




ابهل: و آن قسمى از سرو كوهى است
و مراد از او بار او است شبيه به نبق تازهء او سرخ
و رسيدهاش سياه و با اندك شيرينى و قبض و حدّة و عطريه
و بزرگتر از بار عرعر كه قسم اشهر سرو كوهى باشد
و برگش شبيه به برگ درخت گز .
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص 11متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:بدانكه آن دو صنف است:
يكى صغير الورق مانند برك كز و ديكر كبير الورق شبيه ببرك سرو و رائحۀ اين صنف زياده و درختش بلندتر و باريكتر
و صنف صغير آن درختش عريضتر و كوتاهتر و ثمر اين صنف صغير ابهل است
و بزركتر از بار عرعر كه قسم اشهر و سرو كوهى است و شبيه بنبق و تازۀ آن سرخرنك
و رسيدۀ آن سياه با اندك شيريني و قبض و حدت
و عطريت بهترين آن آنست كه سياه رنك فربه سنكين باشد و بهترين برك آن سبزرنك
و شيخ الرئيس نوشته كه آن دو صنف مىباشد كبير و صغير و از بلاد روم مىآورند شبيه است به زعرور مكر آنكه بسيار سياه است
و رائحۀ آن تند و طيب و برك يك صنف آن مانند سرو و بسيار خاردار و درخت آن عريض مىشود و بسيار بلند نمىباشد
و برك صنف دوم آن مانند طرفا و طعم آن مانند سرو
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک صفحه99-100ابهل درختچهاى است كوچك كوتاه كه معمولا روى دامنههاى كوهستان به شكل پشته مىخزد.
برگهاى آن معطّر به رنگ سبز غبارى و برگهاى اوليه سوزنى تيز و برگهاى ساقهها فلسى است كه اطراف ساقهها را در آغوش گرفته است.
ميوۀ آن كوچك، كمى بزرگتر از نخود، كروى به رنگ آبى تيرۀ غبارآلود با ۶ - ۴ فلس مىباشد
گونههاى ديگرى از اين جنس نيز در ايران مىرويند كه خيلى شبيه ابهل و در خواص دارويى نيز شبيه هستند
كه به ذكر نام و مشخصات و محل رويش چند گونه معروف مىپردازيم.
اردوج:اردوج درختى است يك پايه به ارتفاع حدود 10 متر با تاج مخروطى كبود و پوست خاكسترىرنگ تيره و پوسته پوسته.
انشعابات جوان درخت باريك، كوتاه، چهاروجهى و قهوهاى سرخرنگ است.
برگهاى اوليه آن تخممرغى با انتهاى باز و ناوىشكل و در چهار رديف روى شاخهها تكيه نموده است.
رنگ آنها سبز تيره و بر پشت آنها غدّه كشيدهاى وجود دارد.
ميوه آن منفرد سياهرنگ و به قطر 1 سانتىمتر مىباشد و معمولا داراى چهار فلس است كه در آن 8- 4 دانه تخم مرغى يافت مىشود.
معارف گياهى، ج5، ص: 197ابهل يكى از گونه هاى سرو كوهى و جزو تيره ناژويات (فر)coniferes است كه در جنگلهاى شمال ايران مىرويد.
ارتفاعش يك تا دو متر است، ميوهاش به بزرگى يك فندق و آبدار و به رنگ آبى تيره است.
در پشت برگهاى اين گياه غدههاى ترشحى موجود است كه داراى بويى نامطبوع و طعمى تلخ است.
چون در اثر پرورش و انتقالش به مناطق مختلف تغييراتى در شكل برگهايش و حتى دستگاهاى توليد مثل ظاهر مىشود،
از اين جهت شرح صفات ظاهرى اين درختچه به طور مشابه مختلف ذكر نشده است.
ابهل درختى كوچك و داراى رشد بسيار كم است به طورى كه حتى با گذشت سالهاى متمادى،
نمىتوان تغييرات محسوسى در رشد قطرى ساقه گياه مشاهده نمود.
از مشخصات اين درخت آن است كه برگهايى دايمى، خشن، عارى از دمبرگ، باريك، دراز و نوك تيز دارد.
از چوب اين درخت نوعى قطران مايع به طريقه خشك و يا احتراق ناقص به دست مىآورند كه به مصارف مختلف درمانى و صنعتى مىرسد.
براى گرفتن قطران از تنه و شاخههاى قطور آن استفاده مىشود.
درخت ابهل دو نوع است: يكى نوع بزرگ كه برگ آن مثل برگ درخت سرو داراى ساقهاى زياد و خاردار است
و از برگ آن براى بخور استفاده مىشود.
نوع دوم كوچك است، برگ و ميوه آن مثل نبق بيابانى و داراى چند عدد تخم كوچك در يك غلاف است.
ابتدا ميوهاش سرخ است و بعد از رسيدن سياه مىشود. عرعر نوعى ابهل است.
عرعر داراى ميوهاى به اندازه فندق و به قولى به اندازه باقلا، دايرهاى شكل و بويى خوب و مزهاى تلخ است.
نويسنده كتاب برهان گويد: درخت ابهل (عرعر) دشمن درخت خرما است و هر دو نمىتوانند يك جا رشد كنند.
ابو حنيفه از كشاورزان ابهل نقل كرده كه مى گويند: ابهل مثل عرعر است و كلمه عرعر در عربى براىtunipon وsoueul گفتهاند.
اين شخص درخت ابهل را در شهر خود ديده بود و در قزوين همان درخت را مشاهده كرد كه در ديلم (همجوار قزوين)
از آن براى سوزاندن استفاده مىكردند.j .commonis از سرزمين يونان است و آثار آن در تذكرات اطباى قديم ديده مىشود.
ديسقوريدوس گفته: ابهل دو قسم است و تشخيص دادن آن بسيار مشكل مىباشد.
اقسام زيادى از آن در هيماليا يافت مىشود كه هندوها آن را در طب استعمال نمىكنند
و ميوه آن در بازار بمبئى توسط مسلمين به فروش مىرسد و از غرب وارد مىشود.
در طب جديد ابهل (جونپير) فقط به عنوان مدر استعمال مى شود.
دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى، ج1، ص: 117