توسط pejuhesh237 » شنبه آگوست 24, 2013 6:22 pm
مفتح و محلل و ملين و مدر حيض و مسقط جنين
و با عسل مفتت حصاة و مفتح سدّهء گرده و ترياق سمومات و جاذب
و جهة عسر النفس و سرفهء كهنه و ربو و اختناق رحم و صرع و بواسير
و قطع عضل و امراض عصب و علل بلغمى و ضعف معده و جگر و سپرز
و با شراب جهة سموم و طفيقون نافع
و ضمادش جهة دمّل و خنازير و اعيا و كزاز و کلف و قلع آثار
و با مرهم ها جهة رويانيدن گوشت و گذاشتن او بر دندان كرم خورده جهة رفع درد آن
و بخورش جهة صرع و اختناق رحم و اخراج جنين و مشيمه نافع
و مضر دماغ و مصلحش روغن بنفشه و كافور و مفسد گوشت صحيح است
و قدر شربتش يك درهم و بجهة سموم يك مثقال
و بدلش پنج وزن او سكبينج و ربع وزن او جاوشیر است
و قطور او با روغن سوسن جهة درد گوش و درد سر بلغمى مفيد است.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص43
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
چون در گلاب حل نمايند بر آتش كه غليظ باشد و بر پارچۀ كرپاسى ماليده بر كمر
و از كرده تا كردۀ ديكر بچسپانند و بر بالاى آن پنبۀ كهنه كرم كرده بكذارند و بهبندند تا خودبخود جدا كردد
و درد آن را زائل كرداند و مجرب است و بدستور جهت اوجاع رحم بر پشت زهار و استنشاق رائحۀ آن
و بدستور بخور آن بقمع جهت صرع و سدر و اختناق رحم و اخراج جنين و مشيمه
و همچنين حمول آن و روغن آن جهت امراض رحم از قبيل اورام و اختناق آن
و احتباس حيض و اوجاع و تحليل رياح آن و تقويت اعصاب شربا و تمريخا و تدهينا و فرزجة نافع
و دستور اخذ دهن آن آنست كه بارزد را با هموزن آن خاكستر چوب درخت انبه ممزوج نموده در قرع و انبيق چنانچه مقرر است
مقطر نمايند و بكار برند و چون بارزد را با دوائى كه آن را سقندوليون نامند و زيت مخلوط نمايند
و نزديك هوام كذارند آنها را بكشد مضر مجرورين در فصول و بلدان حاره و مضر دماغ مصلح آن روغن بنفشه و كافور
و مفسد كوشت صحيح مقدار شربت آن تا يك درم و بجهت سموم تا يك مثقال بدل آن نيم وزن آن سكنجبين
و ربع آن جاوشير جهت آنكه جاوشير را از ان هر دو قويتر مىدانند
و چون اراده نمايند كه بارزد را بياشامند بايد كه در روغن بادام تلخ و يا آب سداب حل نمايند
و چون خواهند كه صاف نمايند آن را از چوب و غيره در آب كرم اندازند تا كداخته كردد و آنچه روغن و صافى است بالاى آن آيد بكيرند
و از پارچه صاف نمايند اما نفشارند كه دردى با آن آيد و بكار برندکتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 202