


بيخيست شبيه به سير صحرائى
و مايل به استداره و پوست او مايل به سرخى و اندرون سفيد
و شيرين طعم و بسيار رطوبت و خشك او با صلابت
و قسم باطن سياه و باطن سرخ از سمومات
و برگش قريب به برگ كراث و از آن قويتر
و ساقش بقدر شبرى و گلش زرد و به فارسى شنبليد نامند
شبيه به زنبق كوچكى و سياه او را گلش سرخ می باشد
.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم –ص -158متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات: و سه نوع مىباشد:
يكى ظاهر و باطن آن هر دو سفيد و طعم آن شيرين
و دوم ظاهر و باطن آن هر دو زرد مائل بتيركي و سرخي
و سوم ظاهر و باطن آن مائل بسياهي و ظاهر آن تيرهتر و تلخ طعم
و بهترين آن نوع اول باليدۀ كرم ناخوردۀ اندك صلب آنست كه بدبو نباشد و اين مستعمل در ادويۀ ماكوله و مشروبه از داخل است
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 529
و ١ . گل حسرت زيبا كه به «سورنجان شيرين» معروف است
گياهى است كوچك به بلندى ١٢ - ١٠ سانتىمتر، گلهاى آن ارغوانى و درشت و در پاييز بهطور منفرد و بدون هيچ برگ از زمين خارج مىشود.
برگهاى سبز براق آنكه در حدود ٩ سانتىمتر است و ميوۀ آن، در بهار سال بعد بيرون مىآيند و ظاهر مىشوند.
گل حسرتها گياهانى هستند چندساله كه در چمنزارها و مراتع مرطوب و خاكهاى سبك مىرويند.
وجه تشخيص آنها پياز غدهمانند سفت زيرزمينى آنهاست كه از يك غشاى متورم كه ادامۀ ساقۀ هوايى گياه است پوشيده شده و در مورد عدهاى از ارقام گياه سياهرنگ است
و در حقيقت تورم ريشۀ پياز نيست كه مانند پياز رسمى ورقه ورقه داشته باشد، بلكه تورم سفتى آن را تشكيل مىدهد، مانند پياز يا غدۀ زعفران.
برگهاى آنها باريك، دراز، خطى، بيضىشكل و نوكتيز و معمولا در بهار ظاهر مىشوند، چه در گل حسرتهايى كه گلهاى آنها در پاييز ظاهر مىشود و يا آنهايى كه در بهار بيرون مىآيد.
گلها معمولا بهطور منفرد و يا ٣ - ٢ گل از زمين خارج مىشوند. ظاهرا شبيه زعفران هستند ولى فرق عمدۀ آنها اين است كه گلهاى گل حسرت ۶ پرچم يا آلت مذكر يا آلت نر دارد،
در صورتى كه زعفران ٣ تا پرچم دارد و به علاوه تورم ريشه يا Corm زعفران كوچكتر و تقريبا مدور است، در صورتى كه تورم ريشه در گل حسرت دراز مىباشد.
و معمولا برگها و ميوۀ گل حسرتها در فصل بهار در فاصلۀ ارديبهشت تا خرداد روى گياه ديده مىشوند.
محفظۀ ميوۀ آن داراى ٣ خانه است و در هر خانه ٧٠ - ۵٠ دانه وجود دارد كه ريز به قطر ٢ - ١ ميلىمتر و طعم آن تلخ است.
کتاب معارف گیاهی میر حیدر جلد 3 ص 90-89