توسط pejuhesh237 » جمعه سپتامبر 12, 2014 2:30 pm
مفتح و محلل رياح و اورام و با قوة قابضه و مجفف بي لذع
و شرب او مسهل ماء اصفر و با ترمس مدر حيض و مسقط جنين
و كشندهء كرم شكم و با تخم نيم برشت نيم درهم او رافع سيلان مفرط حيض و از مجربات است
و جهة سرفه كهنه و عسر النفس و درد پهلو و سينه و اسهال مزمن
و قرحهء امعأ و درد گرده و مثانه و نفخ معده و مغص ریحى و بلغمى
و درد رحم و خنازير و مفاصل و ورم سپرز و رفع مضرت سموم بارده
و طلاى او جهة گزيدن هوام و درد سر مزمن
و با شب يمانى جهة بدبوئى زير بغل و كنج ران و فرج
و با روغن زيتون و لادن جهة ريختن موى
و با سليخه و عنصل جهة ثاليل و كلف
و با آب ترنج جهة جرب و سعفه و با سركه جهة قوبا
و ضماد او با روغن زیت ركابى بر ابهام پاى راست گويند به حدى محرك جماع است كه تا زایل نكنند تسكين نيابد
و طلاى او جهة حفظ جسد ميت از تعفن و تعفن زخمها به غايت مؤثر
و با حيوان صدف جهة التيام زخم عصب و رويانيدن گوشت بر استخوان و غضروف
و با سركه و آب چغندر جهة فتق و ادره
و با آب ترب جهة خون منجمد تحت جلد و با كوگرد جهة جرب
و اكتحال او با ادويهء عين جهة بياض چشم خصوصاً با آب شقايق النعمان
و با فلفل جهة ضعف بصر مجرب و با عسل جهة سلاق و با شير زنان جهة رمد
و با آب حلبه و گلاب جهة قرحه و با آب مورد جهة دمعه و جرب
و حمول او با كندر و زعفران و افيون جهة زحير رطوبى از مجربات
و مضمضه او با شراب و روغن زيتون جهة تقوية دندان و لثه و تعفن او
و با سركه عنصل جهة خون بن دندان
و ذرور او جهة قرحهء سر و ساير زخمها خصوصاً چون قبل از آن زخم را با آب بارتنك بشويند
و فتيله او با افيون و جند و ماميثا جهة درد گوش و تنقيه چرك و التيام زخم او
و سعوط او با آب مرزنجوش جهة منع نزلات
و با آب نعناع جهة بدبوئى بينى
و حقنهء آن با آب حلبه جهة صلابت رحم
و با آب نعناع جهة بدبوئى آن و رايحهء آن منوّم است
و او مصدع و باعث سدر ومضر مثانه و مصلحش عسل
و قدر شربتش از يك باقلى تا نيم درهم و بدلش صمغ بادام تلخست
و نزد جالينوس قصب الذريره و قسط تلخ به وزن آن
و نزد بعضى بدلش موميائى و جند و فلفل است به حسب مراعاة امراض
و دودهء مر لطيفتر از او و مجفف قوى و در افعال مثل اوست.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص242-243
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
جالى و مجفف و قابض بيلذع و مفتح و منضج و مسهل و ملين و ملزق
و محلل رياح و اورام بارده بلغميه و از جمله ادويه جليله و عظيم النفع است و داخل تراكيب كبار كرده مىشود
و حافظ و مانع تعفن اخلاط است
و لهذا حكماى سلف بر اجساد اموات براى تجفيف و نشف رطوبات و حفظ آنها از تعفن و فساد و تغير با بعض ادويه مناسبه مىماليدهاند
و گفتهاند آنچه از اقليطا مىآورند قوّت تجفيف و انضاج و تليين آن زياده از غير آنست.
و نطول محلول آن در سركه كه غليظ باشد بر سر جهت وجع صدغين و صداعى كه سبب آن معلوم نباشد
و با آب مرزنجوش بر منخرين با پر مرغى حابس نزلات مزمنه
و ضماد آن با زيره كرمانى به روغن گاو سرشته جهت تجفيف و التيام قروح رطبه سر
و به دستور ضماد آن با كندر جهت انواع قروح و بثور سر مجرب و سريع الاثر.
و مضمضه محلول آن در آب شب محلول در خل عنصل
و يا سركه ممزوج به آب مطبوخ در آن بيخ هليون و قليلى زنجار جهت رفع قروح متعفنه دهان و لثه داميه
و با سركه عنصل هر روز جهت باعث نيكويى نكهت يعنى خوشبويى دهان و رفع بدبويى آن
و به دستور نگاه داشتن آن در دهان و فرو بردن آن رافع خشونت حلق و تصفيه آواز
و اكتحال و طلاى آن جالى آثار عظيمه و بياض و ظلمت بصر و خشونت اجفان و قطع چرك
و پر كننده قروح چشم بىلذع و حابس و محلل آب نازل در چشم در ابتدا اگر رقيق باشد
و نيز اكتحال حل نموده آن در آبى كه در آن عروق زعفران و زردچوبه جوش داده باشند
و يا در آب اسل يا فودنج نهرى جهت حدت بصر و ابتداى نزول آب
و شيخ الرييس نوشته مغشوش يتوعى آن درين امر بهتر از غير آنست. با شير زنان و يا سفيده بيضه جهت رمد و بياض رقيق و با آب شقايق النعمان
و با گلاب جهت شعيره و با آب ترب جهت كمنة الدم تحت العين
و بالجمله بايد كه هرگاه اراده استعمال آن نمايند در امراض عين خصوصاً رمد با شير زنان و يا شير الاغ و يا سفيده بيضه مرغ بكار برند
آشاميدن آن با اشياى مناسبه جهت امراض سينه و سرفه مزمن رطوبى و ربو وعسر النفس الانتصاب و درد پهلو و سينه مفيد.
آشاميدن صافى خالص آن جهت استرخاى معده و نشف رطوبات آن و تنقيه اعضاى باطنى و تحليل نفخ و رياح و خون منجمد در رحم
و تليين بطن و اسهال ماء اصفر و بلغم و قروح امعا و سحج و مغص ريحى و بلغمى و ورم طحال و اخراج ديدان
و حب القرع و جنين و ادرار بول و حيض موقوف شده و وجع گرده و مثانه و تليين صلابت آن
و تفتيح و انضمام فم آن خصوصاً با آب سداب و يا افسنتين و يا آب ترمس و يا راسن جهت امراض رحم و امعاى مذكوره
و به دستور احتقان بدان با مياه مذكوره و با آب حلبه جهت صلابت رحم
و به دستور جلوس در آن و حمول آن در قبل با شراب مسقط جنين به سرعت
و در دبر با كندر و زعفران و افيون جهت زحير رطوبى
و حمول مسحق سرشته آن با آب برگ مورد جهت رفع بدبويى رحم
و چون با زيت فلسطين كه زيت ركابى نامند حل نمايند و بر ابهام پاى راست بمالند مادام كه آلوده باشد از جماع فتور نيابند
و ضماد آن با ادويه مناسبه جهت فتق و با سركه و آب چغندر جهت ادره و فتق و ورم طحال
و آشاميدن نيم درم آن با بيضه نيم برشت حابس نزف الدم رحم آشاميدن مقدار يك باقلا با فلفل قبل از نافض حميات به دو ساعت مانع نفض.
آشاميدن با شراب جهت سموم بارده و طلاى آن جهت نهش هوام طلاى آن جهت تحليل اورام بلغميه و خنازير خصوصاً با آب ترب.
و با سركه جهت قوبا و با روغن گل جهت جرب متقرح و حكه
و ذرور آن مجفف قروح و مانع تعفن خصوصاً كه اولًا عضو را با آب بارتنگ بشويند و بعد از آن بر آن بپاشند.
ضماد آن با شراب و لادن و روغن مورد مانع ريختن موى و حفظ آن از افتادن و تقويت و انبوهى آن
و با آب ترب جهت بهق و كلف و خون منجمد تحت جلد آشاميدن
و ضماد كردن آن جهت اوجاع مفاصل و عرق النساء و نقرس
و ضماد آن با آب گشنيز و يا آب كرفس تازه و با زيت و سركه جهت شدخ عضل و تحليل ورم
و تسكين درد آن و به تنهايى و يا با ادويه مناسبه جهت كسر عظام مؤثر.
و برگ آن مقوى معده و محلل رياح و مدر فضلات و دافع سموم افعى و ساير هوام
و ثمر آن مانع تخمه و كماد و يا ذرور سوخته آن رافع سوختگى آتش و طلاى پوست سوخته آن با آب رافع جرب متقرح
و سعوط ساير اجزاى آن قاطع رعاف و فرزجه آن حابس حيض
و ضماد سوخته آن با سوخته پرسياوشان جهت دراز كردن موى و آشاميدن نشاره چوب آن به قدر دو درم كشنده و ماليا را نيز همين اثر است.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 731-732