




و آن نباتيست در شكل و شاخ و برگ و گل شبيه به بابونهء بزرگ
و با زغب و سفيد و مفروش برزمين
و بيخش قريب بشبرى و به سطبرى انگشتى و تند و محرق
و گويند او بيخ طرخون جبلى است
و جمعى برآنند كه بيخ طرخون جبلى مسمى بعود القرح است
و آن در شام بسيار و نباتش شبيه به شبت و گلش زرد
و دندانه دار مثل گل بابونهء می باشد
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –180
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:شاخهاى آن بسيار از يك بيخ رسته و بر سر شاخهاى آن قبه هاى مستدير به شكل بابونه
و گل آن تمام زرد به خلاف بابونه كه شاخهاى آن ايستاده و برگهاى گل آن سفيد
و ديسقوريدوس گفته كه به يونانى آن را فوريون به معنى عاقرقرحا نامند:
نبات آن شبيه به شبت و اكليل آن نيز مانند آن و گل آن زرد شعرى دندانه دار و اين صفت عودى است كه آن را عود القريح جبلى نامند
و در شام كثير الوجود و بر سر وادى برده به هم مى رسد و اين را ثمرى است كه من آن را ديده ام
و بيخ آن به طول يك شبر و به ضخامت انگشتى و قايم مقام عاقرقرحا است
در بعضى افعال و خواص و انطاكى گفته كه عاقرقرحا بعضى از آن مغربى است
و ماهيت آن را به نحوى كه شيخ ابن بيطار ذكر كرده بيان نموده و اولًا ذكر يافت
و بعضى شامى كه آن را عود القريح نامند و آن بيخ طرخون جبلى است
و به قسمى است كه ديسقوريدوس بيان كرده و در سرطان مى رسد
و بدان كه اصح اقوال در ماهيت آن قول اول است و مستعمل بيخ آنست
و بهترين آن حاد سوزنده زبان است كه به حجم يك انگشت و سنگين و چون بشكنند اندرون آن سفيد باشد
و گفته اند مغربى آن اقوى از هندى آنست
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 541توضيح: گياه ديگرى را كه از نظر خواص ريشۀ آن شبيه عاقرقرحا مىباشد ديوسكوريدس مورد توجه قرار داده است.
اين گياه كه برگهاى آن شبيه عاقرقرحا و مانند شبت است، به يونانى در يادداشتهاى ديوسكوريدس «فوريون» نامبرده شده كه به معناى
عاقرقرحا مىباشد. نام اين گياه در كتب تحقيقى معتبر «عود القريح» ذكر شده است.
در سوريه مىرويد و نام ديگر آن كه در كتب طب سنتى آمده «اصل طرخون جبلى» است.
تشابه خواص بيخ اين گياه با عاقرقرحا موجب شده است كه در عدهاى از مدارك گياه عاقرقرحا با نام «اصل طرخون جبلى» نيز آوردهاند،
در صورتى كه اصل طرخون جبلى ريشۀ گياه ديگرى است به نام عود القريح.
عاقرقرحا گياهى است علفى، چندساله، خيلى كوتاه، بلندى آن از يك وجب هم كمتر است.
شبيه بابونه است و برگهاى آن داراى بريدگىهاى عميق و باريك و پوشيده از كرك است.
طبق گل آن كه در تابستان ظاهر مىشود نسبتا بزرگ است.
دو نوع گل دارد، گلهاى لولۀ آن زردرنگ و گلهاى زبانهاى و مادۀ آن روى آنها سفيد و زير گلها بنفش است.
ريشه يا بيخ آن كه در طب سنتى مستعمل است، دراز به طول ٢۵ - ٢٠ سانتىمتر و به ضخامت يك انگشت مىباشد.
طعم آن سوزندۀ زبان و گرم است. نوع افريقاى شمالى آن كه در الجزيره مىرويد از نوع هندى آن مرغوبتر است.
کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 5 ص 128-129