توسط pejuhesh237 » پنج شنبه سپتامبر 12, 2013 8:37 am
نباتش شبيه به نبات لوبيا و بر درخت مى پيچد
برگش شبيه به برگ لبلاب و مايل به تدوير و سبز نيم رنگ
و در طعم شبيه به قرنفل كتاب تحفه حكيم مؤمن - طبع قديم - ص.61 ؛62.
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
برگ نبات مجنى است يعنى نباتى است بياره دار مانند انگور و ساق و شاخ آن باريكتر از آن و براى آن نيز داربست مىكنند
و برگ آن سبز پهن و نصف بالاى آن صنوبرى و سر آن تيز و مابين آن عريض املس بىتشريف و زغب
و ساقه برگ آن اندك بلند و چند نوع مىباشد يك نوع آنست كه برگهاى آن نازك و كوچك و سفيد مىگردد به عمل
و نوع ديگر برگ آن بزرگتر از برگ مكهى و در جميع افعال و خواص و مزاج قريب به آن
و نوع ديگر آن است كه برگهاى آن سبز و بزرگتر از آنها و با حدت طعم و رايحه و بنگله مىنامند جهت آنكه مخصوص به بنگاله است.
و هر يك از سانچى و بنگله اصناف مىباشد
در هر بلدى و جايى به قسمى در بعضى جاها ورقهاى آن بزرگتر و در بعضى جاها كوچكتر
و از اصناف بنگله آنچه برگهاى آن نازك و كوچك و اندك عريض مىباشد ملكپورى مىنامند
منسوب به ملكپور نام ديهى است از دهات مرشدآباد كه در آنجا به هم مىرسد
و اين بهترين اصناف بنگله است و بالجمله آن را انواع و اصناف بسيار مىباشد
در هر بلدى و جايى به نوعى خاص به نامى مشهور و برگ تمام آنها تا در درخت است سبز مىباشد
و بعد از چيدن بعضى را به تعمل سفيد مىنمايند بدين نحو كه برگهاى بسيار از آن را در زنبيلى و يا سبدى
و يا گيرهاى كه به هندى توكرى مىنامند كرده سر آن را به پيشال يعنى كاه برنج يا گندم كه به هندى پوال نامند پوشيده
و در زمين گودى به مقدار آن كنده و در آن گودال آتش مىافروزند تا قدرى گرم گردد
پس آتش را از آن گود برآورده زنبيل تانبول را يك شبانه روز در ميان آن مىگذارند
و بر بالاى آن سنگى و يا چيزى ثقيل براى آنكه برگهاى نرم شده بر هم بنشينند مىگذارند پس در تابستان شبها در شبنم و در زمستان جاى گرم نگاه مىدارند
برگهاى آن سفيد و نازك مىگردد و بيخ آن آنچه به تحقيق پيوسته خولنجان است كه به هندى كوليجن نامند و در خولنجان بيان آن خواهد آمد
و بهترين آن مطلقاً برگ متوسط سفيد نازك كهنه آن است و برگ خام نورس و سبز تازه اخذ نموده و يا بسيار كهنه به درخت مانده
و رطوبات آن به تحليل رفته همه زبون زيرا كه اين نازك و لذيذ و اين زمخت و با عفوصت مىباشد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 255