



بيخى است مخروطى شكل به قدر انگشتى و از آن كوچكتر
آن پنچ قسم می باشد يكي را ظاهر تيره
و باطن برنگ بنفش و مايل بسرخى و عقربى شكل و در طعم اولاً شيرين
و بعد از آن تلخ محسوس گردد و اين نوع را ختائى گويند
و يكى ظاهر و باطن تيره رنگ و مايل به زردى و عقربى شكل
و يكى ظاهر و باطن سياه و سائيدهء او به رنگ نيل و هردو را هندى گويند
و يكى بقدر زيتون و مايل به سياهى
و قسمى اندلسى است و انتله نامند به قدر شبرى و سياه و نرم
و بسيار تلخ و بهترين همه قسم اولست
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص71متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق بخشي از تحفه بود:
بيخى است شبيه بسعد اكثر صنوبرى شكل و عقربي گرهدار به مقدار انكشتى و از ان بزركتر و كوچكتر
نيز ثقيل الوزن اندك صلب تلخ طعم و ظاهر آن سياه رنك و باطن آن بنفش و بهترين آن آنست كه باوصاف مذكوره باشد
و چون بسايند رنك آن بنفش و طعم آن تلخ باشد و آنچه نه چنين باشد ضعيف العمل يا مغشوش آن است
و كفتهاند كه جدوار پنج قسم مىباشد:
يكى آن است كه ظاهر آن تيره سياه رنك و باطن آن بنفش مائل به سرخي و عقربي شكل تلخ طعم باشد
بدين قسم كه چون مذاق نمايند اولا اندك از ان شيريني مدرك كردد و بعد از ان تلخي بسيار و اين قسم را خطائي كويند
جهت آنكه منبت آن بيشتر جبال خطا است و اين بهترين اقسام آنست
و دوم آنست كه ظاهر و باطن آن هر دو تيره رنك مائل بزردى و تلخ طعم و عقربي شكل باشد
و اين در خوبى بعد از خطائي است
سوم آنست كه ظاهر و باطن آن هر دو سياه و سائيدۀ آن نيلي رنك و تلخ باشد و اين در خوبى بعد از قسم دوم است
و منبت اين هر دو قسم جبال تبت و نيپال و مورنك و رنكپور و نواح اينها است
چهارم آنست كه مائل بسياهى و تلخ و بقدر زيتونى باشد و منبت اين قسم اكثر جبال بلاد دكهن است
پنجم اندلسي است و آن را انتله كويند و بقدر شبر است و سياه و نرم و بسيار تلخ
و منبت اين اكثر با بيش يكجا مىباشد و كويند كه بسبب مجاورت اين سميت بيش كم مىكردد
به حدى كه اهل آن بلد مقدار نيم دانك از ان بيش را مىخورند و زيان نمىيابند به خلاف بيشهاى ديكر كه علىحده
و دور از جدوار روئيده باشد كه مقدار بسيار كم آن مهلك است
بعضى نامقيدان بىباك بعضى بيخهاى ديكر شبيه بجدوار را رنك نموده بجاى جدوار مىفروشند
و نيز كاهى بعض انواع ضعيف بيش را در شير جوش مىدهند تا سميت آن كم كردد
و چون بيش سفيد و شكرى رنك مىباشد برنك جدوار رنك نموده بعوص آن مىفروشند
و فرق ميان جدوار اصلي و جعلي رنك كرده به چند وجه است
يكى آنكه چون رنك كردۀ آن را به آب تر نمايند و بدست و يا بپارچۀ كرپاسى بمالند رنك آن بدان سرايت نمايد
و چون در فنجان آب كرم اندازند آب را رنكين سازد برنك آنچه آن را بدان رنك نمودهاند
و ديكر آنكه ظاهر آن خشن و ناهموار و با شكنج مىباشد به سبب آنكه در رنك خيسانيده و جوشانيده و خشك نمودهاند
به خلاف اصلي كه با نرمي و صفا و هموارى مىباشد
و ديكر آنكه چون آن را بشكنند رنك جميع اجزاى باطن آن مساوى نمىباشد بلكه قريب بپوست و ظاهر آن رنكينتر از مغز آنست
و فرق ميان جدوار و بيش نيز به چند وجه است
يكى آنكه اكثر بيش كوچكتر و باريكتر از جدوار مىباشد
و رنك آن سرختر دوم آنكه چون بيش را بتراشند و بر زبان رسانند احساس حرقت و خدارت نمايد
و اكر قوى باشد باعث تورم و آبله شود بخلاف جدوار و نيز چون جدوار را بعد از احداث امور مذكوره بخايند
و يا بسايند و بر زبان بمالند رفع غابلۀ آن نمايد و طعم آن تلخ باشد چنانچه ذكر يافت به خلاف بيش
و همچنين امتحان جدوار را در زهرهاى ديكر نمايند و كفتهاند تاثير ترياقيت جدوار در سميت بيش بيشتر از ترياق فاروق است
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 299-300گياه زدوار داراى برگهايى بلند شبيه زردچوبه به طول تا يك متر. گلها زرد. ساقۀ زيرزمينى آنها كه در بازار دارويى با نام ريشۀ گياه معروف است
و در طب سنتى مستعمل است شبيه سعد است به ضخامت حدود يك انگشت ضخيم، سخت و كمى تلخ است.
سطح بيرونى خاكسترى تيره يا سياه و مغز آن بنفش است. وقتى آن را بسايند گرد آن بنفش و طعم آن تلخ است.
توضیح:در بعضى از مدارك طب سنتى زدوار و زرنباد را يكى مىدانند و تحت عنوان يك گياه ذكر كردهاند مانند پزشكىنامۀ نفيسى.
ولى در اغلب مدارك نظير مخزن الادويه، تحفه، الانبيه عن الحقائق الادويه و نظاير آن، اين دو نام را مربوط به دو گياه مختلف مىدانند.
بررسىهاى نويسندۀ اين كتاب نيز تأييد مىنمايد كه دو گياه مختلف است و در مدارك علمى جديد گياهشناسان دنيا نيز دو گياه مختلف ذكر شده كه
با استفاده از ما حصل معتبرترين بررسىها، تحت عنوان دو گياه در اين كتاب آورده شده است.
نكتۀ ديگر اين در مورد زدوار چون ريشۀ زدوار اصلى خيلى كم و گران است، در بعضى مناطق از ريشۀ بعضى گياهان كماثر يا بىاثر ديگر كه شبيه زدوار
است استفاده كرده آن را رنگ مىكنند و تقلبى در بازار به جاى زدوار به مشتريان عرضه مىنمايند.
در بعضى مناطق مرسوم است كه از انواع ضعيف گياه آكونيت استفاده كرده و ريشههاى ضخيم و متورم اكونيت را گرفته در شير مىجوشانند
كه از سميت آن كاسته شود چون ريشۀ آكونيت سفيد و شكرىرنگ است آن را رنگ كرده و به رنگ زدوار درمىآورند و مىفروشند.
براى تشخيص زدوار اصلى از زدوار تقلبى روش اين است كه اگر زدوار رنگشدۀ تقلبى را با آب تر نموده و به پارچۀ سفيدى بمالند پارچه رنگين مىشود
و اگر در فنجان آب گرم اندازند آب فنجان رنگين مىشود.
و به علاوه سطح خارجى تقلبىها چون جوشانيده و خشك شدهاند ناصاف و خشن و با چين و چروك است در صورتى كه زدوار اصلى داراى سطحى
صاف و نرم است و اگر آن را بشكنند تمام قسمتهاى مغز آن يكسان و يكرنگ نيست بلكه قسمت نزديك پوست آن رنگينتر از مغز آن است.
کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 5 ص -354-351