مقتل مفصل: رمز المصيبة : مرحوم آيت الله ده سرخي

مقتل مفصل: رمز المصيبة : مرحوم آيت الله ده سرخي

پستتوسط aelaa.net » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:21 am

مقتل مفصل: رمز المصيبة : مرحوم آيت الله ده سرخي
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

مصائب ومقتل حضرت اباعبدالله الحسين،خاندان،ياران عليهم السلام

پستتوسط aelaa.net » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:22 am

مصائب ومقتل حضرت اباعبدالله الحسين،خاندان،ياران عليهم السلام
viewtopic.php?f=274&t=10030&p=47686#p47686
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

مؤلف رمز المصيبة: مرحوم آيت الله ده سرخي

پستتوسط aelaa.net » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:24 am

تصوير

برگزیده ای از زندگی نامه فقیه اهلبیت(ع)محدث کبیرعلامه حضرت آیت الله موسوی دهسرخی(ره)

ایشان در سال 1307 در روستای دهسرخ از توابع شهرستان مبارکه اصفهان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشودند ودر اوایل کودکی پدرشان را از دست دادند و با مادر خود زندگی میکردند و امورات زندگی را مادرشان از راه چرخ ریسی که در آن زمان معمول بود میگذراندند .
ایشان درسن شانزده سالگی ازدواج کرده اند وتا سن نوزده سالگی مشغول کسب بودند ودر سن نوزده سالگی بود که به درس خواندن علاقه مند شدند ودرس را از الفبای فارسی اغاز نمودند . وسبب علاقه مند شدن ایشان به علوم دینی ان بود که در روستای محل زندگی ایشان روحانی وجود نداشته و همین امر سبب شده که ایشان از انجا عزیمت نموده وبه دنبال علم حرکت کنند ودر ابتدا به اصفهان مدرسه کاسه گران حجره عموزاده شان رفتند. وکتابهای قدیمی مرحوم سید حسن موسوی دهسرخی که اخوی حضرت ایت الله دهسرخی هستند گرفتند و درس رانزد اخوی خود شروع کردند .
ودر زمانی که درس تصریف که یکی از دروس مقدماتی حوزه است را می خواندند خدا به ایشان یک فرزند پسر عنایت کرد ونام ایشان سیدمحمد علی است که در حال حاضر یکی از اساتید حوزه هستند.
در زمان اقامتشان دراصفهان هر دو هفته یکبار به دهسرخ رفته وبه خانواده سر می زدند وعصر جمعه به اصفهان مراجعت می نمودند .
و در این سال (اواخر سال 1365 هجری)مرحوم سید ابولحسن اصفهانی فوت شد واین امر در روحیه ایشان اثر خاصی گذاشت.
درایامی که دروس مقدمات می خواندند مرحوم ایت الله حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب ابادی که از بزرگان علمای اصفهان بودند به مرحوم اخوی ایشان فرموده بودند چرا اخوی عمامه ندارند وایشان در جواب گفتند که پول تهیه عمامه را ندارم وبه مرحوم اخوی فرمودند:عمامه تهیه کنید پولش با من. اخوی ایشان هم عمامه خریدند ومرحوم ایت الله حاج سید محمد باقرابطحی سدهی(ره)که در اصفهان معروف بودند و ریاست مدرسه کاسه گران اصفهان را داشتند وشبها درمسجد جامع اصفهان نمازمیخاندند دعوت کردند امدند وعمامه برسر ایشان گذاشتند .
سپس بعد از اتمام جامع المقدمات و سیوطی به شهر مقدس قم مراجعت نمودند وسه ماه با سختی فراوان به حدی که هر دو شب یکبار غذا می خوردند درقم بودند ودر این هنگام بود که به فکر رفتن به نجف افتادند . وبا شوهر خواهر خودکه مرحوم حاج میرزا اقا افلاطون یزدی که چندین سال ساکن نجف بودند مشورت کرده ومقدار صد تومان پول هم قرض کردند وبا ایشان عازم نجف شدند .
و در ابتدا به همراه حاج سید محمد حسینی هرندی نزد وکیل مرحوم بروجردی رفتند وبا کمک ایشان روزی سه قرص نان برایشان تهیه شد و همچنین نزدحاج شیخ احمد زاهداصفهانی رفتند ونزد ایشان شرح نظام راخواندند .
سپس بعد از گذشت نه ماه تابستان به ایران مراجعت کردند تا به خانواده سر بزنند که در همین سفر تصمیم گرفتند به هرنحوی هست خانواده را به نجف ببرند .
سه ماه در ایران بودند وبعد در اواخر تابستان تصمیم گرفتند به نجف برگردند هرچه داشتند از جهیزیه عیال وغیره به حراج گذاشتند وکرایه تاقم راتهیه کرده و به قم امدند واین درماه ذیقعده سال 1369 هجری قمری بود وسپس با قرض و نماز و روزه استیجاری پول کرایه جور شد و با خانواده به سمت نجف عزیمت نمودند .

خلاصه باچهار نفر که ایشان و مادر وخانوادشان بودند وارد نجف شدند ودوسال در یک اتاق اجاره ای زندگی کردند وپس از ان یک منزل سی وشش متری اجاره کردند ودر این منزل بودند تا انزمان که ایشان را از عراق بیرون کردند .
وپس از آن به شهر مقدس قم مهاجرت کردنند ودر نزدیکی حرم کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(س) در منزلی قدیمی ساکن شدند و چهل واندی سال زندگی عارفانه و زاهدانه خود را که همراه با تدریس وتحقیق وتالیف کتب ارزنده دینی بود ادامه دادند و منزل ایشان محل رفت وآمد دوستان و طلاب و روحانیون بود و در محضر ایشان کسب معارف می کردند .
و همچنین در اثر آن گرسنگی که ایشان قبل از مراجعت به نجف در قم تحمل کرده بودند با حضرت معصومه (س) عهد می کنند که درب منزل را به روی فقرا و مساکین باز بگذارند که اگر مسافری به قم آمد یا از طلبه ها کسی آمد گرسنه نماند و تا چهل سال سفره اطعام ایشان صبح و ظهر و شام به روی مردم گشوده و درب منزل باز بود .
اساتید ایشان در دروس سطوح حوزه عبارتند از : مدرس افغانی حاج شیخ محمد باقر ناصری حاج سید عباس مهری حاج شیخ غلامرضا باقری حاج شیخ محمد علی سرابی حاج سید اسدالله مدنی حاج شیخ صدرا بادکوبی حاج شیخ مجتبی لنکرانی و ایت الله فانی .
وهمچنین اساتید در درس خارج فقه : ایت الله فانی حاج اقا رضا همدانی ایت الله حاج میرزا حسن یزدی باعثی ایت الله خویی (ره) ایت الله سید محسن حکیم(ره) ایت الله سید عبدالهادی شیرازی.
ودر درس خارج اصول : ایت الله خویی (ره) که پانزه سال بوده است.
ودر علم کلام نیز مرحوم فاضل قائنی(ره) از اساتید ایشان در نجف اشرف میباشند .

تاليفات:

1. سراج المبتدئین
که در سه نوبت به چاپ رسیده است.

2. هدایه الطالبین
این کتاب ترجمه وشرح آداب المتعلمین مرحوم خواجه طوسی(ره) به اضافه یکصدوسی حدیث مقتبس از اصول کافی و خصال صدوق و وسائل الشیعه که مشتمل است بر وظائف طلاب دینی میباشد وتا کنون چهار مرتبه به چاپ رسیده است .

3. مفاتیح الصحه
این کتاب مشتمل بر چهار باب است که باب اول آن در ترجمه اخبار طب النبی (ص) است وباب دوم آن درپاره ای از اخبار طب الائمه است و باب سوم در بعض جملات طب الرضا(ع) است وباب چهارم از این کتاب در بیان اطعمه و اشربه است .این کتاب که درسال 1378هجری قمری به زیور طبع آراسته سده است تاکنون چهارده مرتبه به چاپ رسیده است .

4. رمز الصحه
این کتاب به زبان عربی نوشته شده است واین کتاب مشتمل بر احادیث وارده درباب طب و اطعمه واشربه از زبان پیامبر(ص) واهلبیت علیهم السلام میباشد.که مولف شریف آنها را جمع آوری و مرتب کرده وبه همراه اقوال بعضی از علما در این کتاب گرده هم آورده است .و تا کنون در ایران وعراق و لبنان در دفعات متعدد به چاپ رسیده است.

۵.الجمان الحسان
این کتاب شریف راجع به آیات قران است درواقع در این کتاب مولف تمامی آیات قران را که در باره احکام است جمع آوری کرده است
و به اعتبار عنوان مشتمل برسیصد و چهل وهشت آیه و به اعتبارمعنون چهارصدو شصت وهفت آیه شریفه دارد .
وابتدای این کتاب شریف شروع میشود با کتاب الطهاره ودر انتها ختم میشود با کتاب القضا والشهادت . این کتاب شریف تاکنون سه مرتبه به چاپ رسیده است
 
6. ثواب اعمال حج
درباب اعمال حج و عمره و ذکر ثواب آنها است و دو مرتبه چاپ شده است .

7. منتخب مناسک
که مطابق فتوای هشت تن از مراجع تقلید است ودو مرتبه چاپ شده است .

8. ایضاح الطریقه
این کتاب در بیان جمیع مصنفین وموئلفین از شیعه وسنی در تلخیص کشف الضنون و ذیله و الذریعه میباشد و درسه جلد به چاپ رسیده است.

9. مفتاح الکتب الاربعه
این کتاب ارزشمند وبی نظیر مشتمل بر جمیع روایات کتب اربعه شیعه میباشد که به ترتیب حروف الفبا به نظم در آورده شده است . برای پیدا کردن یک حدیث پنج راه وجود دارد که عبارتند از:کلمه اول حدیث و کلمه دوم حدیث و کلمه سوم حدیث وموضوع حدیث وهمچنین آخرین راوی حدیث که با وجود یکی از این موارد به راحتی می توان در زمان اندکی حدیث مورد نظر را پیدا کرد .این کتاب شریف در نجف اشرف به زیور طبع آراسته شده است و حاصل سالها زحمت شبانه روزی مولف بوده است بنده خودم بارها از ایشان شنیدم که می فرمودند :سی سال روی این کتاب کار کردم به طوری که در شبانه روز فقط چهار ساعت استراحت میکردم . حضرت آیت الله العظمی خویی (ره) در مقام این کتاب شریف فرموده اند: تا به حال کسی در این روش بر ایشان پیشی نگرفته است و آرزو داشتم یکی از طلاب حوزه این کار را انجام دهد و چشم من از تالیف این کتاب روشن شده است . این کتاب شریف بیست وسه مجلد میباشد و تا کنون در دو نوبت به چاپ رسیده است .

10. فهرست بحار الانوار
که هم برای چاپ قدیم آن میباشد وهم برای چاپ جدید بحار الانوار است .

11. یاتی علی الناس زمان
این کتاب گرانبها در بیان احوالات آخر الزمان میباشد و موئلف شریف جمیع روایاتی که مربوط به آخر الزمان است را جمع آوری و دسته بندی کرده است و به ترتیب حروف الفبا در آورده است به نحوی که هر موضوعی که راجع به آخر الزمان وظهور حضرت مهدی (عج) می باشد با مراجعه به این کتاب به راحتی قابل دسترسی میباشد به این گونه که اگر مثلا مطلبی راجع به سفیانی خواسته باشی به سین مراجعه می کنی واگر از دجال بخواهی بدانی به دال مراجعه میکنی و این کتاب به زبان فارسی در دوجلد ودر سه مرحله به چاپ رسیده است.
 
12. رمز المصیبه
Image
این کتاب یکی از کامل ترین وجامع ترین مقاتل است که تا کنون نوشته شده است وبه همین دلیل مورد استقبال بسیاری از ومنبری ها ومداحان ودوستداران اباعبدلله الحسین(ع)در سراسر جهان شده است.
این کتاب نفیس شامل تمامی خطبه های حضرت و منازلی که حضرت درمسیر مدینه تا کربلا واهلبیت امام از کربلا تا کوفه وشامات درآن اقامت کرده اند واتفاقاتی که درهر منزل رخ داده است رابیان میکند وهمچنین اسامی اصحاب ویاران سیدالشهدا(ع)رابه نقل های فراوانی که وجود دارد تا 210نفربیان کرده است.
جلد اول کتاب شریف شامل ثواب گریه برامام حسین (ع)وگریه کردن جمیع مخلوقات و انبیا الهی وملائکه وجنیان بر حضرت سید اشهدا(ع) ودر ثواب زیارت کربلا در مواقع مختلف ونیت های گوناگون وآداب زیارت حضرت و همچنین حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا تاشب عاشورا و جریانات شب عاشورا را به نحو دقیق وبا سند ولحظه به لحظه روایت میکند.
جلد دوم کتاب شریف شامل وقایع روز عاشورا از صبح تا غروب رابه طور کامل دقیق وبا همه جزئیات ومسند میباشد وهمچنین عدد اصحاب اباعبدالله الحسین علیه السلام ولشکریان ابن زیاد لعنت الله علیه را با تمام اقوال موجود بیان کرده است.وهمچنین در این جلد از کتاب رمز المصیبه نحوه وزمان شهادت اصحاب ورجز هایی که توسط انها در میدان جنگ خوانده می شد را همراه با معانی انها آمده است وبعد از اینها احوالات جوانان بنی هاشم که روز عاشورا شهید شدند و وداع جانسوز حضرت سید الشهدا(ع) با اهلبیت خود را بیان کردند ونحوه شهادت آنحضرت وقضایای بعد از شهادت امام حسین(ع) بیان شده است.
جلد سوم این کتاب شریف شامل حوادث واتفاقات بعد از روز عاشورا واسیری زنان واطفال حضرت امام حسین (ع) و حرکت اسرا از کربلا تا به کوفه وشام ومصیبت هایی که در کوفه وشامات به اهلبیت رسول خدا(ص) واردشد وخطبه حضرت زینب (س) وامام زین العابدین(ع) به تفصیل وبا ذکر جزئیات کامل بیان شده است.
این کتاب شریف در سال 1412هجری قمری به زیور طبع آراسته شده است ودرسه جلد به چاپ رسیده است .همچنین این کتاب تاکنون در سه نوبت چاپ شده و در اختیار علا قه مندان قرار گرفته است.

13. رمز الجلی
این کتاب در باب طب میباشد وروایاتی که در زمینه طب از امیرالمومنین (ع) بیان شده است را در این کتاب جمع آوری نموده است .

14. النسا فی اخبار الفریقین
این کتاب مربوط به زنان در آخر الزمان میباشد و تمامی احادیث وارده را که مربوط به زنان است در این کتاب گردآوری شده است واین کتاب به زبان عربی به زیور طبع آراسته گردیده است.

15. معجم الملاحم و الفتن
این کتاب که به زبان عربی میباشد جمع روایات مربوط به آخر الزمان را به ترتیب حروف الفبا گرد آوری کرده است ودر چهار جلد در دو نوبت تا کنون به چاپ رسیده است .

16. النسا فی الاسلام (زن از دیدگاه روایات اسلامی )
از ویژگیهای این کتاب این است که تمامی احادیث وارده را که مربوط به زنان است در این کتاب گرد آوری شده است واستفاده از این کتاب بسیار راحت است همچنین یکی دیگر از ویژگی های بارز این کتاب آنست که هم متن عربی حدیث با ذکر منبع آورده شده است و هم ترجمه آن به زبان فارسی در ذیل حدیث شریف ذکر شده است .این موضوع باعث شده است که تا به حال طرفداران بسیاری داشته باشد واین کتاب تا کنون در سراسر ایران و برخی از کشورهای دیگر توزیع شده است .

17. کشکول موسوی دهسرخی
این کتاب شریف که دوجلد میباشد تاکنون دوبار به چاپ رسیده است که البته در چاپ دوم هردوجلد درهم ادغام گشته ودریک جلد وزیری در سال۱۳۸۴ به چاپ رسیده است.
کشکول ظرفی را گویند که به شکل کشتی میباشد ومعنای ترکیبی آن به کشیدن به دوش است.
مولف در جلد اول این کتاب مطالبی جالب وخواندنی رابیان کرده که سرفصل بعضی از این مطالب چنین است: وجه تسمیه شهرهای ایران، خدمت به زن چه ثوابی دارد، فرعون از کجاست؟ چه چیزی را خدا ندارد؟ طرز ساختن شراب حلال، فرج امام زمان چه وقت است؟ کدام پیغمبر خونش سفید بود؟ روز ازدواج ادم وحوا، نصایح کلی و...، وسپس درباب طب وعلاج بعضی امراض مثل سردرد ودر ادامه جملاتی از امیر المومنین(ع) ووصایای حضرت به امام حسن (ع) وهمچنین موعظه هایی از امامان معصوم علیهم السلام ودرادامه چند شعر زیبا که یکی از این اشعا در رابطه با اسکناس میباشد و جلداول 351 صفحه است.
در جلد دوم ابتدا احوالات مولف داستانهای زیبا وشیرین وعبرت انگیز بسیاری که در طول زندگی ایشان اتفاق افتاده است باقلم شیوای ایشان بیان شده است.، درادامه ایشان به سولاتی که مردم واطرافیان ایشان در رابطه با زندگی ایشان داشتند پاسخ داده اند.
وسپس حکایت هایی از علما بیان فرموده اند . در این جلد از کتاب کشکول نیز مولف شریف مطالبی جالب وخاندنی بیان فرموده اند واشعار زیبایی درابواب مختلف بیان کرده است .

آن عالم جلیل القدر پس از عمری تلاش و کوشش بی وقفه در راه احیاء فرهنگ اهلبیت عصمت وطهارت علیهم السلام سرانجام در سحر گاه روز یکشنبه نهم ربیع الاول سال1432 هجری قمری در سن 86 سالگی دعوت حق را لبیک گفته و به جوار رحمت الهی شتافت ودر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در صحن عتیق به خاک سپرده شد .

تصاوير آن مرحوم
http://varesoon.ir/pictures-of-shiite-c ... &catid=436
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

شناسنامه و مقدمه کتاب رمز المصیبة

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:34 am

********** صفحه 1 **********
(کتاب):(رمز المصیبة)(فی مقتل من قال أنا قتیل العبرة)

تألیف

محمود بن سید مهدی موسوی ده سرخی الاصفهانی

رجب المرجب 1412هجری

حق چاپ مخصوص مؤلف است

********** صفحه 2 **********

شناسنامه کتاب

کتاب: رمز المصیبة

مؤلف: سید محمود موسوی دهسرخی

ناشر: مولف

چاپخانه: چاپ سید الشهداء – قم

تیراژ: 1000 نسخه

نوبت چاپ: اول

تاریخ چاپ: 1412 هـ. ق – 1370 ش

********** صفحه 3 **********

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله آل محمد و آله الطیبین الطاهرین و اللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین.

و بعد چنین گوید این حقیر فقیر،بی بضاعت محمود بن السید مهدی موسوی ده سرخی اصفهانی.که در این اوقات که سنه1412هجریست شصت و هفت سال از عمر گذشته و هیچ خاکی بر سر نکرده،و توشۀای برای رفتن بسفر آخرت مهیا نکرده،نه درسی خوانده تا در زمره علماء باشد،و نه منبری رفته تا در فرقه وعاظ درآید،و نه گریۀای کرده تا در جمع بکائین بشمار آید.هر چه فکر کردم،فکرم بجائی نرسید،یک وقت یادم آمد تقریباً چهل سال قبل مرحوم محقق خراسانی واعظ معروف آن زمان در نجف اشرف در مسجد بالا سر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از نماز مغرب و عشاء مرحوم آیة الله السید جمال الدین گلپایگانی منبر میرفت و قصه سوره یوسف را میفرمود:در ضمن تفسیر بقصه آن پیر زنی رسید که کلافی از نخ خام در دست داشت آورد که یوسف را بخرد،باو گفتند ای بیچاره،خزینه دولتی آورده اند برای خریدن یوسف.گفت میدانم ولی میخواهم اسمم در زمره خریداران یوسف برده شود،بفکرم افتاد که انسان نباید همتش از آن پیره زن کمتر باشد.

یا مثال دیگر:گربه مسکین سر سفره حاضر میشود چند مرتبه صدا بمعو

********** صفحه 4 **********

معو بلند میکند،هر چند آن گربه منفور صاحب خانه باشد،وقتی اصرار کرد یک دو لفمه بنزد آن میاندازد.

حقیر دیدم سفره امام حسین علیه السلام و روحی لمقدم غلامه الترکی فداه در تمام عالم مسلمان و غیر مسلمان گسترده و پهن است،و همه از آن سفره بهره مند هستند،منهم گربه سر سفره حسینی میشوم معو معو معو...میکنم خیلی بعید است که یک لقمه نزد این گربه پیر،بی دندان نیاندازند.لذا این کتاب را که بنام(رمز المصیبة فی مقتل من قال انا قتیل العبرة)جمع آوری کردم،امیدوارم از فضل و کرمش رد نفرماید(بحق محمد و آله المیامین).
(مقدمه)

دو سئوال در این مقام شده یکی آنکه چرا حضرت امام حسین علیه السلام از مدینه و بعد از مدینه از مکه معظمه با اهل و عیالش بیرون آمد؟

دوم چرا خداوند ولی و دوست خود را از کشته شدن و ظلم و ستم نجاة نداد؟.وایشان را ببدترین کفار مبتلا نمود؟.

مرحوم دربندی در اسرار الشهادة ص26از مرحوم مجلسی در ایراد اول چنین نقل کند.

که اخبار بسیاری دلالت دارد[1] بر اینکه هر یک از ائمه علیه السلام مأموریت خاصی داشتند،که در کتب و صحف آسمان که بر رسول خدا وارد شده نوشته بوده،پس ایشان عمل بآن میکردند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1]. مؤلف گوید من جمله از آن اخبار در کافی ج1ص279حدیث اول معاذ ابن کثیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که وصیت نامۀ از آسمان بر حضرت




[1]

********** صفحه 5 **********

********** صفحه 6 **********

سزاوار نیست که احکام متعلقه بایشان را ما قیاس بأحکام خودمان بنمائیم.[2]

و بعد از اطلاع بر حالات پیغمبران گذشته،و اینکه اکثر ایشان مبعوث و فرستاده

********** صفحه 7 **********

میشدند برهزاران نفر از کفار،و خدایان ایشان را سب و لعن میکردند و ایشان را دعوت بدین خود مینمودند.

و هیچ باکی هم از کشته شدن و حبس رفتن و آزار و أذیت کشیدن نداشتند.و سزاوار نیست که اعتراضی بأئمه دین در امثال اینطور امور بشود.

با اینکه بعد از ثابت بودن عصمت ایشان با براهین و نصوص متواتره جای اعتراضی نیست،بلکه واجب است تسلیم ایشان باشیم در هر کاریکه از ایشان صادر میشود.

علاوه بر اینکه اگر تأمل کنی میدانی که حسین علیه السلام چگونه جان خود را فدای دین جدش نمود.و ارکان دولت بنی أمیه متزلزل نشد مگر بعد از شهادت او،و بر مردم کفر و گمراهی ایشان ظاهر نشد مگر بعد از شهادت او،و اگر با ایشان مدارا میکرد سلطنت ایشان قوی تر میشد،آنوقت امر بر مردم مشتبه مشد،و آثار دین بکلی از بین میرفت.

با اینکه حضرت از مدینه از ترس کشته شدن فرار کرد بمکه،و وقتی فهمید در مکه هم قصد کشتن او را دارند حج را مبدل بعمره کرد و از مکه خارج شد.

و در بعض کتب معتبره دیدم که یزید عمرو بن سعید بن عاص را امیر حاج قرار داد،و لشکر عظیمی با او فرستاد و أمر کرد که حسین علیه السلام را مخفیانه بگیرد و اگر نشد او را غفلتاً بکشد.

پس از آن سی نفر از شیاطین بنی امیه را مخفیانه فرستاد و امر کرد حسین علیه السلام را بکشند در هر حالیکه ممکن باشد.

لذا حضرت وقتی فهمید حج را مبدل بعمره نمود.

و باسناد معتبره روایت شده که چون محمد بن حنفیه منع کرد حضرت را که طرف کوفه رود حضرت فرمود ای برادر بخدا قسم اگر در سوراخ حیوانات

********** صفحه 8 **********

زمین بروم مرا از آنجا خارج کنند و بکشند،الخ.

اما جواب از سئوال دوم که چرا خداوند ظلم و کشته شدن را از ائمه دور نساخت و چرا ایشان را مبتلا گردانید.

مرحوم مجلسی در بحار ج44ص273از محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی روایت کند که گفت نزد شیخ أبی القاسم حسین بن روح[3] قدس الله روحه با جماعتی بودم که من جمله ایشان علی بن عیسی قصری بود که مردی بر پا ایستاد و عرض کرد سئوالی دارم فرمود سئوال کن آنچه را میخواهی.

عرض کرد خبر ده مرا از حسین بن علی علیه السلام آیا او ولی و دوست خدا بود یا خیر؟فرمود بلی،عرض کرد خبر ده مرا آیا کشنده او دشمن خدا بود یا خیر؟فرمود بلی.

آن مرد عرض کرد آیا جایز است خداوند دشمنش را بر دوستش مسلط کند؟

پس جناب ابوالقاسم(حسین بن روح)قدس الله روحه فرمود بفهم آنچه را بتو می گویم خداوند عزوجل با مردم خطاب نمیکند علناً و با ایشان سخن نگوید،ولی پیغمبرانی از جنس خود بشر برای ایشان میفرستد.

و اگر از غیر ایشان(ملکی یا جنی)میفرستاد بشر زیر بار نمیرفت و از ایشان نفرت میکردند،ولی چون از جنس و صنف خود بشر پیغمبر آمد و مثل ایشان خوراک میخوردند ودر بازار راه میرفتند گفتند شما مثل ما میباشید(اگر راست می گوئید از طرف خدا آمده اید)از شما قبول نمیکنیم مگر وقتی که چیزی بیاورید و معجزۀای نشان دهید که ما عاجز از آوردن آن باشیم آنوقت

********** صفحه 9 **********

بدانیم که شما مخصوص هستید نه ما،پس خداوند با ایشان معجزاتی قرار داد که دیگران از آن عاجز ماندند.

بعضی را با طوفان فرستاد بعد از آنکه قوم خود را ترسانید و عذری برای ایشان نگذاشت پس هر کس طغیان کرد و زیر بار نرفت غرق نمود(مثل حضرت نوح علیه السلام .

و بعضی را در آتش انداختند و خداوند آن را سرد و سلامت قرار داد،(مثل ابراهیم علیه السلام .

و بعضی از سنگ سخت شتری در آورد و در پستانش شیر جاری ساخت (مثل حضرت صالح علیه السلام .

و بعضی دریا را شکافت و از سنگ آب چشمه ها جاری ساخت و عصائی باو داده شد که هر چه ساحران درست کرده بودند آنها را بلعید(مثل حضرت موسی علیه السلام .

و بعضی کور مادر زاد و پیسی را شفا داد و مردگان را باذن خدا زنده گردانید و ایشان را از آینده خبر میداد که چه میخورید و چه چیز را ذخیره میکنید،(مثل حضرت عیسی علیه السلام .

و بعضی را ماه را برای او دونیم کرد و با حیوانات سخن گفت مثل شبر و گرگ و غیر آنها،(مثل پیغمبر آخر الزمان محمد بن عبدالله ص).

پس چون اینطور معجزات را آوردند و مردم عاجز شدند از آوردن مثل آن آنوقت خداوند از جهت لطفی که ببندگانش داشت و حکمتش اقتضاء میکرد و مقدر فرموده پیغمبرانش را با این معجزات گاهی غالب و گاهی مغلوب و گاهی قاهر و گاهی مقهور قرار میداد.

و اگر میخواست همیشه ایشان غالب و قاهر باشند مردم خیال میکردند

********** صفحه 10 **********

ایشان خدا هستند،و دانسته نمیشود که ایشان صابر بر بلاء و امتحان هستند.

لذا خداوند احوال ایشان را مثل سائر مردم قرار داد که در اوقات گرفتاری صابر و در اوقات عافیت شاکر باشند،و در جمیع حالات متواضع و فروتنی کنند نه تکبر و خود نمائی.

و مردم هم بدانند که ایشان خدائی دارند که ایشان را ایجاد نموده و تدبیر کارشان با او است،آنوقت مردم خدا را عبادت کنند و از پیغمبرانش اطاعت نمایند و حجت خدا همیشه ثابت باشد برای کسانیکه از حد تجاوز میکنند و ایشان را خدا میدانند و یا عناد و مخالفت میکنند و یا معصیت و انکار میکنند آنچه از طرف خدا آمده بواسطه پیغمبرانش.

و دیگر آنکه هر کس هلاک شد از روی بینایش باشد و هر کس زنده دل شد از روی دلیل باشد.

محمد بن ابراهیم بن اسحاق می گوید فردا بنزد شیخ ابی القاسم حسین بن روح رفتم و پیش خود گفتم آیا آنچه را روز گذشته فرمود بما از پیش خود فرمود؟

پس جناب حسین بن روح ابتداء فرمود ای محمد بن ابراهیم اگر از آسمان پرتاب شوم و پرندگان مرا بخورند یا باد تندی مرا بجای دوری بیندازد برای من بهتر است از اینکه در دین خدا از پیش خود چیزی بگویم بلکه آنچه را گفتم از حضرت حجت علیه السلام شنیده بودم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1]. محمد ص نازل شد در حالیکه نوشته شده بود و هیچ نوشته ای بر حضرت نازل نمیشود که مهر شده باشد،مگر این وصیت نامه.

پس جبرئیل عرض کرد ای محمد این وصیت شما است در أمتت نزد أهل بیتت.

حضرت فرمود کدام اهل بیتم ای جبرئیل؟عرض کرد نجیب خدا از ایشان(یعنی أمیرالمؤمنین ع)و ذریه اش تا علم نبوت را از تو بارث ببرند چنانچه بارث گذاشت ابراهیم ع.ومیراثش مال علی و ذریۀ تو از صلب او است.

فرمود:و بر آن وصیت نامه مهرهائی زده شده بود،فرمود:پس علی علیه السلام مهر اولش را باز کرد و آنچه در آن نوشته بود امتثال کرد.

پس از او امام حسن علیه السلام مهر دوم را باز کرد و بر طبق آن عمل نمود،و چون امام حسن وفات نمود.

امام حسین علیه السلام مهر سوم را باز کرد دید نوشته است جنگ کن بکش و کشته بشو،و جماعتی را همراه خود بردار برای شهادت و کشته شدن،و شهادتی هم برای آن جماعت نیست مگر با تو،حضرت هم امتثال امر نمود.

و در وقت شهادتش آن وصیت نامه را بعلی بن الحسین علیه السلام سپرد الخ.

و من جمله در کافی ج1ص280حدیث یک از محمد بن احمد بن عبیدالله(عبدالله)العمری از پدرش از جدش از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود:خداوند عزوجل کتابی بر پیغمبرش نازل کرد قبل از وفاتش و فرمود:ای محمد این وصیت نامه شما است به نجباء از اهلت،عرض کرد نجباء اهلم کیست یا جبرئیل؟عرض کرد علی بن أبی طالب و أولادش،ع،و بر وصیت نامه

[2]. مهرهائی از طلا بود،پس پیغمبر ص دادند بأمیرالمؤمنین ع،یکی از آن مهرها را باز کرد و عمل نمود بآنچه در آن بود.

پس از آن دادند بامام حسن علیه السلام پس مهری را باز کرد و عمل فرمود بآنچه در آن بود.

پس امام حسن دادند بامام حسین علیه السلام و یک مهری را باز کرد دید در آن نوشته است بیرون برو جماعتی برای شهادت و شهادتی نیست ایشان را مگر با شما و بفروش جان خود را بخدای عزوجل پس بجا آورد تا آخر حدیث.

من جمله در ص281از ضریس کناسی از امام باقر علیه السلام روایت کند که حمران خدمت حضرت عرض کرد فدایت شوم چه سبب شد که علی و حسن و حسین علیه السلام خروج کردند و قیام بدین خدا نمودند و رسید بایشان از مصیبتها از دست ظالمان و کفار از کشته شدن و ظفر یافتن بایشان تا اینکه کشته شدند و مغلوب شدند؟.

پس حضرت باقر علیه السلام فرمود:ای حمران خداوند تبارک و تعالی مقدر کرده بر ایشان این بلاها را و حکم کرده بود و امضاء و حتم فرموده بود.پس از آن اجراء نمود.

پس بواسطه علمی که از طرف رسول خدا داشتند علی و حسن و حسین علیه السلام قیام کردند و بواسطه همان علم ساکت شدند آنهائیکه ساکت شدند.

پس خروج هر یک از امامان و سکوت ایشان بأمر خدا بوده نه دلبخواه و اجتهاد.

[3]. حسین بن روح وکیل سوم حضرت امام زمان علیه السلام میباشد و بیش از 21سال سفارت داشت و در سنه 326وفات فرمود.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل اول در ثواب گریه بر حسین مظلوم علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:38 am

********** صفحه 11 **********

(فصل اول در ثواب گریه بر حسین مظلوم علیه السلام )


1)در بحار ج44ص278از علی بن حسن بن فضال از پدرش روایت کند که امام رضا علیه السلام فرمود هر کس یاد کند و گریه کند برای آنچه که بما رسیده در روز قیامت در درجه ما باشد،و کسی که یاد مصیبتهای ما کند و گریه کند و بگریاند روزیکه همه چشمها گریانند چشم او گریان نباشد،و هر کس بنشیند در مجلسی که امر ما را زنده میکنند قلب او نمیرد روزیکه همه قلبها مرده است.

2)و از بکر بن محمد از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود هر کس یاد ما کند یا ما نزد او یادآوری شویم پس مثل پر مگس از چشم او اشک خارج شود خداوند گناهان او را بیامرزد و لو اینکه مثل کف دریا باشد.

3)و از ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرموده آه کشیدن شخص مهموم و غم دیده برای ظلمی که بما شده ثواب تسبیح دارد(سبحان الله گفتن)و حزنش برای ما عبادت است،و کتمان سر ما جهاد در راه خدا است،بعد

********** صفحه 12 **********

حضرت صادق علیه السلام فرمود واجب است این حدیث را با طلا نوشت.

4)و در صفحه279از ابن خارجه از امام صادق علیه السلام روایت کند که گفت ما نزد حضرت بودیم که یادی از حسین بن علی علیه السلام شد،که بر قاتلش لعنت خدا باد پس امام صادق علیه السلام گریه کرد و ما هم گریه کردیم پس سر مبارک بالا کرد و فرمود امام حسین علیه السلام فرمود من کشته گریه هستم مرا مؤمنی یاد نکند جز آنکه گریان شود الخ.

5)و از محمد بن عماره کوفی روایت کند که گفت شنیدم جعفر بن محمد علیه السلام میفرمود هر کس چشمش گریان شود برای خاطر خونیکه از ما ریخته شده یا حقیکه ناقض شده و یا عرضیکه هتک شده یا برای یکی از شیعیان ما خداوند همیشه جای او را در بهشت قرار دهد.

6)و از ابن الربیع بن منذر از پدرش از حضرت امام حسین علیه السلام روایت کند که فرمود هیچ بنده ای نیست که برای خاطر ما چشمش یک قطره اشک بریزد یا گریان شود جز آنکه خداوند جای او را همیشه در بهشت قرار دهد.

7)و در صفحه280از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود هر جزع و گریه مکروه است جز جزع و گریه برای حضرت امام حسین علیه السلام .

8)و از ابی یحیی حذا از بعض اصحاب از امام صادق علیه السلام روایت کند که أمیرالمؤمنین علیه السلام نظر بامام حسین علیه السلام نمود و فرمود ای گریه هر مؤمنی امام حسین علیه السلام فرمود من ای پدر؟فرمود بلی ای فرزندم.

9)و از ابی عماره منشد روایت کند که فرمود یاد آوری حسین بن علی علیه السلام نشد نزد امام صادق علیه السلام در هیچ روزی که او را خندان ببینند تا شب و همیشه میفرمود حسین علیه السلام سبب گریه هر مؤمن است.

********** صفحه 13 **********

10)و از اسماعیل بن جابر از امام صادق علیه السلام روایت کند که امام حسین علیه السلام میفرمود من کشته شده گریه ام.

11)و در صفحه281از محمد بن مسلم روایت کند که امام صادق علیه السلام میفرمود بدرستیکه حسین بن علی علیه السلام نزد پروردگارش نظر میکند بلشگر گاهش و کسانیکه با او شهید شده اند و نظر میکند بزوارش.

و او داناتر است بایشان و اسمها و اسمهای پدرانشان و بدرجات و منزلتی که نزد خدا دارند از یکی از شما نسبت بفرزندش،و او می بیند هر کس را که برای او گریه میکند پس طلب مغفرت میکند برای ایشان و از پدرانش میخواهد که ایشانهم طلب مغفرت کند برای او.

و میفرمود اگر زائر حسین علیه السلام بداند چه مقامی نزد خدا دارند هر اینه خوشحالی ایشان بیشتر از حزن ایشان میبود.

و بدرستیکه زائرش برمیگردد و گناهی برای او باقی نمیماند.

12)و از محمد از امام صادق علیه السلام روایت کند که علی بن الحسین علیه السلام میفرمود:

هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین علیه السلام گریان شود بطوریکه اشک بر صورتش جاری شود خداوند در بهشت غرفهائی آماده میکند که همیشه در آن ساکن باشد.

و هر مؤمنی که گریان شود بطوریکه اشک بر صورتش جاری شود برای أذیتی که از دشمن در دنیا بما رسیده خداوند مهیا کند در بهشت جائی برای او.

و هر مؤمنی که بواسطه ما أذیتی باو رسیده باشد پس چشمانش گریان شود بطوریکه اشک بر صورتش جاری شود بواسطه درد مصیبتیکه أذیت کرده شده خداوند هر بدی را از او برگرداند و روز قیامت از سخط خود و آتش جهنم

********** صفحه 14 **********

ایمنش سازد.

13)و در صفحه282از أزدی از امام صادق علیه السلام روایت کند که حضرت بفضیل فرمود ای فضیل با هم می نشینید و حدیث میکنید؟عرض کرد بلی فدایت شوم،حضرت فرمود بدرستیکه آن مجالس را من دوست میدارم پس زنده کنید أمر ما را ای فضیل،پس خدا رحمت کند کسی را که أمر ما را زنده کند،ای فضیل کسی که یاد ما کند یا ما نزدش یاد شویم پس از چشمش مثل پر مگس اشک خارج شود خداوند گناهان او را بیامرزد و لو اینکه بیش از کف دریا باشد.

14)و از ابی عماره منشد(شعر خوان)روایت کند که حضرت صادق علیه السلام بمن فرمود ای اباعماره چند شعر در امام حسین علیه السلام برای من بخوان گفت خواندم پس حضرت گریه کردند باز خواندم و حضرت گریه کردند پس بخدا قسم من شعر در مرثیه خواندم و حضرت گریه کرد تا وقتی صدای گریه را از داخل خانه شنیدم.

پس حضرت فرمود ای اباعمره کسی که مرثیه حسین بن علی شعر بگوید پس پنجاه نفر را بگریاند بهشت برای اوست.

وکسی که در حسین شعر بگوید پس سی نفر را بگریاند بهشت برای اوست.

و کسی که در حسین شعر بگوید پس بیست نفر را بگریاند بهشت برای اوست.

و کسی که در حسین شعر بگوید و ده نفر را بگریاند بهشت برای اوست.

و کسی که در حسین شعر بگوید پس یک نفر بگریاند بهشت برای اوست.

و کسی که در حسین شعر بگوید و خود را بگریه زند بهشت برای اوست.

********** صفحه 15 **********

15)و از زید شحام روایت نموده که من با جماعتی از اهل کوفه نزد حضرت صادق علیه السلام بودیم که جعفر بن عفان وارد شد حضرت او را اکرام فرمود و نزدیک خود نشانید پس فرمود ای جعفر عرض کرد لبیک خدا مرا فدای تو گرداند حضرت فرمود بمن رسیده که تو در مرثیه حسین علیه السلام شعر می گوئی و نیکو می گوئی عرض کرد:بلی فدایت شوم حضرت فرمود که پس بخوان چون جعفر مرثیه خواند حضرت و حاضرین گریستند و حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد.

پس فرمود بخدا قسم که ملائکه مقربان در اینجا حاضر شدند و مرثیه ترا برای حسین علیه السلام شنیدند و بیشتر از آنچه ما گریستیم گریستند،و بدرستیکه خداوند در همین ساعت بهشت را با تمام نعمتهای آن از برای تو واجب گردانید و گناهان ترا آمرزید.

پس فرمود ای جعفر میخواهی که زیادتر بگویم عرض کرد بلی ای سید من فرمود هر کس در مرثیه حسین علیه السلام شعری بگوید و بگرید و بگریاند البته حقتعالی بهشت را برای او واجب گرداند و او را بیامرزد.

16)و در صفحه283از ابراهیم بن أبی محمود روایت کند که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود بدرستیکه محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در آن جنگ را حرام میدانستند پس خون ما را در آن حلال دانستند و حرمت ما را هتک نمودند،و بجه ها و زنان ما را اسیر کردند و خیمه های ما را آتش زدند،و هر چه در آنها بود غارت کردند،و حرمت رسول الله را نسبت بما رعایت نکردند،بدرستیکه روز حسین علیه السلام چشمان ما را زخم کرد و اشکان ما را جاری ساخت و عزیزان ما را ذلیل کرد و در زمین کب و بلا و گرفتاری و بلا را تا قیامت بما ارث داد،پس برای مثل حسین باید گریه کنند بدرستیکه گریه بر او گناهان بزرگ را



********** صفحه 16 **********

از بین میبرد.

پس از آن فرمود همیشه پدرم ماه محرم که میرسید خندان دیده نمیشد و غم و اندوه بر او غالب میشد تا ده روز می گذشت پس چون روز دهم میشد آن روز روز مصیبت و حزن و گریه اش بود و میفرمود این همان روزیست که حسین علیه السلام در آن کشته شد صلی الله علیه.

17)و در صفحه284از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که امام حسین علیه السلام فرمود من کشته شده گریه هستم و هیچ مؤمنی مرا یاد نکند جز آنکه گریه اش بگیرد.

18)و از فضیل از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود هر کس ما نزد او یاد شویم پس چشمش گریان شود و لو اینکه مثل پر مگس باشد آمرزیده شود گناهانش و لو اینکه مثل کف دریا باشد.

19)و در صفحه285از محمد از امام باقر علیه السلام روایت کند که فرمود هر مؤمنی که گریان شود چشمانش برای کشته شدن حسین علیه السلام بطوریکه اشک بر گونه اش جاری شود مهیا میکند خداوند در بهشت غرفهائی که همیشه در آن ساکن باشد.

20)و از فضیل بن فضاله از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود هر کس ما نزد او یاد آوری شویم پس چشمانش گریان شود حرام میکند خداوند صورتش را بر آتش.

21)و از ریان بن شبیب روایت کند که گفت خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم در اول از روز محرم پس حضرت فرمود:

ای پسر شبیب آیا روزه گرفته ای عرض کردم خیر،پس حضرت فرمود امروز آن روزیست که حضرت زکریا خدای خود را خواند و عرض کرد

********** صفحه 17 **********

(رب هب لی من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء) [1] پس خداوند فرمود برای او و ملائکه را امر فرمود زکریا را ندا کردند و حال آنکه او در محرابش مشغول نماز بود خداوند بشارت میدهد ترا به(یحیی)پس هر کس این روز را روزه بگیرد و دعاء کند خداوند دعای او را اجابت کند چنانچه دعای زکریا را اجابت فرمود.

پس از آن فرمود:

ای پسر شبیب محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و جنگ را در این ماه حرام میدانستند برای حرمت این ماه،پس این امت حرمت این ماه را نگاه نداشتند و حرمت پیغمبر را ندانستند،و در این ماه با ذریه پیغمبر خود جنگیدند و زنان ایشان اسیر نمودند و اموال ایشان را بغارت بردند.

پس خداوند ایشان را هرگز نیامرزد.

ای پسر شبیب اگر گریه میکنی برای چیزی پس گریه کن برای حسین بن علی علیه السلام که او را مانند گوسفند ذبح کردند و او را با هیجده نفر از اهل بیتش شهید کردند که هیچ یک در روی زمین مانند نداشت.

و بدرستبکه گریه کردند برای کشته شدن او آسمانهای هفت گانه و زمینها،و بدرستیکه چهار هزار ملک برای یاری او از آسمان فرود آمدند و چون بزمین رسیدند او شهید شده بود.

پس ایشان پیوسته نزد قبر آنحضرت هستند ژولیدمو،و گرد آلود تا وقتی که حضرت قائم عج ظهور کند و از یاران او خواهند بود،و در وقت جنگ شعار ایشان این کلمه خواهد بود(یالثارات الحسین علیه السلام )یعنی ای کشندگان

********** صفحه 18 **********

حسین علیه السلام .

ای پسر شبیب خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش که چون جدم حسین علیه السلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید.

ای پسر شبیب اگر گریه کنی بر حسین علیه السلام تا آب دیدۀ تو بر روی تو جاری شود حقتعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره ترا بیامرزد خواه کم باشد و خواه زیاد.

ای پسر شبیب اگر خواهی خدا را ملاقات کنی و هیچ گناهی بر تو نباشد پس زیارت کن امام حسین علیه السلام را.

ای پسر شبیب اگر خواهی که در غرفه عالیه بهشت ساکن شوی با رسول الله و ائمه طاهرین علیه السلام پس لعنت کن قاتلان حسین علیه السلام را.

ای پسر شبیب اگر خواهی که مثل ثواب شهدای کربلا را راشته باشی پس هر گاه که مصیبت آن حضرت را یاد کنی بگو(یا لیتنی کنت معکم فأفوز فوزاً عظیما)یعنی ای کاش من بودم با ایشان و رستگاری بزرگی میافتم.

ای پسر شبیب اگر خواهی که در درجات عالیات بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما غمناک باش و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد بر ولایت و محبت ما که اگر مردی سنگی را دوست دارد خداوند او را در قیامت با آن محشور میکند.

22)و در بحار ج44ص286و کامل الزیارات ص105از عبدالله بن غالب روایت کند که چون داخل شدم بر امام صادق علیه السلام انشاد کردم مرثیه امام حسین علیه السلام را پس چون رسیدم باین شعر:

(لیلیة تسقو حسینا بمسقاة الثری غیر التراب)

گریه کننده ای از پشت پرده صیحه زد یا ابتاه.

********** صفحه 19 **********

23)و در بحار ج44ص287و کامل الزیارات ص105از آبی هارون مکفوف(نابینا)روایت کند که داخل شدم بر امام صادق علیه السلام پس بمن فرمود شعر مرثیه بخوان برای من،پس خواندم فرمود:نه آن طور بخوان که نزد خودتان میخوانید و نزد قبرش مرثیه سرائی میکنید،پس من خواندم

(امرر علی جدت الحسین فقل لاعظمه الزکیة[2])گفت چون حضرت گریه کرد من ساکت شدم حضرت فرمود بخوان پس خواندم فرمود باز هم بخوان(باز هم بخوان)پس این شعر را خواندم:

(یا مریم قومی و أندبی مولاک علی الحسین فأسعدی ببکاک[3])

پس حضرت گریه کرد و زنها شیون کردند.

و چون زنها ساکت شدند فرمود:

ای ابا هارون هر کس شعری برای امام حسین علیه السلام بگوید پس ده نفر را بگریاند(بهشت برای اوست)پس بنا کرد یک یک کم کند تا رسید بیک نفر پس فرمود هر کس شعری بگوید در مرثیه حسین علیه السلام و یک نفر را بگریاند پس برای اوست بهشت،سپس فرمود هر کس یادش کند و گریه کند برای اوست بهشت.

24)و در صفحه289از صالح بن عقبه از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود کسی که در باره امام حسین علیه السلام یک بیت شعر بگوید پس بگرید و بگریاند ده نفر را پس برای او و ایشان است بهشت.هر کس یک بیت شعر بگوید و نه نفر را بگریاند پس برای او و ایشان است بهشت.همین پائین آمد تا

********** صفحه 20 **********

فرمود هر کس در باره امام حسین علیه السلام یک بیت شعر بگوید پس گریه کند و گمان میکنم فرمود یا تباکی کند یعنی خود را بگریه زند پس بهشت برای اوست.

25)و از مسمع کردن روایت کند که امام صادق علیه السلام فرمود ای مسمع او از اهل عراق هستی آیا زیارت امام حسین علیه السلام میروی؟عرض کردم:نه من مردی هستم از اهل بصره و مشهورم نزد ما کسانی هستند که هوا خواه خلیفه وقت هستند و دشمنان از اهل قبیله ها زیاد میباشند و ناصبی هستند و از ایشان ایمن نیستم که خبر گذاری کنند نزد اولاد سلیمان(خلیفه وقت)و بر من ضرر داشته باشد.

فرمود آیا یادآور میشوی آنچه بامام حسین کردند؟عرض کردم بلی:فرمود:پس جزع میکنی؟عرض کردم بلی بخدا قسم گریان میشوم بطوریکه اهل و عیالم اثر آن را بر من مشاهده میکنند،و از خوراک امتناع میکنم بطوریکه اثر گرسنگی در صورتم مشاهده میشود،حضرت فرمود:خدا رحمت کند گریه ترا آگاه باش تو از جمله کسانی هستی که بر ما جزع میکند و از کسانی هستی که در شادی ما شادی و در حزن ما محزونی،و از جمله کسانی هستی که میترسد برای ترسیدن ما و ایمن هستند در وقتی که ما ایمن هستیم،آگاه باش زود است که ببینی در وقت مرگ پدران من حاضر شده اند و سفارش ترا به ملک الموت میفرمایند و تلقین تو کند چیزیرا که بشارت باشد برای تو پیش از مرگت و چشم تو بآن روشن گردد،و ملک الموت(حضرت عزرائبل)نسبت بتو از مادر مهربان بیشتر مهربانی کند.پس حضرت گریست من هم گریستم.

پس فرمود حمد خدائی را ما را فضیلت داد بر خلقش برحمت،و ما را مخصوص رحمت خود گردانید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] در سوره آل عمران آیه 38یعنی ای خدای من هبه کن مرا از لطفت ذریه پاکیزه ای بدرستیکه تو شنوا هستی دعاء مرا.

[2] مرور کن بر قبر حسین پس بگو به استخوانهای پاکیزه اش یا تشنه اش.

[3] ای مریم بلند شو و ندبه و زاری کن مولای خود حسین را و یاری کن بواسطه گریه ات.


********** صفحه 21 **********

ای مسمع بدرستیکه زمین و آسمان گریه میکنند برای ما از زمانیکه أمیرالمؤمنین علیه السلام کشته شد،و آنهائیکه برای ما گریه میکنند از ملائکه بیشترند،و اشک ملائکه از وقتی که ما کشته شده ایم نخشکیده است،و گریه نکند أحدی برای ما از روی رحمت و برای آنچه بمارسیده(از ظلم و ستم)مگر آنکه خداوند رحمت کند او را قبل از اینکه اشک از چشم خارج شود.

پس وقتی که اشکش بر صورتش جاری شد اگر قطره ای از آن در جهنم ریخته شود آتش آن را خاموش کند بطوریکه حرارتی نداشته باشد.

و آنکه قلبش ناراحت شود برای ما در وقت مرگش که ما را ببیند شادی در او ایجاد شود که هرگز تمام نشود تا وقتی که بر حوض کوثر بر ما وارد شود و حوض کوثر خوشحال میشود وقتی دوستی از دوستان ما بر او وارد شود،و میچشاند او را از اقسام خوراکیها چیزیرا که نمیخواهد از او دور شود.

ای مسمع هر کس از آن آب کوثر یک جرعه بیاشامد هرگز بعد از آن تشنه نشود و مشقتی بعد ار آن نبیند و آن در سردی مثل کافور است و بوی مشک دارد و مزه زنجبیل،شیرین تر از عسل است نرم تر از کره است و از اشک چشم صاف تر است،و از عنبر پاکیز تر است،و خارج میشود از تسنیم(چشمه ایست در بهشت یا نهری است در آسمان یا غیر از خدا کس نداند)و مرور میکند بنهر های بهشتی که از روی سنگ ریزها در یاقوت می گذرد،و در آن ظروفهائی است بعدد ستاره گان آسمان،بوی آن از هزار سال راه شنیده میشود،و ظرفهای آن از طلا و نقره است برنگ جواهر،و منتشر میشود بوی خوش آن بصورت خورنده اش و آرزو میکند ای کاش مرا همین اینجا میگذاشتند باشم چیز دیگری نمیخواستم،آگاه باش ای(مسمع)کردین تو از کسانی هستی که از آن سیر آب میشوی،و هیچ چشمی رای ما گریه نکند جز آنکه متنعم میشود بنگاه

********** صفحه 22 **********

کردن بکوثر و آب داده میشود از آن،کسی که ما را دوست میدارد الخ.

26)و در صفحه292مرحوم مجلسی میفرماید در بعض از مؤلفات بعض از ثقات معاصرین دیدم روایت کرده که چون پیغمبر اکرم ص بدخترش فاطمه علیه السلام خبر داد بکشته شدن بچه اش امام حسین علیه السلام و آنچه از مصیبتها بر او میرسد حضرت فاطمه علیه السلام گریه سختی نمود و عرض کرد ای پدر جان این در چه وقتی خواهد شد؟فرمود در وقتی که نه من و نه تو و نه پدرش علی میباشد،پس گریه اش سختر شد و عرض کرد ای پدر پس کی گریه میکند بر او و ملتزم اقامه عزا او میشود؟پیغمبر فرمود ای فاطمه زنان امت من بر زنان اهل بیت من گریه میکنند و مردانشان برای مردان اهل بیت من،و پشت اندر پشت در هر سال عزای او را تازه میکنند،پس وقتی قیامت شد تو برای زنان شفاعت کن و من برای مردان،و هر کس از ایشان گریه کرده برای مصیبتهای حسین دستش را می گیریم و داخل بهشتش میکنیم،ای فاطمه هر چشمی در روز قیامت گریان است مگر چشمی که برای مصیبتهای حسین گریه کرده که آن خندان،و بشارت داده شده بنعمتهای بهشت.

27)و در صفحه293مرحوم مجلسی میفرماید در بعض مؤلفات اصحاب خودمان دیدم که حکایت میکند از سید علی حسینی که فرمود من مجاور مشهد علی بن موسی الرضا علیه السلام بودم با جماعتی از مؤمنین و چون دهم محرم شد یکی از اصحاب ابتداء کرد بخواندن مقتل امام حسین علیه السلام پس روایتی از امام باقر علیه السلام خواند که هر کس چشمانش اشک آلوده شود برای مصیبتهای حسین و لو اینکه مثل پر مگس باشد خداوند گناهان او را بیامرزد و لو اینکه مثل کف دریا باشد.

و در مجلس مرد جاهلی بود آن هم بجهل مرکب ادعای علم میکرد و حال

********** صفحه 23 **********

آنکه نمیدانست و می گفت این حدیث صحیح نیست و عقل قبول نمیکند و بحث زیادی شد بین ماها و از آن مجلس متفرق و جدا شدیم.

و او مصر بر عناد خود بود در تکذیب حدیث،پس آن مرد بخواب رفت در آن شب و در خواب دید مثل اینکه قیامت بر پا شده و مردم روی زمین صافی که هیچ پست و بلندی ندارد محشور شده اند و ترازوی اعمال بر پا شده و پل صراط کشیده شده و حساب کشیده و نامه اعمالها منتشر شده و آتش جهنم روشن گشته و بهشت را آرایش داده اند و گرما سخت بر او میتابد و تشنگی سختی باو رو آور شده و دارد از پی آب می گردد،پس بدست راست و چپ نگران شد که وقتی دید حوض بزرگ طولانی و پهن نمایان شد.

پیش خود گفت این حوض کوثر است که در آن آب سردتر از یخ و شیرین تر از شیرینی میباشد ولی دو مرد و یک زن که نورشان خلائق را روشنی میدهد آنجا ایستاده اند و لباس سیاه پوشیده اند و گریان و محزونند،پرسیدم ایشان کیانند گفته شد این محمد مصطفی و این امام علی مرتضی است و این طاهره فاطمه زهراء است،گفتم چرا سیاه پوشند و گریان و محزونند گفتند مگر امروز روز عاشوراء نیست و روز کشته شدن حسین نیست برای اینجهت ایشان محزون هستند.

گفت پس نزدیک بسیده نساء و فاطمه شدم و باو عرض کردم ای دختر پیغمبر خدا من تشنه ام.

پس حضرت فاطمه یک نگاه غضب آلودی بمن نموده،و فرمود تو بودی منکر فضیلت گریه بر مصائب بچه ام حسین و سرور دلم و روشنائی چشمم شهیدیکه ظلماً و عدواناً کشته شده خداوند لعنت کند کشندگان را و آنهائیکه ظلمش کردند و از خوردن آب مانع اش شدند،آن مرد می گوید من از خواب بیدار

********** صفحه 24 **********

شدم در حالیکه ترسناک بودم و از خدا زیاد طلب مغفرت کردم و پشیمان شدم از آنچه از من سرزده بود و رفتم پیش رفقائیکه با ایشان بودم و ایشان را از خواب خود آگاهی دادم و توبه کردم.

28)در اسرار مرحوم دربندی ص40از علقمه از امام محمد باقر علیه السلام روایت کند که فرمود در ضمن زیارت عاشورا از نزدیک و دور.

پس نوحه و ندبه کند و برای حسین علیه السلام گریه کند و اهل بیتش را که از ایشان تقیه نمیکند امر کند گریه کنند و اقامه عزا نمایند در خانه اش و بعضی بعض دگر را تعزیت و سر سلامتی دهند و من ضامن هستم وقتی ایشان این کار بکنند ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جنگ در راه خدا.

راوی عرض میکند شما ضامن هستید این ثوابها را و کفیل میباشید؟فرمود:من ضامن و کفیل هستم برای هر کس این عمل را انجام داد،عرض کرد چگونه همدیگر را تعزیت بگوئیم؟فرمود بگو(عظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه و الامام المهدی من آل محمد ص).

29)و در اسرار مرحوم دربندی ص42از عبدالحمید رابشی از امام باقر علیه السلام در ضمن حدیثی روایت کند که فرمود هیچ بنده ای نیست که نزد او یادی از اهل بیت(پیغمبر ص)شود و او رقت کند برای ما(و دلش بسوزد)مگر آنکه ملائکه دست بر پشت او بکشند و همه گناهان او آمرزیده شود جز آنکه گناهی انجام دهد که از ایمانه خارجش نماید.

30)و در اسرار الشهادة ص43از منتخب از دعبل خزاعی روایت کند که گفت خدمت سید و مولای خود علی بن موسی الرضا علیه السلام رسیدم در مثل این روزها پس دیدم مثل شخص حزین و غم ناک نشسته و یارانش اطرافش همه

********** صفحه 25 **********

غمگین نشیته اند و چون مرا دید فرمود مرحبا بتو ای دعبل مرحبا بیاور ما بدست و زبانش پس جائی را برای من باز کرد و نزد خود نشانید سپس فرمود ای دعبل دوست دارم شعری برایم انشاد کنی که این روزها روز اندوه ما اهل بیت است و روز سرور دشمنان ما میباش خصوصاً بنی أمیة لعنهم الله خدا لعنت کند ایشان را.

ای دعبل هر کس گریه کند و بگریاند بر مصائب ما و لو یک نفر باشد اجر و مزدش با خدا است.

ای دعبل هر کس اشک چشمش برای مصائب ما جاری شود و گریه کند برای مصیبتهائیکه از دشمنان ما بما رسیده خداوند او را محشور سازد با ما در در جه ما.

ای دعبل هر کس گریه کند بر مصیبت جدم حسین علیه السلام بیامرزد خداوند گناهانش را البته(یعنی یقیناً)سپس بلند شد و پرده ای بین ما و زنهایش زد و اهل بیتش را پشت پرده نشانید تا برای مصیبت جدش گریه کنند سپس بمن فرمود:

ای دعبل مرثیه بخوان برای حسین بدرستیکه تو یاور و مادح(ثنا گوی)ما هستی مادامیکه زنده باشی و کوتاهی نکن از یاری ما آنمقداریکه توانائی داری دعبل گوید پس گریان شدم و اشکم جاری شد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل دوم:در گریه جمیع مخلوقات بر حسین بن علی علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:39 am

********** صفحه 26 **********

(فصل دوم):در گریه جمیع مخلوقات بر حسین بن علی علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص79از ابی بصیر از امام باقر علیه السلام روایت کند که فرمود انس و جن و طیور و وحوش بر حسین علیه السلام گریه کردند بطوریکه اشکشان جاری شد.

2)و از حارث أعور از أمیرالمؤمنین علیه السلام روایت کند که فرمود پدر و مادرم فدای حسینی که در پشت کوفه کشته شد مثل اینکه می بینم انواع وحوش گردن بطرف قبرش کشیده اند و نوحه سرائی میکنند و گریه میکنند از شب تا صبح پس هر وقت این اتفاق افتاد دوری کنید از جفای بر او.(یعنی مواظب باشید که کمتر از حیوانات نباشید).

3)و از ابی فاخته و یونس بن ظبیان و ابی سلمة و مفضل بن عمر روایت کند که گفتند همه ما شنیدیم از امام صادق علیه السلام که میفرمود چون حسین بن علی علیه السلام از دنیا رفت گریه کردند بر او آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفت گانه و آنچه در آنها بود و آنچه بین آنها بود و آنچه در آنها تصرفات میکنند و بهشت و آتش و آنچه پروردگار ما ایجاد کرده و آنچه دیده میشود و آنچه دیده

********** صفحه 27 **********

نمیشود.

4)و از مفضل بن عمر روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود:چون حسین بن علی علیه السلام از دنیا رفت گریه کردند بر او تمام مخلوقات مگر سه چیز،بصره و دمشق و آل عثمان.

5)در حدیث حسین بن ثوبر گوید:من و یونس بن ظبیان و مفضل بن عمر و أبوسلمه سراج نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودیم و حرف زن ما یونس بود،که از همه ما بزرگتر بود و حدیث طویلی را ذکر نمود پس امام صادق علیه السلام فرمود:چون حسین علیه السلام از دنیا رفت گریه کردند بر او آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفت گانه و آنچه در آنها بود و آنچه بین آنها بود و آنچه در بهشت و جهنم تحولات داشتند و آنچه پروردگار ما ایجاد کرده بود و آنچه دیده میشد و آنچه دیده نمیشد مگر سه چیز که گریه نکردند بر او گفتم فدایت شوم آن سه چیز کدام است فرمود گریه نکرد بر او بصره و دمشق و آل عثمان بن عفان.

6)و از زرارة روایت کند که امام صادق علیه السلام فرمود:ای زرارة آسمان چهل روز خون گریست برای حسین علیه السلام و زمین چهل روز گریست بر او بسیاهی و خورشید چهل روز گریست بر او باینکه کسوف شد و قرمز گشت،و کوها قطعه قطعه شدند،و متفرق شدند،و دریاها منفجر شدند،و ملائکه چهل روز گریستند بر حسین علیه السلام و هیچ زنی از ما خضاب نکرد و روغن بخود نمالید و سرمه بچشم نکشید و شانه بسر نزد تا وقتیکه سر ابن زیاد را برای ما آوردند،و همیشه ما بعد از حسین علیه السلام گریان بوده ایم و جد من(علی بن الحسین)هر زمان یاد میکرد حسین علیه السلام را گریه میکرد بطوریکه اشک چشمش ریش مبارکش را تر میکرد و هر کس او را می دید بواسطه گریه او گریان میشد،و ملائکه ایکه در نزد قبرش ساکنند گریه میکنند و بواسطه گریه ملائکه آنهائیکه در هوا و آسمانها ساکنند

********** صفحه 28 **********

گریه میکنند.

و چون جان از بدنش خارج شد چنان جهنم صدائی کرد که نزدیک بود زمین منشق شود و پاره گردد.

تا آنجا که فرمود هیچ چشمی و هیچ گریه ای نیست که محبوبتر باشد نزد خدا مگر چشمی که برای امام حسین علیه السلام گریه کند.

و هیچ گریه کننده ای نیست که گریه کند مگر آنکه صله کرده فاطمه زهراء علیه السلام را و کمک او نموده،و پیوند با رسول خدا نموده و حق ما را أداء کرده.

و هیچ بنده ای نیست که در قیامت محشور شود جز آنکه چشمانش گریان است مگر گریه کننده گان برای جدم حسین علیه السلام که محشور میشود و چشمان او روشن است و بشارت داده شده و خوشحالی در صورتش ظاهر است و همه مردم در فزع و ناراحتی هستند و ایشان ایمن هستند و مردم عرضه بحساب میشوند و ایشان با امام حسین علیه السلام هم صحبت هستند زیر عرش،و در سایه عرش و نمیترسند بد حسابی را گفته میشود داخل بهشت شوید و ایشان قبول نمیکنند و صحبت با امام حسین علیه السلام خوشتر دارند،و حورالعین پیغام میدهند که ما و ولدان مخلدون مشتاق شمائیم و ایشان سر بالا نمیکنند بجهت آنکه می بینند مجلس امام حسین علیه السلام سرور و کرامتش بیشتر است الحدیث.

7)و از ابی بصیر روایت کند که گفت نزد امام صادق علیه السلام بودم و حدیث میکردم او را که ناگاه پسرش بر او داخل شد حضرت باو مرحباً فرمود و در بغل گرفت و او را بوسید و فرمود کوچک و حقیر کند خدا کسی را که شما را حقیر کرد و انتقام بکشد از کسی که شما را تنها گذاشت و ذلیل کند کسی را که شما را ذلیل کرد و خدا لعنت کند کسی را که شماها را کشت و همیشه خدا ولی

********** صفحه 29 **********

و حافظ و ناصر شما باشد پس بتحقیق که طولانی شد گریه زنها و گریستن انبیاء و صدیقین و شهداء و ملائکه آسمان سپس حضرت گریه کردند.

و فرمود ای ابابصیر وقتی نگاه باولاد حسین علیه السلام میکنم حالتی بمن دست میدهد که خود داری از آن نتوان نمود بجهت آن مصیبتهائیکه بپدرشان و خودشان رسید.

ای ابابصیر،بدرستیکه حضرت فاطمه علیه السلام هر آینه گریه میکند و شهقه میزند پس جهنم چنان ناله میکند که اگر نبود خزین داران و حفظه آن که میشنوند گریه آن را و آماده آن هستند از ترس آنکه مبادا پارئی از آن خارج شود یا دود آن فرار کند پس اهل زمین را بسوزاند(هر آینه همه را میسوزانید).

و لکن حفظش میکند تا مادامیکه گریان است و منعش میکند و درهایش را محکم میکنند از ترس اهل زمین و ساکت نمیشود مگر وقتی که حضرت فاطمه زهراء ساکت شود.

و دریاها نزدیک است پاره شود و بعضی داخل بعض دیگر شوند و به هر قطره ای ملکی بآن موکل است پس وقتی ملک صدای آن را شنید آتشش را ببال خود خاموش میکند و حبس میکند بعضی را بر بعض دیگر از ترس دنیا و آنچه در زمین است که مبادا بسوزد.

پس همیشه ملائکه از روی شفقت گریه میکنند و خدا را میخوانند و تضرع بسوی او میکنند و اهل عرش و آنچه در اطراف آن است تضرع میکنند،و صدای ملائکه بتقدیس رای خدا بلند است برای ترس از زمین و اگر صدائی از صداهای ایشان بأهل زمین برسد همه میمیرند و کوهها تکه تکه میشوند و زمین اهلش را بواسطه زازله نابود میکند.

عرض کردم فدایت شوم این امر بزرگیست حضرت فرمود آنچه را نشنیده ای

********** صفحه 30 **********

بزرگتر است.

سپس فرمود ای ابابصیر:دوست نداری از جمله کسانی باشی که فاطمه علیه السلام را کمک میکنند پس چون این را شنیدم گریه کردم دیگر قدرت بر نطق نداشتم و از گریه کلامم مفهوم نمیشد.

پس حضرت بنماز ایستاد و دعاء میکرد من از نزدش بیرون شدم و از خوراک افتادم و خواب از سرم رفت و فردا را روزه گرفتم با حال ترس و خدمت حضرت رسیدم دیدم آرام شده حمد خدا گفتم که بر من بلائی نازل نشده.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل سوم:در گریه ملائکه بر جناب امام حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:40 am

********** صفحه 31 **********

(فصل سوم):در گریه ملائکه بر جناب امام حسین علیه السلام


1)ایضاً در کامل الزیارات ص83از فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود چه شده شما را که بزیارت قبر امام حسین علیه السلام نمیروید.

پس بدرستیکه چهار هزار ملک نزد قبرش گریانند تا روز قیامت.

2)و از ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کند که چهار هزار ملک بزمین آمدند و اراده جنگ داشتند با حسین بن علی علیه السلام و حضرت اذن جهاد نداد برگشتند که از خدا اذن بگیرند چون بزمین آمدند دیدند امام حسین علیه السلام کشته شده.

پس ایشان نزد قبرش پریشان حال و غبار آلوده گریه میکنند تا روز قیامت،و رئیس ایشان ملکی است منصور نام.

3)و از ابی بصیر از امام باقر علیه السلام روایت کند که فرمود:چهار هزار ملک پریشان حال و غبار آلوده برای امام حسین علیه السلام گریه میکنند تا روز قیامت.

4)و نیز از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که خداوند هفتاد

********** صفحه 32 **********

هزار ملک موکل بر امام حسین علیه السلام نموده که هر روز صلوات بر او فرستند در حالی که پریشان حال و غبار آلوده اند از روزیکه امام حسین علیه السلام کشته شده تا آن مقدار که خدا خواهد(یعنی تا قیام قائم عج)

5)و نیز از هارون از امام صادق علیه السلام روایت کند که خداوند چهار هزار ملک موکل بر او نموده که پریشان حال و غبار آلوده گریه میکنند بر او تا روز قیامت.

6)و نیز از ربعی روایت کند که در مدینه خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم کجا است قبور شهداء؟(یعنی شهداء أحد)فرمود آیا أفضل و بهتر شهداء نزد شما نیست قسم بکسیکه جانم در دست قدرت اوست چهار هزار ملک اطراف او پریشان حال و غبار آلوده گریه میکنند تا روز قیامت.

7)و نیز از امام باقر علیه السلام روایت کند که چهار هزار ملک پریشان حال و غبار آلوده برای امام حسین علیه السلام گریه میکنند تا روز قیامت نرود بزیارت او احدی مگر آنکه او را استقبال کنند و مریض نشود أحدی مگر آنکه عیادتش بروند و نمیرد أحدی مگر آنکه تشییع جنازه اش روند.

8)و نیز از ابی حمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود:بدرستیکه خداوند موکل نموده بقبر امام حسین علیه السلام چهار هزار ملک پریشان حال و غبار آلوده برای او گریه میکنند از طلوع فجر تا زوال ظهر.

پس چون ظهر شد چهار هزار ملک بزمین میایند و چهار هزار ملک بآسمان میروند و دائماً بر او گریه میکنند تا طلوع فجر.(این چهار هزار غیر آن چهار هزارند که همیشه هستند).

9)و نیز از محمد بن مروان از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود زیارت کن امام حسین علیه السلام را و لو اینکه سال یک مرتبه باشد بجهت آنکه هر کس

********** صفحه 33 **********

زیارت کند او را و حقش را بشناسد و انکارش نکند عوضی جز بهشت ندارد،و روزی او زیاد میشود،و خداوند بزودی موجب خوشحالیش را فراهم میکند،و بدرستیکه خداوند موکل فرموده بقبر امام حسین علیه السلام چهار هزار ملک همه برای او گریه میکنند و زوارش را مشایعت میکنند تا بأهلش برسانند و اگر مریض شد عیادتش میکنند،و اگر مرد بجنازه اش حاضر میشوند و طلب مغفرت و رحمت میکنند بر او.

10)و نیز از بکر بن محمد از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود موکل کرد خداوند بر قبر امام حسین علیه السلام هفتاد هزار ملک پریشان حال و غبار آلوده تا روز قیامت بر او گریه میکنند،و نماز میخوانند نزد او که یک نماز ایشان معادل هزار نماز آدمها است ثواب آن نمازها را تماماً میدهند بکسی که قبرش را زیارت کرده.

11)و نیز از عبدالملک بن مقرن از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود وقتی امام حسین علیه السلام را زیارت کردید سکوت کنید مگر از خیر جهت آنکه ملائکه شب و روز که محافظت میکنند با ملائکه ای که همیشه در حرم هستند ملاقات و مصافحه میکنند همدیگر را و از شدت گریه جواب نمیدهند پس منتظر میشوند ایشان را تا ظهر و تا طلوع فجر پس از آن با هم صحبت میکنند و از اوضاع آسمانها سئوال میکنند.

و اما در بین این دو وقت ایشان تکلم نمیکنند و همیشه مشغول گریه و دعاء هستند.

پس در این دو وقت ایشان را از رفقایشان مشغول نکنید چون اگر شما سخن بگوئید مشغول شما میشوند.

عرض کردم فدایت شوم چه چیز سئوال میکنند از او و کدام یک سئوال

********** صفحه 34 **********

از دیگری میکنند آیا محافظین از ملائکه مقیم در حرم سئوال میکنند یا ملائکه مقیم از محافظین سئوال میکنند؟فرمود بلکه ملائکه مقیم در حرم از ملائکه محافظین سئوال میکنند چون ملائکه ایکه همیشه در حرم مطهر مقیم میباشند رفت و آمدن بآسمان را ندارند مأمورند همیشه در حرم آن حضرت باشند.

و لکن ملائکه محافظین هستند یک دسته بالا میروند و دسته دیگر پائین میایند.

عرض کردم از چه چیز سئوال میکنند فرمود ایشان مرور میکنند در وقت رفتن بآسمان باسماعیل که رئیس هواء میباشد و چه بسا باشد برخورد بپیغمبر ص میکنند در حالیکه نزد آن جناب فاطمه زهراء و امام حسن و امام حسین و سائر أئمه علیهم السلام که در گذشته اند میباشند.

پس سئوال میکنند از چیزهائی و می گویند کدام یک از شما در حائر حسینی حاضر بودید و می گویند بشارت بدهید ایشان را بدعای خودتان.

پس حفظه و محافظین می گویند چگونه بشارت بدهیم ایشان را و حال آنکه کلام ما را نمی شنوند پس می گویند شما مبارک باد بگوئید بایشان و از طرف ما دعاء کنید ایشان را پس این بشارت است از طرف ما.

و چون منصرف شوند شما با پرهای خود دور ایشان را بگیرید تا محسوس باشد مکان شما و ما ایشان را ودیعه می گذاریم نزد کسی که ودیعه ها را ضایع نمیکند،و اگر میدانستند چه فوائدی در زیارتش هست و این را مردم میدانستند هر آینه مردم جنگ میکردند با شمشیرهای خود برای زیارتش،و اموال خود را میفروختند برای رفتن بزیارت.

و چون فاطمه علیه السلام نظر کند بایشان(زوار)در حالیکه با اوست هزار پیغمبر و هزار صدیق و هزار شهید و از ملائکه کروبین هزار هزار که او را کمک میکنند

********** صفحه 35 **********

بر گریه و چنان ناله ای کند که نماند در آسمانها ملکی مگر آنکه گریان شود برای خاطر ناله او و ساکت نشود مگر وقتی که پیغمبر(پدرش)بیاید و بفرماید بدرستیکه اهل آسمانها را گریان نمودی و از تسبیح و نقدیس ایشان را باز نمودی پس گریه را بس کن تا مشغول تقدیس شوند،و خداوند آنچه را مقدر فرموده باید بشود،و حضرت زهراء علیه السلام هر آینه نگاه میکند کسی که از شما حضور دارد پس از خدا میخواهد برای ایشان هر خوبی را،پس شما کوتاهی نکنید از زیارت او که خیر و خوبی در زیارتش بیش از آن است که بشمار آید.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل چهارم:در گریه آسمانها و زمین است برای کشته شدن حسین و یح

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:41 am

********** صفحه 36 **********

(فصل چهارم):در گریه آسمانها و زمین است برای کشته شدن حسین و یحیی علیه السلام


1)در کامل الزیارات صفحه88از حسن بن حکم نخعی او از مردی روایت کند که در رحبه(یکی از شهرهای کوفه)شنیدم أمیرالمؤمنین علیه السلام این آیه را تلاوت میفرمود(فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین)یعنی پس گریه نکرد بر ایشان آسمان و نه زمین و مهلت داده هم نشدند که.ناگاه امام حسین علیه السلام از بعض درهای مسجد خارج شد أمیرالمؤمنین علیه السلام فرمود آگاه باشید این زودست که کشته شود و آسمان و زمین بر او گریه کنند.

2)و از ابراهیم نخعی روایت کند که امیرالمؤمنین علیه السلام آمد در مسجد نشست و أصحابش أطراف او جمع شدند و امام حسین علیه السلام آمد و پیش روی او ایستاد پس حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام دست بر سر او گذاشت و فرمود پسر جانم خدا در قرآن جماعتی را یاد نموده و فرموده(فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین)و بخدا قسم ترا البته بعد از من خواهند کشت پس آسمان و زمین برای تو گریه کنند.

********** صفحه 37 **********

3)و از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که آسمان و زمین برای کشته شدن حسین علیه السلام گریه کنند و سرخ شوند و هرگز برای أحدی گریه نکرده اند مگر برای یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیه السلام .

4)و از عبدالله بن هلال روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود آسمان گریست برای حسین بن علی و یحیی بن زکریا و گریه نکرد برای أحدی مگر برای آن دو.

عرض کردم گریه آسمان چگونه است؟فرمود چهل روز مکث کرد آفتاب طلوع میکرد با سرخی و غروب میکرد با سرخی،عرض کردم اینست گریه اش؟فرمود بلی.

5)و از علی بن مسهر قرشی روایت کند که گفت جده من حدیث کرد مرا که من درک کردم حسین بن علی را در وقت کشته شدنش پس یکسال و نه ماه آسمان را درک کردم مثل یک قطعه خون که خورشید دیده نمیشود.

6)و از حلبی از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خدا میفرماید(فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین)حضرت فرمود گریه نکرد آسمان از زمانیکه یحیی بن زکریا کشته شد تا زمانیکه امام حسین علیه السلام کشته شد پس بر حسین گریه کرد.

7)و از داود بن فرقد از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود سرخ شد آسمان وقتی حسین علیه السلام کشته شد تا یک سال و وقتی که یحیی بن زکریا کشته شد و سرخیش همان گریه آن است.

8)و از عبدالخالق بن عبد ربه روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود(خدا که میفرماید)(لم یجعل الله له من قبل سمیاً)یعنی خدا قرار نداد برای او در گذشته همنامی،حسین بن علی را هم در گذشته همنامی

********** صفحه 38 **********

نبود.

و نیز یحیی بن زکریا در گذشته همنامی نداشت و گریه نکرد آسمان مگر بر این دو چهل روز،عرض کردم گریه اش چگونه بود؟فرمود صبح که میشد سرخ بود غروب هم سرخ بود.

9)و از جابر از امام باقر علیه السلام روایت کند که آسمان گریه نکرد بر أحدی بعد از یحیی بن زکریا مگر برای حسین بن علی علیه السلام که چهل روز برای او گریه میکرد.

10)و از کلیب بن معاویة اسدی از امام صادق علیه السلام روایت کند که گریه نکرد آسمان مگر بر حسین بن علی و یحیی بن زکریا.

11)و از محمد بن سلمه یا مسلمة از کسانیکه او را حدیث کرده اند که چون حسین بن علی علیه السلام کشته شد آسمان خاک سرخ بارید.

12)و از عمر بن وهب یا عمرو بن وهب از پدرش از علی ین الحسین علیه السلام روایت کند که آسمان نگریست از روزیکه نهاده شد مگر بر یحیی ابن زکریا و حسین بن علی علیه السلام ،عرض کردم گریه اش چه بود؟فرمود چون لباس را میدیدی شبیه خون کک بر آن بود.

13)و از حسن بن زیاد از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود کشنده یحیی بن زکریا ولد زنا بود و کشنده حسین علیه السلام نیز ولد زنا بود و آسمان گریه نکرد بر أحدی مگر بر این دو،گفتم چگونه گریه کرد؟فرمود خورشید طلوع میکرد با سرخی و غروب میکرد در سرخی.

14)عبدالله بن هلال می گوید شنیدم که امام صادق علیه السلام میفرمود آسمان گریست برای یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیه السلام و نگریست بر أحدی مگر برای این دو،عرض کردم گریه اش چگونه بود؟فرمود چهل روز مکث

********** صفحه 39 **********

کرد خورشید با سرخی طلوع میکرد و با سرخی غروب مینمود،عرض کردم گریه اش اینطور بود فرمود بلی.

15)و از صفوان جمال روایت کند که ما در راه مدینه بودیم اراده مکه را دشتیم از امام صادق علیه السلام سئوال کردم أی پسر رسول خدا چرا شما را محزون شکسته حال می بینم؟فرمود اگر می شنیدی آنچه را من میشنوم دیگر جای سئوال نمیماند،عرض کردم چه میشنوید؟فرمود دعا و زاری ملائکه را بسوی خدا بر کشندگان أمیرالمؤمنین و حسین بن علی علیه السلام و نوحه سرائی ملائکه و گریستن ایشان آنهائیکه اطرافش هستند.و شدت جزعیکه دارند و با این حال چه کسی میل بطعام و شراب و خواب دارد.

16)و از زهری نقل کند که چون امام حسین علیه السلام کشته شد آسمان خون گریست و در بیت المقدس سنگریزه ای نبود مگر آنکه زیرش خون تازه بود.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل پنجم:گریه و نوحه سرائی جنیان بر امام حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:46 am

********** صفحه 40 **********

(فصل پنجم):گریه و نوحه سرائی جنیان بر امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات صفحه(93)از أم سلمه زن پیغمبر ص روایت کند که فرمود من از وقتیکه خدا پیغمبرش را گرفت نوحه سرائی جن را نشنیده بودم مگر آن شب یعنی شب یازدهم محرم[1] که مصیبت زده شدم بپسرم حسین علیه السلام (گفته شد از کجا فهمیدی)فرمود یکی از زنهای جن آمد و گفت

(أیا عینای فانهملا بجهد فمن یبکی علی الشهداء بعدی)

(علی رهط تقودهم المنایا الی متجبر من نسل عبد)

یعنی ای چشمان من اشک بریزید با جدیت تمام،پس کیست بعد از من بر شهداء گریه کند بر جماعتی که مرگ ایشان را میکشاند بسوی متکبری که از نسل عبد و غلام است.

2)و از میثمی روایت کند که پنج نفر از اهل کوفه میخواستند بیاری

********** صفحه 41 **********

حسین بن علی علیه السلام بروند پس گذرشان افتاد بقریه شاهی(که نزدیک قادسیه بوده)بدو نفر برخورد کردند یکی پیر و دیگر جوان بود و هر دو بر این پیج نفر سلام دادند.

پیرمرد گفت:من مردی هستم از جن و این جوان پسر برادرم میباشد میخواهم بیاری این مرد مظلوم برویم و لکن نظریۀ دارم آن پیج نفر گفتند نظریه شما چیست؟گفت من بروم و خبری از آنها بگیرم تا شما با بصیرت بروید گفتند خوب نظریه ایست،گفت یک شب و روز پنهان شد و چون فردای آن روز که شد صدائی شنیدند و شخصی را ندیدند می گفت.

(و الله ما جئتکم حتی بصرت به بالطف منعفر الخدین منحوراً)

(و حوله فتیة تدمی نحورهم مثل المصابیح یملون الدجانوراً)[2]

(و قد حثثت قلوصی کی اصادفهم من قبل ما ان یلاقوا الخرد الحورا)

(فعاقنی قدر و الله بالغه و کان امر قضاه الله مقدوراً)[3]

(کان الحسین سراجاً یستضاء به الله یعلم انی لم أقل زوراً)

صلی الاله علی جسم تضمنه قبر الحسین حلیف الخیر مقبوراً)[4]

(مجاوراً لرسول الله فی غرف وللبتول و للطیار مسروراً)

یعنی بخدا قسم نیامدم پیش شما مگر آنکه دیدم در کنار شط آب دو گونه اش خاک مال و سرش بریده بود.و اطرافش جوانانی بودند که خون از گلویشان میریخت،مثل چراغهائی بودند که شب تاریک را پر از نور کرده بودند.

********** صفحه 42 **********

و بتحقیق من بسرعت راندم شترم را تا بایشان برسم پیش از آنکه با حورالعین بکر ملاقات کنند،و لکن مقدرات الهی که باید بنهایت برسد مرا بعقب انداخت،و کاری بود که خدا مقدر کرده بود.

و حسین علیه السلام چراغی بود که میشد از او طلب نور و روشنائی نمود،و خدا میداند که من دروغ نمیگویم،درود فرستاد خداوند بر جسمی که در برگرفته قبر حسین را که همیشه ملازم خیر و خوبی بود در حالیکه در قبر گذاشته شده بود و حسین علیه السلام مجاور رسول خدا و زهرای بتول و جعفر طیار در غرفه های بهشتی شادمان و مسرور بودند.

پس بعض از آن پنج نفر که از آدمیان بودند او را جواب گفتند.

(اذهب فلا زال قبر انت ساکنه الی القیامة یسقی الغیث ممطوراً)

(و قد سلکت سبیلا انت سالکه و قد شربت بکأس کان مغفوراً)

(و فتیة فرغوا لله انفسهم و فارقوا المال و الاحباب و الدورا)

یعنی برو همیشه تو ساکن آن قبر هستی تا قیامت و سیر آب کند باران که همیشه میبارد.و بدرستیکه منهم بهمان راه میروم که تو رفتی و بتحقیق نوشیدم کاسه ای را که آبش زیاد است.و جوانانی بودند که خود را برای خدا فارغ ساخته بودند و از مال و دوست و خانه جدا شده بودند.

3)و در ص94از ابی زیا قندی روایت کند که کج فروشها که در بیابان بودند سحری شنیدند که جن برای کشته شدن حسین علیه السلام نوحه سرائی میکنند و می گویند.

(مسح الرسول جبینه فله بریق فی الخدود)

(ابواه من علیا قریش جده خیر الجدود)

یعنی پیغمبر ص پیشانیش را پاک کرد پس برای او روشن بود در دو گونه

********** صفحه 43 **********

اش.پدر و مادرش از بزرگان قریش بودند و جدش بهترین جدها بود.

4)و در ص95از ولید بن غسان از راوی خود روایت کند که گفت جن نوحه سرائی میکردند برای حسین بن علی علیه السلام می گفتند.

(لمن الابیات بالطف علی کره بنیه تلک ابیات الحسین یتجاوبن الرنینة)

یعنی این خانه ها در کنار شط آب مال کیست که با کراهت ساخته شده؟

(جواب)این خانه ها مال حسین علیه السلام است که هم ناله او هستند.

5)و از علی بن خزور روایت کند که شنیدم لیلی می گفت شنیدم برای حسین علیه السلام نوحه سرائی میکردند و می گفت.

(یا عین جودی بالدموع فانما یبکی الحزین بحرقة و تفجع)

(یا عین الهاک الرقاد بطیبه من ذکر آل محمد و توجع)

(بانت ثلثاً بالصعید جسومهم بین الوحوش و کلهم فی مصرع)

یعنی ای چشما شک خود را ببخش پس بدرستیکه شخص غمگین با دل سوخته و درد آورنده گریه میکند.ای چشم مشغول ساخته ترا خواب خوش از یاد کردن آل محمد و هم دردی.سه شب است جسم ایشان روی خاک افتاده بین وحوش و همه در یک جا افتاده اند.

6)و در ص95از عبدالله بن حسان کنانی روایت کند که جنیان بر حسین ابن علی علیه السلام گریه میکردند.و می گفتند.

(ماذا تقولون اذ قال النبی لکم ماذا فعلتم و أنتم أخر الأمم)

(بأهل بیتی و اخوانی و مکرمتی من بین اسری و قتلی ضرجوا بدم)

یعنی چه خواهید گفت وقتی پیغمبر ص بشما بگوید چه کردید در حالیکه شما آخر أمتها بودید بأهل بیت من و برادران من و عزیزان من یک دسته را اسیر کردید و یک دسته را کشتید و بخون خودشان رنگین نمودید.

********** صفحه 44 **********

7)و از معمر بن خلاد از حضرت رضا علیه السلام روایت کند مثل الفاظ سلمه را که گفت.

(یاناقتی لاتذعری من زجری و شمری قبل طلوع الفجر)

(بخیر رکبان و خیر سفر حتی تحلی بکریم القدر)[5]

(بما جد الجد رحیب الصدر ابانه الله [6]لخیر امر)

(ثمت أبقاه بقاء الدهر)

یعنی ای شتر من ناراحت نشو از تندی من نسبت بتو،و با سرعت برو پیش از طلوع فجر.با بهترین سوار شده گان و بهترین سفر،تا زینت بخشیده شوی و عزیز شود قدر تو.و بزرگوار حقیقی و سینۀ گشاده و خدا جدا میکند به بهترین کار،آنجا نگاهش دارد تا دهر باقی است.

(پاسخ حسین بن علی علیه السلام )

(سأمضی و ما بالموت عار علی الفتی اذا مانوی حقا و جاهد مسلما)

(وواسی الرجال الصالحین بنفسه و فارق مثبوراً و خالف مجرما)

(فان عشت لم اندم و ان مت لم ألم کفی بک موتا ان تذل و تغرما)

یعنی زود می گذرم و مرگ برای جوان مرد عار نیست،وقتی که نیتش حق باشد و مسلمان وار بجنگد و با جان خود مردان شایسته ای را مواسات کرده و جدا شده از مجرمین و تباه کاران و مخالفت نموده گناه کاران را.پس اگر زنده ماندم پشیمان نیستم و اگر مردم ملامت نمیشوم،مرگ ترا کافی است که ذلیل شوی و بینیت بخاک مالیده شود.

در ناسخ ج2ص162دارد:

********** صفحه 45 **********

(اقدم نفسی لا ارید بقائها لتلقی خمیساً فی الوغی و عر مرما)

یعنی زندگی را نمیخواهم،جان خود را پیش میاندازم تا در میدان جنگ لشگر بسیار روبرو شود.

8)و از جابر از محمد بن علی علیه السلام روایت کند که فرمود چون حسین علیه السلام قصد کرد از مدینه خارج شود زنهای بنی عبدالمطلب پیش آمدند و جمع شدند برای نوحه سرائی امام حسین علیه السلام رفت بین ایشان و فرمود شما را بخدا قسم میدهم این کار نکنید(که دشمن با خبر گردد)که معصیت خدا و رسولش شود.

زنهای بنی عبدالمطلب عرض کردند پس گریه و زاریرا برای کی بگذاریم امروز پیش ما مثل روزی است که رسول خدا و علی و فاطمه و رقیه و زینب و أم کلثوم از دنیا رفته پس سوگند میدهم ترا بخدا که ما را خدا فدای تو گرداند از مرگ ای حبیب نیکان از اهل قبرستان.

بعضی از عمه هایش پیش آمده گریه میکرد و می گفت من شهادت میدهم ای حسین جان که شنیدم جنیان نوحه سرائی میکردند برای تو و می گفتند:

(فان قتیل الطف من آل هاشم اذل رقاباً من قریش فذلت)

(حبیب رسول الله لم یک فاحشاً ابانت مصیبتک الانوف و جلت)

یعنی شهید روز عاشوراء از دودمان هاشم است که گردن کشان قریش را خوار کرد،ای حبیب پیغمبر خدا با اینکه من علناً گریه نکردم با این مصیبت تو بر مردم فاش گردیده برای همه پس بزرگ آمد.(کذا فی هامش الناسخ) ج2ص11.

(و قلن أیضاً)

(ابکی حسیناً سیداً و لقتله شاب الشعر)

(و لقتله زلزلتم و لقتله انکسف القم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] معالی السبطین ص109.

[2] در ناسخ ج3ص241(یطفون الدجی نوراً)

[3] این یک جفت شعر در معالی البسطین ص109و ناسخ ج3ص341هست و در کامل الزیارات نیست.

[4] اینهم مثل سابق.

[5] فی البحار ج45ص237(بکریم البحر).

[6] فی البحار ج45ص237(أثابه الله).



********** صفحه 46 **********

(و احمرت آفاق السماء من العشیة و السحر)

(و تغبرت شمس البلاد بهم و اظلمت الکور)

(اورثتنا ذلا به جدع الانوف مع الغرر)

یعنی گریه میکنم برای حسینیکه سید و بزرگوار بود و برای کشته شدن او موها سفید شد.و برای کشته شدن او زازله زده شدید و برای کشته شدن او ماه گرفت،و آفاق سرخ شد از شب تا سحر و غبارآلوده شد خورشید شهرها بواسطه ایشان و دهات را ظلمت و تاریکی گرفت،این پسر فاطمه است که مصیبت زده شده جمیع خلائق و بشر بواسطه او.و ارث داد بما ذلت را و بینیها را بخاک مالید و در معرض خطر و هلاکت کشانید.

9)و در کامل الزیارات از عمرو بن عکرمه و در بحار ج45ص235و ناسخ ج3ص84از ابن نما،در مثیر الاحزان ص108عمرو بن عکرمه می گوید صبح کردیم در مدینه شبی را که حسین علیه السلام در آن کشته شده بود غلامی برای ما بود گفت:دیشب شنیدیم نداء کننده ای فریاد میزد و می گفت:

(ایها القاتلون جهلا حسیناً ابشروا بالعذاب و التیکیل)

(کل أهل السماء یدعو علیکم [1] من نبی و مرسل[2] و قبیل)

(لقد لعنتم علی لسان بن داود وذی الروح حامل الانجیل[3])

یعنی ای کسانیکه از روی جهل و نادانی حسین علیه السلام را کشتید،بشارت باد شما را بعذاب و سرکوبی کردنیکه عبرت دیگران باشد،همه اهل آسمانها شما را

********** صفحه 47 **********

نفرین میکنند،و هر پیغمبری چه مرسل و چه غیر مرسل و گروها،و هر آینه لعن کرده شدید بر زبان سلیمان بن داود و صاحب روح که حضرت عیسی حامل انجیل است.

10)و در بحار ج45ص235و مثیر الاحزان ابن نما ص108فرموده در بصره هاتفی یعنی کسیکه صدای او شنیده شود و شخصش دیده نشود شبانه شعری خواند.

(ان الرماح الواردات صدورها نحو الحسین تقاتل التنزیلا)

(ویهللون بان قتلت و انما قتلوا بک التکبیر و التهلیلا)

(فکأنما قتلوا أباک محمداً صلی علیه الله أو جبریلا)

یعنی بدرستیکه نیزهائیکه وارد بر سینه ها میشود و قصد حسین علیه السلام را کرده بودند با قرآن جنگ میکردند.وهلهله(لااله الاالله)می گفتند باینکه ترا کشته اند و حال آنکه کشتند بواسطه تو تکبیر و تهلیل(یعنی الله اکبر و لا اله الا الله گفتن)بلکه مثل اینکه پدرت محمد را که خدا و جبرئیل بر او درود میفرستادند کشتند.

11)و در کامل ص97و ناسخ ج3ص29از داود رقی از جده اش نقل کند که چون حسین علیه السلام کشته شد جنیان بر او گریه میکردند و این اشعار را میخوانند.

(یا عین جودی بالعبر و ابکی فقد حق الخبر)

(ابکی ابن فاطمة الذی ورد الفرات فما صدر)

(الجن تبکی شجوها لما اتی منه الخبر)

(قتل الحسین ورهطه تعسا لذلک من خبر)

(فلابکینک حرقة عند العشاء و بالسحر)

********** صفحه 48 **********

(و لا بکینک ماجری عرق[4] و ما حمل الشجر)

یعنی ای چشم ببخش بگریه،و گریه کن بدرستیکه ثابت گشت خبر(کشته شدن امام حسین علیه السلام ).گریه کن برای پسر فاطمه که وارد فرات شد و آب ننوشید،جن گریه میکند از هم و حزنش برای خبر کشته شدن او،کشته شد حسین و گروه مردانش،مرگ بر یک همچه خبری،پس هر آینه البته گریه می کنم از روی دلسوزی،در وقت عشاء و در وقت سحر،و هر آینه البته گریه میکنم تا رگی جنبش دارد و درختی بار ور دار است.

12)بحار ج45ص236از مناقب روایت کند که دعبل گفت حدیث کرد مرا پدرم از جدم از مادرش سعدی(سعیدة)بنت مالک خزاعیة که او شنید نوحه سرائی جن را بر حسین علیه السلام .

(یا ابن الشهید و یا شهیداً عمه خیر العمومة جعفر الطیار)

(عجباً لمصقول اصابک حده فی الوجه منک و قد علاک غبار)

یعنی ای پسر شهی و ای کسی که عمویش شهید شد و بهترین عموهایش جعفر طیار بود.تعجب از شمشیریست که صیقل داده شده و جلا گرفته چگونه طرف تیزش بصورت تو رسید و حال آنکه غبار روی شما نشسته بود.

و از نوحه سرائی جن است.

(أیا عین جودی و لا تجمدی و جودی علی السید الهالک)

(و بالطف أمسی صریعاً فقد رزثنا الغداة بامر بدی)

یعنی ای چشم اشک زیاد بریز و خشک نباش،و اشک بریز بریز گواریکه هلاک شد دیروز در کنار شط آب بزمین خورد،و بدرستیکه دیروز ما مصیبت زده شدیم بأمر ظاهری.

********** صفحه 49 **********

و از جمله نوحه سرائی ایشان این شعر است.

(نساء الجن یبکین من الحزن شجیات و اسعدن بنوح للنساء الهاشمیات)

(و یندین حسیناً عظمت تلک الرزیات ویلطمن خدوداً کالدنانیر نقیات)

(و یلبسن ثیاب السود بعد القصبیات[5])

یعنی زنهای جن از حزن و اندوه گریه میکنند در حالیکه محزون میباشند(با سر شکسته هستند)و بواسطه گریه و زاری زنهای هاشمین را کمک میکنند،و نیکی های حسین علیه السلام را یاد میکنند و بزرگ است آن مصیبات،و لطمه بصورت خود که مثل طلای خالص است میزنند،و لباس سیاه پوشیده اند بعد از آنکه اعضای آنها(یعنی شهداء)قطعه قطعه شده.

و از جمله نوحه سرائی ایشان این شعر است.

(احمرت الارض من قتل الحسین کما اخضر عند سقوط الجونة العلق[6])

********** صفحه 50 **********

(یا ویل قاتله یا ویل قاتله فانه فی سعیر النار یحترق[7])

یعنی سرخ شد زمین از کشتن حسین علیه السلام چنانچه سبز میشود وقتی رنگهای مختلف از زالو خارج میشود ای وای بر کشنده اش ای وای بر کشنده اش بدرستیکه او در زبانه آتش میسوزد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فی البحار ج45ص235(تبکی علیکم).[1]

[2] فی البحار ج45(و ملاءک).

[3] فی البحار ج45(و موسی و صاحب الانجیل).

در ناسخ(نهر).[4]

[5]در وسائل المحبین ص115اینطور معنا کرده و بپوشید رختهای سیاه را بعد از پوشیدن کتان سفید و لطیف.

در ناسخ ج3ص245(احمر عند سقوط الجونة الفلق)[6]

[7] و در هامش ناسخ اینطور معنا کرد:زمین از کشتن حسین قرمز گشت،چنانچه آسمان هنگام فرو رفتن خورشید سرخ می گردد.وای بر کشندۀ او که در آتش سوزان خواهد سوخت.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل ششم:در گریه و عزاداری جغد بر حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:47 am

********** صفحه 51 **********

(فصل ششم):در گریه و عزاداری جغد بر حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص99از حسین بن ابی غندر از امام صادق علیه السلام روایت کند که حضرت فرمود راجع بجغد که آیا هیچ شما آن را در روز دیده اید گفته شد هیچ وقت آن در روز دیده نشده مگر در شب،فرمود آگاه باشید که آن همیشه در آبادانی زنده گی میکرد ولی چون امام حسین علیه السلام کشته شد سوگند یاد کرد که دیگر در آبادانی زنده گی نکند و جای گزین نشود مگر در خرابها و همیشه روزها را روزه دار و چون شب فرا رسد نوحه سرائی میکند تا صبح.

2)در حدیث دیگر از امام رضا علیه السلام نقل کند که فرمود این جغد را می بینی که مردم چه می گویند.

راوی گوید عرض کرد فدایت شوم آمده ایم که سئوال کنیم؟فرمود این جغد در زمان جدم رسول خدا ص جای در منازل و قصرها بود و هر وقت مردم غذا میخوردند میامدند نزدیک مردم و ایشان خواراکی بآن میدادند میخورد و بجای خود پرواز میکرد.و چون امام حسین علیه السلام کشته شد از آبادانیها خارج شدند

********** صفحه 52 **********

و در خرابها و کوها و صحراها جای گرفتند و گفتند بد امتی هستید شما پسر دختر پیغمبر خود را کشتید من دیگر از جان خود ایمن نیستم.

3)و از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود بدرستیکه آن جغد روزها روزه می گیرد و چون شب میشود افطار میکند و ندبه و گریه میکند بر امام حسین علیه السلام تا صبح.

4)و ایضاً از امام صادق علیه السلام روایت کند که حضرت بیعقوب(بن شعیب)فرمود ای یعقوب آیا دیده ای جغدی در روز تنقس کند و نفسی بکشد عرض کرد ندیده ام فرمود:میدانی چیست؟عرض کردم نمیدانم فرمود برای آن است که روزها روزه دار است بر آنچه که خدای روزیش کرده پس چون شب در رسد افطار میکند بر آنچه روزیش شده پس با آواز خوش برای امام حسین علیه السلام زمزمه میکند تا صبح.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل هفتم:در مرور انبیاء بزرگ بکربلاء

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:48 am

********** صفحه 53 **********

(فصل هفتم):در مرور انبیاء بزرگ بکربلاء


(مرور آدم علیه السلام بکربلاء)

1)در اسرار الشهادة ص80از منتخب طریحی ص48 [1]و ناسخ ج1ص270روایت کند که چون حضرت آدم علیه السلام بزمین آمد حواء را ندید پس بنا کرد در طلب او اطراف زمین را بگردد پس مرورش بکربلاء افتاد آنجا مریض احوال و عقب افتاد و سینه اش تنک شد بدون هیچ سببی و بزمین خورد در همان مکانیکه امام حسین علیه السلام کشته شد و خون از پایش جاری شد.

پس سرش را بآسمان بلند کرده عرض کرد ای خدای من آیا گناهی باز از من سر زد که مرا مورد عتاب قرار داده ای بجهت آنکه من تمام اطراف زمین را سیر کردم و بدئی بمن نرسید مثل این سر زمین؟

پس خداوند وحی فرمود ای آدم از تو گناهی سر نزده و لیکن در این سرزمین بچه تو حسین علیه السلام بدون هیچ گناهی کشته میشود پس خون تو اینجا جاری شد که موافقت کند با خون امام حسین علیه السلام ،حضرت آدم عرض کرد

********** صفحه 54 **********

آیا حسین پیغمبر است فرمود نه و لکن نوه دختری پیغمبر محمد ص است،عرض کرد تا قاتل و کشنده او کیست فرمود قاتلش یزید است.

پس آدم گفت من چه کنم ای جبرئیل؟جبرئیل گفت لعنش کن ای آدم پس چهار مرتبه او را لعنت کرد و چند قدمی رفت و بکوه عرفات رسید و حواء را آنجا پیدا کرد.
(مرور نوح علیه السلام بکربلاء)

2)و در ناسخ ج1ص271و منتخب ص48ایضا روایت کند که چون حضرت نوح علیه السلام سوار بر کشتی شد تمام دنیا را گشت پس چون بکربلاء عبورش افتاد زمین او را گرفت و نوح ترسید غرق شدن را پس دعا کرد و عرض کرد خدایا من تمام دنیا را گشتم و ترسی بمن دست نداد مثل ایی سرزمین پس جبرئیل نازل شد و عرض کرد ای نوح در این سرزمین حسین علیه السلام کشته میشود که نوه دختری محمد خاتم انبیاء و پسر خاتم اوصیاء است.

حضرت نوح فرمود کشنده او کیست ای جبرئیل؟جبرئیل عرض کرد لعنت شده اهل هفت آسمان و اهل هفت زمین است پس نوح چهار مرتبه لعن کرد او را پس کشتی بحرکت آمد و رفت تا بکوه جودی رسید آنجا ایستاد[2].
(مرور حضرت ابراهیم علیه السلام بکربلاء)

3)و ایضا در منتخب طریحی ص49نقل کند که حضرت ابراهیم علیه السلام مرور کرد بزمین کربلاء و او سوار بر اسبی بود پس اسب بزمین خورد و ابراهیم علیه السلام بزمین افتاد و سرش شکست و خونش جاری شد شروع کرد باستغفار

********** صفحه 55 **********

کردن و عرض کرد خدایا چه چیز از من سر زد؟

پس جبرئیل نازل شد بر او و گفت:ای ابراهیم:گناهی از تو سر نزد و لکن در اینجا نوه دختر پیغمبر خاتم انبیاء و پسر خاتم اوصیاء کشته میشود پس خون تو جاری شد برای موافقت کردن خون او،فرمود جبرئیل قاتل و کشنده او کیست؟عرض کرد لعنت کرده شده اهل آسمانها و زمین است و قلم جاری شده بر لوح بلعن کردن او بدون اذن از پروردگارش.

پس خدا وحی فرمود بقلم که تو مستحق ثناء و ستایش مدح هستی بواسطه این لعن.

پس حضرت ابراهیم علیه السلام دستهایش را بلند کرد و یزید را لعن بسیاری کرد و اسبش با زبان فصیح آمین گفت.حضرت ابراهیم علیه السلام بأسبش فرمود چه چیزی فهمیدیکه بر نفرین من آمین گفتی؟عرض کرد ای ابراهیم من افتخار میکنم که تو سوار من باشی و چون من بزمین خوردم و شما از پشت من افتادی خجالت من زیاد شد و سببش یزید بود.
(مرور حضرت اسماعیل علیه السلام بکربلاء)

4)و در منتخب ایضا ص49و ناسخ ج1ص273روایت کند که حضرت اسماعیل علیه السلام گوسفندانش کنار شط فرات میچریدند چوپانش خبر داد که گوسفندان از این مشرعه[3] چند روز است آب نمیخورند حضرت از پروردگارش سبب پرسید؟جبرئیل نازل شد و عرض کرد ای اسماعیل از خود گوسفندان بپرس سبب را می گویند،حضرت بگوسفندان فرمود چرا از این آب نمیخورید؟جواب دادند بزبان رسا که بما خبر رسیده پسر تو حسین علیه السلام که

********** صفحه 56 **********

نوی دختری محمد ص است تشنه کشته میشود پس ما از این مشرعه آب نمیخوریم برای اندوه و دلتنگی بر او.

پس حضرت از کشنده اش پرسید،گفتند کسی او را میکشد که اهل آسمانها و زمینها و تمام خلائق او را لعن کرده اند.

پس حضرت اسماعیل علیه السلام عرض کرد اللهم العن قاتل الحسین ای خدا لعنت کن کشنده حسین علیه السلام را.
(مرور حضرت موسی علیه السلام بکربلاء)

5)در منتخب نیز و ناسخ ج1ص284روایت کند که حضرت موسی علیه السلام روزی با یوشع بن نون سیر میکرد چون بزمین کربلاء رسید نعل و کفشش سوراخ و پاره شد و خارسه پهلو بپایش رسید و خون جاری شد.

پس عرض کرد ای خدای من چه گناهی از من سر زده؟پس خداوند باو وحی فرمود که اینجا کشه میشود حسین علیه السلام و اینجا ریخته شد خون تو برای موافقت خون او،عرض کرد خدای من حسین کیست؟گفته شد او نوه محمد مصطفی و پسر علی مرتضی است،عرض کرد کشنده او کیست؟گفته شد نفرین کرده شده ماهیست در دریا و وحوش در صحرا و پرندگان در هواء.

پس موسی هر دو دست بالا نموده و لعن کرد یزید را و نفرین نمود او را و یوشع بن نون آمین گفت بر دعای او و موسی گذشت از آنجا.
(مرور حضرت سلیمان علیه السلام بکربلاء)

6)ایضا در منتخب ص50و ناسخ ج1ص274روایت کند که حضرت سلیمان روی فرشش مینشست و در هواء سیر میکرد پس روزی گذرش

********** صفحه 57 **********

افتاد بزمین کربلاء پس باد سه مرتبه او را دور گردانید بطوریکه ترسید سقوط کند.

پس باد ساکن شد و فرش سلیمان در کربلاء فرود آمد حضرت فرمود چرا فرود آمدی؟

باد عرض کرد بدرستیکه اینجا حسین علیه السلام کشته میشود حضرت فرمود حسین کیست؟باد گفت او نوه پیغمبر محمد مختار و پسر علی کرار است،حضرت فرمود کی با او جنگ کند؟عرض کرد کسی که نفرین شده اهل آسمانها و زمین یزید است،پس حضرت سلیمان هر دو دست بالا کرده و نفرین کرد یزید را و انس و جن آمین گفتند پس باد وزید و بساط و فرش سلیمان بحرکت آمد.
(مرور حضرت عیسی علیه السلام بکربلاء)

7)ایضا در منتخب ص50و ناسخ ج1ص275روایت کند که حضرت عیسی سیاحت میکرد با یاران خود پس مرورشان افتاد بکربلاء پس شیریرا دیدند که دستهای خود را پهن کرده و خوابیده و راهرا گرفته پس حضرت عیسی علیه السلام پیش شیر رفته و فرمود چرا اینجا نشسته ای و نمی گذاری ما برویم پس شیر با زبان رسا عرض کرد من نمی گذارم از این راه بروید مگر وقتی که لعن کنید یزید کشنده حسین را،حضرت عیسی فرمود حسین کیست؟شیر عرض کرد نوه دختری محمد نبی امی و پسر علی ولی،فرمود قاتلش کیست؟عرض کرد نفرین شده تمام وحوش و گرگان و درنده گان است خصوصاً در ایام عاشوراء،پس حضرت عیسی دستهایش را بالا نموده و یزید را لعن کرد و یارانش دعای او را آمین گفتند پس شیر از راه دور شد و ایشان گذشتند.

********** صفحه 58 **********
(مرور پیغمبر ص بکربلاء)

8)در اسرار الشهادة ص81از ارشاد مفید ص250از أم سلمه روایت کند که فرمود شبی رسول خدا از نزد ما خارج شد و مدتی غیبتش طول کشید سپس مراجعت فرمود در حالیکه ژولیده مو و غبار آلوده بود و دستش بسته بود پس عرض کردم ای رسول خدا چه شده شما را ژولیده و غبار آلوده می بینم؟فرمود این وقت مرا سیر دادند بطرف موضعی از عراق که آن را کربلاء نامند پس جای افتادن فرزندم حسین و جماعتی از أولادم و أهل بیتم را دیدم و بنا کردم خون ایشان را جمع کردن و آن این است و دست مبارک را باز کرد.

و فرمود بگیر این را و حفظش کن پس آن را گرفتم دیدم مثل خاک سرخی است پس در شیشه ای گذاشتم و سرش را بستم و محافظتش نمودم تا وقتیکه حسین علیه السلام از مکه خارج شد و متوجه عراق گردید و من هر روز و شب آن شیشه را باز میکردم و می بوئیدم و نگاه میکردم و گریه میکردم برای مصیبتهای او.

و چون روز دهم محرم شد و آن روزی بود که حسین علیه السلام در آن روز کشته شد و اول روز بآن نگاه کردم بحال خود دیدم و در آخر روز نگاه کردم دیدم خون تازه ای شده پس ضجه کردم و گریه کردم و خشم خود را فرو کشیدم از ترس آنکه مبادا دشمن ایشان در مدینه با خبر گردد و سرعت بشماتت کنند و همیشه آن روز را محافظت کردم تا خبر مرگش را اعلان کردند و محقق شد آنچه را دیده بودم.
(مرور رأس الجالوت پسر یهوذا بکربلاء)

9)در مثیر الاحزان ابن نما ص82و سراج الایمان یک صفحه بمقصد

********** صفحه 59 **********

سوم مانده روایت کنند که:رأس الجالوت پسر یهوذا گفت:هر زمانیکه من با پدرم یهوذا از زمین کربلا می گذشتیم،پدرم مرکب خود را بسرعت میتاخت تا از آن سر زمین می گذشت،تا آنکه حضرت امام حسین علیه السلام بدرجۀ شهادت رسید،دیگر اینحالت را از پدرم ندیدم.

پس جهت را از او پرسیدم،در جواب گفت:ای فرزند،ما همانا ابن سخن را حدیث میکردیم که در زمین کربلا پیغمبر زادۀ کشته خواهد شد،پس میترسیدم که او من خودم باشم اینتود که مرکب را بسرعت حرکت میدادم تا چون حسین علیه السلام کشته شد بدانستم که آن پیغمبر زاده حسین است.و همین حدیث را محمد بن جریر طبری در تاریخ خود از علاء بن ابی عائشه از رأس الجالوت از یهوذا پدرش روایت کرده.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مؤلف گوید حقیر از متن طریحی ترجمه می کنم.

[2] کوه جودی همانجا است که قبر حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام است.

[3] جای آب خوردن.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل هشتم:در مرور أمیرالمؤمنین علیه السلام بکربلاء

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:50 am

********** صفحه 60 **********

(فصل هشتم):در مرور أمیرالمؤمنین علیه السلام بکربلاء


در امالی صدوق رحمة الله ص534بسند خود از ابن عباس روایت کند که گفت در وقت خروج أمیرالمؤمنین علیه السلام بطرف صفین من با او بودم چون بنینوی که آن را شط فرات گویند رسید با صدای بلند فرمود ای ابن عباس آیا میشناسی این موضع را؟عرض کردم نمیشناسم ای أمیرالمؤمنین علیه السلام ،فرمود اگر شناسائی به اینجا داشتی مثل شناسائی من از اینجا رد نمیشدی مگر آنکه گریه میکردی مثل گریستن من.گفت حضرت گریه بسیاری فرمود بطوریکه ریش مبارکش تر شد و اشکش بسینه مبارکش جاری شد،و ما هم گریه کردیم و حضرت میفرمود(أواه أواه)(کلمه تعجب است)مرا چه با آل ابی سفیان مرا چه با آل حرب که حزب شیطان و دوستان کفرند صبر میکنم صبر کردنی(یا صبر کن صبر کردنی)ای أباعبدالله.

پس بدرستیکه ملاقات کرد پدرت مثل آنچه را تو از ایشان ملاقات کنی،سپس آب خواست و وضوء نماز گرفت و نماز خواند مقداریکه خدا میخواست نماز بخواند و باز کلام اولش را یادآور شد و یک ساعتی بغد از نماز و سخنش

********** صفحه 61 **********

چرتی زد و سپس بیدار شد و فرمود:

ای ابن عباس عرض کردم بلی من اینجا هستم،فرمود آیا خوابیرا که الان دیدم برایت بگویم؟عرض کردم چشمت آرام باشد و خوابت خیر باشد،فرمود مثل اینکه دیدم مردانی از آسمان فرود آمدند و با ایشان پرچمهائی است سفید و شمشیرها را بگردن انداختند و آنها سفید و روشنی میدهند و دور این زمین خط کشیدند و مثل اینکه دیدم این درختهای خرما شاخهای خود را بزمین زدند و خون تازه بیرون آمد.

و مثل اینکه دیدم حسینم که بچه من و پاره گوشت من و مغز استخوان من است در آن خونها غرق شده و هر چه فریاد میکند بفریادش نمیرسند.

و مثل اینکه مردان سفید از آسمان فرود آمدند و او را صدا میکنند و می گویند صبر کنید ای آل رسول بدرستیکه شماها بدست بدترین مردم کشته میشوید و ابن بهشت است ای أباعبدالله که بتو مشتاق است.

سپس مرا تسلیت میداند و می گفتند بشارت با ترا ای أباالحسن که خداوند در روز قیامت چشمت را باین فرزند روشن خواهد کرد روزیکه همه مردم در پیشگاه خدا ایستاده اند.

پس از خواب بیدار شدم و سوگند بکسی که جان علی بدست اوست این خبر را صادق مصدق ابوالقاسم(محمد)ص بمن داده بود که وقتی من خروج میکنم بطرف ظالمان و ستم گران اینها را می بینم.

و این زمین زمین کربلاء است که دفن میشود در آن حسین و هفده نفر مرد از بچه های من و بچه های فاطمه و این در آسمانها معروف است یاد میشود زمین کرب و بلاء چنانچه حرم مکه و مدینه و بیت المقدس یاد میشود.

سپس فرمود ای ابن عباس طلب کن برای من در اطراف این زمین پشگل

********** صفحه 62 **********

آهو را که بخدا قسم دروغ نگویم و دروغ نشنیده ام و آن پشگلها رنگشان زرد و بشکل زعفران هستند.

ابن عباس گوید پس در جستجو شدم و آنها را گرد هم یافتم پس صدا زدم ای أمیرالمؤمنین آنها را پیدا کردم بهمان نحویکه توصیف کرده بودید.پس علی علیه السلام فرمود راست گفت خدا و رسولش سپس بلند شد و هروله کنان بطرف آنها دوید پس آنها را برداشت و بوئید و فرمود این همان است.

آیا میدانی ای ابن عباس این پشگلها چیست همان پشگلهائیست که عیسی ابن مریم آن را بوئیده در وقتی که با حواریین خود از اینجا گذر میکرد دید آهوهائی دور هم جمع شده اند و گریه میکنند عیسی علیه السلام با یاران خود نشست و عیسی گریه کرد و یارانش نیز گریستند ولی نمیدانند چرا عیسی نشست و چرا گریه میکند؟پس عرض کردند ای روح خدا و کلیم الله چه باعث گریه شما شد؟

حضرت فرمود آیا میدانید این چه سر زمینیست؟عرض کردند نه فرمود:

این زمینیست که فرزند پیغمبر احمد و فرزند بنده پاکیزه بتول که همانند مادرم میباشد اینجا کشته میشود و دفن میشود،و گل آن خوشبو تر از مشک است چون گل آن فرزند پیغمبر است که اینجا طلب شهادت میکند و همین طور است طینت پیغمبران و أولاد ایشان.

پس آهوها با من تکلم میکنند و می گویند ما اینجا چرا میکنیم برای اشتیاقیکه بجوجه مبارک(فرزند پیغمبر ص)داریم و گمان میکنند در این زمین ایمن هستند.

پس حضرت عیسی علیه السلام دستش را زد بآن پشگلها و بوئید و فرمود این پشگل آهو است باین خوشبوئی بواسطه علفهای اینجا،ای خدا اینها را همیشه

********** صفحه 63 **********

نگاه دار تا پدر او بو کند و موجب شکیبائی و تسلی خاطر او شود.

پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود بواسطه دعای حضرت عیسی علیه السلام تا امروز مانده است و زردیش بواسطه طول زمان است و این زمین کرب و بلاء است.

سپس با صدای بلند فرمود ای خدای عیسی بن مریم،برکت مده بکشندگان او و کمک کنندگان بر قتلش و کسانیکه یاریش نکردند.

پس از آن گریه بسیاری فرمود و ما هم گریه کردیم و حضرت بطوری گریه کرد که بصورتش زمین افتاد و غش کرد و مدتی بیهوش شد،پس بهوش آمد و پشگلها را در عبای خود جمع کرد و أمر فرمود من هم آنها را کیسه کنم.

پس از آن فرمود ای ابن عباس وقتی دیدی از اینها خون تازه جوشید و خون تازه جاری شد بدان حسین علیه السلام کشته شده و دفن شده.

ابن عباس گوید بخدا سوگند من چنان نگاهداری آنها را میکردم که بیشتر از بعضی واجبات الهی بود و من از گوشه آستینم نمی گشودم تا در بین اینکه در خانه خود خواب بودم ناگاه بیدار شدم دیدم خون تازه جاری است و آستینم پر از خون تازه شده پس نشستم و گریان شدم و گفتم بخدا قسم حسین کشته شده،بخدا قسم علی هرگز بمن دروغ نگفت و هر چه بمن خبر داد همان شد چون پیغمبر ص چیزهائی را بایشان خبر میداد که بدیگران نمیداد.

پس هراسان شدم و بیرون شدم و آن وقتی بود که فجر طلوع کرده بود پس بخدا مدینه مه فرو گرفته بود بطوریکه چشم جائی را نمیبیند پس خورشید طلوع کرد دیدم مثل اینکه گرفته است و دیدم دیوارهای مدینه مثل اینکه خون تازه بر آن ریخته و نسیتم و گریان بودم پس گفتم بدرستیکه امام حسین علیه السلام کشته شد و صدائی را از طوف خانه شنیدم و او می گفت:

********** صفحه 64 **********

(اصبروا آل الرسول قتل الفرخ البتول)

(نزل الروح الامین ببکاء و عویل)

یعنی صبر کنید ای آل رسول که کشته شد فرزند بتول.ونازل شد روح الامین،بگریه و زاری.

سپس گریه کرد با صدای بلندش و من هم گریه کردم پس ثابت شد نزد من آن ساعت و ده روز از ماه محرم گذشته بود،و چون خبر بما رسید معلوم شد همان روز بوده و من حدیث را با کسانیکه با آن حضرت بودند نقل کردم گفتند بخدا قسم ما در جبهه بودیم و شنیدیم آنچه تو شنیدی و ندانستیم چه خبر است ولی گمان کردیم او حضرت خضر بوده.

در جلاء العیون ص158مرحوم مجلسی از هرثمه روایت کند که گفت در خدمت أمیرالمؤمنین علیه السلام از غزوه(جنگ)صفین مراجعت میکردیم حضرت بکربلا فرود آمد ونماز بام داد(صبح)را آنجا ادا نمود پس کفی از خاک برداشت بوئید و فرمود خوشا حال تو ای تربت،از تو گروهی محشور خواهند شد که بیحساب داخل بهشت شوند.

پس هرثمه بسوی زوجۀ خود برگشت و آن زن شیعه آن حضرت بود و آن خبر را بآن زن نقل رد،زن گفت أمیرالمؤمنین علیه السلام دروغ نمی گوید،آنچه می گوید البته واقع میشود.

هرثمه گفت که چون حضرت امام حسین علیه السلام بکربلا آمد من در میان لشگری بودم که ابن زیاد برای مقاتله آن حضرت فرستاده بود،چون آن زمین و درختان را دیدم آن قصه بخاطر من آمد،بر شتر خود سوار شدم و بخدمت حضرت امام حسین علیه السلام رفتم و سلام کردم آنچه از پدر حضرت شنیده بودم در آن منزل عرض کردم.

********** صفحه 65 **********

حضرت از من پرسید که تو با ما خواهی بود یا بر ما خواهی بود؟گفتم نه با تو و نه بر تو،و کودکی چند گذاشته ام در عقب خود و از ابن زیاد میترسم حضرت فرمود:پس برو که کشته شدن ما نبینی و صدای استغاثه(طلب یاری)ما را نشنوی بحق آن خداوندیکه جان حسین بدست قدرت او است که هر که امروز صدای ما را بشنود و یاری ما نکند حق تعالی او را برو در جهنم اندازد.

ایضا مرحوم مجلسی در جلاء العیون ص158از قرب الاسناد بسند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با دو کس از اصحاب خود بصحرای کربلا رسید چون داخل آن صحراء شد آب از دیده های مبارکش فرو ریخت،فرمود این محل خوابیدن شتران ایشان است و این محل فرود آوردن بارهای ایشانست،در اینجا ریخته میشود خونهای ایشان خوشا بحال تو ای تربت که خونهای دوستان خدا بر روی تو ریخته شود.

در اسرار الشهادة ص82از اصبغ بن نباته روایت کند که ما با علی علیه السلام آمدیم بجای قبر امام حسین علیه السلام پس حضرت فرمود اینجا جای فرود آمدن شتران ایشانست.

و اینجا جای بارهای ایشانست،و اینجا جای ریخته شدن خونهای ایشان است جماعتی از آل محمد ص در این سرزمین کشته خواهند شد که آسمانها و زمین بر ایشان گریه کنند.

در منتخب طریحی ص87از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود امیر المؤمنین گذرش بکربلا افتاد پس گریان شد بطوریکه چشمانش پر از اشک شد و فرمود این جای خوابیدن شتران ایشان است اینجا جای بار انداز ایشانست اینجا جای ریختن خون ایشانست،خوشا بحال تو ای خاک که خون دوستان روی تو ریخته میشود،جای بار انداز شتران و جای شهدائیست که نه قبلیها بقام ایشان رسیدن و نه بعدیها بمقام ایشان میرسند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل نهم:زیارت انبیاء امام حسین علیه السلام را

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:51 am

********** صفحه 66 **********

(فصل نهم):زیارت انبیاء امام حسین علیه السلام را


1)در کامل الزیارات ص111از اسحاق بن عمار روایت کند که گفت شنیده ام امام صادق علیه السلام میفرمود هیچ پیغمبری در آسمانها و زمین نیست مگر اینکه از خدا اذن میطلبند برای زیارت امام حسین علیه السلام پس دسته ای فرو میایند و دسته ای بالا میروند.

2)از حسین دختر زاده ابی حمزه ثمالی روایت کند که گفت در اواخر زمان حکومت بنی مروان رفتم برای زیارت امام حسین علیه السلام ،البته مخفیانه از اهل شام رفتم تا رسیدم بکربلا و در ناحیه دهکدۀ مخفی شدم تا نصف شب گذشت رفتم طرف قبر چون نزدیک شدم مردی گفت برگرد مأجور خواهی بود چون تو نمیتوانی بقبر برسی.

پس ترسناک برگشتم تا نزدیک طلوع فجر باز آمدم طرف قبر دیدم همان مرد می گوید تو بقبر نمیتوانی برسی گفتم خدا عافیت بتو بدهد چرا نمیتوانم من از کوفه برای زیارتش آمده حائل نشو بین من و آن میترسم هواء روشن شود شامیها مرا گرفته بکشند،فرمود:کمی صبر کن چون موسی بن عمران از خدا اذن گرفته برای زیارت امام حسین علیه السلام خدا هم اذن فرموده پس هفتاد هزار ملک با او فرود آمده اند و در خدمتش هستند از اول شب طلوع فجر را

********** صفحه 67 **********

انتظار میکشند و بالا میروند عرض کردم تو که باشی خدا عافیت دهد ترا فرمود من از ملائکه ای هستم که قبر امام حسین علیه السلام را پاس میدهم،و برای زوارش طلب مغفرت میکنم.

پس من برگشتم و نزدیک بود عقلم پرواز کند.چون این را شنیدم پس رفتم و بعد از طلوع فجر آمدم دیگر مانع من نشد پس نزدیک قبر رفتم و سلام دادم و نفرین بر کشنده اش کردم و نماز صبح را اداء نمودم و از ترس اهل شام زود برگشتم.

3)و از ابن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کند که گفت شنیدم میفرمود قبر حسین علیه السلام بیست ذراع در بیست ذراعست مکسراً باغی است از باغهای بهشت و از آنجا است معراج ملائکه بطرف آسمان و نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسلی نیست مگر آنکه از خدا سئوال میکند اینکه زیارت کند آن را پس دسته ای فرود میایند و دسته ای بالا میروند.

4)و از صفوان جمال روایت کند که امام صادق علیه السلام در وقتی که بحیره آمده بود فرمود آیا قبر حسین علیه السلام را(میخواهی زیارت کنی)عرض کرد شما هم زیارتش میکنید فدایت شوم؟فرمود چگونه زیارتش نکنم و حال آنکه خدا او را زیارت میکند،و در هر شب جمعه با ملائکه،و انبیاء و اوصیاء فرود میایند و محمد أفضل انتیاء است و ما افضل اوصیاء هستیم.

صفوان گفت فدایت شوم پس هر شب جمعه زیارت میکنی تا زیارت خدا را درک کنی فرمود بلی ای صفوان ملازم این عمل باش تا برای تو نوشته شود زیارت قبر امام حسین علیه السلام و این فضیلت است و ابن فضیلت است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل دهم:در زیارت ملائکه امام حسین علیه السلام را

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:52 am

********** صفحه 68 **********

(فصل دهم):در زیارت ملائکه امام حسین علیه السلام را


1)در کامل الزیارات ص114بسند خود از اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کند که گفت:شنیدم آن حضرت میفرماید هیچ ملکی در آسمانها و زمین نیست جز آنکه از خداوند سئوال میکند اذنش بدهد در زیارت امام حسین علیه السلام پس فوجی فرود میایند و فوجی بالا میروند.

2)و از داود رقی روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود خداوند خلق نفرموده مخلوقی را که بیشتر از ملائکه باشند و ایشان فرود میایند هر عصری هفتاد هزار ملک طواف میکنند خانه خدا را تا طلوع فجر آنوقت میروند بسوی قبر پیغمبر ص پس آنجا سلام میدهند.

سپس میروند نزد قبر أمیرالمؤمنین علیه السلام پس آنجا سلام میدهند.

پس از آن میروند طرف قبر امام حسین علیه السلام پس باو سلام میدهند پس تا قبل از طلوع آفتاب بآسمان بالا میروند.پس ملائکه روز هفتاد هزار فرود میایند و طواف خانه خدا میکنند تا نزدیک غروب آنوقت میروند سمت قبر پیغمبر ص پس سلام باو میدهند،سپس طرف قبر امیرالمؤمنین علیه السلام میروند و سلام میکنند پس از آن نزد قبر حسین علیه السلام میروند و سلام میکنند پس از آن بآسمان میروند پیش از آنکه غروب شود.

3)و از اسحاق بن عمار از حضرت صادق علیه السلام روایت کند که ما بین

********** صفحه 69 **********

قبر حسین علیه السلام تا بآسمان محل رفت و شد ملائکه است.

4)و از عبدالله بن سنان[1] روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود قبر امام حسین علیه السلام بیست ذراع در بیست ذراع است مکسراً باغی است از باغهای بهشت از آنجا بآسمان بالا میروند پس هیچ ملکی مقرب و نه پیغمبری مرسل نیست جز آنکه از خدا سئوال میکند که امام حسین علیه السلام را زیارت کند پس فوجی فرود میایند و فوجی بالا میروند.

5)و از اسحاق بن عمار روایت کند که گفت:خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت شوم ای پسر پیغمبر در شب عرفه در حیره بودم پس قریب بسه هزار یا چهار هزار مرد دیدم که صوزتهای نیکو و بوهای خوش داشتند لباسهای بسیار سفید داشتند همه شب را نماز میخوانند من میخواستم نزد قبر امام حسین علیه السلام بروم و ببوسم و دعاهائی داشتم میخواستم بخوانم از بسیاری جمعیت نتوانستم پس چون فجر طالع شد بسجده رفتم چون سرم را بالا کردم احدی را ندیدم حضرت فرمود آیا دانستی ایشان چه کسانی بودند؟عرض کردم نه فدایت شوم،فرمود خبر داد مرا پدرم از پدرش که چهار هزار ملک بر امام حسین علیه السلام گذشت و او کشته شده بود پس بآسمان بالا شدند خداوند بایشان وحی فرمود ای جماعت ملائکه گذارتان افتاد بپسر حبیب من وصفی من محمد ص و او کشته شده بود قهر و غلبه و مظلوم وار پس یاری او نکردید،پس فرود آئید بزمین نزد قبر او پس برای او گریه کنید ژولیده مو و غبار آلوده تا روز قیامت پس ایشان آنجا هستند تا قیامت.

6)در روایت دیگر اسحاق بن عمار می گوید بامام صادق علیه السلام عرض کردم من شب عرفه را در حائر(کربلا)بودم و نماز میخواندم و آنجا قریب

********** صفحه 70 **********

پنجاه هزار از مردم جمع بودند صورتهای نیکو و بوهای خوش داشتند و همه شب را نماز میخوانند و چون فجر طالع شد سجده کردم و چون سرم را بالا کردم احدی از ایشان را ندیدم امام صادق علیه السلام فرمود پنجاه هزار ملک گذرشان افتاد بامام حسین علیه السلام و او کشته شده بود پس بآسمان بالا رفتند خداوند بایشان وحی فرمود گذرتان افتاد بپسر حبیب من و او کشته شده بود پس یاریش نکردید بروید بزمین و نزد قبرش سکونت کنید در حال ژولیده مو و غبار آلود تا روزیکه ساعت قیامت بر پا شود.

[1] چنانچه در زیارت انبیاء حدیث سوم ایضا گذشت.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل یازدهم:در دعاء ملائکه برای زوار امام حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:53 am

(فصل یازدهم):در دعاء ملائکه برای زوار امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص119از ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود چهار هزار ملک نزد قبر امام حسین علیه السلام ژولیده مو و غبار آلوده برای او گریه میکنند تا روز قیامت،و رئیس ایشان ملکی است نامش منصور است زیارت نکند امام حسین علیه السلام را احدی مگر آنکه استقبالش کنند و وداع نکند او را أحدی مگر آنکه او را مشایعتش کنند،و مریض نشود از ایشان أحدی جز آنکه او را عیادتش کنند و نمیرد از ایشان أحدی مگر آنکه بر جنازه اش نماز بخوانند و بعد از مرگش طلب آمرزش کنند.

2)و از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خداوند تبارک و تعالی هفتاد هزار ملک را موکل بر امام حسین علیه السلام فرموده درود میفرستد بر او هر روز در حالیکه ژولیده مو و غبار آلوده هستند دعاء میکنند برای کسیکه زیارتش کنند و می گویند پروردگارا اینها زوار امام حسین علیه السلام میباشند اینطور

********** صفحه 71 **********

بجا بیاور برای ایشان اینطور بجا بیاور برای ایشان(کنایه از اینکه حاجتشان را برآور).

3)و از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ترک مکن زیارت حسین علیه السلام را آیا دوست نداری از کسانی باشی که ملائکه ایشان را دعاء میکنند.

4)و از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خداوند هفتاد هزار ملک موکل قبر حسین علیه السلام نموده هر روز درود میفرستند بر او در حالیکه ژولیده مو و غبار آلوده از روزیکه کشته شده تا آنوقتیکه خدا بخواهد یعنی تا قیام قائم عج و دعاء میکنند برای کسیکه زیارتش رود و می گویند ای خدای ما ایشان زوار حسینند حاجتشان را برآور.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل دوازدهم:در دعای پیغمبر و فاطمه و علی و أئمه علیهم السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:55 am

(فصل دوازدهم):در دعای پیغمبر و فاطمه و علی و أئمه علیهم السلام برای زوار امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص116از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود:ای معاویه ترک مکن زیارت قبر امام حسین علیه السلام را برای ترس(ترس شامیها شیعه های یزید)بجهت آنکه هر کس ترک کند زیارتش را آنقدر حسرت خورد که تمنا کند ای کاشک قبرش نزد او بود،آیا دوست نداری که شخص و سیاهی ترا خداوند در زمره کسانی ببیند که رسول خدا و علی و فاطمه

********** صفحه 72 **********

و سائر ائمه علیهم السلام دعاء میکنند برای او[1].

2)و در ص117ایضا از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ای معاویة ترک مکن از روی ترس زیارت امام حسین علیه السلام را بجهت آنکه هر کس ترک کند آن را آنقدر حسرت خورد که ای کاشک قبرش نزد او بود آیا دوست نداری خدا ترا در زمره کسانی ببیند که رسول الله و علی و فاطمه و ائمهم علیه السلام او را دعا میکنند؟

آیا دوست نداری از کسانی باشی که برگردی با آمرزش گناهان گذشته،و گناه هفتاد سالت آمرزیده باشد؟

آیا دوست نداری از دنیا بیرون شوی و هیچ گناهی که مؤاخذ شود نداشته باشی؟

آیا دوست نداری که فردای قیامت از کسانی باشی که رسول خدا با او مصافحه میکند[2]؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] بحار ج101ص9حدیث31.

[2] بحار ج101ص8ذیل حدیث30.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل سیزدهم:در دعای امام صادق علیه السلام برای زوار امام حسی

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:56 am

(فصل سیزدهم):در دعای امام صادق علیه السلام برای زوار امام حسین علیه السلام


1)در کافی ج4ص582حدیث11و کامل ازیارات ص116و در مقتل الحسین مقرم ص112از معاویة بن وهب روایت کنند که گفت اذن طلبیدم

********** صفحه 73 **********

بر امام صادق علیه السلام داخل شوم پس بمن گفته شد داخل شو چون داخل شدم دیدم در خانه در مصلای خود مشغول نماز است پس نشستم تا از نمازش فارغ شد،پس شنیدم با خدای خود مناجات میکرد و میفرمود،ای کسی که ما را بکرامت اختصاص دادی و ما را بوصیت اختصاص دادی و وعده شفاعت دادی و علم گذشته و آینده را بما عطا فرمودی.

و دلهای مردم را مایل ما گردانیدی،بیامرز مرا و برادران مرا.

و زوار قبر ابی[عبدالله]حسین علیه السلام را که اموال خود را انفاق کردند و روانه کردند خود را بسوی ما برای اینکه دوست داشتند نیکی بما را و امید دارند آنچه را که نزد تو است در صله ما و سرور و خوشحالی که داخل بر پیغمبرت میکنند که درود تو بر او و آل او،و برای آنکه اجابت کرده اند امر ما را،و خشمناک کرده اند دشمنان ما را،و این کارها را برای رضایت تو کرده اند.

پس مزد ایشان را از قبل ما بهشت را بایشان مرحمت کن و شب و روز ایشان را نگاه داری کن.

و جانشین خوبی برای اهل و اولادیکه گذاشته اند و بطرف ما آمده قرار ده و یار ایشان باش،و از شر هر ستمگر عنود و هر ضعیفی و شدیدی و شیاطین انسی و جنی حفظ کن،و بایشان عطا کن بهتر از آنچه آرزو دارند در غربتشان از وطن خود.

و ما را مقدم داشتند بر بچه های خود و اهل و عیال و نزدیکان خود.

ای خدا دشمنان ما آمدن ایشان را بطرف ما عیب میدانند ولی ایشان اعتنا بعیب جوئی ایشان نمیکنند و بر خلاف مخالفین ما عمل میکنند و بطرف ما میایند.

پس ای خدا رحم کن آن صورتهائیکه آفتاب آنها را تغییر داده.

********** صفحه 74 **********

و رحم کن آن گونهائیکه متوجه قبر ابی عبدالله علیه السلام میشوند.

و رحم کن آن چشمانیکه اشکشان برای دلسوزی ما جاریست.

و رحم کن آن دلهائیکه سوخته برای ما زاری میکنند.

و رحم کن آن فریادهائیکه برای ما میزنند(حسین حسین می گویند).

ای خدا من پیش تو آن نفسها و بدنها را امانت می گذارم تا در روز تشنه گی نزد حوض کوثر حقشان اداء کنم.

و همین طور حضرت در حال سجده ایشان را باین نحو دعا میکرد،چون فارغ شد.

عرض کردم فدایت شوم این طور دعائیکه از شما شنیدم خیال میکنم کسی هم که خدا را نمیشناسد آتش او را نسوزاند.

بخدا قسم آرزو کردم ای کاشک حج نرفته بودم و زیارت امام حسین علیه السلام رفته بودم،حضرت فرمود چقدر خیالت بجا است چه چیز مانعت شد که بروی بزیارتش.

سپس فرمود ای معاویه ترک مکن آنرا،عرض کردم من نمیدانستم که زیارت امام حسین علیه السلام با این حد ثواب دارد؟

فرمود ای معاویه آنهائیکه در آسمان دعاء میکنند برای زوارش بیشترند از آنهائیکه در زمین دعاء میکنند.

2)و در کامل الزیارات ص117دارد که امام صادق علیه السلام فرمود ای معاویة ترک مکن زیارت امام حسین علیه السلام را برای ترس پس بدرستیکه هر کس ترک کند آنقدر حسرت کشد که ای کاش قبرش نزد او بود[1].

آیا دوست نداری خدا ترا در زمره کسانی ببیند که رسول الله ص و علی

.

********** صفحه 75 **********

و فاطمه و ائمه علیهم السلام او را دعاء میکنند؟

آیا دوست نداری از کسانی باشی که برگردی با آمرزش از گناهان گذشته و گناه هفتاد سالت آمرزیده شده باشد.

آیا دوست نداری از کسانی باشی که از دنیا بیرون رود و گناهی نداشته باشد.

آیا دوست نداری فردای قیامت رسول خدا ص با تو مصافحه کند[2].

در فصل قبلی ایضا این حدیث ذکر شد.

در بحار ج101ص9در ذیل حدیث30(ما یتمنی ان قبره بیده الخ)فراجع [1]

[2] این حدیث را در بحار ج101ص9بعنوان ذیل حدیث متقدم ذکر کرده فراجع


********** صفحه 75 **********

و فاطمه و ائمه علیهم السلام او را دعاء میکنند؟

آیا دوست نداری از کسانی باشی که برگردی با آمرزش از گناهان گذشته و گناه هفتاد سالت آمرزیده شده باشد.

آیا دوست نداری از کسانی باشی که از دنیا بیرون رود و گناهی نداشته باشد.

آیا دوست نداری فردای قیامت رسول خدا ص با تو مصافحه کند[1].

در فصل قبلی ایضا این حدیث ذکر شد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل چهاردهم:در اینکه ثواب نماز ملائکه مال زوار امام حسین است

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:57 am

(فصل چهاردهم):در اینکه ثواب نماز ملائکه مال زوار امام حسین است


1)در کامل الزیارات ص121از عنبسه از امام صادق علیه السلام روایت کند که شنیدم امام علیه السلام میفرمود:خداوند موکل فرموده بر قبر امام حسین علیه السلام هفتاد هزار ملک که نزد او عبادت میکنند یک نماز هر یک ایشان معادل هزار نماز آدمیان است،و ثواب آن نمازها مال زوار قبر حسین علیه السلام است،و لعنت خدا بر کشندگان او و لعنت ملائکه و همه مردم تا ابد الدهر.

2)و از بکر بن محمد ازدی از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خدای تعالی موکل نموده بر قبر امام حسین علیه السلام هفتاد هزار ملک پریشان حال و غبار آلوده و برای او گریه میکنند تا روز قیامت و نزد او نماز میخوانند که یک

********** صفحه 76 **********

نماز ایشان معادل و مساوی هزار نماز آدمیان است ثواب و اجر نمازشان مال کسانی است که قبرش را زیارت میکنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل پانزدهم:در وجوب و لزوم زارت امام حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:58 am

(فصل پانزدهم):در وجوب و لزوم زارت امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص121از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کند که فرمود:امر کنید شیعیان مرا برفتن زیارت قبر حسین علیه السلام بجهت آنکه زیارتش واجب است بر هر مؤمنی که اقرار بامامت امام حسین علیه السلام دارد از طرف خدای عزوجل.

2)و از وشاء روایت کند که گفت شنیدم امام رضا علیه السلام میفرمود بدرستیکه برای هر امامی عهدیست در گردن دوستان و شیعه او و بدرستیکه از تمام وقاء بعهد و نیکو اداء کردنش بزیارت قبور ایشان رفتن است،پس کسی که از روی رضا و رغبت و از روی تصدیق بآنچه ترغیب بآن شده اند زیارت کند ایشان را امامان ایشان در قیامت شفیع ایشان باشند.

3)و از ام سعید از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ای أم سعید زیارت میکنی قبر امام حسین علیه السلام را؟عرض کردم بلی،بمن فرمود زیارتش کن بدرستیکه زیارت قبر امام حسین علیه السلام بر هر مرد و زنی واجب است.

4)و از عبدالرحمن بن کثیر غلام ابی جعفر علیه السلام از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود اگر یکی از شماها تمام روزگارش را حج کند و زیارت امام حسین بن علی علیه السلام نرود هر آینه ترک نموده حقی از حقهای خدا را و حقوق رسولش را چون حق حسین علیه السلام از طرف خدا بر هر مسلمانی واجب است.

********** صفحه 77 **********
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل شانزدهم:در ثواب کسی است که خود زیارت کند امام حسین

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:58 am

(فصل شانزدهم):در ثواب کسی است که خود زیارت کند امام حسین علیه السلام یا نائب بگیرد


1)در کامل الزیارات ص122از محمد بصری از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود شنیدم از پدرم که میفرمود بیکی از دوستانش که سؤال از زیارت کرده بود چه کس را زیارت میکنی و چه کس را بواسطه آن زیارت اراده کرده ای؟عرض کرد خدای تبارک و تعالی را ؟

فرمود هز کس پشت او یک نماز واجب را بخواند برای رضای خدا ملاقات میکند روزیکه ملاقات میکند خدا را و بر او نوری باشد که همه چیز را بپوشاند،و خداوند اکرام میکند زوار او را و نمی گذارد آتش از او چیزی را بگیرد،و بدرستیکه زیارت کننده او عاقبتش منتهی میشود بحوض کوثر،و أمیرالمؤمنین علیه السلام کنار حوض نمیرسد تا او سیر آب شود پس سپس بمنزل خود در بهشت میرود و ملکی از طرف أمیرالمؤنین علیه السلام همراه او میشود و بصراط امر میکند که برای او رام شود و آتش را امر میکند چیزی از حرارتش باو نرساند تا او رد شود و فرستاده أمیرالمؤمنین علیه السلام با او هست.

********** صفحه 78 **********

2)و در ص223از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام در حدیث طویل روایت کند که مردی خدمتش عرض کرد ای پسر رسول خدا آیا پدرت زیارت میشود فرمود بلی،و نماز بخواند نزدش و فرمود پشت سرش نماز بخواند و مقدم بر سر مقدس نشود.

عرض کرد مزد کسی که زیارتش کند چیست؟فرمود بهشت،اگر باو اقتداء کند(در عمل خود).

عرض کرد اگر کسی از بی رغبتی ترک کند چه میشود؟فرمود افسوس و دریغ خورد در روز قیامت.

عرض کرد اگر کسی اقامت کند نزد او و بماند؟فرمود هر روزی هزار ماه حساب میشود.

عرض کرد برای انقاق کننده در وقتیکه بسوی او میرود و یا در نزد او صرف میکند چه خواهد بود؟فرمود یک درهم بهزار درهم(عوض داده میشود).

عرض کرد اگر کسی در راه سفرش بمیرد چه مزدی دارد؟فرمود ملائکه تشییع او کنند و حنوط و کفن از بهشت برایش بیاورند،و بعد از کفن نماز بر او بخوانند و بالای کفنش کفن بپوشانند،و زیرش ریحان فرش کنند،و در قبر از هر چهار جهت سه میل راه فاصله شود از پش رو و پشت سر و از بالای سر و از پائین پا.و دربی از بهشت بقبرش باز شود.و روح و ریحان داخل قبرش شود تا ساعت قیامت.

عرض کردم کسی نزدش نماز بخواند چه مزدی دارد؟فرمود هر کس نزد او دو رکعت نماز بخواند از خدا چیزی را نطلبد مگر آنکه باو عطا فرماید.

عرض کردم کسی که از آب فرات غسل کند سپس بزیارتش رود چه مزدی

********** صفحه 79 **********

دارد؟فرمود چون از آب فرات غسل کند واراده زیارتش کند گناهانش بریزد مثل روزیکه از مادر متولد شده.

عرض کردم کسی که خود بزیارت نرود بجهت علتی که دارد و لیکن دیگریرا روانه کند چه مزدی دارد؟فرمود خدا عطا کند باو و در مقابل هر درهمی مثل کوه أحد از حسنات و چندین مقابل آنچه انفاق کرده بجای آن بگذارد و برطرف سازد از او از بلاهای که نازل شده و باید بوده باو برسد و مالش را مفوظ بدارد.

عرض کردم اگر پادشاهی باو ستم کند و او را بکشد نزد قبر امام حسین چه اجری دارد؟فرمود اول قطره ایکه از خونش بریزد هر خطائی که کرده آمرزیده شود.و ملائکه طینت او را که از آن خلق شده بشویند بطوریکه خالص گردد چنانچه انبیاء مخلص خالص گردیده اند،و هر چه از طینت اهل کفر با او مخلوط شده بود ببرد و قلبش را بشویند و سینه اش باز شود و پر از ایمان شود،پس خدا را ملاقات کند و حال آنکه خالص شده از آنچه بدنها و دلها بدان مخلوطند،و نوشته شود برای او شفاعت اهل بیتش و هزار نفر از برادرانش.

و ملائکه و جبرئیل و ملک الموت بر او نماز بخوانند،و کفن و حنوطش را از بهشت آورند و قبرش را توسعه دهند و چراغهائی در قبرش گذاشته شود و دری از بهشت برای او باز شود و ملائکه از بهشت برای او طرفه آورند(یعنی یک چیزهای تازه و نورس)و بعد از هیجده روز او را بحظیرة القدس بالا برند و همیشه با اولیاء خدا با هم باشند تا صور اسرافیل بدمد.

پس چون نفخه صور دومی بدمد از قبرش خارج شود.

و اول کسی که رسول خدا و أمیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء با او مصافحه میکنند او باشد.و بشارتش میدهند و می گویند بیا با ما تا میبرندش بر سر حوض کوثر

********** صفحه 80 **********

پس از آن سیر آب میشود و آب میدهد بهر کس دوست دارد.

عرض کردم اگر او را حبس کنند و مانع شوند از زیارت رفتن چه مزدی دارد؟فرمود بهر یک روزیکه حبس شده و غمناک گشته خوشحالی میباشد تا روز قیامت و اگر بعد از حبس او را بزنند در رفتن بزیارت برای او باشد بهر ضرب و کتکی یک حوریه و بهر دردیکه ببدنش رسیده هزار هزار حسنه داشته باشد و هزار هزار گناه از او زائل گردد،و هزار هزار درجه بالا رود،و از هم صحبتان رسول خدا ص باشد تا از حساب فارغ شود،و حمله عرش با او مصافحه کنند و باو گفته شود سئوال کن آنچه میخواهی و زننده او را بیاورند برای حساب پس بدهند او را بچهار دست و پا بکشاند و از آب گرم و آبیکه به چرک و خون مخلوط است باو بیاشامند و در آتش جائی گذارند که باندازه خودش باشد(مثل زندان انفرادی)و باو گفته شود بچش آنچه را با دست خود جلو فرستادی و مردیکه زوار خدا و رسولش بود زدی و آن کتک خورده را میاورند بدرب جهنم و می گویند ببین او که ترا زد کارش و جایش بکجا رسید آیا سینه ات شفا یافت.

و بدرستیکه از او برای تو قصاص شد؟پس می گوید الحمد لله که خدا برای من و برای فرزند رسولش انتقام کشید.

3)و در ص125از عبدالله بن بکیر در حدیث طویل از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ای ابن بکیر خداوند اختیار کرده از قطعه های خوب زمین شش قطعه را.

یکی خانه خود را.

دوم حرم را.

سوم مقابر پیغمبران را.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] این حدیث را در بحار ج101ص9بعنوان ذیل حدیث متقدم ذکر کرده فراجع


********** صفحه 81 **********

چهارم مقابر اوصیاء را.

پیجم مقابر و جای کشته شدن شهداء را.

ششم مساجدیکه در آنها ذکر خدا میشود،ای ابن بکیر میدانی چه اجری دارد کسی که زیارت کند قبر أبی عبدالله حسین علیه السلام را وقتی که جهال آن را ندانند،هیچ صبحی نیست مگر آنکه بر قبرش هاتفی است(آواز دهنده)

از ملائکه ندا میکند ای طالب خیر بیا نزد کسی که خدا او را ناب خود کرده و برگرد با کرامت و از پشیمانی ایمن شو،آن ندا را اهل شرق و غرب میشنوند مگر ثقلین(انس و جن)و در زمین ملکی از حفظه باقی نماند جز آنکه مایل بر او شود وقتی بنده خوابش رود نزد او خدا را تسبیح کنند و از خدا بخواهند از او راضی شود و هیچ ملکی در هوا نباشد مگر آنکه وقتی آن صدا را بشنود تقدیس کند خدا را پس صداهای ملائکه شدت کند پس اهل آسمان دنیا بایشان جواب دهند و صداهای ملائکه و اهل آسمان دنیا شدت کند تا برسد باهل آسمان هفتم پس صدای ایشان را خدا و پیغمبرانش بشنوند پس انبیاء طلب رحمت کنند برای امام حسین علیه السلام و درود فرستند و زوارش را دعا کنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به حسين ثار الله


Aelaa.Net