





بار درختيست شبيه به شاه بلوط و پهن و مستدير و سياه
و مغزش بنفش و در درون او مثل مغز بادام و شيرين
و مابين پوست و مغز او مملو از رطوبت سياه غليظ كه عسل بلادر نامند
و درخت او بقدر درخت گردكان و برگ عريض و اغبر و تندبو
و خوابيدن در سايهء او باعث سكر و سبات
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص54متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:ثمرى است هندى درخت آن شبيه بدرخت پهالسا و شاخهاى آن از بيخ رسته مائل بزمين
و بر زمين افتاده و هر جا شاخۀ كه آن بر زمين مىرسد ريشه مىبندد
و دو نوع مىباشد
يكى صغير :و ثمر آن شبيه بنارنجي و بهي و در خامي سبز و بعد رسيدن زرد مىكردد
و در اندرون آن لحمى اندك شيرين با چاشني كمي و عفوصت بسيارى و بعضى مردم آن را مىخورند
و بر سر آن مانند اكليل دانۀ صنوبرى شكل مانند دل حيوان و بر سر آن كل آن مىباشد
و بعد رسيدن سياه مىكردد و كل آن مىريزد و در اندرون ثمر آن تخمها مىباشد
و كوشت آن اندك شيرين چاشنيدار با عفوصت بسيار بعضى اطفال و مردم آن را مىخورند
و اكليل بالاى آنكه بلادر است مغزى شيرين دارد مانند مغز بادام و بر بالاى آن مغز و زير پوست رطوبتى غليظ لزج
و آن عسل آنست كه دهن بلادر نيز نامند و طريقۀ اخذ عسل آن آنست كه سر آنكه مانند قمعى است بريده انبر را كرم كرده بدان بكيرند
و بفشارند بقوت تمام و آنچه عسل از ان برآيد در صدفى و يا در ظرفى شيشه و يا چيني جمع نمايند
و همچنين دانۀ ديكر تا بقدر مطلوب برآيد و يا آنكه بر روى سنكى و يا تابۀ آهني بكذارند
و دستۀ هاون آهني را كرم كرده بران بفشارند تا عسل آن برآيد و بدستور مذكور جمع نمايند
و يا آنكه با كنجد نرم بكوبند و اندك نمك آبى بران پاشيده در پارچۀ كرپاس قوى انداخته در شكنجه بكشند تا آنچه روغن در ان است
بخوبي و آساني برآيد پس جمع نمايند و بكار برند و بايد كه در جميع احوال دست و دهن و بيني را محافظت نمايند كه باعث تورم آنها نكردد
زيرا كه در بعضى امزجه بسبب عدم موافقت بخار و رائحۀ آن باعث تورم ابدان ايشان مىكردد چه جاى رسيدن عسل آن پس اكر اولا امتحان نموده
پس متوجه اخذ آن كردند بهتر است و چون خواهند كه مغز آن را تناول نمايند بايد كه بلادر درست را در آتش اندازند
تا پوست و عسل آن سوخته كردد و مغز آن نسوزد پس پوست عسل سوختۀ آن را دور كرده مغز آن را تناول نمايند
و طريقۀ استعمال عسل آن آنست كه بروغن مغز كردكان و يا كنجد تازه يا روغن كاو تازه چرب و خلط كنند
و يا با مغز كردكان و يا كنجد مقشر و يا نارجيل سائيده سرشته تناول نمايند
و يا داخل معاجين و غيرها كنند و بتنهائي بدون دهن و يا شئ دهني چنانچه ذكر يافت استعمال آن جائز نيست
و دوم كبير :كه در بنكاله و هند مشهور به بادام فرنكي است درخت و ثمر اين نيز شبيه بدان است الا آنكه اكليل اينكه بادام فرنكي نامند
بهيأت كردۀ بز و ببزركي آن مىباشد و عسل اين كمتر و مغز اين شيرينتر و ماكول و عسل اين غير مستعمل است
و دستور خوردن مغز اين نيز بدستور نوع اول است و در نوع اول بعضى دانها كم عسل و خشك مىباشد و اين را بلادر ذكر مىنامند
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 234