رواج سنت نبوي (ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه)
ارسال شده در: يکشنبه دسامبر 03, 2017 4:16 pm
رواج سنت نبوي (ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه)
بيشتر زنان بيامبر (صلى الله عليه وآله) بيوه يا مطلقه بودند
سنت نبوي (ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه) رایج شده
این روزها به نسبت گذشته ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه و بزرگتر از خودشان که حتی فرزندی هم دارند، رایجتر شده است. یکی از دلایل این انتخاب با تجربه بودن این خانمها در اداره زندگی است اما قطعا دلایل دیگری هم دارد و به همین علت است که این روزها بسیاری از کارشناسان به ریشهیابی این مسئله میپردازند.
در بین اطرافیانتان هم که دقت کنید چنین ازدواجهایی را یا دیدهاید یا بیش از گذشته در مورد آن شنیدهاید. در ادامه دلایل گرایش به این ازدواجها را بررسی میکنيد.
یکی از دلایلی که یک مرد مجرد جذب خانمی مطلقه میشود، این است که بهتر از یک خانم جوان توانایی لازم برای مدیریت یک زندگی را دارد و باتجربهتر است. اکثر افراد عموما بدون اطلاعات و منطق و تنها براساس احساسشان پیشقدم میشوند و تصمیمگیری میکنند؛ حتی اگر آن خانم بچه هم داشته باشد، میگویند مثل بچه خودم بزرگش میکنم!
جذایيت بيشتر زنان مطلقه و بيوه مسلما زنهای مطلقهای که رفتار جذابتری دارند، شانس بیشتری برای انتخاب شدن از جانب پسرهای مجرد دارند. زنهایی که به دلیل تجربه زناشویی قبلی میدانند چطور باید با مردان معاشرت کنند؛ چیزی که قطعا یک دختر جوان تجربه کمتری در این زمینه دارد. به همین دلیل است که خانمها عموما در ازدواج دوم موفقتر هستند. زن مطلقه به دلیل تجربه و پختگی بهتر میتواند یک مرد جوان را در زندگی نگه دارد. پسرها هم با کوچکترین اشارهای از یک خانمی که اتفاقا میتواند ایفاگر نقش مادر هم باشد، دلخوش میکنند.
به زندگي واقعي نزديكتر مورد تاثیرگذار بعدی در این انتخابها توجه به دیدگاه اقتصادی است چون خانمهای بیوه عموما ثروت دارند و در برگزاری مراسم عروسی کمتوقع هستند. به همین خاطر این مسئله نقش مهمی در انتخاب این زن ها توسط پسرهای مجرد دارد. داشتن مجموعهای از این تسهیلات برای هر پسر جوانی یک آرزوی دستنیافتنی است. زمانی که این آرزو توسط خانم مطلقهای که خانه، ماشین و ثروت دارد تامین میشود، برای آنها گزینه مناسبی محسوب میشود.
حس ابراز وجود در میان مردان گاهی پسرها تصمیم به انجام کاری میگیرند که تا به حال کسی در خانواده آن را انجام نداده است؛ مثلا با خانمی که 10 سال از خودشان بزرگتر است ازدواج میکنند تا سر زبانها بیفتند. این مردها از اینکه همه با آنها مخالفت کنند و در نهایت با قدرتنمایی پیروز میدان شوند، لذت میبرند. در این پسرها، فشار مضاعف خانواده و علاقهمند شدن به خانم مطلقه منجر به ازدواج میشود.
سیاستهای بالغانه یک زن برای نگه داشتن زندگی زنان بیوه برای شوهر جوان درك و تفاهم بیشتری در نظر میگیرند که دختر جوان این کار را نمیکند. مردها دوست دارند آزاد باشند و زنهای مطلقه عموما این امکان را به آنها میدهند. گاهی حتی حمایت فهيمانه دارند و برای مردها تصمیم میگیرند. این میزان توجه بین یک خانم بیوه و یک مرد جوان بیشتر پیش میآید. این توجهها به صورت غیرمستقیم و مادرانه است. خیلی از مردها برای زنهای مطلقه بیشتر خرج میکنند. آمارها نشان میدهد میزان مجادلات و چالش در بین یک خانم مطلقه و یک مرد جوان کمتر از یک زوج جوان است. در زوجهایی که هر دو جوان هستند، درگیری بیشتر است. اتفاقا در بین خانمهای مطلقه و پسران جوان، خانم نقش بیشتری در مدیریت زندگی دارد اما کاملا سیاستمدارانه!
احساس مفيد بودن ازدواج نه گرفتاري بودن دخترهای جوان بیشتر به همسرانشان میگویند چرا به این خانم نگاه کردی؟ چرا وقتت را صرف من نمیکنی؟ و... اما با اینکه یک خانم مطلقه هم چنین چیزهایی در ذهن دارد اما کمتر به زبان میآورد چون همسر اولش را از دست داده است. این زنها کمتر میگویند این کار را بکن و آن کار را نکن. درواقع کمتر دستور میدهند و بیشتر رعايت كرامت مرد را می نمایند و چون نمیخواهند تجربه تلخ قبلی دوباره تکرار شود، كمتر بي توجهي مي كنند . این زندگی عموما آرام است که پسرهای امروزی خیلی دنبالش هستند... .
نکته نسل قبل آرامتر رشد کرد و این همه فشار در خانوادهها وجود نداشت ولی مادران این دوره و زمانه به نسبت قبل مهربانتر و حامیتر هستند. شاید این مسئله به دلیل توجه بیشتر و تعداد کمتر بچههاست اما موارد دیگری هم به آنها اضافه شده؛ مثل امر و نهی بیشتر به بچهها و... اتفاقا آزاد گذاشتن آنها و کاستن از فشار کاذب در مقاطعی نتیجه بهتری هم میدهد.
هر خانم مطلقهای قطعا حق انتخاب و ازدواج دارد و خوب است كه از فرصت ازدواج با جوانها نيز استفاده كند هر چند با فردی مثل خودش يا مسن تر هم مي تواند ازدواج کند. در تجربه عملي ثابت شده است كه هرجه فاصله سني بين زوجين بيشتر باشد تفاهم و وفاق و شيرنني بين زوجين بيشتر است البته ممكن است از نظر بعضي خانمها هم جالب نیست که با مردی که تفاوت سن و سال داشته باشد مراوده عاشقانه و ازدواج داشته باشند. اما سنت نبوي و تجربه عملي تاريخي بر خلاف اين ذائقه و يا جو رايج برخي جوامع است
سن و تجربه دو بحث مجزا سن، نقش تجربه را بازی نمیکند. یک دختر 25 ساله با یک خانم مطلقه 25 ساله بسیار متفاوت هستند. نحوه نگهداری زندگی توسط زنی که تجربه قبلی دارد با یک دختر مجرد متفاوت است. همچنین ارتباط جنسی به طور معمول با زنی که قبلا تجربه داشته بهتر و لذت بیشتری دارد چون در بین روابط جنسی و عواطف، روابط جنسی نقش مهمتری را ایفا میکند.
براى بدست آودن زندگي و استمرارش بايد تلاش كرد حتى اگر دختر و زن باشي در نظامهاى قديم خانوادكي؛ جون مرد عنوانش بيشتر بود، توجه رسمي مسؤوليتهاى تشكيل زندكي خانوادكي و نيز حفظ و استمرار آن عمدتا با مرد بود، هرجند زن هم از بدو ورود با تمام وجود تلاش و فداكاري داشت، اما مسؤوليتهاي بيشتري با مرد بود، از نظر تامين زندكي و بالطبع مديريتش هم بيشتر بود، و تبعيت از مرد هم اصل بود.
در دهه هاى اخير و شيوع غربزدكي، به اسم تساوي؛ موضوع تبعيت از شوهر و رضايت آن كمرنك شد، ضمن اينكه امور سنتي شرق و اسلامي (كه در غرب نه تنها مرسوم نبوده بلكه معقول نبوده و نيست) مثل مهريه و شيربها و نفقه ووو بجاي خودش باقي ماند بلكه بر ان افزوده نيز شد بحدي زن به تعداد افراد خاندان و فاميلش سكه دريافت مي كند، و بجز تامين بودن كذران ضروريات در زندكي شوهر (كه همين فقط واجب شرعي اوست) حقوق ماهيانه به اسم نفقه هم ملزم شد، بحدي كه ناتواني در اداي اين موارد غير معقول؛ منجر به اختصاص بخشي از زندانهاى كشور به اين نوع شوهران كرديد.
از آنطرف وظايف داخل خانه از تولد فرزندان هرساله يا دوسال يكبار و بجه داري و انجام امور خانه وووو هزار كار ديكر كه زنان به عهده داشتند؛ يا منسوخ كرديد و يا كمرنك و ناجيز شد،.
و ازدواج تبديل شد به اينكه دختري بنشيند خانه بدرش و همنيطور توقع بيافزايد تا كسي برسد و هزاران سكه و مليونها تومان هزينه كند و او را ببرد خانه شوهر (كه قبل ورورد به اسم زن شده است) اما نه ديكر خانه داري نه شوهرداري نه بجه داري ووو نه اطاعت نه رضايت ووو هيجكدام به عهده زن نبود يا ناجيز شده بود و روابط فيما بين هم فقط براساس توقع زن و تامين يكسويه شوهر تنظيم شده ....
اين فضا سبب كريز بسياري از مردان از ازدواج با جنين زنان يا در جنين فضاهايي كرديده و امار تجرد بسران و بي شوهر ماندن دختران بالا رفت. طبيعي است دختري كه در جو غلط انداز اين جنيني تربيت شده مثل شخصي است كه يكسره رفته سر سفراماده نشسته، اين شخص در زندكي اكر نياز و كمبود هم نداشته باشد، هيج تلاشي براى بدست اوردن زندكي يا حفظ آن نمي كند، و جايكاه و حدي نيز براى خودش نشاخته و فقط خودش را طلبكار مي داند ...جون سر عقد كفته است بله (توخالي). از آنظرف مرد مي بيند آن همه هزينه كرده و خودش را قانون ملزم كرده است فقط يك بهانه كير بر بشت خودش سوار كرده؛ طبيعي است كه كريزان باشد، اما زن بيوه و مطلقه اكرجه خودش قبلا در همين جو مغلوط دختران شوهرنكرده بوده، اما تجربه زندكي سابقش (هرجند با هزينه سنكين) به او تعليم كرده كه ان روحيه و توقعات مردود است و متوقع و طلبكار نشستن زندكي براى زن نمي سازد، و تنها با تلاش و فداكاري و ارزش شوهر را دانستن (فراتر از هزينه كردن ) است كه مي تواند زندكي خودش را بدست اورد و سبس نكه دارد، ازين رو رفتار اشتباه شايع دختران شوهرنكرده را كمتر دارد، و به هرقدر كمتر مبتلاست جذابتر مي شود و زندكي دومش شيرينتر و با دوام تر مي كردد. آنجه نوشته شد مربوط به هر مطلقه و هر بيوه نيست، مربوط به آنهايي است كه زندكي مجدد را بدست آورده اند.
صحيح ترين روش تلاش براى ايجاد و حفظ زندگي بيرون از اوصاف جنسيتي (مرد يا زن)، مطلقه يا بيوه، و پسر يا باكره، جوان يا مسن بودن است.