معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

مدير انجمن: نبض زمان

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:05 pm

بمب‌گذاری در حرم امام رضا عليه السلام

Image
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبریپرش به جستجو
بمب‌گذاری در حرم علی بن موسی الرضا

یک افسر پلیس در یکی از صحن‌ها پس از انفجار، جسد یک کودک قربانی حادثه را جابجا می‌کند
جایگاه حرم علی بن موسی‌الرضا در مشهد

تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۷۳
۲۰ ژوئن ۱۹۹۴
ساعت ۱۴ و ۲۶ دقیقه روز دوشنبه
کشته‌‌ها ۲۶ نفر
زخمی‌ها بیش از ۳۰۰ نفر
انفجار در حرم علی بن موسی الرضا (۱۳۷۳)، حادثه‌ای است که طی آن با انفجار بمبی در حرم علی بن موسی الرضا در مشهد[۱] در ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ (۲۰ ژوئن۱۹۹۴) مقارن روز عاشورا، ۲۶ نفر کشته و بیش از ۳۰۰ نفر زخمی شدند.[۲]
محتویات
[نهفتن]
• ۱شرح حادثه
• ۲عاملان حادثه
• ۳جستارهای وابسته
• ۴منابع
شرح حادثه[ویرایش]
این حادثه در ساعت ۱۴ و ۲۶ دقیقه روز دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ هم‌زمان با روز عاشورا و در حالی که در رواق‌ها، صحن‌ها، بست‌ها و اطراف آرامگاه امام هشتم شیعیان، مردم حضور داشتند و مشغول عزاداری بودند، روی داد.[۳]
این بمب‌گذاری در محلی واقع در قسمت بالای سر ضریح انجام و منفجر شد. بر اثر شدت انفجار که طبق نظر کارشناسان مربوطه حجم آن معادل ۱۰ پوند(۴٫۵ کیلوگرم) ماده منفجره تی.ان.تی بود، ۲۶ نفر جان داده و بیش از ۳۰۰ تن زخمی شدند.[۳]
شرایط ویژه پس از انفجار، موجب شد درهای صحن‌ها و حرم بسته شود به نحوی که در ساعات اولیه، صرفاً مسؤولان و خادمان آستان قدس رضوی امکان ورود و خروج به حرم را داشتند.[۳]
در این انفجار، به بنای آرامگاه، آسیب کمی رسید و کاشی کاری‌ها و آیینه کاری‌های بسیار ظریف ۸۰۰ ساله حرم، تا حدودی آسیب دید.[۳]
عاملان حادثه[ویرایش]
دولت ایران سازمان مجاهدین خلق را عامل این حادثه دانست و اعلام کرد که هدف آن سازمان از این کار اختلاف افکنی بین شیعه و سنی بوده‌است. دو زن به همین اتهام و همچنین قتل کشیش‌های مسیحی -مهدی دیباج وهایک هوسپیان مهر- (که بعداً در زمره قتل‌های زنجیره‌ای قرار گرفت[۴]) محاکمه و سپس با تخفیف در مجازات از اعدام رهایی یافتند.
اما در ۲۷ مارس ۱۹۹۵ یک نشریه پاکستانی اعلام کرد که یک جوان ۲۴ ساله مذهبی متعصب به نام عبدالشکور که یکی از دستیاران نزدیک رمزی یوسف از اعضای القاعده است به انجام این بمبگذاری اعتراف نموده‌است. رمزی یوسف به اتهامات گوناگون از جمله بمبگذاری در مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۹۳ هم اکنون در آمریکا دوره حبس ابد خود را می‌گذراند.[۵]
جستارهای وابسته[ویرایش]
• رسیدگی قوه قضائیه ایران به موارد ترور و شکنجه
منابع[ویرایش]
1. پرش به بالا↑ ABC Evening News for Monday, Jun 20, 1994
2. پرش به بالا↑ Explosive circles: Iran. (Mashhad bombing)
3. ↑ پرش به بالا به:۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ «نگاهی به حادثه بمب‌گذاری در حرم امام رضا» ‎(فارسی)‎. عصرایران. بازبینی‌شده در ۲۰ مهر ۱۳۸۸.
4. پرش به بالا↑ خبرگزاری جبهه ملی
5. پرش به بالا↑ southasiaanalysis


هدف این بود که گنبد حرم امام رضا(عليه السلام) تخریب شود/ دو هفته قبل از انفجار به مسئولان تذکر داده شده بود
اجتماعی
به گزارش مشهد پیام، چند سال پیش سرتیم حفاظت و خنثی‌سازی بمب سپاه پاسداران مشهد که نام او محفوظ است، در مصاحبه ای از خاطرات خود پیرامون حادثه انفجار حرم مطهر رضوی که در ساعت ۱۴ و ۲۶ دقیقه روز دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ همزمان با «عاشورای حسینی» انجام شد و طی آن ۲۶نفر شهید و ۳۰۰نفر زخمی شدند، بیان کرده است. در ادامه متن این خاطره به نقل از نشریه«امتداد» می آید:

اوایل خرداد ۷۳بود که اعلام شد، حرم مطهر تهدید به بمب‌گذاری شده است. منبع خبر، موثّق بود. کانال‌هایی که ما را از این تهدیدات باخبر می‌کردند، متفاوت بودند؛ گاهی نیروی‌انتظامی، گاهی اطلاعات و بعضی اوقات مراکز دیگر.

همراه با تیم تخصصی به حرم اعزام شدیم. چند تا از همکاران با ناباوری گفتند: «مگر کسی حرم امام رضا(ع) را بمب‌گذاری می‌کند؟!» اکثر مردم فکر می‌کردند دشمن این‌قدر پست نمی‌شود که این مکان مقدس را منفجر کند.

تمام صحن‌ها و رواق‌ها، ضریح، ساختمان‌های اطراف و کارگاه‌ها، سیستم‌های مخابراتی، دفاتر اشیای گمشده و نذورات، حتی کانال‌های فاضلاب و سرویس‌های بهداشتی و خلاصه همه جای حرم مورد تهدید بود و ما باید تمامی این مکان‌ها را بازرسی می‌کردیم؛ ولی عملاً به خاطر وسعت زیاد، کمبود وقت و نیرو و همین‌طور نداشتن ابزار کافی، امکان نداشت.

من به‌عنوان سرتیم حفاظت و خنثی‌سازی بمب سپاه پاسداران مشهد، درخواست برگزاری جلسه‌ای با مسئول حراست کلِ آستان قدس رضوی را دادم. در جلسه وقتی قضیه تهدید مطرح شد، آن‌ها مسأله را جدی نگرفتند. برایشان توضیح دادیم که از نظر ما با تجربه و آموزش‌هایی که دیده‌ایم احتمال وقوع انفجار قطعی شده است. به مسئولان آستان‌قدس گفتم: «این وظیفه ماست که شما را در جریان بگذاریم، بازرسی‌هایمان را شروع کنیم و پرسنل را هم آموزش بدهیم؛ تا به هر کسی اعتماد نکنند و نهایتاً جلوی وقوع حادثه را بگیریم.»

بعد از آن‌ها خواستم اجازه ندهند کسی از بیرون حرم، کیف، ساک، چمدان، بسته و این قبیل چیزها را با خودش به داخل بیاورد. چون فعلاً امکان بازرسیِ وسایل را ندارید، لااقل نگذارید بسته‌های مشکوک وارد حرم شود. مسأله دیگر، ورود اموات است. برخی از خادمان، بیرون از ورودی‌های‌ حرم حاضر باشند و با صاحب عزا صحبت کنند و با احترام بخواهند که تابوت را زمین بگذارند و داخل تابوت، کناره‌ها و زیر آن را بررسی کنند.

اگر اشتباه نکنم، این جلسه مربوط به یک یا دو هفته قبل از انفجار بود. بعد از جلسه هم ما پی‌گیر بودیم. بعد از گذشت حدود دو هفته، به این نتیجه رسیدیم که شایعه‌ای بیش نبوده و خود ما هم کم‌کم داشت یادمان می‌رفت؛ البته ما شاهد هیچ‌گونه بازرسی در ورودی‌های حرم نبودیم.

دو هفته گذشت و روز عاشورا از راه رسید. خبر رسید حرم را منفجر کرده‌اند، هر لحظه منتظر شنیدن چنین خبری بودم. فاصله‌ام از محل زیاد بود. سریع با اعضای تیم تماس گرفتم و گفتم بروند حرم. وقتی رسیدیم، شهدا را جمع کرده بودند. در قسمت بالای سر حضرت(ع)، کنار ستون سمت راست، آثار شعله انفجار دیده می شد. هدف منافقان این بود که یکی از پایه‌ها را بزنند تا گنبد پایین بیاید که فقط عنایت خود امام(ع) بود که این اتفاق نیافتد. اگر گنبد فرو می‌ریخت، خسارات وحشتناکی به بار می‌آمد.

Image

آثار را که دیدیم، تخمین زدیم که حدود بیست پوند ماده منفجره از نوع «سی۴» بوده است. این ماده هنوز هم قوی‌ترین و معتبرترین ماده انفجاری دنیا و ساخت کشور آمریکاست که در هر شرایط آب و هوایی، کاربرد دارد. فاسد نمی‌شود و حتی زیر آب هم عمل می‌کند. بعداً یکی از پرسنل حرم به ما گفت که گویا یکی از خادم‌ها، فرد بمب‌گذار را می‌بیند که می‌خواهد ساکش را آن‌جا بگذارد، به او می‌گوید که عقب‌تر برود.

Image

به علت ازدحام دور ضریح، موج انفجار، تخریب به وجود نیاورده بود و بیش‌تر موج و اصلِ موج را، بدن افرادِ دور ضریح گرفته بودند و اجساد متلاشی شده بودند.

خلاصه، از دشمن انتظاری نداریم، خودمان باید به موقع و خوب عمل کنیم.

برگرفته از نشریه امتداد، شماره ۵۳، تیرماه ۱۳۸۷

منبع: قاصدنیوز
تصاویر : ۲۴ سال پیش در چنین روزی؛ انفجار بمب در حرم امام رضا(ع)
۳۰ خرداد ۱۳۷۳، سالروز انفجار بمب در حرم مطهر رضوی به دست منافقین کوردل است که 27 شهید و 300 زخمی بر جای گذاشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حرم مطهر امام رضا(ع) 24 سال پیش در چنین روزی شاهد یکی دیگر از جنایات گروهک تروریستی منافقین بود.
به گزارش «انتخاب»؛ ساعت 14 و 26 دقیقه روز دوشنبه 30 خرداد سال 1373 برابر با عاشورای سال 1415 قمری در حالی که رواق‌‌ها، صحن‌‌ها، بست‌ ها و اطراف مرقد مطهر هشتمین امام شیعیان از جمعیت موج می‌‌زد و مردم بر افروخته از عشق و ارادت به سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)، غرق عزاداری و نوحه ‌سرایی‌ بودند، صدای مهیب انفجار بمب، فضای روضه منوره رضوی را پر کرد.
بر اثر شدت انفجار که طبق نظر کارشناسان مربوطه به انفجار 10 پوند ماده منفجره تی. ان. تی بود، اعضای بدن تعدادی از زائران همچون سر، دست، پا و انگشت جدا شده و سطح بیشتر رواق‌‌ها همچون رواق دارالحفاظ، دارالسعاده و نیز گنبد الله‌ وردیخان، گنبد حاتم خانی و بخش وسیعی از دیوارها را پوشانده بود.
طاقت فرساترین و سوزناک‌ترین بخش کار، جمع آوری و پاک سازی حرم مطهر از قطعات ریز ریز شده پیکر مطهر زواری بود در ظهر عاشورای حسینی(ع) سطح بیشتر رواق ها هم چون رواق دارالحفاظ، دارالسعاده و نیز گنبدالله وردیخان، گنبد حاتم خانی و …. بخش وسیعی از دیوارها را پوشانیده بود، که این کار سخت و جگرسوز و شستشوی حرم مطهر در طول همان شب و با زحمت بسیار انجام گرفت و صبح روز بعد حرم فرزند موسی بن جعفر(ع) آماده زیارت و طواف عاشقان دلسوخته و عزادار شد و طی مراسم رسمی توسط تولیت عظمای آستان قدس رضوی به روی مردم آغوش گشود، و بدین سان پناهگاه همیشگی مردم به روی آنان بازگشت.
در کمترین زمان، ساکنان و مجاوران مشهد مقدس از وقوع حادثه خبردار شده و هر آن کس که خبر فاجعه را می شنید، سراسیمه به سوی حرم می شتافت. شور و التهاب و هیجان، شهر را فرا گرفته و همگان را مبهوت و متأثر ساخته بود. همه از حادثه ای که هرگز وقوعش را در باور نمی آوردند، گفتگو می‌کردند و هر کس در آن لحظات سخت، می‌اندیشید که چه کاری باید و می تواند انجام دهد.
پیکرهای زخمی مجروحین و شهیدان توسط خدام و مردم با وسایل نقلیه شخصی و آمبولانس‌هایی که به دو صحن انقلاب اسلامی و آزادی وارد شده بودند به بیمارستان‌‌های مشهد منتقل شدند و آنچه از کینه منافقان باقی ماند، 27 شهید گلگون کفن و 300 مجروح بود.
جمهوری اسلامی ایران منطبق بر اسناد متقن گروهک تروریستی منافقین را عامل این حادثه دانست.
Image Image Image
Image Image Image
Image Image
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:06 pm

اندر باب شناخت پس پرده دولتهاي ايران


حجاریان: پس از انتخابات ۸۸ پوست اصلاحات را کندند
خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی را نداشت


چکیده : من قبلاً در این باره توضیح داده‌ام که اصلاحات به قفا بنگرد و راه طی شده را یکبار مرور و آن را نقد کند. ما حتما نیاز داریم در سه زمینه گفتمان، تشکیلات و راهبرد دست به ابتکارهای جدید بزنیم و به‌ قول شما پوست‌اندازی کنیم. البته معتقدم پس از انتخابات ۸۸ پوست اصلاحات را کنده‌اند پس، ابتدا باید صبر کنیم تا پوست جدید در بیاید و بعد پوست‌اندازی کنیم!
یک تئوریسین اصلاح‌طلب در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است حامیان جریان اصلاحات این جریان را تنها بگذارند، دست از حمایت بکشند و حتی به جریانی موسوم به براندازی بپیوندند؛ پیش‌بینی کرد که ریزش جدی از سمت حامیان اصولگرایان به سمت جریان اصلاحات صورت خواهد گرفت؛ اما براندازها به چنددلیل از جمله عدم وحدت در فرماندهی،تعارض راهبردها و وابستگی به پول‌های کثیف و وابستگی به برخی کشورهای منطقه شانسی برای پیش‌رفت ندارند.به گزارش ایسنا،‌ سال ۹۲ که پس از چند سال دوری از عرصه سیاست، برخی چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب توانستند با حضوردر انتخابات‌ و حمایت از محمدرضا عارف و بعدتر حسن روحانی به میدان باز گردند؛ از حمایت بدنه اصلاحات بویژه جوانان بر خوردار بودند؛ این حضور و حمایت نه فقط محدود به دوران انتخاباتی بود، بلکه در زمان تاسیس دو حزب جدید در جریان اصلاحات نیز ادامه داشت و باعث ابقاء این جریان شد.
این حمایت در انتخابات سال ۹۴ هم وجود داشت؛ اما ائتلاف صورت گرفته برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در لیست تهران و برخی شهرهای دیگر باعث شد تا زمزه های مخالفت و ناراحتی هایی هم از سوی همان حامیان به گوش برسد.

سال ۹۶ با وجود ایرادات و انتقادات بسیاری که جوان‌ترها به نحوه اداره شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، ائتلاف‌های صورت گرفته در بسته شدن لیست انتخاباتی مجلس، عدم پاییندی دولت یازدهم به وعده‌هایی همچون جوان‌گرایی و استفاده از زنان در دولت و همچنین موضوعات اقتصادی داشتند؛ باز هم به پشتبانی جریان اصلاحات، به حمایت از حسن روحانی و لیست امید شوراهای شهر و روستا پرداختند.

پس از پیروزی در انتخابات، با انتصابات و چینش کابینه و سپس تصمیمات دولت در راستای محقق نشدن وعده‌های انتخاباتی‌اش از دولت ناامید شدند و به تبع آن این ناامیدی به جریان اصلاحات نیز سرایت کرد.سپس اخبار درونی از شوراهای شهر و روستا بویژه شورای شهر تهران آن‌ها را عصبانی کرد.
در اعتراضات دی ماه و با موضع گیری برخی چهره‌های شاخص اصلاحات و احزاب شناخته شده ، نارضایتی از جریان اصلاحات و نمایندگانی که توسط این جریان به قدرت رسیده ‌بودند بسیار زیاد شد؛ تا آنجایی که بسیاری از همین جوان‌ها و حامیان مردمی اصلاحات با مردم معترض هم‌نوا شدند و شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» سر دادند.
ادامه بررسی رفتار آن‌ها با دنبال کردن هشتگ‌ها و تحلیل‌های آنان در فضای مجازی و نامه نگاری ها و بیانه دادن‌هایشان امکان پذیراست. طرح موضوعاتی همچون «پوست اندازی اصلاحات»، «اصلاح اصلاحات» و حتی گاها گذر از اصلاحات و یا در میان اقلیتی هماهنگ شدن با شعار براندازها از جمله واکنش‌های آنان به رفتار اصلاح‌طلبان بوده است.
رسانه ها برای دنبال کردن این موضوع با چهره‌های قدیمی‌تر این جریان که امروز توسط حامیان و جوان‌ها متهم به منفعت‌طلبی، پیری در پردازش ایده و کهنگی استراتژی شدند، مصاحبه کردند؛ اما اکثریت آنان مثل شکوری راد، تاجزاده، منصوری، عارف، جلائیی پور و … معتقد هستند که اشتباهی انجام ندادند، بلکه انتخاب استرانژی‌های گذشته بر اساس اجبار بوده و اگر باز به سال ۹۲ باز گردند همان راهی را طی می‌کنند که تا کنون پشت سر گذاشتند.

در این راستا سعید حجاریان با توجه به موضوعات مطرح شده، به سوالات ایسنا، پاسخ داد:
– اگر همین امروز به سال ۹۲ بازگردیم، آیا انتخاب دیگری جز آنچه که تا الان صورت گرفته است، پیش روی اصلاح‌طلبان نیست؟
اصلاح‌طلبان سال ۹۲ در مخمصه گرفتار شده بودند. از یک سو، رد صلاحیت کاندیدای واقعی‌شان از پیش مشخص بود، از سوی دیگر، آقای هاشمی که رأی بالایی داشت و گزینه مناسبی به حساب می‌آمد، رد صلاحیت شد! لذا فرصت بسیار کمی برای تصمیم‌گیری وجود داشت.
تنها گزینه ما، آقای روحانی بود. با سابقه‌ای که از او سراغ داشتیم، احتمال می‌دادیم با عادی کردن فضا چه در داخل و چه در سطح جهانی اوضاع را از وضعیت بلبشوی مابعد معجزه نجات دهد و نوعی اعتدال را برقرار کند تا در پرتو آن، قدری آلام مردم کم شود و فضایی برای تنفس گشوده شود.
آقای عارف هم در مقایسه با آقای روحانی این توان را نداشت که سیاست خارجی ما را رو به راه کند زیرا روحانی از مدت‌ها قبل در زمینه مذاکرات فعال بود و تیم داشت و امید می‌رفت بتواند سر این مشکل را به بالین نهد. لذا تنها گزینه اصلاح‌طلبان در آن سال، جناب روحانی بود که انتخاب شد.

-اگر امروز بخواهید راه دیگری را به عنوان جایگزین برای طی همان مسیر پیشنهاد بدهید، آن چیست؟
قصد اصلاح‌طلبان این بود، با انتخاب روحانی به مردم فرصتی برای تنفس داده شود و سیلی را که پیش‌بینی می‌شد بعد از هشت سال فعالیت دولت معجزه بر سر مردم آوار شود، کنترل کند. لذا از شعارهای اصلی خود یعنی پیگیری بی تنازل دموکراسی، موقتاً دست کشیدند تا اوضاع بسامان شود.
ما اگر می‌دانستیم از جانب نیروهای تمامت‌خواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش می‌بخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمی‌زدیم.
نه اینکه بخواهم، تنزه‌طلبی کنم اما خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت . بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمی‌توانستیم وظیفه‌ای در قبال وی داشته باشیم.

– با ایده های مطرح شده در باب اصلاح اصلاحات و پوست اندازی اصلاحات تا چه اندازه موافق هستید؟
من قبلاً در این باره توضیح داده‌ام که اصلاحات به قفا بنگرد و راه طی شده را یکبار مرور و آن را نقد کند. ما حتما نیاز داریم در سه زمینه گفتمان، تشکیلات و راهبرد دست به ابتکارهای جدید بزنیم و به‌ قول شما پوست‌اندازی کنیم. البته معتقدم پس از انتخابات ۸۸ پوست اصلاحات را کنده‌اند پس، ابتدا باید صبر کنیم تا پوست جدید در بیاید و بعد پوست‌اندازی کنیم!

-آیا واقعا با گذشت زمان به آنچه که مردم در اعتراضات دی ماه مبنی بر “اصلاح‌طلب،‌اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” گفتند، خواهیم رسید؟ آیا ماجرای جریان اصلاحات تمام است؟
من بعید می‌دانم، قاطبه مردم اساساً با این اصطلاحات آشنا باشند؛ چه برسد به آنکه هر دو را نفی کنند. بخش عظیمی از مردم، گرفتار مشکلات معیشتی‌شان هستند و شعارهای مذکور در مقطعی از زمان درمیان بخشی از الیت های جامعه سر داده شد و توسط رسانه‌های مجازی بازتاب پیدا کرد. لذا، این که بگوییم مردم از فلان دسته یا گروه به‌کلی بریده‌اند، کمی اغراق‌آمیز است؛ نوعی زدگی به‌وجود آمده و آنهم به‌خاطر در هم آمیختگی نهاد دین و دولت است.

– جریان اصلاحات در انتخابات پیش رو چگونه خواهد بود؟
کاملاً به رفتار صاحبان تصمیم بستگی دارد. باید ببینیم شورای نگهبان برای تأیید کاندیداهای چه می کند. البته در مورد مجلس،‌ به‌خاطر دعواهای طایفه‌ای و چشم ‌وهم ‌چشمی میان بخش‌های مختلف شهرهای کوچک مشارکت بالای شصت درصد خواهیم داشت اما بعید است، در شهرهای بزرگ چنین استقبالی صورت گیرد.

-ریشه اختلافات امروز احزاب، اشخاص و گروه‌های اصلاح‌طلب (ماجرای اختلافات در شورایعالی، شورای شهر، شهرداری و…) چیست؟
اصلاح‌طلبان برخلاف اصول‌گرایان چندان قیم‌پذیر نیستند و هر کدام‌شان، ایده و عقیده ‌مستقل دارند. این ایده‌ها بعضاً سالم و بعضاً با اغراض سیاسی آمیخته است و بخشاً با آلودگی‌هایی همراه است. در میان جناح راست، گوش شنوا از بالادستشان بیشتر است ، مانند شورای دوم تا چهارم که می‌دیدیم برون خموش و درون پر غوغا بود. اما برعکس، اصلاح‌طلبان آنچه را دارند، روی دایره می‌ریزند و به همین دلیل، گزک به جناح رقیب می‌دهند تا این اختلافات را آگراندیسمان (بزرگ‌نمایی) کنند و استفاده خود را ببرند. در کنار این موارد، مشتی خنّاس هم با لطایف‌الحیل (حیله‌ورزی) سعی در برهم زدن آرامش دارند و از هر کاهی، کوه می‌سازند و البته،‌ابزارش را هم دارند.

-چرا دولت به این صراحت از جریان اصلاحطلبی گذشت؟ تاثیر رفتار دولت بر ناامید شدن از جریان اصلاحات چیست؟
من پیش‌تر گفته‌ام، پروژه اصلی دولت برجام بود. در آن پروژه دیپلماسی نقش اول را ایفا می‌کرد و فی‌الواقع پروژه‌ای الیتیستی (نخبه‌محور) بود که، احتیاج به مردم نداشت. لذا، از ابتدا دولت خود تدبیر کرده را نیازی به اصلاحات نبود و به کار گرفتن دو-سه وزیر اصلاح‌طلب در امور خدماتی برای کابینه کفایت می‌کرد.
دولت اساساً عقدی با اصلاح‌طلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند. یعنی در سال ۹۲، به قدری فرصت کم بود که اصلاح‌طلبان با دولت بر سر موضوعات خاص به ائتلاف نپرداختند و از این گذشته، روحانی برنامه ائتلافی نداشت. منتهی شعارهای روحانی بخشاً برآورده کردن خواسته‌های اصلاح‌طلبان هم بود که به هیچ یک از آن‌ها وفادار نماند و به همین خاطر شاید بتوان گفت، خودش از خودش عبور کرده است.

– با توجه به فعالیت اندیشه ای به نام براندازها چه قدر امکان دارد تا حامیان اصلاحات که علقه ای به جریان اصولگرایی هم ندارند، به آن‌ها بپیوندند؟
همواره امکان جابجایی وجود دارد. زمانی که روزنامه‌های اصلاح‌طلب را به‌صورت فله‌ای بستند، به هشدارهای ما توجه نشد. و دیدم مردم پس از مدتی با آمدن ماهواره به سمت کانال‌های ماهواره‌ای روی آوردند و با همه تلاشی که نیروی انتظامی در برابر دیش و رسیور صورت دادند، توفیقی به دست نیامد.
پس محتمل است، زمانی که عرصه بر اصلاحات تنگ شود، مردم به گزینه‌های دیگر فکر کنند. اما من معتقدم، ریزش جدی از سمت اصول‌گرایان به سمت جریان اصلاحات صورت خواهد گرفت،‌ کما اینکه تاکنون این‌گونه شده است؛ پس از ظرف اصلاحات چیزی کم نمی‌شود.
از این گذشته، باید به براندازها هم فکر کرد؛ آن‌ها با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان‌اند. اولاً، وحدت فرماندهی ندارند. ثانیاً، راهبردهای مشخص ندارند و حتی بعضی راهبردهای‌شان در تعارض با یکدیگراست. ثالثاً، بعضی از آن‌ها به دولت‌های منطقه‌ای وابسته شده‌اند و از پول‌های کثیف ارتزاق می‌کنند و بعضی دیگر حتی اصول اولیه دموکراسی را در میان خودشان مراعات نکرده ولی ادعا می‌کنند که می‌خواهند دموکراسی را در ایران حاکم کنند.

– برای سامان یافتن شرایط درونی جریان اصلاحات آیا ایجاد پارلمان اصلاحات می تواند به پایان یافتن انتقادات به شورایعالی کمک کند؟
من امید دارم؛ اما چنانکه گفتم، اصلاح‌طلبان از منش خاصی برخوردارند و نمی‌توان آن‌ها را به صف کرد. شاید پارلمان اصلاحات، دارای فراکسیون‌های مختلف باشد اما شرط آن است که، مکانیزم اداره آن دموکراتیک باشد.
از آن گذشته، پارلمان به‌عنوان قوه مقننه زمانی که قوه مجریه نداشته باشد، کارآمدی ندارد. پس، باید تمهیدی اندیشید تا رابطه احزاب را که بیشتر اجرایی هستند، با این پارلمان تعریف کرد. از این رو همچنان پارلمان اصلاحات را مبهم می‌دانم، مگر آنکه بگوییم پارلمان محلی برای حل منازعات درونی اردوگاه اصلاحات است که در این صورت صرفاً به جای شورای عالی می‌نشیند و کاربرد دیگری ندارد.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:08 pm

علوی تبار:
روحانی سبک زندگی لوکسی داشت
نگران حلقه مشاوران رئیس‌جمهور هستم


فعال اصلاح طلب تصریح کرد: در نگاه ما که روحیه انقلابی مان را هنوز داشتیم، «روحانی» کمی هم خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت.
به گزارش مشرق، علیرضا علوی تبار از فعالان جبهه اصلاحات در گفتگویی که اخیرا با ماهنامه «اندیشه پویا» انجام داد، نکاتی را درباره دوران حکومت اصلاح طلبان، نحوه برخورد اصلاح طلبان با هاشمی رفسنجانی و شخص حسن روحانی داشته است.
علوی تبار با اشاره به مخالفت عطاءالله مهاجرانی با نامزدی محمد خاتمی در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری، خاطرنشان کرد: مهاجرانی برای مخالفت خود، سه دلیل مطرح کرد؛ اول اینکه مقامات نظام با ایشان زاویه دارند، دوم اینکه ایشان اگر بیاید احتمالا چپ ها که از صحنه رانده شده اند دوباره برمی گردند و این در مجموع به صلاح کشور نیست. سوم هم اینکه ایشان مدیریت ضعیفی دارد.

دعوت علوی‌تبار به اعتراض خیابانی برای بهبود وضعیت
علوی تبار: سفر به آنتالیا هم مثل سفر اربعین مستحب است!
وی افزود: من هم تا جایی که می توانستم از آقای خاتمی دفاع کردم و جواب دادم اما جلسه تلخی بود. بعد هم که مهاجرانی وزیر آقای خاتمی شد، یک شب مهمانی گرفته بودند برای وزارت ایشان و آقای مسجدجامعی، من را دعوت کرده بود، رفتم و انگار مهاجرانی کمی مشکل داشت از رودرو شدن با من، مخالف بود و حالا شده بود وزیر و من که موافق بودم همچنان هیچ کاره بودم.
علوی تبار با اشاره به حمله اصلاح طلبان به هاشمی رفسنجانی، گفت: یک مثلث بودیم، من و اکبر گنجی به همراه عباس عبدی که همدیگر را حمایت می کردیم. ما رأی می گرفتیم و نظر حجاریان که میانه روتر بود رأی نمی آورد. بچه هایی که به مجاهدین انقلاب نزدیک بودند با این موضع ما مخالف بودند، مثل آقای عرب سرخی که به شدت مخالف بود چون به لحاظ سیاسی، مجاهدین انقلاب خیلی رادیکال نبودند. تصور من این بود که چپ سنتی ما خیلی دموکرات نیست و تا آخر دموکراسی نمی آید. دنبال مشارکت زیاد و رقابت کم هستند.
*نسبت به هاشمی موضع انتقادی داشتم/کارگزاران را دموکرات نمی دانستیم

وی در همین باره افزود: من از گنجی و نقدهایش بر هاشمی دفاع می کردم. موضع من نسبت به آقای هاشمی قطعا انتقادی بود. رادیکال هم انتقادی بود. ما از اول فکر نمی کردیم که با کارگزاران داریم پروژه اصلاحات را پیش می بریم و آنها را خیلی دموکرات نمی دانستیم. معتقد بودیم همه آنها دنبال توسعه آمرانه هستند.
علوی تبار درباره چرایی عدم عضویتش در جبهه مشارکت اظهارداشت: من در جریان تأسیس مشارکت بودم اما آنها دوست نداشتند من جزو اعضای اولیه باشم. من طرفدار آقای منتظری و همین طور به دکتر سروش نزدیک بودم و این دو عامل باعث شده بود که اسم من جزء لیست بنیانگذاران مشارکت نباشد. بعدتر هم که حزب شکل گرفت، حجاریان گفت قرار این بود که در آغاز طیف میانه تری موسس باشند و بعد از شما دعوت کنیم. من هم گفتم داخل حزبی که شکل گرفته نمی آیم.

این فعال اصلاح طلب با اشاره به خط مشی «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» که از سوی حجاریان در سال های اصلاحات مطرح شد، گفت: ما خودمان را نماینده جنبش اجتماعی می دانستیم و فکر می کردیم باید این امکان را برای بخش بهبودخواه فراهم کنیم که چانه بزند. ما قرار بود نقش فشار از پایین برای چانه زنی در بالا را بازی کنیم. فشار از پایین حتما رادیکال است. کسی باید نمایندگی می کرد و در چانه زنی از آن بهره می گرفت، چنین کسی وجود نداشت. مشکل من با دولت اصلاحات و آقای خاتمی همین بود. ما گذاشتیم تمام ابزارها را از ما بگیرند.

*در انتخابات ریاست ‌جمهوری به «روحانی» رای ندادم
علوی تبار با بیان اینکه من در سال های ۹۲ و ۹۶ به روحانی رأی ندادم، تصریح کرد: هر دو سال مردم را دعوت کردم که به آقای روحانی رأی بدهند، سخنرانی هم کردم اما خودم رأی ندادم و دلیلم هم کاملا شخصی بود. من شخصی را می شناسم با ویژگی های شخصی و به همین دلیل به او رأی نمی دهم اما از طرف دیگر این شخص وجوهی دارد که در سطح عمومی می تواند تأثیر دیگری داشته باشد. البته که امروز تجلی آن خصوصیات شخصی را که من از آن می ترسیدم دارید می بینید، در امتیاز دادن ها و انتخاب های شخصی.
وی افزود: آقای روحانی مشاورانی دارد که نسبت به خود او جای نگرانی بیشتری دارند. من بیشتر از اینکه نگران تصمیمات روحانی باشم، نگران مشورت های آن حلقه هستم. من قبلا در طیف طرفداران آقای هاشمی، آقای روحانی را جزو طیف طرفداران توسعه آمرانه می دانستم. هنوز هم معتقدم ایشان به توسعه آمرانه مایل است ولی به نظرم خیلی هم روی آن مُصر نیست و می تواند از آن هم کوتاه بیاید. برای آقای روحانی ماندن در عرصه قدرت ایران مهمترین نکته است.

این فعال اصلاح طلب با اشاره به سال های ریاست حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دوران اکبر هاشمی رفسنجانی، یادآور شد: آقای هاشمی صاحب جایگاه بود و از موضع قدرت این طور بود اما آقای روحانی چنان موقعیتی نداشت. اطرافیان آقای هاشمی بعضا آدم های قوی بودند اما اطرافیان آقای روحانی... چه بگویم، بهتر است چیزی نگویم. در نگاه ما که روحیه انقلابی مان را هنوز داشتیم ایشان کمی هم خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت.
علوی تبار گفت: ما برای پروژه ها بودجه کم داشتیم اما برای درست کردن استخر بودجه کم نبود. اگر نان کنجدی و پنیر و گردو و سبزی آماده نبود، جلسه تشکیل نمی شد، به نظر ما اینها خیلی لوکس بود، آقای روحانی یک چهره امنیتی بود با ظاهری که راست محافظه کارانه بود اما در باطن به چیزی اعتقاد نداشت.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:17 pm

ارگان دولت: آزادی مشروب خواری، یک امر خیر است!


سایت اصولگرای مشرق در گزارشی نوشت...
روزنامه ایران مطلبی با عنوان «سخنی با امام جمعه تهران» منتشر کرد:
«حجت الاسلام و المسلمین سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران دیروز در خطبه‌های نمازجمعه فرمودند: «در روزنامه‌ای که از بودجه بیت‌المال تغذیه می‌کند می‌نویسند، چون این مشروبات الکلی قلابی بلای جان مردم شده، پس شما بیایید مانند زمان طاغوت مشروبات الکلی را آزاد کنید؛ این یعنی عبور از اسلام؛ من به هیأت نظارت بر مطبوعات می‌گویم شما باید رصد کنید؛ صبح پرسیدم که آیا هیأت نظارت با این روزنامه برخورد کرده؟ گفتند هنوز نه!».

ارگان رسانه‌ای دولت در ادامه نوشت:
«با کمال تأسف حضرت ایشان که پیگیر برخورد هیأت نظارت بر مطبوعات با روزنامه شده‌اند نه تنها آن یادداشت را نخوانده‌اند که حتی پیام و هدف از انتشار این یادداشت را نیز به طور عکس دریافته‌اند...یادداشت آقای عبدی کاملاً روشن بود...ایشان نوشته بود...نگاه ما به موضوع حقوقی و جرم باید مبتنی بر نظر اجتماعی باشد و گناه را باید از طریق دیگری جلوگیری کرد...مسأله محوری این است که قانون باید متکی بر عدالت و فرهنگ جامعه و با هدف تأمین نظم اجتماعی باشد.»

درخصوص فرار به جلوی ارگان رسانه‌ای دولت در دفاع از مشروب خواری چند نکته وجود دارد:
اول اینکه: روزنامه ایران-۲۷ آبان- در یادداشتی به قلم عباس عبدی با عنوان «دوربرگردان فرهنگی»، با ادعای اینکه «در قضیه شبکه‌های اجتماعی شکست فاحشی خوردیم و هزینه‌های مادی و معنوی فراوانی ایجاد شد و اکنون مواجه با مساله ای به نام مشروبات الکلی هستی»، به مسمومیت برخی از افراد در اثر استفاده از مشروبات الکلی غیر استاندارد و مرگ چندین نفر اشاره کرده بود و کنایه زده بود که این اتفاق در ماه محرم و صفر رخ داده است. ارگان رسانه‌ای دولت در این یادداشت با سیاه نمایی وضعیت کشور ادعا کرده بود که «آن قدر این پدیده (شراب خواری) در ایران شایع شده است که بسیاری از افراد در حین رانندگی نیز بیش از حد مجاز مصرف کرده‌اند و تصادفات وحشتناکی در کشور به علت همین عامل رخ داده است. در مقابل در کشورهایی که مصرف آن آزاد است، کمتر شاهد این حد از رانندگی در حالت مستی هستیم.»!

دوم اینکه: ارگان رسانه‌ای دولت پس از سیاه نمایی وضعیت کشور و بغرنج نشان دادن وضعیت شراب خواری در ایران، در ادامه به نظریه فردی مجهول الهویه- که او را آشنا به امور فقهی جا می زند- اشاره کرده بود که تلویحاً خواستار تعطیل کردن برخورد قانونی با شراب‌خواران و نصیحت اخلاقی و بهداشتی آنان شده و پیشنهاد کرده بود که برای حفظ جان مصرف کنندگان مشروبات الکلی، بهتر است با راه‌اندازی مراکز تست، جنس مرغوب! و باکیفیت! به دست مصرف‌کنندگان برسانیم تا دیگر شاهد مرگ و میر آنها بر اثر مصرف جنس نامرغوب نباشیم!
سوم اینکه: ارگان رسانه‌ای دولت در ادامه تاکید می‌کند که «به طور قطع از نظر نویسنده محترم در ارائه این پیشنهاد نظر خیر وجود دارد»! این یعنی، دهن کجی به احکام اسلام و قوانین جمهوری اسلامی، امری خیر است!

چهارم اینکه: ارگان رسانه‌ای دولت در ادامه یادداشت مذکور پیشنهاد می‌دهد که برای مواجهه با مسئله شرابخواری از دوران طاغوت الگو بگیریم. این روزنامه در همین رابطه نوشت: «باید قضیه را ریشه‌ای‌تر حل کرد. نگاه ما به موضوع حقوقی و جرم باید مبتنی بر نظر اجتماعی باشد و گناه را باید از طریق دیگری جلوگیری کرد. همچنان که پیش از انقلاب انجام می‌شد. این نگاه در همه امور فرهنگی باید جاری و ساری باشد. از هنر و ادبیات و فیلم و رسانه گرفته تا رفتارهای دیگر. مساله محوری این است که قانون باید متکی بر عدالت و فرهنگ جامعه و با هدف تأمین نظم اجتماعی باشد. قانون ابزاری نیست که حکومت‌ها بتوانند هر طور که خواستند از آن استفاده کنند.»

پنجم اینکه: ارگان رسانه‌ای دولت در یادداشت مذکور با زیر سؤال بردن «قانون» نوشته بود: «در جامعه‌ای که شرب خمر حرام و جرم است و مستوجب مجازات و نیز در صورت تکرار حکم آن اعدام است، پس چگونه می‌شود که رفتاری به این مهمی که مجازات آن حدی است و قابل گذشت هم نیست تا این اندازه رواج پیدا می‌کند که ظاهراً درصد و میزان مصرف آن بالاست، بطوری که تعداد افرادی که وابستگی به مصرف آن پیدا کرده‌اند نیز چشمگیر است...متاسفانه برخی افراد می‌کوشند که راه‌های میانبر را در جامعه طی کنند. به جای کوشش برای نفوذ در وجدان و ذهن مردم، آن را رها کرده‌اند و می‌خواهند با اتکا به قانون همه امور را درست کنند. برندگی ابزار قانون محدود است هنگامی که آن را برای هر هدفی استفاده کنیم، به ناچار از برندگی آن کاسته می‌شود.» متاسفانه تقصیر و قصورهایی که در اجرای احکام مربوط به شرب خمر مشاهده می‌شود، سبب شده است که ارگان رسانه‌ای دولت، رویکردهای قانونی را ناکارآمد جلوه داده و پیشنهاد خود را در پوششی انسان‌دوستانه و در قالب دفع افسد به فاسد به اذهان قالب کند؛ اما چنانچه احکام مربوط به شرب خمر به درستی اجرا شود افراد به طور قابل توجهی از این عمل اجتناب خواهند کرد.
ششم اینکه: در شرع مقدس اسلام و قانون مجازات کشورمان برای شرب خمر در مرتبه اول «۸۰ ضربه شلاق» و در صورت تکرار «اعدام» در نظر گرفته شده است، این احکام جزء حدود الهی است و قانونگذار نمی‌تواند از آن کاسته یا به آن بیفزاید، راه حل کاهش شرب خمر در جامعه این است که در مقام اجرا نیز اغماض‌های نابجا صورت نگیرد. قطعاً چنانچه همان مجازات بدنی مرحله اول (۸۰ ضربه شلاق) بدون اغماض اجرا شود کار اغلب افراد به مرحله دوم و اعدام کشیده نخواهد شد.

هفتم اینکه: برخی یک روز با بالا رفتن از دیوار لانه جاسوسی، قهرمان شدند. بعد با رو کردن پرونده عده‌ای از جمله امیرانتظام، بعنوان سوپر انقلابی، قهرمان شدند. چند سال بعد پشیمان شدند و از دیوار پایین آمدند! لازم به ذکر است که «عباس عبدی» پیش‌تر به دیدار «باری روزنِ» جاسوس شتافت و از او عذرخواهی کرد تا در حال و هوای غرب‌زده دوره اصلاحات، بازهم قهرمان شود! حالا وی با دهن کجی به احکام اسلام و قوانین جمهوری اسلامی، ژست آزادی خواهی می‌گیرد!
مقاله کامل در روزنامه ایران:
سخنی با امام جمعه تهران
باید از خطیب محترم نماز جمعه تهران پرسید در کدام فراز از یادداشت آقای عبدی، درخواست «آزادی مشروبات الکلی» استنباط می‌شود؟ / حضرت آقای خاتمی اگر یادداشت را شخصا مطالعه می‌کردند، با توجه به سواد حوزوی و فلسفی خود پی به تفاوت «نقل نظر» و «نقد نظر» می‌بردند.
***
آیت‌الله سیداحمد خاتمی امام جمعه موقت تهران امروز در خطبه‌های نماز فرمودند: «در روزنامه‌ای که از بودجه بیت‌المال تغذیه می‌کند می‌نویسند، چون این مشروبات الکلی قلابی بلای جان مردم شده، پس شما بیایید مانند زمان طاغوت مشروبات الکلی را آزاد کنید؛ این یعنی عبور از اسلام؛ من به هیات نظارت بر مطبوعات می‌گویم شما باید رصد کنید؛ صبح پرسیدم که آیا هیات نظارت با این روزنامه برخورد کرده؟ گفتند هنوز نه! امروز می‌گویند مشروبات الکلی را آزاد کنید؛ فردا می‌گویند حجاب را آزاد کنید، پس‌فردا می‌گویند اسلام را به رفراندوم بگذارید؛ من به شما می‌گویم آرزوی آن را به گور می‌برید؛ این مردم به اسلام رأی دادند و برای دفاع از اسلام تا آخرین قطره خون مقاومت می‌کنند. من جریانی را پشت این مطلب روزنامه می‌بینم که می‌خواهند اسلام‌ستیزی را تئوریزه کنند. مردم ما انقلاب کردند که شراب‌خواری نباشد؛ بنابراین با هرگونه اقدامی برای عادی‌سازی این شرایط به شدت مقابله می‌کنیم.»

اشاره خطیب محترم نماز جمعه تهران به یادداشت آقای عباس عبدی با عنوان «دوربرگردان فرهنگی» است که روز ۲۷ آبان در روزنامه ایران منتشر شد. اما با کمال تأسف حضرت ایشان که پیگیر برخورد هیات نظارت بر مطبوعات با روزنامه شده‌اند نه تنها آن یادداشت را نخوانده‌اند که حتی پیام و هدف از انتشار این یادداشت را نیز به طور عکس دریافته‌اند.
یادداشت آقای عبدی کاملا روشن بود؛ ایشان در پاسخ به یکی از پژوهشگران دینی خارج از کشور که معتقد بود «استفاده از این مشروبات غیراستاندارد، واقعیتی خارجی هست. پند و توصیه‌های اخلاقی-بهداشتی انجام شده و مجازات های گوناگون از شلاق تا جریمه نقدی تجربه شده است. اما در واقعیت خارجی، ناچاریم به شکل دوفاکتو، وجود این مصرف‌کنندگان را به رسمیت بشناسیم و برای حفاظت از بیماری‌های خطرناک و مرگ‌ومیرهای ناشی از مصرف مشروبات الکلی غیراستاندارد، بایستی مراکزی را به آزمایش این نوع مشروبات اختصاص دهیم» از آن به عنوان «دوربرگردان فرهنگی» یاد کرده و نوشته: «نگاه ما به موضوع حقوقی و جرم باید مبتنی بر نظر اجتماعی باشد و گناه را باید از طریق دیگری جلوگیری کرد...مسأله محوری این است که قانون باید متکی بر عدالت و فرهنگ جامعه و با هدف تأمین نظم اجتماعی باشد. قانون ابزاری نیست که حکومت‌ها بتوانند هر طور که خواستند از آن استفاده کنند. متأسفانه برخی افراد می‌کوشند که راه‌های میانبُر را در جامعه طی کنند. به جای کوشش برای نفوذ در وجدان و ذهن مردم، آن را رها کرده‌اند و می‌خواهند با اتکا به قانون همه امور را درست کنند. بُرندگی ابزار قانون محدود است هنگامی که آن را برای هر هدفی استفاده کنیم، به ناچار از بُرندگی آن کاسته می‌شود. اگر می‌خواهید به آن طرف بزرگراه فرهنگی بروید بهتر است هزینه کنید و پل بزنید، در غیر این صورت با دوربرگردان فرهنگی مشکلی حل نمی‌شود.»

آقای عبدی در توضیحی که روز سه‌شنبه ۲۹ آبان در پاسخ به مطلب روزنامه کیهان در این باره نوشت تاکید کرد: «تیتر یادداشت نشان‌دهنده محتوای آن نیز هست و آن بخش از مطلب هم نقل‌قول مستقیمی است که از یکی از آشنایان به امور حوزوی نوشته است و در پی توجیه شرعی شکلی از نادیده نگرفتن صرف مشروبات الکلی بوده است و نوشته من در نقد ورود آن است ولی این افراد بی‌توجه به نقل‌قول مستقیم آن را به بنده منتسب نموده‌اند.»
حال باید از خطیب محترم نماز جمعه تهران پرسید در کدام فراز از یادداشت آقای عبدی، درخواست «آزادی مشروبات الکلی» استنباط می‌شود؟ حضرت آقای خاتمی اگر یادداشت را شخصا مطالعه می‌کردند، با توجه به سواد حوزوی و فلسفی خود پی به تفاوت «نقل نظر» و «نقد نظر» می‌بردند. حتما ایشان با مطالعه این یادداشت متوجه نقد نظر یادشده می‌شدند که حتی در عنوان یادداشت «دوربرگردان فرهنگی» نیز مستتر است.

دیروز شان و جایگاه والای نماز «وحدت‌آفرین» جمعه، با برداشت غلط عده‌ای از افراد و انتقال آن به خطیب جمعه و استاد حوزه این‌گونه عرصه حمله به روزنامه ایران شد و اینکه در هفته وحدت عده‌ای اسباب تفرقه میان امت اسلام را مهیا کردند باید ابراز تأسف کرد.
بی‌گمان حضرت آقای خاتمی با مطالعه این یادداشت نه تنها معتقد به جریان پشت پرده آن مبنی بر «اسلام‌ستیزی» نخواهند شد بلکه بالعکس همراستا و همداستان با این مفهوم و پیام آن خواهند شد که «قانون باید متکی بر عدالت و فرهنگ جامعه و با هدف تأمین نظم اجتماعی باشد» و آشکار است که فرهنگ جامعه هیچ سنخیتی با آنچه ایشان به «ایران» منتسب کردند، ندارد. نویسنده یادداشت «کوشش برای نفوذ در وجدان و ذهن مردم» را ارجح بر دوربرگردان‌های فرهنگی با ابزار قانون می‌داند و طبیعی است یکی از مهمترین این رسالت‌ها برعهده خطبای نماز جمعه و روحانیون کشور است که با مرجعیت تاریخی و صداقت دائمی روحانیت شیعه آثار تلخ این آسیب‌های اجتماعی را بزدایند و در اینجا می‌توان از ابزار رسانه نیز بهره گرفت و با اعتماد به اعتقاد دینی اصحاب رسانه و باورهای فرهنگی و اجتماعی آنان، پیش از آنکه حکم به اسلام‌زدایی آن‌ها دهند، با نگاه مبتنی بر حسن‌ظن پیام آن‌ها را پیدا کنند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:20 pm

به گزارش «خبربان» و به نقل از تسنیم
پیشنهادی برای دوربرگردان توهمی عباس عبدی



چنانچه «دوربرگردان فرهنگی» توهمی عباس عبدی برای حفظ جان الکلی‌ها مقبول هم بیفتد، آنها از مضرات اثبات شده الکل در امان نخواهند بود و شرب خمر در نهایت آنها و جامعه را به ورطه هلاکت خواهد کشاند، اما جلوگیری از این هلاکت راه حل واقعی دارد. ۰۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۸ اجتماعی حقوقی و قضایی نظرات - اخبار اجتماعی -
خبرگزاری تسنیم ـ مهدی خدایی/ روز گذشته آیت‌الله سید احمد خاتمی خطیب نماز جمعه اخیر، از «جاده صاف‌کنی شرابخواری» توسط روزنامه‌ای که وابسته به منابع بیت‌المال است انتقاد کرد و خواستار برخورد هیأت نظارت بر مطبوعات با آن شد.
آیت‌الله خاتمی: روزنامه‌ وابسته به بیت‌المال نوشته "شراب" آزاد شود؛ چرا هیئت نظارت بر مطبوعات برخورد نمی‌کند
ماجرا از این قرار است که روزنامه ایران روز 27 آبان‌ماه در صفحه نخست خود مقاله‌ای از عباس عبدی را با عنوان «دوربرگردان فرهنگی» چاپ کرده است که طی آن، نویسنده با اشاره به مسمومیت 959 نفر در اثر استفاده از مشروبات الکلی غیر استاندارد و مرگ 48 نفر در این رابطه، تلویحا خواستار تعطیل کردن برخورد قانونی با شرابخواران و نصیحت اخلاقی و بهداشتی آنان شده و پیشنهاد کرده است که برای حفظ جان الکلی‌ها بهتر است با راه‌اندازی مراکز تست برای تولیدکنندگان مشروبات الکلی «جنس خوب» به دست مصرف‌کنندگان برسانیم تا دیگر شاهد مرگ و میر آنها بر اثر مصرف جنس نامرغوب نباشیم.

در این رابطه توجه به چند نکته مشخص خواهد کرد که نویسنده مقاله مورد اشاره، حقیقتا به دنبال دوربرگردان بوده است، اما دوربرگردانی که احکام اسلام و قوانین جمهوری اسلامی را به شکلی کاملا شیک و ظاهرا انسان‌دوستانه دور می‌زند:

1- حرمت شرب خمر مانند سایر افعالی که حکم حرمت برای آنها وارد شده است به علت شدت مضراتی است که بر فرد، انسان و اجتماع انسانی عارض می‌کند. گیریم که پیشنهاد آقای عبدی برای رساندن جنس خوب به دست الکلی‌ها مقبول بیفتد، اما ایشان توضیح بدهند مگر حرمت خمر به خاطر احتمال نامرغوبی جنس بوده است و با کنترل کیفیت مشروبات الکلی حرمت مصرف آن زائل می‌شود؟

امروزه علم پزشکی مضرات متعدد الکل را برای مغز، قلب، کبد و دیگر اعضای حیاتی بدن انسان به اثبات رسانده و اگر هم جنس نامرغوب نباشد که سلامتی مصرف‌کنندگان را به خطر بیندازد، الکل مرغوب و استاندارد همان کار را خواهد کرد و در نهایت مصرف‌کننده خود را به هلاکت خواهد کشاند و همین معنا یکی از اسباب حرمت آن شده است.

2- زائل شدن عقل بر اثر استفاده از الکل از دیگر اسباب حرمت خوردن آن است، چرا که وقتی عقل زائل شد علاوه بر اینکه فرد را از مقام انسانیت که متکی بر علم و عقل است تنزل می‌یابد، زوال عقل اثر مستقیم بر افعال انسان گذاشته و آنها را از دایره استاندارد و معقول خارج می‌کند، فرد چرت و پرت می‌گوید، به حریم دیگران تعرض می‌کند، شهوترانی می‌کند، دشنام می‌دهد، نزاع خونین به راه می‌اندازد، رانندگی خطرناک می‌کند، تعادل و دقتش را از دست می‌دهد و از اجرای فعالیت‌های دقیق و مفید ناتوان می‌شود و به همین جهت انسان الکلی حتی در جوامع سکولار که تولید، عرضه و مصرف الکل منع چندانی ندارد، فردی شایسته و مقبول نیست و در چنین شرایطی بدیهی است که تأمین جنس خوب به معنای زدودن این ضرر الکل نیز نخواهد بود.
با توجه به آنچه گفته شد تنها فایده پیشنهاد جناب عبدی ایجاد امنیت خاطر برای الکلی‌ها برای ادامه مسیر هلاکت‌بار برای خودشان و جامعه است و بهتر است که اگر ایشان قصد دلسوزی برای انسان و جامعه را دارند افکار خود را در این زمینه در چارچوب احکام الهی که به صراحت در قرآن کریم بیان شده است پرورش دهد تا از اتقان و استحکام قابل قبولی برخوردار باشد و جاده را برای گسترش حرام صاف نکند.
البته متأسفانه سستی‌ای که در اجرای احکام مربوط به شرب خمر، تظاهر به روزه‌خواری و کشف حجاب مشاهده می‌شود، سبب شده است نویسنده مقاله «دوربرگردان فرهنگی» رویکردهای قانونی را ناکارآمد جلوه داده و پیشنهاد خود را در پوششی انسان‌دوستانه و در قالب دفع افسد به فاسد به اذهان قالب کند؛ اما چنانچه احکام مربوط به شرب خمر به درستی اجرا شود افراد به طور قابل توجهی از این عمل اجتناب خواهند کرد.

در شرع مقدس اسلام و قانون مجازات کشورمان برای شرب خمر در مرتبه اول «80 ضربه شلاق» و در صورت تکرار «اعدام» در نظر گرفته شده است، این احکام جزء حدود الهی است و قانونگذار نمی‌تواند از آن کاسته یا به آن بیفزاید، راه حل کاهش شرب خمر در جامعه این است که در مقام اجرا نیز اغماض‌های نابجا صورت نگیرد و نگارنده شک ندارد که چنانچه همان مجازات بدنی مرحله اول ( 80 ضربه شلاق) بدون اغماض اجرا شود کار اغلب افراد به مرحله دوم و اعدام کشیده نخواهد شد.
البته از آنجا که خداوند عالم، نظام آفرینش و ربوبیت خود را بر مبنای مهربانی، رأفت، عفو و کَفرِ سیئه (پوشاندن گناه) نهاده، در شرع مقدس و به تبع آن قانون مجازات کشورمان راه دیگری نیز در نظر گرفته شده است؛ ماده 114 قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد «در جرایم موجب حد به استثنای قذف و محاربه هرگاه متهم قبل از اثبات جرم، توبه کند و ندامت و اصلاح او برای قاضی محرز شود، حد از او ساقط می‌گردد. همچنین اگر جرایم فوق غیر از قذف با اقرار ثابت شده باشد، در صورت توبه مرتکب حتی پس از اثبات جرم، دادگاه می‌تواند عفو مجرم را توسط رییس قوه‌قضاییه از مقام رهبری درخواست کند.»

در مورد ماده فوق دو نکته قابل توجه وجود دارد:
1- احراز توبه برای قاضی: ماده 118 قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد که «متهم می‌تواند تا قبل از قطعیت حکم، ادله مربوط به توبه خود را حسب مورد به مقام تعقیب یا رسیدگی ارائه کند.» و ماده 117 نیز می‌گوید که «در مواردی که توبه مرتکب، موجب سقوط یا تخفیف مجازات می‌شود، توبه، اصلاح و ندامت وی باید احراز شود و به ادعای مرتکب اکتفا نمی‌شود. چنانچه پس از اعمال مقررات راجع‌به توبه، ثابت شود که مرتکب تظاهر به توبه کرده است سقوط مجازات و تخفیفات در نظر گرفته شده ملغی و مجازات اجرا می‌شود.»
به این ترتیب، از این شیوه تشریع و قانون نویسی، ناگفته پیداست که شارع و قانونگذار اسلامی به اندازه کافی مهربانی به خرج داده و طبق ماده 117 با تعلیق ضمنی مجازات، راه را برای اصلاح باز گذاشته و برای ارتکاب مجدد جرم مستوجب حد بسته است.

2- طبق بند (ب) ماده 172 قانون مجازات اسلامی، شرب خمر با دو بار اقرار متهم اثبات می‌شود؛ نکته قابل توجه در اینجا این است که با وجود اینکه طبق ماده 171 «هرگاه متهم اقرار به ارتکاب جرم کند، اقرار وی معتبر است و نوبت به ادله دیگر نمی‌رسد...» و طبق ماده 174 «انکار بعد از اقرار موجب سقوط مجازات نیست...» در اینجا نیز مجددا قانونگذار اسلامی رأفت به خرج داده و در ماده 114 قانون مجازات اسلامی مقرر داشته است که «...اگر جرایم فوق غیر از قذف با اقرار ثابت شده باشد، در صورت توبه مرتکب حتی پس از اثبات جرم، دادگاه می‌تواند عفو مجرم را توسط رییس قوه‌قضاییه از مقام رهبری درخواست کند.»

این همه را گفتیم تا کسانی که به فکر زدن دوربرگردان فرهنگی هستند بدانند که نیازی نیست که آنها جوجه کلاغ را رنگ کرده و جای قناری قالب کنند و چنانچه احکام الهی به درستی جاری شود اتقان و رحمت موجود در آن به قدری است که هیچ دوربرگردانی کارایی آن را نخواهد داشت.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:24 pm

یادداشت "عباس عبدی" در دفاع از آزاد شدن فروش مشروب نبوده است


تسنیم روز گذشته گمانه‌زنی درباره یادداشتی از عباس عبدی کرده بود که با بررسی بیشتر مشخص شد مطلب منتشرشده با محتوای یادداشت عبدی همخوانی نداشته است.
Image
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، روز گذشته آیت‌الله سید احمد خاتمی خطیب نمازجمعه تهران در بخشی از خطبه‌ها با اشاره به اینکه در یکی از روزنامه‌ها که از بودجه بیت‌المال تغذیه می‌کند، آمده که "شراب‌های قلابی بلای جان مردم شده، به همین دلیل باید خرید و فروش شراب، آزاد شود"، گفت: بنده به هیئت نظارت بر مطبوعات می‌گویم که "شما باید رصد و برخورد کنید، نه اینکه من در خطبه‌ها بگویم.
تسنیم روز گذشته گمانه‌زنی درباره مخاطب صحبت‌های امام جمعه تهران کرده بود که اعلام می‌کنیم برداشت صورت گرفته از یادداشت عباس عبدی با عنوان "دوربرگردان فرهنگی" در روزنامه ایران، دقیق نبوده و با محتوای مطلب آقای عبدی همخوانی ندارد.
با بررسی بیشتر این مطلب معلوم شد که نظر آقای عبدی در دفاع از نظر فرد یاده شده نیست بلکه در ادامه، این اظهارات فرد یادشده را "دوربرگردان فرهنگی" می‌داند.
صرف‌نظر از اینکه دیدگاه‌های آقای عبدی در حوزه فرهنگی تا چه حد قابل دفاع و تا چه حد قابل نقد است، اما از یادداشت منتشر شده نمی‌توان آزادشدن فروش مشروبات الکلی یا مجوز دادن به مراکز تست الکل را برداشت کرد.
به‌همین دلیل مطلب روز گذشته از خروجی تسنیم برداشته شد.

اگر قصدش نبوده و نگفته و فقط نقل قول كرده و خواسته چاره جويي شود براى جلوگيري از تلفات مشروب تقلبي اما هركه بخواند نتيجه مي گيرد كه بايد ممنوع نباشد و جايي باشد كه تست و يا عرضه شود و اين فرق چنداني با اباحه و مجاز شدنش ندارد؛ اين مثل انست كه گفت شود چون امارها نشان مي دهد كه خيلي از موارد تجاوزها منجر به قتل شده است بنابراين برا اينكه جلوگيري از جنايت قتل كطنيم بايد به رسميت بشناسيم تجاوز را و محلي باشد هر كسي خواست كسي را تجاوز كند ببرد انجا و قانوان هم خطري و محكومتي نباشد تا مجرمان تجاوز از ترسشان شخص تجاوز شده را نكشند!!!! ياداوري شود صاحب ان نظريه از مسؤولان امنيتي كشور در ديروز و رهبران اصلاحات امروز مي باشد لعنة الله عليهم اجمعين
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:26 pm

احتمالا پرونده انتخاب شهردار تهران به هیات حل اختلاف ارسال خواهد شد


صحبت‌های بی‌پرده الویری در باره صدور حکم حناچی: وزارت کشور برای صدور حکم شهردار تا 4 آذر مهلت دارد| از نظر اطلاعات سباه مشكلي ندارد اما از نظر وزارت اطلاعات مشکل حناچی برای شهردار شدن برادرش است كه جزو منافقين در خارج است با همه اينها خودش از بجه هاى جهاد سازندكي و 4 سال در جبهه بوده و خانواده مذهبي است

Image
رئیس شورای عالی استان‌ها درباره عدم صدور حکم حناچی به عنوان شهردار تهران گفت: وزارت کشور 10 روز کاری تا 4 آذر مهلت دارد نسبت به صدور حکم اقدام کند در غیر این صورت این موضوع در هیات حل اختلاف مطرح می‌شود.
آفتاب‌‌نیوز :
مرتضی الویری در حاشیه یازدهمین اجلاس شورای عالی استان‌ها در جمع خبرنگاران درباره صدور حکم حناچی به عنوان شهردار تهران از سوی وزارت کشور اظهار داشت: 10 روز کاری وزارت کشور مهلت دارد نسبت به صدور حکم حناچی به عنوان شهردار اقدام کند و بنابراین با حذف روزهای پنج‌شنبه و جمعه وزارت کشور تا روز یکشنبه فرصت قانونی دارد که حکم شهردار تهران را صادر کند.

وی افزود: اگر تا آن موقع حکم صادر نگردد شورای شهر می‌تواند در انتخاب خود تجدیدنظر کند و یا موضوع را به هیات حل اختلاف ارسال کند و با توجه به اینکه شورای شهر درباره حناچی مصر است و آن را گزینه اصلی می‌داند بنابراین پرونده انتخاب شهردار به هیات حل اختلاف ارسال خواهد شد.

الویری در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه علت عدم صدور حکم تاکنون چه بوده است گفت: تنها علتی که درمورد حناچی وجود دارد این است که سی و چند سال پیش یکی از برادران حناچی از کشور خارج شده و با گروهی همکاری می‌کند و هیچ علت دیگری به غیر از این پیدا نکرده‌اند.

وی افزود: در حال حاضر بسیاری از مقامات کشور اعضای خانواده‌شان خارج از کشور زندگی می‌کنند و بعضا دچار بعضی از مشکلات نیز شده‌اند؛ بنابراین ما این استدلال را قبول نداریم و در قانون نیز چیزی در این زمینه وجود ندارد.

رئیس شورای عالی استان‌ها افزود: از وزارت اطلاعات به صورت غیررسمی اعلام کردند که حناچی به دلیل حضور برادرش در گروهک مجاهدین خلق حکمش هنوز صادر نشده است ولی از اطلاعات سپاه اعلام کردند که مشکلی در پرونده‌اش ندیده‌اند.

وی افزود: حناچی 4 سال در جبهه بوده است و در کارهای سازندگی جبهه مانند ساختن پل نقش اساسی داشته و در یک خانواده مذهبی بزرگ شده است و به نظر ما هیچ مشکلی برای تایید صلاحیت وجود ندارد.

منبع: خبرگزاری فارس
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:27 pm

.
.
احوال پيشرفتهاى نظامي يا تكنولوژيك (دخيل در تشخيص و تحليل)

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:28 pm

چین، خورشید مصنوعی ساخت!


محققان چینی یک خورشید مصنوعی ساخته اند که دمای آن به ۱۰۰ میلیون درجه سانتیگراد می رسد و می تواند هیدروژن را به انرژی تجدیدپذیر ارزان تبدیل کند.

به نقل از نیواطلس، چین یک خورشید مصنوعی ساخته که دمای آن به ۶ برابر هسته خورشید می شود.
Image
این دستگاه در حقیقت یک راکتور است که فرایند خورشید را تقلید می کند و بخشی از پروژه ای است که هیدروژن را به انرژی تجدیدپذیر و کم هزینه تبدیل می کند.

دمای خورشید مصنوعی برای نخستین بار در هفته جاری به ۱۰۰ میلیون درجه سانتیگراد (۱۸۰ میلیون درجه فارنهایت) رسید که نقطه عطفی در این پروژه است. دانشمندان معتقدند همجوشی هسته ای در این دما اتفاق می افتد.

این درحالی است که دانشمندان سراسر جهان برای ساخت نخستین راکتور همجوشی هسته ای واقعی جهان در حال رقابت با یکدیگر هستند.

این پروژه منبع نامحدودی از یک انرژی پاک را ایجاد می کند که به اعتقاد دانشمندان می تواند زمین را از تغییرات آب و هوایی نجات دهد.

به هرحال دانشمندان در Hefei Institute of Physical Science اعلام کردند دمای این راکتور به ۱۰۰ میلیون درجه سانتیگراد رسیده است. این درحالی است که دمای هسته خورشید ۱۵ میلیون درجه سانتیگراد است.
*مهر
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:29 pm

ساخت "تانک جدید پرتاب آتش" در روسیه


Image
سیستم جدید پرتاب اتش "سولنتسه پک" برزو رسانی می شود.
به گزارش اسپوتنیک، ارتش روسیه نسخه جدیدی از سیستم پرتاب آتش "Solntsepek" را دریافت خواهد کرد.
متخصصان روسی در حال توسعه نسخه جدید و بروز شده از سیستم تاس-1 آ هستند. به گفته یک منبع آگاه در صنایع دفاعی نه تنها دستگاه و ماشین تغییر خواهد یافت، بلکه ویژگی های مهمات نیز تغییر خواهد کرد.

سیستم می تواند 24 سلاح گرمافشاری (ترموباریک) را در فاصله تا 6 کیلومتری پرتاب کند کند. منطقه تحت پوشش این سیتسم 4 هکتار است.
ولادیمیر لپین، رئیس شرکت تکنوماش اظهار داشت که با پرتاب اتش از سوی این سیستم "هیچ چیز زنده نخواهد ماند، و حتی تقریبا غیرممکن است حتی از اشیا محافظت شده در برابر آتش پنهان شوند".
ارتقای این سیستم در سال 2001 تصویب شد. نسخه ارتقا یافته آن با سیستم هدایت اتوماتیک از سال 2018 به ارتش روسیه وارد شده است. برای بروز رسانی این سیستم از شاسی تانک T-72 استفاده می کند. در طول جنگ نظامی در سوریه این سیستم مورد استفاده قرار گرفته شده است.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:30 pm

.
احوال قوميتها، اتباع مذاهب، مسالك و اديان ديگر / زندانيان تبعيديان در ايران

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:31 pm

معلمان ایران برای دومین روز در کلاس‌های درس حاضر نشدند


دور تازه اعتصاب معلمان در ایران، امروز چهارشنبه ۲۳‌ آبان وارد دومین روز خود شد.
دومین اعتصاب سراسری معلمان ایران با فراخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران از سه شنبه ۲۲ آبان ماه آغاز شد.
این شورا اعتصاب روز گذشته را "موفق" توصیف کرده است.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در گزارشی گفته در روز نخست، صدها معلم در بیش از ۵۰ شهر و ده‌ها روستا به این اعتصاب پیوسته‌اند. یزد، قزوین، مریوان، اسلام‌آباد غرب، و سقز از جمله این شهرها هستند.

در این اعتصاب، معلمان از حضور در کلاس‌ها خودداری کرده‌اند و با حضور در دفاتر مدارس، پلاکاردهایی اعتراضی در دست گرفته‌اند.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان از معلمان معترض خواسته بود مطالبات خود، نام مدرسه و شهرشان را بر روی پلاکاردی بنویسند.
آزادی معلمان زندانی، رفع تبعیض، بهبود وضعیت معیشتی، افزایش دستمزد و توقف طرح پولی‌سازی مدارس از جمله مطالبات اصلی معلمان بود.
شورای هماهنگی خواسته‌ها و مطالبات معلمان را کاملا "بر حق" و مطابق با اصول قانون اساسی دانسته و در اطلاعیه‌ای بر روی کانال تلگرامی‌اش نوشته "قوه قضاییه در حکمی قانونی بودن تحصن را تایید کرده است".

نخستین دور اعتصاب هماهنگ معلمان در ایران روزهای ۲۲ و ۲۳ مهرماه امسال برگزار شد.
این اعتصاب هم با فراخوان و همکاری شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران برگزار شده بود.
شورای هماهنگی خود را مجموعه‌ای متشکل از نهادهای "صنفی، قانونی و مجوزدار" معرفی می‌کند.
پس از برگزاری نخستین دور اعتصاب سراسری معلمان، گزارش‌هایی درباره بازداشت و اعمال فشار بر شماری از معلمان و فعالان صنفی از سوی نهادهای امنیتی و قضایی منتشر شد.
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در اوسط مهرماه ۹۶ و در آستانه شروع نخستین دور اعتصاب سراسر معلمان با انتقاد از حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران گفته بود "آیا رئیس جمهوری در قبال عمل نکردن به اصول قانون اساسی نباید پاسخگو باشد".
محمد بهشتی لنگرودی، روح‌الله مردانی، محمد حبیبی، عبدالرضا قنبری‌، و اسماعیل عبدی از جمله معلمانی هستند که همچنان در بازداشت به سر می‌برند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:34 pm

معركه و بلواي سر تماشاي فوتبال توسط زنان


اين تقدس نماييها در حالي است كه تلويزيون حكومت مرتبا برنامه هاى مختلط زن و مرد و خنديدن و قهقه با هم و مصاحبه زن با مرد و مصاحبه مرد با زن وووووو را ترويج مي كند = اگر شما اينقدر مقدس و متدين هستيد كه ديدن فوتبال مردان توسط زنان را برنمي تابيد چرا ان اميختنها را را ترويج و مردم را به ان وا مي داريد = اين است نفوذ دشمن زير نقاب قلابي

روایتی از دختران پشت استادیوم آزادی؛ از ساعت‌ها صف تا تهدید به خورده شدن توسط گرگ‌ و رها شدن در اتوبان
حدود 200 زنی که مانده بودند همچنان تهدید می‌شنیدند و التماس می‌کردند.
عصر ایران، فاطمه صابری- «اگر تا چند دقیقه‌ی دیگر از اینجا نروید گرگ‌هایی که بالای محوطه جنگلی ورزشگاه آزادی هستند شما را می‌خورند!» این شاید عجیب‌ترین تهدید در نوع خود برای دور کردن زنان علاقه‌مند به فوتبال از ورزشگاه آزادی، ساعتی قبل از آغاز فینال لیگ قهرمانان آسیا بین پرسپولیس و کاشیما انتلرز ژاپن بود.
گوینده جمله یکی از ده‌ها مردی بود که وقتی با درخواست‌های ملتمسانه دختران برای کمک به باز کردن درِ ورزشگاه آزادی مواجه می‌شدند می‌گفتند سمتی ندارند و کاره‌ای نیستند اما دقایقی بعد با لحنی خشن و تحکم‌آمیز از زنان می‌خواستند که از جلوی ورزشگاه به خانه بروند.
مهربان‌ترینشان در مقابل اشک‌های مهارنشدنی دخترانی که از صبح روز شنبه ساعات طولانی مقابل درهای بلند ورزشگاه آزادی با تابلوی ایست مواجه شده بودند این بود« چند متر بروید بالاتر، سالن ایرانیان کنارهم بنشینید و بازی را به‌صورت پخش مستقیم تماشا کنید.»

از این زنان تا آن زنان
دختران طرفدار پرسپولیس که حدود 200 تَن بودند اما بنای رفتن نداشتند. 140 زن یک هفته قبل از فینال با نام و نشان رسمی از سوی کانون هواداران پرسپولیس پیگیر ورودشان به ورزشگاه آزادی بودند. آنان دل‌خوش بودند که مدیران باشگاه در جریان امور هستند و در شبکه‌های اجتماعی هم به‌صورت محدود فراخوان حضور در ورزشگاه منتشرشده بود.
Image
هرچند به دلیل ظرفیت اندک زمان ثبت‌نام کم بود. بااین‌حال آن‌ها به‌شدت معتقد بودند که تفاوت میان آن‌ها و زنانی که به «گزینشی» معروف شده‌اند از زمین تا آسمان است. چون این زنان سال‌ها با پیگیری بازی‌های پرسپولیس و با نام و نشان و حضور مقابل ورزشگاه‌ها و تمرینات تیم، خود را هوادار حرفه‌ای پرسپولیس معرفی می‌کردند و نه وابستگان سببی و نسبی مسئولان و کارمندان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال. این زنان فقط از تهران در ورزشگاه حضور نداشتند؛ تعدادی از آن‌ها با هزینه شخصی و به جان خریدن مشکلات فراوان از بندرعباس، فارس، اصفهان، خراسان، خوزستان، گیلان، مازندران، البرز و روستاهایی که حدود 1000 کیلومتر با ورزشگاه فاصله داشتند راهی «آزادی» شده بودند. آنها امیدوار بعد از حدود 37 سال ممنوعیت رسمی، ورزشگاه آزادی پذیرایشان باشد.
2 کیلومتر پیاده روی به امید رسیدن به یک درِ باز
کانون هواداران پرسپولیس به آن‌ها وعده داده بود برای ورودشان به ورزشگاه تلاش می‌کند و با فدراسیون فوتبال هم دراین‌باره رایزنی کرده است. هرچند که تا آخرین لحظه مجوزی برای ورود به ورزشگاه به آن‌ها نشان داده نشد؛ اما اکثر زنانی که یک هفته به شوق دیدن حساس‌ترین بازی تاریخ باشگاهشان شب را به روز رسانده بودند با هم قرار گذاشتند روز شنبه 19 آبانماه قبل از آنکه عقربه‌های ساعت به 12 ظهر برسد خود را به حوالی ورزشگاه آزادی برساندند؛ مانند مردانی که ورودشان به ورزشگاه آزادی از درِ غربی استادیوم بود حدود 2 کیلومتر پیاده‌روی کردند و با فضای عجیب محدوده‌ی ورزشگاه آشنا شدند.
صدها فروشنده سیار مواد غذایی و اقلام هواداری برای آنان که سال‌ها فیلم و عکس‌های این مکان محبوب را دیده بودند مانند ورق زدن یک آلبوم خاطرات قدیمی بود. آن‌هم در لحظاتی که شرایط ورودشان به ورزشگاه روشن نبود و آن‌ها ترس، شوق و التهاب را با هم تجربه می‌کردند. نکته‌ی امیدآفرین برایشان لبخند و حمایت مردان طرفدار پرسپولیسی هنگام دیدن زنان مضطرب بود.
بعد از چند بار تغییر مکان، اکثر زنان شانس ورود به ورزشگاه آزادی را ورودی هتل المپیک دیدند. جایی که تعدادی از همراهانشان از حوالی ساعت 9 صبح در محوطه وسیع آن جمع شده بودند.
مدیریت مردانه و تقسیم زنان به 3 گروه
ورودی هتل المپیک اما تنها شاهد حضور دخترانی با عنوان «کمیته همیار سرخ» که با مقنعه‌های قرمز از هواداران دیگر تفکیک ‌شده بود، نبود. تا عقربه‌های ساعت به 3 بعدازظهر برسد تعداد دخترانی که از طریق شبکه‌های اجتماعی تصاویر حضور زنان گزینش شده بروی سکوهای ورزشگاه آزادی را دیده و راهی آزادی شده بودند به بیش از 200 تَن رسید. این زنان که به امید باز شدن درِ ورزشگاه مقابل این مجموعه قدیمی جمع شده بودند کنار هم نبودند.

حدود نیمی از آن‌ها قبل از ساعت 12 بدون دردسر وارد محوطه هتل المپیک شده بودند و تعداد دیگر بیرون در هتل، دقایق را می‌شماردند و برای متولیانی که با لباس فرم و غیر فرم مقابلشان رژه می‌رفتند یا بروی صندلی‌هایشان نشسته بودند برای حق ورود به ورزشگاه استدلال می‌کردند؛ اما گویا قرار نبود در فلزی بزرگ برای آن‌ها باز شود.

Image
آن‌ها مامور بودند در را برای زنانی باز کنند که از قبل حضورشان هماهنگ شده بود. زنانی که از وزارتخانه‌ها و ادارات مختلف دولتی و غیردولتی صرفا با هدف نشستن برروی صندلی ورزشگاه برای «سان» دیدن رئیس فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا گلچین شده بودند. عبور آسان و بدون دردسر این زنان بارها خشم زنانی که با پرچم و نمادهای هواداری ساعت‌ها بیرون ورزشگاه سرپا بودند را برانگیخت. زنانی که روز شنبه از سوی مردان تصمیم گیر به سه دسته‌ی زنان گزینشی، زنان منتخب کانون هواداران باشگاه پرسپولیس و زنانی که بدون هماهنگی و یا خرید بلیت خواستار ورود به آزادی بودند، تقسیم‌شده بودند.

در میان زنان دو دسته‌ی آخر که ساعت‌ها بیرون ورزشگاه منتظر صدور دستور ورود بودند از دختر 4 ساله تا زن 65 ساله حضور داشت. از معلم و روزنامه‌نگار تا کارگر و کتابدار و مهماندار و دانش‌آموز و زن دست‌فروش. از کسانی که با شنیدن هر تشر چند گام به عقب می‌رفتند تا دخترانی که چشم در چشم ماموران تلاش داشتند با استدلال و حتی گریه از حق ورودشان به ورزشگاه دفاع کنند و البته معدود زنانی که تلاش داشتند حقشان را با فحاشی بگیرند و مدام تاکید داشتند؛ «چیزی از مردان ورزشگاهی کم نداریم»

هر چه که بود تا 3.5 ساعت قبل از آغاز بازی فینال نیمی از زنان بیرون در اصلی ورزشگاه آزادی بودند و نیمی دیگر در محوطه در غربی که با اولین گیت فاصله‌ای نسبتا طولانی داشت.

وقتی اولین درِ ورزشگاه برروی دختران پرسپولیسی باز شد
دختران پشت میله بارها تلاش کردند با منطق و استدلال از عشق‌شان به فوتبال و پرسپولیس بگویند و هدف خود را از ورود به ورزشگاه برای افراد رودررویشان توضیح دهند. کسانی که می‌گفتند تصمیم گیر نیستند اما محکم‌ترین مانع برای ورود دختران به ورزشگاه بودند. هرکسی که پشت میله‌های بلند بود مخاطب قرار می گرفت؛ از مردی با لقب «طاهری» تا سربازان وظیفه و صاحبان ده‌ها جفت چشمی که مشغول رصد حرکات دختران علاقه‌مند به فوتبال بودند. دختران برای ورود التماس می‌کردند و از افراد پشت در که ناامید می شدند به رابط هواداران پناه می بردند. تا آنها هم چند دقیقه یک‌بار به زنان خسته از ساعت‌ها معطلی توضیح دهند؛ آرامش خود را حفظ کنید ما در حال رایزنی برای ورود هستیم.

هر ساعت بر تعداد زنان پشت در افزوده می‌شد. تا کار مردانی که از داخل مجموعه با هدفی نامشخص از دختران علاقه‌مند به ورود فیلم و عکس می‌گرفتند دشوارتر شود. البته دوربین دیگری هم برای تهیه گزارش ممنوعیت ورود به ورزشگاه کنار زنان علاقه‌مند به فوتبال وجود داشت که متعلق به شبکه تلویزیونی الجزیره قطر بود. آن‌ها مجبور شدند در مدت‌زمان استقرارشان دست‌کم مجوزشان را به 6 ارگان مختلف نشان دهند و پاسخگوی چون‌وچراهایشان باشند.
Image
شاید حضور دوربین‌های همین شبکه یا بازتاب فیلم و عکس‌های دختران پشت در مانده در برخی پایگاه‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی و همچنین پیگیری‌های نمایندگان دختران فوتبال دوست با تصمیم گیران باعث شد که حوالی ساعت 16 در ورودی هتل المپیک برروی زنان فوتبال دوست باز شود تا آن‌ها وارد محوطه ورزشگاه آزادی شوند. اگر شنونده‌ای بی‌خبر از ماجرا فریاد شادی بیش از 200 زن فوتبال دوست را بعد از بازگشایی این در می‌شنید تصور می‌کرد که گل قهرمانی پرسپولیس در آسیا وارد دروازه کاشیما انتلرز شده است.
فریاد شادی این زنان اما دیری نپایید و بعد از حدود نیم ساعت به صف کردن زنان علاقه‌مند به فوتبال پشت نرده‌های بلند فلزی دیگر که قرار بود به اولین گیت ورودی ورزشگاه ختم شود، آنان دریافتند که مجوز ورودشان به ورزشگاه صادر نشده است.
راهکار زنان به‌جز تشکیل صف و صحبت با ماموران و افرادی که به نظر نقشی در عدم ورودشان داشتند، دمیدن در شیپور و سر دادن شعارهای کاملا مسالمت‌آمیز برای ورود به ورزشگاه بود؛ اما گذشت زمانی حدود یک ساعت و سردرگمی‌ها باعث طاق شدن طاقت تعدادی از زنان شد. آن‌ها با دمیدن در شیپور و تکان دادن نرده‌های فلزی خواستار باز شدن زنجیرهای بسته بر در ورزشگاه بودند. ماجرایی که هم ماموران را یک گام دیگر به داخل جمعیت زنان کشاند و هم یکی از زنانی که گفته می‌شد ارتباطی با وزارت ورزش دارد را به جمعشان آورد تا به دختران اطمینان دهد «اگر سکوت کنند و بی‌نظم نباشند»، آقای سلطانی فر وزیر ورزش مجوز وردشان به ورزشگاه را اخذ می‌کند. او هرگر به روشنی توضیح نداد که این مجوز قرار است از کجا و با امضای چه کسی صادر شود؛ آنهم ساعتی قبل از آغاز یک بازی بین المللی.

تنش، اعتراض و اشک‌های دختر 6 ساله
اما حدود 8 ساعت سرپا ماندن بدون آب و غذا و سرویس بهداشتی و شنیدن وعده و پرخاش و دیدن اشک و آه و لعنت و خبرهای هیجان‌انگیز داخل ورزشگاهی که با حضور حدود 80 هزار تماشاگر پرسپولیس قرمز شده بود، ماجرایی نبود که با آرامش گره بخورد. وقتی عقربه‌های ساعت از 6 عصر عبور کرد و به زمان بازی پرسپولیس نزدیک شد اشک‌ها، شعارها و شیپورها و تکانه‌های درِ زنجیر شده، کنار مذاکرات نفرات این‌سو و آن‌سوی دیوار با متولیان نامرئی اما پرقدرت، اوج گرفت.

نتیجه اما نه ورود به ورزشگاه که درخواست بی‌سیمی یکی از افسران برای حضور چند موتورسوار برای پراکنده کردن دختران از مقابل در ورودی بود.
مامورانی که البته اغلب هنگام صحبت با دختران حق را به آن‌ها می‌دادند و می‌گفتند فقط مجری دستورات هستند و نه تصمیم گیر.

آن‌ها به زنان فوتبال دوست می‌گفتند که تک سکوی حدود هزار نفری درنظر گرفته شده برای زنان با حضور خانم هایی که اغلب مهمانانی ویژه هستند پر شده است و جایی برای نشستن دختران پشت در استادیوم نیست. این موضوع البته در تماس‌های دختران علاقه‌مند با بعضی زنان هوادار داخل ورزشگاه تائید نمی‌شد و آن‌ها می‌گفتند روی سکوها جا برای حضور بیش از 100 زن دیگر هم وجود دارد.

درِ ورزشگاه اما به دلایلی که هرگز مشخص نشد تا قبل از آغاز بازی باز نشد حتی وقتی دختر 6 ساله‌ای که کلاه هواداری پرسپولیس را بر سر داشت با گریه به ماموران التماس می‌کرد که «آقا خواهش می‌کنم در را باز کنید.»

با تاریک شدن هوا ده‌ها مردی که کسی عناوین شغلی‌شان را نمی‌دانست درصدد بودند تا دختران را برای بازگشت به خارج از ورزشگاه راضی کنند. آن‌ها گاهی در جلد پدران و برادران دلسوز فرو می‌رفتند و با گفتن جملاتی مانند «دست ما نیست وگرنه مشکلی نداریم.» آغاز می‌کردند و به تهدید به بازداشت تا خورده شدن زنان توسط گرگ‌های محدوده جنگلی مجموعه آزادی با تاریک شدن هوا می‌رسیدند! هرچند گوش اکثر دختران به این صحبت‌ها بدهکار نبود و هدفی نداشتند مگر نشستن روی صندلی‌های جایگاه زنان. البته تعدادی از زنان هم دقایقی قبل از آغاز سوت بازی ناامیدانه و با چشمانی اشک‌بار محوطه آزادی را ترک کردند تا از دری که امیدوارانه عبور کرده بودند بی‌نتیجه بازگردند. دری که تعداد زیادی زن فوتبالدوست دیگر بی خبراز اتفاقات داخل مجموعه، ملتمسانه درخواست باز شدنش را برای رفتن به‌سوی ورزشگاه آزادی می‌کردند.

سوگواری برای از دست دادن حساس‌ترین بازی تاریخ پرسپولیس
حدود 200 زنی که مانده بودند همچنان تهدید می‌شنیدند و التماس می‌کردند برای وارد شدن به ورزشگاهی که از صبح متولی در ورودی‌اش را ده‌ها ارگان از دادستانی و نیروی انتظامی و حراست مجموعه و حراست وزارت ورزش و مسئولان فدراسیون و فیفا معرفی کرده بودند. با شروع شدن بازی تعداد زیادی از دختران هوادار پرسپولیس که سال‌ها منتظر رسیدن تیم موردعلاقه‌شان به فینال مهم‌ترین بازی آسیایی بودند برروی زمین نشسته و مانند عزیز ازدست‌داده‌ها سوگواری می‌کردند.

گریه‌هایی که البته از صبح گونه‌هایشان را تر کرده بود و باعث تعجب اکثر مردان درگیر با ماجرا شده بود‌. مردانی که گاه با جملاتی مانند «دختران را چه به فوتبال، به شما چی می رسه؟ به همسر و خانواده‌تان برسید» روحشان را خراش داده بودند.
Image
آخرین حقه برای پایان دادن به تجمع دختران علاقه مند به فوتبال
دختران ناامید از دیدن بازی فینال پرسپولیس با گذشت حدود 10 دقیقه از بازی شنونده صحبت‌هایی بودند که باورش برایشان دشوار بود؛ اما دقایقی بعد مشاهده کردند که 4 اتوبوس در محوطه پارک کردند و ماموران از دختران درخواست کردند که سوار اتوبوس شوند تا به گیت ورودی منتقل شوند. زنان ناباورانه و در شرایطی که بعضی‌شان با هل دادن یکدیگر باعث زمین خوردن هم و درگیری می‌شدند سواراتوبوس‌ها شدند.
3 اتوبوس بیش از ظرفیت صندلی سرنشین سوار کردند و در آخرین اتوبوس حدود 20 زن هیجان‌زده سوار شدند. دو اتوبوس طبق وعده‌ای که داده بودند به سمت گیت‌های ورود به ورزشگاه رفتند اما راننده دو اتوبوس دیگر در حرکتی ناگهانی دور زده و راه خروج از ورزشگاه را پیش گرفتند. زنان حاضر در اتوبوس با فریاد و خواهش درخواست بازگشت و یا توقف کردند اما راننده به راهش ادامه می‌داد.
صدای اعتراض و ایجاد سروصدا جوی متشنج را در اتوبوس ها به وجود آورده بود. عده‌ای تهدید به شکستن شیشه‌ی اتوبوس و پریدن به بیرون کردند و برخی بدوبیراه خود را نثار آخرین فرد حُقه زننده یعنی راننده اتوبوس کردند. دقایقی بعد دو اتوبوس با فاصله کمی از هم توقف کردند اما نه مقابل گیت داخل ورزشگاه که در حاشیه اتوبان تهران – کرج!

راننده اتوبوسی که شیپور را بر سر دختر 15 ساله خُرد کرد
حدود 80 تا 90 دختر خشمگین از ساعت‌ها التماس و گریه برای ورود به ورزشگاه مبهوت در حاشیه اتوبان رها شده بودند. بگوومگوهای برخی از دختران معترض به برخورد فیزیکی با راننده یکی از اتوبوس ها کشیده شد. راننده یکی از دو اتوبوس در مقابل شنیدن جملات اعتراضی که با فحاشی هم همراه بود با گرفتن شیپور یک زن آن را بر سر دختر 15 ساله‌ای که با لباس فرم مدرسه در ورزشگاه حاضر شده بود خُرد کرد. دختری که گوینده جملات گزنده نبود و با گذشت چند روز از ماجرا در شوک این اتفاق و رفتار زننده راننده اتوبوس با خود مانده است.

ماجرای عجیب زنانی که در حاشیه اتوبان رها شدند
دقایقی طول کشید تا دخترانی که حوالی ساعت 7 عصر پاییزی که هوا کاملا تاریک می شود به خود بیایند و متوجه معامله عجیب و دروغین با خود شوند. اکثر آن‌ها برای اولین بار در زندگی‌شان در آن مکان حضور پیدا کرده بودند، ساعت‌های طولانی انتظار باعث تمام شدن شارژ موبایل بعضی‌شان شده بود و تعدادی از آن‌ها هم دوست یا یکی از اعضای خانواده‌شان را در شلوغی‌های سوار شدن به اتوبوس‌ها گم‌ کرده بودند و نمی دانستند دقیقا باید چه تصمیمی بگیرند.

بغض و گریه و بعضا ناسزا و نفرین تنها سلاح دخترانی بود که از ساعات اولیه صبح روز شنبه 19 آبان ملتمسانه خواستار ورود به ورزشگاه بودند اما ساعت حوالی 7 عصر با دروغی بزرگ به بیرون از ورزشگاه پرت شده بودند.

تعدادی‌شان در حاشیه اتوبان نشستند و شروع به گریه کردند. برخی مسیر عکس ورزشگاه را در پیش گرفتند و برخی هم دل به دریا زدند و توانستند به خودرویی برسند و از راننده بخواهند آن‌ها را به‌جایی برساند که تلویزیون داشته باشد و حداقل بتوانند نیمه دوم بازی حساس پرسپولیس و کاشیما انتلز ژاپن را ببینند.

زنان گزینشی؛ برای دیدن کنسرت آمدیم نه فوتبال
اما دختران بی‌خبری که سوار دو اتوبوس اولی شده بودند قبل از آنکه داور سوت پایان نیمه اول را به صدا دربیاورد خوشحال از نتیجه دادن زحماتشان با فراموشی رنج‌های چندساله وارد آزادی شدند و دقایقی به ابهت ورزشگاه خیره ماندند. در میان این دختران نفراتی حضور داشتند که فیلم و عکس های اعتراضی و سراسر بغض و گریه شان پشت در ورزشگاه در شبکه های اجتماعی هزاران بار دست به دست شده بود و واکنش های زیادی را برانگیخته بود.
برخی‌ از زنان دو اتوبوس وارد شده به ورزشگاه هم بعد از تماس تلفنی با دوستان دو اتوبوسی که اجازه ورود به ورزشگاه را پیدا نکرد، شدند با چشمانی گریان از ورزشگاه بازگشتند تا رفیق نیمه راه نباشند.
زنان پرسپولیسی که وارد استادیوم شده بودند البته به دلیل عدم تجربه‌ی کافی و کم تعداد بودن زنان فوتبالی روی صندلی‌ها تا پایان بازی فرصت تشویق هماهنگ تیم پرسپولیس را پیدا نکردند و گروه گروه تماشاگر زن، شیپور خود را می‌زد و بدون ریتم خاص، هیجان‌زده شعارهایی که سالها شنیده بودند را سر می‌داد.

دختران پرسپولیسی تا قبل از سوت پایان بازی مشاهده کردند به جز تعداد معدودی از تماشاگران زن، مابقی‌ که صندلی‌های ورزشگاه را به اشغال خود درآورده بودند نسبتی با فوتبال و هواداری ندارند. در جمعشان از کارمندان و معاونان زن وزارتخانه‌ها گرفته تا بیش از 100 کارمند زن هلال‌احمر حضور داشتند. زنانی که به‌جز حضور دستوری، معترضانه چند دقیقه یک‌بار می‌گفتند وقتشان تلف‌شده است و آن‌ها به هوای کنسرت «بهنام بانی، گروه لیان و رضا صادقی» در ورزشگاه حاضر شده بودند و نه فوتبال که از نظرشان حوصله سر بَر بود.

حوصله تعدادی از آن‌ها البته آن‌قدر نکشید که تا پایان بازی در ورزشگاه بمانند. بعدازآنکه روسای فیفا و FAC از جایگاه آن‌ها سان دید و بر حضور «خودجوش زنان» در ورزشگاه صحه گذاشته شد، تعداد زیادی از آن‌ها راه خروج ورزشگاه را در پیش گرفتند تا سوار بر سرویس اداره یا اتومبیل‌های شخصی‌شان «آزادی» را ترک کنند و به اتوبان تهران-کرج برسند. جایی که ده‌ها دختر هوادار پرسپولیس سوگوارِغرور خُرد شده و «آزادی» دریغ شده سردر گریبان، بودند.

دخترانی که با گذشت یک هفته از ماجرا همچنان منتظر توضیحات مقامات مسئول درباره برخوردهای غیر قانونی با خود هستند. این که چرا در همان ساعات اول هیچ مقام مسئولی در جمعشان حاضر نشد و محترمانه درباره وضعیت ورود یا عدم ورود به ورزشگاه توضیح نداد.

اگر ادعای پر شدن سکوی ویژه زنان وجود داشت چرا با ارائه مدرک به زنان پشت در مانده تلاش نکردند محترمانه آنان را قانع کنند؟

توجیه ساعت ها معطلی و وعده دادن به زنانی که جرمشان علاقه به فوتبال است چه بود؟ اتوبوس هایی که بعد از آغاز مسابقه زنان فوتبالدوست را سوار کردند متعلق به کدام ارگان و با دستور چه کسانی درهایشان را باز کردند؟

با دستور چه ارگانی دختران علاقه مند به فوتبال با رفتاری غیر اخلاقی در حاشیه اتوبان رها شده و توسط رانندگان با الفاظ و رفتار غیراخلاقی تحقیر شدند؟
کدام نهاد هزینه‌ی تبعات سوء چنین رفتارهایی با زنانی که هدفی جز نشستن روی سکوهای ورزشگاه آزادی را نداشتند، می‌پردازد و برای عدم تکرار آن تلاش می‌کند؟
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:35 pm

اعتراض ۴۱ نماینده مجلس به وزیر علوم، در پی برهم زدن سخنرانی علیرضا بهشتی در دانشگاه اصفهان


چکیده : متعاقب بر هم زدن سخنرانی علیرضا بهشتی فرزند شهید آیت الله دکتر بهشتی در برنامه دانشجویی «من بهشتی هستم» در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، چهل و یک نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعتراض خود به این رفتار هنجارشکنانه را در تذکر کتبی به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، به هیات رییسه مجلس ارائه کردند تا در جلسه علنی روز سه شنبه در صحن مجلس شورای اسلامی قرائت شود

متعاقب بر هم زدن سخنرانی علیرضا بهشتی فرزند شهید آیت الله دکتر بهشتی در برنامه دانشجویی «من بهشتی هستم» در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، چهل و یک نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعتراض خود به این رفتار هنجارشکنانه را در تذکر کتبی به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، به هیات رییسه مجلس ارائه کردند تا در جلسه علنی روز سه شنبه در صحن مجلس شورای اسلامی قرائت شود.
هفته‎ی گذشته جلسه «من بهشتی هستم» با حمله گروه های فشار و بسیج دانشجویی ناتمام ماند تا علیرضا بهشتی، پسر شهید بهشتی، نتواند درباره اندیشه‌های شهید بهشتی درخصوص قانون اساسی صحبت کند. این برنامه در سه روز برگزار شد. دو روز اول، مشکلی نداشت و افرادی مانند فرشاد مؤمنی و محمدرضا بهشتی –دیگر پسر شهید بهشتی– توانستند در فضایی آرام، نقطه نظرات خود را با شنوندگان در میان بگذارند؛ اما پیش از این دو روز آرام، خط‌و‌نشان‌ها برای لغو سخنرانی علیرضا بهشتی شروع شده بود.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:35 pm

دعوت دانشجویان اصولگرا از رهبر برای حضور و پاسخگوئی در دانشكاه تهران!!!


تصوير
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:37 pm

اقوام شناسي ج.ا.ايران = كوليها
غربتی‌های تهران از کجا آمده‌اند؟
تبعید به نوبنیاد
زندگی غربت‌ها آن سوی ریل قطار


بخشی از دارایی‌شان در اتاقی که بوی تعفن می‌دهد نگهداری می‌شود. یکجا نشین هستند اما خودشان را غربت معرفی می‌کنند. مثل همنوعان‌شان که در تهران به غربتی معروفند.
00:0006:54
کد ویدیو عصر ایران؛ زینب کریمی و حسن ظهوری ــ‌ می‌گویند قرن‌ها کار غربتی‌ها نوازندگی و دوره‌گردی بوده‌است. داستان‌های زیادی درباره این‌که چرا اکنون در ایران زندگی می‌کنند وجود دارد. مانند آنچه درباره بهرام گور می‌گویند؛ شاه ساسانی که قومی از رامشگران هندی را از کابل به ایران آورد تا سور و سات شادمانی مردمان این سرزمین شوند. هم‌او که بعدها خشم‌اش دامنگیر رامشگران شد و در بیابان‌های شیراز رهایشان کرد. کابلی، کولی و یا لولی صدایشان می‌کردند. حالا آن‌ها فقط در شیراز نیستند، از سیستان و بلوچستان تا کرمان و فارس و تهران و البته در مازندران زندگی می‌کنند. بیشترشان اما این‌جا جمع شده‌اند. شهرک نوبنیاد، در ۳ کیلومتری ساری در مرکز استان مازندران.

می‌گفتند کولی‌ها هنرمندان محبوبی بودند. امروز اما غربتی و منفور هستند. محل زندگی‌شان پشت این خطوط ریلی‌است. خط راه‌آهن تهران ساری. نه این‌که خودشان آمده باشند، سال‌ها پیش آن‌ها را از شهر ساری به این‌جا کوچ داده‌اند. به جایی که کوجی محله گفته می‌شد. یعنی محله آدم‌های دغل و خلافکار. بعدها نام‌اش نوبنیاد شد.
ساکنان این شهرک قبلا آهنگر و نوازنده بودند. ۲۰ سال پیش آن‌ها را با کوچ اجباری از ساری به اینجا آوردند و محرومیت‌ها هم آغاز شد. اعتیاد تک‌تک خانواده‌هایشان را درگیر کرد و کوجی محله مخوف‌ترین جای استان شد.

اغلب‌شان پولی ندارند. هرچند خیلی‌هایشان هنوز هم برای نوازندگی به ساری می‌روند اما محبوبیتی ندارند و اغلب گرفتار ماموران شهرداری و نیروی انتظامی می‌شوند.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:38 pm

.
احوال مجلس و نگهبان و مصلحت

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:41 pm

نمایندگان و چند مُدل غذا در مجلس = كه پيگير رسيدگي به حقوقهاى نجومي مديران دولتي و محاكمه مفسدان اقتصادي خصولتي هستند!


«باورم نمی‌شود که ناهار مجلس سلف سرویس با چند نوع کباب، خورش، جوجه، کشک بادمجان (که ظاهراً دیر رسیده بودم و تقریباً تمام شده بود)، چند نوع سالاد، دلستر، دوغ و میوه باشد!»
عصر ایران؛ مصطفی داننده- شرایط کشور عادی نیست. به گفته مسؤولان در وضعیت جنگ اقتصادی قرار داریم. آمریکا کمر به تحریم ایران بسته است و تلاش می‌کند ایران را تسلیم خواست‌های خود کند. در این شرایط باید کم خورد، کم پوشید، کم مصرف کرد و القصه در بسیاری از امور زندگی صرفه جویی پیشه کرد. سعدی در گلستان آورده است:
«چو دخلت نیست خرج آهسته تر كن
كه می گویند ملاحان سرودی
اگر باران به كوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشك رودی»
سوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که آیا این صرفه جویی فقط مختص مردم است یا نه مسؤولان هم از آن سهم دارند؟ قطعا به جز مردم مسؤولان هم باید سبک زندگی خود را از شرایط عادی به شرایط جنگی تغییر دهند.
بگذارید مثالی برایتان بزنم. نمایندگان مجلس وقتی پای به سالن غذاخوری پارلمان می‌گذارند با چند مدل غذا روبرو می‌شوند. از کباب‌ها بگیرید تا خورش ها و البته آش، سوپ، سالاد و ... البته نمی خواهم مانند آقای دکتر شیبانی که در طول تمام دوران نمایندگی تنها بر نوع مخارج داخل مجلس حساس بود و این که کف آن موکت است و میوه می خورند یا نه سطح موضوعات را تقلیل دهم اما به نمادها ونمایه ها نمی توان بی توجه بود.

«سید‌مهدی صدرالساداتی» روحانی‌یی که به خاطر ماجرای ده ونک و دانشگاه الزهرا مدتی بازداشت بود و گویا آزاد شده است در مورد غذا خوری مجلس نوشته بود: «ـ دیروز در مجلس شورای اسلامی ناهار دعوت بودم، هنوز نماز عصر را نخوانده بودم که وارد سالن غذاخوری شدم و میزها تقریباً پر بود و هنوز باورم نمی‌شود که ناهار مجلس سلف سرویس با چند نوع کباب، خورشت[خورش]، جوجه، کشک بادمجان (که ظاهراً دیر رسیده بودم و تقریباً تمام شده بود)، چند نوع سالاد، دلستر، دوغ و میوه باشد!»

واقعیت این است که نماینده‌ای جلوی من رد شد که بشقابش پر از کباب بدون برنج بود و سالاد، سس و مخلفات؛ من لحظه‌به‌لحظه یاد زن حاج اسماعیل می‌افتادم که هفته پیش وقتی گفتم گوشت می‌خورید؟ با خشم و تمسخر گفت: «گوشت؟!...» یعنی ما نان خالی هم نداریم...! من نمی‌دانم از چه زمانی این رویه ناهارخوری در مجلس باب شده است‌؟! نمی‌دانم که در چه ارگان‌های دیگری هم این غذا‌خوردن‌ها باب شده است؟! من از قم آمده‌ام. این چیزها برایم عادی نیست. شاید هم از بد‌سلیقگی من است که سلف سرویس مجلس و آن صحنه کباب‌خوران با پول بیت‌المال حالم را به هم زد! شاید هم فردا بگویند این بی‌تکلف‌ترین سفره مقامات است!»

در جلسات کمیسیون مجلس هم پذیرایی خوبی از نمایندگان انجام می‌شود. وقتی در صحن هستند هم مورد پذیرایی قرار می‌گیرند با شیر و کیک.
خوب، آیا وقت آن نرسیده است که نمایندگان محترم مجلس که به خوبی از شرایط کشور و وضعیت بحرانی آن آگاه هستند، دست به صرفه جویی بزنند؟ نمی‌شود یک مدل غذا بخورند یا از خانه غذا بیاورند؟ نمی‌شود در جلسات کمیسیون‌ها به خوردن چایی اکتفا کنند؟ نمی‌شود ساخت و سازهای مجلس را متوقف کنند؟
می‌شود، همانطور که بسیاری از مردم سبک زندگی خود را تغییر داده‌اند و مثلا مصرف گوشت و مرغ را در زندگی خود کم کرده‌اند. دیگر آجیل نمی‌خورند و یا خیلی به سراغ میوه و لبنیات نمی‌روند.
جدای این که صرفه جویی در همین چند قلم سر به عدد قابل توجهی می زند می‌شود و این بودجه را می‌شود صرف کارهای دیگر کرد به لحاظ نمادین و از نگاه بیرونی آثار بهتری دارد. کما این که خود این نمایندگان وقتی در دفاتر شخصی و بعد از کار و چنانچه درآمد کاملا سالم باشد در هزینه کردن مراعات می کنند و بی محابا هزینه نمی کنند.
من اگر جای مسؤولان بودم وقتی پشت میکروفون قرار می‌گرفتم که به مردم بگویم، صرفه جویی کنید؛ ابتدا می‌گفتم ما خودمان در مجلس وعده‌های ناهار را حذف کردیم. دیگر در جلسات کمیسیون میوه و شیرینی نمی‌خوریم. سعی کردیم بودجه‌های مصرفی مجلس را صرف امور دیگر کشور کنیم.
با این تصمیم‌ها قطعا مردم هم همراه می‌شوند وسعی می‌کنند، کم مصرف کنند، کم بپوشند و کم بخرند. به قول معروف مردم تن به حرف رطب خورده‌ای که منع رطب می‌کند نمی‌دهند. بحث ریاضت نیست و امیدواریم کار به آنجا نکشد. اما قدری باید ملاحظه کرد. یادشان باشد این اموال به امانت نزد آنان است و وقتی از مال خود نمی توان به گزاف هزینه کرد در امانت تکلیف روشن تر است...
این چند خط را حجت‌الاسلام سید‌مهدی صدرالساداتی نوشته!»
بعد از خواندن این مطلب خاطرم آمد که حس و حال این بنده خدا را همزمان با سفر برخی مقامات در جریان زلزله کرمانشاه در صفحه مجازی یکی از عکاسان خبری خواندم که با نوشته‌ای خطاب به همان مقام دولتی به خوی اشرافی وی در سفر به کرمانشاه و بازدید از مناطق زلزله‌زده گلایه کرد و نوشته بود: وقتی رسیدم پشت میز ایشان در حال صحبت با آشپزخانه بود و سفارش غذای ظهر را می‌دادند. وقتی گفت برای اتاق... همسر آقای... میگوی سرخ کرده با سس... سالن دور سرم چرخید. کسی که سفارش غذای همسرش در یک استان بحران زده «میگوی سرخ کرده» باشد چه انتظاری باید برای حل بدبختی مردم داشت؟!

خاطرم آمد بنده خدایی همین چند روز پیش تعریف می‌کرد، رفتم مسجد، یکی از خانم‌هایی که هر روز برای نماز شرکت می‌کند دل درد شدیدی داشت، بعد از تلاش برای پیگیری خیلی بی‌سر و صدا آمد در گوشم گفت فلانی خیلی خودتو اذیت نکن، چند روزی میشه که غذا نخوردم!
آقای فلانی... آقای نماینده و آقایان... و خانم‌ها... شمایی که از ترس جان خود خیابان که اسمش فقط «مردم» است را ابتدا می‌بندید، بعد نرده می‌کشید و بعد نرده‌ها تبدیل به دیوار بتنی می‌شود که فاصله خود را بیشتر با مردم حفظ کنید، به راستی از درد مردم هم اطلاع دارید؟ شمایی که نمایندگی خود را وامدار همین مردم هستید، باور دارید که در مناطق مختلف ایران چند میلیون خانوار شب سر گرسنه بر زمین می‌گذارند؟!
جوان: طبق اطلاعات واصله به روزنامه جوان ظاهراً چند وقتی می‌شود که حتی پیمانکار طبخ غذای سلف نمایندگان محترم و مدیران ارشد از سلف کارمندان معمولی و خبرنگاران جدا شده است و گروهی دیگر این وظیفه را به عهده گرفته‌اند، بر همین اساس روزنامه جوان از روابط عمومی مجلس شورای اسلامی مصرانه می‌خواهد تا با فراهم کردن فرصتی مناسب و تعیین وقت، شرایطی را برای بازدید خبرنگاران و عکاسان خبری از سلف مدیران ارشد و نمایندگان خانه ملت فراهم ساخته تا بلکه سوءتفاهمات در این زمینه رفع شود!
یادداشت جوان/ نیره ساری
Image
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:42 pm

.
احوال مسائل ديگر ايران و جهان

.
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

Re: معرفت به زمان 18 ربیع الاول 1440

پستتوسط نبض زمان » يکشنبه ژانويه 06, 2019 10:44 pm

کشف اجساد کودکان بدون چشم و کلیه در بیابان های تهران و فروش، اجاره یا قاچاق اعضای کودکان در ایران


روزنامه بهار طی گزارشی درباره اخبار متناقض از «قاچاق اعضای بدن کودکان»، گزارش داده که روز یک شنبه محمدعلی پورمختار، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس‌نسبت به رواج قاچاق اعضای کودکان خانواده‌های معتاد هشدار داده و گفته است: «اجاره و قاچاق اعضای کودکان به ویژه در بین خانواده‌های معتاد وجود دارد، از این رو در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان تکلیف این افراد از حیث قانونی مشخص می‌شود.»

این نماینده مجلس دهم با تاکید براینکه «در شرایط فعلی قانون مشخص و بازدارنده‌ای در رابطه با فروش، اجاره یا قاچاق اعضای کودکان وجود ندارد»، گفته است: «در قوانین فعلی برای والدین کودک فروش‌تکالیف مبهم است و گاها مجرم شناخته نمی‌شوند اما با تصویب لایحه حمایت از کودکان مجازات فروش، اجاره و قاچاق اعضای بدن کودکان به روشنی پیش‌بینی شده، حتی والدین کودک فروش هم مجرم شناخته شده و مشمول مجازات خاص می‌شوند.»
می‌گل هشترودی گزارش نویس روزنامه بهار با اشاره به اینکه «همین چند روز پیش بود که فاطمه دانشور عضو شورای شهر در دوره چهارم در مصاحبه با برخی خبرگزاری‌ها در رابطه با نا پدید شد بچه‌ها در منطقه هرندی و باند بزرگ قاچاق اعضای بدن در این منطقه صحبت کرده بود»، از قول این عضو شورای شهر تهران نوشته است: «در بسیاری از موارد کودکان ناپدید می‌شوند و اعضای بدن آنها قاچاق می‌شود و بعد از مدت‌ها جسد برخی از آنها در بیابان‌ها بدون کلیه و چشم رها شده است. والدین به شدت مراقب کودکان خود باشند و در صورتی که کودکانشان ناپدید شدند حتماً شکایت کنند.»

این گزارش ضمن یادآوری مواردی از ربوده شدن کودکان از جمله در کرمان، آن را با قاچاق اعضای بدن مربوط دانسته و نوشته است: « قربانیان در ایران برای قاچاق اعضای بدن در همان سن کودکی و برای قاچاق دختران عموما بین ۱۴ تا ۲۵ سال هستند و از نظر اقتصادی و اجتماعی، در اکثر موارد کشمکش‌های درون خانواده، اعتیاد والدین، طلاق، فقر، مسکن نامناسب، سکونت در مناطق پرجمعیت و حاشیه‌نشینی شهرهای بزرگ موجب می‌شود تا از این خلع خانوادگی برای دزدیدن بچه‌ها و کشتن و فروش اعضای بدن آن‌ها استفاده شود یا دختران محیط نامساعد خانواده را‌ترک کرده یا پدر خانواده مجبور به فروش دختران خود می‌شود. همچنین از آنجا که اغلب قربانیان از اقشار فقیر و دختران فراری هستند، از نظر تحصیلی، در سطح راهنمایی و دبیرستان و از فقر فرهنگی و ضعف اعتقادات رنج می‌برند.»

روزنامه بهار تاکید کرده است که « قاچاق اعضای بدن در همین نزدیکی‌ها بین کودکان حاشیه نشین و کودکان کارو زباله گرد اتفاق می‌افتد. بچه‌هایی که کسی نگران حضور یا غیبتشان نیست. سخت است باور این‌که در منطقه هرندی کودکان نه در خانه از اعتیاد والدینشان آرامش داشته باشند نه در محیط خارج از خانه از قاچاق چیانی که لحظه به لحظه جانشان را تهدید می‌کنند. کودکان در هیچ جای دنیا لایق این گونه زندگی همراه با‌ترس و واهمه نیستند.»
نبض زمان
 
پست ها : 1929
تاريخ عضويت: يکشنبه دسامبر 30, 2018 2:36 pm

قبليبعدي

بازگشت به درسهای زمانه شناسی سال 1440


Aelaa.Net