

درختيست بقدر درخت سقز و برگش شبيه به برگ سُداب و از آن سفيدتر
و در بوى شبيه به او و در طلوع شعراى يمانى ساق درختها را شكافته
آبهاى آن كه مثل صمغ منجمد می شود روغن بلسان است
و مؤلف تذكره ساكن مصر ميفرمايد كه بالفعل معدوم است .
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص53متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين تفاوت:نوشتهاند درختى است عظيم تا بمقدار شجرة البطم مىرسد بتربيت
و مانند انسان متاذى مىكردد از سردى و كرمى و عطش و سيرابي
پس سزاوار آنست كه آن را تدبير نمايند و بحسب هر زمان و فصل تا بكمال لايق خود برسد
و برك آن شبيه ببرك سداب و بسيار سفيدتر از ان
و انطاكي نوشته كه در كتب نصارى مرقوم است كه حضرت مريم با حضرت مسيح عليهما السلام چون كريخت بمطريه آمد
و آنجا اقامت نمود نزديك آن چاه و بشست ثياب خود را و ريخت آب آن را درخت بلسان از ان روئيد
و لهذا نصارى تعظيم بسيار مىنمايند و روغن آن را با ضعاف وزن طلا مىخرند و ذخيره مىكذارند نزد بطارقه و رهبانان
و از ادويۀ منفردۀ نفيسۀ بيمثل است
و بهترين چوب آنكه عود بلسان نامند تازۀ خوشبوى سنكين سرخ رنك آن است كه پوست آن زرد باشد
بهترين روغن آن آنست كه در سرطان نزد طلوع شعرى يمانيه كرفته باشند
و امتحان خوبى آن آنست كه چون در آب اندازند فرو رود و چون پنبه يا پشمى را بدان بيالايند
و بشويند تا تمام منحل شسته كردد و از لزوجت آن در آن چيزى نماند
و چون انكشت را بدان بيالايند و بچوبي و يا بالاى ثوبي بمالند و بسوزانند اذيت بچوب و ثوب نرساند
و درين امر مشاركت خمر مصعد يعني عرق آن و مشابه لفظ است و از مدتيست كه بلسان از مصر برطرف شده
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 238