اقتصاد آلوده

مدير انجمن: najm134

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » شنبه فبريه 27, 2010 9:01 am

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: در جهان هر شب 850 ميليون نفر گرسنه به بالين مي‌روند - گرسنگي در جهان با يك نهم پول نجات بانك‌هاي آمريكا ريشه‌كن مي‌شود
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

در جهان هر شب 850 ميليون نفر گرسنه به بالين مي‌روند

پستتوسط najm134 » دوشنبه مارس 29, 2010 9:05 pm

در جهان هر شب 850 ميليون نفر گرسنه به بالين مي‌روند
زنان بر روي بام اين زندان سابق، نوعي بيسکويت را پهن مي‌کنند که مهمترين بخش آن، ماده چسبنده زردرنگي است که کاميون‌ها از تپه‌ها و کوه‌هاي نزديک جمع‌آوري مي‌كنند و زنان آن را با نمک و روغن گياهي مخلوط و اين خمير را در نور خورشيد خشک مي‌کنند...اين در حالي است که دويست ثروتمند جهان، 40 درصد از ثروت و پول کل مردم جهان را در اختيار دارنداين گزارش به قلم «روديگر فوکزون»، «اميرا الاهل»، «ينس گلوزينگ»، «آلکساندر يونگ»، «پادما رائو»، «تيلو تيلکه»، «فولکارد ويندفوهر» و «برنهارد زند» است که در شماره 16 آوريل سال جاري ميلادي هفته‌نامه «اشپيگل» با عنوان «خشم و عصبانيت فقرا» منتشر شده است.
نااميدي و يأس 850 ميليون نفر در جهان که هر شب در شمال آفريقا، آسيا و آمريکاي لاتين گرسنه به بالين مي‌روند، باعث آشوب‌ها و درگيرهايي در اين مناطق شده است. اين در حالي است که بانک جهاني نيز هشدار مي‌دهد که چنانچه بهاي مواد غذايي همچنان گران و غيرقابل پرداخت شود، احتمال فروپاشي قدرت‌هاي منطقه‌اي چون مصر نيز وجود دارد.
«فورت ديامانچه»، يک زندان قديمي در تپه‌هاي شهر «پورتو پرينس» ـ پايتخت‌ هائيتي ـ است که «جهنم زمين» ناميده مي‌شود.
در حالي که تيم‌هاي مرگ و شکنجه «فرانسوا دو وليه»، ديکتاتور سابق هائيتي، در اين زندان در گذشته مخالفان را شکنجه مي‌کردند، در حال حاضر هزاران نفر از مردم فقير و گرسنه در ميان زباله‌ها در اين محل زندگي مي‌کنند اما حتي سگ‌ها نيز در اين مکان مواد غذايي پيدا نمي‌کنند.
زنان بر روي بام اين زندان سابق، نوعي بيسکويت را پهن مي‌کنند که مهمترين بخش آن، ماده چسبنده زردرنگي است که کاميون‌ها از تپه‌ها و کوه‌هاي نزديک جمع‌آوري مي‌كنند و زنان آن را با نمک و روغن گياهي مخلوط کرده و اين خمير را در نور خورشيد خشک مي‌کنند و بدين ترتيب نوعي بيسکويت از آن تهيه مي‌شود.
اين بيسکويت‌ها، مزه روغن و چربي مي‌دهد و رطوبت دهان را جذب مي‌کند و مزه گنديده‌اي را بر جاي مي‌گذارد، اما براي بسياري از مردم‌ هائيتي، تنها وعده غذايي روزانه است.
اين بيسکويت‌ها اغلب باعث اسهال مي‌شوند، اما احساس گرسنگي را موقتا از بين مي‌برند.
«ماري نوئل»، يک زن 40 ساله که به هفت فرزند خود از اين بيسکويت‌ها مي‌دهد، مي‌گويد: اميدوارم روزي بتوانم از دادن اين بيسکويت‌ها به فرزندانم خودداري کنم.
همچون ديگر مواد غذايي، بهاي ماده چسبنده براي تهيه 100 بيسکويت نيز طي يک سال از 5 دلار به 5 / 6 دلار افزايش يافته است. اين در حالي است که براي نان گندم و يا نان ذرت، بهاي بيشتري بايد پرداخت کرد. به همين دليل، هائيتي شاهد اعتراضات و درگيري‌هاي خياباني همراه با پرتاب سنگ در پايتخت خود بوده است و مردم در برابر قصر رئيس‌جمهوري اين کشور شعار «ما گرسنه هستيم» سر دادند و تعدادي نيز کشته شدند و لاستيک‌هاي خودروها نيز به آتش کشيده شدند.
اين آشوب‌ها و درگيري‌ها در هائيتي نمونه‌اي از آشوب‌هايي بود که در حال حاضر ما شاهد افزايش آن در سراسر جهان هستيم و مقدمه‌اي هستند از آنچه که در آينده ما شاهد آن خواهيم بود.
کمبود مواد غذايي رو به افزايش است و بهاي آن گران مي‌شود به طوري که براي بسياري از مردم حتي غيرقابل پراخت است.
در حالي که دويست ثروتمند جهان، 40 درصد از ثروت و پول کل مردم جهان را در اختيار دارند، 850 ميليون نفر روزانه مجبورند که گرسنه شب را سپري کنند.
«کوفي عنان»، دبير کل سابق سازمان ملل متحد با توجه به اين وضعيت مي‌گويد: اين فقر يکي از بدترين موارد نقض حقوق بشر است.آيا جاي تعجب است که با توجه به اين وضعيت، يأس و نااميدي مردم به خشونت تبديل شود؟
بحران مواد غذايي و تغذيه همچون يک مجازات انجيلي گريبانگير مردم فقير جهان در آفريقا، جنوب آسيا و خاورميانه شده است.
در حالي که ساليان متمادي قيمت برنج، ذرت و گندم نسبتا ثابت مانده بود، اما تنها در سه سال گذشته بهاي اين مواد غذايي تا 181 درصد افزايش يافته است.
پيامدهاي ادامه کمبود مواد غذايي شايد شديدتر از بحران در بازارهاي مالي و بورس خواهد شد، زيرا که گرسنگان که بي‌نهايت خشمگين و عصباني هستند، در صورت اعتراض چيزي را از دست نمي‌دهند.
بانک جهاني و صندوق بين‌المللي پول نيز به تازگي در رابطه با اين بحران اساسي تبادل نظر کرده‌اند و «روبرت سوليک»، رئيس بانک جهاني، هشدار مي‌دهد که در نتيجه افزايش انفجارآميز قيمت مواد غذايي، دست‌كم 33 کشور از جمله قدرت‌هاي منطقه‌اي چون مصر، اندونزي و پاکستان در معرض تهديد بي‌ثباتي هستند و ارتش بايد از حمل‌ونقل‌هاي آرد محافظت کند.
از سوي ديگر، فقر و نياز در شمال آفريقا باعث تقويت جنبش‌هاي اسلامي شده است. در هفته‌هاي گذشته در کامرون، موريتاني، موزامبيک، سنگال و سواحل عاج نيز ناآرامي‌هايي به وجود آمده است.
اين وضعيت دلايل زيادي از جمله موارد زير دارد:• در حالي که جمعيت جهان به طور مدام افزايش مي‌يابد، وسعت زمين براي کشت و کاشت کاهش مي‌يابد. • فاجعه تغيير آب و هوا باعث زيان و خسارت‌هاي غيرقابل برگشت به زمين‌هاي کشت مي‌شود از طريق خشکسالي، بالا آمدن آب درياها، زير آب رفتن زمين‌هاي کشت و نابودي آنها و طوفان‌ها
• به خاطر تغيير ذايقه و عادات غذايي، ميزان رو به افزايشي از زمين‌هاي زراعي و جنگل‌ها به چراگاه چهارپايان تبديل مي‌شوند.
• بانک جهاني خواستار اصلاحات به سمت بازار آزاد اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه و لغو اخذ گمرک از واردات کالاهاي خارجي به خاطر حمايت از کالاهاي داخلي است اما اين امر اغلب خسارت‌هاي شديدي به کشاورزان محلي وارد مي‌کند.
• دلال‌ها قيمت مواد خام را گران مي‌کنند و بهاي بالاي نفت نيز باعث مي‌شود که براي توليد انرژي از گياهان، از کشت غلات و ذرت خوراکي صرف نظر کرده و «گياهان مخصوص توليد انرژي» کشت شوند.
• ميليون‌ها نفر از قربانيان جنگ‌هاي داخلي که نيازمند کمک‌هاي غذايي هستند، قادر به توليد مواد غذايي نيستند.
مسئله تنها کمبود مواد غذايي نيست بلکه هم اکنون يک بحران تغذيه‌اي اساسي در جهان وجود دارد و اين امر به ويژه گريبانگير فقرايي است که بايد بيش از حد معمول و توان براي خوارک و نوشيدني خود هزينه کنند. بدين ترتيب پيشرفت‌هاي سال‌هاي گذشته در رابطه با مبارزه با گرسنگي و بيماري نابود مي‌شود.
رشد جمعيت و کاهش زمين‌هاي کشت باعث يک مبارزه براي کسب بهترين زمين‌هاي زراعي و به معناي ديگر يک «مناقشه جديد شمال ـ جنوب» شده است.
«پاول کروگمن»، اقتصاددان آمريکايي معتقد است: در حالي که اين روزها گزارش‌هاي زيادي در مورد وجود يک بحران اقتصادي در جهان به گوش مي‌رسد، اما همزمان يک بحران جهاني ديگر وجود دارد که متوجه تعداد زيادتري از انسان‌ها مي‌شود.
مردم مکزيک در آغاز سال گذشته به عنوان اولين مردم يک کشور به خاطر افزايش قيمت آرد ذرت که ماده غذايي اصلي براي آنهاست، در خيابان دست به اعتراض زدند.
مکزيک قادر است صرفا بخشي از مايحتاج ذرت خود را تأمين کند و بقيه نياز خود را بايد به ويژه از آمريکا وارد کند، اين در حالي است که کشاورزان اين کشور اکثرا ذرت خود را به توليدکنندگان ماده سوختي گياهي مي‌فروشند که با قيمت بهتري مي‌خرند.
«فليپ کلادرون»، رئيس‌جمهوري مکزيک براي جلوگيري از ادامه اعتراضات تصميم به افزايش اعطاي يارانه‌ها براي ذرت گرفت، اما تنها برخي از کشورها قادر به اتخاذ چنين تصميمي هستند.طبقات پايين اجتماع در هائيتي و يا بوليوي، در الجزاير و يا در يمن گرفتار تورم اقتصادي هستند.
مردم يمن روزانه به طور ميانگين يک يورو و 18 سنت ( حدود 1700 تومان) در اختيار دارند و دولت اين کشور نيز گرفتار موج مهاجرت از سومالي، جنگ داخلي در شمال و بعلاوه تداوم خطر تروريسم است. از سوي ديگر از ماه فوريه نرخ گندم دو برابر، نرخ برنج و روغن خوراکي پنج برابر شده است و درگيري‌ها در يمن براي دسترسي به نان ارزان در پايان ماه مارس چندين کشته برجاي گذاشته است.
در حالي که نرخ مواد غذايي در لبنان در سه ماهه گذشته 145 درصد افزايش يافته است، نرخ اين مواد در سوريه نيز يک پنج افزايش يافته است. به گفته يک فرد ساکن دمشق، در حالي که براي خريد سبزي جعفري در گذشته بهاي چنداني پرداخت نمي‌شد، ناگهان بايد سه برابر گذشته براي آن پرداخت شود.
از سوي ديگر عراق و سودان که در گذشته «انبار نان» کشورهاي عربي محسوب مي‌شدند، امروز وابسته به برنامه غذايي سازمان ملل هستند و بالغ بر يک ميليون عراقي و دو ميليون سوداني نياز به کمک دارند. اين در حاليست که زندگي در دارفور در سودان هميشه سخت بوده است. همچنين در چهار دهه گذشته در اين استان، مرزجنوبي «صحرا» به طرف جنوب پيشروي كرده است و ميزان بارندگي نيز بشدت کاهش يافته است. ميزان برداشت ارزن هندي (sorghum) در سودان که مهمترين نوع ارزن است، دو سوم کاهش يافته است.جنگ داخلي نيز بيش از دو ميليون نفر در اردوگاههاي پناهندگي را وابسته به کمک‌هاي مواد غذايي کرده است و از ساليان متمادي است که مزراع ديگر کشت نمي شوند.
«يوهان وان در کامپ» از سازمان امداد گرسنگان جهان در آلمان معتقد است که انسان‌ها در برابر چشمان ما کشته مي‌شوند و جهان صرفا تماشا مي‌کند.
جهان سوم در يک نسل گذشته نيز در برابر چالش مشابهي قرار داشت و در آن زمان کشورهاي زير توسعه، يک انقلاب سبز آغاز کردند و کشاورزان توانستند با استفاده از کود، سموم شيميايي و بذر هيبريدي ميزان برداشت خود را به شدت افزايش دهند. برخي از جمله رؤساي بخش تحقيقات و پژوهش کنسرسيوم‌هاي کشاورزي نيز هم اکنون به يک انقلاب سبز جديد فکر مي‌کنند تا بتوان با کمک فناوري ژنتيک مشکل تغذيه جهاني را حل کرد، اما سؤال اين است که با چه سرعتي مي‌توان اين امر را محقق کرد؟
در اين ميان مسئله گرسنگي حتي موضوع اصلي در مناطق ثروتمندي چون دبي نيز شده است و فروشگاه‌هاي اين کشور موظف شده اند تا قيمت 20 ماده غذايي اصلي را حداقل تا يک سال ثابت نگه دارند تا کارگران پاکستاني و هندي مقيم دبي که در بخش ساخت هتل‌ها، موزه‌ها و جزاير مصنوعي مشغول بکارند، بتوانند مواد غذايي خود را تأمين کنند. حقوق ناچيز اين بردگان کار (کارگران پاکستاني و هندي) به پول ملي دبي پرداخت مي‌شود که به دلار رو به ضعف وابسته است. دبي به عنوان سودکننده جهاني شدن در حاشيه خليج فارس نمي‌خواهد که در سايه آسمانخرانش‌ها و بازارهاي خريد، با يک آشوب و قيام اين افراد به خاطر گرسنگي روبه‌رو شود.
«رابين لودگه»، از برنامه غذايي جهاني سازمان ملل متحد نيز معتقد است که علاوه بر پيامدهاي ژئوپليتيکي چنين شورش‌ها و آشوب‌هايي در اين منطقه به ويژه براي مصر به مراتب شديدتر از ديگر نقاط جهان است. «سعد ابراهيم» که يک فروشگاه خوراک ماکاروني در منطقه‌اي پشت مسجد الازهر در قاهره دارد، مجبور است ماکاروني مورد نياز خود را سه برابر قيمت پاييز سال گذشته خريداري کند. ابراهيم دولت مصر را در اين گراني مقصر مي‌داند و معتقد است که اين کشور به عنوان يک کشور داراي کشاورزي بايست به جاي پرداخت پول زياد براي واردات مواد غذايي ، بايست نياز خود را در داخل تامين کند. 32 ميليون از 80 ميليون نفر جمعيت مصر مجبورند که با درآمد و حقوق يک يورو در روز زندگي خود را تامين کنند و حتي 16 ميليون نفر از آنها درآمد و حقوق کمتري در اختيار دارند. نرخ تورم اقتصادي در اين کشور نيز در ماه فوريه به بيش از 12 درصد افزايش يافت که اين امر به ويژه تاثير شديدي بر گراني گندم داشته است. دولت مصر دهه‌هاي متمادي با اعطاي يارانه براي نان که ماده غذايي اصلي مردم اين کشور، باعث آرامش شده است، اما اين امر تا چه زماني مي‌تواند ادامه داشته باشد؟ صف‌ها در برابر نانوايي‌هايي که نان ارزان عرضه مي‌کنند، هر روز طولاني تر مي‌شود، زيرا که مردم اين کشور هر چه بيشتر به کمک‌هاي دولتي وابسته مي‌شوند. زماني که نانوايان محتکر در مصر در هفته‌هاي گذشته قصد فروش آرد دولتي ارزان را به قيمت گران در بازار سياه داشتند، باعث اعتراض و ناآرامي شده و حداقل 11 کشته برجاي گذاشت. در اين ميان دولت مصر در بودجه سال آينده خود مبلغ 5/2 ميليارد دلار براي يارانه نان تخصيص داده است که اين امر مي‌تواند پيامدهاي ناهنجاري داشته باشد از جمله اينکه برخي از کشاورزان اين نان ارزان را به چهارپايان خود بدهند.
با توجه به افزايش ميزان مصرف گوشت قشري که از وضعيت مالي خوبي برخوردار هستند و رويکرد هر چه بيشتر قشر متوسط جديد در دهلي پايتخت هند و پكن پايتخت چين به اين ماده غذايي، پرورش چهارپايان سودآور است. اما پرورش دهندگان گاو براي توليد هر کيلو گوشت در يک گاو به هفت کيلو علوفه و خوراک دامي و ميزان زيادي آب نياز دارد. بدين خاطر قيمت گوشت افزايش مي‌يابد. در حالي که چين بايد مواد غذايي مردم خود را تامين کند که يک چهارم جمعيت جهان هستند اما صرفا 7 درصد از زمين‌هاي کشاورزي و کشت و کار جهان را در اخيتار دارد و اين وضعيت براي هند نيز صدق مي‌کند.
بدين ترتيب هند و چين مجبور به واردات ميزان بالايي از مواد غذايي هستند اما کشورهاي صادرکننده به چين و هند نيز مجبورند به منظور جلوگيري از کمبود ناگهاني در کشورهاي خود, صرفا بطور محدود مجوز فروش مواد غذايي به هند و چين صادر کنند.
در اردن که در حقيقت از يک کشاورزي امروزينه برخوردار است، مواد غذايي اصلي ظرف يک سال 60 درصد افزايش يافته است و حتي سبزي فروشان شکوه مي‌کنند که مشتريان به علت گراني، حاضر به خريد سبزي نيستند. بدين خاطر «عبدالله» شاه اردن نگران شورش‌هاي جديدي است به مانند آنچه در سال 1996 ميلادي در شهر کوهستاني کاراک بين مردم اين منطقه و پليس اتفاق افتاد است.
در الجزاير نيز قيمت روغن خوراکي، روغن ذرت، شکر و آرد نسبت به شش ماه گذشته دو برابر شده است و طبق اعلام راديو الجزاير، دولت اين کشور نيز اقدامي ديگري به جز افزايش 15 درصدي حقوق بخش خدمات عمومي نکرده است. دولت الجزاير تاکنون از درآمدهاي گازي و نفتي خود براي افزايش يارانه‌هاي مواد غذايي استفاده نکرده است، زيرا در غير اينصورت قادر به بازپرداخت به موقع بدهي‌هاي خارجي خود نخواهد بود. اما حدود 200 ميليون نفر از اکثر افرادي که از تغذيه کافي برخوردار نيستند، در هند زندگي مي‌کنند که دو کنفرانس بين المللي نيز اخيرا در اين کشوردر مورد بحران غذايي برگزار شد.
«ژاک ديوف»، از سنگال و رئيس کل سازمان کشاورزي و خوار و بار سازمان ملل اعلام کرد که نياز رو به افزايش هند و چين از دلايل اصلي اين وضعيت است که مي‌تواند به يک فاجعه غيرقابل پيش بيني منجر شود.
زماني که مردم گرسنه در هائيتي اخيرا دست به آشوب و اعتراض زدند، آمريکا نيز سفارت خود در اين کشور را موقتا تعطيل کرد. اين حوادث آژير خطري براي «گوردون بروان»، نخست وزير انگليس نيز بود که در نتيجه وي نامه‌اي به «ياسوئو فوکودا» همتاي ژاپني خود نوشت که در حال حاضر رياست دوره‌اي هفت کشور صنعتي و پيشرفته (آمريکا، ژاپن، انگليس، آلمان، فرانسه، کانادا وايتاليا ) و روسيه موسوم به گروه هشت را در اختيار دارد. بروان در اين نامه توصيه کرده است که جامعه بين‌المللي بايست براي دسترسي به «يک پاسخ کاملا هماهنگ شده» به مسئله گرسنگي مزمن تلاش کند. جهان هم اکنون به چنين پاسخي نياز دارد.
ترجمه: مرتضي جواديان
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » دوشنبه مارس 29, 2010 9:07 pm

گرسنگي در جهان با يك نهم پول نجات بانك‌هاي آمريكا ريشه‌كن مي‌شود
وزير بهداشت گفت: در كنفرانس اخير عوامل اجتماعي موثر بر سلامت در لندن مطرح شد كه آمريكا با يك نهم پولي كه براي نجات بانك‌هايش از بحران اقتصادي هزينه مي‌كند، مي‌تواند فقر و بي غذايي را در جهان ريشه‌كن كند
كامران باقري لنكراني امروز در حاشيه همايش تقدير از مولفان مقالات برتر در عرصه نماز و نيايش در دانشگاه‌هاي علوم پزشكي در جمع خبرنگاران و در پاسخ به پرسش فارس، افزود: كميسيون عوامل اجتماعي موثر بر سلامت 3 سال پيش به همت «دكتر لي» ، مدير كل سابق سازمان بهداشت جهاني تشكيل شد و قرار بود طي 3 سال راهكارهاي لازم را براي كنترل عوامل اجتماعي موثر بر سلامت كشورها ارائه كند. وي گفت: اجلاس اخير اين كميسيون كه تا ديروز در لندن با حضور نمايندگان كشورهاي جهان تشكيل شد، در واقع در پي صدور گزارش اين كميسيون در تابستان گذشته بود تا جمع بندي نهايي با حضور وزراي بهداشت كشورها براي تصميم گيري در اجلاس آتي مجمع عمومي سازمان بهداشت جهاني انجام شود.
وزير بهداشت افزود: تجربيات كشورها براي كنترل عوامل اجتماعي موثر بر سلامت( مانند فقر، سواد، مسكن، درآمد، شغل، محيط زيست و...) در اين اجلاس بررسي شد و گزارش تجربه 30 ساله ايران هم مورد استقبال نمايندگان كشورها قرار گرفت. وي گفت: در حاشيه اين اجلاس هم با وزير بهداشت بريتانيا كه 4 كشور از جمله انگلستان را زير پوشش دارد و وزير بهداشت انگليس ديدار داشتيم كه موضوعات مورد علاقه دو طرف از جمله نگراني از شيوع برخي بيماري‌ها در افغانستان با توجه به حضور نيروهاي انگليسي در اين كشور بررسي شد. وزير بهداشت بدون اشاره به عناوين بيماري‌هاي نگران كننده در افغانستان ادامه داد: موضوع ديگري كه بر كل فضاي اجلاس عوامل اجتماعي موثر بر سلامت لندن سايه افكنده بود، مسئله تاثير بحران اقتصادي غرب بر سلامت كشورهاست، در اين اجلاس يكي از سخنرانان اعلام كرد كه با يك نهم پولي كه آمريكا براي نحات بانكهايش از بحران هزينه مي‌كند مي‌تواند فقر و گرسنگي را در كشور خودش و جهان ريشه‌كن كند. باقري لنكراني گفت: به زودي گزارش مكتوب اين اجلاس را به مراجع ذي ربط ارائه مي‌كنيم، اما اين اجلاس بيشتر جنبه مشورتي دارد و حضور ما در اين اجلاس در واقع به منظور جهت دهي به مصوبه آينده مجمع عمومي سازمان بهداشت جهاني بود. كارشناسان سلامت معتقدند، بيش از 50 درصد سلامت مردم به عوامل اجتماعي موثر بر سلامت مانند شغل، درآمد، وضع مسكن، وضع آب، غذا، سواد، دسترسي به اطلاعات و آموزش و ... بستگي دارد، 10درصد به مسائل ژنتيكي و مادرزادي، 15 درصد به عوامل محيطي بستگي دارد و سيستم بهداشت و درمان هر كشور فقط مي تواند تا 25 درصد سهم تامين سلامت مردم را به عهده بگيرد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تبریک و تسلیت به ایران و مسجد سلیمان!

پستتوسط najm134 » چهارشنبه مه 30, 2012 7:03 pm

تبریک و تسلیت به ایران و مسجد سلیمان!
دكتر امیدوار رضایی
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۱
امروز صد و پنجمین سالگرد حفر نخستین چاه نفت در مسجد سلیمان است؛ این سالگرد را تبریک باید گفت یا تسلیت؟

پیش از فوران نخستین قطره نفت از چاهی که ۱۰۵ سال پیش برای نخستین بار در مسجد سلیمان، ایران و خاورمیانه حفر شد، مردم این منطقه، یعنی برخی از افراد قوم اصیل بختیاری، با اتکا به شیوه دیرینه زندگی این قوم به کشاورزی و دامداری مشغول بودند و با استفاده از محصولات این دو کار به هم پیوسته، به آفرینش زیبا‌ترین صنایع دستی اشتغال داشتند. آنان در متن فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی، زندگی خودکفا و باروری داشتند.
هرچند نظام فئودالی‌ ـ پادشاهی مردم این بخش از ایران را نیز رنج می‌داد، ولی با نبوغ آنان و کوشش انگلیسی‌ها صنعت نفت در ایران و خاورمیانه آغاز و طلیعه تحولی مهم در حیات منطقه مسجد سلیمان و ایران پدیدار شد؛ نخست چراغ امید به بالا رفتن سطح زندگی و رشد سریعتر در دل بختیاری‌ها و ایرانیان روشن شد. گویی حالا امکاناتی برای تحقق عدالت در همه ابعادش فراهم شده است. البته، ظاهرا رفاه داشت بیشتر می‌شد. کم کم اما مردم توجه یافتند که همه تمدن و دانش غربی در کار است تا هیچ فرد ایرانی از نفت هیچ بهره‌ای نبرد.
مالکان نفت، به ویژه فرزندان مسجد سلیمان، لالی، هفتگل، و...، ناگهان دریافتند که سهم آنان از طلای سیاه، تنها و تنها کارگری و مزدبگیری است؛ افزون بر آن، ایشان «استقلال» پدران خود را هم با «وابستگی» عوض کرده‌اند!
طلای سیاه از زیر پای مردم منطقه مکیده می‌شد و به مایه حیات خانه‌ها و کارخانه‌های انگلیس و غربی تبدیل می‌شد، در عوض، زادگاه قوم بزرگ بختیاری به شهری متروک و مرده تبدیل شده بود. شهرودندان منطقه در قالب کارکنان صنعت نفت در جنبش ملی شدن این صنعت سهم خود را ادا کردند و امید‌ها دوباره زنده شد... .
اما چندی نگذشت تا دوباره ورق برگردد و سال‌های سیاه بر سرنوشت مسجد سلیمان و ایران حاکم شود. مردم اما تن به تاریکی نسپردند و قیام کردند. قیام به بار نشست و انقلاب مردم ایران به رهبری امام همیشه زنده به بار نشست. انقلاب تبلور واقعی امید بود؛ اما شیرینی‌اش بر کام مردم ننشسته بود که جنگ از جنوب ایران آغاز شد. دشمن بی‌خرد، بی‌محاسبه، دل به خطر سپرد و با پشتیبانی دولت‌های خارج از منطقه و برخی حاکمان مزدور منطقه به سمت خوزستان آتش گشود.
خوزستان هشت سال از بمب و موشک زخم دید و امکان زندگی و سازندگی برای مردم و مسئولان به مرز صفر رسید. فقط اهالی مسجد سلیمان و حومه، هزار تن از فرزندانشان را به کشور و انقلاب تقدیم کردند و هزاران جانباز و آزاده یادگاران آن دوران پر افتخارند. مناطق متروکه نفتی اما در این هشت سال، متروکه‌تر شد!
با پایان جنگ تحمیلی، امید به خوزستان جنگ زده بازگشت؛ مردم و مسئولان به آبادی این استان کوشیدند و کارهای ماندگار بسیاری انجام یافت. با این همه، اهالی مسجد سلیمان و شهرهای پیرامون، به مانند بقیه ایرانیان، همچنان به نفت وابسته‌اند و بیکاری و طرح‌های ناتمام همه ایشان را رنج می‌دهد؛ مشکلات اولیه از قبیل آب آشامیدنی، برق، گاز، جاده ایمن، و... بر طرف شده است؛ اما هنوز استقلال نیاکان مردم به ایشان باز نگشته است!
مردم مسجد سلیمان می‌گویند:‌ ای کاش پنجم خردادی نبود تا ما هم به اصالت پدرانمان با استقلال می‌زیستیم!
کاش مسئولان، به ویژه متولیان نفت، در سالروز استخراج از نخستین چاه نفت در ایران، تکالیف خود را در قبال مردم منطقه با کارهایی که برای آنان انجام داده‌اند مقایسه کنند، بلکه دردهای ایشان زود‌تر درمان شود. بختیاری‌ها، فرزندان اصیل و کم توقع ایرانند، نجابت آنان را مغتنم بشماریم!
بی‌گمان، نفت نعمتی خدادادی است و می‌بایست با عقل سلیم از آن به درستی بهره حداکثری برد تا شاهد این همه مشکل برای مردمانی نباشیم که طلای سیاه از زیر پایشان کشیده می‌شود، اما ایشان از آن چندان بهره‌ای نمی‌برند. آری؛ با نفت چنان رفتار کنیم که آیندگان این روز را فقط تبریک بگویند!
توضيح:
اكنون هم عمده ثروت و هزينه اداره كشور از خوزستان تامين شده ولى مردم آن بر سر ضروريات اوليه مشكل دارند نه فقط نواحي دور افتاده خوزستان بلكه خرمشهر و آبادن از موضوعاتي مانند انرزي سوخت و كاز - آب اشاميدني - بهداشت رنج مي برند .
اين در حالي است كه بيش از بيست سال است جنك تمام شده و هر ساله بودجه هاى ميلياردي و اوقات و توان هاى بسيار صرف سخنراني و نمايش و همايش و بزركداشت خرمشهر و آبادان مي شود
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

نظام آموزشي و اجرايي اقتصاد ايران ربامحور است

پستتوسط najm134 » چهارشنبه آگوست 22, 2012 6:54 pm

دكتر حسن عباسي در نشست بخش تحول علوم انساني نمايشگاه قرآن به بحث در خصوص «انسان در علوم انساني اقتدار آفرين» پرداخت كه بخش دوم و پاياني متن كامل سخنراني وي به شرح ذيل است:
هر كس دكتراي علم اقتصاد مدرن دارد علمش، علم ربا است
هر كس دكتراي علم اقتصاد مدرن دارد علمش، علم ربا است بيايد اين‌جا بنشينيد و بگوييد من تفكر مينارد كينز را كه ربوي است كنار گذاشته‌ام و تفكر فريدمن را هم كنار گذاشته‌ايم
شما مي‌دانيد كه طرح تحول اقتصادي با ديدگاه ميلتون فريدمن پياده شده است؛ مي‌دانيد ما در مجمع تشخيص مصلحت توصيه مي‌شويم به اينكه مينارد كينز را پياده كنيم و در دولت‌ ميلتون فريدمن را.
و اين در حالي است كه مينارد كينز و فريدمن پدران اقتصاد ليبرالي دوره مدرن هستند.
از دل اقتصاد اينها حتما تعارض با قرآن در مي‌آيد ولي گوش اگر گوش اينها و ناله اگر ناله ما آنچه البته به جايي نرسد فرياد است.
مردمي كه دولت اصولگرا را با سلام و صلوات با حمايت مراجع عظام تقليد، با سلام و صلوات خانواده، شهدا و هر چي كه نظام از نظر عصاره، اعتقادي و ديني دارد در معني آورد تا دولت اصولگرا روي كار آورد همين دولت اصولگرا فردايش اقتصاد مملكت را در دست شش تيغه‌هاي ليبرال دانشگاه علامه طباطبايي داد ما بايد رفتار منافقانه داشته باشيم شب قرآن را به سر بگيريم و صبح قرآن را زير پايمان بگذاريم.
ما نمي‌خواهيم آمريكا و اروپا بشويم چون مردم آنها عاقبت ندارند
لذا علم اقتدارآفرين ديني علمي است كه دنياي انسان و آخرت او را آباد كند اگر دنيايي مثل آمريكا آباد شد ولي آخرت آن مردم به خاطرربا و به خاطرسازوكارهاي غلط اقتصادي در حال تخريب بود آن دنيا به درد ما نمي‌خورد ما آخرش نمي‌خواهيم بشويم‌ آمريكا و اروپا چون مردم آمريكا و اروپا عاقبت ندارند.
علم اقتصاد علم اقتدار زدا است به خاطر اينكه اساسش بر ربا است
آقاي فرگوسن، ‌استراتژيست يهودي حزب جمهوري‌خواه و استاد دانشگاه تاريخ اقتصاد دانشگاه هاروارد در مورد اقتصاد آمریکایی مي‌گويد: این اقتصاد، اقتصادي ربوي است و تا 120 سال ديگر هر بچه‌اي در آمريكا به دنيا بيايد بدهكار است.
16 تريليون دلار كشور آمريكا بدهي دارد و اين را چطور بايد به استاد دانشگاه جمهوري اسلامي گفت. اين علم اقتصاد علم اقتدارزداست به خاطراينكه اساسش بر ربا است.
چرا دانشجويان اقتصادي در مقابل تدريس تفكر الحادي فريدمن و كينز كفن نپوشيدند؟
استاد دانشكده اقتصاد جمهوري اسلامي، شما كه مي‌دانستي مينارد كينز نگاهش به توسعه اقتصادي ريشه در ربا و طمع دارد، چرا اجازه دادي علم ضد قرآني در دانشگاه‌ههاي اين مملكت تدريس شود؟ چرا دانشجويان اقتصاد در مقابل تدريس تفكر الحادي ميلتون فريدمن و الحادي مينارد كينز كفن نپوشيدند؟
ممكن است خيلي‌ها در نظام سكوت كنند، اما ما با هيچ كس عقد اخوت نبستيم، مسئله ما قرآن و عامل بودن به آن است و این را از آن آدم‌هاي پشت خاكريز ياد گرفته‌ايم؛ لذا به اين جمله خوب عنايت داشته باشيد که جنگ نرم دشمن با ما هيچ كاري نمي‌كند، خيالتان راحت من به عنوان معلم علم استراتژي به شما مي‌گويم. دشمن جنگ سخت با ما هيچ كاري نمي‌كند، ما از يك جا ضربه مي‌خوريم؛ آقاي فريدمن اين را رسما از قول آقاي لنين اعلام كرد که اگر مي‌خواهيد كشوري را زمين بزنيد پولش را زمين بزنيد.
از مكاتب متعدد اقتصادي چرا جمهوري اسلامي بايد مكتب پول‌مبنا را پذيرفته باشد
جمهوري اسلامي را از راه پولش زمين مي‌زنند، اما چه کسانی این کار را می کنند؟
عناصر بانك مركزي. اين‌هايي كه مروج رباي سازمان يافته در حكومتند و كساني كه نه تنها مروج رباي سازمان يافته در درون حكومتند بلكه اساسا جلوي اين حكومت مي‌ايستند.
ما يك شعار بيشتر نداريم، اين را به مسئولين حكومت گفتيم و به مردم هم مي‌گوييم. چرا رئيس پژوهشكده پولي و بانكي جمهوري اسلامي در تلويزيون مي‌گويد كه مكتب اقتصادي جمهوري اسلامي، «مكتب پول مبنا» است.
از مكاتب متعدد اقتصادي چرا جمهوري اسلامي بايد مكتب پول مبنا را پذيرفته باشد و از طريق مكتب پول مبنا زمينش بزنند.
در اسرع وقت، همه بايد دست به دست هم بدهند تا جمهوري اسلامي مكتب اقتصاد پول مبنا را زمين بگذارد. امروز مي‌گويم این کار را انجام دهیم اگر فردا روز، دير بجنبيم جمهوري اسلامي از موضع اقتصاد مكتب پول مبنا زمين خواهد خورد. اين جمله لنين را با آب طلا بنويسيد و در تمام ميادين كشور نصب كنيد. معيار پول ما دلاري است كه الان در آن طرف دنيا فرو پاشيده است؛ در این حالت يك گزاره محكم‌تر و با ارزش‌تر به يك گزاره بي‌ارزش‌تر آويزان شود.
كتاب دكترين شوك ترجمه شده است، خواهش مي‌كنم مردم نمايشگاهي بزنند و فقط يك جلد كتاب بفروشند: كتاب دكترين شوك.
سومين سوالي كه بايد علوم انساني پاسخ دهد
اما فراز سوم و فراز آخر، علوم انساني بايد غير از اينكه مي‌گويد انسان كيست و چيست، غير از اينكه مي‌گويد انسان مناسبات دنيوي‌اش چگونه بايد باشد بايد به نكته مهم ديگري پاسخ دهد، آن هم آخرت انسان است.
آیا شما در علوم انساني غربي، مبحثی از آخرت مي‌بينيد؟ آيا روانشناسي غربي هيچ نكته‌اي در مورد آخرت ما دارد؟ آيا فلسفه غرب در مورد آخرت توضيحاتي دارد؟ آيا علوم سياسي، اقتصاد، علوم ارتباطات و علم مديريت غرب، حقوق غرب بحثی در اين باب دارند؟ دوستان عزيز ضريب مفاهيمي كه در قرآن در مورد آخرت آمده است عجيب است. علم انساني بايد متضمن حيات دنيا و حيات آخرت باشد، آن روز مي‌تواند متحول شود.
مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد بابت اينكه پول بيت‌المال را هزينه كرده و تحقيقي را انجام داده و آن را منتشر كرده كه الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت يعني مكتب نئوكينزي‌ها- يعني مكتب ربا، عذر خواهی کند. اما چرا؟ چون نه تنها اين علم دنياي ما را آباد نمي‌كند بلكه آخرت ما را هم ويران مي‌كند.
علوم انساني اقتدار آفرين بايد متضمن آخرت ما باشد، دنيا و آخرتمان را درست كند. اگر خلاف اين است كه علم غربي این طور نیست،
فراماسونری ها، ليبرالیزم خارجي، بهائيت، صهيونيزم و وهابيت به ما ضربه نمی‌زنند بلكه اين‌هايي كه در نظام، تفكر الحادي را به عنوان انديشه‌‌اي شناخته شده پياده مي‌كنند، این ضربه را وارد می کنند
دنياي ما در راستاي آخرت ما. علوم انساني زماني متحول مي‌شود كه ناظر بر آخرت باشد، بنده هيچ علم انساني را كه از غرب آمده باشد را نمی شناسم که نگاهش ناظر به آخرت باشد.
پس وقتي علوم انساني موجود در اين سه پرسش، پاسخي ندارد. به نقشه ايمان در قرآن نگاهي ببیندازید. نقشه‌ ايمان در قرآن براي ما 7 متعلق ديده است: ايمان به غيب، ايمان به خدا، ايمان به ارسال انبياء، ايمان به كتاب، ايمان به ملائك، ايمان به آيات الهي و ايمان به آخرت. در قرآن بارها آمده كه كساني كه ايمان به آخرت ندارند عذاب شديدي در انتظارشان مي‌باشد.
ما بدهكاريم چون هيچ امام معصومي فرصت حكومت ديني نداشت، فرصت برپایی نمايشگاه قرآن را نداشت اما ما داریم
علم انساني امروز متضمن ايمان به آخرت نيست، يعني متضمن عذاب شديد در آخرت است. اصل پنجم ما معاد است؛ يعني ما روزي در صحرای محشر برای پاسخگویی بر مي‌خيزيم. علم انساني امروز در مورد معاد تعطيل و در مورد آخرت ساكت است. قرآن تاكيد مي‌كند كه عاقبت براي متقين است: إن العاقبه للمتقين. اساساً آنچه براي علم انساني امروز مطرح نيست عاقبت است.
انسان، حيواني است كه در طويله‌اي دنيوي‌اش بايد خوب بچرد، بخورد و شهوت‌راني كند، هر وقت هم مرد به درك.
آن انساني كه به تعبير حضرت آيت الله حسن‌زاده آملي درختي است كه ريشه در آسمان دارد نه در زمين، انساني كه خوي فرشته‌خويي و صفت ملائكه‌اش بالاتر از بعد حيواني‌اش است. انساني كه از ملك در سدره المنتهي بالاتر مي‌رود، وقتي مي‌رود جبرئيل نمي‌تواند همراه اين انسان كامل برود.
آيا نبايستي اين 7 ميليارد نفر جمعيت كره زمين الگو نداشته باشند؟ مدل فرهنگي مناسب نداشته باشند؟ اقتصاد قرآن زاي مناسب نداشته باشند؟ نياز مردم را نمي‌توانيم با علمي كه از دل قرآن در مي‌آيد تضمين كنيم؟ پاسخ خدا را در صحراي محشر چه مي‌دهيم؟ پاسخ حضرت زهرا(س) و حضرت علي(ع) را چه مي‌دهيم؟ ما بدهكاريم چون هيچ پيامبري 34-33 سال فرصت حكومت ديني نداشته و ما داشتيم.
ما بدهكاريم چون هيچ امام معصومي فرصت حكومت ديني نداشت، فرصت برپایی نمايشگاه قرآن نداشت اما ما داشتیم.
ما سكوت كرديم تا نهادهای حکومتی ربای سازمان يافته را جاري و ساري كنند. 4 هزار جوان شيعه حزب اللهي لبنان چنان بر دهن صهيونيزم زدند كه ديگر نمي‌داند از كدام طرف بلند شود.
لذا دوستان عزيز و دلسوزان قرآن، 7 ميليارد جمعيت كره‌ زمين چشمشان به دست مردم و حكومت ايران است. به عنوان ام‌القراي جهان اسلام كه از دل قرآن و نگاه عترت، علم انساني توليد كنيم. علمي كه بگويد انسان كيست؟ نگويد انسان حيوان است مثل فرويد و ديگران.
دوم اينكه به ما بگويد مناسبات انسان در دنيا چگونه رقم بخورد و دنياش آباد شود و سوم بگويد اين انسان در آخرت سازوكارش چيست؟
سه آباداني را باید از دل قرآن در بياوريم: اول، آباداني «قلب سليم» كه ابراهيم خليل فرمود هر كس در صحراي محشر حاضر شد اگر قلب سليم داشت برده است، دوم «آباداني دنيا» و سوم «آباداني آخرت».
ان‌شاءالله كه به بركت قرآن با عنايات حضرت بتوانيم جامعه‌اي را بسازيم و آن را آباد كنيم و تحويل نسل بعد دهيم و در نهایت به صاحب حقيقي اين انقلاب و جامعه حضرت حجت (عج) تقديم كنيم كه انسان‌هايي با دل آباد، با جامعه آباد و با آخرت آباد در آن زندگي كنند.

دلتان از منظر قرآن آباد باشد ان‌شاءالله.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » جمعه سپتامبر 14, 2012 12:32 am

افزایش بهای دلار چه سودی دارد؟
در حالی که یک روی افزایش بهای ارزهای خارجی از جمله دلار، پیامدهای منفی اقتصادی آن است، واقعیت این است که کاهش ارزش پول ملی در برابر دیگر ارز‌ها، فوایدی نیز برای دولت‌ها و کشور‌ها در پی دارد. این فواید شامل مواردی در تجارت خارجی و همچنین هزینه‌های عمومی دولت‌ها در داخل است.
در حالی که یک روی افزایش بهای ارزهای خارجی از جمله دلار، پیامدهای منفی اقتصادی آن است، واقعیت این است که کاهش ارزش پول ملی در برابر دیگر ارز‌ها، فوایدی نیز برای دولت‌ها و کشور‌ها در پی دارد. این فواید شامل مواردی در تجارت خارجی و همچنین هزینه‌های عمومی دولت‌ها در داخل است.
به گزارش «تابناک»، در واقع دو نوع اساسی از کاهش ارزش پول وجود دارد: یک سیاست عامدانه در کاهش ارزش پول و دیگری واکنش نسبت به رویدادهای بازار. اقدام به یک سیاست عامدانه برای کاهش ارزش پول ملی، اصولاً کاری است که به شکل گسترده از سوی دولت‌ها و برای بهبود وضعیت تجاری آن کشور انجام می‌گیرد.
در مقابل، کاهش ارزشی که ناشی از رویدادهای بازار است، هنگامی رخ می‌دهد که ارزش پول کشور به دلیل بروز یک بحران مالی در مقابل ارزهای بزرگ، از جمله دلار مرتباً سقوط می‌کند و این سقوط در بازار معاملات ارزی رقم می‌خورد.
در این میان، می‌توان سخن از یک جایگزین برای سیاست عامدانه در کاهش ارزش پول ملی نیز مطرح کرد و آن تصمیم به کاهش ارزش پول ملی در پاسخ به نیروهای بازار در یک تلاش منسجم از سوی دولت است که این کار، بیش از همه تلاشی برای زنده نگه داشتن کاهش ارزش پول، از خلال مداخلات هماهنگ در بازار است.
تغییر در برابری ارزش ارز‌ها، یکی از عواملی است که مستقیم در وضعیت تجارت خارجی و اقتصاد هر کشور تأثیرگذار است. میزان ارزش پول یک کشور در مقابل کشور یا کشورهای شریک تجاری، با توجه به ارز مسلط در تجارت تأثیر بسیاری در موازنه تجاری آن کشور خواهد داشت.
این امر به اندازه‌ای مهم است که در روابط تجاری کشور‌ها بعضاً مورد مناقشات بزرگی واقع می‌شود. نمونه بارزی از این امر را در مناقشات تجاری چین و آمریکا ـ که از آن بیشتر به عنوان جنگ تجاری این دو کشور یاد می‌شود ـ شاهدیم. پایین نگه داشتن عمدی ارزش یوان در برابر دلار، سالانه در معادلات و معاملات تجاری، سود سرشاری را نصیب چین در تجارتش با آمریکا می‌کند و منجر به بهبود موازنه تجاری این کشور می‌شود.
در واقع، به هر دو صورت پیش گفته، چنانچه ارزش پول ملی یک کشور کاهش پیدا کند، آن کشور در مناسبات تجاری با کشورهای شریک خود بیشترین سود را خواهد داشت، زیرا صادرات این کشور با هزینه‌ای کمتر صورت می‌گیرد و در بازارهای خارجی با بهایی کمتر به فروش می‌رسد. تاریخ تجارت نمونه‌های بسیاری از کاهش عمدی و تصنعی ارزش پول ملی را برای به دست آوردن بازارهای تجاری در خود دارد.
یکی از نمونه‌های بزرگ کاهش ارزش برابری ارز‌ها در دهه ۱۹۳۰ به وقوع پیوست که اقتصاد‌های بزرگ آن دوران، یعنی آمریکا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و استرالیا، به دلیل رکود اقتصادی تصمیم به‌‌‌ رها کردن استاندارد طلا و کاهش ارزش پول ملی تا سقف ۴۰ درصد گرفتند.

اما فواید و مضرات کاهش عمدی یا غیر عمدی پول ملی در چیست؟

بیشترین فواید کاهش ارزش پول ملی همان ‌گونه که گفته شد، در بحث تجارت و صادرات است. این امر منجر به کم هزینه شدن صادرات، و ارزان بودن کالاهای صادراتی در بازار هدف و همچنین گرانتر و پر هزینه‌تر شدن واردات می‌شود. در نتیجه اقتصاد کشوری که دچار کاهش ارزش پول شده، می‌تواند از قبل این امر، به بهبود کسری تجاری و رشد بیشتر اقتصادی برسد.
از سویی در کشورهایی که بسیار دغدغه صادرات داشته و شرکت‌های تولیدی آن اساساً صادرات محور هستند، کاهش ارزش پول ملی می‌تواند منجر به کاهش هزینه این شرکت‌ها در بخش نیروی کار و سایر هزینه‌های جاری شده و موقعیت رقابتی آن‌ها را بهبود بخشد.
اما قضیه به همین‌جا پایان نمی‌یابد و در واقع کاهش ارزش پول ملی یک فایده دیگر برای دولت‌ها دارد که اساساً مربوط به حوزه داخل است. این امر بیش از همه مربوط به ساختار اقتصادی بوده و در نظریه مستدل است؛ بر این اساس که کاهش ارزش پول ملی، در کشورهایی که معمولاً به دلیل ساختار اقتصادی درآمد ارزی ثابت و قابل پیش بینی دارند، می‌تواند کسری درآمد ارزی را جبران سازد.
به عبارتی چنانچه این کشور‌ها به هر دلیلی با کسری درآمدهای ارزی روبه‌رو شوند، کاهش ارزش پول ملی می‌تواند، ضمن بهبود تراز تجاری، هزینه‌های عمومی دولت را ـ که اکنون به دلیل کاهش درآمد ارزی در واقع افزایش یافته ـ در داخل نیز جبران کرده و پوشش دهد.
اما در کنار این فواید، کاهش ارزش پول ملی تبعاتی منفی نیز در بر دارد که در بلند مدت اقتصاد یک کشور را دچار بحران اساسی می‌سازد؛ از جمله آنکه روی دیگر سکه کاهش ارزش پول ملی، تورم فزاینده‌ای است که به دنبال خود بی‌ثباتی بازار مالی و رکود را به دنبال دارد.
همچنین این امر موجب کاهش انگیزه تولید کنندگان داخل برای رقابتی سازی کالاهای تولید می‌شود و این شرکت‌ها تنها به کاهش ارزش پول ملی برای رقابت وابسته می‌شوند. کاهش قدرت خرید و عمل شهروندان خارج کشور، از جمله دانشجویان نیز از دیگر پیامدهای منفی کاهش ارزش پول ملی است و در کنار آن نباید از تبعات منفی این امر بر عدم تمایل سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در کشوری که دچار کاهش ارزش پول ملی شده غافل بود.

تورم بهترين دوست دولتهاست!
اسكناس يعني ميزان بدهي دولت به شما.
مثال ساده:اگر يك گرم طلا 100 تومان باشد 100 توماني كه در دست شماست يعني دولت به شما يك گرم طلا بدهكار است.حالا اگر در نتيجه تورم يك گرم طلا 200 تومان شود شما با همان صد تومان نيم گرم طلا از دولت طلب خواهيد داشت.دولتها هستند كه بيشترين سود را از تورم ميبرند!
حدود یکسال پیش که دلار 1200 تومتن بود دولت هر بشکه نفت را می فروخته حدود 100 دلار یعنی 120 هزار تومان و یک سوم ارزش آن یعنی 40 هزار تومان یا به عبارتی 33% بشکه نفت را به هر ایرانی یارانه می داده است. امروز دولت نفت را تغیربا به همان قیمت 100 دلار می فروشد ولی وقتی با دلار 2500 تومانی هم مقایسه کنید می بیند که دولت 40 هزار تومان معادل 16% یک بشکه نفت رو به مردم یارانه می ده ، سوال اینجاست که 17 درصد بشکه نفت کجا رفته ؟ ؟ به عبارتی 17% از فروش نفت رو غیب کردن !!!!

پایین آمدن ارزش پول ملی خیلی فایده داره ولی برای سه قشر

1-دولت چون نفت را با ارز خارجی می فروشد.
2-برای صادر کننده اونم صادر کننده ای که مواد اولیه وارد نمی کند.
3- تولید کننده داخلی چون اجناسش در مقابل جنس خارجی ارزش خرید خواهد داشت ولو کیفیت پایین باشد
این وسط 2 قشر بیچاره می شوند:
1-وارد کننده چون فروشش کم میشود.
2-و بدتر از همه ملت حقوق بگیر چون حقوق کارمندان دولتی و خصوصی که زیاد نمیشه
و اما بدتر از همه بندگان خدایی که داروی خارجی مصرف می کنند و حمایت هم نمی شوند که خدا انشاء ا... به بیمارانشان شفا بدهد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

تورم سالیانه ایران ۱۱۰ درصد است!

پستتوسط najm134 » پنج شنبه ژانويه 17, 2013 3:00 am

در حالی ‌که نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی برای آذر ماه برابر با ۲۷.‌۴ درصد اعلام شده و در جایی که همین نرخ تورم نیز نشان از افت شدید قدرت خرید افراد دارد، هنوز بسیاری بر این باورند که نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی با واقعیات جامعه بسیار فاصله دارد. پروفسور استیو هانکه در آخرین مطلب خود پیرامون اقتصاد ایران با اشاره به این موضوع، ارائه آمار غیر واقعی را در کشورهای که دچار تورم حاد هستند، عادی می‌داند.
به گزارش «تابناک»، چندی پیش، بانک مرکزی ایران اعلام کرد که نرخ تورم ماهیانه در آذر ماه برابر با ۲۷.‌۴ درصد است؛ تورمی که از آغاز سال تا کنون بیش از ۷ درصد افزایش را نشان می‌دهد. این در حالی است که بسیاری بر این باورند، این نرخ تورم که از سوی بانک مرکزی اعلام می‌شود، چندان با واقعیات اقتصادی کشور هم‌خوانی ندارد.
بنا بر این گزارش، «استیو هانکه»، که متخصص در موضوع ابر تورم یا تورم حاد است و به تازگی با افزایش میزان ارز در ایران و کاهش ارزش ریال، مطالبی پیرامون بروز ابر تورم در کشور منتشر ساخته است، در آخرین مطلب خود با اشاره به غیر واقعی بودن نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی مدعی شده که تورم سالیانه در ایران ۱۱۰ درصد است.

استیو هانکه در این مطلب آورده است:
به تازگی بانک مرکزی ایران اقدام به انتشار آمار نرخ تورم کرده است. در حالی که در فضای بین‌الملل بحث‌ها بر سر بروز تورم حاد در ایران در ماه اکتبر بالا گرفته، بانک مرکزی ایران مدعی شده که نرخ تورم این کشور ۲۷.‌‌۴ درصد است.
بانک مرکزی ایران تقریباً عادت به این دارد که از ارائه و انتشار آمار دقیق اقتصادی سر باز زند و آنچه منتشر شده، چیزی است که من نام آن را به لحاظ کیفیتی متناسب با «آلیس در سرزمین عجایب» می‌نامم. در واقع نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی ایران به شدت با واقعیت فاصله دارد. بنا بر یک متدولوژی شناخته شده، محاسبات بنده نشان می‌دهد که نرخ تورم سالیانه ایران در سال ۲۰۱۲ برابر با ۱۱۰ درصد است.
فرمول برابری قدرت خرید که هانکه برای محاسبه نرخ تورم زیمبابوه از آن استفاده کرده است. همین فرمول برای محاسبه میزان تورم ایران نیز مورد استفاده وی قرار گرفته:
تصوير
این گزارش در ادامه می‌افزاید، از ماه اکتبر و در زمانی که میزان تورم در ایران شروع به افزایش شدید کرد، دولت در ایران تلاش کرده با هر روشی، پول ملی را که در حال افت روزافزون ارزش است، سر پا نگه دارد. در یک نگاه، این تاکتیک غیر مشروع کارگر واقع شده و نرخ تورم ایران پس از آن که در ماه اکتبر به حد نهایی خود رسید، اکنون تا اندازه‌ای کاهش را نشان می‌دهد.
این امر به معنای آن است که نرخ تورم رسمی در ایران (یعنی ۱۱۰ درصد) – که من با استفاده از داده‌های عینی موجود در بازار محاسبه کرده‌ام – به گونه‌ای فاحش، چهار برابر بزرگتر از نرخی است که بانک مرکزی اعلام می‌کند. تصوير
البته ارائه آمار غیر واقعی برای نخستین بار نیست که در کشوری که دچار پدید تورم حاد است استفاده می‌شود. در واقع هنگامی که تورم شروع به افسار گسیختگی می‌کند، دولت‌ها می‌کوشند آمار واقعی اقتصادی را در لفافه محرمانه بودن پنهان کنند.
اکنون این حجاب پنهان‌کاری سایه خود را بر تهران گسترانده و یک ‌بار دیگر ارائه آمار غیر واقعی دستور کار روز است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

سرطان، سوغاتی که ارزان وارد می‌شود!

پستتوسط najm134 » جمعه فبريه 15, 2013 3:50 am

توضيح مهم:
سودجويي متصديان واردات براى هرجه ارزانتر واردكردن اجناس و هر جه كرانتر فروختنشان سبب اسيب به ملت مي شود
كشور جين امروزه بيشتر بازار توليد جهان را بدست دارد، بطوريكه كشورهاي بيشرفته جهان غرب نيز عمده محصولاتشان را از جين وارد مي كنند
با توجه به بالا بودن كيفيت استاندارد در كشورهاى بيشرفته، حتما محصولات جيني بايد كيفيتي قابل قبول طبق استاندارد بيشرفته انها داشته باشد تا وارد و توزيع شود
اما در جين فقط اجناس با كيفيت بالا توليد نمي شود بلكه همه نوع اجناس با همه نوع كيفيت توليد مي شود حتى با بايينترين كيفيت و يا حتى در سطح خطرناك
اين متصديان واردات كشور هستند كه بايد هم متدين باشند هم منصف هم آكاه، و كيفيت سفارش و واردات اجناس از جين را تنظيم كنند، و جهل خود يا بي مبالاتي يا سودجوييشان را به باي كشور سازنده يعني جين نكذارند .


«سرطان» و «چین»... این دو کلمه حتی اگر در ظاهر هیچ ارتباط منطقی‌ای با هم نداشته باشند؛ وقتی پای محصولات بی‌کیفیت وارداتی به میان می‌آید، معادل یکدیگر قرار می‌گیرند. اجناس بسيار ارزان چین حالا با ردپایی که از خود در تمام معضلات روزمره به جا گذاشته، برای بیشتر مصرف کننده‌های ایرانی به اندازه سرطان ترسناک شده است. به اندازه هوای آلوده و داروی بی‌کیفیت و محصولات غذایی سرطان‌زا.
دو هفته از زمانی که وزیر کشاورزی به مجلس رفت تا درباره سرطان‌زا شدن محصولات کشاورزی به نمایندگان توضیح دهد می‌گذرد و حالا مشخص شده که دلیل آلوده بودن برخی محصولات کشاورزی استفاده از کودهای چینی آلوده است. کودهایی که حبیب برومند داش قاپو، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس می‌گوید تاریخ مصرف گذشته بوده اند و تولیدکنندگان بخش اعظمی از محصولات کشاورزی شان را با آنها تغذیه می‌کردند.
هرسال 70 تا 90 هزار بیمار به آمار سرطانی‌های کشور اضافه می‌شوند که یک سوم آنها از این بیماری می‌میرند. این در حالی است که 30درصد از بیماران سرطانی بر اثر محصولات کشاورزی مسموم دچار این بیماری شده اند و ایران را در اولین رتبه سرطان معده در جهان قرار داده اند.
آلودگی محصولات کشاورزی ایران آنقدر دردسرساز شده که حالا حتی خارجی‌ها هم محصولات صادراتی ایران را به دلیل نداشتن استانداردهای لازم مرجوع می‌کنند و این محصولات دوباره به بازار داخلی برمی گردد. اما آلودگی مواد غذایی تنها ضرری نیست که چینی‌ها به سلامت ما وارد می‌کنند. چین با صادرات بی‌کیفیتش هر چند وقت یک بار جنجالی به پا می‌کند که «آلودگی»، «سرطان» و «خطر» وجه اشتراک همه این جنجال‌ها هستند.

زندگی چینی؛ از تولد تا مرگ
نوزادان امروزی با کابوس شیرخشک‌های آلوده چینی بزرگ می‌شوند، پا در کفش‌های غیراستاندارد چینی راه رفتن را یاد می‌گیرند، با اسباب بازی‌های آلوده چینی بازی می‌کنند، در هوایی نفس می‌کشند که لنت ترمزهای چینی آن را سرطان‌زا کرده و از محصولاتی می‌خورند که با کودهای آلوده چینی کشت شده‌اند.
در سال 88 بیش از 53 هزار کودک چینی به خاطر مصرف شیرخشک‌های آلوده به ملامین بیمار شدند و مرگ 4 نفر از آنها متولیان بهداشتی کشورها را به تکاپو انداخت تا جلوی واردات و توزیع این شیرخشک‌ها را بگیرند. آنها دامنه احتیاط را گسترده‌تر کردند و جلوی واردات شکلات و فراورده‌های دیگر شیری را هم از چین گرفتند. حتی صندوق کودکان سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی، تولید و فروش شیرخشک آلوده چینی را محکوم کرد و دولت چین مجبور شد با شرمندگی اعلام کند که در 22 نوع شیرخشک ساخت این کشور، افزودنی غیرمجاز ملامین به کار رفته و وعده اعدام مجرمان را به رسانه‌های بین المللی بدهد.

اگر چه در آن دوران معاون وقت غذا و داروی وزارت بهداشت گفت که «ایران هیچ نوع واردات مستقیم شیرخشک از چین نداشته و جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد» اما آمارهای گمرک نشان می‌داد در سال 88، حدود 15 تن شیر خشک از چین وارد ایران شده است.
آلودگی شیر خشک‌های چینی به این دلیل بود که چینی‌های متقلب شیر خام تولیدی را با آب رقیق می‌کردند و برای اینکه در آزمایش‌های کیفی میزان پروتئین آن کافی باشد به آن افزودنی غیر مجاز ملامین صنعتی اضافه کرده و آن را روانه بازار می‌کردند. ملامین یک ماده آلی با پایه شیمیایی است و معمولاً در پلاستیک‌ها، چسب‌ها، وایت بردها و... استفاده می‌شود. این ماده باعث ایجاد سنگ مثانه و سنگ‌ کلیه می‌شود و در شکل پیشرفته تر ممکن است نارسایی کلیه و حتی مرگ را در پی داشته باشد.

بازی با مرگ

سناریوی آلودگی محصولات چینی در بازار اسباب بازی‌هایی که چینی‌ها آن را قبضه کرده اند هم تکرار می‌شود. بیشتر از 95 درصد اسباب بازی‌های موجود در بازار ایران، چینی است و این درحالی است که بیشتر کشورهای دنیا ورود اسباب بازی از این کشور را ممنوع کرده اند. حتی مدتی قبل در آمریکا بیشتر از 20میلیون اسباب بازی ساخت چین به خاطر دارا بودن رنگ‌های سربی و مواد سمی منهدم شدند. وزارت بهداشت این کشور اعلام کرده بود که تماس دست کودکان با اسباب بازی‌های غیراستاندارد چینی به کبد، شش‌ها و سیستم هورمونی بدن آنها آسیب می‌رساند چرا که این اسباب بازی‌ها از مواد بازیافتی ساخته می‌شوند و میزانسرب و کروم در آنها بیش از حدمجاز است. تحریم اسباب بازی‌های چینی در دنیا آنقدر بالا گرفت که در همان روزها رئیس یکی از شرکت‌های سازنده این اسباب بازی‌ها در چین، خودکشی کرد!سامانه هشدار «راپکس» اروپا هم چند ماه قبل اعلام کرد حدود 1800 کالا به خصوص البسه و منسوجات، اسباب بازی و وسایل نقلیه موتوری ساخت چین خطرناک ارزیابی شده اند چرا که البسه چینی باعث ایجاد حساسیت پوستی شده و برخی اسباب بازی‌ها هم خطر خفگی برای کودکان دارند.

پا در کفش چینی‌ها

آلودگی حتی به کفش‌های چینی هم رسیده است! کفش‌های ظریف و رنگی مد روزی که قیمت ارزان شان آن‌ها را وسوسه انگیزتر می‌کند اما در مقابل، ده‌ها بیماری پیش بینی نشده را هم از مرزهای چین تا جاکفشی خانه‌های ایرانی با خود می‌آورند. آلرژی‌های پوستی اولین زنگ خطر این کفش‌ها است که با ترک پا، زخم، بوی نامطبوع، پوست پوست شدن پا، میخچه، قارچ پوستی، سوزش کف پا، ریش ریش شدن و عفونت پوست های دور ناخن و خارش مشخص می‌شود.
این البته صرف نظر از قالب‌های غیر استاندارد چینی است که کیفیت را قربانی نرخ تمام شده می‌کنند و سلامت مصرف کننده‌ها را به قیمت کمی می‌خرند. غیر استاندارد بودن این کفش‌ها باعث خمیدگی انگشت‌ها و انحنای کف پا، کوبیدگی زانوها، پرانتزی شدن ساق پا و مشکلات استخوانی و غضروفی ناحیه پا و ستون فقرات می‌شوند و در طولانی مدت، قوس های عرضی پا را از بین می‌برند و کمردرد و خستگی زودرس را در پی دارند.

سرطان در وعده صبحانه‌

آلودگی محصولات چینی فقط برندهای خاص این کشور را درگیر نمی‌کند. برندهای معروف و قدیمی هم وقتی در چین تولید می‌شوند، لب خط خطر قرار دارند. چای کیسه ای‌های لیپتون با قدمت 110 ساله شان مدتی قبل در چین آلوده شناخته شدند و در آزمایشی که از چندین بسته این چای‌ها به عمل آمد، مشخص شد که به پسماندهای آفت‌کش‌ها آلوده هستند.حتی بعضی از آفت کش‌های یافت شده در این لیپتون‌ها از انواعی بودند که وزارت کشاورزی چین استفاده از آنها را ممنوع اعلام کرده بود. اگرچه هشتاد درصد مردم چین بعد از شنیدن خبر این آلودگی که باعث ناباروری یا معلولیت جنین هم می‌شود، قید لیپتون‌های کیسه ای را زدند اما چین هنوز این چای‌ها را به کشورهای آسیایی صادر می‌کند.


نسخه چینی برای مرگ زودرس

مدتی قبل، مرگ چند بیمار که گفته می‌شد به دلیل استفاده از داروی بیهوشی غیراستاندارد جانشان را از دست داده بودند، یک بار دیگر پای چینی‌ها را به بحث‌های سلامت باز کرد. در خبری که شهریورماه امسال به نقل از یک منبع آگاه در بیمارستان شرکت نفت منتشر شد، یک نوجوان 13 ساله که از ناحیه قفسه سینه تحت عمل جراحی قرار گرفته بود به هوش نیامد و همزمان گفته شد تعدادی از بیماران این بیمارستان که عمل زیبایی بینی داشتند هم به هوش نیامدند. این خبر را مدتی بعد محمد مهدی قیامت رئیس انجمن بیهوشی کشور تکذیب کرد و گفت که به هیچ عنوان واردات داروی بیهوشی چینی نداریم و این خبر در حد شایعه است. اما این تکذیبیه با اظهارات بعدی یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس، زیر سوال رفت. دکتر جمشید زهی، در گفتگویی که با خراسان داشت گفت: «این خبر حتی اگر شایعه باشد، مجلس آن را مورد بررسی قرار می‌دهد چرا که برخی از گزارش‌ها نیز حاکی از ورود داروهای تقلبی و چینی به کشور است که ضرورت بررسی این موضوع را دوچندان می‌کند.»
البته دکتر امامی رضوی، معاون درمان وزارت بهداشت معتقد است که این شایعات برای مخدوش کردن اذهان مردم است، تا مردم را به حوزه ارائه خدمات سلامت بد بین کند. وگرنه هیچ داروی بیهوشی چینی در کشور وجود ندارد و تمام داروها یا در داخل تولید و یا از کارخانه‌های معتبر بین المللی وارد می‌شوند.

تنفس در هوای مرگبار


در آلودگی‌های هوای تهران هم حتی پای چینی‌ها در میان است. میزان آزبست در هوای تهران حدود ۳۰تا ۵۰برابر سایر شهرهای پاک دنیا است و متهم ردیف اول این اتفاق، چینی‌هایی هستند که لنت‌های نامرغوبشان در سال‌های اخیر یک جنجال بزرگ به پا کرده است.
اگرچه دو هفته قبل، مدیرکل بازرسی کالای سازمان استاندارد اعلام کرد 26 محموله کالای غیراستاندارد چینی که در میانشان لنت ترمز هم وجود داشته مرجوع شده اند اما انبار لوازم یدکی فروش‌ها و چهار چرخ خودروهایی که در خیابان‌ها می‌چرخند هنوز از لنت‌های چینی خداحافظی نکرده اند.
در لنت‌های چینی الیاف نسوز و مقاومیبه کار رفته که در هوا آزاد می‌شوند و بدون دیده شدن با هر تنفس در ریه‌های شما جا خوش می‌کنند. سرطان ریه و سرطان حنجره حداقل دستاوردهای لنت‌های چینی هستند که در سال‌های اخیر بیش از هر عامل دیگری هوای تهران را سرطان‌زا کرده اند. سال گذشته وقتی 11نوع لنت مصرفی داخلی و 5نوع لنت خارجی مورد آزمایش قرار گرفتند مشخص شد که تمام این لنت‌ها مقادیری از آزبست را در خود دارند که این مقدار در نمونه‌های مرغوب حدود 5درصد است و در نمونه‌های چینی تا 30درصد هم می‌رسد.

منبع :جهان نیوز
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

ابهام در تمجیدهای نهادهای بین‌المللی از هدفمندی یارانه‌ها؛

پستتوسط najm134 » سه شنبه مه 07, 2013 12:44 am

چرا مسئولان دولتی به تعریف های صندق بین المللی پول دلخوش کرده اند؟
این هشدار رسمی از جانب صندوق بین‌المللی پول، پس از آن صورت گرفت که چند روز پیش بانک مرکزی سریلانکا اعلام کرده بود قصد دارد با هدف تحرک رشد اقتصادی کشور، در سال جاری سیاست انبساط پولی در پیش بگیرد.
اما صندوق بین‌المللی پول فوراً واکنش نشان داد که با توجه به فشارهای تورمی حاکم بر اقتصاد سریلانکا، هرگونه سیاست انبساطی به زیان این کشور است. صندوق بین‌المللی پول تاکید کرده که به علت افزایش قیمت حامل‌های انرژی خصوصا تعرفه برق، نرخ تورم در سریلانکا در ماه‌های آینده افزایش خواهد یافت. به همین دلیل این نهاد مستقر در آمریکا تاکید کرده که بانک مرکزی سریلانکا نباید سیاست انبساطی در پیش بگیرد.
این همه هشدار صندوق بین‌المللی پول در حالی است که نرخ تورم در کشور سریلانکا در ماه گذشته (آوریل) 4/6 درصد بود.
اما زمانی این ماجرا تامل‌برانگیز می‌شود که همین نهاد بین‌المللی نسبت به تورم 30 درصدی ایران، واکنش منفی ندارد و حتی در سلسله گزارش‌های یکی دو سال اخیر خصوصا پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها در کشورمان، مکررا به تمجید از اجرای این طرح پرداخته است.

اولین بار صندوق بین‌المللی پول شش ماه پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها در ایران، طی گزارشی رسمی به دولت ایران به دلیل موفقیت در اجرای این طرح تبریک گفت. در آن گزارش، این سازمان بر آسیب دیدن تولید کشور در کوتاه‌مدت اشاره کرده اما آن را نتیجه طبیعی طرح دانسته و اعلام کرده بود که این طرح در میان مدت دورنمای اقتصاد ایران را به گونه قابل توجهی بهبود خواهد بخشید.

پس از آن نیز در گزارش‌های فصلی و دوره‌ای که صندوق بین‌المللی پول از اقتصاد ایران منتشر کرده، همواره شاهد تمجید از دولت ایران بابت اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها بوده‌ایم.

جالب‌تر آن که مسئولان ارشد دولتی همچون رئیس‌جمهور و وزیر اقتصاد، بارها در واکنش به انتقادات به نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها به چنین گزارش‌هایی استناد کرده‌‌اند و حتی سخن از تدریس نحوه اجرای این طرح به سایر کشورها نیز به میان آمده است!

اما سکوت صندوق بین‌المللی پول نسبت به افزایش تورم در ایران و هشدارهای آن به کشورهای در حال توسعه‌ دیگر اما با نرخ تورم بسیار پایین‌تر از ایران، این ابهام را ایجاد می‌کند که آیا واقعا چنین نهادهایی دلسوز اقتصاد ایران هستند؟

آیا تمجیدهای صندوق بین‌المللی پول از نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها توسط دولت ایران، نوعی شیطنت علیه اقتصاد ایران نبوده است؟ آیا اجرای دور جدید تحریم‌های اقتصادی علیه کشورمان (که بر کالاهای اساسی و سطح معیشت مردم ایران متمرکز بوده است) آن هم در فاصله چند ماه پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها که عامل یک شوک تورمی بود، مشکوک نیست؟

چطور از دی‌ماه 1389 تاکنون که نزدیک به 30 ماه از اجرای هدفمندی یارانه‌ها می‌گذرد و در این مدت ماه به ماه شاهد افزایش نرخ تورم بودیم، صندوق بین‌المللی پول هیچ گاه به دولت ایران نسبت به جهش تورم هشدار نداده بلکه مکررا از نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها تقدیر می‌کرد؟

نکته دیگر، یک بام و دو هوای مسئولان دولتی است. در حالی که آنان همواره به تمجیدهای صندوق بین‌المللی پول از نحوه اجرای هدفمندی یارانه‌ها استناد می‌کنند، آمار این نهاد مبنی بر منفی شدن رشد اقتصادی کشور را «تلاش موذیانه نهادهای غربی برای تشکیک درآمارهای رسمی‌ کشور» جلوه می‌دهند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

آلودكي اقتصادي

پستتوسط najm134 » شنبه آگوست 17, 2013 1:16 am

سفره خانوار ايراني در هفته اول و آخر دولت
اعتماد - بالاخره ديروز دوره رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد به پايان رسيد و پس از دو دوره چهار ساله محمود احمدي‌نژاد رياست‌جمهوري را تحويل دكتر حسن روحاني داد. در اين دوره 8 ساله اتفاقات زيادي رخ داد، چه در سياست داخلي و سياست خارجي و چه در اقتصاد داخلي و اقتصاد خارجي. بدون شك دستاوردهاي اين سياست‌ها روشن است. اگر حدود 5 سال پيش احمدي‌نژاد، قطعنامه‌هاي صادر شده عليه ايران را «كاغذ‌پاره» ناميد و اظهار مي‌كرد كه آنقدر قطعنامه صادر كنيد تا قطعنامه دانتان پاره شود، اكنون مي‌توان ثمرات اين قطعنامه‌ها را در سرمايه‌گذاري‌ها و ارزش پول‌ملي كشور مشاهده كرد، سرمايه‌گذاري‌هايي كه تقريبا منفي شده است و ارزش پول ملي كشور هم حدود 3 برابر كاهش يافته است. هر چند اين شاخص‌ها و شاخص‌هاي ديگر – البته به جز ارزش پول ملي - زياد براي مردم محسوس نباشد اما واقعيت اين اتفاقات را مي‌توان در سفره غذايي مردم مشاهده كرد. سفره‌هايي كه هر ساله از وسعت آن كاسته شده است. چگونه مي‌توان اندازه وسعت سفره مردم را اندازه گرفت؟ بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران هر هفته شاخص‌هاي قيمت مواد خوراكي در سطح شهر تهران را منتشر مي‌كند. هر چند كه طي يك سال گذشته انتشار اين شاخص‌ها به روز نبوده است و مهم‌تر آنكه دوره 84 تا 86 را از روي سايت برداشته است اما حافظه مردم و آرشيو روزنامه‌ها خوشبختانه «خالي بردار» نيست. با نگاهي به سال 1384 و مقايسه آن با آخرين هفته دوره احمدي‌نژاد متوجه كاهش وسعت سفره غذايي مردم خواهيم شد. اما قبل از هر چيز بهتر است نگاهي به قيمت مواد خوراكي مردم در يك هفته مانده به آخر دوره احمدي‌نژاد بيندازيم و ببينيم كه بانك مركزي قيمت‌ها را چگونه اعلام كرده است. بانك مركزي در طول هفته قيمت حدود 45 قلم كالا را مي‌گيرد و آنها را با هفته مشابه سال قبل، ماه قبل و هفته قبل از دوره قيمت‌گيري مقايسه مي‌كند. اين اقلام تقريبا كالاهاي اساسي يك خانوار را در برمي‌گيرد. بنابر گزارش بانك مركزي قيمت هر كيلو ماست پاستوريزه 2236 تومان بود كه نسبت به هفته مشابه سال قبل حدود 3 درصد افزايش دارد.

نكته قابل توجه اين است كه اين قيمت در سال 1384 معادل 1200 تومان بود كه تقريبا 80 درصد يا حدود 8/1 برابر افزايش دارد. همچنين قيمت پنير پاستوريزه – 450 گرمي – در هفته آخر دوره احمدي‌نژاد 3709 تومان بود كه مقايسه آن با ابتداي دوره احمدي‌نژاد نشان مي‌دهد كه اين كالا 2/3 برابر شده يا به عبارت ديگر 220 درصد افزايش نشان مي‌دهد. گزارش بانك مركزي نشان مي‌دهد كه قيمت پنير نسبت به دوره مشابه پارسال 5/30 درصد افزايش داشته است.

تصوير

اما قيمت شير چگونه بوده است ؟ همواره مسوولان كشاورزي گلايه مي‌كنند كه مصرف شير ايراني‌ها در مقايسه با مصرف متعارف جهاني كم است و ايراني‌ها را تشويق مي‌كنند كه شير مصرف كنند. حال با اين تشويق ببينيم كه چه اتفاقي بر سر قيمت شير در طول اين چهار سال افتاده است. قيمت هر ليتر شير پاستوريزه در سال 1384 معادل 600 تومان بوده است.

اكنون گزارش بانك مركزي نشان مي‌دهد كه اين قيمت به 2178 تومان رسيده است، به عبارت ديگر در طول اين 8 سال حدود 6/3 برابر شده است يا به عبارت ديگر 260 درصد افزايش داشته است. با اين حال گزارش بانك مركزي نشان مي‌دهد كه قيمت شير نسبت به هفته مشابه پارسال 33 درصد رشد داشته است. تخم مرغ هم يكي از مهم‌ترين اقلام خوراكي مردم است.

در سال 1384 هر شانه تخم مرغ حدود 1700 تومان بود اما اگر گزارش بانك مركزي در هفته آخر دوره احمدي‌نژاد را بخوانيد به هيچ‌وجه تعجب نكنيد كه هر شانه تخم مرغ به 7632 تومان رسيده است. يعني يك افزايش 5/4 برابري يا 350 درصدي. بانك مركزي معتقد است كه قيمت تخم مرغ در اين هفته نسبت به هفته مشابه پارسال 2/43 درصد رشد داشته است. اگر خانواده‌يي را ديديد كه مصرف روزانه برنج خود در هفته را يك روز كم كرده‌اند يا شايد هم بيشتر اصلا نبايد تعجب كرد زيرا با اين افزايش قيمت، تعداد خانواده‌يي كه مصرف روزانه برنج خود را كم كرده‌اند كمتر شده است. در حال حاضر قيمت هر كيلو برنج داخله درجه يك 7166 تومان و درجه دو 5623 تومان است، هر چند كه اين قيمت‌ها نسبت به پارسال به ترتيب 62 درصد و 80 درصد افزايش داشته‌اند اما اگر نگاهي به سال 1384 بيندازيم متوجه مي‌شويم كه بين 5/4 برابر تا 5/5 برابر افزايش قيمت داشته است. در بخش حبوب نمي‌خواستيم وارد شويم چون افزايش قيمت در اين بخش به‌شدت وحشتناك است، اما متاسفانه مجبور شديم.

براي مثال در سال 1384 قيمت هر كيلو عدس مرغوب حدود 1000 تومان بود و درجه دو آن 700 تومان، كه اگر آن را با قيمت حال مقايسه كنيم مي‌بينيم كه تفاوت قيمت بسيار بالا است. در حال حاضر قيمت هر كيلو عدس 6461 تومان است كه به احتمال زياد درجه دو آن است كه نسبت به سال 1384 حدود 2/9 برابر يا 800 درصد افزايش دارد. در بخش ميوه‌هاي تازه قيمت هر كيلو سيب تازه در هفته آخر دوره احمدي‌نژاد 4123 تومان بوده است اما در سال 1384 اين قيمت چقدر بوده است؟

در سال 1384 قيمت هر كيلو سيب 700 تومان بود. به بيان ديگر مي‌توان گفت كه در اين 8 سال به قيمت سيب 8/5 برابر اضافه شده است. قيمت بقيه ميوه‌ها را مي‌توان در جدول مشاهده كرد. اگر در دوره‌يي از رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد قيمت گوجه گريبان دولت را گرفت امسال اين سيب زميني است كه دست از گريبان دولت برنداشت.

در سال 1384 قيمت هر كيلو سيب زميني 230 تومان بود اما امسال اين قيمت به 2183 تومان رسيده است يعني 5/9 برابر يا 850 درصد افزايش. گوجه فرنگي نيز از 240 تومان به 1890 تومان رسيده است. يعني 8/7 برابر يا 680 درصد. در بخش گوشت گوسفندي كه هر روز لايه‌هاي آن در قابلمه كم مي‌شود قيمت‌ها حرف ديگري مي‌زنند.

در سال 1384 قيمت هر كيلو گوشت گوسفند 5100 تومان بود كه اين قيمت در هفته آخر دولت احمدي‌نژاد به 29649 تومان رسيد؛ به عبارت ديگر 8/5 برابر. گوشت گاو و گوساله هم دست كمي از گوشت گوسفند ندارد. در سال 1384 قيمت هر كيلو گوشت گوساله 4580 تومان بود كه در هفته آخر دولت احمدي‌نژاد به 30808 تومان رسيد، يعني 7/6 برابر. گوشت مرغ هم همين طور.

در سال 1384 قيمت هر كيلو گوشت مرغ 1470 تومان بود كه اين قيمت به 6183 تومان رسيد كه يك رشد 2/4 برابري را نشان مي‌دهد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

اقتصاد آلوده

پستتوسط najm134 » چهارشنبه فبريه 05, 2014 8:11 am

حسین راغفر اقتصاددان گفت: بنده این را قبول ندارم که به تمام ایران یارانه پرداخت می شود چراکه تصور می کنم بیش از 35 درصد مردم اصلاً برای دریافت یارانه ثبت نام نکرده اند و سالانه 14 الی 15 هزار میلیارد تومان از منابع هدفمندی یارانه ها قاچاق می شود و به دست نامحرم می رسد.
به گزارش مشرق ،حسین راغفر اقتصاددان منتقد و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا به ماجرای مقاومت سیف رئیس کل بانک مرکزی در برابر کاهش نرخ دلار پرداخت و سودهای کلان بانک ها و موسسات اعتباری از ذخایر ارزی که انباشته کردند را در این ماجرا دخیل دانست.

خلاصه این گفتگو به انتخاب مشرق از نظرتان می گذرد:

واقعیت این است که تیم اقتصادی دولت به خلاف آنچه می گفت یکدست است اصلا یکدست نیست و آرای متشتت دارند. اما مهمتر از اینکه افراد چه کسانی هستند "برنامه" است.

چراکه ممکن است افراد اصلا برنامه را اجرا نکنند یا چیز دیگری را متوجه بشوند. یکی از دلایل بحران در آمریکا که بحران جهانی را رقم زد بحثی است تحت عنوان مقررات زدایی از نظام بانکی و پولی است. این مقررات زدایی به بانک ها امکاناتی را داد که ابزارهای پولی جدیدی خلق شد در نتیجه مصیبتی که بر مردم و اقتصاد آمریکا تحمیل شد ناشی از حرص و طمع بانکداران آمریکا برای کسب سود و منافع بزرگ شخصی بود. در ایران ما اتفاقا عین همین اتفاق در دوره اقای احمدی نژاد تکرار شد.

مشکل ما این است که دولت نداریم؛ در امریکا جنبش ضد وال استریت می گفتند که ما دولت نداریم و این بانکداران هستند که اقتصاد را اداره می کنند در ایران هم همین اتفاق وجود دارد چراکه ما بانک مرکزی نداریم اصلا بانک مرکزی نظارتی بر عملکرد موسسات مالی و اعتباری و بانک ها ندارد.

این موسسات و بانک ها خلق پول می کنند ولی بانک مرکزی به اصلی ترین وظیفه خود یعنی کنترل حجم پول عمل نمی کند و نظارت ندارد عملاً به معنای این است که بانک مرکزی نداریم.

ما شاهد هستیم که اعتبارات بزرگی خارج از قدرت هیات مدیره و به دستور سیاسی به اشخاص خاصی پرداخت می شود و وقایعی مانند 3 هزار میلیارد رخ میدهد البته فقط 3 هزار میلیارد نبود بلکه ده ها مورد هزار میلیاردی و بالاتر در نظام بانکی وجود دارد که گزارش انرا بارها آقای پور محمدی سازمان بازرسی اعلام کرده است
.

در بسیاری از موارد در پرداخت اعتبارات و تسهیلات بانک‌ها خلاف قوانین بانکی عمل کرده و تسهیلات بالایی را به اشخاصی می دهند که هیچ صلاحیتی برای دریافت این تسهیلات ندارد. این درحالی است که قرار بود با پول بانک‌ها شغل و تولید ایجاد شود ولی نه شغلی ایجاد و نه عرضه و تولید تقویت شد. این پول ها وارد بانک شده و بانک‌ها با این منابع وارد سفته بازی شده و ساختمان و برج و ... معامله کرده و بخش عمده‌ای از دارایی‌های خود را به صورت ارز و سکه نگه داشته است.

یکی از دلایلی که رئیس کل بانک مرکزی دولت یازدهم اعلام کرده کف نرخ ارز 3000 تومان است "حجم عظیم دارایی‌های بانک ها و موسسات مالی اعتباری است که به صورت ارز نگه دار می شود، بانک‌ها این ارزها را با این پیش بینی خریده بودند که قیمت ارز بالاتر می رود و سود می برند." وظیفه اصلی بانک و نظام بانکی تجهیز منابع خرد مردم برای سرمایه گذاری است درحالی که بانک‌های فعلی فقط فساد را در اقتصاد نهادینه کردند و سودهای بسیار بالایی را بدست آوردند آنهم زمانی که دولت در کشور ورشکسته است.

متوسط سود بانک‌های بزرگ در سال گذشته بر اساس سایت بورس 50 درصد و موسسات مالی و اعتباری 85 و 90 درصد و یکی از موسسات مالی و اعتباری 170 درصد است. تمام اینها نشان می دهد که ما دولت نداشتیم و از دولت یازدهم انتظار داشتیم که دولت را بازگشایی کند.

بخشی از کارکرد اصلی دولت نظارت‌ها و کنترلهای بانکی و پولی و بخشی از آنها مالیات گیری است. نقش اصلی دولت اخذ و توزیع مالیات است ولی مشاهده می کنیم که مخابرات را به ثمن بخس و به ارزش 1200 میلیارد تومان و قسطی واگذار می کند هنوز هم قسط آنرا پرداخت نکرده‌اند این درحالی است که سود سال اول 1200 میلیارد تومان و سود سال‌های بعد افزایش کرده است بر اساس اسناد موجود سازمان بورس سود سال گذشته 2200 میلیارد تومان و مالیات پرداختی صفر است.

تاکید بنده این است که دولت در شرایط کنونی در بودجه 93 باید سهم مالیات‌ها را تعیین می کرد؛ بسیاری از واحدهایی که سودهای میلیاردی دارند مالیات نمی دهد بعنوان نمونه از واگذاری پتروشیمی 2020 میلیارد تومان سود حاصل می شود ولی مالیات پرداخت نمی کنند. معدن گل گهر را 130 میلیارد تومان فروختند ولی سود سال اول آن 1837 میلیارد تومان است.

بنظر می رسد جهت گیری های معاون نظارت و راهبردی رئیس جمهور با بانک مرکزی متفاوت است البته به ظاهر تمام این بخش ها با هم یکی هستند ولی کاملا مشخص است که جهتگیری های این افراد با یکدیگر متفاوت است.


اینکه بانک مرکزی اعلام می کند که کف دلار 3000 تومان است تمام مردم می فهمند که وقتی قیمت دلار از 900 تومان به 3600 تومان رسید توسط بانک مرکزی انجام شده است. وقتی بیش از 90 درصد ارز مملکت در اختیار بانک مرکزی است عرضه ارز در بازار توسط این بانک مدیریت می شود کمااینکه همه ما می دانیم افرادی که سر چهار راه ها دلار می فروشند ادم‌های خود بانک مرکزی هستند.


خیلی ها معتقدند مرحوم نوربخش در زمان ریاست بانک مرکزی به دولت یا دستگاه‌های وابسته باج نمی داده و در آن مقطع بانک مرکزی استقلال داشته است.


در دوران جنگ انضباط اقتصادی بوده وگرنه در جنگ پیروز نمی شدیم. آقای زنجانی که 11 سال رئیس سازمان برنامه بود و از کسانی است که جهت گیری ایشان بعد از جنگ تغییر کرد و معتقد به اقتصاد آزاد شد، ایشان اظهار کرده که سیاست‌های اقتصادی زمان جنگ شبیه معجزه است.

6 میلیارد دلار کل پول نفت کشور در سال 1365 است که 3 میلیارد بابت خرید کالای اساسی هزینه و مابقی برای اداره کشور استفاده می شد. آنزمان انضباطی وجود داشت که توانست خرج و دخل را مدیریت کند. البته در زمان مرحوم نوربخش بانک مرکزی کماکان اقتدار داشت و ارزش پول ملی آنچنان سقوط نکرده بود که سیاست‌های پولی از کارآمدی بیفتد.

تمام اتفاقاتی که افتاده به خاطر این است که دولت کار دولت را انجام نمی دهد؛ دولت در کشور ما یک ماشین بزرگ دیوانسالاری است که برخی از مدیران در آن با حقوق های بالا ریاست می کنند و منزلت اجتماعی دارند؛ تولید این دولت فقط در بخش معلمان، پرستاران و پزشکان و استادان دانشگاه و رانندگان دیده می شود که خدمت می کنند.


اگر بسیاری از وزارتخانه ها را امروز تعطیل کنند هزینه دولت کمتر می شود حتی اگر بگویند حقوق کارمندان را می دهیم ولی بروند به خانه هایشان؛ ما مخالف این نیستیم که هدفمندی به معنای هدفمندی صورت بگیرد ولی این هدفمندی نبود که به 100 درصد جمعیت پول بدهند! البته بنده این را قبول ندارم که به تمام ایران یارانه پرداخت می شود چراکه تصور می کنم بیش از 35 درصد مردم اصلاً برای دریافت یارانه ثبت نام نکرده اند.

آقایان می گویند تعدادی با شناسنامه‌های مرده‌ها یارانه می گیرند و یا مهاجران خارجی هستند؛ با این فرض هم نمی توان پذیرفت چراکه با این وجود هم نمی تواند رقم به این بزرگی بدست آید؛ معنای دیگر این است که سالانه 14 الی 15 هزار میلیارد تومان از این منابع قاچاق می شود و به دست نامحرم می رسد.

دولت باید این موضوع را کنترل کند؛ بارها گفته ام که می توانید یک بار دیگر از متقاضیان دریافت یارانه ثبت نام کنید که خوشبختانه در کمیسیون تلفیق این مورد به تصویب رسید؛ همچنین در مجلس مصوب شده که 11500 میلیارد تومان به بخش بهداشت بدهند، این پول چگونه قرار است خرج شود؟ اگر قرار است به پزشکان ساکن برج های وزارت بهداشت و کارمندان داده شود یک بحث است و اگر بنا باشد به بهداشت روستاها و مردم اختصاص یابد بحث دیگری است.

بعد از اجرای مرحله اول در گزارش سازمان بهزیستی آمده که از زمستان 89 تا 91 رشد استفاده از چوب برای گرمایش 50 درصد و رشد استفاده از بوته ها برای گرمایش 100 درصد افزایش یافته است؛ این یعنی بیابان زایی یعنی نابود کردن جنگل ها.

آقای سیف درست است که سال ها در بانک بوده ولی دولت خیلی هوشمندانه عمل می کند کسانی را در مسئولیت می گذارند تا تست کنند و براساس واکنش ها تصمیم جدی را خواهند گرفت. در عین حال احتمالا آقای سیف هم تغیر می کند و کمیجانی جایگزین وی شود.


یکی از ضربه های بزرگی که احمدی نژاد زد این بود که تحریم ها را با وابسته کردن کشور به خارج امکان پذیر کرد؛ الان 35 سال است که ما تحریم هستیم ولی این وضعیت از زمان جنگ که بدتر نیست که مدام بمباران بود. آنزمان نتوانستند ائتلاف جهانی علیه ایران شکل دهند.یک ادم بی عرضه ای مانند اوباما که در سال سوم دوره اول می گفتند احتمال اوباما رئیس جمهور یک دوره ای خواهد بود توانست با ائتلاف جهانی علیه ایران موفق شود و در ریاست باقی بماند؛ اما چرا این سیاست گرفت؟ بخاطر اینکه انها می دانند ایران به شدت به خارج وابسته است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

پهپاد می سازیم ولی در ساخت وسایل ابتدایی کشاوری عقب هستیم

پستتوسط najm134 » پنج شنبه فبريه 20, 2014 9:18 am

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن انتقاد از عدم تأسیس پالایشگاه‌های نفتی در خارج از کشور گفت: رابطه نفت و اقتصاد باید اصلاح شود و قطعاً ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب فصل جدیدی در اقتصاد ملی خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در اولین همایش ملی نفت و توسعه اقتصادی که صبح امروز چهارشنبه در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، ضمن تشکر از مقام معظم رهبری به خاطر ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، اظهار داشت: این سیاست‌ها فصل جدیدی در اقتصاد ملی و موضوع امروز این همایش است.

رضایی با بیان اینکه نفت منبع بزرگی برای اقتصاد ماست اما بحث اصلی درباره تنظیم این رابطه است، تصریح کرد: نفت کالای بسیار عجیبی است که تمام زندگی ما را از جمله فرهنگ و سبک زندگی تحت تأثیر قرار داده است و باید این مسئله را مدیریت کرد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل‌گیری بخش مهمی از شهرها را در کشورمان بر اساس نفت و رابطه آن با اقتصاد عنوان کرد و گفت: در تمام کشورهای دنیا قاعده‌ای در این زمینه حاکم بوده اما در کشور ما این قاعده به هم ریخته است.

وی توسعه و رشد را دو روی یک سکه دانست و گفت: توسعه و رشد از یکدیگر متفاوت هستند اما در این زمینه اقتصاد نفتی و مارکسیستی یک استثناء محسوب می‌شود چرا که برخی از این کشورها حتی رشد 5 درصد را نیز تجربه کرده‌اند.

رضایی با بیان اینکه عملکرد اقتصادی دولت‌ها با گرایش‌های مختلف اصلاح‌طلب و اصولگرا یکسان بوده است، افزود: این موضوع به عدم تحول در ساختار اقتصادی متکی به نفت باز می‌گردد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن انتقاد از کسانی که فکر می‌کنند تداوم انقلاب وارد کردن روش‌های سیاسی امنیتی در اقتصاد است، گفت: من مخالف این رویکرد هستم چرا که ما در اقتصاد به یک انقلاب اقتصادی نیازمندیم اما متأسفانه برخی فکر می‌کنند که مسیر فعلی باید ادامه یابد و این انحراف است.

وی با تأکید بر اینکه ما هنوز هیچ حرکت جدی در زمینه تحول اقتصادی انجام نداده‌ایم، خاطر نشان کرد: امیدواریم با ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری این سند سرآغاز انقلاب اقتصادی در کشور شود.

رضایی با بیان اینکه اقتصاد وابسته به نفت دو نوع بیماری را در کشور ما ایجاد کرده است،‌ ادامه داد:‌بیماری هلندی که باعث ایجاد مسئله تورم و بر هم خوردن نرخ مبادله می‌شود و همچنین بیماری سدسازی از این موارد است و متأسفانه هر کس که رئیس‌جمهور می‌شود می‌خواهد چندین سد بسازد در حالی که این کار مسیر اقتصاد کشور را بر هم می‌زند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: این اقتصاد متکی به نفت را آسیب‌پذیرترین اقتصاد در مقابل تحریم‌های بین‌المللی عنوان کرد و افزود: ما در بخش‌هایی از کشور به پیشرفت‌های شگفت‌‌انگیزی رسیده‌ایم اما در بخش‌هایی عقب هستیم لذا باید برای این عدم توازن در توسعه که طولانی هم شده است فکر اساسی کنیم.

وی با بیان اینکه پیشرفته‌ترین فناوری‌ها در صنعت نظامی در اختیار ما قرار دارد و ما در کمتر از 6 ماه به نمونه‌سازی و تجزیه و تحلیل پهپاد آمریکایی پرداختیم، گفت: این در حالی است که ما در ساخت وسایل ابتدایی کشاورزی عقب هستیم.

رضایی تلاش دولت‌ها برای قطع وابستگی اقتصاد به نفت را محافظه‌کارانه ارزیابی کرد و یادآور شد: ما باید درباره رابطه نفت و اقتصاد کارهای انقلابی‌تری انجام دهیم.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن انتقاد از وابستگی شدید بودجه 93 به نفت خاطر نشان کرد: آنقدر دولت در بحث بودجه به نفت تکیه کرده که مجبور شده برای افزایش درآمدهای دولت پیش‌بینی کند که چطور نفت و گاز را بفروشد و گفته که ما باید کاری کنیم که خوراک پتروشیمی را بیشتر بفروشیم.

وی در ادامه با بیان اینکه مجلس و دولت شاخص بورس را ساقط کرده و آن را به زیر 80 هزار رسانده‌اند در عین حال گفت: البته بورس کشور آبستن یک شوک بود اما این کار هم اقدام درستی نبود و این موضوع به عدم انضباط در این زمینه باز می‌گردد در حالی که ما باید عدالت نسلی در رابطه با نفت رعایت کنیم.

رضایی با تأکید بر اینکه نفت سرمایه‌ای است که نباید به جای درآمد خرج شود، تأکید کرد:‌ متأسفانه وضع فعلی ما چنین نیست و استفاده از نفت به عنوان درآمد دزدی اقتصادی و انحراف است لذا ما باید نفت را سرمایه‌گذاری کنیم.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن ارائه چند پیشنهاد برای رها شدن از سیکل سیاسی و اقتصادی در نفت به ادامه صندوق توسعه ملی با شجاعت و اراده بیشتر اشاره کرد و گفت: دست‌اندازی دولت‌ها باید به این صندوق کاهش یابد.

وی سرمایه‌گذاری ارز در خارج از کشور را به عنوان نکته دوم برشمرد و خاطر نشان کرد: من از آقایان حوزه نفت می‌پرسم چرا تاکنون یک پالایشگاه در خارج تأسیس نکرده‌اند در حالی که عربستان بسیاری از آنها را خریده و بزرگترین درآمدش را نیز از این راه به دست می‌آورد.

رضایی تأکید کرد: بنابراین باید جریان جدید ناشی از سرمایه‌گذاری نفت در مسیر پیشرفت علمی و اقتصادی، صادرات، مناطق کمتر توسعه یافته سرمایه‌گذاری شود و در این مسیر نفت باد ارتباط خود را با اقتصاد اصلاح کند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه نمی‌توان گفت که ما باید ارتباط نفت را با اقتصاد کاملا قطع کنیم، یادآور شد: منظور رهبری از بستن چاه‌های نفت که 20 سال قبل آن را مطرح کردند این بود که برای عدم اتکای محوری به نفت باید شوک ایجاد کرده و نگاه خود را از نفت به عنوان درآمد به سرمایه تبدیل کنیم.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

ثروتمندان در ایران ۵ برابر فقرا یارانه می‌گیرند

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه جولاي 13, 2014 12:27 pm

ثروتمندان در ایران ۵ برابر فقرا یارانه می‌گیرند


به گزارش مشرق، آمارهای ارائه شده از سوی صندوق بین المللی پول نشان می دهد توزیع یارانه انرژی و مواد غذایی در ایران به شکلی نامتوازن انجام می گیرد.
در حالی که اقشار فقیر و کم درآمد باید بیشترین بهره را از یارانه های اختصاص داده شده ببرند این اقشار پردرآمد و ثروتمند جامعه هستند که سهم بیشتری را از یارانه های اعطایی دولت به خود اختصاص می دهند.

بر اساس این گزارش 40 درصد جمعیت ایران که در انتهای هرم درآمدی قرار دارند تنها 19 درصد یارانه پرداختی به بنزین و گازوئیل را دریافت می کنند. سهم این گروه از دریافت یارانه برق و مواد غذایی متوازن تر است به طوری که 32 درصد یارانه پرداختی به برق و 39 درصد یارانه پرداختی به مواد غذایی شامل حال این گروه می شود.

صندوق بین المللی پول همچنین با مقایسه 20 درصد جمعیت ایران که در بالای هرم درآمدی قرار دارند با 20 درصد پایین این هرم اعلام کرده است گروه اول 41 درصد کل یارانه پرداختی به بخش انرژی را جذب می کند در حالی که تنها 8 درصد یارانه پرداختی به بخش انرژی توسط گروه دوم جذب می شود.

این گزارش سهم 20 درصد ثروتمند جامعه ایران از یارانه نفت سفید را 28 درصد و این رقم برای 20 درصد فقیر جامعه را 11 درصد اعلام کرده است. به همین ترتیب در حالی که گروه اول 31 درصد یارانه پرداختی به بخش برق را به خود اختصاص داده است گروه دوم تنها سهم 11 درصدی در این زمینه داشته است.

وضعیت توزیع یارانه مواد غذایی بین این دو گروه متعادل تر است. در حالی که 20 درصد ثروتمند جامعه 21 درصد یارانه غذایی را به خود اختصاص داده اند 20 درصد فقیر جامعه نیز سهم 19 درصدی از یارانه های دولتی در این زمینه داشته اند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

صدا وسیما: بابت پخش جام جهانی بزریل 14میلیون دلار پرداخت کرد

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه آگوست 17, 2014 9:46 am

صدا وسیما: بابت پخش جام جهانی بزریل 14میلیون دلار پرداخت کردیم


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
معاون مالی سازمان صدا و سیما از هزینه 14 میلیون دلاری این سازمان برای خرید حق پخش مسابقات جام جهانی 2014 برزیل خبر داد و گفت: این سازمان برای خرید حق پخش مسابقات لیگ جهانی والبیال نیز مبلغ چهار میلیون یورو هزینه کرد.

به گزارش ایرنا، حسن تقدس نژاد در مراسم تجلیل از برنامه سازان صدا و سیما درحوزه ورزش اظهار داشت: شرکت پخش کننده حق پخش تلویزیونی مسابقات جام جهانی برزیل درخواست 40میلیون دلاری از ایران کرده بود اما با تلاش های صورت گرفته، مبلغ 14میلیون دلار برای پخش 64 مسابقه جام جهانی پرداخت کردیم.

=========
جمعا حدود هفتاد مليارد تومان براى بخش مستقيم اين مسابقات پرداخت شده است
كه اگر پخش انها به نيم ساعت اختلاف انجام مي شد اين هزينه ها را نداشت

ايا چه ضرورتي دارد هزينه سنگين به مردم تحميل شود در حاليكه نيازهاى مبرم ديگري در معيشت مردم هست
اين يك قلم اي هزينه هاست و اين نوع پخش مستقيم ها در سال مكررا اتفاق مي افتد
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

واقعيت ماهيت پول و كار ناشران اسكناس = ورشكستگي اقتصادي

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه نوامبر 23, 2014 10:30 am

واقعيت ماهيت پول و كار ناشران اسكناس = ورشكستگي اقتصادي


گروه جنگ نرم مشرق- پول شکل جدید و امروزی بهره‌برداری است. تفاوت اصلی این مدل از بهره‌برداری با شکل تاریخی خود در نبودن ارتباط مستقیم بین ارباب و برده است. مقدار قرض های حکومت، شرکت‌ها و مردم عادی به اعدادی نجومی رسیده است. این همه پول و قرض از کجا آمده است؟ اساسا پول به معنای قرض است و اگر قرضی نباشد پولی هم وجود نخواهد داشت. این مستند که ساخته پاول گریگنان است به صورتی زیبا و ساده سیستم منحرف و معیوب پول و قرض را توضیح می‌دهد.

Image

قانون اول: هر وقت هر بانکی یک وام به کسی داد یعنی، یک اعتبار جدید، یک پول جدید، و یک سپرده جدید تولید (خلق) شده است. البته در یک فرآیند بسیار ساده تا حدی که ذهن انسان آن را پس می‌زند.

یک سوال ساده: پول از کجا می‌آید؟ از محل چاپ اسکناس؟ توسط دولت تولید می‌شود؟ بله اما فقط تا حدی. جواب اصلی این است که اساسا خود پول فلزی و کاغذی محدود است و فقط بانک‌ها به صورت روزانه آن را تولید می‌کنند. اما چگونه؟

در حقیقت بانک‌ها پولی که وام می‌دهند را نه از طریق سپرده‌های مشتریان بلکه مستقیما از تعهد شخص وام گیرنده به او قرض می‌دهند. امضای وام گیرنده تعهدی است برای بازگشت پول که اگر آن را برنگرداند، خانه یا اتومبیلش ضبط می‌شود. بعد بانک به همان امضای مشتری یا به بیان ساده‌تر خانه و اتومبیلش که یک تعهد است اعتماد کرده و در حساب یک‌سری عدد تولید می‌کند. مطمئنا این حرف باورکردنی نیست. اما با متن همراه باشید.

بانک چگونه به متولد شد؟

زمانی مردم معامله پایاپای می‌کردند یعنی هرچیزی می‌توانست پول باشد. از یک تکه سنگ زینتی گرفته تا پر یک پرنده. اما طلا و نقره از همه راحت‌تر و مطمئن‌تر بود. کسی که سکه‌ها را زرگری می‌کرد به جایی مطمئن برای نگهداری آن‌ها نیاز داشت. مردم هم به در خانه او می‌رفتند و از او می‌‌خواستند تا طلاهایشان را نگاه دارد تا جایی که زرگر دیگر جایی برای اجاره دادن به همسایه هایش نداشت.

از سویی صاحبان طلاها به ندرت به دنبال اصل طلای فیزیکی خود می‌آمدند و هرگز هم همه با هم نمی‌آمدند. زیرا زرگر برای هر مقدار معینی طلا یک رسید کاغذی درست کرده بود و به صاحبان طلا می‌داد تا با آن در بازارهایی که این کاغذ را می‌شناختند و قبول داشتند خرید کنند؛ که البته حملش هم ساده‌تر بود.

از سوی دیگر، زرگر که آدم سودجویی بود، طلاهای امانتی را به مردم وام می‌داد و صد البته در ازای بهره. دنیا، صنعت، بازرگانی و ... رشد کردند و هر روز تعداد درخواست‌کنندگان وام بیشتر شد. این کثرت درخواست یک ایده بهتر به زرگر داد: او می‌دانست که تعداد بسیار کمی از صاحبان طلا، طلای خود را برداشت کرده‌اند و او به راحتی می‌‌تواند در ازای طلاهای موجودش، رسید را به صورت وام بهره‌دار به دست مردم بدهد و کسی هم متوجه نشود. در این بین این زرگر که دیگر بانک‌دار شده بود بسیار سود می‌کرد چرا که فقط و فقط رسید چاپ می‌کرد و در ازایش بهره می‌گرفت.

اما کم‌کم مردم پی بردند که احتمالا او دارد به پشتوانه طلاهای آنان پول چاپ می‌کند که اینگونه ثروتمند شده بنابراین به سراغش رفتند و گفتند که اگر شفاف‌سازی نکند، طلاهایشان را خارج می‌کنند. زرگر بانک‌دار این قصه‌ هم طلاهایشان را به آن‌ها نشان داد و خیالشان را راحت کرد. اما صاحبان طلا بانک‌دار را مجبور کردند که درصدی از بهره‌ها را به آن‌ها بدهد و آن‌ها را سهام‌دار بانک یا همان گاوصندوق خود کند. در همین‌ جا بود که بانک متولد شد.

بانک‌دار به نرخ سود پایینی را به مردم می‌داد و بعد آن را با نرخ سود بیشتری به مردم وام می‌داد. درآمدش هم هزینه‌های اداره بانک را تامین می‌کرد: یک منطق ساده.

اما بانک‌های مدرن چگونه متولد شدند؟

امروزه بانک‌ها با آن روش کار نمی‌کنند. زرگر-بانکدار ما از سود کمی که پس از تقسیم سود اصلی با سهام‌داران برایش می‌ماند راضی نبود و با توجه به زیاد شدن تعداد اروپائیان ودرخواست‌های وام‌های بیشتر از سوی مردم و کم بودن رسیدهایش، ایده جدیدتری به ذهنش رسید.

او می‌دانست که غیر از خودش کسی میزان دقیق موجودی طلا را نمی‌داند. لذا رسیدها–پول‌هایی را چاپ کرد که اصلا برایش هیچ طلایی در خزانه خود نداشت. این نقشه به خوبی جواب داد و اینگونه بانک‌ها با کمک بهره وام‌های بی‌پشتوانه‌ای که می‌دادند ثروتمندترین سرمایه‌داران و صاحبان زیباترین ساختمان‌ها در جهان شدند.

اینکه بانک‌دارها از هیچ پول خلق می‌کنند برای هیچ کس باورپذیر نبوده و نیست؛ هرچند کسانی که باور نمی‌کنند تنها به خود آسیب می‌زنند. به هر حال، بانک‌دارها متوقف نشدند. تا اینکه باز هم عده‌ای شک کردند و از بانک‌ها به جای اسکناس و رسید و سکه، طلا و نقره خواستند. همین هجوم منطقی مردم و ثروتمندان به بانک‌ها باعث ورشکست شدن بسیاری از بانک‌های خصوصی در جهان شد.

در اینجا بانک‌ها مجبور شدند که فقط در یک حد خاصی وام بدهند اما این حد خاص، خودش بسیار بالاتر از موجود طلایشان بود. همچنین در قوانین کشورها مقرر شد که به هنگام هجوم مردم برای دریافت طلا، بانک مرکزی با تزریق طلا به آن‌ها کمکشان کند. و به این ترتیب تنها اگر یک هجوم سراسری در یک کشور به همه بانک‌های آن کشور صورت بگیرد، آن وقت حباب بانک‌ها می‌ترکد و همه آن‌ها ورشکست می‌شوند و سیستم اداری و اقتصادی کشور از هم خواهد پاشید.

برای درک کامل وضعیت کارکرد بانک‌های امروزی به فیلم کوتاه زیر دقت نمایید:

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 05_860.flv

با توجه به فیلم بالا حتی نسبت ذخیره می‌تواند بالاتر از نه به یک باشد، حتی تا بیست به یک و یا سی به یک. عموما فقط 5 درصد کل پول درجریان اقتصاد کشور در دست مردم است و بقیه توسط کسانی تولید شده که از بانک وام گرفته‌اند. رئیس بانک میدلند انگلستان می‌گوید: مردم دوست ندارند باور کنند و باور هم نمی‌کنند که سرنوشت خودشان و دولتشان و حکومتشان در دستان خالی بانک‌هایی است که به آنان وام می‌دهد.

همکاری شدید بانک‌ها و دولت

ابتدا دولت قوانینی می‌گذارد که مردم مجبور به استفاده از پول رایج مملکت می‌شوند و بعد مردم را به سوی بانک‌ها فرامی‌خواند. در گام سوم، دادگاه‌ها بدهی‌های بانک‌ها را از مردم وصول می‌کنند. در نهایت دولت به مردم اطمینان می‌دهد که پولی که بانک‌ها تولید می‌کنند درست و سالم است درحالی که هیچ چیزی راجع به اینکه این پول‌ها از کجا می‌آید به ایشان نمی‌گوید.

در دنیای واقعی ما نمی‌توانیم چیزی را که نداریم به مردم قرض بدهیم اما بانک‌ها می‌توانند پولی که ندارند را به من و شما قرض بدهند زیرا دولت پشت اوراق و اعتبارهای بانک‌ها را امضا کرده است. درواقع بانک‌ها به شخص وام گیرنده وعده و قول می‌دهند که پول او را تامین کنند هرچند که واقعا آن را ندارند. و از آنجایی که بدهی به صورت بالقوه نامحدود است پس میزان وام دادن بانک‌ها هم نامحدود است.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 06_112.flv

بدهی ابدی

هرچه پول بیشتر باشد بی‌ارزشتر می‌شود مگر اینکه حجم تولید به همان میزان بیشتر شود. و هر چه تولید بیشتر مصرف هم بیشتر و هر چه تولید بیشتر، رشد اقتصادی هم بالاتر. کنت بولدینگ اقتصاددان می‌گوید: کسی که معتقد باشد رشد اقتصادی یک کشور می‌تواند تا ابد ادامه یابد یا دیوانه است یا اقتصاددان.

پولی که هر دولتی از بانکش قرض می‌گیرد به همراه حجم عظیمی از بهره‌ای که در طول سالیان ایجاد شده را باید با مالیات گرفتن از مردم عادی جبران کند و این باعث بدهی ابدی دولت به بانک‌های خصوصی می‌شود.

ربا

در صده‌های گذشته گرفتن ربا در تمام ادیان مسیحیت و اسلام و یهودیت و بودایی حرام بود اما اکنون مجوزهایی به آن داده‌اند و اما هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که روزی بانک‌ها از پول، پول دربیاورند. حالا ببینیم چطور ربا می‌تواند یک اقتصاد سالم پایدار را نابود کند:

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 07_414.flv

تغییر سیستم

اگر یک سیستمی دارای یک اشکال ذاتی باشد هرگز نمی‌توان آن را تعمیر کرد. بلکه خود سیستم می‌بایست تعویض شود. عده‌ای فکر می‌کنند که طلا بهترین چاره است و عده‌ای هم نقره را به دلیل فراوانی بیشتر بهتر می‌دانند. اما عده‌ای هم هستند که می‌گویند اساس حرص و طمع انسان است که سیستم اقتصاد کشورها را معیوب می‌کند.

تنها رازهای کوچک را باید نگاه داشت، رازهای بزرگ آنقدر بزرگ هستند که هیچ کس آن‌ها را باور نخواهد کرد. نوع گردش مالی کشورهای جهان اکنون جزو رازهای بزرگ است.

پول شکل جدید و امروزی بهره‌برداری است. تفاوت اصلی این مدل از بهره‌برداری با شکل تاریخی خود در نبودن ارتباط مستقیم بین ارباب و برده است. مقدار قرض‌های حکومت، شرکت‌ها و مردم عادی به اعدادی نجومی رسیده است. این همه پول و قرض از کجا آمده است؟ اساسا پول به معنای قرض است و اگر قرضی نباشد پولی هم وجود نخواهد داشت. این مستند که ساخته پاول گریگنان است به صورتی زیبا و ساده سیستم منحرف و معیوب پول و قرض را توضیح می‌دهد. پس از انتشار خلاصه قسمت نخست، به قسمت دوم آن می‌پردازیم.

لرد آکتون، مورخ انگلیسی قرن نوزدهم، می‌گوید: موضوعی که قرن‌هاست با آن دست به گریبانیم و دیر یا زود باید آن را انجام دهیم، حرکت مردم علیه بانک‌ها است.

لجام‌گسیختگی وعده‌ها

یک تفاوت مهم: وقتی پولی را در بانک می‌گذاریم، به بانک وام داده‌ایم؛ و رقم آن مهم است نه اسکناس‌های آن. وقتی پول را به بانک قرض دادیم بانک هم سود آن را به ما می‌دهد و از آن به بعد با آن پول هر کاری که بخواهد می‌کند چون پول خودش است. پس دانستیم که سپرده در حقیقت دادن وام به بانک است.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 05_497.flv

یک جاعل اسکناس، پول تقلبی چاپ می‌کند و قدرت خرید خود را بالا می‌برد و اگر گیر بیفتد به خاطر دزدی به زندان می‌رود. اما وقتی بانک هم وعده واریز یک پول جدید به حساب ما را می‌دهد قدرت خرید ما را بالا برده است. اما کار او دزدی نیست. چرا؟

کالبدشکافی یک وام

وام گیرنده برای اینکه بدون داشتن پول بتواند چیزی بخرد باید وام بگیرد. بانک به او وام می‌دهد و او باید اصل و سود را با هم برگرداند و اگر بازنگرداند بانک کالایی که او با وام خریده است را باز می‌ستاند. اما:

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 06_147.flv

بانک بدون آنکه نیاز به موجودی داشته باشد یک چک تضمینی به مشتری وام می‌دهد و مشتری همان چک را به فروشنده اتومبیل می‌دهد و اتومبیل را می‌خرد. فروشنده اتومبیل هم آن چک را در بانک دیگری سپرده‌گذاری می‌کند. یعنی بانک وام‌دهنده به بانکی که فروشنده اتومبیل مشتری آن است به میزان همان چک تضمینی بدهکار است. در عوض، بانک دوم نیز در فرآیندهای موازی دیگری به همان میزان به بانک اول بدهکار است. پس هیچ کدام به هم بدهکار نیستند. جالب اینجاست که در اینجا هیچ پول و سرمایه‌ واقعی‌ای جابجا نشده در حالی که بانک اول، درصورت پرداخت نشدن اقساط وام توسط وام‌گیرنده، آن اتومبیلی که برایش هیچ پولی پرداخت نکرده است را ضبط می‌کند.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 07_808.flv

بنابراين مي‌توان گفت كه از حاصل تبادل وعده‌هايي كه توسط بانك و وام‌گيرنده به وجود مي‌آيد، جامعه دچار تورم مي‌شود و اعتياد به بانك‌ها براي تزريق فزاينده پول منجر به اقساط بهره‌اي كه پرداخت آن غيرممكن است مي‌شود. در نتيجه بدهي‌ها افزايش پيدا كرده و جامعه رو به نابودي مي‌رود. جامعه جهاني اكنون اعتياد به پول اعتباري بيشتر و بيشتر دارد.

اما چه شد كه كار اقتصاد دنيا به اينجا كشيد و همه قمارهاي اقتصادي تبديل به قانون شد؟ بايد سري به انگلستان قرن هفدهم بزنيم.

فردريك باستيات، اقتصاددان و سياست‌مدار: وقتي چپاول تبديل مي‌شود به شيوه مرسوم مردمي كه با هم زندگي مي‌كنند، در طي زمان براي خود سيستمي قانوني خلق مي‌كنند كه آن را مجاز شمرده و يك توجيه اخلاقي كه آن را مي‌ستايد.

در انگليس صده هفدهم، دادگاه فقط معملاتي را درست مي‌دانست و از آن حمايت مي‌كرد كه دو طرف آن كالاهاي قابل لمس و واقعي بودند نه اعداد اعتباري يا كلمات بر روي سند. اما تاجراني كه كالاهايشان را به كشور ديگري براي فروش مي‌فرستادند نمي‌توانستند جاي آن پول دريافت كنند چون ممكن بود دزديده شود. از اين رو اين مشكل را به وسيله سند تبادل كالاي بين‌المللي حل كردند. بعد از چندي هم ديدند كه براي تجارت با افراد غريبه بايد اسناد تبادلي در وجه حامل به وجود بيايد.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 08_570.flv

بعد از به وجود آمدن امكان خريد و فروش اسناد تبادل ميان تجار در انگلستان قرن هفدهم، اين امكان هم فرآهم آمد كه بتوان شخصي را فريب داد و حتي مجبور كرد كه وعده پرداختي الزام‌آور را امضا كند. اگر یک جنس دزدی را از بازار بخریم، دادگاه آن را به مالک اصلی آن برمی‌گرداند و پول ما از دست رفته است. اما اگر یک سند وام را از بانک به قیمت بخریم، دادگاه کسی که پای آن را امضا کرده به رسمیت می‌شناسد حتی اگر آن سند وام به صورت کلاهبرداری به وجود آمده باشد.

پنج عملکرد کلاهبردارانه

نخستین کلاهبرداری مربوط است به گیرنده وام با وعده دادن دارایی‌ای که هنوز مالک آن نیست و بانک هم شریک جرم است. دومین مورد، قصور بانک از فاش کردن طبیعت واقعی قرارداد است. سوم، توافقنامه بانک باید بی‌اعتبار باشد چون قراردادهای غیرممکن قانونا بی‌اعتبارند و بانک قراردادی غیرممکن ایجاد کرده است. چهارمین نقص، نقض حقوق طبیعی به وسیله قانون قراردادها است زیرا کسی نمی‌تواند چیزی را که اساسا مالک آن نیست به دیگری بفروشد. پنجمین و بزرگترین کلاهبرداری این است که بیشتر افرادی که مانند کارگران اصل سرمایه و ثروت جهان را تولید می‌کنند در خطر از دست دادن کل دارایی‌شان قرار می‌گیرند.

تیم مادن، مورخ اقتصادی و حامی مصرف‌گرایی می‌گوید: بانکداری شامل کلاهبرداری نمی‌شود بلکه بانکداری خود کلاهبرداری است.

راه حل

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/new ... 09_269.flv

در نهایت، آنچه که اقتصاد جهان را به نابود خواهد کشاند، بدهی عظیمی است که به دلیل طمع و حرص زیاد روی دست بشر باقی مانده است.


راه حل = سلامت و حلالي روش كار = 1- واقعيت معادل پرداختي و صدور سند براساس ان نه ارزهاى كشورها + 2- حذف ربا در وام بانكي + 3- اجراي معاملات سالم و شرعي بطور واقعي نه صوري

توضيح:
1= دادن معادل ثروت و سپرده مردم بر اساس ارزهاى واقعي = طلا نقره فلزات گرانبها و يا مورد تجارت مثل فولاد الومنيوم وو - نفت - گاز - و هر جنس كه ارزش جهاني واحدي دارد. و بانك موظف به پرداخت جنس يا معادل ارزشي ان بوقت تحويل باشد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

پول دولتي (اسكناس بدون پشتوانه)

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه دسامبر 03, 2014 12:39 pm

هرجه ارتباط با غربيها بيشتر شده ارزش بول ايران كمتر شده است:
از دوره صفوي كه هر يك تومان = 10 بوند انكليس بود تا امروز كه هر بوند انكليس 5250 تومان است = حدود بنجاه و بنج هزار برابر تنزل كرده است



پول دولتي (اسكناس بدون پشتوانه)

انواع پشتوانه های پول

اکنون در دوران بعد از خلق اسکناس قرار داریم .پشتوانه پول دیگر در خود پول نیست.این اسکناسها هستند که پولها را نمایندگی می کنند. دولتها اسکناسها را به عنوان اسناد بدهی خود ، به مردمی که خدمات را به یکدیگر و به دولت ارائه می کنند ، می دهند. پشتوانه این اسکناسها نیز متفاوت شده است.تنها طلا ، سکه و ارزهای معتبر ، پشتوانه پولی نیست. مقدار تولید ملی ، چشم انداز رشد تولید در آینده و درآمدهای آتی نیز می توانند به عنوان پشتوانه پولی کشورها عمل نمایند.

در زمان شاه طهماسب صفوی، یعنی در سده شانزدهم میلادی، واحد پول ایران «شاهی» بود و هر ۲۰۰ شاهی برابر با یک «تومان». طبق مندرجات سفرنامه جنکینسون، در آن زمان هر شاهی با یک شیلینگ انگلیس برابر بود. هر پوند استرلینگ برابر با ۲۰ شیلینگ است. بنابراین، یک تومان ایران برابر بود با ۱۰ پوند انگلیس. یعنی، ارزش پول ایران ده برابر پول انگلیس بود.

در سده هیجدهم میلادی، ارزش تومان ایران به‌تدریج کاهش یافت و ارزش پوند انگلیس افزایش. در نیمه اوّل سده نوزدهم میلادی، یعنی در دوران سلطنت فتحعلی‌شاه و محمد شاه قاجار، دو پوند استرلینگ برابر با یک تومان ایران شد. در این زمان یک پوند برابر بود با ۲۵ فرانک فرانسه و ۱۰ روپیه هند. یعنی، یک تومان ایران برابر بود با ۵/ ۱۲ فرانک فرانسه. در همین زمان، یک تومان ایران با دو دلار و پنجاه سنت آمریکا برابر بود.

پس از قحطی بزرگ ۱۲۸۸ ق. ارزش پول ایران سیر نزولی را آغاز کرد؛

با قتل ناصرالدین‌شاه (۱۸۹۳) این کاهش ادامه یافت

و با انقلاب مشروطه (۱۹۰۵-۱۹۰۷) شدت گرفت.

اندکی قبل از قتل ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۸۹۱ یک پوند استرلینگ برابر با ۵/ ۳۲ قران بود که، اندکی پس از قتل ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۸۹۴ به ۵/ ۴۸ قران رسید. ده قران برابر با یک تومان بود. یعنی در اواخر سلطنت ناصرالدین‌شاه ارزش پوند بریتانیا ۲۵/ ۳ برابر تومان ایران

و پس از قتل او، در زمان سلطنت مظفرالدین‌شاه، حدود ۸۵/ ۴ برابر تومان ایران شد.

پس از انقلاب مشروطه یک پوند برابر با ۶۰ قران بود یعنی ارزش پوند انگلیس شش برابر تومان ایران شد.

در اواخر سده نوزدهم و اوائل سده بیستم میلادی، تا جنگ اوّل جهانی، یک پوند انگلیس تقریباً برابر با ۵ دلار آمریکا بود.

بنابراین، در دوران مظفرالدین‌شاه ارزش دلار آمریکا و تومان ایران تقریباً یکسان بود

.در زمان سقوط رضا خان و ورود ارتش‌های متفقین به ایران (۱۳۲۰ ش.) دلار آمریکا تقریباً یك و نیم تومان ایران بود؛ یعنی با ۱۵ رالن می‌شد یک دلار خریداری کرد.

در سال ۱۳۳۲، یعنی در اواخر دولت دکتر مصدق و زمان کودتای ۲۸ مرداد، یک دلار آمریکا معادل ۹۰ رال۷ ایران (۹ تومان) و یک پوند استرلینگ برابر با ۲۳ تومان بود.

در پایان سلطنت محمدرضا پهلوی و در دوره ای كه صادرات نفت خام در قله تاريخی قرار داشت، یک دلار آمریکا تقریباً ۷ تومان ایران و یک پوند انگلیس تقریباً ده تومان ایران ارزش داشت. در این زمان ارزش یک روبل شوروی حدود ده تومان ایران یعنی تقریباً برابر با پوند استرلینگ بود. یک فرانک فرانسه ۱۶ رالر و یک مارک آلمان غربی ۳۲ رالن ارزش داشت.

بجز دوره هایی كه ایران شاهد جنگ و تجاوز نظامی بوده،

سریع ترین سقوط ارزش پول ملی ایران در دوران رياست احمدی نزاد اتفاق افتاد

و طي يكشب ارزش سرمايه هاي مردم به يك سوم رسيد (ديماه ۱۳۹۰)

و با دستكاري دولت يك شبه هر كه 10 ريال داشت صبحش فقط سه ريال داشت

(اين رخداد به نام سرقت شبانه معروف سرمايه هاي شخصي مردم ايران نام كرفت)

و اين در حالي است كه بانك مركزی طبق قانون، وظیفه حفظ ارزش پول ملی را به عهده دارد.

امروزه پوند استرلینگ حدود ۵۲۵۰ برابر تومان ایران و دلار آمریکا حدود 3375 برابر تومان ایران است
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

حمايت از خودروسازان به حساب جيب ملت، بدون اصلاح خودروسازي

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه نوامبر 08, 2015 8:45 pm

حمايت از خودروسازان به حساب جيب ملت، بدون اصلاح خودروسازي


دولت آمریکا پس از ثبت ورشکستگی جنرال‌موتورز با خرید اکثریت سهام شرکت، ضمن انتقال دارایی‌ها به شركت تازه‌ثبت‌شده، به تجدید ساختار آن 50 میلیارد دلار کمک كرد و 16 میلیارد دلار هم برای نجات شرکت کرایسلر، به شیوه مشابه خرج کرد.
گروه اقتصادي مشرق- از یکی دو دهه پیش، خودروسازان آمریکایی که دهه‌ها بزرگترین تولیدکنندگان خودرو در جهان بودند، به تدریج بازارشان را به خودروهای کم‌مصرف، ارزان‌تر و پیشرفته‌تر ژاپنی و اروپایی واگذار کرده و بحران مالی سال 2007 به بعد نیز مزید بر علت شد تا غول‌های خودروسازی آمریکا مثل جنرال موتورز و کرایسلر به آستانه خداحافظی از اقتصاد آمریکا برسند.

این دو شرکت به علت کاهش شدید فروش با افت درآمد مواجه بودند به طوری که حتی دیگر قادر به پرداخت حقوق کارکنان و حفظ خطوط تولید خود نبودند.

با وخیم شدن حساب و کتاب مالی جنرال موتورز که چند دهه متوالی بزرگترین خودروسازان جهان بود،‌ راهی جز اعلام ورشکستگی این شرکت باقی نماند. بدین ترتیب این شرکت در سال 2009 رسما اعلام ورشکستگی کرد. کرایسلر نیز که سومین خودروساز بزرگ آمریکا پس از جنرال موتورز و فورد بود، همین وضعیت را داشت.

* مداخله مستقیم اوباما

اما این پایان کار غول‌های صنعت خودروسازی آمریکا نبود، بلکه حمایت‌های ویژه دولت آمریکا و پشتیبانی شخص اوباما از این حمایت‌ها، باعث شد تا جنرال موتورز و کرایسلر از عرصه اقتصاد جهانی محو نشوند.

دولت آمریکا برای حفظ جنرال موتورز که بیش از 200 هزار کارگر مستقیم داشت، بلافاصله پس از ثبت ورشکستگی آن، شرکت جدیدی با نام شبیه جنرال موتورز "New GM" ثبت کرد و با خرید اکثریت سهام شرکت ورشکسته جنرال موتورز، تمامی دارایی‌های شرکت قبلی را به شرکت جدید منتقل کرد و بدین ترتیب برنامه احیای جنرال موتورز آغاز شد.

دولت اوباما برای خرید سهام شرکت ورشکسته جنرال موتورز و کمک به تجدید ساختار آن حدود 50 میلیارد دلار هزینه کرد. کاخ سفید همچنین 16 میلیارد دلار نیز برای نجات شرکت کرایسلر به شیوه مشابه، خرج کرد.

* پافشاری اوباما بر حمایت مشروط

بدین ترتیب دو شرکت جنرال موتورز و کرایسلر رسما دولتی شدند که کاملا خلاف سیاست‌های اقتصادی آمریکا و نظام سرمایه‌داری و سیاست‌های اقتصاد آزاد حاکم بر آن بود. اما اوباما برای حفظ این صنعت و عدم بیکاری صدها هزار کارگر این دو شرکت، بر اصول دیرینه اقتصادی آمریکا پای گذاشت و از درآمدهای مالیاتی دولت صرف کمک به چنین شرکت‌های خصوصی کرد.

این اقدام اوباما با انتقادات فراوانی در خارج از دولت خصوصا در کنگره آمریکا مواجه شد. اما اوباما بر کارش اصرار داشت و حتی با بسیاری از اعضای کنگره آمریکا شخصا مذاکره کرد تا آنان را به اجرای این سیاست قانع سازد.

البته سهامدار شدن دولت آمریکا در جنرال موتورز و کرایسلر سبب مدیریت دولتی در این دو شرکت نشد؛ بلکه اوباما هیئت مدیره‌های مستقل از بخش خصوصی برای این دو شرکت برگزید و پس از واگذاری مدیریت جنرال موتورز و کرایسلر به آنها، دیگر اجازه نداد دولت آمریکا در مدیریت این دو شرکت مداخله کنند فقط شروطی برای آنها تعیین کرد که شامل کاهش شدید هزینه‌ها و تولید خودروهای با کیفیت بیشتر، مصرف کمتر و قیمت مقرون به صرفه‌تر و... بود.

بر این اساس، مدیران جدید جنرال موتورز و کرایسلر طرح‌های عظیم اصلاح ساختاری این دو شرکت را کلید زدند و طی 3-2 سال توانستند با سودآور کردن شرکت‌های مذکور، به تدریج سهام در اختیار دولت را بازخرید کنند.

Image

در این مدت، حمایت‌های اوباما از صنعت خودروسازی آمریکا ادامه داشت به طوری که نام او به عنوان اولین رئیس‌جمهور آمریکا ثبت شد که در نمایشگاه صنعت خودروی آمریکا که سالانه در دیترویت برگزار می‌شود، شرکت کرد. او با حضور در جمع خودروسازان، اقدام به سخنرانی برای آنها کرد که مشخص بود تمامی این رفتارها برای حمایت از خودروسازان انجام می‌شد تا آنها با دلگرمی از دولت آمریکا به تجدید ساختار خود ادامه دهند.

* حمایت بلندمدت، نه موقت

نکته مهم در تجدید ساختار خودروسازان آمریکایی که با حمایت دولت انجام شد، این بود که این اقدامات صرفا برای روی پا نگاه داشتن موقت این شرکت‌ها و حل مشکل فروش آنها در کوتاه‌مدت انجام نشد بلکه با هدایت دولت، خودروسازان به سمت طراحی و تولید خودروهای کم‌مصرف‌تر و ارزان‌تر سوق داده شدند تا بتوانند با رقبای خارجی رقابت کنند.

به طور تیتر وار اقداماتی که با هدایت دولت آمریکا و شخص اوباما برای نجات صنعت خودروسازی آمریکا انجام شد، بدین منوال بود:‌ تغییر تمامی مدیران سابق شرکت‌های خودروساز- اجبار خودروسازان به تولید خودروهای هیبریدی و کم‌مصرف - توقف تولید خودروهای با سودآوری پایین - بهبود وضعیت رفاهی کارگران - بهبود شرایط فروش خودرو - کاهش هزینه تولید خودرو با اصلاح ساختار کارخانجات.

با انجام این اصلاحات ساختاری، شرکت جنرال‌موتورز که در سال 2008 زیانی معادل 30 میلیارد دلار را تجربه کرده بود پس از 3 سال در پایان سال 2011 نزدیک به 9 میلیارد دلار سود کسب کرد و مجددا به بزرگترین خودروساز آمریکا تبدیل شد.

* درس هايي براي مسئولان و خودروسازان

هم‌اکنون اوضاع دو خودروساز بزرگ کشورمان یعنی ایران‌خودرو و سایپا تا حدی مشابه اوضاع چند سال پیش جنرال موتورز و کرایسلر است. این دو شرکت وطنی نیز در سال جاری با افت شدید فروش مواجه شده‌اند به طوری که ادامه روند فعلی به ورشکستگی آنها خواهد انجامید.

طهماسب مظاهری رئیس‌کل اسبق بانک مرکزی نیز اخیرا نسبت به ورشکستگی شرکت‌های بزرگ هشدار داده که به نظر می‌رسد هشدار وی می‌تواند شامل حال خودروسازان نیز باشد.

اتفاقا تصمیم‌گیران دولت نیز بحران خودروسازی را درک کرده‌اند و پس از هشدار در نامه جنجالی 4 وزیر به حسن روحانی،‌ در بسته خروج از رکود نیز به نجات خودروسازان توجه شده است و قرار است با پرداخت وام‌های 25 میلیون تومانی به مردم، آنها را به خرید نزدیک به 100 هزار خودروی انبارشده ترغیب کنند.

با این حال، بر خلاف حمایت مدبرانه دولت آمریکا از خودروسازان ورشکسته ایالات متحده که با شرط اصلاح ساختار اساسی آنها در میان‌مدت صورت گرفت، دولت یازدهم به سبک یکی دو دهه اخیر با ساده‌انگاری و کوته‌بینی به مشکل صنعت خودرو، به دنبال فروش هزاران خودرویی است که طی ماه‌های اخیر به علت مشکل فروش، در انبار ایران خودرو و سایپا باقی مانده است.

تصمیم‌گیران دولت به جای تلاش برای حل ریشه مشکلات صنعت خودروسازی که به تولید خودروهای کم‌کیفیت و گران و رویگردانی مردم انجامیده، تلاش دارند با پرداخت وام به مردم آنها را به خرید این خودروها ترغیب کنند تا انبار خودروسازان خلوت شود.

مسئولان دولت به این فکر نمی‌کنند که فرضا با اجرای طرح وام 25 میلیون تومانی، خودروهای انبارشده در ماه‌های اخیر هم به فروش برود، آیا این مشکل در سال آینده تکرار نخواهد شد؟

وقتی دولت به خودروسازان هیچ فشاری برای اصلاح ساختار و بهبود تولید وارد نمی‌کند، بدیهی است که سال آینده و سال‌های بعد هم مردم با پراید و تیبا و پژو و سمندهای کم‌کیفیت مواجه خواهند بود و همچنان تمایلی به خرید این خودروها نخواهند داشت.

Image

آیا دولت توان مالی دارد که هر سال چند هزار میلیارد تومان به مردم وام‌ ارزان بدهد تا خودروهای بی‌کیفیت خودروسازان به فروش برود؟ فرضا که دولت توان مالی هم داشته باشد، آیا این مدیریت اقتصادی است که سایر بخش‌های تولیدی با مشکل نقدینگی مواجه باشند، آنگاه دولت هزاران میلیارد به خرید خودروهای بی‌کیفیت کمک کند؟ این چرخه معیوب تا کی ادامه خواهد داشت؟

* مردودی مدیران اقتصادی و لزوم مداخله مدیران سیاسی

به نظر می‌رسد همچون سابقه مداخله دولت اوباما در صنعت خودروسازی آمریکا، برای اصلاح ساختار معیوب خودروسازی در ایران نیز باید شخص رئیس‌جمهور مستقیما ورود کند.

مسئولان اقتصادی دولت در این 2 سال نشان داده‌اند که تصمیمات آنها در حوزه خودروسازی هیچ تفاوتی با دولت‌های قبل ندارد و به حمایت بی چون و چرا از خودروسازان منحصر است.

متاسفانه ادامه این روند حمایت‌های نادرست، مشكلات صنعت خودروسازی کشور را بيشتر از پيش خواهد كرد. بنابراین توصیه می‌شود شخص رئیس دولت به بحران صنعت خودروسازی ورود پیدا کند و ادامه هر نوع حمایت دولت از خودروسازان را به اصلاح ساختار آنها در یک بازه زمانی معین مشروط کند.

اگر مداخله بالاترین مقام قوه مجریه صورت نگیرد، به راحتی می‌توان پیش‌بینی کرد که اوضاع خودروهای داخلی در سال‌های آتی هیچ تغییری نخواهد کرد و آش همین آش خواهد بود و كاسه همین کاسه.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

​ پيروي از دانش اقتصاد الحادي غربي لازمه اش ضديت با قانون ال

پستتوسط pejuhesh232 » جمعه نوامبر 27, 2015 9:24 am

پيروي از دانش اقتصاد الحادي غربي لازمه اش ضديت با قانون الهي است


توضيح:
در قانون الهي انفاق و بخشش كار پسنديده و به ان توصيه و تاكيد شده است و از اسراف حتى خرده هاى نان و ريختن اب نيمخورده در ليوان نهي شده است
اما در قانون الحادي سود بردن ارزش است به هر قيمتي و لو با اسراف و منع انفاق
بهانه معدوم كردن و رايكان ندادن سيب زميني مازاد فروش بازار
عدم شود (با قيمت روزافزون) براى سال اتي است،
كشاورزي كه بدون هماهنگي و يا ملاحظه مصرف بازار سيب زميني مي كارد، و يا سيب زميني گران عرضه مي كند و چون فروش نمي رود؛ خودش مقصر است
و بايد جريمه شود و كمترين جريمه اش رايگان داده محصول مازاد بازار به فقراست، و ملتزم شدن براى سال بعدي است
نه اينكه مجاز باشد نعمت خود را انقدر نگاهدارد كه بپوسد و يا معدوم كند
و بدتر از ان اينكه دولت اين محصول مازاد را جيب مردم با قيمت گزاف بخرد و بعد ببرد معدوم كند، اين متصديان بجز اينكه اتلاف كننده اموال ملت هستند اسرافكار (اخوان شياطين) و مانع خير به فقرا هم هستند



معدوم كردن هزار و 700 تن سيب‌زميني براى حفظ قيمت بازار
روزنامه جوان با انتقاد از دفن سیب‌زمینی در استان فارس نوشته است: درحالي كه امحاي هزار و 700 تن سيب‌زميني در استان فارس به منظور تنظيم بازار در هفته‌هاي اخير از سوي مسئولان وزارت جهادكشاورزي به تأييد رسيده است، اما اين وزارتخانه از پاسخ به رسانه‌ها خودداري كرده و شفاف‌سازي را به زمان ديگري موكول مي‌كند.

اين ماجرا كه ابتدا در قالب يك شايعه در شبكه‌هاي اجتماعي منتشر شده بود، روز گذشته بااظهارات برخي از نمايندگان مجلس و مسئولان مربوطه در جهادكشاورزي مهر تأييد خورد. اخيراً يك خبرگزاري به نقل از مسئولان جهاد كشاورزي استان فارس خبر داد، در شش ماه گذشته، در اين استان براي تنظيم بازار، تعاون روستايي اقدام به امحاي بيش از هزار و 700 تن سيب‌زميني كرده است.

چال كردن هزار و 700 تن سيب‌زميني به خودي خود خبري عجيب و سؤال برانگيز است اما آنچه تعجب‌مان را تشديد مي‌كند، چرايي اين اقدام مسئولان نيست بلكه چرايي ديده نشدن رنج مردماني است كه شمارشان زياد است و همه جا هم هستند، ولي به چشم مسئولان نمي‌آيند. هر چه مشكلات اقتصادي گريبان بسياري از قشرهاي جامعه را گرفته و بسياري از مردم در تأمين معيشت خانواده‌شان با سختي‌هاي زيادي مواجه هستند، گاه اخباري به گوشمان مي‌رسد كه حكايت از فاصله زياد ميان مسئولان و مردم دارد؛ اخباري مثل امحاي مقادير عظيمي سيب‌زميني در يك استان!...

مسئولان به جاي گردن گرفتن ناتواني خود در تعيين نوع كشت كشاورزان و تنظيم بازارِ محصولات كشاورزي پيش از شروع فصل كشت، به كمك بيت‌المال اشكالات بروز كرده را رفع و رجوع مي‌نمايند و از اين بابت هيچ نگراني خاطري هم ندارند كه اگر اين گونه بود، دست كم وعده مي‌دادند اين نقيصه بزرگ و هزينه‌آفرين را براي سال‌هاي ديگر رفع و رجوع خواهند كرد.

همچنين اخبار رسيده از ساير استان‌ها نيز از دپوي سيب‌زميني در انبار‌ها حكايت دارد، به طوري كه در استان همدان هزار و 500 تن سيب‌زميني روی دست تعاون روستايي مانده است، اما نكته قابل توجه اين است كه اين محصول آب‌بر، هر ساله بدون برنامه مشخص توليد مي‌شود و علاوه براينكه آب زيادي مصرف مي‌شود در فصل پاييز و زمستان نيز به دليل نبود امكانات تعاون روستايي براي نگهداري در سردخانه‌ها به طرق مختلف از بين رفته و فاسد مي‌شود، به طوري كه در دولت نهم نيز اين تجربه توليد سيب‌زميني مازاد تكرار شد، اما وزارت جهاد كشاورزي به جاي امحاي آن، سيب زميني‌هاي مازاد را در روستا‌هاي دور افتاده ميان نيازمندان توزيع كرد.

دكتر شيخي اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است كه دولت يازدهم براي اينكه تجربه دولت احمدي نژاد را تكرار نكند، به جاي توزيع ميان نيازمندان و خانواده‌هاي تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي و... اقدام به امحاي آن كرد، با اين تفاوت كه اين بار مسئولان تعاون روستايي هزار و‌700 تن سيب‌زميني را نه به دليل فساد، بلكه به منظور تنظيم بازار اين محصول و رشد قيمت‌ها امحا کردند كه اين اقدام نه تنها با سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي در تضاد است، بلكه نوعي اصراف را ترويج مي‌كند و 620 ميليون تومان از پول بيت‌المال نيز در زير خاك مدفون شده است....

موضع‌گيري و بهانه تراشي مسئولان وزارت جهاد كشاورزي در توجيه دفن سيب‌زميني توليدي استان فارس قابل تأمل است. قاسمي، رئيس جهاد كشاورزي استان فارس در گفت‌و‌گو با «جوان»، از ارائه توضيح بيشتر در خصوص دلايل دفن اين سيب زميني‌ها خودداري كرد و افزود: منتظريم طرف مقابل اطلاعات خودرا در اين زمينه اعلام كند و سپس ما در جهاد استان پاسخ خواهيم داد.


اعتماد: دولت كار درستي كرده كه سيب‌زميني‌ها را دفن كرد

این روزنامه حامی دولت از دفن صدها تن سیب‌زمینی دفاع کرده است: سرو صداي ايجاد شده بر سر سيب‌زميني‌ها چندان درست نيست،دولت كار درستي كرده كه سيب‌زميني‌ها را دفن كرد والا در سال‌هاي آتي كشور با بحران سيب‌زميني روبه‌رو مي‌شد و مردم مجبور مي‌شدند بهاي گزافي براي خريد سيب‌زميني در سال‌هاي آتي بپردازند...

سيب‌زميني ماده غذايي‌اي است كه نمي‌توان طولاني مدت آن را نگه داشت. هم در سرما خراب مي‌شود هم در گرما از اين رو انبار سيب‌زميني به مدت طولاني غيرممكن است از اين رو سيب‌زميني‌هاي خريداري شده با گرم شدن هوا به تدريج فاسد شدند و كاري هم از دست كسي بر نمي‌آمد.... اگر دولت حتي يك كيلو سيب‌زميني رايگان توزيع مي‌كرد، دوباره ماجراهاي سال ١٣٨٨ تكرار مي‌شد. طبيعتا اين يادآوري چندان براي مقامات دولتي مطلوب نبود...

كاش آقاياني كه امروز نگران شده‌اند چرا سيب‌زميني‌ها را دفن كرديم مي‌رفتند بررسي مي‌كردند كه در دوره تصدي دولت قبل چه حجم سيب‌زميني و پياز و ساير محصولات كشاورزي دفن شد و تازه يك بار هم كه تصميم گرفتند به جاي امحاي سيب‌زميني آن را رايگان بين مردم توزيع كنند، نتيجه چه شد؟ شاد كردن موقتي برخي به قيمت ضربه زدن به سيب‌زميني‌كاران؟...

شايد برخي انتقاد داشته باشند كه اين سياست امريكايي است اما به هر حال كاري است كه دايم انجام مي‌شود... در ضمن بايد توجه داشت كه همين نمايندگان معترض اصلا به اين نكته توجه نمي‌كنند كه طبق قانون ما حق نداريم سيب‌زميني‌ها را رايگان ميان مردم توزيع كنيم.... دولت يازدهم با توجه به نبود مباني قانوني، نمي‌توانست نسبت به توزيع رايگان سيب‌زميني‌ها اقدام كند....

داستان بر سر سيب‌زميني نيست. به نظر مي‌رسد كسي در اين باره نگران فقر غذايي نباشد. حرف‌هايي كه بر سر سيب‌زميني‌هاي امحاء شده به راه افتاده است در حقيقت نشان از اميد جرياني خاص به باقي ماندن در قدرت دارد از اين رو قصد دارند دوباره از سيب‌زميني نردباني بسازند و در انتخابات از آن بالا بروند...

جدا از اينكه امحاي سيب‌زميني كار درستي است يا غلط، بياييد تصور كنيم مسوولان دولتي به‌جاي امحاي سيب‌زميني آن را در ميان فقرا و نيازمندان پخش مي‌كردند، چه اتفاقي مي‌افتاد؟ جناح مذكور سريعا فرياد بر مي‌آورد كه دولت كنوني هم روندي را كه دولت قبل داشت ادامه داده و براي جمع كردن راي به مردم سيب‌زميني داده است. هر‌چند آنها در سال ١٣٨٨ هيچ اعتراضي به كانديداي همفكر خود كه دولت را در دست داشت، نكردند ولي قطعا به دولت كنوني حمله مي‌كردند. آنها با اين كار نه تنها دولت كنوني را شريك جرم دولت سابق مي‌كردند بلكه حتي دولت را متهم به استفاده از اهرم‌هاي غيرقانوني در آستانه انتخابات مجلس مي‌كردند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

استراتژی چال کردن از سیب‌زمینی به خرما رسید!

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه ژانويه 02, 2016 9:44 am

استراتژی چال کردن از سیب‌زمینی به خرما رسید!

انقدر انحطاط فكري عميق شود كه شخص حاضر باشد طيبات نعمات خدا را معدوم كند اما به نيازمندان نبخشد چه مردم پستي ؟ ايا مسخ شده اند اين مردم؟

درحالی که هفته‌های گذشته امحا و دفن ۱۷۰۰ تن سیب‌زمینی در استان فارس سر و صداهای فراوانی به پا کرد و در مجلس غوغا به راه انداخت، روز دوشنبه مدیر انجمن خرما از امحا و دفن خرما توسط سازمان تعاون روستایی خبر داد.

Image

به گزارش جهان، روزنامه آرمان در این‌باره نوشت: درحالی که هفته‌های گذشته امحا و دفن ۱۷۰۰ تن سیب‌زمینی در استان فارس سر و صداهای فراوانی به پا کرد و در مجلس غوغا به راه انداخت، روز دوشنبه مدیر انجمن خرما از امحا و دفن خرما توسط سازمان تعاون روستایی خبر داد. علی‌اصغر موسوی افت شدید قیمت و برهم خوردن بازار خرما از دولت گذشته تاکنون را علت اصلی این امر می‌داند و اعتقاد دارد که خرما روی دست تولیدکنندگان باقی مانده و با این وضعیت سازمان تعاون روستایی امسال نیز مانند سال گذشته مجبور به دفن خرما شد. او با بیان اینکه بسیاری از تولیدکنندگان نخلستان‌های خود را رها کرده‌اند، می‌گوید: مشکلی که هم‌اکنون در صنعت خرما وجود دارد این است که حدود یک میلیون تن خرما در کشور تولید شده و روی دست تولیدکنندگان یا حتی واسطه‌هایی که آن را از نخل‌داران خریده‌اند، مانده است. علاوه بر آن، درحال حاضر قیمت صادراتی خرما توجیه‌پذیر نیست و صادرات آن نیز به این دلیل بسیار کند و به اندازه ناچیزی انجام می‌شود، چراکه قیمت صادراتی خرمای ایرانی ۱۵ تا ۲۰ سنت است درحالی که قیمت تمام شده آن برای تولیدکنندگان حدود یک تا ۱/۵ دلار است.

برای اصلاح این وضعیت بهتر است دولت و فعالان حوزه کشاورزی به فکر چاره باشند تا با عدم تولید مازاد بر نیاز کشور و بخش صادرات چنین ضربه‌هایی به اقتصاد کشور وارد نشود.

تجربه دفن و امحا صرفا به خرما ختم نمی‌شود و سال‌ها است که این روند ادامه دارد و هر بار نهایتاً تا دو هفته مسئولان و نمایندگان بر سر آن چانه‌زنی می‌کنند و بعد از آن موضوع به دست فراموشی سپرده می‌شود و همه افراد صرفاً در اندیشه تبرئه خود هستند، باید اشاره داشت که مدیریت نادرست و ناکارآمدی مسئولان است که چنین اتفاقاتی را به بار می‌آورد.

در همین حال روزنامه جوان در یادداشتی با عنوان «استراتژی چال کردن»! نوشت: بی‌تدبیری در برنامه‌ریزی تولید و عدم حمایت از تولیدکنندگان مواد غذایی آن هم درحالی که شماری از مردم زیر خط فقر هستند، اقدامی مشکوک و خطرناک است و ادامه این روند موجب برهم خوردن تعادل جریان تولید- مصرف شده و تولید و مصرف را توأمان تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، به این ترتیب تولیدکنندگان خُرد در حوزه کشاورزی هم دچار سرخوردگی شده و کشور را با تهدید کمبود موادغذایی مواجه خواهند کرد. در سال جاری متأسفانه بی‌تدبیری در ایجاد تعادل بازارها باعث شده تا چندین محصول، با استراتژی چال کردن مواجه شود و بدون شک این اقدام باعث سرخوردگی و تغییر الگوی تولید خواهد شد؛ الگویی که باید پیش از وقوع چنین حوادثی توسط وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و بازرگانی تدوین و تبلیغ می‌شد. متأسفانه مدیریتی بی‌کفایت با نماد معروف سیب‌زمینی- پیاز که سال‌ها کشاورزان را به طور سنتی ترغیب به تولید مازاد در یک محصول می‌کند، امسال به اوج خود رسیده و این بی‌تدبیری به بازارهایی مانند بازار خرما و مرغ‌ تسری یافته است.

باید بپذیریم که بی‌تدبیری در بازار توزیع و بی‌برنامگی در تولید محصولات کشاورزی درحال وقوع است به نحوی که در سال جاری منجر به خاک کردن صدها هزار تن سیب‌زمینی، خرما و مرغ شده و حتی بسیاری از دامداری‌ها را به تعطیلی کشانده است؛ خبرهایی که هر یک نشانی واضح و غیرقابل انکار در بی‌کفایتی مدیریتی و ضعف در برنامه‌ریزی است زیرا اقتصاددانان دولتی به خوبی کاهش تقاضا را پیش‌بینی کرده بودند و می‌دانستند که استراتژی تولید باید تغییر کند و همچنین می‌دانستند بساط دلالی‌های ناجوانمردانه در حوزه محصولات کشاورزی به دلیل کاهش تقاضا باید جمع شود تا تولیدکنندگان سرپا بمانند، اما با چشمان بسته و در سکوت کامل ترجیح دادند تا مسئله محصولات باد کرده روی دست کشاورزان را در خاک مدفون کنند یا بی‌توجه به مشکلات دامداران تنها به فکر افزایش قیمت لبنیات کنند بی‌آنکه بدانند تولیدکنندگان چه حال و روزی در این روزهای سخت دارند.

متأسفانه درست در زمانی که باید حمایت از تولید موادغذایی به منظور حفظ امنیت مواد خوراکی به عنوان یک راهبرد اساسی و مهم در دستور کار باشد، رها کردن بازارها به حال خود جای بسی تعجب داشته و علامت سؤال بزرگی را رقم می‌زند. گویی مسئولان در خواب زمستانی و به امید بهار بدون تحریم هستند که در آن در باغ بهشتی باز خواهد شد و آنها ناگهان همه چیز را خوب خواهند دید درحالی که از کوزه همان تراود که در اوست!
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

اشتباهات اقتصادي با تغيير نام دولتها درست نمي شود

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه ژانويه 07, 2016 12:55 pm

اشتباهات اقتصادي با تغيير نام دولتها درست نمي شود



* جهان صنعت: - تغییر موضع وزیر اقتصاد درباره افزایش قیمت ارز

گران شدن دلار مورد توجه این روزنامه حامی دولت قرار گرفته است: نزدیک به یک ماه قبل بود که وزیر اقتصاد قول داد فنر ارز رها نمی‌شود بلافاصله بعد از این صحبت وزیر، فنر ارز شروع به رها شدن کرد و قیمت دلار ظرف مدت کمتر از سه ماه، از نرخی نزدیک به 3300 به 3600 تومان رسید.

حال که نرخ ارز طی چند هفته گذشته شروع به نوسان کرده و جهش‌های بسیاری را در کارنامه خود ثبت می‌کند، وزیر، اقتصاد نظر خود را تغییر داده و می‌گوید قیمت ارز مهم نیست بلکه ما به دنبال ثبات و آرامش در بازار ارز هستیم.

گرچه امید می‌رود این صحبت وزیر به سرنوشت گفته پیشین او دچار نشود و از فردا شاهد افزایش نوسان و آشفتگی در بازار نباشیم، با این حال اگر این ثباتی که طیب‌نیا از آن صحبت می‌کند به این زودی‌ها حاصل نشود، چنانچه «جهان صنعت» نیز پیش از این پیش‌بینی کرده بود به زودی شاهد دلار چهار هزار تومانی و بالاتر نیز در بازار ارز خواهیم بود.

بر این اساس طبیب تورم می‌گوید که سیاست اول دولت مهار تورم است و ثبات در بازار ارز نیز همراه با کاهش تورم حاصل می‌شود اما این سوال پیش می‌آید که در دولت احمدی‌نژاد هم تورم به 40 درصد رسید و قیمت دلار حتی تا چهار هزار تومان پیش رفت، پس به چه علت دولت روحانی که بزرگ‌ترین موفقیت اقتصادی خود را کاهش بیش از 25 درصدی تورم می‌داند در ایجاد ثبات در بازار ارز ناموفق است و قیمت ارز دارد به همان نرخی که در زمان احمدی‌نژاد بود و حتی بالاتر از آن باز می‌گردد.

همچنین پرسش دیگری که پیش می‌آید، براساس گفته دیگری از وزیر اقتصاد مبنی بر این است که «تعیین قیمت یک کار خدایی است و من نمی‌توانم کف قیمتی برای دلار تعیین کنم.» پس در این میان چه کسانی و بر چه اساسی قیمت ارز را تعیین می‌کنند؟ کمااینکه نمی‌توان سودی که دولت از افزایش نرخ ارز می‌برد را انکار کرد، به خصوص در شرایط کنونی که دولت به دلایل مختلف با کسری بودجه و منابع مواجه است، افزایش قیمت ارز می‌تواند کمکی باشد به جبران بخشی از این کسری شدید بودجه و هر چه به پایان سال نزدیک می‌شویم، شائبه دستکاری دولت در نرخ ارز تقویت می‌شود.

همچنین چنانچه سیاست دولت و بانک مرکزی بر تک‌نرخی کردن ارز قرار بگیرد، مشخص است قیمت نهایی دلار نه عددی میان نرخ دولتی و نرخ بازاری بلکه رقمی است بالاتر از هر دو قیمت بنابراین هر قدر نرخ ارز در شرایط کنونی بالاتر برود در نهایت ارز تک‌نرخی از آن نیز بالاتر خواهد رفت و این شائبه مطرح می‌شود که شاید در این میان دولت نقش خدا را به عهده گرفته و به تعیین نرخ ارز مشغول است.

با این اوصاف از اظهارات اخیر ارزی وزیر اقتصاد می‌توان این‌گونه برداشت کرد که دولت مهر تایید بر افزایش نرخ ارز زده است.

* جام جم: - دولت دلار را گران می‌کند تا یارانه بدهد

این روزنامه درباره قیمت ارز در بودجه سال آینده نوشته است: کمتر از دو هفته به زمان وعده داده شده دولت برای ارائه لایحه بودجه 95 به مجلس باقی‌مانده است ولذا گمانه‌زنی‌ها و اظهار نظرها در مورد نرخ ارز در بودجه سال آینده آغاز شده است.

به گزارش جام‌جم آنلاین، در حالی که نرخ ارز در بودجه سال 94 معادل 2850 تومان بسته شد، برخی صاحبنظران بر این باورند که این رقم در بودجه سال آینده باید به حدود 3000 تومان برسد؛ نرخی که اکنون دلار بانک مرکزی روی آن قرار دارد. در کنار این، برخی نیز بر این باورند که نرخ ارز در بودجه سال آینده باید حداقل 3100 تومان دیده شود تا به نرخ بازار آزاد نزدیک‌تر باشد.

در دو سالی که از آغاز به کار دولت یازدهم می‌گذرد نرخ مبادله‌ای ارز در این مدت با یک شیب ملایم از2470 تومان به حدود 2996 تومان، یعنی مرز 3000 تومان رسیده است که به نظر می‌رسد دولت تلاش کرده تا به منظور تک‌نرخی شدن، نرخ ارز مبادله‌ای را افزایش دهد، اما از سوی دیگر افزایش نرخ دلار در بازار به دلیل افزایش تقاضا عملا باعث شد تا اختلاف این دو نرخ کمتر نشود.

با وجود این سخنگوی دولت بارها در مصاحبه‌ها اعلام کرده است که دولت خواهان افزایش قیمت ارز نیست بلکه به دنبال یکسان‌سازی نرخ ارز است تا فاصله بین بازار آزاد و نرخ مبادله‌ای را به هم نزدیک کند. اخیرا نیز با بیان این‌که در روزهای آینده نرخ دلار کاهش می‌یابد خبر داد که نرخ ارز در بودجه سال 95 همانند نرخ سال 94 خواهد بود. از سوی دیگر بانک مرکزی می‌گوید با توجه به اجرای برجام و احتمال رفع تنگنای ارزی کشور ممکن است مقدمات یکسان‌سازی نرخ ارز فراهم شود هرچند کارشناسان پایین ماندن قیمت نفت را مانع گشاده‌دستی ارزی دولت و در نهایت محدودیت مانورهای لازم برای تحقق یکسان‌سازی می‌دانند. این چنین است که تعیین نرخ ارز در بودجه 95 بیش از سال‌های دیگر چالش برانگیز خواهد بود...

از سوی دیگر، مجیدرضا حریری، نایب‌رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین نیز به جام‌جم آنلاین گفت: چه کسی می‌تواند بگوید نرخ واقعی ارز چقدر است؟ در هر بازاری اگر شما عامل گسست بازار داشته باشید که انحصار یکی از عوامل گسست بازار است، دیگر قیمت‌هایی که از آن بازار می‌گیرید قیمت واقعی نیست. در کشور این دولت است که بیشترین ارز را عرضه می‌کند، پس تا زمانی که اقتصاد ما شفاف و آزاد و رقابتی نشود، نمی‌توان گفت قیمت واقعی ارز چند است و برای نرخ ارز از 2000 تا 5000 تومان نرخ داده می‌شود.

وی افزود: نرخ 3500 تومان قیمتی است که دولت تمایل دارد باشد نه این‌که قیمتی است که بازار علامت داده باشد، شما وقتی در کشوری هستید که وارداتش حدود 30 درصد نسبت به سال گذشته کاهش داشته و سال گذشته نسبت به سال گذشته‌اش حدود 20 درصد تنزل یافته است، چطور می‌شود قیمت ارز بالاتر برود، بنابراین به نظر می‌رسد دولت برای آن‌که کسری‌اش را پر کند نرخ ارز را افزایش داده است. زیرا بعد از امضای برجام قیمت ارز در بازار به زیر 3400 تومان کاهش یافت اما تا بعد از ظهر، آن را به بالای 3400 تومان کشاندند، چه کسی غیر از عرضه‌کننده انحصاری که دولت باشد می‌تواند چنین کاری را انجام دهد. بنابراین به نظر می‌رسد دولت نیاز دارد قیمت ارز این باشد تا بتواند پول یارانه را بدهد و تا آخر سال خود را بچرخاند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به آلوده شناسى


Aelaa.Net