفع لنا عند الله في حاجاتنا و مهماتنا بجاه محمدوآله الطاهرين
4- در معرفت و یاد حضرت حضر علیه السلام:امام رضا (عليه السلام) فرمـود: خضر از آب حیات نـوشید پـس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود.
امام صادق (عليه السلام) فرمـود: بر هیچ تخته خشکیده ای نمی نشست مگر آنکه سبز مـی گشت و بر هیچ زمینـی بـی آب و علف قرار نمی گرفت مگر آن که سرسبز مـی گشت و به همیـن جهت خضر نامیده شـد.
همچنیـن گفته شـده که هر گاه به نماز مـی ایستاد اطرافـش سـرسبز مـی گشت.
از نكات ديگر:حضور همه ساله حضرتش در مراسم حج است. حضرت امام رضا (عليه السلام) مـی فرماید:
«و انه لیحضر المـوسـم کل سنه فیقضی جمیع المناسک و یقف بعرفه فیومـن علی دعاء المـومنیـن» ترجمه: همه سـاله در مـراسـم حج حضـور مـی یابد و تمـام مناسک حج را نیز انجام می دهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا مـی ایستـد و بر دعای مومنین آمین می گوید.
محراب و مصلايي به نام امام حسن و امام حسین (علیهما السلام):در گزارش همان جهانگرد آلماني و نقشه او از مقامات مسجد كوفه محرابي هم به عنوان مصلاي امام حسن و امام حسين (علیهماالسلام) بوده است
در فضاي ميان مسجد مطابق موقعيت در نقشه زير حدودا محاذات میان مسجد و در شمال بیت الطشت
اين مقام غير از مصلاي امام حسن براى جماعت در زمان امامتشان است كه كنار محراب جبرئيل است
السلام علیک یا أبا محمد الحسن المحتبی السلام علیک یا أبا عبد الله الحسین، إشفعا لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین

مقام بيت الطشتکه شمال دکة القضاء و متصل به آنست
السلام علیک یا امیرالمومنین صاحب الآيات البينات و المعجزات الباهرات
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
در اين مقام نماز کن دو رکعت و بعد از سلام تسبيح کن پس بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّي ذَخَرْتُ تَوْحِيدِي إِيَّاكَ وَ مَعْرِفَتِي بِكَ وَ إِخْلاصِي لَكَ وَ إِقْرَارِي بِرُبُوبِيَّتِكَ، وَ ذَخَرْتُ وِلايَةَ مَنْ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ مِنْ بَرِيَّتِكَ؛ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِمْ، لِيَوْمِ فَزَعِي إِلَيْكَ، عَاجِلا وَ آجِلا،
وَ قَدْ فَزِعْتُ إِلَيْكَ وَ إِلَيْهِمْ يَا مَوْلايَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا،
وَ سَأَلْتُكَ مَا زَکَی مِنْ نِعْمَتِكَ وَ إِزَاحَةَ مَا أَخْشَاهُ مِنْ نَقِمَتِكَ، وَ الْبَرَکَةَ فِيمَا رَزَقْتَنِيهِ، وَ تَحْصِينَ صَدْرِي مِنْ کُلِّ هَمٍّ وَ جَائِحَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ[/size_2]و نقل شده که حضرت صادق (علیه السلام) در بيت الطشت دو رکعت نماز کردند
خلاصه نكات حدیث معحزه در بیت الطشت: كه آيات الهى متعدد از حضرتش ظاهر شده است
1- در این واقعه حضرتش هم يكنفر بي گناه را نجات داد از حد زدن به ناحق
2- و نيز از كشته شدن توسط خاندانش
3- و نيز در آن احضار برف از مسافات بعيده (كوههاى شام) بود
4 و 5- و هم ايراز دو نكته علمى ناشناخته:
در زیر پای دحتر لجن و برف قرار داده شد؛
لجن براى اخراج زالو بوده - برف هم براى قطع خونريزي
لجن و برف دو نقل نیست اما جدا روايت شده
در برخي لحن آورده شده و در برخی برف
6- و از ديكر آيات و كرامتهاى حضرتش:
در این واقعه وزن دقيق زالو را که بزرگ شده بوده قبل از اخراج معين كردند و بعد اخراج وزن شد و مطابق بود
7- هم مردم استسقاء و طلب باران نمودند و با اشاره حضرت باران باريد
حديث اعجاز علوي و ماجراى بيت الطشتالتاسع والستون: عن عيون المعجزات قال: حدثني هذا قال: حدثني هذا الشيخ- يعني أبا الحسن علي ابن محمد بن إبراهيم بن الحسن بن الطيب المصري المعروف بأبي التحف- قال : حدثني العلا بن طيب بن سعيد المغازلي البغدادي ببغداد، قال : حدثني نصر بن مسلم بن صفوان بن الجمال المكي قال : حدثني أبو هاشم المعروف بابن أخي طاهر بن زمعة، عن أصهب بن جنادة، عن بصير بن مدرك، قال : حدثني عمار بن ياسر ذو الفضل والمآثر قال :
(كنت بين يدي أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع، وكان يوم الاثنين لسبع عشرة ليلة خلت من صفر،
وإذا بزعقة قد ملأت المسامع، وكان علي ع على دكة القضاء،
فقال : يا عمار ائت بذي الفقار - وكان وزنه سبعة أمنان وثلثا من بالمكي - فجئت به، فصاح من غمده ، وتركه
وقال : يا عمار هذا يوم أكشف فيه لأهل الكوفة جميعا الغمة، ليزداد المؤمن وفاقا، والمخالف نفاقا،
يا عمار ائت بمن على الباب،
قال عمار: فخرجت وإذا بالباب امرأة في قبة على جمل وهي تصيح: يا غياث المستغيثين، ويا غاية الطالبين، ويا كنز الراغبين، ويا ذا القوة المتين، ويا مطعم اليتيم، ويا رازق العديم، ويا محيي كل عظم رميم، ويا قديما سبق قدمه كل قديم، يا عون من لا عون له، ويا طود من لا طود له، وكنز من لا كنز له، إليك توجهت، وإليك توسلت، بيض وجهي، وفرج عني كربي،
قال: وحولها ألف فارس بسيوف مسلولة، قوم لها وقوم عليها،
فقلت: أجيبوا أمير المؤمنين ع،
فنزلت عن الجمل ونزل القوم معها ودخلوا المسجد،
فوقعت المرأة بين يدي أمير المؤمنين ع، وقالت: يا علي إياك قصدت، فاكشف ما بي، إنك ولي ذلك، والقادر عليه،
فقال أمير المؤمنين ع: يا عمار ناد في الكوفة لينظروا إلى قضاء أمير المؤمنين ع،
قال عمار : فناديت، فاجتمع الناس حتى صار القدم عليه أقدام كثيرة،
ثم قام أمير المؤمنين وقال: سلوا عما بدا لكم يا أهل الشام،
فنهض من بينهم شيخ أشيب عليه بردة أتحمية، وحلة عدنية، وعلى رأسه عمامة خز سوية،
فقال: السلام عليك يا كنز الضعفاء، ويا ملجأ اللهفاء، يا مولاي هذه الجارية ابنتي وما قربتها ببعل قط، وهي عاتق حامل، وقد فضحتني في عشيرتي، وأنا معروف بالشدة والنجدة والبأس والسطوة والشجاعة والبراعة، والنزاهة والقناعة، أنا قلمس بن غفريس وليث عسوس، ووجهه على الأعداء عبوس، لا تخمد لي نار، ولا يضام لي جار، عزيز عند العرب بأسي ونجدتي وسطواتي ، أنا من أقوام بيت آبائهم في بيت مجد في السابعة، فينا كل عبوس لا يرعوي، وكل حجاج عن الحرب لا ينتهي، وقد بقيت يا علي حائر في أمري، فاكشف هذه الغمة فهذه عظيمة لا أجد أعظم منها،
فقال أمير المؤمنين ع : ما تقولين يا جارية فيما قال أبوك؟
قالت: أما قوله إني عاتق فقد صدق فيما يقول،
وأما قوله إني حامل، فوالله ما أعلم من نفسي خيانة قط يا أمير المؤمنين، وأنت أعلم به مني، وتعلم أني ما كذبت فيما قلت ففرج عني غمي يا عالم السر وأخفى،
فصعد أمير المؤمنين ع المنبر وقال: الله أكبر ﴿جاء الحق وزهق الباطل إن الباطل كان زهوقا﴾
فقال ع: علي بداية الكوفة، فجاءت امرأة يقال لها لبنا، وكانت قابلة نساء الكوفة،
فقال: اضربي بينك وبين الناس حجابا، وانظري هذه الجارية أعاتق حامل؟
ففعلت ما أمرها أمير المؤمنين ع
وقالت : نعم يا أمير المؤمنين، عاتق حامل = باكره آبستن
فقال: يا أهل الكوفة أين الأئمة الذين ادعوا منزلتي؟ أين من يدعي في نفسه أن له مقام الحق فيكشف هذه الغمة ؟
فقال عمرو بن حريث كالمستهزئ: ما لها غيرك يا بن أبي طالب، واليوم تثبت لنا إمامتك،
فقال أمير المؤمنين ع لأبي الجارية: يا أبا الغضب، ألستم من أعمال دمشق؟
قال: بلى يا أمير المؤمنين قال: من قرية يقال لها: إسعاد طريق بانياس الجولة؟
فقال: بلى يا أمير المؤمنين،
فقال: هل فيكم من يقدر على قطعة من الثلج؟
فقال أبو الغضب: الثلج في بلادنا كثير،
قال أمير المؤمنين ع : بيننا وبين بلادكم مائتا فرسخ وخمسون فرسخا،
قال: نعم يا أمير المؤمنين،
قال عمار : فمد ع يده وهو على منبر الكوفة، وردها وفيها قطعة من الثلج تقطر ماء،
ثم قال لداية الكوفة: ضعي هذا الثلج مما يلي فرج هذه الجارية،
سترمي علقة وزنها خمس وخمسون درهما ودانقان،
قال: فأخذتها وخرجت بها من الجامع وجاءت بطشت ووضعت الثلج على الموضع منها، فرمت علقة كبيرة
فوزنتها الداية فوجدتها كما قال ع،
وكان قد أمسك المطر عن الكوفة منذ خمس سنين،
فقال أهل الكوفة: استسق لنا يا أمير المؤمنين، فأشار بيده قبل السماء فدمدم الجو وأسجم وحمل مزنا، وسال الغيث
وأقبلت الداية مع الجارية فوضعت العلقة بين يديه،
فقال: وزنتها؟
فقالت: نعم يا أمير المؤمنين وهي كما ذكرت،
فقال ع: وإن كان مثقال حبة من خردل أتينا بها وكفى بنا حاسبين،
ثم قال: يا أبا الغضب خذ ابنتك فوالله ما زنت، ولكن دخلت الموضع فدخلت فيها هذه العلقة وهي بنت عشر سنين، فربت في بطنها إلى وقتنا هذا،
فنهض أبوها وهو يقول: أشهد أنك تعلم ما في الأرحام وما في الضمائر).
مقام دکة القضا:السلام علیک یا امیرالمومنین الإمام الحكم العدل صاحب القضيات العادلة الخارقة ورحمة الله وبركاته
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
پس برو بسوی « دکة القضاء » و در آنجا دو رکعت نماز کن به حمد و هر سوره که خواهی
و چون فارغ شدی بگو تسبيح زهرا (عليها السلام) را و بگو:
يَا مَالِکِي وَ مُمَلِّکِي وَ مُتَغَمِّدِي بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ،
وَجْهِي خَاضِعٌ لِمَا تَعْلُوهُ الْأَقْدَامُ لِجَلالِ وَجْهِكَ الْکَرِيمِ، لا تَجْعَلْ هَذِهِ الشِّدَّةَ وَ لا هَذِهِ الْمِحْنَةَ مُتَّصِلَةً بِاسْتِيصَالِ الشَّأْفَةِ، وَ امْنَحْنِي مِنْ فَضْلِكَ مَا لَمْ تَمْنَحْ بِهِ أَحَدا مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ، أَنْتَ الْقَدِيمُ الْأَوَّلُ الَّذِي لَمْ تَزَلْ وَ لا تَزَالُ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ زَكِّ عَمَلِي وَ بَارِك لِي فِي أَجَلِي، وَ اجْعَلْنِي مِنْ عُتَقَائِكَ وَ طُلَقَائِكَ مِنَ النَّارِ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.{مشهد آثار مهدوی (علیه السلام) در مقام دکة القضاء}در تشرف سيد محمد قطيفى با همراهان در مسجد كوفه - در مقام دکة القضاء =ذکر شده است = شرح آن در مبحث ورود به مسجد ذکر شد.
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله، و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و ووفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته------------------------------------
مقام سفینه نوح (علیه السلام)السلام علیک یا نوح نجي الله، صاحب السفينة الناجية؛ من ركبها نجى ومن تخلف عنها غرق،
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
اللهم اجعلنا من الناجين بسفينة المعصومين عليهم السلاماينجا را مي گويند نقطه شروع ساخت سفينه نوح در مسجد بوده كه امتداد داشته تا كارگاه بيرون مسجد
قبلا سردابي بود بزرگ كه سقفش باز بود و الان به صورت دايره كوچك سنگي سفيد هست
و قبلا مسجد كوفه كوچک بوده است برحسب سطح زمانهاي سابق که حدود 4 تا 5 متر سطح مسجد پایینتر بوده است
و سيد بحرالعلوم براى محفوظيت و طهارت مسجد سطح آن را كه از سطح آن سرداب بود بالا آوردند و با خاك طاهر پر كردند كه سطح امروز از بناي سيدبحرالعلوم است
و فقط آن سرداب بزرگ مقام سفينه نوح به سطح سابق بود و در تصاوير قديمي هم معلوم است كه نرده داشت
و آن را نیز پر کردند و به سطح امروزی مسحد در آمده است به صورت آبخوری و محل وضو
این مقام محرابی در سمت قبله آن داشته است و دایره امروزی کوچکتر از قدیم است
محراب به اندازه یک صفه (حدود 3.5 متر) به سمت قبله دایره امروزی است
که آنحا نماز خوانده شود



{مشهد آثار مهدوی در مقام سفینه نوح (علیهما السلام)}مرحوم محدث نوري در نجم الثاقب نقل فرموده است:
يکي از صلحاي نجف اشرف به نام «سيدمرتضي نجفي» که محضر شيخ جعفر کبير (کاشف الغطاء) را درک کرده، سالها ملازم سيدمحمدباقر قزويني بوده، و در نزد علما به تقوا و پرهيزکاري مشهور بود، گفت:
در مسجد کوفه با جمعي از اهل دل بوديم، وقت مغرب فرا رسيد.
درصدد بر آمديم با يکي از علماي برجستهاي که در آن جا حضور داشت، نماز مغرب و عشاء را به جماعت برگزار کنيم.
در آن ايام در وسط مسجد کوفه در محلّي که به «تنّور» معروف بود (در همان محل سفينه نوح)، (آنجا را چون آب داشت مردم آنرا باقيمانده آب جوشيده از تنور خانه نوح مى دانستندو تنور مى گفتند)
مقدار اندکي آب بود که از مجرای قنات مخروبهاي ميآمد و راه تنگي داشت که گنجايش بيش از يک نفر را نداشت.
براي تجديد وضو به محل تنور رفتم،
شخص جليل القدري را در آن جا ديدم که جامه عربي بر تن داشت و با متانت تمام در کنار آب نشسته مشغول وضو گرفتن بود.
من عجله داشتم که به نماز جماعت برسم و او همچنان با متانت وضو ميساخت،
لذا به ايشان گفتم: آيا شما نميخواهيد در نماز جماعت شرکت کنيد؟ فرمود: «نه، زيرا آن شيخ دُخُني است».
ارزن را در عربى دخنة مى گويند
منظور ايشان را از اين جمله متوجه نشدم، منتظر ماندم تا وضویشان تمام شد،
آنگاه من وضو گرفتم و با آن عالم معروف نماز خواندم.
بعد از پراکنده شدن مردم، جريان را به آن شيخ گفتم. حالش متغير شد، رنگ از چهرهاش پريد و در فکر عميقي فرو رفت.
آنگاه به من گفت: تو حضرت حجت (عليهالسّلام) را ديدهاي ولي نشناختهاي.
زيرا آن حضرت از چيزي خبر داده که جز خدا، احدي از آن آگاه نبود.
من امسال در «رحبه» (يك منزلي كوفه)، ارزن کاشتهام؛
چون به نماز ايستادم به فکر آن زراعت افتادم که جايش امن نيست.
اين انديشه به کلّي فکر مرا به خود مشغول ساخت و از حالت نماز بيرون برد.
و لذا آن حضرت از اعماق دل من خبر داده است.
توضیح:
از تاريخ و شرح واقعه معلوم مي شود در همان زمان بوده كه كف مسجد بالا نياورده بودند و كف سرداب سفينة باكف بقيه مسجد هم سطح بوده است و پائين رفته نياز نداشته و در همان سطح انوقت قنات آب در دسترس بوده است
محل وضو و دریچه قنات در میان حوض امروزی می باشد
از تعميركنندگان بخش سرداب مقام سفينه نوح مرحوم آيت الله قاضي بودند:
مرحوم حاج جاسم اَعسم (از شاگردان مرحوم قاضى در ناحيه كوفه و سهله) میگوید:
اوائل آمدن مرحوم سید علی آقا قاضی به نجف اشرف بود که برای اعتکاف یا فراغت بال برای عبادت بسیار به مسجد کوفه و مسجد سهله تردد داشتند.
آن موقع در وسط حیاط مسجد کوفه مقام سفينه نوح سرداب بزرگی بود که بخاطر اينكه سالها بود كسى براى نماز پائين نمي رفت متروك شده و در آنجا آشغال بسیار جمع میشد.
ما از سید علی آقا خواستیم تا این مشکل را حل نماید و آنجا را پاکسازی ومرمت و تجديد بنا کند.
ایشان به گرمی از این پیشنهاد استقبال کردند و با همکاری جمعی آنجا را تنظيف و تعمير و مرمت كرده و بنای مناسبى در آنجا ساختند.
بعد از چند ماه تلاش آن زحمات به ثمر نشست.
كه آن مقام سفينه نوح (مقام حضور امام زمان عليه السلام هم بود) احياء شد و مى شد راحت بروند آنجا نماز و عبادت بجاى بياورند
مرحوم آيت الله سيد علی آقا قاضی روز آخر اتمام مرمت آمدند بالای سرداب که معروف به «سفینه نوح» است... ایستادند
و از همه همکاران تشکر نمودند و از بناها و معماران که در ترميم انجا و نظارت بر بنای آنجا داشتند تفقد به عمل آوردند.
هنگامی که می خواست از آنجا خارج شود ناگهان چشمشان به تابلوی سمت راست در سرداب افتاد که در آن نوشته شده بود که
این بنا به همت و مساعدت سيد علی آقا قاضی برپا شده است
با توجه به اینکه ایشان بسیار در این امر مساعدت فرموده بود و برای تهیه بودجه تلاش کرده بود
= ما این اقدام را کرده بودیم و كتيبه كاشيكارى را نصب كرده بوديم
مرحوم قاضى وقتی این كتيبه را دید رنگش متغیر شد
و ما به توجیه پرداختیم که باید این مطلب نوشته میشد...
ولی هر چند از این توجیهات میآوردیم ایشان خشمناکتر میشد
با اينكه كوجكترين تعميرات در مساجد و مزارات و مشاهدمشرفه كتيبه تعمير نصب مي شود به اسم ساعي و باني
و امري رايج و معمولي بود حتى به اسم افرا ناشناس و آن كتيبه جيزخاصي نبود از نظر ظاهري
اما ايشان تحمل وجود كتيبه به اسم خودش را نداشت
تا اینکه خودمرحوم قاضى کلنگ را از دست یکی از کارگران گرفت و آن کاشی را در هم شکست و به جای آن مقداری گچ مالید تا با دیوار مجاور مساوی باشد.
زمانی که این کار پایان پذیرفت دیدم مرحوم سيد علی آقا قاضی بشاش شده و آثار ناراحتی از صورت مبارکش محو گشته است و به حالت طبیعی خود برگشت و به ذکر نکتههای لطیف پرداخت.
تاريخ واقعه حدودا 1315 ق مي باشد
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و ووفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمتهتوسل به حضرت يونس (علیه السلام)السلام عليك يا ذا النون يونس بن متى نبي الله صاحب الحوت الذي نجاه اله بذكر لا اله الا انت سبحانك إني كنت من الظالمين
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرینحضرت يونس از حجج الهي هستند كه به مسجد كوفه آمده و نماز و توسل داشته اند
دو ركعت نماز به نيت توسل به ايشان خوب است:
در یک مصلی قبل ميانه مسجد:

بعد نماز پس برو به سجده و در سجده بگو:
يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي ضَمِيرِ الصَّامِتِينَ يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِيرِ يَا مَنْ يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ يَا مَنْ أَنْزَلَ الْعَذَابَ عَلَی قَوْمِ يُونُسَ وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ فَدَعَوْهُ وَ تَضَرَّعُوا إِلَيْهِ فَکَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ وَ مَتَّعَهُمْ إِلَی حِينٍ قَدْ تَرَی مَکَانِي وَ تَسْمَعُ دُعَائِي وَ تَعْلَمُ سِرِّي وَ عَلانِيَتِي وَ حَالِي صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِيپس هفتاد مرتبه بگو:. يَا سَيِّدِي
پس میگذاری طرف راست رو را بر زمين و میگويی:
اللَّهُمَّ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّی عَبْدَكَ وَ نَبِيَّكَ دَعَاكَ فِي بَطْنِ الْحُوتِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَنَا أَدْعُوكَ فَاسْتَجِبْ لِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍو دعا کن به آنچه میخواهی
پس طرف چپ را بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَ بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَنَا أَدْعُوكَ کَمَا أَمَرْتَنِي فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَجِبْ لِي کَمَا وَعَدْتَنِي يَا کَرِيمُپس پيشانی را بر زمين گذار و بگو :.
يَا مُعِزَّ کُلِّ ذَلِيلٍ وَ يَا مُذِلَّ کُلِّ عَزِيزٍ تَعْلَمُ کُرْبَتِي فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] وَ فَرِّجْ عَنِّي يَا کَرِيمُمقام مصلاى نبوى ليلة المعراجالسلام عليك يا ابا القاسم محمد المصطفى الذي صلى في هذا المسجد هنا ليلة المعراج فوفقه الله لعروجه الى السماوات العُلى، ثم لِقُربِه، قاب قوسين أو أدنى، حتى سدرة المنتهى دنُُوّاً وَاقترابا مِن العليّ الأعلى
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
در مقام مصلاى حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلّم (مقام معراج) كه در وسط مسجد كوفه واقع است
دو رکعت نماز میکنی در رکعت اول حمد میخوانی با قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و در رکعت دوم حمد و قُلْ يَا أَيُّهَا الْکَافِرُونَ
پس وقتی که سلام دادی تسبيح زهرا عليها السلام را بخوان و بگو:
اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ وَ دَارُكَ دَارُ السَّلامِ حَيِّنَا رَبَّنَا مِنْكَ بِالسَّلامِ اللَّهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ هَذِهِ الصَّلاةَ ابْتِغَاءَ رَحْمَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ وَ تَعْظِيما لِمَسْجِدِكَ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْفَعْهَا فِي عِلِّيِّينَ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.حضور انبياء و اوصياء الهي در مسجد كوفه:عن ابي عبد الله (علیه السلام)، قال: نعم المسجد مسجد الكوفة، صلى فيه ألف نبي وألف وصي ومنه فار التنور وفيه نجرت السفينة، ميمنته رضوان الله ووسطه روضة من رياض الجنة
از امام صادق علیه السلام، رسيده كه فرمود: مسجد کوفه چه نیکو مسجدی است، در آن هزار نبی و هزار وصی نماز خوانده اند؛ و از آن فوران کرد تنور (تنور نوح علیه السلام) و در آن کشتی نجاری شد، سمت راست آن رضوان الله است و
وسط آن باغی از باغهای بهشت است.
ميان مسجد کوفه بهترین و با فضیلت ترین جای مسجد کوفه است (مانند کعبه در وسط بیت الله الحرام) و مصلای حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در شب معراج و بالتبع محل حضور جبرییل علیه السلام؛ و نیز محل نماز سایر انبیاء و اوصیای الهی علیهم السلام و محل توجه آنهاست
فلذا سلام می دهیم به حجج الهی علیهم السلام
سلام به انبیا و اوصیای الهی (علیهم السلام):اللهم انت السلام ومنك السلام و اليك السلام
السلام على جبرئيل امين وحى الله، و ميكائيل ملك رحمة الله، و عزرائيل قابض الخلق بإذن الله، واسرافيل سيد الملائكة، و رضوان خازن الجنة، والملائكة المقربين، والروح القدس اعظم الملائكة، و حَمَلةِ العرش الكرام
السلام على آدم صفوة الله، السلام على هابيل؛ اول مظلوم قتيل،على مواهب الله ورضوانه
السلام على شيث هبة الله، و انوش، و قَيْنَانَ، و مهلائيل، و يَرِدْ، و اخنوخ (ادريس)، و مَتُّوشَلَح، و لَمَك، حجج الله
السلام على نوح نجيّ الله، السلام على سام وصي نوح، و اَرْفَخَشَد، و شالح، و عابر، و فالغ، و أَرغو، و ساروغ، و ناحور، و تارح، حجج الله
السلام على هود وصالح و خضر و الياس ولوط و شُعَيب و أيوب؛ انبياء الله
السلام على ابراهيم خليل الله
السلام على اسماعيل ذبيح الله، السلام على اسحاق و يعقوب، ويوسف و الأسباط،
السلام على موسى كليم الله، و هارون والأئمة من ولده، و داوود و سليمان وآصف، و اليسع و ذي الكفل و يونس و عمران و زكريا و يحيى
السلام على عيسى روح الله وأوصيائه حجج الله
السلام على الأوصياء من ذرية اسماعيل من قيدار الى هاشم وعبدالمطلب وابي طالب وعبدالله حجج الله
السلام على محمد حبيب الله سيد الأنبياء والمرسلين
السلام على سيد الأوصياء المعظمين عليّ وصي رسول الله وخليفته و اميرالمؤمنين
السلام على الأوصياء من ولده؛ الأئمة المعصومين الحسن والحسين وعلي ومحمد وجعفر و موسى وعلي ومحمد وعلي والحسن حجج الله على الخلق اجمعين
السلام على مولانا الإمام محمد المهدي القائم بامر الله خاتم الوصيين.
السلام عليكم جميعا ورحمة الله وبركاتهزیارت رجبیهجناب ابوالقاسم حسينبنروح كه نايب خاصّ حضرت صاحبالامر عليه السلام است روايت كرده كه آن حضرت فرمود: در ماه رجب در هر زيارتگاهي از زيارتگاههاي شريف كه باشي به اين زيارت صاحبِ مزار را زيارت كن:
الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ عَلَى أَوْصِيَائِهِ الْحُجُبِ اللهُمَّ فَكَمَا أَشْهَدْتَنَا مَشْهَدَهُمْ [مَشَاهِدَهُمْ] فَأَنْجِزْ لَنَا مَوْعِدَهُمْ وَ أَوْرِدْنَا مَوْرِدَهُمْ غَيْرَ مُحَلَّئِينَ عَنْ وِرْدٍ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ وَ الْخُلْدِ وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ إِنِّي [قَدْ] قَصَدْتُكُمْ وَ اعْتَمَدْتُكُمْ بِمَسْأَلَتِي وَ حَاجَتِي وَ هِيَ فَكَاكُ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ الْمَقَرُّ مَعَكُمْ فِي دَارِ الْقَرَارِ مَعَ شِيعَتِكُمُ الْأَبْرَارِ وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
أَنَا سَائِلُكُمْ وَ آمِلُكُمْ فِيمَا إِلَيْكُمُ التَّفْوِيضُ وَ عَلَيْكُمُ التَّعْوِيضُ فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ ، وَ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِيضُ إِنِّي بِسِرِّكُمْ مُؤْمِنٌ [مُؤَمِّمٌ] وَ لِقَوْلِكُمْ مُسَلِّمٌ وَ عَلَى اللهِ بِكُمْ مُقْسِمٌ فِي رَجْعِي بِحَوَائِجِي وَ قَضَائِهَا وَ إِمْضَائِهَا وَ إِنْجَاحِهَا وَ إِبْرَاحِهَا [إِيزَاحِهَا] وَ بِشُئُونِي لَدَيْكُمْ وَ صَلاحِهَا وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ سَلامَ مُوَدِّعٍ وَ لَكُمْ حَوَائِجَهُ مُودِعٍ [مُودِعٌ] يَسْئلُ اللهَ إِلَيْكُمُ الْمَرْجِعَ وَ سَعْيَهُ [سَعْيُهُ] إِلَيْكُمْ غَيْرَ [غَيْرُ] مُنْقَطِعٍ وَ أَنْ يَرْجِعَنِي مِنْ حَضْرَتِكُمْ خَيْرَ مَرْجِعٍ إِلَى جَنَابٍ مُمْرِعٍ وَ خَفْضِ عَيْشٍ مُوَسَّعٍ وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إِلَى حِينِ [خَيْرِ] الْأَجَلِ وَ خَيْرِ مَصِيرٍ وَ مَحَلٍّ فِي النَّعِيمِ الْأَزَلِ وَ الْعَيْشِ الْمُقْتَبَلِ وَ دَوَامِ الْأُكُلِ وَ شُرْبِ الرَّحِيقِ وَ السَّلْسَلِ [السَّلْسَبِيلِ] وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لا سَأَمَ مِنْهُ وَ لا مَلَلَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ عَلَيْكُمْ حَتَّى الْعَوْدِ إِلَى حَضْرَتِكُمْ وَ الْفَوْزِ فِي كَرَّتِكُمْ وَ الْحَشْرِ فِي زُمْرَتِكُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُنكته: مضمون اين زيارت شكرانه توفيق زيارت اين مشهدالهى است
ولذا زائر مى تواند در هر زمان از آن بهره برده و محدود به ماه رجب نيست
{مشهد آثار مهدوی (عليه السلام) در مقام وسط مسجد كوفه = مقام نماز حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) در شب معراج} در تشرف شيخ حسين آل رحيم - در محراب ومقام میان مسجد = ذكر شده است = شرح آن در مبحث ورود به مسجد ذکر شد.عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و ووفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته{مشهد آثار مهدوی (عليه السلام) در مقام وسط مسجد كوفه = مقام نماز حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) در شب معراج}در واقعه تشرف شيخ محمد كوفي شب 21 ماه مبارك رمضان شرح واقعه در معرفى
مقام بيتوته امام زمان منه السلام نقل مى شود
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الامر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
وأنهَى الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم وجعلنا الله من الموفقين بِخِدمته ونُصرته والاتصال بحضرته{مشهد آثار مهدوی (علیه السلام) در مقام وسط مسجد = كه مقام نماز حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) در شب معراج است}در تشرف شيخ محمد طاهر نجفى- در دکه ای نزدیک محراب = ذکر شده استصـالح متقى , شيخ محمد طاهر نجفى سالها است كه خادم مسجد كوفه مى باشد و باخانواده خود در هـمـان جـا مـنـزل دارد و اكثر اهل علم نجف كه به آن جا مشرف مى شوند, او را مى شناسند و تاكنون چيزى جز حسن و صلاح از او نقل نكرده اند وايشان الان از هر دو چشم نابينا است .
او مـى گفت : هفت يا هشت سال قبل , به علت نيامدن زوار و جنگ (مسلحانه) بين دو طايفه در (داخل و حومه) نجف اشرف، كـه بـاعـث قـطـع تـردد اهل علم به آن جا شد؛ (طايفه شمرتيها وطايفه ذكرتيها؛ كه هر وقت درگير مي شدند شهر نجف به صحنه جنگ تبديل مي شد؛ و ديگر كسي نمي توانست بيرون برود) زندگانى بر من تلخ گشت ,چون راه درآمد من مـنـحـصـر بـه ايـن دو دسته (زوار و اهل علم ) بود, به طورى كه اگرآنها نمى آمدند, زندگى ام نـمـى چـرخيد.
با اين حال و با كثرت عيال خود و بعضى ازايتام, كه سرپرستى آنها با من بود, شب جمعه اى هيچ غذايى نداشتيم و بچه ها ازگرسنگى ناله مى كردند.
بسيار دلتنگ شدم .
من غالبا به بعضى از اوراد و ختوم مشغول بودم .
در آن شب كه بدى حال به نهايت خود رسيده بود, رو بـه قـبـله , ميان محل سفينه (معروف به جاى تنور) و دكة القضاء (جايى كه اميرالمؤمنين (علیه السلام) براى قضاوت مى نشسته اند) نشسته بودم
و شكايت حال خود را به خداى متعال مى نمودم و اظهار مى كردم كه خدايا به همين حالت فقر وپريشانى راضى هستم .
و باز عرض كردم: چيزى بهتر از آن نيست كه چهره مبارك سيد و مولاى عزيزم را به من نشان دهى و ديگر هيچ نمى خواهم .
نـاگهان خود را سر پا ديدم كه در يك دستم سجاده اى سفيد و دست ديگرم در دست جوان جليل الـقدرى كه آثار هيبت و جلال از او ظاهر است , قرار داشت .
ايشان لباس نفيسى مايل به سياه در بر داشـت .
مـن ظـاهـربـيـن, خيال كردم كه يكى از سلاطين است, اما عمامه به سر مبارك داشت و نـزديـك او شـخص ديگرى بود كه لباس سفيدى به تن كرده بود.
با اين حالت به سمت دكه اى كه نزديك محراب است براه افتاديم وقتى به آن جا رسيديم , آن شخص جليل كه دست من در دست او بود (به من) فرمود: يا طاهر، افرش السجادة (اى طاهر سجاده را فرش كن) .
آن را پهن نمودم ديدم سفيد است و مى درخشد و با خط درخشان چيزى بر آن نوشته شده بود ولى جـنـس آن را تشخيص ندادم .
من با ملاحظه انحرافى كه در قبله مسجدبود, سجاده را رو به قبله فرش كردم .
فرمود: چطور سجاده را پهن كردى؟ من از هيبت آن جناب از خود بى خود شدم و ازشدت حواس پرتى گفتم : فرشتها بالطول و العرض (سجاده را به طول و عرض پهن نمودم .
فرمود: اين عبارت را از كجا گرفته اى ؟ گـفـتـم : ايـن كـلام از زيـارتـى اسـت كه با آن , حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالى فرجه الشريف را زيارت مى كنند.
در روى مـن تبسم كرد و فرمود: اندكى فهم دارى.
بعد هم بر آن سجاده ايستاد و براى نماز تكبير گفت و پيوسته نور عظمت او زياد مى شد به طورى كه نظر بر روى مبارك ايشان ممكن نبود.
آن شـخص ديگر به فاصله چهار وجب پشت سر ايشان ايستاد.
هردو نماز خواندند و من روبروى ايشان ايستاده بودم .
ناگهان در دلم راجع به او چيزى افتاد و فهميدم ايشان از آن اشخاصى كه من خيال كرده ام , نيست .
وقتى از نماز فارغ شدند, حضرتش را ديگر در آن جا نديدم اما مشاهده كردم كه آن بزرگوار روى يك كرسى حدود دومترى كه سقف هم داشت , نشسته اند و آن قدر نورانى بودند كه چـشـم را خـيـره مـى كـرد.
از هـمان جا فرمودند: اى طاهر احتمال مى دهى من كدام سلطان از اين سلاطين باشم؟
عرض كردم : مولاى من , شما سلطان سلاطينيد و سيد عالميد و از اين سلاطين معمولى نيستيد.
فرمود: اى طاهر به مقصد خود رسيدى ديگر چه مى خواهى ؟ آيا ما شما را هر روزرعايت نمى كنيم ؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمى شود؟ بعد هم وعده گشايش ازتنگدستى را به من دادند.
در هـمـيـن لـحظه شخصى كه او را مى شناختم و كردار زشتى داشت از طرف صحن مسلم وارد مـسـجـد شـد.
آثـار غـضـب بر آن جناب ظاهر و روى مبارك را به طرف او كرد و رگ هاشمى در پـيـشانيش پديدار شد و فرمود: اى فلان , كجا فرار مى كنى ؟ آيا زمين و آسمان از آن ما نيست؟ و در آنها احكام و دستورات ما جارى نمى شود؟ تو چاره اى جز آن كه زيردست ما باشى ,ندارى؟
آنگاه به من توجه كرد و تبسم نمود و فرمود: اى طاهر به مراد خود رسيدى , ديگر چه مى خواهى؟
بـه خـاطـر هـيـبت آن جناب و حيرتى كه از جلال و عظمت او به من دست داد, نتوانستم سخنى بـگـويـم .
باز ايشان سخن خود را تكرار فرمودند,
اما شدت حال من به وصف نمى آمد. لذا نتوانستم جـوابـى بـدهـم و سـؤالـى از حـضرتش بنمايم .
و در اين جا به فاصله چشم برهم زدنى نگذشت كه ناگهان خود را در ميان مسجد, تنها ديدم .
به طرف مشرق نگاه كردم , ديدم فجر طلوع كرده است .
شيخ طاهر گفت: با آن كه چند سال است كه كور شده ام و بسيارى از راه هاى كسب درآمد بر من بـسته شده, كه يكى از آنها خدمت علماء و طلابى بود كه به كوفه مشرف مى شدند, اما طبق وعده حـضـرت , از آن تاريخ تا به حال الحمدللّه در امر زندگى گشايش شده و هرگز به سختى و تنگى نيافتاده ام.
نکات و بررسی واقعه:1- در تشرف مذكور مهم نيست كه راوي كجا بوده چون او به دنبال حضرت مي رود و نهايتا در مكاني نماز مي خواند
اول كلي ميگويد محراب،
محل شروع روايت = ميان محل سفينه (معروف به جاى تنور) و دكة القضاء (جايى كه اميرالمؤمنين (علیه السلام ) براى قضاوت مى نشسته اند) نشسته بودم
با اين حالت به سمت دكه اى كه نزديك محراب است براه افتاديم وقتى به آن جا رسيديم ,
توضیح: دكه جاى بلندتر از زمين را مي گويند = سكّو
قبلا تمام مقامات ميان مسجد يك ايوان كوچک نيم متر بلندتر از زمين بود تا جالسين از آفت حشرات عقرب وو اينها محفوظ باشند
و هم محل عبور عابرين واقع نشود كه آلوده نشود؛ و مختص محل نماز و دعا و تميز باشد، و بارانهاى سيل آسايی كه مي آيد و آب راه مي افتد محل نماز و نشستن در مسير آب نباشد
بنابراين دكه محراب همان صفه اى است كه براى محراب است و يا سكويى بوده كه كنار محراب بوده براى نشستن دعاخوان و خادمان و يا واعظ ...
اما چون عنواني و قيد و وصفي براى محراب ذكر نكرده ابتداء مبهم بنطر مي رسد
ولى حضرت از ابتداى ورود قاصد اين محراب بوده اند
از اطلاق و بي قيد و وصف ذكركردن مي شود دريافت كه مقصود محراب ميان مسجد باشد
كه در تصاوير قديمي هم هست
اما آخر روايت فقره اى هست كه ديگر صريحا معين مي كند مقصود از اين محراب چيست
(در اين جا به فاصله چشم برهم زدنى نگذشت كه ناگهان خود را در ميان مسجد, تنها ديدم... .)
يعني كه در وسط مسجد بوده و محراب ميان مسجد مقصودش بوده ولذا مكان مشهد مهدوى همان محراب وسط و معراج بايد باشد
2- اشاره درگیری در نجف در واقعه: طايفه شمرتيها وطايفه ذكرتيها
كه هر وقت درگير مي شدند شهر نجف به صحنه و جنگ تبديل مي شد آن هم مسلحانه و ديگر كسي از مردم نمي توانست از خانه بيرون برود و الا كشته مى شد
3- منبع كلام شيخ طاهر فقره از دعاى معروف براى حضرت در نسخه كاملش است که شیخ طاهر اشاره کرده بود:
...تمتعه فيها طويلا طولا وعرضا
جون روايت ناقص اين دعا كه اين دو كلمه (طولا وعرضا) را ندارد دعاى ناقصى و صرفا زنده بودن و بهره شخصي را مي رساند برخلاف متن كاملش كه اشاره به سلطنت عمومى حضرت بر سرتاسر زمين دارد و جون شيخ طاهر در موضوع سجاده بهن كردن هم بكاربرده حكايت از توجه او به معناى آن داشته نه صرف خواندن در دعا كه حمل بر خواندن براساس نسخه كامل باشد
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و ووفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمتهحضرت نوح در دوجاي مسجد در دو دوره مختلف خانه شان بوده استآنچه تا كنون به عنوان خانه نوح در زاويه جنوب غربى مسجد معرفي شده است
خانه نوح در اواخر قبل طوفان و وقت شروع طوفان بوده است
اما
خانه نوح در ابتداي امر در وسط مسجد بوده است
چون حضرت نوح دوران طولانی پيامبری كرده است
كه در حديث آمده است:
فرُوی عن العالم علیه السلام قوله:
وعقد نوح فی وسط المسجد قبّة،
فأدخل إلیها أهله وولده، والمؤمنین...
فسُمّیت الکوفة قبّة الإسلام بسبب تلک القبّة.
مقام دیگر امام سجاد (علیه السلام):مصلاى معروف امام سجاد (علیه السلام) در شبستان مسقف و قِبلى مسجد و قبل مقام نوح واقع است
اما براى حضرتش مصلای ديكرى هست بعد از ستون هفتم از درب غربى (باب الحجه) كه یک صفه در شرق مقام آدم علیه السلام واقع است
السلام علیک یا علي بن الحسین السجاد زین العابدین
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
دو رکعت نماز می خوانیم
و مى توانيم بعد از نماز يكى از دعاهاى صحيفه سجاديه را بخوانيم
مقام خانه و مصلا و محل توبه حضرت آدم (علیه السلام) پس برو بطرف ستون هفتم از درب غربى (باب الحجه) و بايست در نزد آن و دعا و نماز كن
اينجا هم خانه و هم مصلا و هم جایی بوده که توبه حضرت آدم علیه السلام پذیرفته شد
السلام علیک یا آدم صفوة الله إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین

در اينجا ابتدا بايست رو به قبله و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ السَّلامُ عَلَی أَبِينَا آدَمَ وَ أُمِّنَا حَوَّاءَ، السَّلامُ عَلَی هَابِيلَ الْمَقْتُولِ ظُلْما وَ عُدْوَانا عَلَی مَوَاهِبِ اللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ السَّلامُ عَلَی شَيْثٍ صَفْوَةِ اللَّهِ الْمُخْتَارِ الْأَمِينِ وَ عَلَی الصَّفْوَةِ الصَّادِقِينَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ الطَّيِّبِينَ أَوَّلِهِمْ وَ آخِرِهِمْ السَّلامُ عَلَی إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ عَلَی ذُرِّيَّتِهِمُ الْمُخْتَارِينَ
السَّلامُ عَلَی مُوسَی کَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَی عِيسَی رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتِمِ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَی أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ذُرِّيَّتِهِ الطَّيِّبِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَيْکُمْ فِي الْأَوَّلِينَ السَّلامُ عَلَيْکُمْ فِي الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَی فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ شُهَدَاءِ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَی الرَّقِيبِ الشَّاهِدِ عَلَی الْأُمَمِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَپس نماز میکنی نزد آن ستون، چهار رکعت میخوانی، در رکعت اول حمد و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ، و در رکعت دوم حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ،
و در رکعت سوم و چهارم به همين نحو
و چون فارغ شدی بگو تسبيح زهراء (عليها السلام) را
پس بگو:
اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ؛ فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي الْإِيمَانِ مِنِّي بِكَ، مَنّا مِنْكَ عَلَيَّ لا مَنّا مِنِّي بِهِ عَلَيْكَ، وَ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ لَكَ [إِلَيْكَ]، لَمْ أَتَّخِذْ لَكَ وَلَدا، وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَرِيکا، وَ قَدْ عَصَيْتُكَ فِي أَشْيَاءَ کَثِيرَةٍ، عَلَی غَيْرِ وَجْهِ الْمُکَابَرَةِ لَكَ، وَ لا الْخُرُوجِ عَنْ [مِنْ] عُبُودِيَّتِكَ، وَ لا الْجُحُودِ لِرُبُوبِيَّتِكَ، وَ لَکِنِ اتَّبَعْتُ هَوَايَ، وَ أَزَلَّنِي الشَّيْطَانُ، بَعْدَ الْحُجَّةِ عَلَيَّ وَ الْبَيَانِ، فَإِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي، غَيْرَ ظَالِمٍ لِي، وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّي وَ تَرْحَمْنِي فَبِجُودِكَ وَ کَرَمِكَ يَا کَرِيمُ، اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِي لَمْ يَبْقَ لَهَا إِلا رَجَاءُ عَفْوِكَ، وَ قَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمَانِ، فَأَنَا أَسْئلك اللَّهُمَّ مَا لا أَسْتَوْجِبُهُ، وَ أَطْلُبُ مِنْكَ مَا لا أَسْتَحِقُّهُ، اللَّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي وَ لَمْ تَظْلِمْنِي شَيْئا، وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي فَخَيْرُ رَاحِمٍ أَنْتَ يَا سَيِّدِي، اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ، وَ أَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ، وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ، وَ أَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ، وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ، اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْئلك يَا کَنْزَ الضُّعَفَاءِ، يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ، يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَی، يَا مُنْجِيَ الْهَلْکَی، يَا مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَی، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ، أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ وَ نُورُ الْقَمَرِ وَ ظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ خَفَقَانُ الطَّيْرِپس برو به سجده و در سجده بگو:يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَی حَوَائِجِ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي ضَمِيرِ الصَّامِتِينَ يَا مَنْ لا يَحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِيرِ يَا مَنْ يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ يَا مَنْ أَنْزَلَ الْعَذَابَ عَلَی قَوْمِ يُونُسَ وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ فَدَعَوْهُ وَ تَضَرَّعُوا إِلَيْهِ فَکَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ وَ مَتَّعَهُمْ إِلَی حِينٍ قَدْ تَرَی مَکَانِي وَ تَسْمَعُ دُعَائِي وَ تَعْلَمُ سِرِّي وَ عَلانِيَتِي وَ حَالِي صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِيپس هفتاد مرتبه بگو:. يَا سَيِّدِيپس سر از سجده بردار و بگو:
يَا رَبِّ أَسْئلك بَرَکَةَ هَذَا الْمَوْضِعِ، وَ بَرَکَةَ أَهْلِهِ، وَ أَسْئلك أَنْ تَرْزُقَنِي مِنْ رِزْقِكَ رِزْقا حَلالا طَيِّبا تَسُوقُهُ إِلَيَّ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ أَنَا خَائِضٌ فِي عَافِيَةٍ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَاينجا خانه حضرت آدم بوده استدر حديث شريف تصريح شده است
علاوه در دعاى بعد نماز و دعاى بعد سجده هم كه فوقا انجام داديم نيز اشاره شده است
پس سر از سجده بردار و بگو: يَا رَبِّ أَسْئلك بَرَکَةَ هَذَا الْمَوْضِعِ وَ بَرَکَةَ أَهْلِهِ وَ أَسْئلك أَنْ تَرْزُقَنِي مِنْ رِزْقِكَ رِزْقا حَلالا طَيِّبا تَسُوقُهُ إِلَيَّ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ أَنَا خَائِضٌ فِي عَافِيَةٍ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
از اين مقام آدم به عنوان جاييكه خانه بوده و خانواده اي بوده اند ولذا تعبير شده است : بركت اين موضع و بركت اهل آن (تعبيري كه براى خانواده بكارميرود)
مقام جبرئیل (علیه السلام)السلام علیک یا جبرئیل أمین وحي الله
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
دو رکعت نماز کن به حمد و هر سوره که خواهی
و چون سلام گفتی و تسبيح نمودی پس بگو:اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْئلك بِجَمِيعِ أَسْمَائِكَ کُلِّهَا، مَا عَلِمْنَا مِنْهَا وَ مَا لا نَعْلَمُ، وَ أَسْئلك بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْکَبِيرِ الْأَکْبَرِ، الَّذِي مَنْ دَعَاكَ بِهِ أَجَبْتَهُ، وَ مَنْ سَئلَكَ بِهِ أَعْطَيْتَهُ وَ مَنِ اسْتَنْصَرَكَ بِهِ نَصَرْتَهُ ، وَ مَنِ اسْتَغْفَرَكَ بِهِ غَفَرْتَ لَهُ، وَ مَنِ اسْتَعَانَكَ بِهِ أَعَنْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَرْزَقَكَ بِهِ رَزَقْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَغَاثَكَ بِهِ أَغَثْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ بِهِ رَحِمْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَجَارَكَ بِهِ أَجَرْتَهُ، وَ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَيْكَ بِهِ کَفَيْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَعْصَمَكَ بِهِ عَصَمْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَنْقَذَكَ بِهِ مِنَ النَّارِ أَنْقَذْتَهُ، وَ مَنِ اسْتَعْطَفَكَ بِهِ تَعَطَّفْتَ لَهُ، وَ مَنْ أَمَّلَكَ بِهِ أَعْطَيْتَهُ، الَّذِي اتَّخَذْتَ بِهِ آدَمَ صَفِيّا وَ نُوحا نَجِيّا وَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلا وَ مُوسَی کَلِيما وَ عِيسَی رُوحا وَ مُحَمَّدا حَبِيبا وَ عَلِيّا وَصِيّا وأولادهما المعصومين حُجَجًا (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ)، أَنْ تَقْضِيَ لِي حَوَائِجِي، وَ تَعْفُوَ عَمَّا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِي، وَ تَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، يَا مُفَرِّجَ هَمِّ الْمَهْمُومِينَ وَ يَا غِيَاثَ الْمَلْهُوفِينَ، لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.مقام امام حسن مجتبى (علیه السلام):السلام علیک یا أبا محمد الحسن المحتبی
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرینچهار صفه بسمت شرق بعد از باب الحجه و یک صفه قبل از مقام حبرییل می باشد
که محل نماز جماعتشان در زمان امامتشان بوده است
مقام امام زین العابدین (علیه السلام)السلام علیک یا علي بن الحسین السجاد زین العابدین
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
پس نماز کن در آنجا دو رکعت و بخوان در آن حمد و هر سوره که خواستی پس همينکه سلام دادی و تسبيح نمودی پس بگو:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِي قَدْ کَثُرَتْ، وَ لَمْ يَبْقَ لَهَا إِلا رَجَاءُ عَفْوِكَ، وَ قَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمَانِ إِلَيْكَ، فَأَنَا أَسْئلك اللَّهُمَّ مَا لا أَسْتَوْجِبُهُ، وَ أَطْلُبُ مِنْكَ مَا لا أَسْتَحِقُّهُ، اللَّهُمَّ إِنْ تُعَذِّبْنِي فَبِذُنُوبِي، وَ لَمْ تَظْلِمْنِي شَيْئا، وَ إِنْ تَغْفِرْ لِي فَخَيْرُ رَاحِمٍ أَنْتَ يَا سَيِّدِي،
اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ، وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ، وَ أَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ، وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ، اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْئلك يَا کَنْزَ الضُّعَفَاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَی يَا مُنْجِيَ الْهَلْکَی يَا مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَی،
أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ، أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ نُورُ الْقَمَرِ وَ ظُلْمَةُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ خَفَقَانُ الطَّيْرِ،
فَأَسْئلك اللَّهُمَّ يَا عَظِيمُ، بِحَقِّكَ يَا کَرِيمُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ، وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ عَلَيْكَ، وَ بِحَقِّكَ عَلَی عَلِيٍّ، وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ عَلَيْكَ، وَ بِحَقِّكَ عَلَی فَاطِمَةَ، وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَيْكَ، وَ بِحَقِّكَ عَلَی الْحَسَنِ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَيْكَ، وَ بِحَقِّكَ عَلَی الْحُسَيْنِ، وَ بِحَقِّ الْحُسَيْنِ عَلَيْكَ، فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِكَ عَلَيْهِمْ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُمْ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَهُمْ عِنْدَكَ، صَلِّ يَا رَبِّ عَلَيْهِمْ صَلاةً دَائِمَةً مُنْتَهَی رِضَاكَ، وَ اغْفِرْ لِي بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتِي بَيْنِي وَ بَيْنَكَ، وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ کَمَا أَتْمَمْتَهَا عَلَی آبَائِي مِنْ قَبْلُ، يَا کاف ها يا عين صاد، اللَّهُمَّ کَمَا صَلَّيْتَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، فَاسْتَجِبْ لِي دُعَائِي فِيمَا سَئلْتُكَ.پس برو به سجده و جانب راست رو را بر زمين گذار و بگو:
«يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ اغْفِرْ لِي»و بسيار بگو اين فقره را با خشوع و گريه
پس جانب چپ رو را به زمين گذار و همین کلمات را بسيار بگو
«يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي يَا سَيِّدِي صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ اغْفِرْ لِي» پس دعا کن به آنچه میخواهی.
در كوشه جنوب غربى مسجد كوفه موضع خانه نوح و تنور بوده است: خانه حضرت نوح و تنور نوح (علیه السلام):السلام علیک یا نوح نجي الله، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهریندر شبستان مسقف امروز مسحد كوفه سمت جنوب غربی آن خانه حضرت نوح (علیه السلام) قرار داشته و تنور حضرت نوح (علیه السلام) در خانه او واقع بوده است که آب از آن جوشش کرد و به تعبیر کلام وحی: وَفَارَ التَّنُّورُ (40 هود)
اين تنور موضع بروز آیات و اعجازات الهی بوده است: 1- طبع آب سرد و مرطوب است و بروز آب (سرد و مرطوب) از ميان آتش (با طبع كرم و خشك) مخالف طبيعت آنها و عادى نيست
فلذا جوشش آب از ميان تنور روشن (آتش شعله ور) باز از ديكر خوارق عادت است
2- جوشش آب زياد از ميان تنور روشن و از ميان آتش بوده كه طبيعي اين بود كه باجوشيدن آب تنورخاموش شود و ديگر موضوع جوشيدن آب از تنور روشن و ميان آتش محقق نشود
اما جوشيدن آب از ميان آتش تنور بدون خاموش شدن آتش تنور؛ ادامه يافته و اين اعجازي الهى بوده است
3- آن جوشيدن آب مقدار بسير نبوده ولي بقدرى بوده كه سيل راه افتاده وسرتاسر عالم غرق آب شده و آن شهرها و مردمانش هلاك شده اند بلكه بقدرى آب روى كره زمين را فراكرفته كه كشتى عظيم نوح بر آن شناور كرديده و رويش در سرزمين ها سير آبى داشته است
موضع خود تنور تا قرن قبلى مقام و نشان زیارتی داشته است و در قرن اخير با جنكهاى جهانى و هجمات بريتانيا و شيوع كمونيسم و الحاد ارزش علمى اين نشانه ها بنهانشده و آثار آن محو و شده است
و موضع تنور در گوشه جنوب غربی مسجد واقع بوده است

تصوير نقش روي ديوار نشانه موضع تنورخانه نوح كه محل جوشيدن آب براى طوفان نوح عليه السلام بوده است
به سمت شرق كه برويم باب السدة واقع است:باب السُدَّة
درب کوچکی است در مجاور و سمت راست مقام نوح علیه السلام که حضرت امام علی (علیه السلام) از این درب برای نمازهای نوافل و فریضه وارد مسجد می شدند
باز به سمت شرق برويم: مقام مصلاى حضرت نوح (علیه السلام)السلام علیک یا نوح نجي الله، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
پس در اين مكان چهار رکعت نماز کن به حمد و هر سوره که خواستی از قرآن
و چون فارغ شدی تسبيح کن پس بگو:اللَّهُمَّ إِنِّي حَلَلْتُ بِسَاحَتِكَ، لِعِلْمِي بِوَحْدَانِيَّتِكَ وَ صَمَدَانِيَّتِكَ، وَ أَنَّهُ لا قَادِرَ عَلَی قَضَاءِ حَاجَتِي غَيْرُكَ، وَ قَدْ عَلِمْتُ يَا رَبِّ أَنَّهُ: کُلَّمَا شَاهَدْتُ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ اشْتَدَّتْ فَاقَتِي إِلَيْكَ، وَ قَدْ طَرَقَنِي يَا رَبِّ مِنْ مُهِمِّ أَمْرِي مَا قَدْ عَرَفْتَهُ، لِأَنَّكَ عَالِمٌ غَيْرُ مُعَلَّمٍ، وَ أَسْئلك بِالاسْمِ الَّذِي وَضَعْتَهُ عَلَی السَّمَاوَاتِ فَانْشَقَّتْ، وَ عَلَی الْأَرَضِينَ فَانْبَسَطَتْ، وَ عَلَی النُّجُومِ فَانْتَشَرَتْ (× فَانْتَثرَتْ)، وَ عَلَی الْجِبَالِ فَاسْتَقَرَّتْ، وَ أَسْئلك بِالاسْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ عِنْدَ مُحَمَّدٍ وَ عِنْدَ عَلِيٍّ وَ عِنْدَ الْحَسَنِ وَ عِنْدَ الْحُسَيْنِ وَ عِنْدَ الْأَئِمَّةِ کُلِّهِمْ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ)، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَقْضِيَ لِي يَا رَبِّ حَاجَتِي، وَ تُيَسِّرَ عَسِيرَهَا، وَ تَکْفِيَنِي مُهِمَّهَا، وَ تَفْتَحَ لِي قُفْلَهَا، فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَكَ الْحَمْدُ، غَيْرَ جَائِرٍ فِي حُکْمِكَ، وَ لا حَائِفٍ فِي عَدْلِكَ.پس میگذاری طرف راست رو را بر زمين و میگويی:اللَّهُمَّ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّی عَبْدَكَ وَ نَبِيَّكَ دَعَاكَ فِي بَطْنِ الْحُوتِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ أَنَا أَدْعُوكَ فَاسْتَجِبْ لِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.... و دعا کن به آنچه میخواهیپس طرف چپ را بگذار و بگو: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَ بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَنَا أَدْعُوكَ کَمَا أَمَرْتَنِي، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْتَجِبْ لِي کَمَا وَعَدْتَنِي يَا کَرِيمُ.پس پيشانی را بر زمين گذار و بگو :يَا مُعِزَّ کُلِّ ذَلِيلٍ، وَ يَا مُذِلَّ کُلِّ عَزِيزٍ، تَعْلَمُ کُرْبَتِي، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] وَ فَرِّجْ عَنِّي يَا کَرِيمُ.ادامه مقام ها به سمت شرق كه برويم: محراب امیر المؤمنین (علیه السلام) السلام علیک یا أمیر المومنین یا أبا الحسن یا علي بن أبي طالب، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
اين محراب غربی مسجد از محرابهای نافله حضرت امیر المونین (علیه السلام) است
هرجند در ميان عامه به محراب شهادت شهرت دارد
اما حضرتش در سجده نماز صبح ضربت خوردند كه منتهى بهشهاتشان كرديد
و اینجا محراب نافله و محل نماز تحیت حضرت بوده است در مجاور باب السدة دربی که حضرت از خانه شان وارد مسجد می شدند؛
اما محراب نماز فریضه حضرت محراب اصلی مسجد كوفه و در میانه ضلع قبله مسجد است و همانجا محل ضربت خوردن حضرت است (كه در رایج عوام برعكس معروف به محراب نافله شده است)
همه مساجد معمولا وسط مسجد ديوار قبله شان؛ محراب جماعت را نصب مي كنند
تا وقتي نماز جماعت برگزار مي شود صفوف از طرفين مساوي باشد؛
مسجد كوفه هم از مساجد قديمه طبق همين قاعده ساخته شده بوده است
بنابراين محراب رايج كه فعلا ضريح دارد جزو محرابهاى متعدد در نوافل حضرت است
توضيح مهم:از آنجا كه اين مقام و محراب مجاور درب ورودي حضرت مولاعلى درغالب اوقات به مسجد بوده است
فلذا حضرت غالب نماز تحيت مسجدرا در اينجا مى خوانده اند و از آنجا كه بيش از محرايهاى ديكر نافله در آن حضرتش نماز خوانده اند فلذا بيبشتر از ديكر محرابهاى نافله حضرت مورد توجه و زيارت و نماز بوده است و همين زمينه شهرت به محراب شهادت را فراهم كرده است
اعمال محراب غربي مجاور مقام نوحهمجون در هر یک از محرابهای نافله امیر المومنین (علیه السلام) دو رکعت نماز گذارده می شود به حمد و سوره و هر گاه که سلام دادی و تسبيح کردی پس بگو:
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ وَ السَّرِيرَةَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی يَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی يَا کَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا سَيِّدِي صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا کَرِيمُصلوات به حضرت و برائت مختصر از دشمنان و اضداد حضرت مولا امیرالمومنین (علیه السلام)صلى الله عليك يامولاي يا اخارسول الله ووصيه وأميره على امته يا ابالحسن يا علي بن ابيطالب
لعن الله من أنكر شأنك وحسدك و لَمَزك وآذاك وعاداك وغصب حقك؛ ولعن الله اضدادك و طواغيت عصرك سيّما ابا جهل واباسفيان وابابكر و عمر و عثمان و معاوية وعمرو بن العاص و اصحاب السقيفة والجبابرة الثلاث عشر والطغاة الثلاثمأة ومن كان معهم و تابعهم،
ولعن الله من قاتلك سيّما المشركين والكافرين واليهود والمنافقين والخوارج اصحاب الجمل وطلحة و زبير وعائشة، واتباع معاوية عِجل الشام في صِفّين، و المارقين في النهروان، ولعن الله من قتلك سيّما ابن ملجم ومن عاونه؛ وردان و قطام، ولعن الله من ناصبك سيّما معاوية والأُمَوِيَّة، و الخوارج والإِباضِيَّة، وأمثال الحجاج الثقفي والمتوكل العباسي واتباع ابن تيمية والوهابية وسائر النواصب أعداء الشيعة، لعنهم الله جميعا و عذَّبَهُم عذابا اليمادرصورت بيتوته در اين مقام مى توانى از مناجاتهای مولا بهره مند شوى:المناجاة المنظومة لأمير المؤمنين علي بن أبي طالبلَكَ الْحَمْدُ يا ذَا الْجُودِ وَالْمجْدِ وَالْعُلى ** تَبارَكْتَ تُعْطي مَنْ تَشاءُ وَتَمْنَعُ
اِلـهي وَخَلاّقي وَحِرْزي وَمَوْئِلي ** اِلَيْكَ لَدى الاِْعْسارِ وَالْيُسْرِ اَفْزَعُ
اِلـهي لَئِنْ جَلَّتْ وَجَمَّتْ خَطيئَتى ** فَعَفْوُكَ عَنْ ذَنْبي اَجَلُّ وَاَوْسَعُ
اِلـهي تَرى حالي وَفَقْري وَفاقَتي ** وَاَنْتَ مُناجاتي الخَفِيَّةَ تَسْمَعُ
اِلـهي فَلا تَقْطَعْ رَجائي وَلا تُزِغْ ** فُؤادي فَلي في سَيْبِ جُودِكَ مَطْمَعٌ
اِلـهي لَئِنْ خَيَّبْتَني اَوْ طَرَدْتَني ** فَمَنْ ذَا اَّلذي اَرْجُو وَمَنْ ذا اُشَفِّعُ
اِلـهي اَجِرْني مِنْ عَذابِكَ اِنَّني ** اَسيرٌ ذَليلٌ خائِفٌ لَكَ اَخْضَعُ
اِلـهي فَآنِسْني بِتَلْقِينِ حُجَّتي ** اِذا كانَ لي في الْقَبْرِ مَثْوَىً وَمَضْجَعٌ
اِلـهي لَئِنْ عَذَّبْتَني اَلْفَ حِجَّة ** فَحَبْلُ رَجائي مِنْكَ لا يَتَقَطَّعُ
اِلـهي اَذِقْني طَعْمَ عَفْوِكَ يَوْمَ لا ** بَنُونَ وَلا مالٌ هُنا لِكَ يَنْفَعُ
اِلـهي لَئِنْ لَمْ تَرْعَني كُنْتُ ضائِعاً ** وَاِنْ كُنْتَ تَرْعاني فَلَسْتُ اُضَيَّعُ
اِلـهي إذا لَمْ تَعْفُ عَنْ غَيْرِ مُحْسِن ** فَمَنْ لِمُسيء بِالهَوى يَتَمَتَّعُ
اِلـهي لَئِنْ فَرَّطْتُ فِي طَلَبِ التُّقى ** فَها اَنَا اِثْرَ الْعَفْوِ اَقْفُو وَاَتْبَعُ
اِلـهي لَئِنْ اَخْطاْتُ جَهْلاً فَطالَما ** رَجَوْتُكَ حَتّى قيلَ ما هُوَ يَجْزَعُ
اِلـهي ذُنُوبي بَذَّتِ الطَّوْدَ وَاْعتَلَتْ ** وَصَفْحُكَ عَنْ ذَنْبي اَجَلُّ وَاَرْفَعُ
اِلـهي يُنَحّي ذِكْرُ طَوْلِكَ لَوْعَتي ** وَذِكْرُ الْخَطايَا الْعَيْنَ مِنّي يُدَمِّعُ
اِلـهي اَقِلْني عَثْرَتي وَامْحُ حَوْبَتي ** فَاِنّي مُقِرٌّ خائِفٌ مُتَضَرِّعٌ
اِلـهي اَنِلْني مِنْك رَوْحاً وَراحَةً ** فَلَسْتُ سِوى اَبْوابِ فَضْلِكَ اَقْرَعُ
اِلـهي لَئِنْ اَقْصَيْتَني اَوْ اَهَنْتَني ** فَما حيلَتي يا رَبِّ اَمْ كَيْفَ اَصْنَعُ
اِلـهي حَليفُ الْحُبِّ في اللَّيْلِ ساهِرٌ ** يُناجي وَيَدْعُو وَالْمُغَفَّلُ يَهْجَعُ
اِلـهي وَهذَا الْخَلْقُ ما بَيْنَ نائِم ** وَمُنْتَبه في لَيْلَهِ يَتَضَرَّعُ
وكُلُّهُمْ يَرجُو نَوالَكَ راجِيًا ** لِرَحْمَتِكَ الْعُظْمى وَفِي الْخُلْدِ يَطْمَعُ
اِلـهي يُمَنّيني رَجائِي سَلامَةً ** وَقُبْحُ خَطيئاتِي عَلَيَّ يُشَنِّعُ
اِلـهي فَاِنْ تَعْفُو فَعَفْوُكَ مُنْقِذي ** وَاِلاّ فَبِالذَّنْبِ الْمُدَمِّرِ اُصْرَعُ
اِلـهي بِحَقِّ الْهاشِميِّ مُحَمَّد ** وَحُرْمَةِ اَطْْهار هُمُ لَكَ خُضَّعٌ
اِلـهي بِحَقِّ الْمُصْطَفى وَابْنِ عَمِّهِ ** وَحُرْمَةِ اَبْرار هُمُ لَكَ خُشَّعٌ
اِلـهي فَاَنْشِرْني عَلى دينِ اَحْمَد ** مُنيباً تَقِيّاً قانِتاً لَكَ اَخْضَعُ
وَلا تَحْرِمْني يا اِلـهي وَسَيِّدي ** شَفاعَتَهُ الْكُبْرى فَذاكَ الْمُشَفَّعُ
وَصلِّ عَلَيْهِمْ ما دَعاكَ مُوَحِّدٌ ** وَناجاكَ اَخْيارٌ بِبابِكَ رُكَّعٌ[/size_2][/font]
{مشهد آثار مهدوی در محراب امیر المؤمنین (علیهما السلام) }تشرف مقدس اردبیلیعلامه مجلسي از گروهي از اساتيد خود، از سيد فاضل «امير علاّم» شاگرد برجسته مقدس اردبيلي روايت ميکند که گفت:
شبي در صحن مقدس مولاي متقيان اميرمؤمنان (عليهالسّلام) بودم، مقدار زيادي از شب گذشته بود، من در صحن مطهّر قدم ميزدم، ناگاه ديدم که شخصي به سوي حرم مطهر در حرکت است، نزديک رفتم، ديدم استاد بزرگوارم عالم پرهيزکار، فاضل عالي مقدار، مولي احمد اردبيلي است.
من خود را مخفي کردم، تا استاد به درب حرم رسيد، درب حرم بسته بود، به مجّرد اين که استاد به درب حرم رسيد، درب به رويش باز شد.
او وارد حرم شد و من ميشنيدم که با کسي در داخل حرم گفت و گو ميکند. پس از دقايقي از حرم بيرون آمد، درب حرم بسته شد، ايشان حرکت کرد و من نيز به دنبالاش روان گشتم.
مقدس اردبيلي از نجف اشرف خارج شد و راه مسجد کوفه را در پيش گرفت. من نيز چون شايد به دنبالاش در حرکت بودم، به گونهاي که متوجّه من نميشد. تا داخل مسجد اعظم کوفه شد و در محرابي که محلّ شهادت اميرمؤمنان (عليهالسّلام) بود، قرار گرفت.
مدّت طولاني در آن جا توقّف نمود، آنگاه از مسجد بيرون رفت و راه نجف را در پيش گرفت.
تا نزديکي مسجد «حنّانه» [2] پشت سرش در حرکت بودم، آن جا مرا سرفهاي در گرفت، که نتوانستم خودداري کنم، پس به سوي من نگاهي کرد و در آن تاريک شب مرا شناخت و فرمود: «تو مير علاّم هستي؟». گفتم: آري. پرسيد: تو اين جا چه کار ميکني؟!
گفتم: از لحظهاي که شما قدم در صحن مطهر نهادي، تا الان پشت سرِ شما بودم، شما را قسم ميدهم به صاحب آن قبر مطهر علي (عليهالسّلام) آنچه امشب براي تو پيش آمد، از آغاز تا فرجام برا ي من بازگوي.
فرمود: ميگويم، به شرط اين که تا من زنده هستم به احدي بازگو نکني و من تعهد کردم، هنگامي که از عهد و ميثاق من مطمئن شد فرمود: در مورد برخي از مسايل ميانديشيدم، برخي از آنها بر من مشکل شد، به دلم گذشت که به محضر مولاي متقيان (عليهالسّلام) برسم و مشکل خود را از محضر آن حضرت بپرسم.
چون به درب حرم رسيدم، به طوري که مشاهده کردي، درب حرم به رويم گشوده شد، وارد حرم شدم،
از خداوند منّان مسألت نمودم که اميرمؤمنان مشکل مرا بازگشايد. ناگهان صدايي از قبر مطهر به گوشم رسيد که:
«اِئتِ مَسِجدَ الکُوفَه وَسَل عَنِ القائِمِ (عليهالسّلام) فَاِنهُ امامُ زَمانِکَ»:
«به مسجد کوفه برو، و مسايلت را از حضرت قائم (عليهالسّلام) بپرس، که امام زمانت او ميباشد».
پس به مسجد کوفه آدم و در محراب مسجد پرسشهاي خود را از آن حضرت پرسيدم و پاسخهاي لازم را دريافت کردم، و اينک به منزل خود باز ميگردم. [3] .
اين داستان را با اندک تغييري در تعبير، معاصر علامهي مجلسي، محّدث والامقام، مرحوم سيد نعمه اللّه جزايري (متوفّاي 1112ه-.) توسّط استادش «سيدهاشم احسائي» [4] از استاد وي «مير علاّم» شاگرد برجستهي مقدّس اردبيلي نقل کرده است. [5] .
اين داستان در منابع فراواني به نقل از علامهي مجلسي [6] و در منابع ديگر به نقل از مرحوم جزايري آمده است. [7] .
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و ووفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمتهمقام بيتوته حضرت صاحب الزمان منه السلاممقام بیتوته حضرت = مشهد آثار مهدوی (علیه السلام) بلكه مقام خاص حضرت صاحب الامر منه السلام در مسجد کوفه
محل تشرف شیخ محمد کوفی در شب 19 ماه مبارک رمضان
(كه در محل دو طاق بعد محراب غربى نافله مولا (شهادت رایج) واقع است
جرا اينجا مقام خاص حضرت صاحب الامر (منه السلام) در مسجد کوفه است؟
[b]اكرجه جاى جاى مسجد كوفه جه بسامحل حضور و نماز و عبادت حضرت صاحب الزمان است،
و برخى از آنها را در طي مباحث فصلهاى قبلى معرفى كرديم
اما اين مقام بخاطر اينكه محل بيتوته حضرت؛ آن هم در آن شب بوده است،
فلذا خصوصيت و امتياز بيشترى در انتساب به حضرتش دارد{مشهد آثار مهدوی علیه السلام دو طاق بعد محراب غربى نافله مولا (شهادت رایج)، مقام بیتوته حضرت}السلام علیک یا مولانا صاحب الأمر والعصر والزمان محمد بن الحسن المهدی القائم بأمر الله، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرینشرح واقعه تشرف:
کتاب اصحاب استجاره به مسجد سهله؛ شرح تشرف شیخ محمد کوفی (ص 293)
viewtopic.php?f=264&t=10653&start=0تصوير نود سال قبل مسجد كوفه = براى تصور دقيق از ایوانها و اندازه آنها و موقعيت مقامات سمت قبله مسجد كوفه

اندازه ايوانها و حجرات مسجد کوفه (در قدیم)
اعمال شايسته اين مقامبرحسب سعادت و توفيق؛ شخص هر جه بيشتر بتواند از صلوات و سلامها و زيارات و نمازها و نوسلات مربوط به حضرتش را اينجا بجاى بياورد زهى توفيق و خوشبختى است:از آداب مكانها و مقامهاى مهدويه توسل و مناجات و استغاثه و زیارت با حضرتش می باشد
که افضل آنها نماز حضرت صاحب الامر و زیات حضرتش با زیارت آل یاسين کامله می باشد
و زیارتهای مختصره که در کتاب "مناسک دیدار حق" ذکر شده است
و لااقل دعای فرج برای حضرتش خوانده شود
خلاصه اعمال: زيارت و نماز و دعای فرج برای حضرتش وووviewtopic.php?f=2505&t=12126#p73103
کتاب مناسک دیدار حق
http://aelaa.net/Tal/Fa/viewtopic.php?f=264&t=10169
دستور العمل جامع نماز امام زمان
http://aelaa.net/Tal/Fa/viewtopic.php?f=264&t=10191
زیارات مختصره


استغاثه
دعای فرجنسخه کامل دعا


تلاوت دعای فرج: 5 دقیقه
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/3/Taqwim-ela ... niyye6.mp3دعاي فرج كه هميشه در قنوت و براى حضرت دعا كردن
و بخصوص شبهاى رمضان و على الاخص درشبهاى قدر
و نیز در مشاهد اثار مهدوي تلاوتش خوب است
نحوه دعاى براى حضرت صاحب الامر منه السلام
كه توسط خود حضرت به خواص تعليم فرموده انداز مرحوم آیت الله سید نصرالله مستنبط در نجف اشرف نقل شده که از مرحوم ثقه مومن، شیخ محمد کوفی شنیده اند که گفت:
امام الحجة المهدی مرا امر کرد و فرمود: این چنین برایم دعا کنید–یعنی مومنین:
متن دعاى تعليمى حضرت
اللهم إنّ هذا دينُك قد أصبح باكيا لفقد وليّك، فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرج (× وآت بفرج) وليّك رحمةً لدينك.
و هذا كتابُك قد أصبح باكيا لفقد وليّك، فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرج (× وآت بفرج) وليّك رحمةً لكتابِك
و هذه عيون المؤمنين قد أصبحت باكيةً لفقد وليّك، فصلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرج (× وآت بفرج) وليّك رحمةً لعيون المؤمنين.ترجمه
خدایا [خدایا] این دین توست که گریان شده است در فقدان ولیّت. پس بر محمد وآل محمد درود فرست و فرج ولیّت را نزدیک گردان (فرج ولیّت رابياور) از روی ترحم بر دینت.
و این کتاب (قران) توست که گریان شده است در فقدان ولیّت. پس بر محمد و آل محمد درود فرست و فرج ولیّت را نزدیک گردان (فرج ولیّت رابياور) از روی ترحم بر کتابت.
و اینها چشمان مومنیناند که گریان شدهاند در فقدان ولیّت. پس بر محمد و آل محمد درود فرست و فرج ولیّت را نزدیک گردان (فرج ولیّت رابياور) از روی ترحم بر چشمان مومنین.
نكته:دعاى فوق دعاى مختصر و بسيار عميقى است، با امتيازى كه دارد (كه خود حضرت توصيه فرموده اند به آن)
اما مى توان آخرش آن
الفاظ دعاى براى ختم دوران ستر و غيبت حضرت آنًا، و غليه حضرت بر همه طواغيت جهان فورًا، رسيدن فرج مواليان آل محمد و مستضعفان سريعًا را نيز خواند
نمونه ياد و نام بردن حضرت مشتمل بر دعاى فوري و صريحسلام الله على مولانا صاحب الامروالعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
وأنهى الله غيبته وستره بظهوره الفورى على العالم وجعلنا الله من الموفقين للاتصال بحضرتهنمونه دعاى فارسى مشتمل بر دعاى فورى و صريح:دعاى سال 1445 = خداوندا بعد 1185 سال تاخير در فرج حضرت صاحب الزمان = ديكر دوران ستر و غيبت حضرتش را خاتمه بده آنـًا = و حضرتش را بر همه طواغيت عالم ظاهر و غالب بفرما فورا و او را سريعا به مدد ما برسان
نمونه دعاى عربى با مقدمه و مؤخره توسل:اللّهم صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ وَبِحَقِّهِمْ عَلَيْكَ
اَنْجِز وَعدَك في مولانا محمد القائم المهدي فَوْرًا، وآت بظهوره على العالَم آنـًـا، وانْصُرهُ على طواغيتِ الأرض سريعًا، واَخْتِم بغَيبَتِهُ عاجلًا، وأَنْهِ بِسَترَهُ مُعَجَّلًا، وأسرع بغوثنا وغياث المؤمنين قريبًا قريبًا، كلمح بالبصر أو هو أقرب من ذلك،
اللّهم إِنّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي خَلَقْتَهُ مِنْ كُلِّكَ فَاسْتَقَرَّ فيكَ، فَلا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلى شيء أَبَداً، أَيا كَيْنُونُ أَيا مَكْنُونُ، أَيا مُتَعالُ، أَيا مُتَقَدِّسُ، أَيا مُتَرَحِّمُ، أَيا مُتَرَئِّفُ، أَيا مُتَحَنِّنُ. إِنَّما أَمْرُكَ إِذا أَرَدْتَ شَيْئاً أَنْ تَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.
آمين رب العالمينمحراب چوبی (از محرابهای نافله مولاعلى عليه السلام)السلام علیک یا أمیر المومنین یا أبا الحسن یا علي بن أبي طالب، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهریندو رکعت نماز در هر یک از محرابهای امیر المومنین (علیه السلام)
در هر سه محراب نافله مولا نماز خوانده شود
محراب و مصلای حضرت ابراهیم خليل(علیه السلام):السلام علیک یا إبراهیم خلیل الرحمان
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین در ایوانی بین محراب نافله حضرت (محراب شهادت رایج) و محراب شهادت مولا (محراب نافله رایج) ؛ محرابی بوده که مصلای حضرت ابراهیم (علیه السلام) بوده است
در محدوده آن دو ركعت نماز مي خوانيم
مقام حضرت ادریس (علیه السلام):السلام علیک یا إدریس نبي الله، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین کنار کارگاه نوح (علیه السلام)، عبادتگاه حضرت ادریس (علیه السلام) قرار دارد
كه اينها را ابن بطوطه جهانگرد مسلمان در سفرنامه اش ذكر كرده است
كه در نقشه با مربع كرمي جلوي ديوار قبله مسجد كوفه مشخص شده است


در محراب و عبادتگاه ادریس
كه گفته مى شود در بيرون دوارفعلى مسجد و چسبده به ديوار قبلى بوده
ديوارها و حدود فعلى مسجد دقيق نيست
و شامل همه قسمتهاى مسجد نيست،
و بخشهاى زيادي جزو مسجد اصلى بوده، كه امروزه جزو مسجد نيست،
مثل :
ناحيه غربي بيرون مسجد (بقدر بازاري با طرفين مغازه ها) كه جزو مسجد بوده و بعدا تبدل به بازار نمدفروشان (سوق الأنماط) كرديده است
و حضرت امام صادق عليه السلام به آنجا كه رسيدند از مركبشان پياده شدند و فرمودند كه اين ناحيه (كه آنوقت بازارى بوده) جزو مسجد اصلى بوده است
فلذا مواردي مثل اماكن سمت قبلي (بيرون شبستان فعلى) هم جه بسا جزو مسجد اصلى بوده است
مثل همين عبادتگاه ادريس عليه السلام
و اين مسجد كوفه زمان ادريس مسجد بوده؛ و بر ادريس هم قاعدتا اين امر معلوم بوده،
فلذا با بودن مسجد اعظم كوفه معنا ندارد كه ادريس جايى بيرون مسجد؛ ان هم چسبيده به مسجد را عبادتگاه قراردهد،
فلذا اين قسمت مربوط به عبادتگاه ادريس عليه السلام هم جزو مسجد بوده است
و چون حدود اصلي براى سازندگان ساختمان اخير ديوار دقيقا معلوم نبوده؛ آنرا بيرون مسجد قرار داده با ساختمان مجزا معلوم كرده بودند به اسم محل عبادت ادربس اين بنا تا وقت آمدن جهانكرد آلماني و نقشه برداري وثبت اماكن مسجد كوفه بنايي مستقل و جسبيده به ديوار قِبلي داشته و مردم به زيارتش مى آمدند
مقام محراب حقيقى محل ضربت منتهى به شهادت مولا امیرالمومنین (علیه السلام)السلام علیک یا أمیر المومنین یا أبا الحسن یا علي بن أبي طالب
إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرینمحراب مياني ديوار قبلي مسجد می باشد (که در رایج به محراب نافله معروف است و محراب اصلی و میانی ضلع قبله مسجد بوده است و محل نماز فریضه حضرت بوده و بقیه محرابها محراب نافله حضرت بوده اند)
محراب مياني و اصلي مسجد = محل خطبه هاى حضرت غالبا در منبر كنار آن بوده است
و هكذا چون محراب اصلي مسجد بوده است؛ طواغيت مسلطين برمسجد هم اينجا مردم را جمع مي كرده اند
فلذاى اسراى اهل بيت (علیهم السلام) را از كربلا كه آوردند در كنار همين محراب بايد جاى داده باشند قاعدتا در بخش از وقتي كه در كوفه بوده اند.زیارت و سلام مختصر به حضرت:
خلاصه برگزيده زيارت ششم و هفتم :السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ النَّاظِرَةَ، وَيَدَهُ الْباسِطَةَ، وَأُذُنَهُ الْواعِيَةَ،
السَّلامُ عَلَى الْأَصْلِ الْقَدِيمِ، وَالْفَرْعِ الْكَرِيمِ .
السَّلامُ عَلَىٰ صاحِبِ الدَّلالاتِ، وَالْآياتِ الْباهِراتِ، وَالْمُعْجِزاتِ الْقاهِراتِ ، وَالْمُنْجِي مِنَ الْهَلَكاتِ، الَّذِي ذَكَرَهُ اللّٰهُ فِي مُحْكَمِ الْآياتِ، فَقالَ تَعالىٰ: ﴿وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتٰابِ لَدَيْنٰا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾. السَّلامُ عَلَى اسْمِ اللّٰهِ الرَّضِيِّ، وَوَجْهِهِ الْمُضِيءِ، وَجَنْبِهِ الْعَلِيِّ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ،
وَأَشْهَدُ أَنَّكَ جَنْبُ اللّٰهِ وَبابُهُ، وَأَنَّكَ حَبِيبُ اللّٰهِ وَوَجْهُهُ الَّذِي يُؤْتىٰ مِنْهُ،
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلَىٰ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَبْدِكَ الْمُرْتَضىٰ، وَأَمِينِكَ الْأَوْفىٰ، وَعُرْوَتِكَ الْوُثْقىٰ، وَيَدِكَ الْعُلْيا، وَجَنْبِكَ الْأَعْلىٰ، وَكَلِمَتِكَ الْحُسْنىٰ،
السَّلامُ عَلَى اسْمِ اللّٰهِ الرَّضِيِّ، وَوَجْهِهِ الْعَلِيِّ، وَصِراطِهِ السَّوِيِّ،
السَّلامُ عَلَى الْمَوْلُودِ فِي الْكَعْبَةِ الْمُزَوَّجِ فِي السَّماءِ،
السَّلامُ عَلَى النَّبَاَ الْعَظِيمِ، السَّلامُ عَلَىٰ مَنْ أَنْزَلَ اللّٰهُ فِيهِ: ﴿وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتٰابِ لَدَيْنٰا لَعَلِيٌّ، حَكِيمٌ﴾، السَّلامُ عَلَىٰ صِراطِ اللّٰهِ الْمُسْتَقِيمِ، السَّلامُ عَلَى الْمَنْعُوتِ فِي التَّوْرةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.صلوات به حضرت و برائت مختصر از دشمنان و اضداد حضرت مولا امیرالمومنین (علیه السلام)صلى الله عليك يامولاي يا اخارسول الله ووصيه وأميره على امته يا ابالحسن يا علي بن ابيطالب
لعن الله من أنكر شأنك وحسدك و لَمَزك وآذاك وعاداك وغصب حقك؛ ولعن الله اضدادك و طواغيت عصرك سيّما ابا جهل واباسفيان وابابكر و عمر و عثمان و معاوية وعمرو بن العاص و اصحاب السقيفة والجبابرة الثلاث عشر والطغاة الثلاثمأة ومن كان معهم و تابعهم،
ولعن الله من قاتلك سيّما المشركين والكافرين واليهود والمنافقين والخوارج اصحاب الجمل وطلحة و زبير وعائشة، واتباع معاوية عِجل الشام في صِفّين، و المارقين في النهروان، ولعن الله من قتلك سيّما ابن ملجم ومن عاونه؛ وردان و قطام، ولعن الله من ناصبك سيّما معاوية والأُمَوِيَّة، و الخوارج والإِباضِيَّة، وأمثال الحجاج الثقفي والمتوكل العباسي واتباع ابن تيمية والوهابية وسائر النواصب أعداء الشيعة، لعنهم الله جميعا و عذَّبَهُم عذابا اليماپس نماز کن در مکانی که ضربت زدند در آنجا حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) را دو رکعت به حمد و سوره و هر گاه که سلام دادی و تسبيح کردی پس بگو:
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ وَ السَّرِيرَةَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی يَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی يَا کَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا سَيِّدِي صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا کَرِيمُمقام امام صادق (علیه السلام)السلام علیک یا أبا عبد الله جعفر الصادق، إشفع لنا عند الله في حاجاتنا بحق محمد وآله الطاهرین
پس برو بسوی مقام حضرت صادق (علیه السلام) و آن واقع است در نزديکی مسلم بن عقيل رضوان الله عليه و آنجا دو رکعت نماز کن و چون سلام دادی و تسبيح نمودی پس بگو :
يَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ وَ يَا جَابِرَ کُلِّ کَسِيرٍ وَ يَا حَاضِرَ کُلِّ مَلَإٍ وَ يَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَی وَ يَا عَالِمَ کُلِّ خَفِيَّةٍ وَ يَا شَاهِدا [شَاهِدُ] غَيْرَ غَائِبٍ وَ يَا غَالِبا [غَالِبُ] غَيْرَ مَغْلُوبٍ وَ يَا قَرِيبا [قَرِيبُ] غَيْرَ بَعِيدٍ وَ يَا مُونِسَ کُلِّ وَحِيدٍ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ غَيْرُهُ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَی وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ الْقَائِمَ عَلَی کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. پس بخوان خداوند را براى هر چه خواهی
مقام و مصلاى مهم ناشناخته يكى از حجج الهى {مشهد آثار مهدوی چند قدم شمال محاذي مقام امام صادق (علیهما السلام)}موضعش چند قدم شمال محاذي مقام امام صادق
در اول فضاى صحن و قسمت غيرمسقف (قَبلى = جون قسمت مسقف امروزي وسيعتر از مسقف قديم و صحن امروز كوچكتر از صحن قديم است)
واقعه اش:علامه شيخ على اكبر نهاوندى نقل كرده اند
جناب آقا میرزا هادی – ایده الله تعالی – از شیخ جلیل فاضل نبیل، شیخ علیاکبر روضهخوان حکایت کرد که گفت:
من دو مرتبه خدمت حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شدم.
تشرف در مسجد کوفه
مرتبه اول؛ شبی در مقام حضرت صادق (علیهالسلام) در مسجد کوفه خسته شده بودم
و از شدت گریه، گویا پوستی به صورت کشیده بودم.
به دیوار مسجد، سمت حرم مسلم (علیهالسلام) تکیه داده بودم.
در دل آن شب تار نظر افکندم، ناگاه چند قدم دورتر از مقام (امام صادق) در فضای مسجد،
شَبَح بزرگواری ظاهر شد که نور به زمین میافکند
گویی چراغی زیر عبا دارد.
هرچه نظرم را بالاتر بردم، به همین نحو نور میدیدم؛
گویا سرپوشی بر روی او گذاردهاند و او را مستور کردهاند
لکن روشنی آن نمایان است
و هکذا تا نهایت قامت ایشان، کامل و تمام به این نحو نمایان بود.
از مشاهده آن، محو تماشا شدم
و ابدا خیالی در خاطرم خطور نمیکرد.
نفهمیدم مشغول عبادت بود یا صرف قیام بود.
مدتی بدین منوال بود تا آنکه حرکت کردند
و از مد نظر به طرف پشت سر (آن زائر) رفتند.
تا برگشتم، (پشت سرم نگاه كردم) كسی را ندیدم.
برخاستم و به سمت صحن مسلم دویدم، اثری ندیدم.
بلافاصله به سمت حرم هانی دویدم، اثری ندیدم.
باز به سمت مسجد مراجعت نمودم و فریاد از نهاد برکشیدم.
از شدت ناله و افسوس من،
والده از حجره بیرون جست، مرا بغل گرفت و گفت:
تو را چه شده است؟
حکایت حال را بیان نمودم.
توضيح:
قديم؛ حجرات مسجد كوفه باز بود براى و بيتوته و استراحت زوار استفاده مي شد افراد؛ خصوصا آنها كه با خانواده مي رفتند ابتدا حجره اى را مفروش كرده، و وسايل گذارده؛ و سپس به اعمال مي پرداختند
احتمالا از حجرات شرقى مسجد بوده كه مادرش صدايش را شنيده است
نكته:
اين موضع مشهد اثر مهدوي (منه السلام) احتمالا يكي از مقامات حجج الهي (عليه السلام) است كه از اطلاع عموم مستور و بي نشان مانده است
محل سجاده در تصویر

وفقنا الله لزيارة حضرته ومشاهد آثاره آمين رب العالمين
عمل اينجا = اشاره به واقعه + سلام به حضرت صاحب الزمان عليه السلام + دعاى براى خاتمه يافتن آنى دوران ستر و غيبت و ظهور جهانى فورىالسلام على جميع حجج الله الطاهرين من الأولين والآخرين
سلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله
و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و ووفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته