توسط pejuhesh237 » چهارشنبه اکتبر 09, 2013 11:27 am
اسم جنس جميع نبات شيردار است
و گويند از مطلق او مراد لاغيه است چه آن بهترين اقسام اوست
چون هر چه اسم مخصوصى داشته اند مذكور گرديد
لهذا در اينجا ذكر خواص كليهء آن بيان می شودکتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص265
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
شير آن حار و حاد مسهل محرق باشد
و مشهور از آنها هفت نبات است عشر و شبرم و لاغيه و ارطنيثا و ماهودانه و مازريون و بنطافلن كه ذو خمسة الاوراق نامند
و جميع آنها سمى قتالاند و نيز يافتهاند بعضى يتوعات حاده خارجيه از اين نبات مشهور را مانند اذان الفار
و نوعى از لبلاب و فرفخ برى يعنى بقله الحمقاى برى و قوسنجى كه شاخهاى آن طولانى
و بزرگتر از يك ذرع و مايل به سرخى شبيه به شاخهاى زيتون و مملو از لبنى سفيد حاد باشد
و برگ آن شبيه به برگ زيتون و از آن طولانىتر و نازكتر و به اطراف شاخهاى آن پنج شاخه باريك شبيه به شاخهاى اذخر
و به اطراف آنها قبهها و سرها كه ثمر آنست و مايل به تقعير شبيه به صنفى از اذخر
و بيخ آن غليظ خشن و آشاميدن لبن آن مقدار دو دانگ مسهل بلغم
و امّا نوع ماده آن كه آن را جوزى نامند شبيه به نبات اذان الفار و از آن بزرگتر و قوىتر و سفيدتر
و برگ آن شبيه به برگ مورد و از آن بزرگتر و بدبو و اطراف آن تند و خاردار
و شاخهاى آن بقدر يك شبر از بيخ آن روييده و ثمر آن در بعضى سالها بيشتر و بعضى كمتر
و در بزرگى بقدر جوز كوچكى و اندك گزنده زبان مانند پوست گردكان
و بيخ آن نيز شبيه به بيخ آن و لبن و بيخ و برگ و ثمر آن در قوّت مانند صنف اول
و از آن قوىتر و بحرى آن كه خشخاش نامند شاخهاى آن بقدر چند شبر و مايل به سرخى و پنج و يا شش عدد
و برگهاى آن كوچك نازك اندك طولانى شبيه به برگ كتان
و ثمر آن شبيه به كرسنه و سرهاى آن مضاعف و مدور
و گلهاى آن سفيد و بر اطراف قضبان سرها متصل به هم و مستدير
و در آن ثمرى و شاخهاى آن از يك بيخ روييده و تمام نبات آن مملو از شير و مستعمل اين صنف است
و در قوّت مانند دو صنف اول و گفتهاند يتوعى ديگر مىباشد كه آن را مشمس نامند يعنى داير با شمس
و ثمر و ورق آن شبيه به بقلة الحمقا و از آن باريكتر و شديد الاستداره
و شاخهاى آن چهار و يا پنج از يك بيخ روييده بقدر يك شبر و باريك سرخ رنگ مملو از لبن سفيدى
و چتر آن شبيه به چتر شبت و تخم آن شبيه به زيره و تمامى آن با حركت شمس دور مىنمايند
و تخم و لبن آن را جمع مىنمايند مانند بزور و البان نباتات ديگر
و قوّت آن مانند قوّت اصناف ديگر و از آن ضعيفتر و بعضى اين را مانند سقمونيا دانستهاند
در قوّت و منبت آن را مزارع گفتهاند و نيز گفتهاند يتوعى ديگر مىباشد كه آن را سروى نامند
ساق آن از يك شبر تا يك ذرع و سرخ رنگ و برگ آن از ساق آن مىرويد شبيه به برگ ارز تازه روييده
و اين نيز مملو از لبن است و در قوّت مانند اصناف مذكوره
و نيز گفتهاند يتوعى ديگر مىباشد كه در سنگستانها و ميان احجار مىرويد
و با شاخهاى محيط بر آن از هر دو جانب و كثير الورق شبيه به برگ مورد و باريك و سرخ رنگ
و ثمر آن مانند ثمر عسف و اين نيز با يتوعيت بسيار و در عمل مانند آنها است
و نيز نوعى عريض الورق شبيه به برگ قلومس مىباشد
و بيخ و برگ و لبن آن مسهل كيموس مايى و به گمان بعضى فيلوسا نوع يتوعى است كه به يونانى آن را فورياسايس نامند
و نيز نوع ديگر مىباشد ساق آن بقدر يك ذرع و زياده بر آن و مربع و پرگره و برگ آن كوچك ريزه و اطراف آن تند
و گل آن سروى ريزه بنفش رنگ و تخم آن پهن شبيه به عدس و بيخ آن سفيد مملو از لبن و گاه يافته مىشود
در بعضى مواضع نبات اين نوع بسيار بزرگ و بيخ آن نيز بزرگ
و چون مقدار يك مثقال آن را بياشامند با ماء العسل اسهال شكم نمايد و همچنين ثمر آن
و همچنين لبن آن را چون با آرد كرسنه بسرشند و بايد كه از برگ آن زياده از سه مثقال تناول ننمايند
و همچنين از آب آن و بعضى مردم يتوع نباتى كه ساق آن مجوف بقدر يك ذرع به سطبرى اصبعى
و اطراف ساق آن منشعب و برگهاى آن بعضى بر ساق آن
و بعضى بر شعب آن رسته امّا برگهايى كه بر ساق آن است طولانى شبيه به برگ بادام
و از آن عريضتر و بسيار نرمتر و برگهايى كه و بر شعب آن
است كوچكتر شبيه به برگ زراوند و لبلاب و ثمر آن بر اطراف شعب آن مستدير الشكل شبيه به حب كبر
و در جوف آن سه تخم متفرق بعضى از بعضى و بزرگتر از حب كرسنه و چون آن را مقشر نمايند مغز آن شيرين باشد
و بيخ آن باريك سفيد و بىانتفاع در طب و نبات آن مملو از لبنى باشد مانند يتوع.
حكيم فاضل ديسقوريدوس نوشته كه همه اين اصناف را من مشاهده نمودهام اقوى و مختار لبن آنها
پس تخم آنها پس بيخ آنها پس ورق آنها است و عند الاطلاق مراد لبن لاغيه است
و آنچه از اينها به اسمى مخصوص مشهور بودند جابجا مذكور شد و در اينجا ذكر خواص كليه آن بيان مىيابد.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 799-800