احوال جوامع سنيان جهان

ارائه موضوعي شمارگان منتشره از{گاهنامه معرفت به زمان}

مدير انجمن: نبض زمان

احوال جوامع سنيان جهان

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 30, 2018 11:59 am

.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

توجه سنيان شرق به احیای 'حنفیت اوليه' برای مقابله با جریان ت

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه دسامبر 30, 2018 10:53 pm

توجه سنيان شرق به احیای 'حنفیت اوليه' برای مقابله با جریان تکفیری افغاستان


مهران موحد روزنامه‌نگار در کابل
پدیده تکفیر در حال حاضر یکی از ریشه‌برانداز‌ترین آفت‌هایی است که جهان اسلام به آن مبتلا شده و باعث آشفتگی و نفاق و شقاق در میان مسلمانان گردیده و همه روزه بی‌رحمانه مصیبتی بر مسلمانان تحمیل می‌کند.

در چند دهه اخیر، جریان‌های تکفیری در افغانستان، بیشتر از هر کشور دیگری در جهان اسلام، فرصت مناسبی برای رشد و گسترش یافته‌اند و در این مدت همواره این کشور را با چالش‌های گونه‌گون مواجه ساخته‌اند. با آن‌که نزدیک به دو دهه از سقوط رژیم طالبان می‌گذرد، اما پدیده تکفیر همچنان در افغانستان حضور کوشا دارد و هنوز هم توان این را دارد که زندگی ساکنان این آب و خاک را تباه کند و رنج‌آفرینی کند.
می‌توان راهکارهای مختلفی در سطوح گوناگون برای مقابله با این جریان خطرناک پیشنهاد داد. این نکته نیز قابل تذکر است که رویکرد نظامی و امنیتی برای مقابله با پدیده تکفیر به هیچ صورت کار‌ساز یا کافی نیست و می‌باید با تمرکز بر کارهای فکری و فرهنگی به حل ریشه‌ای این پدیده پرداخت.

اگر بخواهیم در سطح افغانستان به مقابله با پدیده تکفیر و افراط‌گرایی دینی بپردازیم، به نظر من یکی از راهکارها عبارت خواهد بود از احیای اسلام سنتی با بازگشت به حنفیت اصیل. به نظرم، سنت حنفی ظرفیت مهار این جریان را دارد، در پهلوی این‌که به جهت بومی بودن به آسانی می‌تواند مورد پذیرش مردم قرار بگیرد و مناقشه و حساسیتی برنینگیزد.

ایده‌آل طالبان چیست؟
'پدیده تکفیر در حال حاضر یکی از ریشه‌برانداز‌ترین آفت‌هایی است که جهان اسلام به آن مبتلا شده'

بنیان‌گذار مکتب حنفی کیست؟
بنیان‌گذار مکتب حنفی ابوحنیفه نعمان بن ثابت بن مرزبان (مرگ:۱۵۰ هـ ق) است که بعدها به امام اعظم ملقب گردید. هرچند تمرکز عمده ابوحنیفه بر نظریه‌پردازی فقهی است و از او در تاریخ اسلام به عنوان نخستین پایه‌گذار مذهب فقهی یاد می‌شود و بخش اصلی میراث فکری‌ای که از او به جا مانده تئوری‌های فقیهانه استند، ولی ابوحنیفه متکلم نیز بوده و سال‌های چندی اشتغال به علم کلام داشته است. به همین دلیل، شماری از صاحب‌نظران از او به عنوان "فقیه متکلم" در تاریخ اندیشه اسلامی یاد کرده‌اند.

هرگاه بخواهیم با دقت و تأمل، میراث فکری و فقهی امام ابوحنیفه را مورد مطالعه قرار دهیم به این نکته دست می‌یابیم که وی در کنار این‌که برخوردار از ذهنی وقاد و تیزبین بوده و جلوتر از زمانه‌اش حرکت می‌کرده، از ملامت ملامت‌گران هراسی به دل راه نمی‌داده و در فضای تنش‌آلود آن دوران، شهامت اخلاقی برملا کردن نظرات نا‌متعارفش را داشته است. به همین جهت، می‌توان گفت که ابوحنیفه شخصیتی جدل‌برانگیز در تاریخ اندیشه اسلامی است و نظریات خلاف‌آمد عادت او موافقان و مخالفان پرشماری برای او به وجود آورده است.

صاحب‌نظران معتقدند که تئوری‌سازی‌های فقیهانه متفاوتِ امام ابوحنیفه بیشتر ناشی از پیشفرض‌های کلامی‌اش می‌شود چرا‌که این نکته محرز است که پاره‌ای از گزاره‌های کلامی در تفسیر متون دینی تأثیرگذار است و به هر اندازه که شصی معتقد به گزاره‌های کلامی جزم‌گرایانه باشد، به همان پیمانه استنباط‌های فقهی‌اش نیز سختگیرانه و متعصبانه خواهد بود.

نوروز، موسم زور‌آزمایی حنفیت و سلفیت در افغانستان
'اصول دموکراسی' در تعالیم پایه گذار فقه حنفی آغاز نمایش فیلم 'امام اعظم' در تلویزیون تاجیکستان
افراط‌‌گرایی و بازی قدرت در افغانستان
رابطه ابوحنیفه با مذهب ارجاء
جریان "مرجئه" یکی از جریان‌های مهم در صدر اسلام است و روزگاری پیروان فراوانی داشته است. مسلماً ظهور و گسترش این جریان در برهه‌ای از تاریخ اسلام ناشی از انگیزه‌های سیاسی و ایدئولوژیک بوده است. ظاهراً گسترش این جریان در واکنش به تند‌روی‌های بی‌رویه "خوارج" صورت گرفته است. این جریان به ترویج بعضی از گزاره‌های کلامی بحث‌برانگیز دست زد از جمله این‌که ایمان از عمل جداست و می‌توان بدون عمل مؤمنانه هم مؤمن به شمار آمد و ارتکاب گناه کبیره زایل‌کننده ایمان نیست و ایمان حقیقتی است که زیادت و نقصان نمی‌پذیرد.
خوارج در زمان ابوحنیفه در اوج فعالیت‌های‌شان قرار داشتند و با ترویج اندیشه‌های تکفیری فتنه‌ها و آشوب‌ها برپا می‌کردند و بر آتش اختلافات داخلی میان مسلمانان هیزم می‌ریختند. ابوحنیفه به عنوان پیشوای قوم ناگزیر شد که راجع به این اندیشه‌ها موضع‌گیری کند و با آن‌ها در تقابل قرار بگیرد و به بازتعریف ایمان بپردازد و خط فکری ویژه خود را روشن کرد.
عمده مناظرات علمی ابوحنیفه با خوارج صورت گرفته و به همین دلیل، یکی از فرقه‌هایی که طعن و تشنیع فراوان در حق ابوحنیفه روا داشته فرقه خوارج است.

پاره‌ای از صاحب‌نظران معتقدند که ابوحنیفه نه تنها مرجئی‌مذهب بوده بلکه یکی از سران پرآوازه جریان مرجئه نیز بوده است. هرچند طرفداران امام ابوحنیفه در روزگاری که مرجئی بودن مرادف به کفر و زندیقی‌گری به شمار می‌رفته سعی بلیغ ورزیده‌اند تا او را از این اتهام سنگین تبرئه کنند.
شاید یکی از عواملی که باعث شده دیدگاه‌های کلامی ابوحنیفه در قیاس به استنباطات فقهی‌اش کمتر مورد توجه قرار بگیرد، شباهت‌هایی است که دیدگاه‌های کلامی‌اش با باورهای کلامی جریان مرجئه داشته و او را در معرض اتهام قرار می‌داده است. و گرنه تمرکز اصلی رساله‌های منسوب به ابوحنیفه همانند "الفقه الاکبر" و "العالم والمتعلم" بر مباحث کلامی است و بدین ترتیب حجم قابل توجهی از میراث مکتوب ابوحنیفه راجع به علم کلام است.

ابوحنیفه گفته است:" کسی که به زبان تصدیق بورزد اما قلب و عقلش منکر باشد، در نزد خداوند کافر است اما در پیشگاه مردم، مسلمان شناخته می‌شود چه این‌که مردم نمی‌دانند در دل این شخص چه می‌گذرد و بر آن‌هاست که بر ظاهر چنین شخصی حکم بکنند و نکوشند به اسرار درونی وی پی ببرند." (تقی الدین الغزی، الطبقات السّنیة فی تراجم الحنفیة، ص ۳۷).
به نظر می‌رسد که ابوحنیفه این سخن را در پاسخ به رفتارهای عرب‌های نژاد‌پرست در دوران اموی بر زبان آورده که با تازه‌مسلمانان برخورد تبعیض‌آمیز داشتند و با آن‌که آن‌ها اظهار مسلمانی می‌کردند مسلمانی‌شان را نمی‌پذیرفتند و از آن‌ها جزیه و خراج می‌ستاندند.
گویا ابوحنیفه وظیفه خود می‌دانست با استفاده از جایگاه علمی‌ای که به دست آورده بود به یاری هموطنان تازه‌مسلمان‌شده‌اش بشتابد و با طرح و ترویج دیدگاه‌های فقهی و کلامی‌اش از مظلومیت و محرومیت آن‌ها بکاهد.

در همین راستا می‌توان این دیدگاهش را فهم کرد که "ایمان پدیده‌ای تجزیه‌ناپذیر است و زیادت و نقصان نمی‌پذیرد". ابوحنیفه با طرح این دیدگاه در صدد این بود که میان مسلمانان- صرف‌نظر از نسب و نژاد‌شان- مساوات برقرار کند و تازه‌مسلمانان را با مسلمانان کهنه‌کار در یک مرتبه قرار دهد و جلو انحصار‌گرایی و امتیاز‌طلبی مسلمانان عرب را بگیرد.
یکی از نکاتی که امام ابوحنیفه با گفتار و رفتارش بر آن تأکید می‌ورزید این نکته بود که برای ایمان‌داری کافی است که انسانی "فی‌الجمله" به آنچه پیامبر اسلام آورده تصدیق و اقرار بورزد. ولی این‌که برداشت‌های دینی هر گروه ممکن است متفاوت باشد دخلی در ایمان و کفر ندارد و نمی‌توان شخصی را به خاطر این‌که برداشتی متفاوت از ما از متون دینی دارد از دایره دینداری بیرون کشید.
مثلاً به این روایت تاریخی توجه کنید: "ابوعثمان الآدمی نقل کرده که روزی ابوحنیفه و عمرو بن ابی‌عثمان شمزی در شهر مکّه با هم ملاقات کردند. عمرو از ابوحنیفه پرسید: نظرت را برایم بگو در مورد کسی که ادعا می‌کند که خداوند سبحانه خوردن گوشت خوک را حرام گردانیده اما دقیقاً مشخص نیست که شاید خوکی را که خدا حرام ساخته این خوک معروف نباشد (یعنی شاید خوکی که از شوی شرع حرام شده حیوان دیگری است به جز آن حیوانی که ما به عنوان خوک می‌شناسیم). ابوحنیفه گفت: چنین کسی مؤمن است. عمرو باز پرسید: هرگاه کسی اعتقاد داشته باشد که خداوند حج کعبه را فرض گردانیده ولی شاید آن کعبه کعبه‌ای نباشد که در مکّه قرار دارد (در برخی از روایات تاریخی آمده که شاید کعبه همان کعبه‌ای باشد که در خراسان است). ابوحنیفه پاسخ داد: این شخص مؤمن است. سپس عمرو پرسید:اگر شخصی بگوید که می‌دانم که پروردگار متعال، محمد را به پیامبری فرستاده اما نمی‌دانم که شاید محمد همان زنگی باشد. ابوحنیفه گفت: چنین شخصی مؤمن است." (ابوالحسن الاشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج ۱، ص ۲۲۱).
ابوحنیفه در خصوص شخصی که گناه کبیره مرتکب می‌شود چنین نظری دارد:"هیچ شخصی را از امت محمد به خاطر ارتکاب گناه کبیره نمی‌توانیم کافر بگوییم." (شرح الفقه الاکبر، ملا علی قاری، ۲۱۰). نقل قول دیگری هم در این زمینه وجود دارد که در منابع متعدد از زبان ابوحنیفه نقل شده به این صورت که، "هیچ‌یک از اهل قبله را کافر نمی‌پنداریم." (محمد بن حسن، موطأ، ص ۳۲۵).

'اصول دموکراسی' در تعالیم پایه گذار فقه حنفی
ضرورت بازگشت به حنفیت تحریف‌نشده
از همان سده‌های نخستی که اسلام وارد سرزمین‌های ما شد، مذهب فقهی-کلامی حنفی توانست به یکی از اصلی‌ترین جریان‌های فکری در این منطقه تبدیل شود. اگرچه بنیان‌گذار مذهب حنفی در عراق متولد شده بود اما به دلیل شیوه استدلال ویژه‌اش و به جهت این‌که عناصر تازه‌ای را وارد اجتهاد کرده بود تا فقه و فکر اسلامی پاسخگوی نیازمندی‌های جامعه‌های پیچیده و متمدن بیرون از سرزمین حجاز نیز باشد، به سرعت قادر شد در مناطقی از جهان اسلام رشد و گسترش پیدا کند که غیر عرب بودند و زندگی پیچیده‌تر و تکامل‌یافته‌تر داشتند و به پرسش‌ها و مشکلاتی مواجه بودند که در فضای بدوی مکه و مدینه خبری از آن‌ها نبود.

اگرچه پیروان و همفکران ابوحنیفه پس از مرگش توجه بیشتر به کوشش‌های فقهی ابوحنیفه و یارانش مبذول کردند، ولی در دوران سامانیان در منطقه ماوراء‌النهر یکی از شاگردان با واسطه ابوحنیفه به نام ابومنصور ماتریدی (م ۳۳۳ هـ ق) نظرات کلامی و عقایدی ابوحنیفه را پی گرفت و تدوین کرد و بسط و گسترش داد و بر آن چیزهایی افزود. آرای کلامی ابو‌منصور ماتریدی در اصول و کلیات از ابوحنیفه سرچشمه می‌گرفت، هر‌چند در جزئیات و نحوه استدلال ویژگی‌های خودش را داشت.

گسترش حنفیت در دوران حکمرانی سامانیان، در منطقه ما به اوج خود رسید. در این مرحله از تاریخ، مکتب حنفی یادگارهای خوبی از خود به به جا گذاشت و ظرفیت خوبی برای تعامل با تحولات و مستحدثات و ترویج کثرت‌گرایی دینی و مذهبی نشان داد و سهم خود را در شکل‌دهی و تکامل‌بخشی تمدن اسلامی به خوبی گزارد.

تا چند سده پیش، سنت حنفی جریان غالب در منطقه ما بود که در قیاس به اشعری‌گری و رویکرد اهل حدیث، عقل‌گرا‌تر بود و با اختلاط با آموزه‌های عرفانی از سرشت رواداری و مدارای بیشتر بهره‌مند بود. اما در سده‌های اخیر، نظر به عوامل سیاسی، سنت حنفی (فقه ابوحنیفه کابلی و کلام ابومنصور سمرقندی) مراکز اصلی‌اش را از دست داد و توان همگامی با تحولات روز را از کف نهاد و همین امر باعث شد که مکتب‌های رقیب جایش را به آسانی پر کنند. اهل حدیث و اشاعره با ترویج قشری‌گری و متن‌گرایی و با تکیه بر غیریت‌سازی و دیگر‌ستیزی صدای اعتدال‌گرایان را خفه کردند و زمینه را برای واگذاری تفسیر متون دینی به بنیاد‌گرایان مذهبی و دهشت‌آفرینان جهانی فراهم کردند. حنفیت تحریف‌شده‌ای که پس از شاه ولی‌الله دهلوی در شبه قاره هند به روی صحنه آمد نیز به یاری ظاهر‌گرایان شتافت و انگاره‌های سلفی و اشعری را به نام حنفیت به خورد مردم داد.

اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز به باز‌سازی مکتب کلامی- فقهی حنفیت در منطقه ما احساس می‌شود. اکثریت مطلق ساکنان افغانستان، حنفی‌مذهب استند و بخشی از این مردم حساسیت و تعصبی غیر‌‌معمول نسبت به حنفیت نشان می‌دهند. پس لازم است برای مهار جریان افراط‌گرایی دینی در افغانستان از ظرفیت‌های بومی بهره بگیریم و با اتکا به مرده‌ریگ فکری بازمانده از گذشتگان با تند‌روان مذهبی مقابله کنیم. این کار افزون بر این‌که راه را کوتاه‌تر می‌کند و جلو ضایع شدن وقت و نیرو را می‌گیرد، واکنش‌های منفی را نیز به حد اقل می‌رساند. با با‌زسازی سنت حنفی که ریشه‌ای کهن در این سرزمین دارد، زمینه برای پرورش اندیشه‌های میانه‌روانه دینی مهیا می‌شود و افکار خطرناک سلفی که گاهی به نام حنفیت ترویج و تبلیغ می‌شود شکست می‌خورد و از میدان بیرون می‌رود. معتقدم که در سنت نیز ظرفیت بستر‌سازی برای مفاهیم و ارزش‌های قابل دفاع مدرن وجود دارد. ما در کنار این‌که باید از دستاوردهای فکری امروزیان استفاده بهینه کنیم، سنت‌های فکری گذشتگان را نباید نادیده بگیریم و یکسره به کناری نهیم.

البته این را هم باید گفت که برای باز‌سازی حنفیت، ما موظفیم به سرچشمه مراجعه کنیم و منابع معتبر دست اول را مورد توجه قرار دهیم. متأسفانه مکتب فقهی-کلامی حنفیت به مرور زمان دچار تحریف شده و اصالت خود را از دست داده است و اگر ما بخواهیم به منابع متأخر مراجعه کنیم راهی به دهی نخواهیم برد و به مستمسکی برای مقابله با پدیده تکفیر دست نخواهیم یافت.
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال جوامع سنيان جهان

پستتوسط نبض زمان » شنبه ژانويه 19, 2019 8:11 pm

نماینده پارلمان اردن در گفتگو با مهر:
شکست ناتوی عربی (سنيان) علیه (شيعيان) ایران

برای دریافت مشروح این مطلب، گاهنامه معرفت به زمان، 12 جمادی الاولی 1440 را از لینک زیر دانلود نمایید:
http://www.aelaa.net/Ersaal/5/2/Maerefa ... 1-1440.doc
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

سخنان امام جمعه خاش در مورد حضرت زهرا(س) غیر واقعی و تحریف ا

پستتوسط نبض زمان » دوشنبه ژوئن 07, 2021 5:39 pm

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم:
سخنان امام جمعه خاش در مورد حضرت زهرا(س) غیر واقعی و تحریف است/ ارائه دیدگاه در کرسی‏ های نظریه پردازی

تصاویر/ آیین رونمایی از آخرین آثار گروه فقه پزشکی در مرکز فقهی ائمه اطهار، آیت الله علیدوست
حوزه/ امام جمعه خاش، به جای اینکه این مباحث را در قالب سخنرانی و برای عوام بیان کند، باید بیاید در یک جمع علمی و بگوید من چنین نظر علمی ‏ای دارم، و ما ناقدان و داورانی را از خود اهل تسنن می گذاریم، منتهی با سند و مدرک، بحث شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، آیت الله علیدوست عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سخنان اهانت آمیز و تحریف گونه امام جمعه خاش در رابطه با شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را محکوم نمود و از منابع خود اهل سنت به آن پاسخ داده است که به این شرح است:

مقدمه

معمولاً ایام فاطمیه که می شود از طرف برخی از آقایان اهل تسنن، مطالبی بیان می شود و تقریباً محور همه آنها این است که آنچه که شیعیان در ایام فاطمیه بیان می‏کنند و حتی یک روز را تعطیل عمومی اعلام می ‏کنند و از واژه «شهادت» حضرت زهرا استفاده می کنند، و بالطبع مطالبی در این زمینه بیان می‏ شود، اینها درست نیست. از جمله امسال در تاریخ 26 دی ماه 99 (طبق آنچه که در اخبار و خبرگزاری ها نقل شده)، امام جمعه خاش مطلبی را در همین زمینه مطرح کرده و بیان می کند که: «حضرت زهرا، شش ماه بعد از رحلت رسول خدا مریض شدند و فوت کردند. هنگام نماز بر جنازه ایشان نیز، حضرت علی به خلیفه اول فرمودند که تو به عنوان خلیفه رسول خدا باید بر جنازه حضرت زهرا نماز بخوانی و با وجود خلیفه کسی دیگر بر جنازه نماز نمی‏خواند! ابوبکر به حضرت علی گفت: خیر، شما خودت بر جنازه نماز بخوان و در نهایت حضرت علی نماز را خواندند!». امام جمعه خاش سپس به قضایا و اخبار شهادت حضرت زهرا(س) در میان شیعیان اشاره و اعلام می کند که اینها واقعیت و حقیقت ندارد.

وی همچنین به زعم خود بر یک دلیل عقلی هم تمسک می کند که: مگر می شود، همسر ِکسی مانند علی ابن ابیطالب را بزنند و آن اتفاقات بیفتد و حضرت علی سکوت کند! این با غیرت عربی و غیرت علی ابن ابیطالب سازگاری ندارد!».

طبیعتاً حاصل این سخن این است که آنچه در متون شیعه آمده واقعیت نداشته و نارواست!

نکات مقدماتی

در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:

نکته اول: عمومیت مخاطب این بیانات: ما فرض می‏کنیم که گوینده این سخن، درس خوانده و عالم است و کتاب‏ها را دیده است. به هر حال وقتی کسی امامت جمعه را عهده دار است، برای خویش تعیّنی قائل است! منتهی مخاطب کلام بنده فقط امام جمعه خاش نیست، بلکه تمام علاقه مندان و اهل تسنن هستند که مذهب‏شان را دوست دارند، و نمی خواهند این مذهب مورد، سؤال قرار گیرد.

نکته دوم: اذعان به اهمیت و اعتقاد به مسئله همگرایی اسلامی: ما به شدت به همگرایی شیعیان و اهل تسنن و همه مذاهب اسلامی، قائل بوده و به آن معتقد هستیم؛ خصوصاً همگرایی شیعیان و اهل تسنن و مذاهب اسلامی در ایران. و کسی نمی تواند بنده را متهم به تفرقه افکنی کرده و ادعا کند که در جهت غیر همگرایی قدمی برداشته‏ام، چه اینکه آثار و صحبت‏های بنده در دسترس است و افراد می‏توانند مراجعه و ملاحظه کنند.

خدا را شکر در ایران، ما در زمینه مناسبات شیعیان و اهل تسنن مشکلی نداریم، نه شیعیان با برادران اهل تسنن مشکلی دارند و نه اهل تسنن با شیعیان.

جالب است که بدانید بعضی از بستگان نزدیک ما، وقتی برای تبلیغ به جنوب کشور می‏روند، میزبان‏شان، خانواده‏های سنی هستند، و آنها نیز وقتی قم می آیند بر همان بستگان ما وارد می شوند. چنین ارتباطی بین شیعیان و اهل تسنن وجود دارد.

لکن متاسفانه و سوگمندانه، چند سالی است که صداهای نامیمونی از زاهدان، ترکمن صحرا، خاش و... بلند است که به زعم ما، این صدا نه به نفع شیعه است و نه به نفع اهل تسنن و همچنین به نفع اسلام، انقلاب و ایران هم نیست.

نکته سوم: لزوم روشنگری در زمینه حقایق و وقایع صدر اسلام: گاهی ما احساس می کنیم اگر برخی مطالب را نگوییم –ولو که گفتنش برایمان سخت است- انسان احساس می‏کند که داریم بدهکار می‏شویم! و آرام آرام تاریخ در حال تحریف است و عنقریب است که گفته شود شیعه 1400 سال است که دروغ می‏گوید! و اینجاست که دیگر سکوت جایز نیست؛ البته با اعتقاد به اینکه نباید زخمی زد، و قدمی در راستای نفاق و شقاق برداشت.

لزوم خودداری از ادعاهای واهی در عصر اطلاعات


اینکه شما می‏گویید هیچ مسئله بین حضرت زهرا(س) و دیگران نبوده، و حضرت بر اثر بیماری، شش ماه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفته است، اگر کسی جوانان، دانشجویان و طلاب شما را به معتبرترین منابع کتب شما، مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و ... ارجاع دهد، که همین مطالب را گزارش کرده اند، و ایشان همین مطالب را در منابع اصیل اهل تسنن ملاحظه کنند، آن وقت نتیجه این ادعای واهی شما چه می‏شود؟ آیا نسبت به دین، نسبت به مذهب اهل تسنن و بزرگان شما و خود شما به عنوان امام جمعه چه دیدگاه و نگاهی پیدا می‏کنند؟ و آیا اعتقادشان به تمام ریش‏سفیدان‏تان، از آنها سلب نمی‏شود؟

امروز، روزی نیست که بتوان چیزی را پنهان کرد! الان هر مطلبی که گفته شود، با یک جستجوی ساده قابل ردیابی است!

وقایع شهادت حضرت زهرا(س) در منابع اصیل اهل تسنن

وقایع مورد اشاره پیرامون شهادت حضرت زهرا(س) و اختلاف آن حضرت با برخی، در منابع اصیل شما ذکر شده که با یک جستجوی ساده قابل ردیابی است. به عنوان نمونه به موارد ذیل توجه بفرمائید:

1. جناب بخاری در چندین موضع از صحیح بخاری، نقل می کند که حضرت زهرا، از دنیا رفت: فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ؛ به خاطر قضایی که بعد از رحلت پیامبر اکرم گذشته بود، فوت کرد و کلامی با خلیفه اول صحبت نکرد و فوت کرد (صحیح بخاری، ج 3،‌ ص 1126، ح2926؛ همچنین: ج 4، ص 1549، ح3998؛ ج 6، ص 2474، ح6346 و... [تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987].

2. جناب مسلم در صحیح مسلم و همچنین بخاری در صحیح بخاری نقل می کنند که: «فابا ابوبکر ان یدفع الی فاطمه شیئاً منها (از فدک و انفال چیزی به حضرت زهرا نداد) «فوجدت فاطمة علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّی‏ توفّیت. فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یؤذن بها أبا بکر و صلی علیها (صحیح مسلم، ج3 ص 1380، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی]. و...

اگر جوانان و طلاب اهل تسنن از شما بپرسند که این گزارش ها در منابع معتبر ما، چیست؟ و منبع و سند ادعاهای شما کجاست؟ چه جوابی دارید که به ایشان بدهید؟ آیا می‏خواهید بگویید منبع ادعاهای‏تان، صدور العلماست؟!

تبیین استراتژی برخی از بزرگان اهل تسنن پیرامون حرمت تحلیل تاریخ صدر اسلام

جناب امام جمعه خاش! اسلاف شما خوب فهمیده بودند که بگویند تحلیل تاریخ صدر اسلام حرام است. به عنوان مثال کتابی است درباره دیدگاه اهل تسنن در مورد اصحاب از آقای محمد بن عبدالله الوُهَیبی. این کتاب را در عربستان خودشان به ما دادند و الان ترجمه شده است. وی در این کتاب در صفحه 44-45 می نویسد: واجب است که از تطبیق تاریخ بر تاریخ صحابه پرهیز نماییم». وی پیش‏تر به منهجی از غربی‏ها در تحلیل عقلی اشاره کرده و سپس این مطلب را بیان می کند و در مقام استدلال می گوید: چون این کار، جز زنده کردن سبّ و دشنام های قبلی نیست!

سؤال از آقای وُهَیبی این است که: آیا تحلیل تاریخ مساوی با سب و دشنام است؟ اگر مساوی است، چرا؟ این را از شما قبول نمی کنند که بگویید تحلیل تاریخی نکنید.

در هر صورت مطلب و منظور ایشان روشن است که چرا نباید این قطعه از تاریخ اسلام را تحلیل عقلی کرد! چون در صورت تحلیل، باید پاسخگوی این وقایع باشند و لذا این کار را ممنوع کردند! و الا اینکه گفته شود چرا حضرت علی(ع) سکوت کرد، و این سکوت با غیرت عربی و علوی در تضاد است!! خوب روشن است که اگر مصلحت اسلام و حفظ دین متوقف بر سکوت باشد، باید سکوت کرد.

لزوم خودداری از تحریف، خصوصاً توسط عالمان

آقایان! بسیار خوب است که از اخلاق، معاد و شریعت و از حلال و حرام سخن بگویید و این جور مسائل را رها کنید. اینها به سود هیچکس نیست و این یک بازی باخت- باخت است!

عالمان دین وظیفه هدایت دارند! آقایانی که گاهی حرف‏هایی می‏زنید که نباید زده شود، آیه « مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» (نساء: 46)، آیه « یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ» (مائده: 13)، آیه « یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ» (مائده: 41)، آیه « وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ» (بقره: 75) فقط مربوط به اهل تورات و علمای یهود است و ربطی به علمای شیعه و اهل تسنن ندارد؟! آیا ما استثناء شده‏ایم؟ یعنی تحریف تاریخ، تحریف حقایق، تحریف کتاب و... برای آنها مذموم است و برای ما واجب است؟ یا آیه در مورد خاص نازل شده و مفادش عام است؟!

به هر حال امیداورم این صدا پخش شده و به گوش آقایان برسد.

می‏دانید! این مطالب گفته می شود، گاهی از این طرف افرادی عکس العمل خوبی نشان نمی دهند که گاهی مورد تایید عالمان شیعه هم نیست، و لذا نمی خواهم بگویم آنچه گفته می شود صحیح است، اما آنچه صحیح است را نباید انکار کرد!

پیشنهاد ارائه دیدگاه در کرسی‏ های نظریه پردازی

ما در کشور کرسی‏ های نظریه ‏پردازی داریم و بنده مسئول کرسی نظریه پردازی علوم نقلی هستم. در کرسی ‏ها جای این بحث هاست. امام جمعه خاش، به جای اینکه این مباحث را در قالب سخنرانی و برای عوام بیان کند، باید بیاید در یک جمع علمی و بگوید من چنین نظر علمی ‏ای دارم، و ما ناقدان و داورانی را از خود اهل تسنن می گذاریم، منتهی با سند و مدرک، بحث شود و اگر ایشان توانست نظرش را ثابت کند، خیلی رسمی آن را پخش خواهیم کرد، اما اگر دید کلامش ناپخته و روی هواست، دیگر تکرار نخواهد کرد.

این پیشنهاد را مشخصا بنده عرض می کنم. کرسی ‏ها، مسئولان، مکانش و دبیرخانه ‏اش معلوم است و اگر لازم شد، ما آمادگی داریم که در محضر آقایان باشیم.

اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

مرثيه حضرت فاطمه از زبان سنيان و مسيحيان

پستتوسط نبض زمان » چهارشنبه ژوئن 09, 2021 9:19 pm


مرثيه حضرت فاطمه از زبان سنيان و مسيحيان


https://fa.abna24.com/upload/video/2021 ... 7a_415.mp4

توضيح: درباره برخي اشكالات فيلم مربوط به
مرثيه حضرت زهراء عليها السلام

از آنجا كه بيسوادسالاري حاكم است خصوصا در حوزه توليد محصولات رسانه اي

گوينده و به اصطلاح محقق اين ويديو از منابع تاريخي كه از 1450 سال قبل تا كنون مطالب بسيارى درباره حضرت زهرا عليها السلام و 1432 سال قبل در شهادتت حضرتش ثبت و نقل كرده اند بى اطلاع بوده و فقط يك نسخه در 1050 سال قبل در يمن را قديميترين شاهد تاريخي ذكر مي كند؟؟!!!!؟

اينجور تجاهل ها نوعي تحريف است و گويا مصيبت حضرتش قصه اى بوده كه پنج قرن بعد مطرح شده است؟؟؟!!!؟

اگر گوينده ريگي به كفشش نبود
دهها منبع تاريخي و بعضا مربوط به زمان واقعه را معرفي مي كرد با كتاب و جلد ووو آنها را مى خواند

همجنين مطالب به زبان خارجي را هم تلخيص مى كرد در زير نويسها
كه نوعي مجمل و غير صريح كردن در برخي جاها مي شد

مطلب مفيدش صحبتهاى كشيش بروتستان درباره حضرت زهرا عليها السلام بود


اشاره مختصر به روايات سنيان درباره فاجعه درب خانه

http://wiki.ahlolbait.com/%D9%87%D8%AC% ... 9%87%D8%A7
نبض زمان
 
پست ها : 1860
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: احوال جوامع سنيان جهان

پستتوسط 00343179 » جمعه دسامبر 09, 2022 9:39 pm

اخبار سنيان ايران

رويه مولوي عبد الحميد
https://www.mashreghnews.ir/news/1192217/

آقای مولوی عبدالحمید! شان اهل تسنن ایران با بهائیت و دراویش آمریکایی یکسان نیست!
استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس با ارسال نامه‌ای سرگشاده به مولوی عبدالحمید خواستار تجدیدنظر وی در اقدامات تفرقه‌افکنانه شد.

به گزارش مشرق ابوالفضل شکوری زنجانی استاد فقه اهل‌بیت رسول‌الله در حوزه و استاد علوم قرآنی و حدیث و رشته علوم سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس طی نامه‌ای به مولوی عبدالحمید امام‌جمعه مسجد مکّی زاهدان به انتقاد از راه و روش امام‌جمعه مسجد مکی در شهر زاهدان پرداخته است. در این نامه آمده است: برخی از مواضع امثال حضرت‌عالی که زمانی نماد مودّت و وحدت مسلمانان در ایران بودید، اندکی سوال‌انگیز شده است، چرا تأکید شدید و افراطی حضرت‌عالی و برخی دیگر از علما و روحانیون منتسب به شما بر تمایز روزافزون تسنن و تشیع و غیریّت‌سازی‌های قومی و مذهبی که خواسته اصلی فتنه انگیزان دول استعماری و طماع در جهان اسلام است، نمود بیشتر پیداکرده است؟

این استاد دانشگاه در ادامه نامه خود نوشته است: جناب مولوی! هیچ‌گاه دیده نشده است که از امراء و سلاطین مسلمان سرسپرده به آمریکا در منطقه که خاک سرزمین و اختیارات اساسی حکومتشان را به‌طور کامل در اختیار این شیطان بزرگ قرار داده و حتی پول و هزینه کلان و هنگفت تأسیس و اداره پایگاه‌های آمریکایی در وطنشان را از بیت‌المال مسلمانان می‌پردازند، انتقاد روشن و شفافی کرده و نهی از منکر نموده باشید!

جنابعالی به‌عنوان یک روحانی اهل سنّت گویا همیشه نگران وضعیت مسلمانان سنّی در کنار مسلمانان شیعه هستید ولی از تسلّط روزافزون و حتّی قهرآمیز آمریکا در کشورهای سنّی مذهب همچون عربستان سعودی، بحرین، مصر و ... بر مسلمانان، هیچ‌گونه اظهار ناراحتی نمی‌کنید. شما باعجله و شتاب به آیت‌الله سید علی سیستانی در مورد اهل سنّت عراق نامه‌ای می‌نویسید، اما در مورد سرکوب‌های خونین اهل سنّت در مصر توسط ژنرال سیسی کاملاً بی‌تفاوتید. چنانکه ستم‌های رفته بر مسلمانان عربستان در نواحی شرقی (شیعیان) و نیز شاهزاده‌هایی که در اسارت‌اند و ... را وقعی نمی‌گذارید و نیز در اعلام حرمت شرعی عملیات انتحاری تروریستی مسلمانان علیه یکدیگر بی‌اعتنا هستید.

ابوالفضل شکوری زنجانی در ادامه این نامه قابل‌توجه می‌نویسد: جنابعالی در سنوات گذشته و در اوایل اشتهاریابی تان در ایران، محوریت سخنانتان بیشتر بر امّت اسلامی و ایجاد انس و الفت هرچه بیشتر میان مذاهب بوده ولی به‌تدریج جهت مواضع و بیاناتتان در سال‌های اخیر که با حمایت جمهوری اسلامی جایگاهتان تصویب‌شده، برجسته شدن مسئله شیعه و سنّی و قومیت‌ها و مذاهب در ایران را نشان می‌دهد و مرتب از مظلوم واقع‌شدن اهل سنّت در ایران و امثال این‌ها سخن میگویید و حتی برخی از عوامل و معمّمین وابسته به شما اظهار می‌دارند که «چهل سال شما شیعه‌ها در ایران حکومت کردید، چهار سال هم بدهید به ما و ببینید ما چگونه اداره می‌کنیم»

غافل از اینکه به مدّت ۱۴۰۰ سال همه جهان اسلام و حکومت‌های آن در دست شما یعنی هم‌کیشانتان بوده و هم‌اینک نیز از حدود ۶۰ حکومت مستقر در بلاد اسلامی به‌جز ایران، همه در دست امراء و علمای هم‌فکر و هم‌کیش شما قرار دارد، شما در آنجا چه گلی بر سر جوامع مسلمان زده‌اید که در ایران می‌خواهید آن را تکرار کنید؟ آیا جز تولید ارعاب و تروریسم و رواج اندیشه شیطانی تکفیر مسلمانان بی‌گناه و کشتار بی‌قانون و سبعانه آنان دستاورد در کار بوده است؟

استاد الهیات دانشگاه شهید بهشتی در ادامه نامه خود با تحلیل مظلومیت شیعیان در کشورهای عرب منطقه و عزتمندی اهل تسنن در ایران می‌نویسد: حضرت‌عالی متناوباً از مظلومیت و محدودیت اهل تسنن در ایران داد سخن می‌گویید و آن‌ها را رسانه‌ای می‌کنید و برای همه این ادعاها از شایعات و حتی اکاذیب بهره‌برداری می‌کنید، جای تعجب دارد. ازجمله اینکه همیشه از عدم وجود مصلّی و نمازخانه‌های ویژه اهل سنت در تهران مثال می‌آورید، حقیقتاً امری غیرواقعی و مغلطه‌آمیز است.

اهل سنت نه‌تنها در تهران یک مسجد و یک نمازخانه، بلکه چندین نمونه بزرگ از آن‌ها رادارند که شخص جنابعالی نیز گاهی در آن‌ها حضور یافته‌اید؛ مسلمانان عزیز اهل سنت در تهران دست‌کم ۹ مصلی و نمازخانه دایر و مورداستفاده بالفعل دارند که ویژه آن‌هاست و هیچ‌کسی مزاحم آنان در استفاده از این مراکز مذهبی نیست، اما تهران یک مصلی عمومی مرکزی بزرگ هم دارد و آن‌هم به نام شیعه نیست، به نام اسلام است و به نام نماز جمعه است و درهایش به روی همه مسلمانان باز است و مانعی برای حضور هیچ فردی از مسلمانان اهل سنّت برای حضور در نمازخانه‌ها و نماز جمعه‌های اختصاصی و ایضاً در این نماز جمعه عمومی وجود ندارد.

چنانکه ایرانیان در نماز جمعه مکه و مدینه حاضر می‌شوند و نمی‌گویند که این نماز مخصوص اهل سنّت است و یا تشیع و ما شیعه‌ها باید نماز جمعه و جماعت جداگانه برگزار کنیم. مگر شیعیان عربستانی حاضر و ساکن در مکه که شاید اقلیت هم نباشند، مصلی و نمازخانه جداگانه‌ای برای خوددارند؟ اما چنانکه می‌دانید این اماکن در تهران و مشهد هست و قابل‌ستایش است. تسامحی که ایرانیان مسلمان اعم از شیعه و سنی نسبت به همدیگر دارند بی‌نظیر است. آیا مشابه و نظیر مصلّی، مسجد و مدرسه مکّی زاهدان را که ویژه اهل سنّت هست در کشورهایی با حاکمیت سنّی‌ها سراغ دارید؟ مردم بحرین ۹۰ درصدشان شیعه هستند ولی اجازه تأسیس چنین مسجدی را ندارند و مساجد موجودشان توسط حاکمان بحرین تخریب می‌شود.

ابوالفضل شکوری در ادامه نامه خود می‌نویسد: شما نامه سرگشاده خطاب به رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظِ الله می‌نویسید و خیلی راحت مطالب نادرست با اهداف نامعلوم را مطرح می‌فرمایید و بازهم گله‌دارید که من هیچ آزادی در ایران ندارم! نامه‌نگاری شماری از روشنفکران غافل در حمایت از شما بعد از انتشار نامه حضرت‌عالی که متأسفانه در آن فرقه ساختگی و استعماری بهائیت را نیز هم‌ردیف مسلمانان عزیز سنی به‌صورت ناآگاهانه قراردادِ بودند، خود نشانه‌ای از روش نادرست شما در نگارش و پخش عمومی این قبیل نامه‌هاست که نه با اهداف مسلک سلفی دیوبندی شخص شما سازگار است و نه در راستای تأمین منافع عمومی اهل سنت ایران هست. نامه‌ها و بیانیه‌های فرقه‌گرایانه، از هر طرف که باشد، زمینه‌ساز تحریکات و فتنه‌های اجتماعی خواهد بود که در آن تر و خشک باهم بسوزند واقعه تأثرانگیز اخیر سراوان از آن نمونه‌هاست که باید عبرت بگیریم.
00343179
 
پست ها : 2947
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال جوامع سنيان جهان

پستتوسط 00343179 » جمعه دسامبر 09, 2022 9:50 pm

«شیخ احمد بدرالدین حسون» مفتی اعظم سوریه
كه قبلا خطبه مقتل او در سايت نشر شد


در این دیدار با تبریک سالروز میلاد امام علی(ع) به آیت الله رمضانی كه به ديدن مفتي رفته بود، گفت:
با وجود حضرت علی(ع) امامت بر خلافت به مفهوم واقعی اهمیت بیشتری پیدا
کرد.
دو مفهوم واقعی خلافت و امامت وجود دارد. خلافت از دیدگاه اهل سنت
امری دال بر وظیفه انسانی است و دارای مدت زمان مشخص و محدود می باشد اما
امامت که برگرفته از ایمان است جاویدان می ماند


و تاریخ مصرف ندارد. پس
باید ایمان را تقویت کنیم.
شیخ احمد حسون تأکید کرد: باید توجه کنیم
که زیر سایه امامت باید بود و نه خلافت؛ و فراموش نکنیم که اگر حضرت علی(ع)
نبود، دیگران خلیفه نمی شدند. امامت تا روز قیامت پایدار و باقی است اما
خلافت فنا پذیر است. همچنان که مفتی زیر سایه امامت، اما وزیر زیر سایه
خلافت است.
00343179
 
پست ها : 2947
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm

Re: احوال جوامع سنيان جهان

پستتوسط 00343179 » سه شنبه فبريه 27, 2024 8:09 am

* استاد حوزه علمیه اهل سنت تاکید کرد؛ جانم فدای اهل البیت (ع)


مولوی یعقوب خانی تأکید کرد: بنده به عنوان یک طلبه اهل سنت، عمل و گفتار اهل سنت را محبت به اهل بیت علیهم السلام می‌د‌انم و هر کلامی و نگارشی سوای محبت خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه، بر خلاف قرآن و سنت و منهج علمای اسلام و علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت است.
مولوی جلال یعقوب خانی مقدم استاد حوزه علمیه اهل سنت و امام جماعت مسجد اهل سنت تربت جام در واکنش به صحبت‌های عجیب منتشر شده از آقای گرگیج اظهار داشت:
واقعیت امر این است که بنده از این سخن که عدم پذیرش خلافت حضرت عمر رضی الله عنه چه ارتباطی به نسب فرزندان امام حسین رضی الله عنه دارد،

كركيج فكر كرده اهل بيت عليهم السلام عقد خواندن عمر را قبول دارند و به ان اكتفا مي كنند عقد آنها حضرت مولاعلي عليه السلام خواندند

الان مسلمانهاى معمولي در كشورهاى تحت حكومت كفر زندكي مي كنند مجبورند بروند شهرداري عقد زوجيتشان را بخواند، اما خودشان قبلا يا بعدجلسه شهرداري عقد شرعي مي خوانند و به عقد شهرداري اكتفا مي كنند

اين كركيج بحث نسب را باز كرده و درباره اشرف و اطهر انساب (به نظر همه مسلمين و حتى مشركين) حرف خنده دار زده بطوريكه علماى سنيان هم به تعجب و انكار واداشته
و اين درحالي است كه نسب عمر و زنازادكي او و بدرش و شغل مادرش در تاريخ معروف است



اظهار برائت علما و ائمه جمعه سنيان از كلام كركيج
http://fna.ir/5hmsj


ائمه جمعه سنيان استان كلستان با نامه بهولي فقيه استان درخواست عزل كريكج را كردند
انها نوشته اند كركيج مدتهاست حرفهاى اختلاف بيانداز در نماز جمعه مطرح مي كند
http://fna.ir/5i1nv

عجيب است كه مسؤولان حكومتي كه مطلعند از فعاليتهاى او و مدتها و سالهاست كركيج رفتار و كفتار ناماناسب دارد جطور اين همه سال مشكل او را معالجه نكرده اند تا تبديل به يك حادثه زشت بشود



كركيج اعلام عذرخواهي كرد

كركيج عزل شد و مشعوف نصب شد

https://www.iribnews.ir/fa/news/3308094 ... 9%87%D8%B1
00343179
 
پست ها : 2947
تاريخ عضويت: چهارشنبه نوامبر 24, 2010 8:32 pm


بازگشت به بايگانى موضوعى گاهنامه معرفت به زمان


Aelaa.Net