توسط pejuhesh237 » يکشنبه سپتامبر 08, 2013 8:56 am
و آن عصارهء برگ و تخم نباتيست خارناك قريب به سه زرع
و پوست او گاهى رنگ
و برگش شبيه به برگ شمشاد
و ثمرش شبيه بفلفل و سياه و املس
و طعمش تلخ و بهترين او بيرون زرد مايل به سياهى و درونش مايل به سرخى
و چون در آب اندازند كف او برنگ خون مي گردد و از آتش ملتهب شود
و با قبض و مرارت باشد
و مغشوش او كه از دوشاب و آب مورد و زعفران و صبر مي سازند محلول او به رنگ خون نمی شود
و باطن او ياقوتى نمی باشد .کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص90
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
كياه آن را بالتمام از بيخ و برك و تخم و ساق كرفته و خرد كرده در حوضي مىخيسانند پس خوب لكدكوب مىكنند
و صاف كرده مىكذارند تا درد آن تهنشين كردد پس صافى زلال آن را كرفته طبخ مىنمايند تا قريب بانعقاد رسد پس در خيكچها پر نموده
سر آن را بسته باطراف مىبرند و اين را خولان مىنامند و دردى آن را از بالايش مىكذرانند تا ريشها
و اجزاى غليظه آن جدا كردد پس اندك طبخي مىدهند كه قريب بانعقاد رسد كلولها مىسازند و اين را حضض مىنامند و از بعضى ثقه شنيده شده
و تحقيق همين است كه كياه آن بعينه كياه عنب الثعلب است كه بدستور مذكور مرتب مىنمايند و بعضى مغشوش و بعضى مجعول از برك مورد
و صبر سقوطرى از هريك سي مثقال و مرمكى بيست و پنج مثقال و زعفران بيست مثقال و دوشاب يك من تبريزى مىسازند و فرق ميان آن .کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 358