بيپل‏

[pejuhesh237]

بسم الله الرحمان الرحیم

[pejuhesh237]

پيپل‏
به كسر باى عجمى و سكون ياى مثناة تحتانيه و فتح باى عجمى و لام لغت هندى است.


فارسی:

عربی:

یونانی:

انگلیسی:

فرانسه:

آلمانی:

ایتالیائی:

[pejuhesh237]

درخت هندى است در جميع ملك هند به هم مى‏رسد و بسيار عظيم و چتردار مى‏باشد و هنود آن را تعظيم مى‏نمايند

و برگ آن عريض اندك طولانى و با كنگره كمى و نوك آن بلند و تيز.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 250

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

برگ و پوست درخت آن گرم و خشك.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 250

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

ضماد پوست درخت آن كه ضخيم باشد جهت تحليل اورام و زخم ناصور

و برگ آن را كه بر دمل گرم كرده بندند به تحليل برد و يا پخته نمايد

و برگ خشك آن كه خود بخود از درخت افتد سوخته گرماگرم در آب سرد اندازند تا هفت برگ

و آن آب را بنوشند تهوع و قى را باز دارد و نيز پيپل به هندى دارفلفل را نامندکتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 250

[pejuhesh237]

ضماد پوست درخت آن كه ضخيم باشد جهت تحليل اورام و زخم ناصور

و برگ آن را كه بر دمل گرم كرده بندند به تحليل برد و يا پخته نمايد

و برگ خشك آن كه خود بخود از درخت افتد سوخته گرماگرم در آب سرد اندازند تا هفت برگ

و آن آب را بنوشند تهوع و قى را باز دارد و نيز پيپل به هندى دارفلفل را نامندکتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 250

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

.