غرفه باسخ به مسائل معارف الهي بازديدكنندكان

مجمع گفتگوی پژوهشگران وآموزشگران علوم فقه آئین الهی

مدير انجمن: najm115

شرايط امام جماعت

پستتوسط aelaa.net » پنج شنبه اکتبر 02, 2014 3:14 pm

سؤال:
شرايط لازم براى امامت جماعت چيست؟

جواب:
تنها عدالت و ظاهر الصلاح بودن شرط در امامت جماعت نيست،
بلكه بنابر نص شريف كلام خازنان وحى عليهم السلام؛ جهات متعددى لازم است كه درباره امام جماعت ملاحظه بشود:
1- شخص مجهول الهوية كه دين و احوال او معلوم نيست نباشد.
2- طيب و پاكى مولد؛ فلذا ولد الزنا نبايد باشد.
3- سفيه نبوده و عاقل باشد.
4- بالغ باشد.
5- مرد باشد.
6- مختون باشد.
7- وابسته به ظلمه و حكام جور و طالب تقرب به آنها نباشد.
8- دنباله رو حق باشد اگرچه سبب ذلت و گرفتاريش باشد، نه اينكه همراهى باطل كند بخاطر عزت دنيوى.
9- حريص به دنيا نباشد.
10- طالب رياست باطله نباشد.
11- براى گفتن اذان و برپا كردن نماز توقع مزد نداشته باشد.
12- بر او حد جارى نشده باشد.
13- گيج و خواب آلود نباشد.
14- مبتلا به (حديث نفس و با خود سخن گفتن و ذهن آشفته و بسيار مشغول) نباشد.
15- داراى صلاحيت اعتقادى باشد: مرتد و منكر هيچيك از احكام مسلمه حلال و حرام و ضروريات نبوده، و بيگانه از فرهنگ و تعاليم دينى نباشد، مؤمن و اهل معرفت بوده و مقصر و غالى نباشد.
16- داراى التزام دينى و عدالت باشد، لاابالى نبوده، و از ارتكاب محرمات و كبائر و تجاهر به فسق و فجور پرهيز داشته باشد.
17- شارب خمر نباشد (ولو مخفيانه).
18- قرائت او صحيح و فصيح باشد، و با وجود قاريتر و فصيحتر، امامت وى ترجيح داشته؛ مگر اينكه از نظر صلاحيت اعتقادى و دانش و فقاهت دينى برترى داشته باشد.
19- شغل امام جماعت؛ بافنده و حجام و دباغ نباشد. مگر در صورت نبود واجد شرايطى غير اينها.
20- عدم اكراه مامومين از اقتداى به او.
21- بر ارتكاب مكروهات نماز عادت نداشته و حتى الإمكان از آن پرهيز كند.
22- اگرچه بسنده كردن امام جماعت بر حداقل شرايط و اعمال لازم براى صحت انجام نماز؛ براى صحت جماعت او كافى است،
اما از التزام به آداب و مستحبات نماز؛ بقدر توانايي خود و مأمومين؛ رويگردان نباشد.

 بجز لزوم وجود شرايط سابق الذكر؛ جهات ديگرى هم هست كه در امامت جماعت حتى الإمكان رعايت مى شود، از جمله:
23- عالم به وظايف و معارف دينى بوده، و هركه داناتر باشد و افقه و اعلم باشد در امامت جماعت اولويت دارد بر غير او، و با حضور او مانع از امامت غير اوست.
24- از نظر تكليف اجراى نماز نسبت به مأمومين، جزو معذورين و كمتر از ايشان نباشد، مثل نماز نشسته خوان در امامت براى نماز ايستاده خوان، يا بسيار مريض و عليل براى افراد سالم، و يا متيمم براى متوضي، مگر در صورت عدم وجود واجد الشرايط، يا ترجيح داشتن از نظر صلاحيت و التزام ديني.
25- مبتلا به عيوب و نقايص بدنى آشكار (مانند كرى يا كورى يا جذام يا برص و يا آثار زخم و ضايعات فاحش در صورت) نباشد، مگر اينكه كسى كه از نظر صلاحيت دينى و صحت قرائت و دانش ديني امتيازى بر شخص واجد شرايط عارى از نقايص بدنى مذكور داشته باشد، يا مامومين نظير خودش مبتلا باشند.
26- بدنش حتى در مواضع غير عورت (از جمله سر) برهنه نباشد.
27- بعد از وجود مراكز تجمع مسلمين و مؤمنين و بلاد و محيطهاى با فرهنگ اسلامى؛ براى هجرت و توطن در آنها ابا نداشته و براى اقامت و توطن در بلاد عارى از تعاليم دينى اصرارى نداشته باشد، و يا بعد از توطن و هجرت به آنها به بلاد عاريه باز نگردد، مگر براى حفظ مسلمين و اهل ايمان و تبليغ دين و ماموريتى در مصلحت مسلمين و يا ضرورت و اضطرار معيشت زندگى، يا امامت مأمومينى نظير خودش.
28- طورى جماعت برگزار و امامت شود، كه صورت جماعت از ابتدا تا انتها حفظ شود، و بخاطر تفاوت وظيفه نماز امام يا مامومين (مسافر يا مقيم؛ و قصر يا تمام بودن) صورت جماعت به هم نريزد، فلذا براى آنها كه شكسته نماز بجا مى آورند كسى كه شكسته نماز مى خواند امامت كند، و براى آنها كه تمام مى خوانند كسى كه تمام نماز مى خواند امامت كند، مگر اينكه امام جماعت (متفاوت التكليف) از نظر التزام دينى و عدالت و ورع و تقوى، يا دانش و فقاهت دينى، و يا صحيحتر و فصيحتر بودن قرائتش امتيازى داشته باشد، كه در اين صورت كسى كه نمازش شكسته است امامت جماعت مامومين مقيم (با تكليف نماز تمام) نموده، اما بعد از سلام در ركعت دوم دست يكي از ماموين واجد شرايط امامت جماعت را گرفته و بجاى خود براى امامت بياورد، تا دو ركعت ديگر با امامت او استمرار يافته و صورت جماعت حفظ شود، و خود وى هم تا فراغت مامومين از جاي نمازش بلند نشود. و در صورت اقتداى ماموم با نماز شكسته در جماعت كسانى كه نمازشان تمام است و امام هم نمازش تمام است، در ركعت دوم سلام مى دهد، اما خوب است كه برخاسته و نماز واجب دو ركعتى ديگرى (ولو قضاء) را با ركعت سوم و چهارم جماعت مقيمين همراهى كند.
29- اولويت صاحب مسجد داراى شرايط بر غير او، مگر او اذن دهد و شخص افضل را به امامت جماعت بخواند.
30- اولويت امام راتب مسجد بر غير او حتى اگر افضل باشد، مگر وى بخواهد.
31- اولويت مالك و صاحب منزل در صورت واجد شرايط بودن؛ بر غير او، مگر به خواست وى باشد.
32- امام جماعت واجد شرايط مسن تر اولويت دارد؛ مگر امام جوانتر در شرايطى همچون صلاحيت و التزام ديني و يا فقاهت يا تلاوت ترجيح داشته باشد.
[شمارة ثبت: (1558) منبع: المسائل اليمانية]
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

علل خودكشي و وظيفه والدين

پستتوسط aelaa.net » شنبه نوامبر 15, 2014 7:09 pm

سؤال:
سلام علیکم
با عرض معذرت چند سوال از خدمت حضرتعالی داشتم :

1- اگر کسی با خودکشی از دنیا برود بازماندگان او چه کاری برای تخفیف عذاب او می توانند انجام دهند؟

2- در فامیل ما متاسفانه بین جوانان یک بی دینی و تنفر از اوضاع حاضر و میل زیاد به مادیات و ثروت دیده می شود که روزبه روز نیز بدتر می شوند و حتی باعث شد که چند روز پیش پسر عمویم خودکشی کند. با توجه به اینکه این روحیه خودکشی در چند نفر دیگر از افراد فامیل مشاهده شده ما چه کاری می توانیم برای این افراد انجام دهیم؟ اینها حرف ما را هم قبول ندارند و بنده فکر کردم که یک جلسه جوانان در فامیل تشکیل دهیم که فقط خود جوانان از دختر و پسر شرکت کنند و شخصی را برای آنها بیاوریم که ابتدا حرف اینها را بشنود و کم کم به زبان خودشان انها را به راه اورد می خواستم نظر حضرتعالی را در این باره بدانم و لطفا بنده را راهنمایی فرمایید

3- اگر قرار شد شخصی را برای این جلسه اتنخاب کنیم چه ویژگی هایی داشته باشد.

جواب:
عليك السلام

1- اكر شخص مسلمان از دنيا رفته مي شود براي او استغفار و طلب معفرت كرد
اما اكر قبل از مرك منكر خدا و رسول و امام و دين بوده است؛ براى او بر حسب سليقه و رغبت او عمل مي شود و نه استغفار مي كنند و نه طلب مغفرت

2- اين بي دنني ها جند منشا دارد كه در ابتلاي به همه آنها غالب اولياي خانواده هاي مبتلا خودشان مقصر و سهيم هستند
و بدون باور علل كه بطور خلاصه اشاره مي كنم و تصميم جدي براى التزام خودشان و منع انحراف فرزندان؛ كاري نمي شود كرد
اين بيماري خطيري است و در صورت وجود زمييه موارد مشابه؛ بايد بعد از رعايت جهات لازم؛ از مشاوره متخصصان متدين نيز كمك كرفت.

3- خودكشي سه نوع است:
الف: خودكشيهاى عهد عتيق كه ناشي از كم ظرفيتي و سختي شرايط فرد براى قليلي از افراد اتفاق ندرتا مي افتاد.

ب: خودكشيهاى ناشي از رفاه و راحتى و تربيت غيرصحيح كه والدين به اسم محبت فرزند را "نازولي ببه" بار مي اورند،
از كودكي كرفته كه مبادا لحظه اى كريه كند، و همه جيز فراهم باشد، و هر جه تو خواستي ووووو،
وقتي اين بجه نوجوان و با جوان شده و وارد اجتماع مي شود؛ جامعه كه مثل والدين نادان او رفتار نمي كند و به او بكويد هرجه تو بخواهي؛
فلذا هرناخواسته جزيي روزمره براى او يك شكست و ناكامي است؛
و جون كذراندن با مشكل و نحوه عبور از مشكلات ووو به اموخته نشده؛ جند حادثه جزيي مثل نمره نياوردن يا باسخ نه شنيدن از يك دوست يا ترك او يا .... براى او سبب مي شود دنبا را تاريك ديده و خود را در اخر خط ببيند و به خودكشي اقدام كند.

ج: از علل مهم رواج خودكشي تبليغات شيطان برستها به اين عمل ناشايست است؛ كه به عنوان يك هنر و كار خوب انرا ترويج مي كنند.
اكر والدين هم ارتباط خوب با فرزندان داشته و روزانه از ابتداي تولد در ارتباط و كار روي فرزند و تربيتش وقتي بكذارند؛
نه اينكه دنبال از سرواكردن او با اسباب بازي يا فيلم و يا مهد كودك و مدرسه ووو باشند، و مراقبت لازم را بنمايند
در اين قسم از مبتلايان مي بينند كه فرزندشان نحوه اصلاح موي سر را تغيير داده برخي نمادهاى شيطان برستي در حركات و رفتار و وسايل و لباس او بيدا شده و وووو حرفهايي را مي زند وو
مقدماتش را مي ديدند و قبل از ريشه دواندن انحراف انرا برطرف مي كردند

4- فرهنك توجه به ماديات جيز جديدي نيست و امروزه هم قويتر نشده است؛
بلكه امكانات امروزي سبب سرعت رواج هر جيزي است؛ هم معنويات و هم ماديات،
اما اينكه شخص فقط به ماديات توجه دارد؛ مقدماتي دارد كه
خانواده ها آنرا فراهم مي كنند يا در اتفاق افتادن تدريجي ان سهيم و يا مانع نشده و بي تفاوت هستند
فلذا در نتيجه ان هم با عمل ان شريك هستند؛
مكر خانواده هايي كه به اين علل اشنابوده و دنبال معرفت و التزام به وظيفه بوده و براساس آن سعي لازم را كرده باشند، كه در اين صورت غالبا محفوظند
و البته ممكن است بخاطر برخي نارسائيها استثناء مبتلا به نتيجه منفي هم باشند.

5- يكي از ريشه هاى اساسي انحرافات؛ همرنك جامعه رها و ول بودن است
و مسير و روش زندكي خود را از اطراف و رسانه الوده كرفتن است،
در حاليكه شخص اهل معرفت از منبع صحيح معارف الهي لازم خود را بدست اورده و همواره درصدد التزام و عمل روي انهاست؛
و نه تنها به اينكه بقيه جه مي كويند و جه مي كنند و در رسانه الوده شان جه جيزي رواج داشته؛ ندارند
بلكه از انها برهيز مي كنند.

6- اكر شما در يكي از كشورهاى لائيك بسر مي بريد كه الحادي و ضد دين بودن رسانه و تبليغات و نظام اموزشي ان امري بديهي است،
در اين كشورها خانواده هاي فرهيخته بسياري هستند كه اثار مخرب جوامع و حكومتهايشان را شناخته و خودشان شخصا متكفل اموزش و تربيت فرزندانشان هستد،
الان روش هوم اسكولينك (اموزش خانكي) از روشهاي اموزش در اين كشورهاست،
اكر يك غير مسلمان اينقدر بصيرت و انكيزه و عزم و تلاش دارد، يك مؤمن با آن همه تعاليم مكتب وحي جطور بايد باشد؟

اكر شما در يكي از كشورهاى مسلمان نشين اما با سيستم لائيك غربزده يا شرقزده هستيد
كه صرف اينكه مسلمانان در ان اكثريت هستند نبايد خاطر شما را از جهت رسانه و نظام اموزشي ان كشور جمع و راحت كند و نبايد فرزندتان را به امواج الوده رايج بسبريد.

و اكر حتى شما در يك از كشورهاى مسلمان نشين ولو با نشان و شعار اسلامي هستيد؛
نبايد خود را بي مسؤوليت دانسته و فرزندتان را در فضاي رايج ان رها كنيد؛
جه اينكه اكثر اين كشورها از نظر فكري ووو تحت تاثير و سلطه نظام جهاني الحادي هستند
وقتي در يك كشور مثل ايران كه 35 سال است با انقلاب اسلامي بر عليه نظام سلطه الحادي شروع كرده؛ و شبانه روز شعار (مرك بر امريكا و اسرائيل) ان بيشتر از ذكر خدا تكرار مي شود
و امروزه رودروترين كشور با اسراييل و امريكاست، و اميد همه مبارزان با دشمنان اسلام است،
اما با همه اينها مي بينيم
بخاطر عدم بصيرت و ساده لوحي برخي دولتها (ولو مؤمن و معتقد) و منحصر بودن برائت از مشركين انها در بعد سياسي
جه اشتباهات بزركي را به مدت طولاني مرتكب مي شوند و تنها بعد كذشت 35 سال متوجه مي شوند؟
مثل اموزش علوم انساني غربي و الحادي به مدت 35 سال انرا ترويج و تدريس و هزينه كرده اند
و تازه امروزه به فكر بيراهه رفتن افتاده اند، و تازه عمده متوليان هنوز هم توجه نكرده و باور ندارند كه تصحيحي بشود،

و يا با حركت كردن 35 سال در جهت كنترل نسل و اخته كردن مردان ايراني و فاقد رحم نمودن زنان ايراني؛
ان هم با كمك مالي صندووق بين المللي (كشورهاى دشمن از جمله اسرائيل)
و اين همه سال كه علماء تذكر دادند كسي توجهي نكرد،
و متصديان ساده لوخ اين رشته؛ يكبار با خود نكفتند كه اين كشورهاى غربي و اسراييل كه ما را تحريم كرده اند حتى در ضروريات انساني؛ جطور هزينه مليون دلاري مي كنند در جهت كنترل جمعيت ايران؟ به حدي كه جمعيت سير منفي بيدا كرده است،
و الان هم بعد از جهار دهه تبليغات و سير در جهت منافع استكبار جهاني و اسرائيل و عادت كردن به اين رويه اخته سازي؛
تبليغات صحيح به عدم امتناع از افزايش نسل تاثيري ندارد
آيا از اين نمونه ها نبايد عبرت كرفت؟
و زمام دنيا و اخرت خود و خانواده را به جو و رسانه و نظام اموزشي رايج حتى در اين كشورها نسبرد؛
و هر كسي خودش هم تلاش كند و راه و منبع صحيح را بشناسد
و هر موضوعي را براساس ارزشهاى الهي و تعاليم مكتب وحي بدست اورده و اموزش داده و فرزندانش را تربيت كند،
نه اينكه همنيطور جشم بسته؛ انها را به جنين متصديان ضعيفي بسبارد.

7- حلال و طيب با ذكر خدا تهيه و حال خوب مصرف كردن؛
نه اينكه هرجه بيشتر و خوشمزه تر و اسانتر و هرجه در بازار هست مصرف كردن،
و فقط اكر متدين است دنبال اين است كه بهانه اى بيدا كند و بكويد سگ بز است ان شاء الله،
و يا مجوزي براى حلال كردنش از هرجا بيدا كند، كه مهم مصرف كردن و مطابق ميل رفتار كردن است.
اين رويه باطل بوده و بجز اسيبهاى سلامتي جسمي؛ به روان و ايمان شخص هم لطمه مي زند،
وقتي به او مي كويند و خودش هم در رسانه مي بيند كه مثلا
كشتار بازار داخلي مسلمان جقدر بي التزام هستند در ذبح و جدا كردن اجزاي احرام؛
انوقت جطور كوشت وارداتي منجمد كشور غير مسلمان را توقع دارد كه طبق قرار داد عمل كند؟
نوار بسم الله احتمالا روشن باشد؟ و رو به قبله شايد باشد و نحوه بريدن ووو ملتزم باشد؟ و كوشتهاى كشتار خودشان غيرشرعي كه ميته است را به اسم ذبح اسلامي بار نزند؟
و يا در كشتار صنعتي مرغ داخلي وقتي ذبح صحيح در خيلي موارد انجام نمي كيرد و رويه شايع مخلوط كردن مرغهاى مرده در حال انتقال به كشتاركاه را جشم بر هم مي كذارد؟
ديكر مرغ منجمد وارداتي خارجيش جطور بايد باشد؟
و يا سوسيس و كالباس با اجزاي الوده و بست و غيرحلال وووو؟
و يا مصرف ماهيهاى بي فلس و كوسه ووو؟
يا زلاتين حيواني وارداتي غيرحلال كه در شيريني و دارو و خوراكي ووو زده مي شود؟
و يا خوراك دام كه بودر خون و اجزاي حيواني به انها مي دهند
و يا در شير محصول دامداريهاى صنعتي بجز هورمون و داروهاى شيميايي و انتي بيتويكها؛ جرك و خون فراوان است
ولي بخاطر تببلي و عدم كنترل شكم تا تحقيق و تهيه لبنيات و كوشت حلال؛ انجه در بازار است را مصرف مي كند
و منتهاي تلاش او يك مجوزي از جايي بيدا كردن است نه اطمينان از باك و حلال بودن مواد مصرفي؟

جطور مي خواهد با اينكه مصرف غذا در فضاي خوب بركزار نمي شود؛ حال و رويكرد خوب از ان بدست ايد؟
و زن خانه مي خواهد تمام حالات بد و نارضياتيهاي خودش از زندكي از ديرامدن يا نبودن جيزي يا نافرماني فرزندان را سر سفره مطرح كند؟
و يا مرد خانه حسابرسي امور خانه و يا مشكلات شغليش را سر سفره مطرح كند،
و نمي توانند صبر كنند يك لقمه خوش از كلوي افراد بايين برود بعد جنجالش را ببا كنند،
كه با اين رويكردها غذاي طيب را تبديل به جرك و خون كند تا بايين برود،
و يا با حال بد و روي بي ميلي غذايي درست كند،
يا باديدن فيلم و اخبار تلويزيون حاوي كشتار و ترور و صحنه قتل ووو ببيند وقت ناهار خوردن
جطور اين خوراك نتيجه و حال خوب بدهد.

8- و يا اينكه براى او مهم اين باشد كه محل سكونتي و يا بولي هر طور شده بدست اورد
حالا ملك غصبي و مصادره اى باشد و يا بول از راه غير صحيح باشد برايش مهم نباشد

9- عادت به ديدن فيلمهاي داراي صحنه جنايت و بازي با نرم افزاريهايي كه كشتار بيشتر سبب اوردن امتياز بيشتر است؛
جرا بايد حال منفي از جمله خودكشي ببار نياورد

10- اكر براى والدين فقط مهمترين جيز رفتن به مهدكودك و مدرسه باشد؛ اما حالا در ان فضا جقدر الوده مي شود مهم نباشد
بقدري كه بازدارنده والدين باشد؛ دوست او كيست سركرميهايش جيست و شيوه زندكي خانواده اّنها جكونه است؟
اينها هم متافذ تاثير روي فرزند است و نمي شود نتايج انحراف ريشه دوانيده جندين ساله را با يك جلسه هفتكي جبران كرد

11- والديني كه خود معترف است كه فرزندان منحرفند... بي دين شده اند... نه تنها هيج التزامي به دين و ارزشهاى نوراني ندارند... بلكه بسيار دور و حتى بعضا دشمن انند؛
جطور راه حلش را شنيدن حرفهاى انها مي داند؛ مثل اينكه شايد اننها هم حرفي داشته باشند،
زبير بسرعمه حضرت مولاعلي بود و سالها در كنار بيامبر خدمت كرده بود، و جزو جند نفر امتناع كننده از بيعت با غاصبان خلافت بود و اينقدر نزديك بود كه در دفن مخفيانه حضرت زهرا حضور داشت؛ اما بخاطر تحت تاثير بودن از فرزند عاقبتش همان شد كه همه مي دانيد جهنم.
كاهي والدين با اينكه مي دانند فرزند منحرف شده اما بخاطر ضعف اراده تحت تاثير فرزند بوده و كانه او را توجيه مي كنند.
هر كسي صلاحيت كار مشاوره اي روي جنين افرادي را داشته باشد
روش مناسب را بر حسب هر فرد هم مي داند
مهم اين است كه والدين او را مي خواهند براى كمك و مديريت تلاش خودشان يا براى تلاش بجاي خودشان
اكر براى بجاى خودشان باشد؛ مي خواهند خيلي اميدوار نباشند

12- و بالاترين علت انحراف؛ نظام سلطه منحرف و ضد دين است؛ جه در سطح بين المللي و جه منطقه اى و يا حتى بعضي جاها محلي؛
شخصي امد خدمت حضرت امام كاظم عليه السلام و عرض كرد فرزندم نماز نمي خواند؛ حضرت فرمود علتش حكومت فاسد و ظالم هارون است؛ اكر ان صحيح بود فرزند تو هم صحيح بود،
البته وقتي اين عامل بيشتر مؤثر است كه ان خانواده تحت تاثير ان نظام سلطه بوده و در جان و دل و رفتارشان از او تبري و فاصله نداشته باشند.

13- اولين شرط نتيجه بخشي هركونه اقدام اين است كه
والدين به نكات فوق از جان و دل معتقد بوده و با تمام وجود حاضر باشند وقت و هزينه بكذارند،
همانطور كه اكر بزشك مي كفت فرزندشان به سرطان مبتلاست؛
حاضر بودند هزينه جندين مليوني را با هر نحوي شده قرض كنند حتى با فروختن زندكيشان؛ و برنامه درماني نيم بند رايج با همه رايجها و ناكاميهايش را اجرا كنند؛
باى اين كار هم همان عزم را داشته و همان مايه را بكذارند
نه اينكه باور حقيقي نداشته؛ و با يك جلسه مجاني هفتكي بخواهند كسي برايشان معجزه كند
بدون يك برنامه التزام خانوادكي در تمام زندكي و خانواده؛ نه يك برنامه بيروني يكساعته مجاني
كار به نتيجه موفق نمي رسد

14- البته اصل نتيجه بخشي و عاقبت امور بدست خداوند است
و دعا و تضرع و توسل همراه با توكل و عقيده و برنامه صحيح و بذل و تلاش با تمام وجود سبب نتيجه موفق است باذن الله تعالى. [شمارة ثبت: (1522) منبع: المسائل الإنترنتية]

محفوظ و موفق باشيد
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

نکات زیارت پیاده اربعین

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 07, 2014 8:00 am

سؤال:

هو الله العلى الأعلى

السلام على ابي عبدالله الحسين الشهيد و اهل بيته و اصحابه

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته و تحياته

با آرزوى توفيق و سلامتى براي شما عزيز بزرگوار،

با عنايت و مهلت مولا صاحب الزمان (منه السلام) توفيق شده است كه در اين ايام با بركت؛ سفر زيارت نصيب شود، و با دوستان فرداشب عازم زيارت عتبات عاليات بشويم، و اين زيارت هاى شريفه را به نيابت شما بزرگوار نيت كرده ام انجام دهم، باشد كه مورد مقبول درگاه مولا صاحب الأمر (منه السلام) بيافتد، و مهمترين حاجتم (فرج مولا صاحب العصر منه السلام و فرج محبين ايشان و ... الى آخر) به بركت اين ايام محقق شود، و همه ما توفيق و سعادت بهره مندى در اين حاجت مهم را داشته باشيم، جهت هرچه بيشتر بهره بردن و كسب فيض و نورانيت در اين سفر، براى همه دوستان و اين حقير سراپا تقصير؛ از شما عزيز بزرگوار عاجزانه التماس دعاى خير دارم.

در سفر تشرف پياده براى زيارت (از نجف تا كربلا) بهترين ذكر براى مؤمن چه چيز است؟ كه زبان و جان و دل را به آن مشغول كنيم؟ هرچند دعا و ادعيه و ذكر هاى زيادى هست، اما مي خواستم بپرسم؛ حضرتعالى چه چيز را سفارش مي فرماييد؟ از بذل محبت و توجه شما عزيز بزرگوار كمال تشكر و قدردانى را دارم، در پناه حضرت مولا منه السلام باشيد، ان شاء الله، التماس دعا.



جواب:

عليك السلام

1- از نيت خير شما؛ و نيابت تان در طاعات و زيارات متشكرم، خداوند دعاهاى خير شما را براى همه اهل حق مستجاب فرمايد.

2- اصل نيابت از طرف حضرت صاحب الأمر علیه السلام باشد، و نيت براي اين نيابت؛ را از طرف فقير يا هر كه دوست داريد قرار دهيد.

3- سفر كلّا زحمت دارد، چه برسد در فصل سرما، چه برسد در مملكتى مثل ايران با كمبود امكانات و خدمات؛ و مشكلات در عبور مرز، و افراد ضعيف روحيه؛ و سودجويي برخي رانندگان؛ و...، و آنطرف هم در عراق مشكلات ناامني؛ و ترافيك جمعيت؛ هرچند خدمتگزاران با سخاوت و احسان هم بسيار است، فلذا كساني كه به اين سفر مي روند؛ بايد شرح اين مشكلات را قبلا بدانند، و خودشان را نيز براى سفرى با انواع زحمتها مهيا كرده؛ و آمادگي مواجه شدن با آنها را داشته باشند، و قلبا از تحمل اين مشكلات در راه سفر زيارت لذت ببرند، نه اينكه ناراحت بشوند؛ چه برسد به شِكوه و نارضايتي زباني و.... كه سبب از بين رفتن اجر مى شود.

4- مهمترين نكته و عمل و طاعت در سفر زيارت؛ مراقبت بر احوال خود و همسفران است، فلذا مراقبت كنيد تا ذهنا و خيالا و قلبا محفوظ باشيد؛ از ناراحت شدن و اعتراض و شكوه و چرا ... و اگر... و شايد... و هر گونه نارضايتي؛ ... ان شاء الله.

5- همچنين خدمت به زوار؛ و خصوصا همسفران؛ از هر طاعتي بيشتر ترجيح دارد، و نيز هر خدمتي كه در اين جهت كمك كند؛ تا اينكه خود و همسفرانتان هرچه بهتر بتوانيد چنين مراقبتي را داشته؛ و آسوده تر سفر كرده، و از تشرف پياده به زيارت؛ بيشتر بهره ببريد. و همينطور مداومت بر ذكر خداوند، و ساير اعمال و طاعات (از تلاوات و زيارات و ادعيه و نمازها)؛ كه بر حسب شرايط و ميسور بودن براى زائر مى باشد، و شرحش در كتابهاى: آيين زيارت و مناسك ديدار حق؛ و زيارت عاشوراء تامه؛ و ساير كتب منتشره در اين زمينه؛ آمده است. [شمارة ثبت: (1523) منبع: المسائل الإنترنتية]

همگي محفوظ و موفق باشيد
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

پیاده به زیارت در اربعین

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 07, 2014 8:10 am

سؤال:
فضيلت زيارت حضرت امام حسين علیه السلام در اربعين كه معلوم است، فضيلت زيارت پياده هم كه معين است، آيا خصوصيت دارد زيارت پياده اربعين حسيني علیه السلام؟ آيا مى شود پياده رفتن براى زيارت حضرت امام حسين علیه السلام را در وقتي ديگر بجاى آورد؟ به عذرهايي مثل شلوغي بسيارى جمعيت و يا فصل سرما و ناتواني شخص و معذور بودن از جهت تامين مرخصي شغلي وو....


جواب:

1- در كلام خازنان وحي علیهم السلام براى زيارت اربعين حسيني علیه السلام بطور خاص توصيه به تشرف به صورت پياده نشده است.

2- مستند تشرف پياده در اربعين حسيني علیه السلام؛ فضيلت زيارت حضرتش در اين موسم و عموم فضيلت تشرف پياده براى زيارت حضرات معصومين علیهم السلام بخصوص حضرتش مي باشد.

3- تشرف پياده براى زيارت؛ محدود به يكي از حضرات معصومين علیهم السلام يا موسم زيارتي خاصي نمي باشد، ولذاست كه مي بينيم شيعيان عراق و كشورهاى عربي و نيز هند و پاكستان و افغانستان؛ در اوقات مختلف سال و براى زيارت ساير معصومين علیهم السلام (مثل حضرت امام رضا علیه السلام) نيز مشرف مي شوند، در عراق بخصوص سالي هفت هشت بار مردم به زيارت پياده حضرات معصومين علیهم السلام مشرف مي شوند (عاشوراء و اربعين و نيمه شعبان به سوى كربلا، و در وفات ولادت پيامبر صلی الله علیه وآله و نيز ولادت مولا علي علیه السلام و غديرخم و ولادت امام حسين علیه السلام به سمت نجف، و در ايام زيارتي امامين جوادين به سوي كاظمين علیهماالسلام، و در ايام زيارتي امام رضا علیه السلام به سوي مشهد، و در ايام زيارتي امامين عسكريين علیهما السلام به سوي سامراء).

4- و اما اينكه تشرف پياده در زيارت اربعين بيشتر از همه متداول بوده و شهرت داشته و رسانه اي شده است، بخاطر عموميت بيشتر اين موسم در عراق است، و به دليل مركزيت عراق و عتبات مقدسه در الگودهي به شيعيان ساير كشورهاى جهان؛ سبب شده است تا اين امر بطور كلي مورد توجه و اقبال همه شيعيان جهان قرار گيرد، و نيتجتا تا به امروز؛ فراتر از 22 مليون نفر هرساله به زيارت پياده اربعين حسيني علیه السلام مشرف مي شوند. عليرغم وضعيت حاد و بسيار خطير امنيتي عراق كه شركت در آن را به نوعي مواسات مخاطره آميز و جانبازي در راه معرفت الهي تبديل نموده است.

5- دلايل عموميت و رواج بيشتر تشرف پياده در موسم اربعين حسيني علیه السلام ميان شيعيان عراق چند جهت است:

الف: از روي مواسات: با حضرت امام حسين علیه السلام و خاندان و ياران در واقعه عاشورا و بعد آن؛ از سيلي ها و زخمها و زنجيرها و ضربتها و..؛ كه با اعمالى مانند خود مضروب نمودن در سينه زني و زنجير زني؛ و خود مجروح نمودن با شمشيرزنى و سنگ به سينه زني؛ انجام مي شود.

و چون در سفر اربعين به كربلا حضرات خاندان اهل بيت حسيني علیهم السلام حضور داشته اند، و مصائبي كه در آغاز سفر و در راه اسارت كوفه و شام كشيده اند؛ فلذا شيعيان از روي مواسات با حضرت زينب سلام الله علیها و ساير اهل بيت علیهم السلام؛ و براى همه رنجهاي اين سفر از پياده رويها و زحمتهاي ديگر آن؛ با تشرف پياده براى زيارت اربعين؛ با ايشان مواسات مي نمايند.

ب: در دوران صدام لعين؛ افزون بر محدوديتها و ممانعتهاي مختلف براى هر نوع عزاداري حسيني علیه السلام و اعدامها و زنداني نمودنها و آزار و شكنجه ها وو..، در سال 1397 هـ.ق با انتشار نيروها و تانكها و خودروههاى نظامي؛ راه كربلا را بستند و زائران را شهيد و مجروح نمودند، و عليرغم اين ممانعتها؛ مردم عراق هر طور بود از راههاي فرعي و بطور مخفي خود را براى زيارت اربعين حسيني علیه السلام به كربلا رساندند، و اين روش تا زمان سقوط صدام ادامه داشت، اين واقعه و اصرار و التزام پيوسته مردم عراق؛ سبب شد كه تشرف پياده براى زيارت در اين موسم اهميت خاصي پيدا كرده، و اين امر بعد از سقوط صدام ملعون (كه موانع برطرف شده بود) با وسعت بسياري برگزار شده، و تا كنون استمرار روزافزون داشته است.

ج: وسعت شركت شيعيان در تشرف پياده زيارت اربعين؛ سبب بيشتر رسانه اي شدن اين امر گرديده؛ و انعكاس وسيع جهاني آن موجب آشنايي و معرفت مردم بسيارى شده و بر شهرت و رواج آن افزوده است.

د: هميشه مردم عراق و روستاها و شهرها و قبايل و عشاير مسير زوار كربلا از شمال و جنوب عراق؛ در طول مسير حدودا هزار كيلومتري هر طرف؛ با برپايي مضيف و ميهمانخانه و يا نشستن سر راه زوار؛ و پذيرايي هر كسي بر حسب وسع خودش؛ (از سفره هاي اشرافي رؤساي قبايل گرفته؛ تا اطعام ساير مردم با غذاي مطبوخ و يا توزيع رطب و خرما و جاي و ميوه و آب و ديگر خدمات از استراحتگاه و درمان و ماساژ و تعمير و تامين لباس و كفش و انواع امدادها و خدمات) همواره زوار پياده حضرات علیهم السلام را پذيرايي؛ و بدين نحو مواسات مالي نيز نموده اند، كه برحسب آخرين آمار؛ در سال گذشته سه مليون مضيف و محل پذيرايي؛ در مسير جاده هاى منتهي به كربلا از هر سوي عراق؛ و سيصد هزار مضيف در منطقه كربلاي قديم و جديد؛ مشغول خدمت بوده اند، و هزينه بذل شده از سوي اهل حق در راه پذيرايي زوار؛ فزونتر از پنج مليارد دلار (پانزده هزار مليارد تومان) بوده است، فلذا به قدر وسعت و رونق بيشتر موسم اربعين؛ اين خدمات و احسانها نيز وسعت و فزوني داشته؛ و سبب شده تا فزوني و كثرت تداركات و مراكز پذيرايي و امداد؛ موجب پيوسته شدن مراكز پذيرايي و خدمات به زوار در طول مسير گرديده، و نتيجتا امكان شركت جمعيت بيشتري در اين موسم شود.

هـ: افزوني فراتر از 20 مليوني زائران پياده اربعين حسيني علیه السلام؛ و انعكاس جهاني اين موضوع در سالهاي اخير؛ سبب شده تا در جهت توجه به اين موضوع؛ تاثير تبليغي مضاعفي بر روي افكار عمومي جهان داشته؛ و موجب رساندن پيام اهل حق به جهانيان؛ و هدايت بسياري از مردم در سرتاسر جهان؛ و نيز تقويت عزم و جديت بيشتر شيعيان در اين امر گردد، اين موضوع سبب شده است تا تشرف پياده به زيارت در موسم اربعين؛ جنبه خاصي پيدا كرده، و بر اين اساس نسبت به التزام بر آن؛ بسياري تاكيد داشته باشند. ازين رو اقبال به سفر پياده اربعين؛ در ميان مردم جهان نيز بيشتر گردد.

6- با همه اين تفاصيل؛ و ضمن تاكيد بر ويژگي خاص موسم اربعين براى تشرف پياده به زيارت؛ اما بايد معلوم باشد كه شركت در برنامه زيارت پياده؛ محدود به اين موسم نبوده؛ ولذا زيارت پياده در ساير مواسم زيارتي؛ نه تنها هيچ منعي نداشته؛ بلكه مى توان بخاطر عذري (مانند ضعف بنيه و مزاج و مصادف شدن موسم زيارتي اربعين با ايام سرما و برف و باران) يا حتى بدون عذر نيز؛ در موسم ديگري از ايام زيارتي سال؛ در زيارت پياده شركت كنند. فلذا اگرچه تحمل مشقتهاي سفر مانند سرما و بيماري جزو آداب سفر زيارت بوده؛ و فضيلت عظيم و فراوانى دارد، اما از آنجا كه برخي از مردم (مانند بيماران و يا افراد حساس به سرما و كهنسالان يا بانوان يا خردسالان) بخاطر ضعف مزاج در اين شرايط آسيب ديده؛ بطوريكه يا بي طاقت شده و يا توان حفظ حال مناسب اين سفر در ايشان ضعيف گرديده؛ و يا توفيق بهره شان از زيارت كم شود، فلذا اين افراد مي توانند برنامه تشرف پياده به زيارت را در يك موسم زيارتي ديگر؛ اما در فصل غيرسرما و باران و برف؛ برنامه ريزي كنند.

7- نكته مهم ديگري كه در اين موضوع بايد توجه بشود آنست كه: اگرچه زيارت حضرات علیهم السلام در هر زماني شايسته بوده و فضيلت دارد؛ اما مواسم زيارتي كه در تعاليم مكتب وحي تاكيد شده است؛ اولويت دارد، فلذا زائران مشاهد مشرفه اين نكته را توجه داشته؛ و در برنامه ريزي هايشان سعي كنند كه در مواسم زيارتي خاص مشاهد؛ مشرف شوند، از شب جمعه و اوقات حج و عمره گرفته تا نيمه شعبان و ليالي قدر و عاشوراء و اربعين و ميلاد نبوي صلی الله علیه و اله و ساير ايامي كه بخصوص زيارت همه حضرات علیهم السلام يا يكي از ايشان توصيه شده است.


در خاتمه: خودم و همه زائران را به مواظبت بر آداب اين سفر معنوي و مواسات نورانى توصيه مى كنم:

الف: سعي بر افزوني و توسعه و تعمق در معرفت الهي (كه با حق معرفت حضرات معصومين علیهم السلام محقق است) داشته باشند.

ب: مراقبت بر اداى فرائض يوميه در اول اوقات آنها؛ و نيز ساير واجبات و پرهيز از محرمات بنمايند.

ج: بر منع تاثير خستگي و مشكلات سفر از كاهش شوق و رضايت و تسليم؛ و پيراستگي ذهن و خيال و دل از هرچه نالايق اين محضر نورانى است، و حفظ حال مناسب حضور حضرات معصومين علیهم السلام؛ بطور پيوسته مراقبت كنند.

د: رعايت تواضع و ادب در رفتار با ساير زوار؛ و پرهيز از خودنمايي و طرح تمايز مليتي و يا شخصيتي؛ و دورى از هر گونه بهره برداري صنفي و قومي و سوء استفاده هاى حزبي و سياسي؛ و اجتناب شديد از رفتارهايي مانند رفتارهاى رايج در فعاليتهاى انتخاباتي (پخش شعار و پلاكارد و عكس اشخاص)، و زنهار از هر گونه اموري كه بيرون از دايره خالص ذكر و معرفت الهى باشد.

هـ: بالاترين اجرها براى "خدمت به زوار: و توفيق بيشترشان به اين سفر و آداب آن مى باشد؛ مانند انواع خدمات به همه زائران؛ و به خصوص كساني كه در اثر عوارض سفر در زحمت افتاده اند.

و: تذكر و يادآورى مصائب اسراي اهل بيت علیهم السلام در سفر كوفه و شام.

ز: ياد خداوند با مداومت بر اذكار شريفه؛ و انجام تلاوات و زيارات و ادعيه و مناجاتها بقدر ميسور، و اشرف از همه اين نمونه ها؛ مراقبت از ذهن و خيال و دل؛ براى منع خطور هرچيز؛ و فراهم شدن زمينه براى تحقق ياد حقيقي خداوند مى باشد. [شمارة ثبت: (1524) منبع: المسائل الإنترنتية]

وفقنا الله و ايّاكم لخالص الأعمال الصّالحة وقبولها عند الله تعالى. آمين ربّ العالمين و الحمدلله ربّ العالمين.
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اولويتهاى اعمال در محدوديتهاى اوقات

پستتوسط aelaa.net » پنج شنبه جولاي 16, 2015 12:09 pm

سؤال:
سلام علیک، با عرض تسلیت به مناسبت ضربت خوردن و شهادت حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام خدمت حضرات مقدسه معصومین علیهم السلام خصوصا حضرت
صاحب الزمان منه السلام و همه ی شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام و حضرت عالی و با آرزوی این که در شب های قدر فرج حضرت مولا منه السلام به زودی های
زود مقدر گردد و بهترین خیرات رقم بخورد و برای شما هم سلامتی و عافیت و طول عمر با عزت و توفیقات بیشتر عنایت گردد

سوالی هم بود خدمت شما عرضه می شود
با توجه به فضیلت تلاوت هزار مرتبه سوره قدر در این شب های نورانی و حدود 2 ساعت و نیم زمانی که می خواهد فی المجلس به جا آورده شود
و از آن طرف با توجه به حضور عموم مؤمنين در مجالس عمومى و حسینیه ها و تكايا و مساجد؛ براى عموم عملا این مقدار زمان حاصل نمی شود که فی المجلس انجام بگیرد، آیا راهکاری برای توفيق این فیض می باشد
حدود اذان مغرب ساعت 8:30 می باشد،
برنامه احياء ليالي قدر در مجالس علويان در بلاد مختلف؛ حدود دو ساعت بعد مغرب است
در شهر ما شب 21 ماه مبارک از ساعت 10:15 دقیقه و شب و در شب 23 ماه مبارک رمضان از ساعت 9:45 شب كه در مساجد و حسینیه ها و تكايا برگزار می شود
و برنامه احياء به صورتی برنامه ریزی شده است که حدود يكساعت و نيم قبل از فجر هر شهر تمام شود
مثلا در شهر ما ساعت 3 سحر به اتمام می رسد
و لذا نه قبل و نه بعد مجلس؛ 2 ساعت و نیم وقت نیست که فی المجلس این سوره شریفه تلاوت گردد لذا این سوال مطرح گردیده است
ريز برنامه های شب های قدر در مجالس علويان در بلاد مختلف
1 - تلاوت قرآن در اول جلسه
2 - بعد 70 مرتبه استغفار
3 - مرتبه صلوات 100
4 - دعای افتتاح
5 -دعای جوشن کبیر
6 - فرصتی بیست دقیقه ای برای به جای آوردن اذکار و یا نمازهای مستحبی و استراحت
7 - زیارت امام حسین علیه السلام
8 - و ادعیه های مختلف شب های قدر
9 -حدود 30 دقیقه بیان معارف الهي و یا خواندن مقتل حضرت مولا علي عليه السلام
10 - مصیبت خوانی کوتاه مداحان
11- و دعاء رفع مصحف (قرآن بر سر كذاشتن)

جواب:
عليك السلام

1- اعظم الله اجورنا بمصيبة مولانا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليهما السلام

از تسليت شما متشكرم

2- براى برسيدن مطالبي كه مربوط به برنامه ريزي جهت امور محدود به اوقات و مناسبتهايي است كه نياز به ترتيب امور قبل از وقت دارد
جند روز قبل از موعد انجام آنها اقدام كنيد، ضمن بيكيري در فواصل،
جون بنحوي كه اقدام كرده ايد غالبا به وقت خودش نتيجه حاصل نمي شود
به جند جهت:
الف: مشكلات اتصالات و قطعيهاى طولاني و مستمر نت ووو در برخي بلاد
و نيز محدوديتهاي موجود كه ايميلهاى حاوي برنامه كاهي عمدا بسيار دير و بعضا بعد وقت مي رسد
ب: مواجه شدن با ترافيك و تراكم كارهاى در نوبت خصوصا در ايام مخصوص
ج: مواجه شدن با زمان انقطاع مرجع باسخكويي سؤالات در اين اوقات از ارتباطات و باسخكوييها؛ بخاطر مناسبتهاى مثل شب قدر
و اينها جز عوارض جسمي ووو ايشان است

3- قبلا در جوابيه ها باسخ داده شده است
كه برنامه مجالس عمومى؛ متناسب با شرايط عموم و بقدر مواردي كه عموم افراد دنبال بجاى اوردنش هستند بايد باشد
بقيه برنامه ها برحسب عزم و تصميم فردي اشخاص و توانايي و توفيقشان است كه در برنامه عمومى وارد نبايد بشود

البته برنامه هاى رسيده براى اين اوقات مباركه؛ بعضا در عرض يكديكر بوده و نمي شود همه انها طولا بجا اورده شده و يا جمع شود
ولذا شخص ناكزير از انتخاب و برنامه ريزي شخصي است

4- يا برخي اعمال محدود به اين شب نيست كه حتما در محدوديت وقت در برنامه ليلي قدر كنجانده شود
مثلا دعاى جوشن كبير؛ محدود به ليالي قدر نيست
و كافي است در سه شب از ماه مبارك خوانده شود
بس شخصي كه قصد انجام برنامه هاى ديكري مثل صلاة قيام (شامل صد ركعت شبها)، يا هزار سور قدر، يا صد بار سوره دخان، و نيز تلاوتهاى ديكر اين شبها، يا دعاهاى ماثوره اين شبها و عموم ليالي ماه مبارك را دارد
دعاى جوشن را براى شبهاى ديكر مي كذارد
اينكه دعاى جوشن در مجالس عامه ناس؛ جزو برنامه عمومي شده؛ بخاطر اين است كه عامه مردم همين شبها را فقط در مجالس حاضر مي شوند، فلذا براى اينها در اين شبها مقرر و رايج كرده اند
اما شخص با انكيزه مى تواند انرا براى شبهاى ديكر بكذارد؛ و وقت انرا براى اعمال انتخابي (اضافه بر برنامه عموم) بكذارد

5- يا مثلا اكر جلسه عمومى دعاى ابوحمزه مي خوانند،
او هم مى خواهد بخواند ولى ضمن جمع با اعمال انتخابي ديكر،
مى تواند به اعمال انتخابيش مشغول شود، تا اينكه به زمانى مجلس برسد كه (بقدر اينكه دعاى ابوحمزه را به تنهايي بخواند)،
قبل از اخر وقت ابوحمزه، و در اينجا همراه مجلس؛ ابوحمزه را خودش سريعتر مي خواند (نه به تفصيلي كه خواننده عمومى دعا مي خواند)،
بدين روش؛ هم در مجلس ابوحمزه شركت كرده، هم دعاى ابوحمزه خوانده، هم اعمال انتخابي را در فضاي روحاني مجلس بجاى اورده است.

6- و همنيطور اكر شخص قصد انجام صلاة قيام يا هزار سوره قدر و صد سوره دخان را دارد،
به نحو فوق در جنين مجلسي مي تواند اقدام نمايد.

7- البته براى حفظ اجتماع مؤمنين و منع از تفرق افراد؛
و هم اينكه كاهي افراد در تنهايي سست شده؛ و در مجلس عمومي بيشتر موفق مي شوند
متصديان بركزاري مجالس؛ مى توانند كوشه اى از انتهاى مجلس را بقدر اين افراد؛ اختصاص داده،
و يا اكر اختصاص داده نشده؛ شخص خودش بدانجا برود،
بطوري كه هم شخص جزو جمعيت باشد نه در جاي جدايي، هم از فضاي معنوي مجلس استفاده كند، هم مزاحم مجلس و سبب تفرق حواس جمع نباشد،

8- اين دسته از افراد زودتر از وقت شروع عمومي مجلس بيايند،
و با انجام افطارى مختصر، در كوشه مزبور مشغول اعمال انتخابي خود بشوند، و در وقت منظور؛ به جمع ببيوندند.

9- اين روش (انجام اعمال انتخابي در مجلس عمومى) در صورتي قابل عملى است كه يا اعمال مزبور نشسته باشد،
و يا اينكه در اعمال داراى قيام مثل نوافل؛ نبايد مساحت مجلس مزبور خيلي كوجك باشد،
مثلا در يك محل كمتر از شصت هفتاد مترى نمي شود كوشه اى به نماز ايستاد و سبب تفرق حواس نشد،
در اين موارد در اتاق جداكانه اكر فراهم بود، و الا در مكان شخصيش موارد انتخابي را بجاى اورده و سبس در وقت مورد نظر به مجلس عمومى ملحق مي شود

10- دستورالعملهاى وارده براى اعمال اين شبها، همه جرو يك حديث و به عنوان برنامه يك شخص در يكشب نرسيده،
و محصول احاديث بسياري است كه براى افراد مختلفي بوده؛ كه جه بسا هر كدام از اعمال يا جند عمل براى يك شب منظور بوده است نه همه انها براى يكشب،
فلذا مؤمنين معمولا ناكزير از انتخاب مى باشند

11- اما با همه اينها؛ امكان جمع اعمال هرجقدر بيشتر (از محاسبه و جمع زمان اعمالهاى مختلف) وجود دارد،
و نبايد انرا غير ممكن و دور از دسترس دانست،
ولي اين امر مرهون جند جهت است:
- توفيق الهى
- تحصيل مقدمات توفيق؛ از مراقبت و اعمال مناسب توفيق شدن؛ در روز و ساعات قبل ان
- سختكير بودن بر صرف اوقات و مراقبت دقيقه ها -
و اينكه بسيارى از اوقات قابل توجه در حد ساعات؛ مى تواند در فواصل اعمال و لابلاي انها؛ و با اندك مشغوليتى از دست برود
- سريع و بيوسته بجاى اوردن اعمال،
- برهيز از انصراف حواس ولو لحظه اى به اطراف و غير برنامه خود،
مجموعه ثانيه هاى از دست رفته؛ غالبا به ساعت و ساعات منتهى مي شود
- طى الزمان؛
اين امر اكرجه بطور ملكه مستقر و بنحو مستمرش؛ از مراتب عاليه اهل معنى است،
ولى بطور موردي ان (با عنايت الهى و تلاش مؤمنين و رعايت نكاتي مثل انجه بيان شد) امكان نصيب شدن و بهره منديش براى موفقين اهل جديت هست،
و اين امر مجرب مجرب است،
و با رعايت موارد مزبور در عمل؛
شخص مي بيند اين توفيقات را؛ كه تدريجا به او عنايت مي شود،
ابتدا از نتايج مديريت زمان و مصرف بهينه ان،
سبس اتساع زمان؛ بطوريكه به اعمالي موفق مي شود؛ كه قبلا جمع انها برايش ميسر نبود،
يعني براى او زمان وسعت مي يابد، ضمن اينكه در اطراف او زمان بقدر معمول مي كذرد،
البته از شرايط مهم اين امر كتمان است، كه درباره برنامه و تجربه اش احدي مطلع نشود.
و مداومت بر اين نكات و توفيق اتساع زمان؛ سبب بهره مندي بيشتر و بيشتر شخص مى كردد، ان شاء الله،
شخصى مي كويد: در طواف بيت الله به شخص محترمى برخورد كردم با خودم كفتم همراه ايشان بشوم تا از نورانيت ايشان نيز بهره ببرم
مي كفت او حافظ قرآن بود و من هم حافظ بودم، او شروع كرد به تلاوت قرآن از ابتدا و من آيه به آيه كوش مي دادم ضمن اينكه مراقب بودم حساب تعداد اشواط طواف را نكهدارم مي كفت شوط هفتم كه طواف تمام شد او قرآن را ختم كرده بود و من آيه به آيه اين ختم تلاوت را شنيده بودم!
با اينكه ختم تلاوت در نحوه سريع حداقل هشت ساعت وقت مي برد، و طواف در شلوغترين موسم و كندترين حركت و دورتين شعاع دايره طواف؛ كمتر از يكساعت است. [شمارة ثبت: (1525) منبع: المسائل الإنترنتية]

خداوند همه ما را از موفقين و فائزين قرار دهد،
و هو الموفق المعين
آمين رب العالمين

موفق باشيد
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

حكم نماز واجب؛ قضاء؛ مستحب براى شخص عليل

پستتوسط aelaa.net » جمعه جولاي 31, 2015 7:57 pm

سؤال:

​بسم الله الرحمان الرحیم، سلام علیکم و رحمة الله، طاعات و عباداتتان مقبول حقتعالی
از حضورتان سوال داشتم، خواهشمندم راهنمایی ام بفرمایید

1- بنده دیماه سال 1391 تصادف نمودم و پای چپم از چند ناحیه (لگن، زانو و​​ ساق) دچار شکستگی شده و مدتی فیکساتور خارجی و هم اکنون فیکساتور داخلی به استخوانهای لگن و زانو بسته شده است؛ بنا به وضعیت جسمانی ام در حال حاضر و اینکه به تدریج با فیزیوتراپی و.. توانایی های حرکتی ام تا حدی برگشته در انجام فریضه نماز با تحمیل فشار موفق به انجام سجده کامل در نماز به شکل وضعیت قرار گرفتن پیشانی برمهر و کف دو دست و سر انگشتان شست پا بر زمین شده ام.
اما چون ادای نماز به صورت کامل قیام رکوع و سجود کامل؛ باید بدن متحمل فشار زیادی بر دو دستم برای از زمین بلند شدن و زانوی پای چپم برای انجام سجده که اینها خود باعث دردهایی در ناحیه کتف و هر دو پا می شود؛ من در ادای نماز قضا و مستجب دچار مشکل شده ام که آیا ادای نماز قضا و مستجبم باید به صورت فریضه باشد یا بنده اجازه دارم نماز قضا و مستجبم را به صورت نشسته و سجده بر مهری که بر پایه مستقر است انجام دهم؟
ناگفته نماند که قبل از اینکه مصدع اوقات شوم در ​كتاب آئين برگزيده قسمت نماز قضا بررسی نمودم اما رفع ابهاماتم نشد

​جواب:
عليك السلام
وضعيت طبيعي حركات نماز را كه آشنا هستيد
تكليف مؤمن؛ انجام نماز به صورت طبيعي در شرايط طبيعي است
در شرايط اضطراري؛ بقدري كه براى او ممكن و ميسر است؛ هرجه نزديكتر به وضعيت طبيعي بجاي اورد
و مي تواند صورت و وضعيتي را كه قادر نيست؛ و يا براى او ضرر قطعي دارد؛ يا مشقت بسيار دارد؛ ترك كند
بشرطي كه مشكل او طوري است كه در غير نماز هم اين محدوديت را رعايت مي كند
نه مثل بعضي از انهاييكه باها يا كمر شان درد مي كند؛ و همه جا مي روند و بلند و كوتاه مي شوند و سربا هم مي ايستند و با اين و آن حرف مي زنند؛ اما وقتي به مسجد و نماز مي شود همه صندلي دارند؛ و مهر به بيشاني مي كذارند؛ يا ركوع و سجود اشاره اى مي كنند

​اين تكليف براى اداء نماز واجب است

اما براى قض​اى نماز واجب جديد (كه مثلا نماز صبحش قضا شده كه قبل از نماز واجب بعدي بجا اورده مي شود)؛ در اين مورد هم مثل نماز اداء رفتار مي كند

​اما​ براى نماز قضاء كذشته قديم؛ بس انرا به تاخير مي اندازد به وقت سلامت از اين وضعيت؛ مكر كسي طوري عليل شده باشد، كه اميد خوب شدن و انجام به صورت طبيعي ندارد؛ بس مي تواند به همين وضعيت مانند نماز واجب بجاي اورد

​اما نماز مستحبي؛ به هر قدري كه راحت است بجاى مي اورد
​مكر نماز مستحبي كه با نذر يا قسم يا عهد بر خود واجب كرده باشد، كه مثل حكم نماز قضاء عمل مى كند،
بس اكر وقت انجامش فوري است؛ مانند حكم مربوط به نماز واجب عمل مى كند،
و اكر براى انجامش فرصت دارد؛ بس انرا به تاخير مي اندازد به وقت سلامت از اين وضعيت؛
مكر كسي طوري عليل شده باشد، كه اميد خوب شدن و انجام به صورت طبيعي ندارد؛ بس مي تواند به همين وضعيت بجاي اورد؛ مانند حكم نماز واجب عمل مى كند. [شمارة ثبت: (1526) منبع: المسائل الإنترنتية]
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

حكم نجاست الكل مواد تنظيفي سطوح

پستتوسط aelaa.net » جمعه جولاي 31, 2015 8:03 pm

سؤال:
2- در مورد نجاست و طهارت اقسام الکل سوالی از خدمتتان داشتم
در تالار پاسخ برگزیده قسمت پاکی و پاکیزگی در جواب سوال اینکه:
آیا الکل صنعتی که در انواع ادکلن ها و عطرها و برخی رنگها و داروها و غیره بکار می رود، پاک است یا خیر؟
در جواب آمده :
بنابر نظر متخصصین و حصول علم و وثوق از نظر ایشان الکلها اقسامی دارند: بعضی مسکر بعضی مهلک و غیره اینها، آنچه در داروها و عطر و ادکلنها و لوازم آرایشی و بعضی از نوشیدنی ها به عنوان حلال و غیر ان بکار می رود از قسم الکل مسکر می باشد، و آنچه در ساخت بعضی رنگها بکار می رود اگر به نحوی سمی بوده که قبل از اسکار مهلک بوده، ولذا اسکار آن معلوم نمی باشد، و یک قسم که به اصطلاح علم شیمی الکل محسوب می شود، و بعضی از اجزای مواد قندی و حتی میوه ها را تشکیل می دهد، قسم اول پاک نبوده قسم دوم محکوم به طهارت، و قسم سوم به حالت ضمنیت با ماده اصلی آن، نیز پاک می باشد مگر اینکه جداگانه استخراج و نتیجه اسکار از مصرف منتوج آن حاصل شود که نجس می باشد.

مشکلی که برای اینجانب پیش آمده مربوط به مواد بهداشتی از قبیل شوینده ها پاک کننده و جرم گیرها و شیشه پاکنها و اسانس داخل مواد شوینده مثل نرم کننده لباس می باشد
که آیا الکل های بکار رفته در این مواد جزو قسم دوم یعنی سمی و مهلک می باشد ومحکوم به طهارت است یا خیر؟
و اگر الکل بکار رفته در این موارد از نوع نجس بوده آیا سطوحی که با این مواد پاک شده است (مثل شیشه ها و...) چه حکمی پیدا می کند.

​جواب:
در تالار باسخ بركزيده نام نوع الكل مسكر و الكل سمي معرفي شده است
به راهنماي تركيبات ساخت ان محصولات مراجعه كنيد و ببينيد جه الكلي مصرف شده اس​ت؛ طبق حكم خودش عمل كنيد
اكر سطوح مربوطه در معرض تابش افتاب يا آتش بوده و برانها تابيده است؛ تماس با انها ديكر نجس نمي كند [شمارة ثبت: (1527) منبع: المسائل الإنترنتية]
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

تشخيص مصرف خيرات و تبرعات

پستتوسط aelaa.net » جمعه جولاي 31, 2015 8:12 pm

سؤال:
سلام وقتتون بخیر طاعاتتون قبول در گاه حق
سوال من در مورد صدقه ی جاریه است می خواستم بدونم اگر کسی به نیت صدقه جاریه به این مراکزی که مسئول مدرسه سازی و مسجد سازی و...هستند و شماره حساب ارائه می دهند برای کمک و مشارکت در ساخت و ساز اینگونه مکانها پول واریز کند ولی مطمئن نباشد که این پول در این راه هزینه می شود یا نه،ثواب صدقه ی جاریه برایش محسوب می شود یا نه؟
و سوال دوم اینکه مصادیق صدقه ی جاریه به نظر شما چه مواردی است که فرد بتواند در این راه هزینه کند؟
با تشکر
یا علی


جواب:
عليك السلام

1- هميشه اينطور نيست كه ان مراكز معلوم نباشد جه مصرفي مي كنند،
البته در بسيارى از موارد اين مشكل هست؛ كه بخش عمده هزينه ها صرف امور و تشريفاتي قبل از هدف مورد نظر خيرات (مثل كارمند و و ساختمان و دستكاه دريافت كننده ووو...) مي شود. همجنانكه معروف است كه يك سوم موجودي صندوقهاى صدقات كه در خيابانها نصب است، به ماموريني داده مي شود كه انها را جمع اوري مي كنند، يا نحوه مصرف نذورات ضريح رضوى عليهم السلام (كه عليرغم نيازمندي ميليونها زائر به محل اقامت و وسايل رفاهي ضروري و اطعام) اما صرف تشريفات و تزيينات فاقد اولويت مي كردد.

در هر صورت؛ شخصي كه مي خواهد نتيجه بكيرد؛ بهتر است كه به جايي بدهد كه بداند صرف هدف مورد نظرش مي نمايند.

2- موضوع مصرف و نحوه بهره برداري آن و شدت ضرورت، و خُدايي تر بودن مصرف؛ در نتيجه بردن از اين انفاق و خيرات تاثير دارد،
فلذا بعد از احراز جهت اول؛ موردي انتخاب شود كه اين جهات (مذكور در اين بند دوم) در آن هرجه بيشتر رعايت شده است،
مثلا بسيار فرق مي كند كمكها صرف توسعه مدرسه اى بشود كه مي خواهند در آن سالن تثاتر درست كنند، يا آلات ورزشي و تفريحي انرا نو يا متعدد نمايند،
با موردي كه بناست در روستاي دورافتاده اى مدرسه بسازند؛ آن هم در حد ديوار و سقف؛ براى اينكه كودكان مجبور نباشند براى درس بياده به روستاى ديكر بروند، يا مثلا محلي كه حمام ندارد و مردم سالها حمام نرفته اند،
و همجنين فرق مي كند صرف توسعه مسجدي در شهرى بزرك بنمايند؛ كه مثلا كاشيكاري و نماي سنك مرمرش را درست كنند و برايش مناره بسازند، با جايي كه مسجد اصلا نيست در حالي كه نمازكزار هست، و نياز به ساخت جاي ساده و تميز و مجهز به وضوخانه مى باشد.

3- جهت سوم: به قدري كه اصل انفاق و خيرات مهم است، مباشرت خود شخص در انجام آن انفاق نيز ارزشمند است،
در تعاليم مكتب وحي آمده است كه: كسي كه بدست خود انفاق مى كند؛ در دست خداوند صدقه اش را مي كذارد، ولذا حضرات معصومين عليهم السلام، با اينكه فرزندان و ياران و خدمتكاران داشته اند؛ اما خودشان شخصا در اين امر مباشرت مي نمودند، فلذا ارزش اين جهت نبايد مغفول بماند.

4- ازين رو؛ ما نيز بر همين نهج شريف عمل نموده، و برنامه اى براى بذيرش اموال انفاق و خيرات نداشته؛ و خود اشخاص را راهنمايي مى كنيم؛ تا در جاهاى مناسبتر و ضروريتر بدست خودشان صرف كنند.

5- از ضروريترين مصارف؛ امر دين و معنويت مردم است،
و از ميان مصارف ديني؛ موضوع يادكرفتن ضروريات ديني (صحت نماز و تلاوت و معرفت الهى) است،
عليرغم فراواني مراكز ديني؛ و وفور برنامه هاى دينى كوناكون؛ اما اين ضروريترين امر لازمه مسلماني و ايمان مردم؛ بسيار مورد غفلت است،
و مى بينيم كه غالب مردم (حتى افراد متدين و سالها اهل نماز جماعت و استماع منابر دينى) در اين امر مهم كاستي داشته و نياز به كمك دارند.

6- فلذا مناسبترين و خُدايي ترين مورد مصرف؛ كه انجامش بدست خودتان هم ميسر است،
اينكه حداقل در محل و منزل خودتان مجلس توسلي اقامه كنيد؛ كه در آن تصحيح و تدقيق اذان و نماز و تلاوت و آموزش معرفت الهى بشود،
و اكر خودتان هم براى امر تدريس و اموزش ان امادكي نداريد؛ شما مجلس را اقامه كنيد، معلم آن از ميان مؤمنين و مؤمنات بيدا مي شود. ان شاء الله

7- البته اين مثال برحسب كمترين هزينه بيشنهاد شد،
و در صورتي كه برنامه شخص و محدوده نذر و صدقات و خيرات وى مشخص باشد؛ برحسب آن؛ و به صورت دقيقتر مى شود راهنمايي كرد.

خداوند توفيق انجام عمل خير؛ و ايجاد بناي خير ماندكار؛ به شما عنايت فرموده، و آنرا از شما قبول نمايد. [شمارة ثبت: (1528) منبع: المسائل الإنترنتية]
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

تلاوت أُنس

پستتوسط aelaa.net » سه شنبه آگوست 04, 2015 11:00 pm

سؤال:

 بجز برنامه تلاوت ترتيبى و ختم قرآن كريم ماهانه، و تلاوتهاى توصيه شده در شرع شريف به مناسبت اوقات مختلف سالانه؛ و نيز قرائت در فرايض و نوافل و تعقيبات روزانه، افزون بر اينها؛ شوق داريم كه با سور و آيات قرآنى؛ ارتباط بيشترى داشته؛ بلكه به بركت آنها توفيق انس مخصوص با صاحب كلام يعنى حضرت حق متعال داشته باشيم.
 در بسيارى از سور و آيات قرآنى؛ به مناسبت شأن نزول آيات الهى؛ و وظيفه ابلاغ و رسالت حضرت رسول اللهى ؛ مى بينيم كه يا خطاب آيات شريفه به كافران و ملحدان و مشركان و منافقان و فاسقان و ظالمان و..... همه بيگانگان از محضر حق (تعالى شانه) مى باشد، و يا فضاى آيات و سور شريفه؛ تهديد و وعيد و بيم و انذار الهى نسبت به آنها؛ بخاطر پندار و گفتار و كردار ايشان است.
 در اجوبه نفيسه؛ برگرفته از تعاليم مكتب وحى؛ آموخته ايم كه: تلاوت قرآن كريم بايد همراه با تذكر معانى؛ و رعايت حال فضاى آيه شريفه؛ و خطاب الهى به مناسبت آن باشد.
 با اين اوصاف؛ از آن سور و آيات كه در آنها ذكر اغيار و بيگانگان؛ و ياد آنها و پندار و گفتار و كردارشان (كه برهم زننده خلوت أُنس با حضرت محبوب حقيقى؛ الله تعالى است) بوده، و مقتضاى تلاوت آن سور و آيات؛ ارتباط با فضاى خوف و خشيت الهى؛ و برائت (از دشمنان) و استعاذه (به حق تعالى) مى باشد؛ نمى توانيم بهره انس (شيرين) با خداوند داشته باشيم، اين مانع براى افرادى (كه تذكر و حضور قلب عميقى در وقت تلاوت دارند) شديدتر شده؛ و حالت سخت و سنگينى به ايشان دست مى دهد، و در صورت ابتلاى به عوارض جسمى قلبى؛ چه بسا اصل تلاوت نيز براىشان دشوار مى گردد.
 با توجه به نكات بالا؛ سؤالات بنده اين است كه:
1- افزون برتلاوت روزانه و ماهانه و سالانه؛ آيا مى توان چنين تلاوت انتخابى و برگزيده اى داشت؟
2- آيا سوره هايى در قرآن كريم هست كه خالى از صحبت و ياد بيگانگان (كافران و ملحدان و مشركان و منافقان و فاسقان و ظالمان و تبهكاران و دشمنان.....)؛ و زجر و بيم و انذار و هشدار و عذاب آنها؛ و فضاى غضب و قهر و خشم الهى باشد؛ تا بتوان با آن سوره هاى قرآنى (و آن نوع كلام آسمانى و چنان سخن نرم خداوندى) بيشتر با حضرت حق أُنس (دلنشين) گرفت؟
3- آيا اين گزينش و انتخاب را مى توان در تلاوت آيات سرتاسر قرآن كريم إعمال نمود؟

جواب:

1- همانطور كه خداوند متعال؛ فرستاده خود حضرت محمّد مصطفى (صلى الله عليه وآله) را به "بشير (بشارت دهنده)" و "نذير (هشدار و بيم دهنده)" توصيف فرموده، آيات شريفه قرآنى نيز از هر دو دسته (بشارت و إنذار) مى باشند.

2- هرچند با توجه صَرف بيشتر اوقات حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) به مواجهه با بيگانگان جهت انصراف از باطل؛ و بيرون آمدن آنها از تاريكى و ظلمت؛ آياتى كه سخن از بيگانگان و دشمنان و گمراهان بوده و داراى فضاى بيم و انذار است؛ بيشتر به نظر مى آيد.

3- البته در تربيت نفوس هم؛ مطالعه هر دو دسته آيات لازم بوده، چه اينكه "خوف" و "رجاء" دو بال هدايت و پرواز انسان است.

4- كسى كه تلاوت ترتيبى همه آيات قرآنى را داشته، و انتخاب او در تلاوت ناشى از إعراض نبوده؛ پس همانطور كه تلاوت انتخابى به مناسبتهاى مختلف در اوقات و مقامات (زمانى و مكانى) مختلف داشته؛ و عمل وى بسيار هم پسنديده بوده؛ و برآن مأجور نيز مى باشد، همچنين مى تواند تلاوتى انتخابى و گزينشى بر حسب معانى و موضوعات آيات نيز داشته، و سور و آياتى را بر نحو فوق الذكر هم انتخاب و تلاوت نمايد.

5- اما درباره وجود چنين سوره هايى بايد بگويم: بله، به قدرى كه الآن حضور ذهن است؛ اقلا 9 سوره قرآنى هست كه خالى از ذكر: وعيد و عذاب و انذار و فضاى خشم و غضب الهى بوده، و داراى فضاى انس موصوف مى باشد، همچنين اقلا پنج سوره قرآنى است كه افزون بر اين جهت؛ حتى از ياد بيگانگان (كافران و ملحدان و مشركان و منافقان و فاسقان و ظالمان و تبهكاران و دشمنان و.....) نيز فارغ بوده، و داراى فضاى انس مطلوب بطور تام و تمام است.

6- اين 9 سوره از اين قرار است: {الحمد - الجمعة - الحجرات - قريش - الضحى - الشرح - القدر - النصر - التوحيد} كه پنج سوره اخير همان سوره هاى با فضاى انس مطلوب و تام و تمام است.

7- البته همانطور كه مى دانيد، معدود بودن اين موارد؛ بخاطر تمركز سؤال بر سوره هايى است كه تمام آياتش داراى اوصاف مذكوره باشند، اما آيات شريفه با آن اوصاف؛ پس بسيار مى باشند، كه در سرتاسر سوره هاى قرآن منتشرند، بلكه سوره اى از سوره هاى قرآن نيست كه خالى از آيات موصوفه باشد، كه با تأمل در معانى و تحقيق موارد؛ مى توان به مجموعه آن آيات مباركه دست يافت.

8- شايان ذكر است كه اگرچه موارد مطلوب (در درجه اول) در آيات شريفه خالى از عذاب و انذار و ياد بيگانگان بوده،
و سپس (در درجه دوم) آيات حاوى بشارات و سخن با محبوبان الهى (انبياء و اوصياء و اولياى الهى) و نيز مؤمنان و صالحان و مخلصان و بندگان حق؛ مى باشد،
اما همه موارد در اين آيات خلاصه نشده، بلكه برخى ديگر از سور مباركه قرآنى نيز مى توانند از همين قسم محسوب شوند؛
و با اينكه در آنها اشارتا سخن از بيگانه اى هست، اما فضاى كلى سوره ايجابى و بشارت آميز است، و اما آن ذكر بيگانه؛ در جهت تقويت بشارت است، مثل سوره شريفه "الكوثر" كه سرتاسر اين سوره مباركه؛ بشارت و أُنس است، و اگر از "شانئك" و "الأبتر" هم سخنى مى شود، براى تحكيم بشارت و عطاى عظيم الهى است، كه "بدگوى؛ ناچيز و بى نسل و ثمر است"، و اين خود نوعى بشارت بوده؛ كه با "سرانجام دشمن" بيان شده است.
يا سوره "العصر" كه اگرچه در آغازش سخن از زيانكارى بشر است، اما در ادامه "استثناء كردن" مؤمنان و صالحان و صابران است، بلكه سخن از زيانكارى عموم بشر براى بيان انحصار موفقيت در ايمان و عمل صالح و صبر بوده، و براى نشان دادن اهميت اين بشارت عظيم و منحصر به واجدان آن (يعنى مؤمنان صالح و صابر) است.

9- خداوند همه ما را از انس تام و تمام با حق تعالى و كلام او بهره مند فرمايد. [شمارة ثبت: (1529) منبع: المسائل الإنترنتية]

تلاوت أُنس:
viewtopic.php?f=36&t=10430&p=52712#p52712
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

نماز جماعت

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه نوامبر 08, 2015 7:02 pm

سوال:
سلام علیک
یک سوال در رابطه با نماز جماعت می باشد در سوالات جماعت که در سایت
بارگزاری شده بود موضوعش در رابطه با مامومین و تکلیفش مشخص شده بود
ولیکن در رابطه با امام جماعت نبود
سوال این است
در صورتی که صفوف نماز جماعت تشکیل گردد و در حین نماز کلیه صفوف تکمیل
گردد ولی تعدادی دیگر به جمعیت برای شرکت در نماز جماعت افزوده شوند ولی
برای قرار گرفتن در صفوف جا وجود نداشته باشد ولی امام جماعت با توجه به
فضای مناسب در پیش رو می تواند با یک حرکت به طرف جلو فضای زیادی برای
پیوستن آنها به نماز جماعت ایجاد کند آیا امام جماعت مجاز به این کار می
باشد ؟
اگر امام جماعت مجاز به این حرکت باشد
کدامیک از مامومین (آنهایی که قبلا اقتدا کرده اند و یا آنهایی که تازه
رسیده اند) باید پشت سر امام جماعت قرار گیرند آیا تفاوتی در حکم می کند
که کدامیک پشت سر امام جماعت را بعد از حرکتش پر نمایند؟
با تشکر

جواب:
عليك السلام
مانعي ندارد تقدم امام جماعت،
و اصل اين است كه صف اول بدنبال او؛ و بقيه صفوف بدنبال ايشان تقدم نمايند [شمارة ثبت: (1530) منبع: المسائل الإنترنتية]

سوال:
با تشکر
از ارسال جوابیه سوال امام جماعت
سه سوال دیگر پیرامون نماز جماعت رسیده بود خدمت شما ارسال می نمایم

1 - اگر در مکانی نماز جماعت برپا می گردد و قبله نسبت به مکان برپایی
نماز جماعت زاویه دار می باشد یعنی صاف نمی باشد و بانوان در کنار آقایان
در آن طرف پرده قرار دارند و صف اول بانوان هم طولانی می باشد و در اثر
این طولانی بودن انتهای صف آنها نسبت به مکان جلوتر از ابتدای صف اول
آقایان می باشد (البته نسبت به قبله دقیقا در یک صف کاملا صاف قرار
دارند) آیا قرار گرفتن بانوان در انتهای صف اول که به ظاهر مکان این حالت
را ایجاد می کند اشکالی پیدا می کند؟

2 - اگر در جایی نماز جماعت برپا گردد ولی برای قرار گرفتن برای بانوان
فقط در پشت سر آقایان جا می باشد قرار گرفتن بانوان در صف اول پشت سر
آقایان ثواب صف اول پشت سر امام جماعت را دارد؟

3 - اگر در سفر و یا مکانی اتفاقی به همراه همراهان قرار گرفتیم و نماز
جماعت برپا گردید و امکان این که بانوان نیز در صف اول قرار بگیرند وجود
داشته باشد ولی با توجه به شرایط پرده نیست که حائل بین آنها باشد آیا می
توان در انتهای صف آقایان یکی از محارم و یا حلال یکی از بانوان بایستد و
با کمی فاصله که اتصال بین آقایان و بانوان قطع نشود آن بانویی که محرم
یا حلال او در انتهای صف آقایان می باشد در ابتدای صف بانوان بایستد و
بقیه بانوان در کنار او قرار گیرند؟


جواب:
عليك السلام

1- جواب سؤال اوّل:
اكر اتصال بانوان به امام جماعت مستقيما باشد
مثلا برده بين مردان و زنان دقيقا بشت سر امام جماعت و ميان كتف او باشد
در اين صورت صفوف زنان وابسته به مردان نبوده و مستقلا متصل است
اما نبايد طوري باشد كه تقدم زنان بر مردان مشهود باشد
و در هر صورت نبايد صف اول زنان مساوي يا متقدم بر امام جماعت باشد
و بهتر است امام جماعت در نقطه اى بايستد كه سمت تمايل قبله است و صف اول مردان هم بشت سر او منعقد شود تا صف اول زنان متقدم بر صف اول مردان نشود تا تسويه صفوف هم رعايت شده باشد [شمارة ثبت: (1531) منبع: المسائل الإنترنتية]

2- جواب سؤال دوم:
ثواب شركت در صف اول نماز؛ براى زنان و مردان؛ هر يك بر حسب خود ايشان است، و محل نماز بانوان در هر قسمتي واقع باشد صف اولش ثواب صف اول دارد [شمارة ثبت: (1532) منبع: المسائل الإنترنتية]

3- جواب سؤال سوم:
در اين فرض؛ صف اول بانوان متاخر از صف اول اقايان منعقد شود،
و نصب برده كار سختي نيست و غالبا محقق است و كافي است يكي از جادرهاى اضافي را را فاصله قرار دهند
و انعقاد صف بانوان بشت سر صف اقايان منعي ندارد، و نبايد اصراري بر تساوي دو صف باشد، و از قرار كرفتن صف بانوان بعد صف اقايان امتناعي نشود
و اكر صف بانوان بعد از صف اقايان باشد، عدم وجود برده اشكالي ندارد

بنابرانجه در باسخ سؤال دوم فوقا كفته شد؛ كه صف اول بانوان برحسب موضع و موقعيت محل نماز ايشان است، نبايد براى تشكيل صف اول بانوان مساوي صف اقايان به تكلف بيافتند، و براى بهره مندي بانوان از ثواب صف اول؛نيازي به ايجاد صف اول بانوان مساوي صف اول اقايان نيست [شمارة ثبت: (1533) منبع: المسائل الإنترنتية]

موفق باشيد
pejuhesh232
 
پست ها : 8783
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به مجمع علوم فقه آئین الهی


Aelaa.Net