توجه به آئين اعلى

مدير انجمن: najm134

مصر چهار مسجد را از دست سلفی‌ها گرفت

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه آپريل 23, 2016 11:51 am

مصر چهار مسجد را از دست سلفی‌ها گرفت


به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت (ع) ـ ابنا ـ وزارت اوقاف مصر، ۴ منبر از منابری که مدتی در دست عناصر سلفی بود و تفکر سلفی را از طریق آنها انتشار می‏دادند، باز پس گرفت.

«شیخ جابر طایع» رئیس بخش دینی وزارت اوقاف مصر در مصاحبه با روزنامه مصری الیوم السابع از اقدام این وزارت در جهت تسلط بر ۴ مسجد بزرگ که محل جذب عناصر سلفی بوده اند خبر داد و گفت: این اقدام بعد از دریافت شکایت ها صورت گرفت.

طایع افزود: این مساجد چهارگانه عبارت از "مسجد قباء" در هرم، "مسجد توحید" در فیصل، "مسجد توحید" در منصوره و "مسجد طموه" هستند.

وی از تعیین یک سخنران و سه عامل برای هر مسجد و ممانعت از سلفی گری در سخنرانی های آنها خبر داد و در واکنش به انتقادات سلفی ها گفت: وزرات اوقاف به تخصص همگان احترام می گذارد و از همه می خواهد که به تخصص و چارچوب این وزارتخانه احترام بگذارند.

رئیس بخش دینی وزارت اوقاف مصر با تهدید سلفیون تأکید کرد: شمشیر وزارت اوقاف برای تجاوزگران به مساجد آخته است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ورود وهابیون به مساجدِ بریلوی ها ممنوع شد

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه مه 01, 2016 2:38 pm

ورود وهابیون به مساجدِ بریلوی ها ممنوع شد


اهل تسنن بریلوی در هند، طی فتوایی ورود وهابیون به مساجد را ممنوع اعلام کردند

Image

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در فتوایی که احتمالا در آینده پیامدهای گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت، مدرسه "درگاه" متعلق به صوفی‌های سنی بریلوی در کشور هند، ورود پیروان وهابی به مساجدشان را ممنوع اعلام کرد.

علمای این گروه اهل تسنن هندوستان اعلام کردند که پیروان افراط‌گرای وهابی به خشونت معتقد هستند، درحالی که این گروه اهل تسنن به صلح و دوستی باور دارند.

در این فتوا آمده است که در صورت ورود وهابی‌ها به مساجد مربوطه، اهالی مسجد بایستی خواستار اخراج آن‌ها شده یا اینکه با پلیس تماس بگیرند.

مفتی محمد سالم نوری، که این فتوا را به خبرنگاران اعلام کرده گفت: از آنجایی که تفاوت زیادی میان ایدئولوژی وهابیون و اهل تسنن بریلوی وجود دارد، تجمع آن‌ها در مساجد می‌تواند منجر به درگیری و مجادله شود. حتی در پاکستان نیز زمانی که وهابی‌ها به مساجد می‌روند همیشه سعی دارند عقاید خود را به سایرین تحمیل کنند. این درحالی است که اگر گروهی از مسلمانان در مقابل آن‌ها مقاومت و مخالفت کند، مساجدشان مورد حمله قرار می‌گیرد. به این ترتیب ما این فتوا را ارائه دادیم و در صورتی که یک وهابی بخواهد وارد مساجد ما شود، ابتدا ساکنین با کمال احترام از او می‌خواهند مسجد را ترک کند. اگر او حاضر به رفتن نشد از پلیس کمک می‌طلبند.

نوری در ادامه سخنانش گفت: این وظیفه مردم محلی است که چهره واقعی وهابیت و چگونگی ارتباط آن‌ها با سازمان‌های تروریستی را افشا کرده و آگاهی سازی‌کنند. اگر پیروان وهابیت شروع به بازدید از مساجد کنند، آنها سعی در گسترش شبکه خود در آنجا را خواهند داشت که این خوب نیست. به علاوه سازمان‌های امنیتی نیز به مساجد ما مشکوک شده و افراد بی‌گناه در این میانه آسیب می‌بینند. شاخه وهابیت در قرن 18 هجری تاسیس شده و ایدئولوژی رسمی کشور عربستان سعودی است.

خاطر نشان می شود رویکرد داعش و جنایات این گروهک تروریستی که از اندیشه وهابی و عربستان سعودی نشات می گیرد، باعث شده است تا اهل سنت جهان به گونه های مختلف مخالفت خود را با وهابیت اعلام کنند.

اخیرا در گزارشی که توسط پلیس نیودهلی در هندوستان منتشر شد آمده است که بسیاری از گروه‌های مسلمان این کشور خواستار ممنوعیت فعالیت سازمان‌های وهابی هستند که به گفته آن‌ها در سال‌های اخیر حضور رو به رشدی در هند خصوصا در استان‌های کرالا، آندرا پرادش و راجستان داشته‌اند.

گروه‌های اسلامی این کشور مانند سازمان «تنظیم علمای اسلام در هند» معتقدند که عناصر وهابیت با دریافت پول نفت از کشور‌هایی چون عربستان سعودی و قطر، در رادیکال کردن و ترویج افراط‌گرایی در مردم نقش دارند.

علمای اهل سنت هندوستان هم چندی قبل با محکومیت شدید وهابیت، خواستار حذف عناصر وهابی از دولت شدند و خاطر نشان کردند: وهابیت بخشی از سیاست‌های کثیف آل سعود بوده و هیچ ربطی به اسلام ندارد.

علمای هند تاکید کردند: افراط‌گرایی در میان مسلمانان در حال گسترش است و عناصر وهابی مانند ویروس‌ در حال آلوده کردن مسلمانان هستند. وهابیتی که با پول دلارهای بدست آمده از فروش نفت عربستان سعودی و قطر تغذیه می‌شود.

بریلوی ها چه کسانی هستند؟

بریلوی‏ها و دیوبندی‏ها دو گروه از مسلمان سنی حنفی‏ اند که عمدتا در شبه قاره هند حضور دارند.

به دنبال سیطره كامل انگلستان بر شبه قاره هند و ترویج زبان انگلیسی و فرهنگ اروپایی، مسلمانان شیعه و سنی هند و پاكستان كه باورهای خویش را در معرض تهدید و استحاله غربی ‏ها می‏دیدند، به تأسیس و ترویج مدارس علمیه مذهبی پرداختند. مسلمانان حنفی نیز یك مدرسه دینی را در روستای دیوبند هندوستان به وجود آوردند و با گسترش روز افزون آن، به فرقه دیوبندی معروف گشتند.

مؤسس بریلوی ها هم احمدرضا خان بن تقی علی خان (۱۲۷۲ - ۱۳۴۰ ه’ ق) در شهر بریلی بود که در هند جنبشی را علیه تعالیم مکتب‌های وهابی- دیوبندی با موفقیت رهبری کرد. او شاگرد میرزا غلام قادربیك است. انباء المصطفی، خالص الاعتقاد و دوام العیش از آثار اوست. عقاید بریلوی در قاره هند (هند، پاكستان، بنگلادش، بورما و سریلانكا) انتشار یافته است.

در بین اهل سنت شبه قاره، «بریلوی»ها بیشترین سهم را دارند و بعد از آن گروه‌های «دیوبندی» قرار دارند.

مکتب بریلوی تقریبا «انعطاف پذیر» است و رویکردهای صوفی مسلکانه دارد؛ آنها به زیارتگاه‌ها می‌روند و در فقه پیرو یکی از چهار امام «ابوحنیفه»، «حنبل»، «شافع»، و «مالک» هستند. البته اغلب آنان از امام حنیفه پیروی می‌کنند، دارای سعه نظر بوده و پیروان سایر مذاهب اسلامی را کافر نمی‌دانند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فراهم شدن محيط آسوده براى بانوان (هم شغلي هم خدماتي)

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه مه 04, 2016 11:22 am

فراهم شدن محيط آسوده براى بانوان (هم شغلي هم خدماتي)


بانک ملی شعبه فاطمیه مشهد، مخصوص بانوان راه‌اندازی شده است . این بانک جز بانوان پذیرای هیچ مشتری دیگری نخواهد بود و نخستین بانک مخصوصا بانوان در مشهد است.

Image

نخستین شعبه بانک ملی بانوان کشور با نام فاطمیه در مشهد افتتاح شد.

اوایل سال 85 بود که رئيس مجمع بانوان عضو شوراهاي اسلامي كشور از راه اندازی پارک بانوان از تاسیس بانک بانوان با سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری صرف بانوان کشوردرآینده خبرداد و حال پس از راه اندازی پارک بانوان در تهران،امسال نوبت به بانک بانوان رسیده است. بانکی که به گفته مدیر عامل بانک ملی به عنوان پایه‌گذار «بانک بانوان » در کشوربا هدف گسترش فرهنگ عفاف و افزایش امنیت برای حضور بانوان مسلمان ایرانی در جامعه تاسیس می‌شود.

محمود رضا خاوری ظهر روز گذشته در مراسم راه‌اندازی اولین شعبه بانوان بانک ملی درپایتخت معنوی کشور ؛مشهد ؛ در خصوص شرایط متفاوت راه‌اندازی این شعبه نسبت به سایر شعب بانک‌ها گفت: در این شعبه همه خدمات بانکی ارائه می‌شود.

تنها ویژگی این شعبه نسبت به سایر شعب بانک‌ها این است که همه کارکنان و مشتریان آن زن هستند و حفاظت و امنیت آن بر عهده کلانتری بانوان مشهد است. او ایجاد این بانک را بزرگترین طرح ابداعی در بانک های کشور دانست و گفت: طرح تاسیس شعبه بانوان اردیبهشت امسال در دستورکار بانک ملی قرار گرفت و این شعبه در کمتر از دو ماه در مشهد افتتاح شد.

خاوری در ادامه تصریح کرد: 30 درصد عمليات بانكي و پولي كشور توسط اين بانك انجام مي‌شود و در راستاي توسعه بانکداری اسلامي و بدون ربا در شعبه‌هاي اصلي اين بانك در سطح كشور باجه‌هايي براي ترويج بانکداری اسلامي اختصاص يافته است.به گزارش تهران امروز، بانک بانوان پیش از این در کشورهای عربستان و افغانستان تاسیس شده و این دو کشور با راه اندازی شعبه های مستقل برای ارائه خدمات بانکداری به بانوان سعی در ایجاد فضایی آرام برای حضور زنان خود در جامعه داشتند.

ایران نیز با وجود حضور فعال زنان در جامعه دست به اقدامی مشابه با کشورهای همسایه زده است. با وجود ورود ابزارهای نوین بانکداری در کشور و سوق یافتن بانک‌های کشور به سمت بانكداری الکترونیکی و عدم نیاز مشتریان بانک‌ها به شعب برای انجام خدمات بانکداری، همچنین تلاش بانک مرکزی برای رفع محدودیت‌ها و موانع موجود بر سر راه ورود بانکداری مجازی در کشور ایجاد چنین شعبی چالش برانگيز به نظر می رسد. مشتریان بانک‌ها که طی سال‌های اخیر هر روز بیش از پیش خودرا با بانکداری مجازی نزدیک می کنند.

حتی دیگر برای واریز پول و یا پرداخت قبوض نیازی به مراجعه به شعب نداشته و از طریق اینترنت بانک و خود پردازها ؛ البته با وجود نواقص و محدودیت‌های موجود؛ راه برای سهولت در انجام عملیات بانکی باز شده است. جایی برای نگرانی در خصوص نبود امنیت فیزیکی مشتریان خانم بانک‌ها نمی‌ماند. حتی در مواقع نیاز برای مراجعه به شعب بانک‌ها، دستگاه‌های دریافت شماره برای مشتریان برای جلوگیری از ازدحام جلوی باجه شعب وجود دارد. نوشته شده در شنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۸۹

توضيح: اولين گزارش مال 89 - بازنشر خبر افتتاح توسط مشرق و تصوير مال 95!
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اسقف اعظم کلن: هر کس کلیسا بپذیرد باید مسجد و مناره را نیز ب

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه مه 17, 2016 10:07 am

اسقف اعظم کلن: هر کس کلیسا بپذیرد باید مسجد و مناره را نیز بپذیرد


اسقف اعظم کلیسای کاتولیک کلن در آلمان با ارسال پیام ویدئویی از سخنان ضداسلامی حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» انتقاد کرد.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، به نقل از cbn.com، راینر وولکی اسقف اعظم کلیسای کاتولیک کلن ضمن ارسال یک ویدئو با انتقاد از سخنان ضداسلامی حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان»، از مسلمانان حمایت کرده و به مردم آلمان درباره قدم گذاشتن در مسیر نژادپرستی هشدار داد. او همچنین عنوان کرد: حزب راستگرای آلمان خطر بزرگتری از اسلام برای جامعه آلمان محسوب می‌شود.

Image

اسقف اعظم کلیسای کاتولیک کلن در آغاز سخنانش گفت: آیا هیچ کس سخنان حزب راستگرای آلمان را جدی می‌گیرد؟ من جدا برای کسانی که به این حزب پرمدعی «آلترنتیو برای آلمان» رای داده‌اند احساس نگرانی می‌کنم. با این حال عقیده دارم که نباید سخنان رهبران این حزب را جدی بگیریم. آنان اسلام را یک ایدئولوژی سیاسی معرفی می‌کنند که با قوانین آلمان سازگاری ندارد! این یعنی چه؟ تمامی مذهب اسلام، یکی از بزرگترین ادیان جهان را در معرض بدخواهی قرار داده‌اند. در قانون آلمان آزادی مذهبی وجود دارد. در کشور ما هیچ کس نباید به خاطر باورهای مذهبی‌ و انتخاب دین مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد.

* مساجد جایگاه عبادت هستند
وی در ادامه سخنانش گفت: فراموش نکنیم که مساجد جایگاه عبادت هستند. قوانین کلیسا از مساجد حمایت کرده و هر کس که کلیسا را بپذیرد، مناره را نیز باید بپذیرد. هرچند مهد اسلام مانند مسیحیت در اروپا نباشد، اما هم اکنون پیروان هر دو دین در اروپا و آلمان با صلح در کنار هم زندگی می‌کنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

دکتر کریس هیور از امیرالمومنین (علیه السلام) می گوید

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه ژوئن 01, 2016 9:53 pm

دکتر کریس هیور از امیرالمومنین (علیه السلام) می گوید


دکتر “کریس هیور” اسلام شناس و اندیشمند مسیحی اهل ایرلند، از جمله کسانی است که طی سالها مطالعه وتحقیق در باره اسلام، تلاش نموده است تا چهره واقعی اسلام ورهبران بزرگ آن نظیر پیامبر ( صلی الله علیه وآله) ، امام علی (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) را به جامعه غربی وغیر مسلمان معرفی نماید.

Image

به گزارش «شیعه نیوز»، شخصیت مولا علی (علیه السلام) همواره در تاریخ، مورد توجه خاص وعام بوده است، به طوری که شواهد ومستندات تاریخی گواه این مطلب است که حتی مخالفان آن امام همام نیزبربسیاری از ویژه گی های بی نظیر شخصیتی آن حضرت اذعان داشته اند. تا چه رسد به اندیشمندان منصفی که همواره تلاش کرده اند در مورد خصوصیات وشخصیت والای آن بزرگوار از جنبه های مختلف سخن رانده ویا قلم فرسایی نمایند.

در این میان کم نبوده اند حتی اندیشمندان غیر مسلمان که شیفته سجایای اخلاقی، ایمانی، شجاعت وعدالت وپارسایی بی نظیر امام علی (علیه السلام) گشته وسعی در بیان وبه تصویر کشیدن آن نموده اند.

دکتر "کریس هیور” اسلام شناس و اندیشمند مسیحی اهل ایرلند، از جمله کسانی است که طی سالها مطالعه وتحقیق در باره اسلام، تلاش نموده است تا چهره واقعی اسلام ورهبران بزرگ آن نظیر پیامبر ( صلی الله علیه وآله) ، امام علی (علیه السلام) وامام حسین (علیه السلام) را به جامعه غربی وغیر مسلمان معرفی نماید.

نکاتی که در زیر می آید حاصل گفتگویی در لندن با دکتر "کریس هیور” در باره شخصیت حضرت علی (علیه السلام) وتاثیرگذاری وی بر جامعه اسلامی و نیز جایگاه ارزشمند آن حضرت بعنوان الگویی برتر، نه تنها برای مسلمانان بلکه برای جامعه بشری در تمام زمان ها است.

دکتر کریس در مورد سابقه شناختش نسبت به مولا علی (علیه السلام) می گوید:
من سی سال پیش زمانی که مطالعاتم را در باره اسلام آغاز کردم از وجود شخصیتی به نام علی (علیه السلام) آگاه شدم اما اهمیت وشخصیت واقعی او را زمانی درک کردم که تعاملم را با دانشجویان واساتید شیعه آغاز کردم.

این نکته بسیار مهم است که هر کسی می تواند حقایقی را در باره زندگی آنحضرت جمع آوری کند، اما تنها کسانی که او را بعنوان رهبرجامعه مسلمانان که منصوب شده الهی است، دوست دارند، می توانند ارتباطی واقعی با وی برقرار کنند. که این دوست داشتن جزیی از دوست داشتن خداوند است.

اگر کسی خدا را دوست دارد، پس مطمئنا آنهایی را هم که دوستدارخداوندهستند، دوست دارد.
در طول سالها من مشاهده کرده ام که چگونه شیعیان علی (علیه السلام) با افتخار به دنبال مطالعه وترجمه آثار ونوشته های او وسپس پیروی وتقلید از وی در زندگی خود بوده اند.
چون افرادی هستند که از طریق نگاه به زندگی کسانی که آنها را دوست دارند روش واقعی زندگی را درمی یابند.

وی در مورد شخصیت آن حضرت معتقد است:
از ابتدایی که علی وارد ماجرای اسلام شد او بواسطه شجاعت واتخاذ موضعی واحد، فردی تاثیر گذار بود.
او بعنوان یک پسر جوان نسبت به نبوت پسر عمویش محمد ( صلی الله علیه وآله) متقاعد شده بود وتمایل به ایستادگی در این راه واعلام وی بعنوان پیامبر خدا وبیعت با او داشت و او اولین فرد از اعضای خانواده پیامبر اسلام بود که به وی ایمان آورد.
این شجاعت چه در میدان جنگ وچه دربسیاری از موارد مانند خوابیدن به جای پیامبر در رختخواب وی در ماجرای هجرت آن حضرت از مکه به مدینه، موجب تقویت اسلام وپیامبرگردید.

شفافیت وایمان وی از ابتدا به خوبی نشان داده شد. بعنوان یک پسر جوان او در آن هنگام واژه هایی را از پیامبر می شنید که هم جذاب بود وهم گاه پر هیبت وهمراه با ترس، واژه هایی مانند اینکه او برادر ،دوست ، وصی و جانشین وی است.اینها بار سنگینی بر شانه های جوان او بود.
او ناظر همه جلوه های سنت پیامبر بود ومی بینیم که چگونه از آن، مدلی برای زندگی خود ایجاد می کند وآن را به دیگران نیز منتقل می نماید.

حتی آنهایی که بعد از وفات پیامبر حق او را برای رهبری امت اسلام نادیده می گیرند واز رهبری او حمایت نمی کنند،خرد ودانش عمیق وی را در راه اسلام به رسمیت می شناسند وبه طور مدام از او بعنوان یک مشاور دانا تقاضای مشاوره می کردند.

امام علی علیه السلام الگوی بشر امروز
این اندیشمند مسیحی در خصوص اینکه آیا شخصیت های تاریخی که در گذشته های دور زندگی می کردند برای جهان امروز که دنیایی کاملا متفاوت از گذشته است می توانند معیار رفتار وعمل قرار گیرند،براین باور است که:

شخصیت های بزرگ مذهبی تنها به پیروانشان در زمان خود تعلق ندارند.آنها در زندگی تسلیم محض اراده الهی هستند وبنابراین به طور خاص به خداوند تعلق دارند.و چون خداوند آفریننده همه موجودات است وانسان نیزتوسط خداوند واز یک منشاء آفریده شده است و پروردگار همه انسانهاست نه عده ای برگزیده ،ازاین رو همه آنهایی که به خداوند تعلق دارند ،به همه نوع بشر هم تعلق دارند.

ساده زیستی علی (علیه السلام)
یکی از ویژه گی های حضرت علی (علیه السلام) ساده زیستی او بود. در روایات آمده است که او همواره از یک نوع غذا میل می فرمود وهرگز نمی پذیرفت که چند نوع غذای متفاوت ومتنوع بخورد.
در عصری که فقر گسترده وگرسنگی در یک طیف آن قرار دارد ودر مقابل، بیماری چاقی ناشی از خوردن در طرف دیگر، به یاد یک گفته اخلاقی در دهه ۱۹۸۰برای مقابله با فقرمی افتیم که می گوید:” مردم نیمکره شمالی باید تا حد ممکن ساده زندگی کردن را از مردم نیمکره جنوبی یاد بگیرند”

ما امروزه شاهد بحران بزرگ مهاجرت وپناهندگی در جهان هستیم ،بطوری که دهها میلیون انسان، کشور وخانه های خود را ترک وبسوی کشورهای دیگر فرار می کنند.بحرانی که امروزه بر زندگی مردم مرفه اروپا تاثیر گذاشته، تنها بخشی از مهاجران کشورهای سوریه ،عراق و افغانستان را شامل
می شود که فقط از یک مرز بین المللی عبور کرده وبه دنبال مکانی امن در کشورهای هسایه می گردند.
حال باید دید که چگونه امام علی می تواند واکنشی ایجاد کند ورفتار او مثالی باشد در خدمت بیداری ونرم کردن دلهای افراد غنی جامعه تا در جهت رفع دردها ورنج های نیازمندان کاری انجام دهند. آنگونه که علی در برابر نیازمندان چنین عمل می کرد.

امام علی الگویی برای سیاستمداران وحاکمان:
دکتر هیور الگو گیری از امام اول شیعیان توسط سیاستمداران امروز را اینگونه بیان می کند:
علی (علیه السلام) به همراه همسرش بانو فاطمه (سلام الله علیها) برای نظاره کردن سنت های پیامبر اسلام در جایگاه ویژه ای قرار داشت. او روش پیامبر را هنگامی که وارد مجلسی می شد دیده بود واینکه هر جا فضایی برای نشستن بود می نشست نه اینکه مانند کسی که دارای تاج وتختی است جایی مخصوص برایش حفظ شده باشد. از این رو این برابری ،مساوات ودر دسترس بودن، مشخصه بزرگ زندگی علی بعنوان رهبر سیاسی جامعه خود بود.
او جدا و به دور از مردم نبود بلکه یکی از افراد برجسته از کنار همانهایی بود که رهبریشان را بعهده داشت.

حتی می توانم بگویم که، ژست کوچک "پاپ” رهبر کاتولیک های جهان در استفاده از یک اتومبیل معمولی کوچک ودوری گزیدن از استفاده از لیموزین های ساخت آمریکا، این معنی را برای ما در بر دارد که چگونه اینها می تواند نشانه های قوی ای برای رهبران زمانه ما باشد.

ما همه، آشنایی ناگواری با رجزخوانی ها وگزافه گویی های متکبرانه سیاستمداران داریم، کسانی که هنگام انتخابات وعده های غیر قابل عمل به مردم می دهند واز این طریق انتخاب می شوند در حالی که فقط موقعیت شخصی خود را ارتقاء می دهند. وما می توانیم این را مقایسه کنیم با رفتار علی (علیه السلام) در هنگام وفات پیامبر ( صلی الله علیه وآله) تا زمانی که همه جامعه آماده پذیرش او برای رهبری اش شد.

او از همان ابتدا می دانست که ازسوی خداوند برای جانشینی پیامبر انتخاب شده است. او این را از لب های خود پیامبر شنیده بود واینکه او این را با اراده خود نگفته است بلکه این اراده خداوند است.

در عین حال او با درخواست جایگاه برحقش، خود را تحقیر نکرد ویا با تحریک حامیانش از طریق ادعای رهبری، موجب به راه انداختن جنگ داخلی میان مسلمانان نشد.
این "فروتنی وتوکل به خداوند” می تواند بعنوان یک الگو در برابر” تکبر” واین تصور که "ما بهتر می دانیم” به کار گرفته شود.

علی (علیه السلام) راهنمایی برای خانواده های امروز:
دکتر کریس هیور در پاسخ به این سوال که علی (علیه السلام) چگونه می تواند الگویی برای خانواده های امروزی در تربیت فرزندان شان باشد معتقد است، که بشر امروز باید بیاموزد که چگونه از فرصت های زندگی خود برای تربیت نسل جوان بهره گیرد و می گوید:

راه زندگی ،آموختن از کسانی است که از نزدیک در میان آنها رشد می کنیم .بعد از وفات حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دو نفر، نزدیکترین افراد به پیامبر ( صلی الله علیه وآله) بودند،یکی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختر بزرگوار پیامبر ودیگری پسرعموی او حضرت علی (علیه السلام) .
آنها راه زندگی را به شکلی که قرآن وسنت پیامبرمشخص میکرد به صورت مستقیم ودست اول از او جذب کردند.

به نوبه خود آنها نیز سرمشق ونمونه ای شدند برای فرزندان شان حسن وحسین علیهم السلام ،برای آموختن علم ودانش وبینش به آنها، از راهی که خود نیز زندگی شان را بر مبنای آن ساخته بودند.
در واقع آن دو پسر جوان همواره با پدر بزرگ خود تا پیش از وفات آن بزرگوار همراه بودند.
این درواقع استفاده درست از سرمایه زمان وفرصت های زندگی است که نیاز بزرگ جامعه مدرن ماست و باید از آن بهره ببریم. زیرا بسیاری از عوامل دیگر هستند که بر روی فرزندان ما تاثیر می گذارند.

مانند : همسالان آنها،رسانه ها،اینترنت،شخصیت های مشهور وعوامل دیگرکه همگی اینها به
سادگی می توانند چنان آنها را به اموردیگر مشغول کنند که فرصتی برای سرمایه گذاری در زمینه شخصیت اخلاقی نسل جوان باقی نگذارد.
سوال اینجاست که اینک از چه طریق وچگونه خانواده ها در جامعه غربی می توانند در معرض تماس واقعی با پدربزرگ ومادر بزرگ قرار گرفته به طوری که تاثیرات تماس بین نسلی احساس شود.

انسانیت در برابر دشمن:
دکتر کریس، جوانمردی ،فتوت واوج انسانیت مولا علی (علیه السلام) را در رفتار و اخلاق آن بزرگوار به هنگام مبارزه با دشمنانش ،می بیند و آن را اینگونه توصیف می کند:
علی (علیه السلام) با وجود اینکه در مبارزه با دشمن وشجاعت وتهور شهرت داشت اما حتی در کشتن دشمن خویش هم با احساس مسئولیت عمل می کرد ومن بسیار تحت تاثیر رفتار او در ماجرای معروف مبارزه اش با دشمن (اشاره به عمروبن عبدود در جنگ خندق) قرار گرفتم ،هنگامی که او بر حریف خویش غلبه کرده ودر حال فرود آوردن ضربه نهایی بود که دشمن بر چهره او آب دهان انداخت و امام علی (علیه السلام) در آن حال از کشتن دشمن صرف نظر کرد وشمشیر خود را به کناری نهاد و رو به یاران خود گفت، اگر قبل از این عمل اورا کشته بودم با بهترین انگیزه ودر راه خدا اورا کشته بودم اما بعد از رفتار او، این گمان متصور می رفت که من اورا به خاطر خشم خودم وانگیزه شخصی کشته ام.

اینک این سوال بوجود می آید که در دوره مدرن چه تعداد انسان، زندگی خود را به خاطر انگیزه های سیاسی اشخاصی که به انسانیت دشمن خود احترام نمی گذارند از دست داده اند؟
ما می بینیم که علی (علیه السلام) همواره تلاش می کرد تا در صورت امکان از جنگ پرهیز کند وهیچگاه در گرماگرم خشم وعصبانیت به سمت جنگ خیز برنداشت.
گرفتن جان انسان دیگری که ما را به مبارزه طلبیده امری است بسیار جدی وحساس که نباید از روی خشم وعصبانیت باشد.
امروزه سلاح های مدرن جنگی نظیر:بمباران هوایی ،توپخانه های دوربرد،هواپیماهای بدون سرنشین ،موشک های بزرگ وسلاح های کشتار جمعی همگی به لیستی از تلفات جنگی تبدیل شده اند.

در حال حاضر در جنگ ها ودر گیری ها، بیشتر غیر نظامیان وبویژه زنان وکودکان بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ کشته می شوندو تعداد افراد کشته شده در جنگ ها سرسام آور است وهمانطور که در دکترین جنگ نا متقارن بیان می شود "زندگی یک نفر از ما به ارزش هزار نفر از آنان است”

کلام آخر اینکه با این اوصاف آیا در این دوران چیزی می تواند برتر وبالاتر از پیامبراسلام وامام علی (علیه السلام) بعنوان نمونه والگو برای ما باشد؟
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

صحت و اهميت الهى بودن همه علوم

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه ژوئن 09, 2016 2:24 pm

صحت و اهميت الهى بودن همه علوم


آيا علم ديني معنا دارد؟

دكتر مهدي گلشني:
با درود به روان پاك امام امت و شهيدان حوزه و دانشگاه علي‏ الخصوص شهيد آيت‏ الله مطهري و شهيد دكتر مفتح سخنم را آغاز مي‏ كنم

موضوع سخن بنده علم ديني است و بنده اين موضوع را از اين جهت انتخاب كردم كه مسئله علم ديني، اسلامي كردن علم و اسلامي كردن دانشگاهها در سالهاي اخير به شدت مورد مناقشه و تشكيك قرار گرفته و حتي بعضي از اهل علم را مي‏ بينيم كه در قضيه تشكيك كرده‏ اند. من به عنوان نمونه دو مورد آن را برايتان مي‏ خوانم:

1. يكي از اساتيد دانشكده الهيات دانشگاه تهران در مقاله‏ اي كه در مجله راه نـو از ايشان به چاپ رسيده است مي‏ نويسند:
«اينجانب از همه صاحبنظران ديني كه چنان تعبيراتي را به‏ كار مي‏برند تقاضا مي‏كنم به صراحت اعلام كنند منظورشان از چسباندن پسوند اسلامي به اموري كه به وضوح اموري عقلاني و برنامه‏اي هستند چيست؟ امروز تا اين مطلب دقيقا روشن نشود صاحبان قرائت رسمي و قرائت نوانديشانه به گفتگو و بحث نتيجه‏ بخش با يكديگر موفق نخواهند شد».

2. يكي از استادياران دانشكده علوم سياسي دانشگاه تهران مي‏گويند:
«نمي‏دانم دين و ايمان داشتن استادي كه مي‏خواهد فيزيك درس بدهد چقدر مهم است؟»

بنده مي‏ خواهم به بررسي اين نوع شبهات بپردازم.
البته، اگر اين قبيل شبهات بيست سال پيش يعني قبل از انقلاب مطرح مي‏شد چندان تعجب‏ برانگيز نبود.
البته نه به دليل وقايعي كه داخل مملكت اتفاق افتاده، بلكه به دليل وقايعي كه خارج از اين مرز و بوم اتفاق افتاده است.

بيست سال پيش در حوزه‏ هاي علم، صحبت از دين مجاز نبود حتي دقيقا يازده سال پيش كه بنده در كنفرانسي در امپريال كالج لندن در مورد تعبير فيزيكي نظريه نسبيت اينشتين شركت كرده بودم؛ يك فيلسوف مسيحي كه اشاره به نظريه‏ هاي كيهان‏شناسي درباره پيدايش جهان مي‏كرد اسمي از خدا برد؛ بلافاصله يكي از استادان فيزيك دانشگاه استانفورد آمريكا بلند شد و گفت در كنفرانس فيزيك اسمي از خدا نبايد برده شود.

وضعيت در گذشته آنچنان بود و امروز درس علم و دين طبق نوشته مجله نيوساينتيست (New Scientist)پررشدترين درس در دانشگاهها بوده است.

فقط در دو سال اخير بيش از دويست دانشگاه در آمريكا درس علم و دين را ارائه كرده‏ اند. در سال اخير دانشگاه ليدز انگلستان مركز مطالعات ميان رشته‏ اي در مورد تعامل علم و دين را تأسيس كرده است و از يكي دو ماه پيش دوره فوق ليسانس علم و دين را ارائه كرده و دانشگاه باستون (Boston)در آمريكا دوره دكتراي علم و دين و فلسفه را اعلام كرده است، و اين در حالي است كه الان بزرگترين جايزه روز كه از جايزه نوبل نيز از نظر مبلغ بالاتر است (يعني يك ميليون و دويست و سي هزار دلار) در رشته علم و دين داده مي‏شود. بنابراين، در سطح بين‏ المللي وضعيت تا اين حد تغيير كرده است. در حوزه‏هاي فلسفه علم و در حوزه‏هاي علم بسياري از چيزها تغيير كرده است و متأسفانه اصلاً نسيمي از اين جريانات به گوش اين آقايان كه اين مسايل را مطرح مي‏كنند نرسيده است.

پيشينه تاريخي

گاهي گفته مي‏شود كه مقصود از علم ديني اين است كه كشفيات علم را به قرآن و احاديث برگردانيم و به‏ جاي تجربه به سراغ قرآن و احاديث برويم يا از قرآن و حديث استفاده كنيم كه چگونه آزمايش انجام دهيم و غيره، ولي هيچيك از اينها مطرح نيست. مسئله در يك سطح بسيار بنيادي‏تر مطرح است. البته مسئله اسلامي كردن علم در جهان اسلام يك امر نوظهوري نيست. پيش از شروع قرن حاضر سيداحمدخان در هندوستان كالجي به راه انداخت كه علوم جديد را به مسلمانان ارائه كند. در اوايل اين قرن (حدود 80 سال پيش) به ارزيابي محصول اين دانشگاه پرداختند و متوجه شدند كه فارغ‏ التحصيلان آن دانشگاه اكثرا لائيك هستند. به همين دليل از مرحوم مودودي و ديگران خواستند كه از نظر فكري به آنان كمك كنند كه چگونه مي‏توان دانشگاه اسلامي داشت. همان موقع مرحوم مودودي علي‏رغم آنكه فيلسوف هم نبود خيلي خوب به رخنه ‏اي كه در قضيه وجود داشت و موضوع اصلي كه در آن دانشگاه مورد غفلت واقع شده بود پي‏برد و گفت اينكه شما بياييد فلسفه الحادي را تدريس كنيد و درسهاي ديگر را ارائه كنيد و در كنار آن يكي دو درس تعليمات اسلامي بگذاريد مشكل را حل نمي‏كند. دانشجو علي ‏الاصول محشور است با درسهايي كه دست كم خدا در آنها مورد غفلت است و با خدا كاري ندارد و يا آنكه خدا در آن دروس انكار مي‏شود.

دقيقا يكسال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، كنفرانس عظيمي در مكه تحت عنوان تعليم و تربيت اسلامي به راه افتاد كه 313 نفر از دانشمندان بزرگ اسلام در آن شركت كردند ـ از آن جمله آقاي دكتر سيدحسين نصر از ايران و دكتر عطاءالرحمن كه از شيميدانهاي بنام پاكستاني است و جمعي از اسلام ‏شناسان ديگر از اقطار عالم اسلام.

همه بحثها بر حول همين مسأله مي‏چرخيد و خلاصه‏ اش همان چيزي است كه امروز من در اين همايش مطرح خواهم كرد كه علم اسلامي مفهوم دارد، علم ديني مفهوم دارد. در ده بيست سال گذشته هم در اقطار عالم اسلام شما مي‏بينيد كه كنفرانسهايي تحت عنوان اسلامي كردن علم برپا شده است. البته متأسفانه گزارشي كه از اين كنفرانسها در مطبوعات منعكس شده است گزارش صحيح و دقيق نيست و تحريف شده است.

اخيرا ديدم يكي از اساتيد دانشگاه تهران آمده است كل اين كنفرانسها را خلاصه كرده است در اينكه منظور از اسلامي كردن يعني اين كه مطالب علمي را به قرآن و حديث برگردانيم. بنده به عنوان كسي كه در كنفرانس مالزي كه از بزرگترين اين كنفرانسها بود و در 14 سال پيش به دعوت دولت مالزي برگزار شد شركت داشتم شهادت مي‏دهم كه اصلاً مسئله اعجاز علمي قرآن محوريت نداشت. بلكه بحث فلسفه علم و جاي اساسي‏ اي كه علم اسلامي مي‏تواند داشته باشد مطرح بود. به هر حال در جهان اسلام از آن زمان به بعد مرتب اين مسئله مطرح بوده است و اين تهمت ها هم همواره مطرح بوده است كه مگر فيزيك و شيمي، اسلامي و غيراسلامي دارد؟ مگر علوم اجتماعي، اسلامي و غيراسلامي دارد؟ علم عينيت دارد فرقي نمي‏كند در روسيه يا در آمريكا يا در جاي ديگر انجام گيرد. البته آنها كار خودشان را ادامه دادند و به اين حرفها اعتنا نكردند و ما هم بايد كار خودمان را انجام دهيم و البته پشتوانه برهاني خيلي خوبي هم براي اين مسئله داريم كه عرض خواهم كرد، ولي مسئله اسلامي كردن علم منحصر به جهان اسلام نيست. ديني كردن علم در جهان غرب هم مطرح بوده است.

در تابستان امسال در كانادا كنفرانسي تحت عنوان علم در زمينه‏ هاي خداباورانه Science In Theiry Contexsبرگزار شد. كنفرانس عظيمي بود. همه مطلب آن اين بود كه علم در زمينه‏اي خداباورانه با مفهوم است، و اين چيزي است كه من مي‏خواهم به توضيح آن بپردازم. پس اين مسئله يعني مسئله علم ديني در جهان يك مسئله كاملاً جاافتاده‏اي است.

طرح علم ديني

ما مرتب در جامعه و مطبوعاتمان مي‏ بينيم كه مطرح مي‏ شود، مگر علم اسلامي و غيراسلامي دارد. من مي‏خواهم بگويم از دو جهت علم مي‏تواند ديني باشد و به عبارت ديگر علم ديني معنادار است.

1. علم چه علم تجربي طبيعي و چه علوم اجتماعي همه داراي مفروضات متافيزيكي بسيار قوي هستند و فكر نكنيد كه فقط علوم اجتماعي مفروضات فلسفي دارند. متأسفانه اين مسئله كه علوم طبيعي مملو از پيشفرضهاي فلسفي است در محيط ما كاملاً مغفول مانده است، ولي در غرب اين بحثها بحثهاي رايجي است. پس نكته اول اين است كه علوم طبيعي مبتني بر برخي پيشفرضهاي متافيزيكي هستند.

2. علم ديني يك علم جهت‏دار است و روي كاربردهاي علم اثر مي‏گذارد و از تخريبهايي كه علم سكولار موجود به بار آورده است و مي ‏آورد جلوگيري مي‏كند.

وقتي اين دو نكته را در سطح بالاتري نگاه كنيم وضعيت جالبتر از اين است كه گفته شد.

در مورد علوم تجربي مخصوصا فيزيك و زيست ‏شناسي كه زيربناي ديگر علوم تجربي هستند فرضيات زيادي وجود دارد و متأسفانه كتابها فرضيات را از واقعيات تجربي تفكيك نمي‏كنند.
به عنوان مثال، علم كيهان‏شناسي با ساختار بزرگ مقياس جهان سروكار دارد؛ اينكه جهان چه زماني به‏ وجود آمده، و چه تحولي را طي كرده است و اگر بناست پاياني داشته باشد تا آنجا كه فيزيك مي‏تواند بحث كند، پايانش چيست؟

ولي اين علم از نظر پيشفرض، پيشفرضهاي خيلي قوي دارد كه از خود علم تجاوز مي‏كند. ما در گوشه‏ اي از جهان قرار گرفته‏ ايم و در مورد كل جهان قضاوت مي‏كنيم. واسط بين ما و بقيه جهان هم نور است، يعني: ما اطلاعاتي كه از بقيه جهان داريم عمدتا از طريق امواج الكترومغناطيسي است، كه نور مرئي بخشي از آن است. اگر مي‏دانيم در ماه چه چيزي وجود دارد از طريق نور عمده اطلاعاتمان را به دست آورده‏ ايم، اگر مي‏دانيم ساختمان خورشيد چگونه است، اگر مي‏دانيم كهكشانهاي بسيار دور چگونه است همه اينها از طريق نور است.

در اينجا فرضيات بسيار مهم و اساسي وجود دارد كه از تجربه به دست نمي‏ آيد. مثلاً فرض مي‏كنيم كه قوانيني را كه بطور موضعي و محلي كشف كرده‏ ايم به تمام جهان قابل تسري است. ما در اينجا عنصر سديم را به صورت گاز تهيه مي‏كنيم مي‏گذاريم جلوي شعله آتش و نورش را پشت اسپكتروسكپ (Spectroscope)مي‏بينم، دو خط زرد در نور آن مشاهده مي‏كنيم. اگر در طيف ستاره ديگري هم اين دو خط زرد را ديديم مي‏گوييم آنجا هم سديم هست و قوانين محلي را به همه جهان تعميم مي‏دهيم و اين از علم كيهان‏شناسي برنمي ‏آيد.

يك فرض بسيار مهم ديگر در اين علم وجود دارد و آن اين است كه هيچ نقطه‏ اي از اين جهان از هيچ نقطه ديگري متمايز نيست، شما هر جاي جهان بايستيد يك وضعيت يكسان و مشابه را در اطرافتان مي‏بينيد اين‏ مطلب به‏ اصل كيهان‏شناختي‏ معروف است. اين اصل چگونه از كيهان‏شناسي برمي ‏آيد تجربه اينها را تأييد مي‏كند، ولي‏ از تجربه برنمي‏ آيد. آنچه در كل كيهان‏شناسي ما از تجربه داريم اين است كه (1) نوري كه از ستارگان به ما مي‏رسد به طرف قرمز ميل مي‏كند (نسبت به نوري كه در زمين دريافت مي‏كنيم) و اين را به انبساط جهان تعبير مي‏كنيم (2) يا اشعه‏اي وجود دارد كه از همه جوانب به ما مي‏رسد و به آن اشعه ميكروويو (Microwave)جهاني مي‏گويند و اين منبع اطلاعات بسياري براي ما شده است و (3) ما مقدار هليوم (Helium)موجود در جهان نسبت به ئيدروژن را اندازه مي‏گيريم. به كمك اين سه اطلاعات مي‏خواهيم به ساختار جهان اوليه پي ببريم. ببينيد مابراساس دو سه مبناي زميني داريم سرنوشت كل عالم را تعيين مي‏كنيم و از اينجاست كه يكي از اخترفيزيكدانان بنام دانشگاه پرينستون (Prinstone)كه امسال يكي از بزرگترين جايزه‏هاي اخترفيزيك را گرفت مي‏گويد: البته من در مقام مقاله ‏نويسي مجبورم اين حرفها را بزنم و براي امرار معاشم ناچارم اينها را بگويم، ولي خيلي گستاخانه است كه ما بخواهيم در مورد39-10 ثانيه پس از انفجار بزرگ صحبت كنيم. اين خيلي دور از تواضع است. من به عنوان نمونه يكي از اين رشته‏ها را به صورت كلي برايتان مطرح كردم كه در آن فرضياتي مي‏كنيم كه از علم تجربي برنمي ‏خيزد.

اجازه بدهيد وارد برخي از اين مسايل بنيادي بشوم. يك وقت شما در مقام جمع‏ آوري داده ‏هاي تجربي هستيد، اين داده‏هاي تجربي فرقي نمي‏كند در ايران يا در آمريكا جمع ‏آوري شود. در مقام گردآوري پيشفرضها مهم است و مثالش را خواهم زد، ولي شما عموما در مقام پس از گردآوري است كه اين تعبيرها و پيشفرضها و گرايشهاي فلسفي نقش خودشان را بازي مي‏كنند. البته در مقام گردآوري هم اعتقادات مهم است نردباني را كه در جهت يافتن ساختار ريزتر و ريزتر ماده طي مي‏شود دنبال نكند؛

آقاي هايزنبرگ (Heisenberg)كه يكي از ستارگان درجه اول فيزيك جهان در قرن حاضر بود مي‏گفت: «شما اين كار را ادامه ندهيد و متوقف كنيد؛ زيرا او با ايده تجزيه ‏پذيري نامحدود ماده بر اساس زمينه‏ هاي فلسفي مخالف بود و چون فرد خيلي مهمي بود براي چند سالي ساختن دستگاههاي شتابدهنده توليد كننده ذرات بنيادي پرانرژي را متوقف كرد؛ يعني پيشفرضها مي‏تواند حتي در مقام گردآوري تأثير بگذارد»1. ولي عمدتا پيشفرضها در مقام تعبير اثر مي‏گذارد كه چند نمونه آن را من ذكر مي‏كنم:

1. واقعيتي است كه در 20ـ30 سال اخير كشف شده است كه اگر شما به ثابتهاي بنيادي طبيعت نگاه كنيد (ثابتهاي بنيادي طبيعت؛ يعني آن اعداد ثابتي كه تغيير نمي‏كنند و همه ناظرها روي آنها يك نظر دارند مانند بار الكترون، سرعت نور، عدد پلانك و امثال آن) قوت نيروهاي شناخته شده طبيعت را مي‏شود بر حسب اين ثابتهاي بنيادين طبيعت بيان كرد.

مثلاً ما چهار نيرو در طبيعت مي‏شناسيم و هيچ دليلي هم ندارد كه تا چند سال ديگر به اين نيروها اضافه نشود، همان‏طور كه در ابتداي قرن حاضر ما فقط دوتا نيرو مي‏شناختيم. به هرحال مطالعات انجام گرفته اين مطلب را نشان مي‏دهد كه اگر مثلاً شدت نيروي ثقل كمي كمتر از مقدار كنوني يا كمي بيشتر بود جهان به وضعيت فعلي تشكيل نمي‏ شد.

حيات براي بروزش به يك ابزار مادي نياز دارد. از نظر فيزيولوژي و زيست ‏شناسي آن ابزار فلز كربن است. اين است كه حيات ما را حيات مبتني بر كربن مي‏گويند. كربن در شرائط خاصي در ستارگان ساخته مي‏شود. ستاره بايد عمر بسيار طولاني داشته باشد و تحت شرائطي اين كربن را بيرون بريزد و ستاره ديگري آن را دريافت كند. خود ستاره براي آنكه آن عمر را پيدا كند بايد نيروهاي طبيعت شرائطي داشته باشند. به اين طريق آمده ‏اند و ديده‏ اند كه اين ده بيست بيليون سالي كه الان براي عمر جهان حدس زده مي‏شود لازم بوده است تا كربن وجود پيدا كند و در نتيجه حيات مبتني بر كربن پديد آيد.

اينها نشان مي‏دهد كه مثلاً اگر نسبت شدت نيروي الكترومغناطيسي به نيروهاي هسته‏ اي قوي اندكي كمتر يا بيشتر بود امكان نداشت كربن پديد آيد، يا ستارگان خيلي زود تشكيل مي‏شدند و كل جهان انبساطش متوقف شده بود و جهان برگشته بود به وضعيت انقباض در جهت عكس وضع فعلي، و يا اينكه به اين مراحل كنوني نمي‏رسيد. بنابراين، يك تنظيم بسيار ظريفي لازم است بين نيروهاي طبيعت رخ داده باشد تا كربن بتواند به‏ وجود آيد. من نمونه‏ هايي از اين تنظيم را در كتاب از علم سكولار تا علم ديني ذكر كرده‏ ام و اگر اندكي اين تنظيم ظريف متفاوت بود كربن پيدا نمي‏شد. اين تنظيم ظريف به نام اصل آنتروپيك معروف است.

متألهين و فيزيكدانان خداباور اين تنظيم ظريف را نمودي جديد از برهان نظم دانسته‏ اند، برهان نظم در سطح بالاتري كه خدشه‏ هاي دارويني به آن وارد نيست و در واقع اين تنظيم ظريف را يك تعبير خداباورانه كرده ‏اند؛ يعني اين تنظيم به اراده خداوندي صورت گرفته است، ولي غيرمتالهين و خداستيزان دنبال تعبيرهاي ديگر رفته‏ اند، اما تعبيرهايي كه اينها دنبالش رفته‏ اند همان‏قدر متافيزيكي است كه تعبير متألهان متافيزيكي بود.

اينها گفته ‏اند ما به جاي اينكه فقط يك جهان داشته باشيم بليونها بليون جهان داريم و در هر كدام از اين جهانها ثابتهاي بنيادي جهان طبيعت مقدار خاصي دارند و اگر بليونها بليون جهان وجود داشته باشد بالاخره در يكي از اين بليونها بليون، جهان به صورت تصادفي آن تنظيم ظريف كه به پيدايش كربن منتهي مي‏شود وجود پيدا كرده است. آنها به اين طريق معتقد به بليونها بليون جهان مي‏شوند كه از فرض وجود خدا خود را رها سازند.

اينجاست كه هويل (Hoyle)يكي از بزرگترين اخترفيزيكدانان دوران ما كه تمام تلاشش در دهه 50 و 60 اين بود كه برود سراغ آن نظريه كيهان‏شناسي كه جهان را ازلي و دائمي مي‏داند؛ يعني نظريه جهان ماندگار، ناچار شد اعتراف كند كه هيچ چيز به اندازه اصل آنتروپيك، الحاد وي را نلرزانده است. پس موضوع واحدي از طريق تجربه به ما ارائه شده است، (يك تنظيم ظريف) ولي در مقام تعبير هم تعبير خداباورانه و هم تعبير غيرخداباورانه كرده‏اند.

2. نمونه ديگر نظريه تكامل دارويني است. من كاري به ثبات يا عدم ثبات انواع ندارم از باب مماشات مي‏گوييم: فرض كنيد انواع طبق نظري كه داروين ارائه كرده ـ و البته بعد از وي اموري به آنها اضافه شده است ـ به وجود آمده باشند. پيدايش اين انواع دو نوع تعبير شده است؛ تكامل‏گرايان غيرخداباور مانند داكينز (Dawkins) استاد جانورشناسي دانشگاه آكسفورد صريحا مي‏گويد: «نيروهاي بي‏ هدف تكامل كافي هستند كه تمام عجايب حيات ذهن را توضيح دهند»2، ولي تعداد بسيار زيادي از فيزيولوژيستهاي خداباور مي‏گويند ما تكامل را قبول داريم، اما اين مكانيسم را خداوند براي پيدايش بشر انتخاب كرده است. برخي از آنها آن بعد غيرمادي اضافه شده به بشر را هم قبول دارند. پس من به تئوريهاي جزيي كاري ندارم. اگر بنا باشد شما طيف يك عنصر را بخواهيد بررسي كنيد فرقي نمي‏كند در ايران يا آمريكا يا جاي ديگر بررسي كنيد، ولي مسئله مهم آنجايي است كه شما با تئوريهاي بنيادي سروكار داريد و مي‏خواهيد تصميم‏هاي نهايي را بگيريد و حرفهاي جهان شمول و بزرگ درباره جهان بزنيد.

3. نمونه سوم، مسئله حيات است كه كساني امثال داكينز و اتكينز Atkins چيزهاي كاملاً مكانيكي فرض مي‏كنند و فكر مي‏كنند كه همين تحولات فيزيكوشيميايي مي‏توانند مسئله حيات را توضيح دهند. در مقابل بعضي ديگر معتقدند كه مسئله حيات و مسئله شعور بسيار پيچيده‏ تر از آن است كه با فيزيك و شيمي توضيح داده شود. من به ياد ندارم كه در بيست سال پيش در ميان فيزيكدانان يا شيميست‏ها كسي بوده باشد كه به چنين قولي معتقد باشد، ولي در سالهاي اخير دانشمندان بسيار برجسته را مي‏بينيد كه مي‏گويند مسئله شعور با علم فعلي قابل توضيح نيست. ويگنر، فيزيكدان درجه اول قرن حاضر و برنده جايزه نوبل، مي‏گويد: «من هنوز مطمئن هستم كه حيات يك پديده بنيادي است كه كاملاً خارج از اهتمام فعلي فيزيك است»،3 يا پنروز كه از اساتيد برجسته و طراز اول دانشگاه اكسفورد، است بر اين باور است كه مسئله شعور را نمي‏توان با فيزيك كنوني توضيح داد و بايد برويم سراغ يك رياضيات غيرالگوريتمي كه كاملاً از مقوله‏اي ديگر باشد. او به طريق رياضي استدلال مي‏كند كه نمي‏توان شعور را با كامپيوتر پيشرفته مقايسه كرد. شعور از مقوله ديگري است.

اينها مي‏گويند شما ابزار بروز حيات را كشف كرده‏ايد، اما اين به معناي آن نيست كه بتوانيد غير از آن را نفي كنيد. يكي از دانشمندان مثال خوبي زده است. او مي‏گويد شما فرض كنيد خبر نداريد كه دستگاه فرستنده‏اي در تهران امواجي را مي‏فرستد، مي‏آييد يك ترانزيستور، يك خازن و تعدادي چيزهاي ديگر را كه در يك راديوي ترانزيستوري وجود دارد برمي‏داريد و به شكل خاصي به هم وصل مي‏كنيد و راديوي ترانزيستوري آماده مي‏شود و شما آن را روشن مي‏كنيد و صدايي را مي‏شنويد و فكر مي‏كنيد كه اين صدا از خود اين راديوست.

البته اگر اين راديو خراب شود شما صدا را نمي‏شنويد؛ زيرا براي شنيدن صداي دستگاه فرستنده اين ابزار لازم است. خوب اين سيستم يك آثاري را بروز مي‏دهد كه در اجزاء آن نبود. اين دانشمندان غيرمعتقد به خدا مي‏خواهند بگويند كه يك سيستم پيچيده خواصي را بروز مي‏دهد كه در مؤلفه‏ هاي تشكيل‏ دهنده آن نبوده و در فيزيك از اين نوع سيستمها زياد است. پديده حيات هم از همين نوع است، ولي دانشمندان برجسته‏ اي را مي‏بينم كه اين را قبول ندارند. تاونز(Charls Towns) ، برنده جايزه نوبل فيزيك، مي‏گفت: «زيست‏شناسان مانند ما فيزيكدانان سرشان به سنگ نخورده است كه از خر شيطان بيايند پايين و به چيزهايي كه ما اكنون حاضريم اقرار كنيم اقرار كنند»4. نمونه‏ هاي متعدد ديگري مي‏توانم ذكر كنم؛ مثلاً نظريه كوانتوم را مي‏توانيد علي و يا غيرعلي بسازيد و در هر دو صورت پيش‏بيني‏ه اي واحدي را بدست آوريد.

پس علم مي‏تواند هم بر مبناي خداباورانه و هم برمبناي غيرخداباورانه تفسير شود. نكته ديگري هم وجود دارد كه جامعه ‏شناسان علم در ده بيست سال اخير معتقد شده‏اند كه علم يك محصول اجتماعي است و از كنش متقابل بين دانشمندان پديد مي‏آيد و آن عينيت و بي‏طرفي‏ اي را كه قبلاً براي علم ادعا مي‏شد قبول ندارند ـ البته افراد افراطي هم در ميان آنها هستند. برخي مي‏گويند كه علم در شكل‏ گيري، فرمول‏بندي، ترويج و پذيرش از عوامل اجتماعي و روانشناختي متأثر است، برخي هم مرحله‏ بندي مي‏كنند: در مرحله شكل‏گيري، عوامل روانشناختي و در مرحله ترويج و انتشار، عوامل اجتماعي مؤثر هستند.

چند دهه قبل پال فورمن (Paul Forman)، عالم برجسته آمريكايي، تحليل جالبي ارائه داد كه بسيار سروصدا به راه انداخت. اين نظريه را ارائه كرد: «طرد علي ت توسط فيزيك‏دانان آلماني در عصر وايمار (Weimar)، يعني 1919ـ1933، عكس ‏العملي در برابر محيط فرهنگي موجود در دوران قبل از تكون مكانيك كوانتومي و در اثناء شكل‏گيري آن بود. از پايان جنگ جهاني اول تا زمان عرضه شدن مكانيك ماتريسي هايزنبرگ در 1925، تعداد زيادي از فيزيك‏دانان شهير، نظير اكسنر، وايل، نرنست، زومرفلد، رايشنباخ و ...، با عليت وداع كردند.

استدلال فورمن به قرار زير بود: عليت براي فيزيك‏دانان اول قرن معرف قانونمندي طبيعت بود و رويكرد علمي نيز يك رويكرد عقلاني تلقي مي‏شد. وقتي بعد از شكست آلمان در جنگ جهاني اول، علم مسؤول وضعيت غمناك آلمان به حساب آمد، عكس ‏العملي عليه عقلانيت بروز كرد و اين به معناي نفي علم و در نتيجه نفي قانونمندي طبيعت تلقي شد. لذا اگر فيزيكداني مي‏خواست تصوير خوبي در جامعه داشته باشد بايد عليت را ترك كند و اين درست راه ‏حلي بود كه براي حل مسائل موجود فيزيك اتمي در آن دوران، كارا تلقي شد.

به عقيده فورمن مسائل اساسي فيزيك اتمي نقش ثانويه در طرد عليت داشت. «اما در حالي كه فورمن بيشتر روي عوامل جامـعه‏ شـناختي تكـيه داشـت، بعـضي نظـير كوشـينگ (J. Cushing) معتقدند كه عوامل روانشناختي نيز در شكل‏ گيري مفاهيم و نظريه‏ ها و تعبير آنها مؤثرند و در واقع عوامل روانشناختي نقش بيشتري در شكل‏گيري و تعبير نظريه‏ ها دارند تا عوامل جامعه‏ شناختي، در حالي كه عوامل جامعه‏ شناختي نقش اساسي در پذيرش و انتشار نظريه‏ ها دارند».5

دانشمندان هم اگر مي‏خواستند محبوبيت داشته باشند در آغاز سخنراني خود در دانشگاهها بايد گريزي به رها كردن اصل عليت مي‏زدند. او اين مطلب را به صورت مستند نشان مي‏دهد، كه هرچند برخي از موارد آن را جواب داده ‏اند، ولي في‏ الجمله سخن ايشان درست است. بنابراين، چيزي كه مورد غفلت كساني است كه اين شبهات را در جامعه ما مطرح مي‏كنند اين است كه علم پشتوانه بسيار قوي متافيزيكي دارد و اين پشتوانه مي‏تواند خداباورانه باشد و جهان را هدفدار و داراي نظام اخلاقي و متكي به خداوند بداند. در كنفرانس امسال كانادا يكي از دانشمندان استدلال كرد كه اين كه گفته مي‏شود در آغاز قرن هفدهم كه علم جديد شروع شد دانشمندان منكر غايتمندي جهان بودند نادرست است و درشت‏نمايي شده است. پس به طور خلاصه در نظريه ‏هاي علمي پيشفرضهاي متافيزيكي نهفته است. نكته ديگري كه مسأله علم ديني را موجه مي‏سازد مسئله جهتگيري و كاربرد علم است و آن بسيار مهم است و بسياري از دانشمندان برجسته جهان غرب متفطن به اين مسئله شده ‏اند كه علت پيدايش مفاسد و خرابيهاي جامعه غرب از دست دادن جهت‏گيري الهي آن است.

يكي از برندگان جايزه نوبل پزشكي در سخنراني خود در دهه 60 ادعا كرد كه 50% دانشمندان و مهندسان عالم در موسسات و مراكزي كه در مراتب مختلف اسلحه‏سازي قرار دارند، مشغولند؛ يعني 50 درصد تحقيقات به اسلحه‏ سازي اختصاص يافته است. هم‏اكنون علوم زيست‏شناسي و علم ژنتيك افقهاي جديدي را به وجود آورده است و تأثيري كه مي‏توان در ژن انسانها ايجاد كرد مطرح كرده‏اند. نگراني نسبت به اين مسائل در ميان دانشمندان متدين غربي مشاهده مي‏شود، ولي در جامعه ما اين مسايل اصلاً مطرح نيست. ما بايد پيشقدم باشيم و تابع و منفعل نسبت به اين مسايل نباشيم.

نكته ديگر، اين است كه مي‏گويند چرا مي‏گوييد علم اسلامي و ديني و نمي‏گوييد عالم اسلامي و عالم ديني. پاسخ اين است كه به‏قدري مسئله داده‏ هاي علمي و تعابير در كتابها در هم تنيده شده است كه تفكيك آنها بسيار مشكل است، مگر براي كساني كه اهل فن باشند.

به قول انيشتين فرد بايد فيلسوف باشد، فيزيكدان باشد، رياضيدان باشد تا در باب عليت بحث كند و فيزيكدان تنها حق ندارد در اين باب بحث كند. به علاوه مواردي در علم مطرح است كه ربطي به عالم ندارد مستقيما از دين آمده وارد علم شده است. اينشتين مي‏گويد: «يكي از اسرارآميزترين چيزها براي من قابل فهم بودن جهان است»،

در جاي ديگر مي‏گويد: «قابل فهم بودن طبيعت را ما از دين گرفته‏ ايم، به اين يعني [حوزه دين [همچنين ايمان به امكان اين كه نظمهاي ساري در جهان وجود عقلاني هستند؛ يعني براي عقل قابل دركند، تعلق دارد. من نمي‏توانم هيچ دانشمند واقعي را بدون آن ايمان عميق تصور كنم. وضعيت را مي‏توان به وسيله يك تصوير بيان كرد: علم بدون دين لنگ است؛ دين بدون علم كور است6».

دانشمنداني كه درصدد بررسي دلايل رشد علم در غرب برآمده ‏اند (حتي غيرمتالهان آنها) به اين موضوع اعتراف كرده‏ اند. مورد جالبتر موضوعي است كه در همين تابستان گذشته من در آمريكا شاهد آن بودم و آن اينكه يكي از كارهاي مهمي كه در فيزيك در قرن اخير دارد انجام مي‏گيرد اصل وحدت نيروهاست.

ما در طبيعت چهار نيرو داريم و فيزيكدانها درصدد بوده‏ اند كه اين چهار نيرو را به يك ابرنيرو برگردانند. آنها مي‏گويند در آغاز جهان يك ابرنيرو بوده است و بعد تبديل به چهار نيرو شده است. مسئله وحدت نيروها از بزرگترين كارهاي علم در عصر حاضر است و سه نفر از جمله عبدالسلام مسلمان، جايزه نوبل را در مورد آن دريافت كردند. امروز همه دنبال نظريه همه چيز هستند (theory of every thing). نظريه‏اي كه همه نظريه‏ها و محصولات علم از آن بيرون مي‏آيد.

آقاي آندره لينده، فيزيكدان درجه اول روسي عصر حاضر كه تئوري جهان خودزا را ارائه داده است و جايي براي خدا قايل نيست، امسال در كنفرانسي در بركلي مي‏گفت: «كل كيهان‏شناسي عميقا متأثر از سنت غربي توحيد است... اين ايده كه ممكن است جهان را از طريق يك «نظريه همه‏ چيز» نهايي بفهميم ناشي از اعتقاد به خداي بيگانه است».7 پس، علم ديني معنا دارد؛ زيرا جهان‏بيني مي‏تواند پشتوانه علم قرار گيرد، ولي برخي از اين حد بالاتر مي‏روند، و بنده هم جزو اينها هستم ولي منفرد نيستم.

برخي از فيلسوفان غربي معتقدند كه اگر از يك سطح بالاتر نگاه كنيم علم بدون مبناي خداباورانه مفهومي ندارد و قابل فهم نيست. علم موفق است، ولي توفيق علم را نمي‏ فهميم. مغز انسان رياضيات را خلق مي‏كند. چرا با رياضياتي كه ما خلق مي‏كنيم مي‏توانيم جهان را بفهميم؟ چرا عدد 14/3 كه نسبت محيط دايره به قطر آن است در ساختار ريز اتم ئيدروژن كه هيچ ربطي به دايره ندارد (زيرا در آنجا مسير و مدار و همه اين مقولات را منتفي اعلام كرده ‏اند) وارد مي‏شود.
آقاي ويگنر مقاله‏اي دارد با عنوان «اعجاز در رياضيات» كه محتواي آن اين است كه چرا رياضيات در توضيح جهان طبيعت موفق است. در خاتمه، سخنان آقاي تريگ، استاد فلسفه دانشگاه واريك، را كه از فيلسوفان عصر حاضر است، برايتان نقل مي‏كنم. وي آشكارا اعلام مي‏كند كه علم در غير يك متن خداباورانه مفهومي ندارد:

براي كار علمي بايد قبول كنيم كه جهاني كه مورد مطالعه علم قرار مي‏گيرد قانونمند است و منظم. اين را نمي‏توان از علم استخراج كرد؛ زيرا ما نيازمند به يك فرض فلسفي هستيم كه «ناشناخته مانند شناخته شده است» و الا هرگز نمي‏توانستيم يافته‏ هاي علمي‏ مان را تعميم دهيم و فرض كنيم كه تمام بخشهاي واقعيت يكسان است و قابل درك، حتي اگر قابل مشاهده نباشد. ما نياز به مبنايي داريم كه به ما اطمينان دهد كه كشفيات علم را مي‏توان با اطمينان در زمانها و جاهاي مختلف به كار برد. كاربردپذيري رياضيات در مورد جهان فيزيكي خود حاكي از اين است كه يك عقليت زيربنايي در ساختار جهان به كار رفته است. اين غيرعادي است كه علائم توليدشده در عالم انسان بتواند عميقترين اسرار جهان فيزيكي را كشف كند و به ما قدرتي براي تسلط بر طبيعت بدهد.

به نظر مي‏رسد كه نظمي در درون اشياء باشد كه قابل شناخت براي ذهن انسان است. علم بدون اين استعداد انساني براي فهم ساختار واقعيت فيزيكي غيرممكن مي‏بود. يك جواب به اين سؤال كه چرا واقعيت يك نظم ذاتي دارد، اين است كه اين درست وضعيتي است كه اشياء دارند، اما اين استدلال وزنه‏اي ندارد كه موجب اطمينان به جهان شمولي ادعاهاي علم شود. يك جواب اساسي‏تر اين است كه واقعيت اينچنين است كه هست؛ زيرا خداوند جهان را اينچنين آفريد. اين حركتي از رئاليسم متافيزيكي به خداباوري است. در واقع، مي‏توان ادعا كرد كه علم نمي‏تواند در هيچ زمينه ديگري مشروعيت پيدا كند مي‏توان گفت كار علم مستلزم پيشفرضهايي است كه تنها مي‏توان از خداباوري آنها را استنتاج كرد. قطعا تاريخ تكون علم جديد مؤيد اين مطلب است (پايان مطلب آقاي تريگ).

نكته پاياني من، اين است كه اين كه برخي مي‏گويند ما علم را به صورت مجرد در نظر مي‏گيريم كه ايراني و آمريكايي و اسلامي و غيراسلامي نداشته باشد، در صورتي ممكن است كه ما فقط حقايق تجربي را جدول كنيم و بگوييم اگر اين عنصر را حرارت دهيم اين نور را مي‏بينيم و اگر اين فلز را حرارت دهيم طولش اينقدر افزايش مي‏يابد و امثال آن، ولي واقعيت اين است كه فيزيكدانان بزرگ هيچگاه قانع نبوده‏ اند كه به اين مقدار بسنده كنند. اينشتين مي‏گفت: «من مي‏خواهم بفهمم خداوند چگونه اين جهان را ساخته است، من به اين يا آن پديده، يا طيف اين يا آن عنصر علاقه‏ اي ندارم. من مي‏خواهم افكار خدا را بدانم. بقيه جزئيات هستند».8
آقاي ويتن كه از بزرگترين فيزيكدانان جوان قرن حاضر است (و برنده جايزه فيلد در رياضيات) مي‏گويد: من مي‏خواهم بدانم در جهان چه مي‏گذرد. من به بازي رياضي كاري ندارم.

* متن حاضر، سخنراني دكتر مهدي گلشني در يازدهمين همايش علمي سالانه حوزه و دانشگاه مي‏باشد.

1. M.Gardner, The whys of a Philosophical Scrivener (Oxford: Oxford University press, 1983), p. 437.

2. Richard Dawkins, The Blind Watchmaker (New York, W. W. Norton & Co, 1998), p. 382.

3. Henry Margenau and Ray A. Varghese, eds., Cosmos, Bios, Theos (La Salle, Illinois: Open Court, 1992), p. 277.

4. The Christian Science Monitor, July 9, p. B4.

5. J. T. Cushing, Quantum Mechanics (Chicago: The University press, 1994), pp. 97-100.

6. A. Schilpp: Albert Enstein, Philosopher - Scientist (La Salle, Ill.: Open Cowrt, 1970). p.

7. The Christian Science Monitor, July 9. 1998, p. B4.

8. A. P. French, Enstein, A Contenary Volume (London: Heinmann, 1979), p. 67.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

شیوه جالب همبستگی ایتالیایی‌ها با ساکنان غزه

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه ژوئن 13, 2016 4:12 pm

شیوه جالب همبستگی ایتالیایی‌ها با ساکنان غزه


"ماورزو دمینیکو (45 ساله) یکی از این سرآشپزهای ایتالیایی خاطر نشان کرد که تقریبا از یک ماه قبل مغازه پخت پیتزای خود در جزیره "سردینیا"ی ایتالیا را تعطیل کرده و به اراضی فلسطینی (کرانه باختری و باریکه غزه) سفر کرده است تا نحوه پخت پیتزا و تهیه پاستای ایتالیایی را به ساکنان این مناطق آموزش دهد

به گزارش مشرق، 3 نفر از آشپزهای ایتالیایی که روز پنجشنبه گذشته از طریق گذرگاه بیت حانون واقع در شمال نوار غزه وارد این منطقه شده اند، سعی دارند با برگزاری کارگاه های آموزش نحوه پخت پیتزا و پاستای ایتالیایی برای زنان فلسطینی و آشپزها، حمایت و همبستگی خود با ساکنان این منطقه محاصره شده را اعلام کنند.

Image

به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، دهها نفر از آشپزها و کدبانوهای فلسطینی ساکن باریکه غزه و کرانه باختری در این کارگاه های آشپزی شرکت کرده اند.

"ماورزو دمینیکو (45 ساله) یکی از این سرآشپزهای ایتالیایی خاطر نشان کرد که تقریبا از یک ماه قبل مغازه پخت پیتزای خود در جزیره "سردینیا"ی ایتالیا را تعطیل کرده و به اراضی فلسطینی (کرانه باختری و باریکه غزه) سفر کرده است تا نحوه پخت پیتزا و تهیه پاستای ایتالیایی را به ساکنان این مناطق آموزش دهد و همبستگی خود با ساکنان غزه را نشان دهد.

پیراستو یکی دیگر از این سرآشپزهای ایتالیایی اعلام کرد که هدف ما از حضور در باریکه غزه تنها آموزش نحوه پخت پیتزا و تهیه پاستا نیست، بلکه می خواهیم تصویری متفاوت از تصاویر رسانه های گروهی از غزه به جهانیان و به ویژه مردم ایتالیا منتقل کنیم و به آنها اعلام کنیم که بر خلاف تبلیغات رسانه ها، ساکنان این منطقه از ویژگی های انسانی بارزی برخوردار هستند و "تروریست" نیستند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

رواج روز حجاب در ميان زنان غير مسلمان امريكا

پستتوسط pejuhesh232 » سه شنبه ژوئن 21, 2016 11:09 pm

رواج روز حجاب در ميان زنان غير مسلمان امريكا


مراسم روز حجاب در یکی از دبیرستان‌های آمریکا برگزار شد؛ در این مراسم، دانش آموزان دبیرستانی روسری‌هایی را که توسط برگزارکنندگان برایشان فراهم شده بود سر کردند و نظرات شان را درباره این تجربه در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند.

Image

به گزارش سرویس دینی جام نیـوز، برگزاری مراسم روز حجاب در دبیرستان ولپو واقع در شهر ولپریسو در آمریکا به منظور شناخت فرهنگ‌های متنوع برگزار شد.

عدم آشنایی با فرهنگ‌های دینی مختلف می‌تواند سوءتفاهماتی را خصوصا در میان دانش آموزان دختر در مدارس غربی ایجاد کرده و مشکلاتی را میان دانش آموزان به وجود آورد. به همین منظور لیندزی والش و سارا کاوامله برای حل این مشکل نشستی آموزشی و محترمانه برپا کردند تا به دانش آموزن دختر در درک و شناخت اصول دین اسلام کمک کنند. لیندزی والش رئیس انجمن همبستگی اجتماعی در تنوع اجتماعی متوجه وجود عدم مدارای مذهبی در این مدرسه شد. به همین دلیل تصمیم گرفت با همکاری کاوامله رئیس انجمن اتجاد دانش آموزی نشست روز حجاب را برگزار کند.

والش در این باره گفت: روز حجاب، روزی است که شیوه متفاوتی از زندگی را به غیرمسلمانان معرفی کرده و به ارتقای مدارای مذهبی و ایجاد محیط امنی برای تحصیل کمک می‌کند. به نظرم برگزاری این نشست مهم است زیرا هدف انجمن ما ایجاد روش‌هایی برای مدارا و تحمل جمعیتی و ایجاد راه‌های ارتباطی با دیگران در این جامعه است. اخیرا اخبار منفی زیادی درباره مسلمانان گسترش یافته و به نظرم این وظیفه ماست تا با این منفی‌نگری مبارزه کنیم.

حجاب، اظهار حقوق زنان است

کاوامله که از 12 سالگی حجاب به سر می‌کرده درباه این همایش می‌گوید: یکی از دلایلی که من حجاب به سر می‌کنم، برخلاف باور عده‌ای، اظهار حقوق زنان است. پوشش اسلامی و حجاب به طرز آشکارا بیان می‌کند که من نیازی نیست پوشش نامناسبی داشته باشم تا مورد توجه قرار بگیرم و ارزش انسان به ظاهر بیرونی او نیست. هدف از حجاب، آزادی و رهایی زنان از انتظارات اجتماعی است که دائما به سوی آنان پرتاب می‌شود.

والش که یک مسیحی معتقد است و در این باره می‌گوید: در کلیسا به ما می‌آموزند که خداوند همگان را دوست می‌دارد و من نیز باید چنین باشم. من ممکن است با کسی اختلاف عقیده داشته باشم ولی این بدان معنا نیست که آن‌ها حق ندارند محیط سالمی برای زندگی داشته باشند. جمله مورد علاقه من این است: میان حق داشتن و مهربان بودن، مهربانی را انتخاب کن و به نظرم دبیرستان بهترین مکان برای ابراز این ایده است.

دکتر رئید آمونس که از مشارکت دانش آموزان در این گردهمایی به شگفت آمده بود گفت: هدف اصلی ما این است که به دانش آموزان نشان بدهیم که همه ما یکسان هستیم. هرچند تفاوت‌هایی میان آن‌ها وجود دارد ولی ما باید یاد بگیریم که ارزش شباهت‌هایمان را بدانیم، و در عین حال تفاوت‌ها میان یکدیگر را نیز در کنیم. ما باید بتوانیم تشخیص بدهیم که مردم می‌توانند باورهای دینی، اعتقادات و نظرات مختلفی داشته باشند و ما بایستی بیاموزیم چه واکنشی به آن‌ها نشان دهیم.


نظرات دانش آموزان غیرمسلمان درباره روز حجاب

در این مراسم، دانش آموزان دبیرستانی روسری‌هایی را که توسط برگزارکنندگان برایشان فراهم شده بود سر کردند و نظرات شان را درباره این تجربه در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند.

بعد از مدرسه دانش آموزان به کلاس درس بازگشتند تا تجربه پوشیدن حجاب را با همدیگر به اشتراک بگذارند. هرچند عده‌ای سعی داشتند نظراتی منفی‌نگرانه درباره روز حجاب ابراز کنند، اما شرکت کنندگان از پوشیدن حجاب اسلامی رضایت داشتند.

ماریسا جانسون دانش آموز کلاس اول در این باره گفت: در مجموع تجربه مثبتی بود. ما با مشورت انجمن اتحاد دانش آموزان مسلمان این حرکت را انجام دادیم تا درباره فرهنگ و مذهب مرتبط با پوشش اسلامی اطلاعات بدست آوریم.

اولیویا گبهارت گفت: بسیاری از سئوالاتی که از من پرسیده می‌شد انعکاسی از باورهای معمول درباره حجاب بود و من خوشحالم که توانسته‌ام با نظرات منفی درباره حجاب مبارزه کنم.

Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

محمدعلي كلي در حال سينه زني براى امام حسين عليه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه ژوئن 22, 2016 4:17 pm

محمدعلي كلي در حال سينه زني براى امام حسين عليه السلام


به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «محمدعلی کلی» در سال 1372 به ایران داشت، چند روزی نیز به رشت سفر کرد. تصویر زیر، آن فقید را به همراه «مرحوم آیت الله احسانبخش» امام جمعه وقت این شهر، در حال سینه زنی در مجلس عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نشان می دهد.

Image

هزاران نفر از طرفداران محمد علی کلی در مراسم تدفین او که در شهر لوئیزویل برگزار شد بر جنازه او نماز میت خواندند

نماز او در در سالن آزادی برگزار شد که در آن قهرمان سنگین وزن سابق "امام ویلی بسمانوف" در سال 1961 شکست خورد و این آخرین
مبازره او در لویفیل بود. حدود 14 هزار نفر به نمایندگی از نژادها و مذاهب مختلف با عنوان " محمد علی کلی قهرمان مردم" حضور پیدا کردند.

روحانی "شرمان جاکسون" از دانشگاه جنوب کالیفرنیا گفت: رحلت محمد علی کلی باعث وحدت بیشتر ما در جهان شد
و دفاع او از تبعیض نژادی بین سیاه پوستان و سفید پوستان را در خلال جنبش های مدنی در دهه 60 ستود؛ و افزود:
او انسانی مستحکم و فوق العاده و درخشان و عاشق زندگی بود که حاضر به خدمت در ارتش ایالات متحده امریکا در طول
جنگ ویتنام شد.

او بر اثر التهاب حاد و کاهش فشار خون در یکی از بیمارستانهای اریزونا در حالیکه 74 سال از عمرش گذشته بود از دنیا رفت
او در قرن 20 مهارت خودش را در بوکس نشان داد.

نماز میت او توسط " امام زید شاکر" از بنیانگذاران دانشکده زیتونه در بیرکلی در ولایت کالیفرنیا خوانده شد
محمد علی و خانواده اش نزدیک 10 سال برای جنازه او برنامه ریزی کرده بودند که جنازه او نشانه ای از غرور و
افتخار اسلامی باشد.

"بیل کلینتون" و "رجب طیب اردوغان" و کمدین "بیلی کریستال" صحبت هایی را در مراسم عمومی او ایراد نمودند.

محمد علی کلی در حالی به افتخارات بزرگ در بوکس رسید که چنین انتظاری در شرایط امریکا به سیاه پوستان
نمی رفت و سفید پوستها مایه افتخار امریکایی ها بودند؛ حتی زمانی که تحت عنوان "کاسیوس کلای" بازی می کرد و
بعد به خاطر مسلمان شد و تغییر نامش در سال 1964 جامعه امریکا از این حرکت او دچار شوک شد.
او در دهه 70 به دین اسلام گرایش پیدا کرد.


انتقاد خاخام یهودی از اسلام هراسی در مراسم تدفین "محمد علی"

به گزارش «نسیم آنلاین»، فارس نوشت: در مراسم تدفین «محمد علی»، «مایکل لرنر» خاخام یهودی به انتقاد از اسلام‌هراسی و رفتار صهیونیست‌ها با فلسطینیان پرداخت.

Image

پایگاه تحلیلی «آلترنت» در اینباره گزارش کرد، لرنر در این سخنرانی به انتقاد از تعصبات ضداسلامی و سیاست‌های نژادپرستانه پرداخت.

این خاخام یهودی که برای مدت‌ها فعال ادیان بوده است با سخنان روز جمعه (دیروز) خود در مراسم تدفین محمد علی، غوغا و تشویق و احساسات حاضرین را برانگیخت.

او خواستار عدالت اجتماعی شد و اشغال سرزمین فلسطینیان، جنگ پهپادهای آمریکا، ترویج اسلام‌هراسی و زندانی کردن سیاهپوستان آمریکایی را محکوم کرد.

لرنر تصریح کرد که محمدعلی محبوب دهها میلیون نفر بود که برخی از آنها هیچ اهمیتی به ورزش بوکس نمی‌دادند و دلیل آن این بود که او تمایل داشت درباره حقیقت برای دولت آمریکا بگوید و سیاهپوستان را دوست داشته باشند و به اندازه کافی جرئت ایستادگی مقابل جنگ غیراخلاقی ویتنام را داشت و گفت: «نه من به این جنگ نمی‌روم».

در حالیکه سیاستمدارانی همچون «دونالد ترامپ» نامزد جمهوری خواه انتخابات آتی ریاست‌جمهوری آمریکا از میراث محمد علی برای پیشبرد منافع خود استفاده می‌کنند، لرنر از مدح و ستایش کلی استفاده کرد تا بدون هرگونه واهمه‌ای درخواست‌های سیاسی خود برای تغییر سیستماتیک را مطرح کند.

وی در این مراسم که اعضای خانواده و دوستان محمد علی و افراد مشهور و سیاستمدارانی همچون «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در آن حضور داشتند، تصریح کرد: «ما سیاستمداران یا هرکس دیگری که مسلمانان را تحقیر کند، تحمل نمی‌کنیم».

لرنر ادامه داد: «به آن یک درصدی که صاحب 80 درصد ثروت در این کشور هستند، بگویید که زمان آن رسیده است که این ثروت را به اشتراک گذارند. به سیاستمدارانی که از خشونت سراسر جهان استفاده می‌کنند و سپس وعظ عدم خشونت برای مظلومان می‌کنند، بگویید که زمان آن رسیده است که به جنگ پهپادهای خود و هرنوع دیگر از جنگ پایان دهید و پایگاههای نظامی خود را در سراسر جهان تعطیل کنید و نظامیان را به خانه بازگردانید».

وی تصریح کرد: «به قضات بگویید که اجازه دهند تعداد زیادی از سیاهپوستان آمریکایی که توسط پلیس نژادپرست آمریکا از بین رفته‌اند و یا اینکه توسط قضات نژادپرست زندانی شده‌اند، آزاد شوند».

این خاخام یهودی به انتقاد از سیاست‌های دولت ترکیه نیز اشاره کرد و گفت: «به رهبران ترکیه بگویید که کشتار کردها را رها کنند. به نخست‌وزیر اسرائیل بگویید که شیوه‌ تأمین امنیت اسرائیل، توقف اشغال کرانه باختری و کمک به ایجاد یک دولت فلسطینی است».

لرنر گفت: «شیوه تأمین امنیت آمریکا این است که بعنوان یک کشور سخاوتمند و نوع دوست در جهان معروف شود نه اینکه قدرتمندترین کشور جهان شناخته شده باشد. ما می‌توانیم با یک طرح جهانی و داخلی شروع کنیم که برای یکبار و همیشه به فقر، بی‌خانمانی، گرسنگی، آموزش و خدمات درمانی ناکافی در داخل و جهان پایان دهیم».

این خاخام یهودی در پایان سخنان خود گفت: «ما، یهودیان، و همپیمانان غیریهودی ما در تمامی مذاهب و اومانیست‌های سکولار آرزوی غرور و افتخار برای مسلمانان جهان که ماه رمضان را پشت سر می‌گذارند، داریم و در غم از دست رفتن محمد علی، مبارز بزرگ عدالت و صلح، به آنها می‌پیوندیم».
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ترويج لباسهاي اسلامي زنان در بازار امريكا

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه ژوئن 29, 2016 1:15 pm

ترويج لباسهاي اسلامي زنان در بازار امريكا


نخستین فروشگاه پوشاک اسلامی بانوان در بازار اصلی مد آمریکا در فلوریدای مرکزی افتتاح شد.

Image

به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، پایگاه خبری «fusion» نوشت: فروشگاه «ورونا» با هدف به چالش‌کشیدن نگرش‌های اسلام‌ستیزانه درباره حجاب زنان مسلمان در جوامع غربی در بازار اصلی مد آمریکا افتتاح شد.

لیزا ووگل، صاحب این فروشگاه که عکاس مد و طراح آمریکایی است، در سال ۲۰۱۱ مسلمان شد و در سال ۲۰۱۳ تولید برند پوشاک اسلامی را آغاز کرد.

Image

وی گفت: ما این تصورات کلیشه‌ای غلط را که حجاب به زنان مسلمان تحمیل شده است و زنان با حجاب بی سواد هستند، در جامعه آمریکا داریم. اما این تصورات درباره من و مشتری‌هایم صدق نمی‌کند و ما با اختیار خود، حجاب را انتخاب کرده‌ایم.

رایان سوکاری، مدل ۱۸ ساله این فروشگاه نیز اظهار کرد: زنان مسلمان خرید را دوست دارند و دوست دارند ظاهری آراسته و خوش تیپ داشته باشند، آن‌ها می‌توانند حتی با داشتن حجاب زیبا باشند.

وی افزود: این فروشگاه راهی برای نشان دادن این مسأله است که فرهنگ اسلامی هنوز بخشی از فرهنگ آمریکا است.

سوکاری عنوان کرد: ادغام شدن این فروشگاه در بازار اصلی آمریکا سبب می‌شود که شهروندان آمریکایی به تدریج چهره حقیقی زنان مسلمان را شناخته و تصورات غلط ناشی از تبلیغات منفی رسانه‌ها کم رنگ شود.

وی تصریح کرد: چنین فروشگاهی کمک خواهد کرد تا خلأ موجود بین جامعه مسلمانان این کشور و دیگر گروه‌ها از بین برود./ مشرق
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به برای آئین اعلی


Aelaa.Net