تکیه خاندان صاحب مکیال المکارم
آدرس: (32.6271218, 51.6890028)
5 - مرقد علامه محمد تقی فقیه احمد آبادی قدس سره:سید محمد تقی فقیه احمدآبادی، عالم، خطیب، و مجتهد در شب جمعه ۵ جمادی الاولی ۱۳۰۱ق در اصفهان متولد شد و در ۲۵ رمضان ۱۳۴۸ قمری وفات نمودند.

خاندان
پدرشان سیّد عبدالرزاق بودند و نسبشان به امام موسی کاظم علیه السلام می رسید. فقط همین مقدار از شجرنامه اش بدست آمده است: محمدتقی بن عبدالرزاق بن سیّد عبدالجواد موسوی بن میرقاضی بن سیّد محمّد نائب الصدر بن میر محمّد تقی موسوی (وزیر شاه سلیمان صفوی و همسفر او در سفر خراسان و مشهد مقدّس).
مادرشان فاطمه یبگم از سادات خواجویی اصفهان بود که پس از زایمان وی، از دنیا رفتند و در امامزاده اسماعیل علیه السلام در خیابان هاتف اصفهان دفن گردیدند.
پسران ایشان حجه الاسلام سید محمد فقیه (وفات: ۱۱ رمضان ۱۳۹۲)، حجه الاسلام سید عباس فقیه (وفات:۲۹شعبان ۱۳۹۰)، سید احمد (وفات: 1395) بودند. دختران وی معصومه (همسر حجه الاسلام سید علی طالقانی)، منصوره (همسر آیه الله سید مرتضی موحد ابطحی: بزرگ خاندان موحد ابطحی)، امینه (همسر آقای سروش)، فاطمه بیگم (همسر آقای فقیه نسب)، بتول (همسر آقای رضوی) بودند.
اساتید
آیه الله سید عبدالرزاق (پدر)، سید ابوالقاسم بن سید محمد باقر حسینی دهکردی، جهانگیرخان قشقایی، ملا عبد الکریم بن حاجی ملا مهدی جزی، آقا سیّد اسدالله (عمه زاده شان)، حاج میرزا بدیع درب امامی، آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی، حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی (دائی ناتنی)، ملّا محمّد کاشانی، سیّد محمد کلیشادی، حاج آقا منیر الدّین بروجردی.
وفات
ایشان در ۲۵ رمضان سال ۱۳۴۸ قمری در مریضخانه انگلیسیها (بیمارستان مرسلین) در اصفهان که هم اکنون به جای آن بیمارستان عیسی بن مریم وجود دارد، مسموم گشتند و به شهادت رسیدند.
تالیفات
ایشان کتابهای متعددی نوشتند:
ابواب الجنات فی آداب الجمعات۱
کنزالغنائم فی فوائد الدعاء للقائم
«مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» (عجل الله تعالی فرجه)، ۲ جلد عربی، ترجمه شده به فارسی با چاپهای مکرر
نماز شب
سراج القبور
وظیفه الانام فی زمن غیبه الامام
نور الابصار فی فضیله الانتظار
منابر در اصول دین
انیس المتفرّدین
ایضاح الشبهات
بساتین الجنان در معانی وبیان
تحفه المتأدین» در نحو
تذکره الطالبین در شرح آداب المتعلمین
ترتیب الطلاب در نحو
تعادل و تراجیع
تفسیر قران
توضیح الشواهد
دیوان اشعار» با تخلص «شرعی» و «تقی»
معروفترین تالیف وی، کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم[۲] میباشد که اجل مهلت تمام کردن جلد سوم را نداد.
تشرفات
صاحب مکیال به مناسبتهایی در کتاب مکیال المکارم به دو مورد از تشرفات خود به محضر امام دوازدهم شیعیان مهدی اشاره کردهاست:
شرف اول:
«بعد از نوشتن باب هشتم کتاب ابواب الجنات فی آداب الجمعات و ذکر هشتاد و چندین فایده از فوائد دنیوی و اخروی دعا کردن برای فرج امام زمان، به فکر افتادم کتاب جداگانه ای در این باره بنگارم که آن فوائد را در بر گیرد و به نظم جالبی آن را بنویسم ولی حوادث زمان و رویدادهای دوران و ناراحتی ها پی در پی مانع از انجام این کار می شد. تا این که کسی را در خواب دیدم که با قلم و سخن نتوان او را توصیف کرد، یعنی مولا و حبیب دل شکسته ام و امامی که در انتظارش هستیم. او را در خواب دیدم که با بیانی روح انگیز چنین فرمود: این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم. همچون تشنه ای از خواب بیدار شدم و در پی اطاعت امرش شدم ولی توفیق رایم نکرد تا این که در سال گذشته (1330 ه ق) به مکه معظمه سفر کردم و چون وبا آنجا را فرا گرفت، با خداوند عهد کردم که هرگاه مرا از این مهلکه ها نحات دهد و بازگشتم را به سوی وطن اسان گرداند، تألیف این کتاب را شروع کنم»
تشرف دوم:
«در یکی از سالهای گذشته، قرضهایم بسیار و احوالم سخت شد در این حال ماه رمضان هم فرا رسید، پس به آن جناب توجه کردم و در سحرگاه یکی از شبها حاجتم را بر آن حضرت عرضه داشتم، وقتی نماز صبح را در مسجد به جا آوردم، به منزل برگشتم و خوابیدم. در خواب به دیدار آن جناب شرفیاب گشتم، آن حضرت به زبان فارسی به من فرمودند: «قدری باید صبر کنی، تا از مال خاصِ دوستان خود بگیریم و به تو برسانیم». وقتی از خواب بیدار شدم فضا را معطر یافته و غم و اندوه از من دور شده بود، چند ماهی نگذشته بود که از اهل دین برای من وجوهی آوردند که به وسیله آن قرضهایم را ادا کردم و به من گفت: «این از سهم امام (علیه السلام) است».
تشرف سوم:
او در جلد اول مکیال المکارم روایت میکند: «شبی در خواب دیدم امام عصر (منه السلام) به همراه یکی از پیامبران بنی اسرائیل به خانهای که در آن ساکن هستم، وارد شدند و به اتاق من که رو به قبله است تشریف آورده، و به بنده فرمودند که مصائب مولای شهیدمان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بخوانم. [من هم] امر مطاعش را امتثال کردم و آن حضرت روبه روی من به حالت استماع نشست. چون ذکر مصیبت را به پایان بردم، ابتدا به طرف کربلا به زیارت سید الشهداء (علیه السلام) پرداختم و آنگاه به سمت طوس، زیارت حضرت ابوالحسن امام رضا (علیه السلام) را خواندم و سرانجام رو به سوی حضرتش زیارت مولایم حضرت حجت (منه السلام) را به جا آوردم. چون زیارتها را به پایان رسانیدم و آن حضرت خواستند که تشریف ببرند، آن پیامبر بنیاسرائیل ـ که همراه ایشان بود ـ از سوی آن جناب وجهی را به من داد که مبلغ آن را ندانستم و بعد از نظر من پنهان شدند. فردای آن شب، یکی از علمای بزرگوار را دیدار کردم و او به من مبلغ قابل توجهی داد که همچون باران بهاری پر برکت بود. پس با خود گفتم: «این تأویل خوابی است که پیشتر دیدم». پس از این خواب، آن قدر برکتهای باطنی و علوم کامل پنهانی و معارف ایمانی و الطاف ربانی به من عنایت شد که زبان خامه از بیان آن ناتوان است.
فعالیتها
ایشان در مسجد امامزاده اسماعیل علیه السلام جنب مقبره شعیاء نبی علیه السلام از انبیاء بنی اسراییل (در خیابان هاتف) و در مسجد سراج الملک (در خیابان احمدآباد) اقامه نماز جماعت و منبر وعظ می نمودند. از دیگر فعالیتهای مؤلف، نسخه برداشتن از روی کتابهای گرانبها که به مطالعه ودرس آنها نیاز داشتهاست؛ که از آن جمله میتوان به کتاب شریف خصایص الحسین علیه السلام مرحوم آیه الله شیخ جعفر شوشتری (رحمت الله علیه) اشاره نمود که با خطی بسیار شیوا نگاشته شده است.
اشعار
او در ساعتهای فراغت قصاید و ابیاتی میسروده و اشعار خود را به خاندان عصمت علیهم السلام به ویژه امام مهدی علیه السلام اختصاص داده است. علاوه بر دیوان اشعار دستنویس، اشعار دیگرش در لابلای تألیفات و نوشتههایش پراکنده میباشد، و تخلص او «تقی» و «شرعی» بوده است.
در نزد خواص معروف است هركه به توفيق تشرف نايل شود حضرت در دفن او كنار مرقدش حاضر مي شوند بنابراين اين مكان از اين جهت هم متبرك است انجام زيارت و دعاى براى حضرت در مشاهد آثار مهدوى منه السلام:
سلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته سپس افضل زيارات امام زمان عليه السلام
كه در سرداب مقدس خوانده مى شود تلاوت شد
ان همه زيارت براى حضرت است
چرا اين زيارت معرفي و به آن حضرت زيارت شد؟
چون:
علاوه بر اينكه ماثور از حضرات است
حاوي بهترين مضامين در سلام و دعا براى حضرت
و توضيح وضعيت موالين در دوران غيبت
و دعاهايي كه براى حضرت و خودش مي كند
اين زيارت از نظر مضامين
ممتازترين زيارات حضرت است
چون که:
از حضرات ماثور بوده
و مي شود گفت حاوى بهترين مضامين سلامها و دعاها براى حضرت و خود متوسلين (در موضوع ارتباط با حضرت) است
بيان حال مواليان از خواص در فراق حضرت و براى ظهور استاين زيارت در سرداب مقدس سامراء جزو آداب آن مي باشد:اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَكْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدانا لِهَذا وَعَرَّفَنا أَوْلِياءَهُ وَأَعْداءَهُ، وَوَفَّقَنا
لِزِيارَةِ أَئِمَّتِنا، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْمُعانِدِينَ النَّاصِبِينَ، وَلَا مِنَ الْغُلاةِ الْمُفَوِّضِينَ، وَلَا مِنَ الْمُرْتابِينَ الْمُقَصِّرِينَ . السَّلامُ عَلَىٰ وَلِيِّ اللّٰهِ وَابْنِ أَوْلِيائِهِ، السَّلامُ عَلَى الْمُدَّخَرِلِكَرامَةِ أَوْلِياءِ اللّٰهِ وَبَوارِ أَعْدائِهِ، السَّلامُ
عَلَى النُّورِ الَّذِي أَرادَ أَهْلُ الْكُفْرِ إِطْفاءَهُ فَأَبَى اللّٰهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِكُرْهِهِمْ، وَأَيَّدَهُ بِالْحَيَاةِ حَتَّىٰ يُظْهِرَ عَلَىٰ يَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ، أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ اصْطَفَاكَ صَغِيراً، وَأَكْمَلَ لَكَ عُلُومَهُ كَبِيراً، وَأَنَّكَ حَيٌّ لَا تَمُوتُ
حَتّىٰ تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَالطَّاغُوتَ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ خُدَّامِهِ وَأَعْوانِهِ عَلَىٰ غَيْبَتِهِ وَنَأْيِهِ، و َاسْتُرْهُ سَتْراً عَزِيزاً، وَاجْعَلْ لَهُ مَعْقِلاً حَرِيزاً، وَاشْدُدِ اللّٰهُمَّ وَطْأَتَكَ عَلَىٰ مُعانِدِيهِ، وَاحْرُسْ مَوالِيَهُ وَزائِرِيهِ . اللّٰهُمَّ كَما
جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي
مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. اللّٰهُمَّ طالَ الانْتِظارُ، وَشَمِتَ مِنَّا الْفُجَّارُ، وَصَعُبَ عَلَيْنَا الانْتِصارُ، اللّٰهُمَّ أَرِنا وَجْهَ وَلِيِّكَ
لْمَيْمُون؛ فِي حَياتِنا وَبَعْدَ الْمَنُونِ؛ اللّٰهُمَّ إِنِّي أَدِينُ لَكَ بِالرَّجْعَةِ بَيْنَ يَدَيْ صاحِبِ هٰذِهِ الْبُقْعَةِ (المشهد االمهدوي في سامراء)، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ، قَطَعْتُ فِي وُصْلَتِكَ الْخُلَّانَ، وَهَجَرْتُ
لِزِيارَتِكَ الْأَوْطانَ، وَأَخْفَيْتُ أَمْرِي عَنْ أَهْلِ الْبُلْدانِ، لِتَكُونَ شَفِيعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبِّي وَ إِلَىٰ آبائِكَ وَمَوالِيَّ فِي حُسْنِ التَّوْفِيقِ لِي، وَإِسْباغِ النِّعْمَةِ عَلَيَّ، وَسَوْقِ الْإِحْسانِ إِلَيَّ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
أَصْحابِ الْحَقِّ، وَقادَةِ الْخَلْقِ، وَاسْتَجِبْ مِنِّي مَا دَعَوْتُكَ، وَأَعْطِنِي مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِي دُعائِي مِنْ صَلاحِ دِينِي وَدُنْيايَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.صلوات با فضیلت:اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعهاش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ6 - مرحوم سید عبدالرزاق قدس سره:پدرشان سیّد عبدالرزاق بودند و نسبشان به امام موسی کاظم علیه السلام می رسید. فقط همین مقدار از شجرنامه اش بدست آمده است: محمدتقی بن عبدالرزاق بن سیّد عبدالجواد موسوی بن میرقاضی بن سیّد محمّد نائب الصدر بن میر محمّد تقی موسوی (وزیر شاه سلیمان صفوی و همسفر او در سفر خراسان و مشهد مقدّس).
مادرشان فاطمه یبگم از سادات خواجویی اصفهان بود که پس از زایمان وی، از دنیا رفتند و در امامزاده اسماعیل علیه السلام در خیابان هاتف اصفهان دفن گردیدند.
7 - مزار خانم آغا = مادر دوم صاحب مکیال(زوجه دوم عبدالرزاق)مرحوم سید عبدالرزاق از طریق این ازدواج و از این زوجه دومشان سیده) خاتون آبادي داراي سه پسر و سه دختر می شوند که نواده) نايب الصدر خاتون آبادي (و) برادران و خواهران ناتني صاحب مکیال بوده اند.
دو تا از پسرها اولاد نداشتند و این سه پسر فامیل شان را "وَخَشَوَر زادگان اختیار می کنند وخشور معادل پيغمبر در زبان (پهلوي و بعدها پسر سومی فامیلش را گویا به "سپهر" تغییر داده است.
این فرزندان ناتنی پیوندشان با صاحب مكيال عمیق بوده بحدي که مادرشان در خانه صاحب
مكيال نكهداري مي شده و خود آن
سابقه روشن است
فرزندان در کنار صاحب مکیال و سید عبدالرزاق دفن شده اند (نه در تکیه خاتون آبادیها)
قبلا لوح قبورشان در کنار صاحب مکیال المکارم بود
الان هم پشت سر قبر مرحوم حاج آقا محمد
یک سنگ قبر به این فامیل می باشد وَخَشَوَر زادگان

مرحوم صاحب مكيال
را از بعد ولادت بزرگ كرده اند
چون مادرشان سرزا رفته بودند
و از سادات خاتون آبادي بوده و تمام عمر
با صاحب مكيال از شدت علاقه در منزل مادری صاحب مکیال زندگي مي كرده اند
و نه در خانواده فرزندان خودش از مرحوم سيدعبدالرزاق.
در همين تسطيح قبور لوح مرقدشان از بين رفته
8 - مزار خانم آغا = زوجه صاحب مکیال المکارممرقد مرحومه خانم آغا زوجه صاحب مکیال المکارم



در عالم رویا خیلی به محضر حجج الهی و ارواح صالحان می رسیدند و دارای رویای صادقانه بودند
جده سید و مادرمادربزرگ سید و مادر دایی ها (حاج اقامحمد وحاج اقا عباس و..) و خاله هاى مرحوم والد پسران و دختران صاحب مكيال بودند
مزارشان پایین سکوی مزار صاحب مکیال در پایین پای شان با فاصله دفن می باشند
9 - پسران ایشان حجه الاسلام سید محمد فقیه (وفات: ۱۱ رمضان ۱۳۹۲)
10 - حجه الاسلام سید عباس فقیه (وفات:۲۹شعبان ۱۳۹۰)
واقعه تشرف صاحب مکیال به نقل از فرزندشان مرحوم آیت الله حاج سید محمد فقیه احمدآبادی :
غزلی از مرحوم والد (آیت الله سید محمد تقی فقیه احمدآبادی)
ای غایب از نظر، نظری سوی ما فکن
آشفته بین ز غیبت خود، روی مرد و زن
از بس که دور گشت زمان ظهور تو
نزدیک شد که جان من آید بُرون ز تن
گر بشنوم ظهور تو را بعدِ مردنم
از شوق، زیر خاک بدرّم به تن، کفن
از محنت زمانه و از جور روزگار
پابست غم نهانم و افسرده در الم
دارم نصیحتی ز خِرد، یاد، ای تقي!
فارغ شوی ز غصّه اگر بشنوی ز من
بگذر از این جهان که نیاید به کار تو
جز مهر حجّت بن الحسن، شاهد زمن
ماه رمضاني بود مرحوم آقا بر حسب عادت که سحرها همیشه برای نماز شب و مناجات با خدا بیدار بودند. بنده طفل بودم و مرحوم آقا عادتشان بر این بود وقتی بیدار می شدند می رفتند روی یک بام کوتاهی بود و ابتدا آیات اخر سوره عمران که مستحب است مومن وقتی برای نماز شب بیدار می شود این آیات را بلند بخواند:
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ (190) الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (191) رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ (192) رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (193) رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ (194)
این آیات را می خواندند و می آمدند در اتاق برای سحری خوردن.
من شاید طفل 4 ساله بودم بیدارم می شدم و پهلوی ایشان می نشستم. یک شب که پهلوی آقا نشسته بودم در این منزل که منزل اقاست البته؛ منزل را نور گرفت؛ چنان نوری که نه نور خورشید بود، نه نور ماه بود و آن زمان هم برق نبود و نور عجیبی بود که من متوجه این نور شدم و مرحوم آقا سابقه دیدار امام عصر (منه السلام) را داشتند به دست و پا افتادند مثل وقتی که شخص بزرگی وارد مجلسی می شود و میزبان به دست و پای آن شخص می افتد، مرحوم آقا به دست و پا افتادند، به عجز و لابه افتادند و چیزی دیدند و چیزی گفتند و چیزی شنیدند؛ و من قابل این حرفها نبودم و طفل بودم و به بچگی دیدم که مرحوم اقا چندین مرتبه در همین خانه خدمت حضرت صاحب الامر منه السلام شرفیاب شدند و این رباعی را هم من گفتم:
یا رب به مقام شامخ صاحب امر
آسان بنما مشکل او در همه امر
تا آنکه کند ظهور با حشمت و جاه
گوید به جهانیان که لله الأمر
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم بقائمهم
در نزد خواص معروف است هركه به توفيق تشرف نايل شود حضرت در دفن او كنار مرقدش حاضر مي شوند بنابراين اين مكان از اين جهت هم متبرك استسلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمتهصلوات با فضیلت:اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعهاش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ