توسط pejuhesh237 » پنج شنبه سپتامبر 12, 2013 7:44 am
و با رطوبه فضلیّه و مفتح سدّه و مقوى شهوتين خصوصا پختهء او كه با گوشت چرب باشد
و رافع مضرت هواى وبائى و طاعون و اختلاف آبها و مدربول و حيض و مفتت حصاة
و مطبوخ مهرّاى او كثيرا الغذا و ملين طبع و پختهء او با چربى جهة تنقيهء شش
و سينه از اخلاط لزجه و پختهء او در سركه يا پروردهء به سركه جهة يرقان و سپرز
و برانگيختن اشتها و تقويه هاضمه و منع غثيان صفراوى و بلغمى
و به تنهائى مانع غثيان ادويهء كريهه و دافع سموم و آب او جهة رفع ضرر سك ديوانه گزيده نافع
و خصوصا چون يك چهار يك بوزن شاه از آن در عرض سه روز خورده شود به غايت مجربست
و قطور او جهة دمعه و حكّه و جرب چشم و ابتداى نزول آب و با عسل جهة بياض
و سعوط او منقى دماغ و بوئيدن او جهة رفع ضرر هواى وبائى و سدّه دماغى
و چكانيدن آب و گذاشتن پختهء او در گوش جهة ثقل سامعه و طنين و پاك كردن چرك و تحليل رياح نافع
و ضمادش جاذب خون بظاهر جلد و نيكوئى رنگ رخسار
و با بارود و عسل و نمك جهة برص وکلف و ثاليل و قروح شهديّه گويند مجربست
و با موى آدمى جهة زخم سگ ديوانه گزيده و با انجير جهة گزيدن عقرب و زنبور
و ضماد پختهء او جهة نضج اورام بارده و با زردهء تخم مرغ با روغن تازه جهة درد و ورم مقعد و حكه
و با روغن كوهان شتر جهة شقاق مقعد و بواسير و زحير مجرب
و حمول او جهة گشودن رگهاى بواسير و سيلان فرمودن خون مؤثر
و جهة كجى ناخن و تشنج نافع و پوست محرق او با موى سوخته و كافور جهة آكله مجرب
و قيروطى آب او با پيه مرغ جهة ريش شدن پا از كفش و موزه مفيد
و موجب تشنگى و مصدع محرورين و مصلحش شستن او با آب نمك
و با سركه خوردن و بعد از آن آب انار و كاسنى تناول نمودن
و رافع بوى او باقلى و نان سوخته و كردكان مشويست است
تخم پیاز:و ضمادش جهة داء الثعلب و بهق نافع و قدر شربتش يك مثقالست. کتاب تحفه حکیم مومن-طبع
قدیم-ص49
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
اختلاف آبها خصوصا در اسفار و اول ورود در بلدان خوردن خام آن
و آشاميدن آب كوبيدۀ معصور آن مقدار ده مثقال بيست مثقال بحسب ضعف و شدت آن جهت رفع سميت عقرب كزيده
و ضماد كوبيدۀ آن بر موضع نهش مجرب النفع
و با زيت جهت رفع كجي ناخن مجرب طلاى پوست سوختۀ آن يا موى سوخته جهت آكله مجرب
و در جميع افعال سفيد بزرك آن قويتر از غير آن مضر محرورين
و چون كوشت و بقول و حبوب زهمۀ باسميت را با پياز طبخ نمايند
و يا با پياز ورق كرده در روغن بريان كنند دفع آن مىنمايد و لذيذ مىكردد
حسوى بصل و دوا و قيروطى و لعوق و مراهم و مخلل آن در قرابادين كبير ذكر يافت کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 223
بازكنندۀ گرفتگىها و انسداد مجارى است و اشتهاآور است و براى تقويت نيروى جنسى بسيار مؤثر مىباشد.
خوردن خام آن با نان در مسافرت و در مواقع عوض شدن آب و هوا مفيد و سلامتبخش است.
مدر است و خردكننده سنگ كليه و در بيمارىهاى استسقا يا اناساركا كه مايع در زير بافت جلدى جمع مىشود پياز كه مدر است خيلى مؤثر است،
در اين مورد سابقا معمول بوده كه رژيم شير و پياز داده شود به اين ترتيب كه غذاى مريض مبتلا به استسقا لحمى منحصر به سه بار در شبانهروز شير با قدرى قند
و پس از آشاميدن شير يك دانه پياز خام، اين رژيم در رفع استسقا بسيار مؤثر است
البته در مواردى كه مريض بتواند پياز بخورد و عوارضى نداشته باشد.
پختۀ آن ملين است و پختۀ آن در سركه و يا پروردۀ آن در سركه براى يرقان و طحال و برانگيختن اشتها و تقويت هاضمه
و جلوگيرى از حال بههمخوردگى صفراوى و بلغمى نافع است
و خوردن پختۀ آن در شير براى رفع درد دل به كار مىرود.
خوردن پياز بتنهايى مانع تأثير داروهاى بد و سموم است و براى رفع ضرر گاز گرفتن سگ هار مفيد مىباشد،
براى اين كار بايد تا سه روز هر روز در حدود سيصد گرم خورده شود.
ريختن قطرۀ آب آن در چشم براى خارش و جرب پلك و آغاز نزول آب (آب سفيد) و با عسل براى زخم چشم و ضعف بينايى نافع است.
ريختن آن در بينى پاككنندۀ دماغ و بوييدن آن براى رفع ضرر تعفن هوا مفيد است.
چكانيدن آب آن در گوش براى رفع سنگينى شنوايى و طنين در گوش و پاك كردن چرك و تحليل باد آن مفيد است.
خوردن آب و عصارۀ آنكه با كوبيده شدن پياز به دست آيد در حدود ١٠٠ - ۵٠ گرم براى عقربگزيده مفيد است
و ضماد كوبيده پياز كه در محل نيشزدگى عقرب گذارده شود، خيلى نافع است.
ضماد آن روى پوست اصولا خون را به طرف پوست جلب مىكند و رنگ چهره را درخشان مىنمايد.
ضماد پياز پخته بتنهايى يا با داروهاى مناسب براى نرم كردن ورمهاى سرد و با زردۀ تخممرغ و يا روغن تازه يا پيه براى دفع دردهاى مقعده و خارش و تحليل ورم مقعده مفيد است.
در تمام موارد مصرف، پياز سفيد بزرگ مؤثرتر است تا ساير انواع.
. براى رفع بدبويى پياز مىتوان باقلا و يا گردوى پخته و يا نان سوخته خورد و پيازداغ يا پياز سرخ شده اين ناراحتىها را ندارد و بو نيز ندارد.
تخم پياز خشك و گرم است و براى ازدياد نيروى جنسى مفيد است. ضماد تخم پياز براى جلوگيرى از ريختن مو نافع است، مقدار خوراك آن تا ۵ گرم است. کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 1 ص 25
حسو بصل سرفه بارد را نافع باشد و باه را برانكيزد
صنعت آن
شيره پياز ده درم در يك رطل شير كاو تازه بپزند و ده درم عسل مصفى داخل نموده نيمكرم حسو نمايند
دواء البصل مولد منى باشد و نعوظ اورد و بغايت مبهى است
صنعت آن
آب پياز يكمن شير كاو نيم من فانيذ يكمن باتش نرم جوش دهند تا بقوام آيد و اكر خواهند كه قويتر شود اين اجزا را كوفته و بيخته درهم سرشته داخل كنند تخم اسپست ده درم زنجبيل دارفلفل از هريك دو درم تخم مارچوبه پنج درم شربتى يك ملعقه و اكر قوىتر خواهند كبابه چينى بوزيدان بهمنين شقاقل قرنفل دارچينى جوزبوا بسباسه از هريك يك درم نيز اضافه نمايند
قيروطى بصل جهت ريش پا كه از كفش يا موزه بهم رسيده باشد مفيد
صنعت آن
بكيرند آب پياز را و با پيه مرغ على الرسم قيروطى سازند بكار برند
لعوق بصل مبهى است و منى را زياده كند و سينه را نرم كند و باه را بيفزايد
صنعت آن
بكيرند پياز سفيد و كوفته آب آن بكيرند و در قدر نيم رطل آب آن يك رطل عسل مصفى داخل كرده بپزند تا بقوام عسل باز آيد و در ظرف چينى نكاه دارند شربتى يك اوقيه
لعوق بصل به نسخه ديكر انفع و اعدل از اول
صنعت آن
پياز سفيد يك جزو شير كاو تازه دو جزو فانيذ سنجرى يك جزو مجموع را يكجا كرده بپزند تا غليظ شود و در شيشه يا ظرف چينى نكاه دارند شربتى يك اوقيه صبح و يك اوقيه شام
مراهم بصل بواسير و قروح مزمنه را نافع است
صنعت آن
بكيرند پياز رسيده باليده آبدار پنجاه درم و نرم بكوبند بعد از جدا كردن قشر آن و با هموزن آن روغن كاو خالص بجوشانند تا مائل بسياهى شود بعد از آن صاف نموده روغن را تمام كرفته با نيم وزن آن برك نيم تازه سائيده قرصها مثل كباب شامى ساخته در آن روغن بريان نمايند تا انهم مثل پياز مائل بسياهى كردد پس قرصها را براورده روغن را صاف نمايند و هشت درم موم خالص در آن بكذارند و همين مقدار قند نيز در آن بكذارند و صاف نموده در ظرفى نكاه دارند و عند الحاجت بكار برند و بايد كه اين مرهم را قبل از هفت پاس از روى زخم برندارند
مرهم بصل ديكر نواصير و جميع قروح مزمنه را نافع است
صنعت آن
موم سفيد مسكه كاو از هريك ده درم مرمكى صافى صبر سقوطرى كندر زنكار از هريك نيم درم پياز را در مسكه بسوزانند و مسكه را صافى نموده و موم را در آن بكدازند و اجزا را بطريق عناب سائيده داخل كرده در هاون بمالند كه يك سان شود
[مخلل بصل]
مخلل بصل يعنى پرورده آن در سركه كه آن را بفارسى ترشى پياز و بهندى آچار پياز نامند بجهت يرقان و سپرز و برانكيختن اشتها و تقويت هاضمه و مانع غثيان ادويه كريهه و رافع سموم است
صنعت آن
پياز بزرك جيد را و بخلال چوبى سوراخهاى بسيار نمايند يا چهار شق كنند اكر درست منظور باشد و به تعجيل مطلوب نباشد و الا ورق نمايند و در سركه انكورى بيندازند آن مقدار كه سركه از روى انها بركردد و بكذارند تا برسد پس استعمال نمايند و اكر از براى خوشبوئى و خوش طعمى چند دانه قرنفل و چند پارچه جوزبوا و چند دانه فلفل سياه يا فلفل سرخ دراز كه در هند ميشود داخل نمايند بد نيست و اكر خواهند كه زود ساخته تناول نمايند پيازها را خار بسيار بزنند و در ديكى تا نصفه آب كنند و بر سر آن صافى بندند پيازهاى خارزده را بران صافى بچينند و بالاى آن سرپوش كذارند و زير ديك آتش برافروزند تا آب بجوش آيد و بخار آن بر انها برسد و آب انها از صافى در آب بچكد و پخته كردند پس بر داشته در سركه سبكى جوش دهند پس در سركه تند اندازند و نمك بقدر حاجت و آنچه خواهند از ادويه خوشبو از قرنفل و جوزبوا و سياه دانه و فلفل سرخ هندى و غيرها داخل كنند و اين نوع در يك روز قابل خوردن ميشود و بدين دستور مخلل هرچه جرم آن سخت باشد و زود خواهند تناول كنند مرتب نمايند.کتاب قرابادین کبیر ص 798-799