توسط pejuhesh237 » دوشنبه نوامبر 04, 2013 7:46 pm
و تصريح نموده اند كه چون آفتاب در ميزان بوده او را بغير آلت آهنى قطع كنند
آثار او بالخاصية مؤثر است
و الا منحصر است در افعال مزاجى
و انچه با خطوط صليبى باشد در خواص او بهتر از زمرد دانستهاند
و محلل رياح غليظه و مدر حيض و ملطف
و مفتح و مجفف و با قوة قابضه و مقوى جگر و گرده
و جهة صرع بغايت نافع حتى تعليق او
و مطبوخ او در شراب حابس اسهال او
شراب او با شراب مسكن درد معده
و بخور او جهة اكثر امراض دماغى مفيد
و ضماد او جهة صرع و ضربه و سقطه و رفع آثار بشره
و نقرس نافع و مضر معده
و مصلحش كثيرا و شربتش يك مثقال و بدلش در صرع زمرد است
و در ساير امراض زراوند مدحرج و تخم او مخرج اخلاط لزجه
و حابس حيض و نفث الدم
و جهة فالج و رعشه و صرع و جنون و وسواس
و تا پانزده عدد او با شراب قابض جهة نزف الدم رحم
و درد و سوزش معده و سنگ مثانه اطفال
و با ماء العسل جهة كابوس و صرع
و بخور ثمر او جهة صرع و جنون
و تعليق او جهة رفع فزع اطفال
و سعوط روغن ثمر او جهة صرع مفيد کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص –191-192
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
خوردن آن به تنهايى جهت لذع معده و وجع آن.
آشاميدن آن مقدار يك بادام جهت تنقيه رحم از فضول طمثى و ادرار طمث و وجع گرده و مثانه و رحم و يرقان
و آشاميدن مطبوخ آن با شراب حابس و عاقل بطن و آشاميدن سرخ آن ده دوازده دانه با شراب اسود قابض و حابس و قاطع نزف الدم رحم
و ده عدد حب آن با شراب عسلى جهت اختناق رحم عارض از وجع رحم
و چون صبيان را در ابتداى حدوث حصات بياشامانند دفع نمايد و ديگر حصات عارض ايشان نگردد
و نوشته كه يهودى گفته تدخين ثمر آن جهت مجانين و مصروعين نافع و زايل كننده آن
و به دستور خوردن ثمر آن با گلقند شديد النفع و نوشته كه گمان من آنست كه اين نفع در فاوانياى رومى باشد نه هندى
آشاميدن مطبوخ آن با اشربه قابضه عفصه مانع انصباب مواد است به معده
و آشاميدن تخم آن مقوى معده و مسكن وجع و لذع آن و بيخ آن مفتح سدد و جهت يرقان نافع.
چون با شير و مدرات بياشامند ادرار بول و حيض نمايد.
آشاميدن بيست و پنج دانه تخم آن با ماء العسل يا با شراب جهت اختناق رحم و وجع آن و كابوس و دوازده دانه آن جهت قطع نزف الدم مفيد
و چون زنان صاحب نفاس مقدار يك بادام از بيخ آن را بخورند تنقيه نمايد فضول نفاسيه ايشان را به ادرار
و به دستور جهت وجع گرده و مثانه آورد
طلا و غمره آن در جلاى آثار سياهى بشره مؤثر
آشاميدن آن جهت نقرس نافع و به دستور ضماد آن و ديگران نيز ماهيت آن را مانند آنچه شيخ از ديسقوريدوس بيان كرده نوشته اند
افعال و خواص آن: آشاميدن بيخ آن به قدر يك درم در شراب عفص با شكر شيرين كرده
يا با مشروب شيرين ديگر جهت صرع و رعشه و لقوه و ام الصبيان
و اكثر امراض سر و تفتيح سدد و يرقان و درد گرده و مثانه و ادرار طمث و نقرس مفيد
و تخم آن مخرج اخلاط لزجه و جهت فالج و رعشه و صرع و جنون و وسواس و تقويت معده و تسكين اوجاع آن
و استشمام بيخ كوبيده در صره بسته آن جهت صرع و ضربه و سقطه
و طلاى آن جهت دفع آثار سياهى بشره و نقرس و تدهين بيخ و ثمر آن جهت صرع و اكثر امراض مؤثر
و تعليق ثمر آن در قلاده اطفال و مسافرين و در بيابانها و صحراها باعث مأمونى است از آفات
و سعوط ثمر آن كه حب آنست به تنهايى و يا با مشك و زعفران جهت صرع و ام الصبيان
و در خواص نر آن را بهتر از زمرد دانسته اند به تخصيص كه چون آفتاب در برج ميزان باشد و به غير آلت آهنى قلع كنند
جهت آنكه گفته اند اگر به آهن قلع نمايند عمل آن باطل مىگردد
و صاحب شفاء السقام نوشته كه استاد من گفت بايد كه با مس يا غير آن قلع نمايند نه به آهن به همان جهت
و تعليق نر صليبى آن كه با شروط مذكور اخذ كرده
و در پارچه زردى بسته و حايض آن را مس نكرده باشد جهت عسر ولادت و دفع سحر و هيبت در نظرها مجرب دانستهاند
و گويند در خانهاى كه عود الصليب باشد در آن خانه جن و جانوران گزنده داخل نشوند و گفته اند اگر دو مثقال از نقره و طلا را در هم بگدازند
و صفحه ساخته و چهار عدد تخم آن را در آن پيچند و با خود دارند جهت صرع بليغ النفع است هر چند صرع كهنه و ده بيست سال بر آن گذشته باشد
و اگر در زير فرش دو كس كه با هم دشمنى داشته باشند گذارند و قمر با زهره متصل در تثليث باشد ميان آن هر دو الفت به هم رسد.
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 584