توسط pejuhesh237 » سه شنبه سپتامبر 16, 2014 5:36 pm
آشاميدن سفوف آن كه به كارد چوبى ورق كرده در سايه خشك نموده كوفته آن را بقدر دو مثقال با نبات جهت ضيق النفس
و تقويت باه و ازدياد ماده منى و رفع بواسير و تحليل رياح آن
و آشاميدن دو مثقال آن با زيره كرمانى جهت يرقان و با زنجبيل بىريشه كه به هندى ستوا نامند
جهت هيضه بلغمى و اسهال و با آب پياز جهت قولنج ريحى و با آب فرنجمشك
و يا آب برگ تلسى كه نوعى از فرنجمشك است جهت تحليل رياح گرده
و با برگ پنجنگشت بالسويه جهت رفع ام الصبيان
و با اطريفل جهت سيلان منى كه به هندى پرميو نامند
و با نانخواه جهت سرفه بارد و با دارفلفل جهت گزيدگى سگ ديوانه
و با كنجد جهت حمى ربع و غب و جدرى
و با نمك سنگ جهت تقويت اشتها و زيادتى آن
و با آب گرم جهت درد شكم و با شير گاو و شكر جهت ازدياد منى و تقويت باه و فربه نمودن بدن
و با روغن كنجد جهت زكام و نزله و رفع بلاغم مفيد است
و بهترين طرق استعمال آن آنست كه بيخ درخت دو ساله سفيد آن را از زمين برآورند
و ريشههاى باريك آن را دور كنند و به كارد چوبى ورق نموده و به سوزن چوبى سوراخ كرده به ريسمان كشند
و در سايه خشك نمايند پس سفوف كرده روزى يك توله آن را با يك توله نبات
در نيم پياله آب گرم ريخته به قاشق چوبى برهم زنند تا لعاب آورد و تا چهل روز به اين دستور بياشامند
و در اين ايام از ترشى و بادى و جماع و اعراض نفسانيه و بدنيه و هواى سرد و آب بسيار سرد پرورده پرهيز نمايند
جميع قواى حيوانيه و طبيعيه و نفسانيه را تقويت بخشد و پير را مانند جوان مىگرداند.
حكايت: حكيم شرف الدين در مجربات خود گفته كه من شروع به خوردن اين دوا نمودم و پدر من جهت آنكه با زن خود مقاربت ننمايم
مرا بر يك جانب و زوجه مرا به جانب ديگر خود مى خوابانيد چون بيست روز از خوردن اين دوا گذشت از شدت قوّت باه و شبق نتوانستم
صبر نمود شبى پاى خود را از بالاى پدر دراز كرده زن خود را بر آن پا سوار نموده بدين طرف آوردم و با او مقاربت كرده باز بر پا سوار كرده
بدان جانب فرستادم كه در بين پاى من لغزش نمود و اندك فرود آمد و پاى زن من بر شكم پدر رسيد از خواب بيدار شد
گفت اى ظالم چرا تا چهل روز صبر نكردى كه اين لغزش و ضعف هم نمى ماند.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 753