توسط pejuhesh237 » پنج شنبه سپتامبر 19, 2013 11:49 pm
و ملطّف و مفتّح و محلّل و مدرّ بول و عرق و با رطوبت فضليه و مقوى باه و منقّى خون و روح از كثافات
و با قوهء قابضه و مقوى حرارت غريزى و سريع النفوذ در عمق بدن و مقوى اعضاى رئيسه و اعضاى تناسل و معده
و جهة علة آتشك و قروح خبيثه بيعديل و در رفع امراض مزمنه و آكله و علل سوداوى مثل جرب
و حكّه و تب ربع و نواصير و درد مفاصل و جذام و داء الفيل و ساير اوجاع بارده و جراحات مزمنه
و اورام صلبه و داء الثعلب و داء الحية و سرطان و بهق و برص سياه و ماليخوليا كه از احتراق بلغم باشد
و جهة قطع عادت افيون بى نظير و رافع مواد نزلى و زكام و منوّم و مبخر
و نيكو كنندهء رنگ رخسار و مسمّن اكثر ابدان و در توالد و تناسل قوى الاثر و در بروز فرمودن حصبه
و رفع سمّيت خلط و اختلاط ذهن مكرر حقير تجربه نموده است
و علاج مايوسين باه شده و مستعمل در اكثر مواد آب طبيخ اوست
و جرم او مسدّد و قوى التجفيف است مگر تازهء او كه خشك نشده باشد
و نخوردن نمك در ايام خوردن او كليتهً نيست چه ترك عادة او و اعتياد به ادويه حاره مظنه ضرر است
در اكثر امزجه و همچنين اجتناب محرورين از ربوب حامضه و اشربهء كم ترشى لزوم ندارد
و به تجربهء حقير مكرر رسيده است كه جمعى به جهة علتى چندى از آب متضرر مي شدند
و به جاى آب طبيخ و نقيع چوب چينى مدتها آشاميده از حموضات قليله اجتناب ننموده اند و بسيار منتفع گرديدند
و اقسام استعمال او و اخذ عرق و نقوع و غير آن در دستورات تحرير يافته
و مرباى او در جميع افعال ضعيفتر از طبيخ اوست مگر در تقويه معده و دماغ.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص76
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
و طرق استعمال آن به عنوان مطبوخ به طريق تعريق در ظرف سربسته و يا به طور قهوه
و يا نقوع و يا سفوف و يا شربت و يا حلوا و يا حريره و يا مربا و يا دهن و يا مرهم و يا معجون و يا غير اينها به تنهايى
و يا با ادويه معينه و مناسبه و مختصه به هر علت و مرض
و بالجمله اكثر امراض مزمنه سوداويه و دمويه محترقه را مفيد و مجرب است
و در امراض بلغميه خصوصاً تازه چندان نفعى ندارد و در تصفيه خون و ساير اخلاط
و تفرقه هر يك از هم بهتر از آن چيزى نيست چنانچه شخصى را بنا بر بعضى جهات چوب چينى به طريق مطبوخ با شرايط خورانيده شد
و در آخر آن غلبه خون و سودا و بلغم نيز معلوم گرديد و خارش در دست و پاها و اكثر اعضا و دانههاى كوچك
و انضجار طبع و خفگى قلب او را اولًا فصد اكحل نموده شد پس به فاصله دو سه يوم فصد صافن
و در اين دو فصد تميز و جدايى خون از سودا بين و ظاهر بود كه در حين اخراج خون چون رگ را وسيع گشوده شده بود
شعبه بسيار سياه با رنگى مانند مركب و شعبه قوىتر از آن سرخ غليظ مايل به تيرگى هر دو پيوسته به هم برمىآمدند
و آنچه سياه بود در ته لگن آب مانند جگر سياه قطعه قطعه منجمد گشت و خون مخلوط به آب و بلغم مانند تارهاى طحلب معلق
و مضر محرورين و اطفال و جوانان و بلدان و فصول حاره در هنگام استعمال آن
و بعد از آن تا چند مدت خوردن ترشى و نمك و آب سرد و ميوهاى تر و اشياى منفخه مانند بقول و حبوب
و اعراض نفسانى و بدنى و جماع و غسل نمودن و آب سرد نوشيدن و هواى سرد به بدن رسيدن همه بسيار مضر
و چون مقدار از شربت آن به حسب امزجه و امراض و اوقات و غيرها مختلف مىباشد و فى الحقيقت مقدار معينى ندارد
و همچنين طرق استعمال آن لهذا اينجا ذكر ننموده.
بدل آن: صاصفراس و در بعضى مواد شجرة النبى كه به فرنگى پلاسنطور نامند و در بعضى مواد عشبه مغربيه است
و چون دو سه برگ آن را با گوشت طبخ دهند گوشت را زود مهرّا و لذيذ گرداند مانند گوشت آهو و گوزن.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 299-300
.