
سندى گويد از نوع مهره است و از درياى مغرب به ساحل مى افتد
و بعضى را اعتقاد آنكه صمغ درخت حور و غير آن است
و نزد بعضى آب چشمه ایست در جزاير بحر مغرب كه مانند مرمر متحجر مي گردد
و حقير قطعهء از كهربا مشاهده نموده كه مگسى
در آن مانده بود و متحجر شده بود
و نزد محمد بن احمد معدنيست و مغربى او قويتر از طرابلسى است
و از اقوال قدما ظاهر مي گردد كه كهربا و سندروس يك جنس باشند
و سندروس مخصوص بلاد هند
و كهربا مخصوص مغرب و شمال باشد و در ربودن كاه هر دو شريكند
و سندروس به اندکی حرارة كه از ماليدن او به هم رسد جذب كاه می كند
و كهربا محتاج باليدن زياد است
و در سندروس سرخى غاليست
و در(+کهربا زردی و صلابت
و در حین سوختن بوی شاخ سوخته از آن ظاهر می گردد
بهترین كهربا آن است كه در ساحل بحر مغرب و از زمين مزارع مغرب به هم رسد
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص226
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:صمغ درختى است كه از بلاد اروس و بلغار و مغرب و غير آن آورند
و درخت آن عظيم و آن را حوز به حاى مهمله مضموعه و سكون واو و زاى معجمه نامند.
و آن دو قسم مىباشد رومى و نبطى رومى آن بهتر است و صلب و شفاف براق طلايى رنگ ديرگداز
و چون به دست بمالند كه گرم گردد از آن بوى آب ليمو آيد و خرده كاه را بربايد و پنبه و ابريشم را نيز چون بدان گرمى رسانند
و وجه تسميه آن به كهربا از اين جهت است و به الوان ديگر نيز مىباشد
و نبطى آن بدين اوصاف نيست و در قوّت از آن ضعيفتر و گاه در جوف آن كاه و سنگريزه مىباشد
كه در وقت چكيدن صمغ در آن مانده منعقد و متحجر شده
و از بعضى ثقه شنيده شده كه در خزانه بعضى پادشاهان هند قطعه كهربايى بود كه بچه ميمونى در جوف آن مانده بود
و از اقوال حكماى ما تقدم ظاهر مىگردد كه كهربا و سندروس هر دو از يك جنساند و سندروس مخصوص به بلاد هند
و سندروس نرم و بوى آب ليمو از آن نمىآيد و جلاى بسيار نمىپذيرد از حكاكى
و كهربا صلب و از آن بوى آب ليمو مىآيد و جلاى بسيار مىيابد و در حين سوختن از آن بوى مصطكى
و از سندروس بوى كريه و بوى شاخ سوخته مىآيد
و غافقى گفته كهربا دو صنف است صنفى از بلاد روم و مشرق مىآورند و صنفى يافت مىشود
در غربى اندلس در سواحل بحر در زير زمين و بيشتر نزديك بيخ روم و حراثان و مزارعان چيز بسيارى جمع مىنمايند
و يافت مىشود در آنها قطعههاى مصمغ صاف شفاف
و اين بهتر از صنف مشرقى و صلبتر و قوىتر از آن است
در فعل و نوشته كه خبر دادند مرا كه آن رطوبتى است كه از برگ درخت روم مىچكد
هنگام برآمدن آن درخت از زمين و آن رطوبت شبيه به عسل است
پيش از منجمد شدن و گاه در اندرون قطعههاى آن مگس و گاه ميخها و سنگريزهها يافت مىشود
مطابق قول غافقى از ثقات نيز مسموع گشته و از اقوال ديگر در آن مذكور است
و چون اصلى نداشت ذكر ننمود و بيان سندروس در حرف السين مع النون گذشت.
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 686-687