ظفر قطورا

[pejuhesh237]

بسم الله الرحمان الرحیم.

[pejuhesh237]

ظفر قطورا
به فتح قاف و طاى مهمله و سكون واو و فتح راى مهمله و الف لغت سريانى است

فارسی:

عربی:

یونانی:

انگلیسی:

فرانسه:

آلمانی:

ایتالیائی:

[pejuhesh237]

گياهى است برّى و بستانى و بستانى آن را شاخ‏هاى باريك شبيه به موى

و برّى آن را شاخ‏هاى باريك خشبى و پوست آن نازك و رنگ ساق آن سرخ

و مقدار يك شبر و نيم آن از زمين برآمده و باقى در زمين فرو رفته و پوست آن آنچه بيرون است سياه رنگ

و آنچه در زمين است سرخ و از بيخ آن شاخ‏هاى متفرق رسته

و بر آنها برگ‏هاى باريك شبيه به برگ شيح از هم دور و گل آن شبيه به گل اناغالس و مايل به سرخى

و ثمر آن شبيه به ثمر هيوفاريقون و نبات آن در سرما و گرما مى‏ماند و برطرف نمى‏ شود و مستعمل پوست بيخ آنست.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 539

[pejuhesh237]

بر روى زمين منبت آن زمين‏هاى خشك رملى جبلى و در سواحل بيشترکتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 539

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

طبيعت آن‏: سرد و خشك در سيّم‏.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 540

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

چون آن را خشك نموده بكوبند و ببيزند و با عسل معجون سازند

و بنوشند جهت قرحه امعا و سحج آن و قطع نزف الدم هر عضو كه باشد

و ضماد و ذرور آن نيز جهت حبس خون از هر عضو كه باشد نافع است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 540

[pejuhesh237]

چون آن را خشك نموده بكوبند و ببيزند و با عسل معجون سازند

و بنوشند جهت قرحه امعا و سحج آن و قطع نزف الدم هر عضو كه باشد

و ضماد و ذرور آن نيز جهت حبس خون از هر عضو كه باشد نافع است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 540

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

.

[pejuhesh237]

.