اگر چه شامل اقسام آلوى زرد و سياه و آلوچه و آلوى ترش جنگلى
و شاهلوج و آلوى سرخ است
و مراد از او آلوى سياه بزرگست.
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 15متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:و آن اصناف و الوان و بستاني و كوهي مىباشد
و بستاني آن اصناف و الوان مىباشد صنفى سياه و بسيار بزرك و از مطلق آن مراد آن است
و صنفى زرد و اين بزرك و كوچك نيز مىباشد و به يوناني اين را ادرك و به فارسي آلوچه نامند
كه مصغر آلو باشد و اين نازكتر است و سردتر و لطيفتر اصناف آن است
و سفيد آن را در عراق شاهلوج خوانند يعني شاه آلو و آلوچۀ سلطاني و صنفى سرخ
و صنفي از سرخ آن بسيار ترش مىباشد و سرد است قائم مقام تمر هندى
در تطفيه و ترقيق مواد و آن را كشيه نامند و چون خشك كردد سياه و ازرق شود
و صنف كوهي آن كوچك و بسيار ترش مىباشد و شيرين نمىكردد و باقوت قابضه
و درخت آن كوچكتر از بستاني است
و اجاص چون مطلق مذكور شود مراد از ان آلوى زرد بخارائي است كه تازۀ آن زرد كهربائي شفاف ميخوش نيكو طعم مىباشد
و بهترين اصناف اماكن ديكر است و در خراسان مىشود و بس و آنچه جاهاى ديكر مىشود مانند آن نيست
و بعد از ان آلوى سياه فارسي است كه بعربي مشهور به قلوب الدجج يعني دل ماكيان است
و نوعى از ان طبرى است كه آن را نيشو گويند و درد مشق نوعى آلوئى مىشود
كه به رومي آن را فقوميلاس نامند و اين نوع قابض بود
.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص106-107




درخت آلو درخت كوتاهى است عموما بدون خار به بلندى ۵ - ۴ متر، ريشۀ آن زياد عميق نمىشود.
تنۀ آن داراى چوب سخت با رگههاى قرمز، تاج درخت در بعضى ارقام كروى و در بعضى از ارقام تخممرغى دراز است،
پوست ساقهها صاف و براق و پوشيده از كرك ظريف و خزى، برگها بيضىشكل يا كشيده،
حاشيۀ برگها با دندانه و قوسى و زير و روى برگ خزى است.
گلهاى آن به قطر ۵ / ٢ - ۵ / ١ سانتىمتر و دم گل آن صاف و يا خزى به طول ٢ سانتىمتر.
ميوۀ آن تخممرغى يا گرد و به رنگهاى زرد، بنفش، سرخ و داراى هستۀ تخممرغى كوچك چسبيده به ميوه مىباشد.
اراضيى با رطوبت دايم و باتلاقى كه خوب زهكشى نشود، براى درخت آلو مناسب نيست
و باعث خفه شدن ريشه و پوسيدن آن مىشود، به اين جهت خاك قابل نفوذ و نسبتا خشك براى آن مناسب است.
تكثير آلو خيلى ساده است و به آسانى از راههاى كاشت هسته، قلمه زدن، خوابانيدن شاخۀ آن و يا پيوند زدن، انجام مىشود.
پس از اينكه نهال جوان در خزانه بدست آمد و آمادۀ انتقال به محل اصلى شد، آن را در باغ با فاصلۀ معمولا ٨ - ٧ متر مىكارند.
پيوند درخت آلو را معمولا پيوند شكمى و در سطح خاك مىزنند.
گونههايى از آلوى وحشى بهطور خودرو در ايران مىرويد كه به نام آلوچه معروف هستند
و با نامهاى آلو وحشى يا آلوى برى در كتب طب سنتى آمده است كه به ذكر معروفترين آنها بهطور مختصر مىپردازيم.
آلوچهبه فارسى «آلوچه» ، در سردشت «هلهلو» ، در گيلان و شهسوار «شالهلو» و در آستارا و طوالش «آلچه» ناميده مىشود. نام علمى آن Prunus divaricata Ledeb.
و مترادفهاى آن Prunus cerasifera subs divaricata) Ledeb. (Schneider و Prunus phoeniocarpa Hausskn. مىباشد.
درختچهاى است بىخار يا كمى خاردار، كوتاه، بلندى آن تا ٣ متر مىرسد.
در جنگلهاى شمال ايران بهطور جنگلى مىرويد. ميوۀ آن تخممرغى كوچك به قطر ٣ - ٢ سانتىمتر
و پس از رسيدن به رنگ زرد و سرخ متمايل به بنفش درمىآيد. مزۀ آن ترش و شيرين است.
2. Prunus divaricata Ledeb. sub caspica Kov. & Ekim. و مترادف آن Prunus caspica Kov. & Ekim. .
اين تحتگونه در جنگلهاى جلگهاى شمال ايران و در جنگلهاى مخروبۀ شمال از گرگان تا طوالش مىرويد.
درختى است كه بلندى آن تا ۵ متر است. ميوۀ آن گرد نارنجى مايل به سرخى مىباشد و به درشتى گوجۀ نارس.
مزۀ آن وقتى رسيد شيرين است. نامهاى محلى آن در شمال در كجور «آلوچه» ، در آستارا و طوالش «آلچه» و در لاهيجان و رودسر
«آلو-هلو» مىباشد.
٣ . Prunus divaricata Ledeb. sub divaricata . اين تحتگونه نيز به نام آلوچه معروف است و علاوه بر جنگلهاى شمال در مناطق استپى
كشور هم ديده مىشود. از گرگان تا گيلان در ارتفاعات ٢۵٠ مترى و در مناطق استپى مانند كرمانشاه در دامنۀ كوه پرو و بيستون و در
همدان، نهاوند و سپيددشت لرستان، در باغ غيچ شيراز، پسقلعه و توچال در اطراف تهران ديده مىشود.
نام آن بهطور كلى آلوچه و در شمال شالهلو مىباشد.
معارف گیاهی میر حیدر جلد 2 صفحه 11-18