


و آن ثمر درختيست
بزرگتر از جوزبوا و مدور با عفوصة و اندك تلخى و سرخ و سياه می باشد
و درخت او شبيه به درخت نارجيل است .
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص198 -199متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:ثمر درختى است و درخت آن باريك و بلند تا به ده بيست ذرع است و به قطر يك شبر تا دو شبر و بر سر آن شاخها رسته شبيه به
شاخهاى نارجيل و نخل و از آن كوتاهتر و برگهاى آن نيز شبيه بدان و ليكن كوچكتر و باريكتر
و ثمر آن در خوشه مانند خوشه خرما و كوچكتر از آن
و پوست دانه هاى آن در خامى سبز و بعد از رسيدن سرخ رنگ و بعد از خشك شدن سياه مى گردد
و بعد از رسيدن خوشه هاى آن را بريده دانه هاى آن را جدا كرده خشك نموده آنچه خوب رسيده است
در آب جوش مى دهند و پوست آن را جدا مىكنند و آن پوست خشبى ليفى است
و اندك ضخيم و اين فوفل را به هندى سپارى چهاليه نامند يعنى پوست جدا كرده زيرا كه پوست اخشاب
و ميوه چينى را به هندى چهال گويند پس آن دانه ها را خشك مى نمايند
و بعضى اندك مفرطح و بعضى صنوبرى شكل خواه طولانى خواه غير طولانى
و پوست آن اندك جوزى رنگ مىباشد و آنچه به كمال رسيده و با پوست آن را نگاه مىدارند كوهه نامند
و نيز مطلق غير مقشر خام تازه خشك ناكرده را كوهه خوانند
و فوفل مطلقاً دو قسم مى باشد :
بنگالى و دكهنى و هر يك نيز بر چند قسم و از بنگاله آنچه مقشر و خشبيت و زمختيت آن كمتر
و مغز آن سفيد با رگه هاى زرد مايل به سرخى تيره و ريشه آن شبيه به ريشه مغز نارجيل و مدور
و صنوبرى شكل است آن را سپارى چهاليه نامند
و اهل بنگاله و هند قاطبه ورق كرده يا ريزه ريزه به قدر نخود كرده آن را با برگ تانبول مى خورند
و آنچه بسيار زمخت و خشبى و تمام آن سرخ رنگ است آن را چكى نامند و اين بيشتر مستعمل در سنونات است
و قسم اول بهتر و در همه بلاد بنگاله مى شود
و ليكن به وفور چاندپور و نواح آن كه دهى است از دههاى بنگاله قريب به جهانگير نكر جاى ديگر نيست
و در آنجا سالى قريب يه يك روپيه بيشتر تجارت آن مى شود
و دكهنى آن نيز اقسام است بهترين همه آن قسمى است كه چكنى دكهنى نامند يعنى چرب و آن پهن سپارى مى باشد
و كم ريشه و نازك و زمختى آن كمتر و در خامى آن را مكرر در آب جوش مىدهند پس چيزى سنگين بر آن مى گذارند
يا در مطرقه اندك مىكوبند تا پهن گردد پس بريده و در عرض دو پارچه كرده در شير گاو چند مرتبه جوش مى دهند
پس در آب با كات هندى پس برآورده خشك نموده خوب مى مالند
دانههاى آن را تا براق گردد و از آن آنچه لطيف چرب نازك باشد كه چون قطعهاى از آن را در دهان نگاه دارند نرم گردد
و خوش طعم و لذيذ بىريشه باشد قسم اعلى و اول نامند
و آنچه نه چنين باشد به مراتب از آن پستتر و نيز قسمى از دكهنى دانه هاى آن مدور صنوبرى شكل مى باشد
سرخ رنگ بسيار زمخت و اين را چكى دكهنى نامند
و ليكن اين بهتر از چكى بنگالى است و استعمال اين در سنونات اولى است
و بعضى مردم از قسم بنگالى اعلى به دستور چكنى دكهنى در هنگام نيم خامى بريده در شير و آب كات جوش داده چكنى مى سازند
و ليكن به خوبى دكهنى نمىشود بلكه مانند قسم پست آن نيز
و بالجمله فوفل مطلق چهار نوع مىباشد:
يكى سرخ به سياهى مايل مخروطى شكل مايل به استداره با عفوصت بسيار با اندك تلخى و اين را چكى مىنامند
و اين در سنونات مستعمل،
دويّم تيره رنگ مفرطح و كم عفوصت و اين را چكنى مىنامند و بعض متمولين با برگ تانبول مى خورند و بعضى به تنهايى،
سيّم رنگ ظاهر آن اندك سرخ رنگ بزرگ دانه و باطن آن سفيد و اين را سپارى چهاليه نامند
و اين را عموماً همه كس با برگ تانبول كه پان نامند مى خورند،
نوع چهارم مخروطى شكل طولانى اندك رخو با اندك چربى شبيه به طعم نارجيل و ليكن به چربى نارجيل نيست
و در غلافى شبيه به غلاف بلوط و از آن تيرهتر و اين را سپارى كهوپريه گويند .
يعنى شبيه به مغز نارجيل خشك كه به هندى كهوپره نامند و اين قسم قليل الوجود است.
بلكه فى الحقيقت سه نوع است .
و نوع اول نوع على حده نيست و در ميان نوع سيّم دانه ها بدان صفت گاهى يافت مى شود .
و يا آنكه بعضى اشجار كه يبوستى بر آنها غالب باشد ثمر آنها چنان مى شود.
و بالجمله بهترين همه سنگين نو كرم ناخورده آن است و از نوع دكهنى چكنى براق آن كه چون در دهان گذارند زود بخيسد .
و نرم گردد و عفوصت نداشته جرم آن الطف باشد.
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 598