درسهای زمانه شناسی جمادی الاولی 1446 شماره 028
محتواى اساتد ازطبقه بندي خارج شده امريكا و موضع و اقدامات کارتر برای تعامل با امام خمینی و رهبران جمهوري اسلامي در ابتداى تاسيس
اسنادی که در سالهای اخیر در آمریکا از حالت طبقهبندی خارج شده، نشان میدهد دولت جیمی کارترنسبت به جمهوری اسلامی و تعامل مستقیم با بنیانگذار آن = مطالبى كه در رسانه هاى آنوقت و حتى امروز حاكميت رسانه اى و توضيح نشد
بسیاری بر این باورند که آمریکا در ماههای اول تشکیل حکومت جمهوری اسلامی عمدتاً به تعامل با طیف «میانهرو» در حکومت امید داشته، طیفی که هستهٔ مرکزیاش «نهضت آزادی» بود و سابقهٔ دوستی دیرین با آمریکا داشت؛ چهرههایی مانند نخستوزیر مهدی بازرگان که در پی حملۀ تندروها به سفارت آمریکا در تهران، به اتهام سازش با «امپریالیسم جهانی» از قدرت کنار گذاشته شدند.
اما اسنادی که طی سالهای گذشته در آمریکا از حالت طبقهبندی خارج شده، نشان میدهد که
دولت جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت، در پی تعامل مستقیم با بنیانگذار آن بوده است.
بنا بر این اسناد، در تابستان ۵۸، در بالاترین سطوح دولت کارتر، این بحث مطرح بوده که چگونه با نشان دادن شاخهٔ زیتون بهسوی آیتالله، گذار از شاه به آيت الله خمینی را رسماً اعلام کنند.
یک سند سیاستگذاری پنتاگون با عنوان «دربارهٔ ایران چه باید کرد» صراحتاً تأکید دارد که زمان آن فرا رسیده تا آمریکا «رویکرد موردی» برای عادیسازی روابط با جمهوری اسلامی را کنار بگذارد و علناً با «قدرت واقعی» در ایران تعامل کند.
سند میگوید: «دولت آمریکا باید خود را در موقعیتی قرار بدهد که بتواند به جا افتادن حکومت آيت الله خمینی کمک کند».
سند مورخ ششم مرداد ۵۸ میافزاید: «محتوای اسلامی حکومت [آيت الله خمینی] علیرغم امیدهای آمریکاییها درباره حقوق زنان و نارضایتیها [غربى در ایران] از چادر، نباید مانع سیاست ما شود؛ اینها مسائل داخلی ایران هستند».
در گزارش، این سؤال مطرح شده بود که چرا خمینی هنوز آمریکا را در جبههٔ مخالف خود میبیند؟
نویسنده در پاسخ با خودانتقادی میگوید: «ما به قربانیان (اعدامهاى ساواكي وارتشي دخيل در كشتار مردم و عوامل مؤثر حكومت شاه) و مخالفاتن آيت الله خمینی بیشتر از حکومت او توجه نشان دادیم
و هرگز نمایندهای رسمی برای دیدار با آيت الله خمینی نفرستادیم».
از نظر پنتاگون، چرخش در خط مشی واشینگتن باید با اعزام یک نمایندهٔ ویژه به قم برای دیدار با خمینی و سپس ایراد یک سخنرانی بزرگ در آمریکا در حمایت از انقلاب آغاز شود. در سند آمده که حتی اگر آيت الله خمینی به فرستادهٔ کارتر واکنش منفی نشان دهد، ایرادی ندارد؛ زیرا سفیر شوروی چندین بار به دیدار آيت الله خمینی رفته و علیرغم سرزنش و تحقیر شدن، باز تلاش برای دیدار با وی را ادامه داده است.
ماموریتهای کلارک و آيت الله دكتر مهدي حائری يزدي
یکی از نمونههای «رویکرد موردی» که انتظارات واشینگتن را برآورده نکرد، = عجيب است كه اين اقدام باز كردن بايكاه سيا درايران را اقدام موردي در جهت تعامل با ايران تصور كرده اند!!!
اعزام بیسروصدای رمزی کلارک، وزیر دادگستری اسبق آمریکا و حامی انقلاب ایران، به تهران بود
تا برای بازگشایی یک پایگاه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیآیای) در نزدیکی مرز شوروی لابی کند.
محمدرضا شاه پهلوی به آمریکا اجازه داده بود تا در کبکان خراسان و بهشهر مازندران، برای رهگیری سیگنالهای نظامی شوروی تأسیساتی داشته باشد، اما چند روز پس از پیروزی انقلاب، آمریکا آن مراکز را تخلیه کرد.
رمزی کلارک در بهار ۵۸ به درخواست کاخ سفید در سفری «شخصی» به تهران رفت تا با مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، دربارهٔ فعالیت مجدد مرکز کبکان مذاکره کند، اما مأموریت کلارک در نهایت بینتیجه ماند زیرا بازرگان در عمل قدرتی نداشت و به کلارک گفت که درخواست واشینگتن فقط در صورت ارائهٔ تقاضای مشترک آمریکا و شوروی بررسی خواهد شد.
تاملات
البته توقع واقدام امريكا براى استقرار يك مركزسيا در خاك ايران (ولو به اسم رصد شوروى) توقع بسيار بيجا بود
اولا
كه لين درخواست با ارزشها وشعارهاى انقلاب اسلامي و ملى و خواسته هاى مردم ايران مخالف بود
ثانيا
وقتي هنوزموضع دشمني و ضديت امريكا در برابر ملت ايران و انقلاب مردمى اصلاح نشده
1- و نه مجرم درجه يك (شاه)
2- و اموال ملت ايران در امريكا
3- خريدهاى ملت ايران از امريكا تجويل نشده
4- مجرمان ديكر طافوتي را به ايران تحويل نداده
5- اعلام رسمي حمايت ودوستي يا ملت ايران انقلابى و تعامل واقعي و صادقانه جه در سطح رسانه هاى داخلى امريكا جه بين المللي وجه درروابط ديبلمااتك امريكا و كشورهاى غربي با ايران نشده
6- جبران خسارت امريكا دردوران شاه به ملت ايران
7- عذرخواهي رسمي امريكا بخاطر كودناى28مرداد عليه ملت ايران ومنتخب او مصدق
و...
انجام نكرفته
جطور مي تواند امريكا مدعي تصميم تعامل امريكا با ايران انقلابي را مدعي شود
ولو در مكاتبات داخلي طبقه بندي سري كه حتى ملت امريكاهم خبر ندارد در آن زمان
حرف تعامل زده باشد؟!
و از هرجه بوي تعامل بدهد اجتناب كرده
واولين خواسته اش بيكيري ايجاد مركز سيا و جاسوسي در ايران باشد!!!!
وكنكره امريكا عليه ايران قطعنامه صدر كرده؟!
= اين همان دم خروس بزرك دروغكويي امريكا بوده است
از دیگر اقدامات «موردی» دولت کارتر، فرستادن یک پیام محرمانهٔ مستقیم به آیتالله خمینی بود؛
پیامی که با واسطهٔ آیتالله مهدی حائری یزدی در تابستان ۵۸ از واشینگتن به قم فرستاده شد.
آیتالله مهدی حائری، فرزند آیتالله عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم و از بستگان نزدیک آيت الله خمینی (عموى عروس اول امام خميني) بود
که پس از انقلاب مدتی بهعنوان «نمایندهٔ امام» در سفارت ایران در واشینگتن منصوب شد.
ارتباط آقای حائری با مقامهای آمریکایی به اوایل دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی (ايام شروع مخالفت امام خميني با شاه) بازمیگشت، زمانی که آيت الله خمینی تازه بهعنوان یک چهرهٔ مخالف شاه مطرح شده بود. كه واسطه تبادل بيامها ىبين امام خنت وامريكا بود
بنا بر یک گزارش دیپلماتیک که در سال ۲۰۱۴ از طبقهبندی «سری» خارج شد،
دولت کارتر در پیام خود به آیتالله خمینی اطمینان داد: «دولت و مردم ایالات متحده با همدلی به دشواریهای مردم ایران در سال گذشته مینگرند و از اهداف انقلاب ایران پشتیبانی میکنند».
آن پیام زمانی ارسال شد که حکومت ایران تازه حبیب القانیان، بازرگان هودي مشهور و بنیانگذار ساختمان پلاسکو، را اعدام کرده و کنگرهٔ آمریکا، بهرغم رایزنیهای دولت کارتر، نخستین قطعنامۀ حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی را تصویب کرده بود.
مهدی حائری پس از بازگشت به واشینگتن، به وزارت خارجهٔ آمریکا گزارش داد که
آیتالله خمینی با دقت به پیام گوش داد و چیزی نگفت، اما از دریافت پیام خشنود به نظر میرسید. {همين رويكرد امام خمنني كه ابراز دوستي امريكا را با ابراز اثر رضايت در جهره بذيرفته = اما سخن نكفتن و باسخ بام امريكا ندادن يعني كه ان بيام بنهاني بدون رفتار تصديق كننده عملي وواقعي را كافي نمي داند} = اما همين تجربه موجب اصلاح رفتار امريكا نشد تاتغييري رد موضع ورفتارايران انقلابي حاصل شود
آیتالله حائری همچنین گفت که فعلاً قصد بازگشت به ایران را ندارد، چراکه بهشدت با سیاستهای آیتالله خمینی، بهویژه نظریهٔ ولایت فقیه وی، مخالف است.
با این حال، مقامهای آمریکایی همچنان امیدوار بودند که با انجام اقدامات محسوس!!! بتوانند با آیتالله خمینی به توافق برسند!!. زهي خيال باطل
= اقدامات محسوس امريكا 1- عدم اقدام هفت مورد سابق الذكر 2- قطعنامه كنكره امريكا عليه ايران 3- و در خواست ايجاد بايكاه سيا در خاك ايران!!!
در ۲۳ مهر ۵۸، حدود دو هفته پیش از حمله به سفارت آمریکا در تهران، سیآیای اطلاعات نظامی در مورد برنامهٔ احتمالی عراق برای حمله به ایران را در اختیار دولت بازرگان قرار داد؛ اطلاعاتی که مأمور سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بعدها گفت جدی گرفته نشد.
یک روز بعد، گری سیک، مقام ارشد کاخ سفید در امور ایران، پیشنهاد سفر به تهران را مطرح کرد. همتای او در وزارت خارجه، هنری پرکت، چند روز بعد عازم تهران شد تا با مقامات مختلف ایرانی دیدار کند.
هنرى پرکت فرستاده امريكا در ۳۰ مهر به ابراهیم یزدی، وزیر خارجهٔ وقت ایران، گفت: «صریحاً بگویم، ما هیچ گزینۀ پایدار دیگری جز حکومت آیتالله خمینی نمیبینیم و هیچ تمایلی جز کمک به آن نداریم».
بنا بر اسناد، فرستادهٔ وزارت خارجهٔ آمریکا در دیدارهای جداگانه همان پیام را به آیتالله حسینعلی منتظری و آیتالله محمد بهشتی منتقل کرد و از آنها خواست به آیتالله خمینی اطمینان بدهند که آمریکا نسبت به ایران «حسننیت» دارد.
اما به نظر میرسد آیتالله خمینی که (به ادعاى امريكا) در جریان دوران انقلاب وعدههای پنهانی زیادی به آمریکاییها داده بود، حالا بیشتر به خصومت علنی با «شیطان بزرگ» نیاز داشت. = جون واقعا امريكا ينجاه سال خصومت كرد هبود والان هم كه ادعاى عدم خصومت دارد بدون اقدامات لازمه بلكه با قطعنامه كنكره امريكا عليه ايران و تقاضايي ايجاد بايكاه جاسوسي سيا در خاك ايران (علاوه بر سفارت امريكا كه لانه جاسوسي بود) تقاضاي باور كردن ابراز دورستي امريكا را داشت
ابتدا تصور میشد که اشغال سفارت در روز ۱۳ آبان ۵۸ توسط گروه موسوم به «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»، همانند واقعهٔ اشغال سفارت امريكا توسط چپهای تندرو (كمونيست = بيشتازان اشغال سفارت) که چهار روز پس از پیروزی انقلاب 26 بهمن 57 صورت گرفت، به سرعت پایان یابد، اما این بار آیتالله خمینی فرصت را مغتنم شمرد تا آنچه «انقلاب دوم» نامید را آغاز کند و از یک بحران ۴۴۴ روزه (بى حاصل وخسارتبار نتيجه اتاق فكر سطحى نكَر) برای تثبیت قدرت استفاده کند.
نتسجه نهايي:
علت اينكه اين بيامهاى امريكا توسط مقامات ايران جدي كرفنه نشد
جونكه دم خروس وشاهد كذب بودن ادعاي امريكا بود و تلقي شد
- همان اقدامات و عدم اقدامات سابق الذكر توسط امريكا بود
ان الله يفضح كيد الماكرين
نكته مهم:
البته تمام اين تاملات وتعليقات مشروط بر اين است كه
آنجه در رسانه هابه عنوان كزارش اسناد طبقه بندي امريكا منتشر شده
= واقعا راست و كامل وبدون تغيير لفظ و انشاء اصلى باشد
و الا نتيجه متفاوت مى باشد
استدراك و عبرت:
اكر واقعا اين كزارشهاواقعيت داشته است
و مقامات ايران به فرستاده ابراز دوستي امريكا = هيج باسخي نداده باشند
اين يك ضعف بوده و كاستي هوشمندي ودرايت متصديان مطلع و اتاق فكرحكومت آن زمان بوده است
و آنها مى توانستند در همان فضاى محرمانه؛ همان نكات فوق (كه بسيار بديهي ومعقول است) را ابراز مي شد
و اينكه اين بيامها وقتي باور مي شود كه اقدامات عملى مانند آنها از سويارميكا انجام شود
حتى اكر موضوعهاي تحويل شاه وسايرمجرمان را قبول نكند
اما مواردتحول اموال واجناس ايران و موضع رسانه هاى داخلي وبين المللي امريكا در برابر انقلاب ايران را ملتزم شود و در روابط ديبلماتيكش با كشورهاى غربي همين موضع ابرازدوستي و تعامل را بشتيباني كند
و امريكا براى بيامي كه ابراز كرده وبناست عملي و علني شود ناجار است رفتار داخلي وبين الملليش همسو باشد
آنوقت اكر محقق نشد = توب در زمين امريكاست و نمي تواند الان مدعي باشدكه ما حسننيت نشان داديد وايران رد كرد
اما ظاهرا اتاق فكرحاكميت در اين 45 ساله تغييري نكرده وشويه اش تحربهامروياست كه قبلا تجربه كرده و شكست خوردهوبذيرفتن بعد خسارتهاى مكرر و سنكين است مثل ادامه جنكبعد فتح خرمشهر برخلاف نظر امام و بديرفتن بعد بنج سال خسارت اموال ونفوس از كشته و مجروح وووو و نوشاندن جام زهر به امام= خوب اكر تو وقتي ميتاوني بيروز شود بشرطي كه هزار هوابيما وتانك وصدهالشكر وبمب اتم داشته باشي اينكه رد67 نداشت در 82 همنادشتي وابرومندانه در فتح خرمشهر تمامش ميكردي!!!
همين اتاق فكر بيوسته ان خسارات را بر ملت وكشورتحميل كرده است
مثل امروزه كه ارتباط و تعامل با امريكا وغرب را درخفا بذيرفته اند كه ضروري است اما با هزينه هاى سنكين دادن ورفتار غيرهوشمندانه
و در وضعيت دست بايين داشتن بيكير هستند
مرحوم رفسنجاني در حاطراتش نقل كرده است كه
در روزنوشت خاطرات خود از بیست و سوم شهریور ماه 1367 به نقل قول و توصیه های متقاوتی از حضرت امام(س) درباره رابطه با کشورهای اروپایی و آمریکا اشاره کرده است.
عصر خدمت امام رفتم. تنها در بالکن حیاط نشسته بودند و روزنامه می خواندند و فواره حوض کوچک حیاط زمزمهای داشت. منظره جالبی بود.
درباره سیاست خارجی، روابط با کشورهای اروپایی من جمله انگلیس را بیمانع میدانند و در مورد آمریکا نظرشان این است که نباید آمریکا را در تجدید رابطه مأیوس کرد، ولی به این زودی برای مردم قابل قبول نیست.
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n20836/در مصاحبه با فصلنامه مطالعات بينالمللي هم كفته است
مسائل ديگري هم بود كه من از ايشان (امام) خواستم از جمله مسئله رابطه با آمريكا بود. نوشتم بالاخره سبكي كه الان داريم كه با آمريكا نه حرف بزنيم و نه رابطه داشته باشيم، قابل تداوم نيست. آمريكا قدرت برتر دنيا است. مگر اروپا با آمريكا، چين با آمريكا و روسيه با آمريكا چه تفاوتي از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاكره داريم، چرا با آمريكا مذاكره نكنيم؟ معناي مذاكره هم اين نيست كه تسليم آنها شويم. مذاكره ميكنيم اگر مواضع ما را پذيرفتند و يا ما مواضع آنها را پذيرفتيم، تمام است. ميخواهم بگويم اين مسئله اصلاً مربوط به مسئوليت من در دولت هم نبود. تفكر من اين بود و هميشه در جلسات و محافل همينطور بوده و انجام ميداديم.
http://isj.ir/Fa/index.php/home/intervi ... rafsanjaniدر فروردین 1391 میگوید: * من در سال های آخر حیات امام (ره) نامه ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام (ره) مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید؛ در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سد راه آینده کشور شود. گردنه هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبورکردن مشکل خواهد بود ... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.
http://irdiplomacy.ir/fa/news/1920192/« من از ایشان ]امام خمینی[خواستم از جمله مسئله رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.
هاشمیرفسنجانی در دیدار با نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس در فروردین 91 استدلال یکطرفهای را مطرح کرد و آن اینکه: « اگر بحثهایم در مورد رابطه با امریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.»
او با اشاره به تجربه جنگ تاکید کرد: "بالاخره وقایع دفاع مقدس برای کسانی که تفکری در میدان جنگ داشتند، ثابت کرد که نمیتوان صرفاً با شعار کار کرد. بلکه باید همراه عملگرایی وارد سیاست شد."
مرحوم امام خميني اصل رابطه داشتن ايران با امريكا را همان سال جام زهر بذيرفته بود
و بنا بود در زمان حيات جزو اقدامات قبل فوت مثل بذيرشق طعنامه و آتش بس حل شود
اما نوبتش نرسيد
موافقت امام با حذف شعار مرگ بر امریکا از سال 1362 اماهيجوقت عملي نشد = مانعش همان اتاق فكر
رفسنجاني در ذیل خاطرات خود روز ١٦ فروردین١٣٦٢ همراهى امام با حذف شعار مرگ بر امریکا تاکید میکند؛
« احمدآقا تلفن کرد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی از رسانههای دولتی موافقت کردهاند و پذیرفتهاند که بگویند به امر امام قطع شده است.»
او در کتاب خاطرات به سوی سرنوشت چنین میگوید: «آقای موسوی (نماینده شوشتر در مجلس) پیش ما آمد و پیشنهاد حذف شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را مطرح کرد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفتهایم. امام خمینی نیز موافقیت کردهاند اما منتظر فرصت هستیم.»
1- در ذیل خاطرات روز 16 فروردین 1362 «...احمد آقا تلفن کرد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی » از رسانه های دولتی موافقت کرده اند و پذیرفته اند که بگویند به امر امام قطع شده است ».
2- « 20 فروردین 62 ... ظهر احمد آقا آمد. اعترافات توده ای ها را به ایشان دادم که بخوانند و به اطلاع امام برسانند. قرار شد از طرف امام رسما به صداوسیما ابلاغ کنند که [شعار] مرگ بر
آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم می آید، حذف کنند و دوستان دیگر هم موافق اند.»
3- « 1 اردیبهشت 62 ... جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی ] داشتیم . درباره دستور امام برای حذف شعارهای مرگ برآمریکا و «مرگ بر شوروی» بحث داشتیم که شیوه حذف آن ـ به صورتی که عکس العمل بدی نداشته باشد ـ انتخاب شود».
4- « 14 تیر 63... آقای امام موسوی[ نماینده شوشتر] هم آمد و پیشنهاد قطع شعار مرگ بر آمریکا و شوروی را می داد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفته ایم ، امام هم موافقت کرده اند ولی منتظر فرصت هستیم ».
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c202_128414/
تذكر:
از مطالب فوق كسي نتيجه غلط نكيرد كه در جهت اعتماد به امريكا و غرب بيان شد و بايد به غرب وامريكا اعتماد كرد!!!
نه آين مطلب ديكري است وبر واضح است كه باطل وبرخلاف تجارب كذشته است
كه مواردي فوقا اشاره شد = دم خروس امريكايي ....
https://www.aparat.com/v/l86m0m6ضرب المثل دم خروس راباور کنم یاقسم روباه
https://setare.com/fa/news/443327/تجربه رئيس دولت دوازدهم از قسم و دم خروس امريكايي
https://www.aparat.com/v/MB8in