علويان جهان

ایده شناسی و تجمع شناسی علویان جهان

علويان جهان

پستتوسط najm134 » شنبه مارس 27, 2010 12:51 pm

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: وضعیت علویان عمان - احوال خونبار علويان در ناحيه شمال غرب باكستان - قدمت آيين حق و شيعيان چين‏ به اندازه تاريخ اسلام - شيعيان مدينه منوره - آماري از جمعيت شيعيان در 67 كشور جهان
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علويان جهان

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 10:12 am

وضعیت علویان عمان
گفته می شود، شیعیان در عمان وضعیت خیلی خوبی دارند. کل جعیت این کشور 5/4 میلیون نفر است که حدود شصت هزار نفر آن را شیعیان تشکیل می دهند و روز به روز تعداد آنان رو به گسترش است.تصوير
به گزارش شيعه آنلاين،شیعیان در این کشور از قومیت های مختلف مانند هندی، خوجه ای (مهاجران شبه جزیره هند)، بحرینی و ایرانیان مقیم بحرین هستند.
سه وزیر این کشور و شهردار مسقط شیعه هستند. از نظر سیاسی فضای این کشور بسته است. البته شیعیان ادعای کار سیاسی ندارند و در مسائل فرهنگی فعالیت دارند که محدودیتی برایشان قائل نیستند.
بهترین کتاب فروشی در مسقط متعلق به شیعیان است. بیش از 90% از شیعیان عمانی از آیت الله سید "علی سیستانی" تقلید می کنند. گفته می شود آنان گاهی هواپیمای اختصاصی برای دعوت و سفر آيت الله سید "جواد شهرستانی" داماد و نماینده آیت الله "سیستانی" در ایران می فرستند.
مراسم تعزیه و سینه زنی دربین شیعیان رواج دارد، حتی برای مراسم تعزیه، سلطان "قابوس بن سعید" پادشاه عمان از اصطبل سلطنتی به شیعیان اسب می دهد.
مذهب حاکم در این کشور "اباضیه" است. "اباضیه" همان "خوارج" هستند اما در مکتب جدید تغییرات بسیار اساسی و کلی به وجود آمده است. "اباضیه" اهل تسامح و تساهل هستند و به دلیل اختلاف با "وهابیت"، فضای خوبی برای فعالیت شیعیان در این کشور به وجود آمده است.
شیعیان "خوجه" در این کشور وضع خوبی دارند و ثروتمند هستند. در گذشته که وضع اقتصادی دولت خوب نبوده، شیعیان "خوجه" به دولت کمک کرده اند که باعث روابط خوب دولت با شیعیان شده است.
"مفتی" اهل سنت عمان "احمد خلیلی" است که قصیده ای در مدح امام خمینی(ره) دارد که این نشان از حب وی دارد.
تعدادی طلبه شیعه از عمان در شهر قم مشغول تحصیل علوم دینی هستند. در خود عمان نیز چند مدرسه دینی برای شیعیان وجود دارد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علويان جهان

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 10:26 am

احوال خونبار علويان در ناحيه شمال غرب پاكستان
تشیع علوي از قرن چهارم هجري در «منطقه پاراچنار» رواج پیدا کرد. این منطقه در پاکستان به "ایران کوچک" معروف است و شیعیان این منطقه در سراسر پاکستان به اعتقادات راسخ شیعی و نيز شجاعت و شهامت شهرت دارند؛ ضمن این که این منطقه طبيعتي بسیار زیبا، سرسبز، شاداب، دارای آب فراوان و اراضی حاصلخیز دارد. سطح سواد مردم این منطقه نيز بدلیل شیعه بودن، نسبت به سایر مناطق قبایلی پاكستان و افغانستان بسیار بالا است؛ و از سال ها پیش دستهای پنهان در تلاشند این منطقه را از دست شیعیان خارج کنند و اهالي شیعه را به دیگر مناطق پاکستان بکوچانند.
محاصره شیعیان پاکستانی 7 ماهه شد
آدمربایی و ذبح شیعیان ادامه دارد؛ اوضاع اقتصادی و بهداشتی قابل توصیف نیست؛ دولت گویا منتظر حوادث جدیدی است تا ضربات سنگینتری به شیعیان وارد شود و مقاومت آنان شکسته شود؛ عدم جدیت دولت در ایجاد صلح و رفع محاصره و فاجعه انسانی جاری از 7 ماه گذشته، نیز شاید بی ارتباط با شایعه تهاجم یکصدهزار نفری هواداران یزیدبن معاویه و نواصب به شیعیان پاراچنار نباشد.
(اختصاصی ابنا)
با سر بريده شدن یک معلم سابق شيعه به دست نواصب یزیدی بحران تازه‌اي در منطقه «پاراچنار» (واقع در شمال غرب پاكستان) كليد خورد. اين معلم بازنشسته که دچار اختلالات روانی بود وارد شهرک سنی‌نشین "صده" شده بود. چند روز پیش نیز عده‌ای در همین شهرک کامیون‌های حاوی مواد غذایی ـ که با اسکورت نیروهای ارتش عازم پاراچنار بودند ـ را متوقف و محتویات آن را غارت نموده و خسارات زیادی نیز به کامیون‌ها وارد کردند. هیچکس نمی‌داند که نیروهای دولتي محافظ این کامیون‌ها در آن موقع کجا بودند و آیا وظیفه‌اي غیر از حفاظت از اين محموله داشتند؟
محاصره جمعیت 500 هزار نفری شیعیان پاراچنار از تاریخ 16 نوامبر سال 2007 (25 آبان 1386) آغاز شد و همچنان ادامه دارد. هر کیلو آرد در این منطقه بالغ بر 60 روپیه (معادل 900 تومان) است؛ کودکان و سالخوردگان براثر نبود مواد غذایی و پروتئینی دچار سوء تغذیه هستند؛ درمان بیماران به دلیل کمبود شدید مواد دارویی دشوار گردیده است ؛ ولی نه دولت پاکستان تاکنون اقدامی در راستای گشودن راه‌ها و رفع محاصره نموده و نه وجدان جهان باصطلاح متمدن و سازمان‌های مدعی پاسداری از حقوق بشر در این عرصه ابراز وجوده نموده است و نه حامیان مظلومان و مستضعفان کاری در این زمینه انجام داده‌اند.
ناصبيان جديد پاكستان (كساني كه علنا از "يزيد بن معاويه" هواداري و به نفع او تظاهرات و تجمع مي‌كنند!) به صغیر و کبیر و زن و مرد و حتی مجانین شیعه رحم نمي‌كنند. آنها کسانی را هدف خشونت اموی و یزیدی قرار می‌دهند که حتی در احکام دینی از انجام فرائض دینی معافند! از سوی دیگر دولت پاکستان که از سوی سازمان ملل به عنوان دولتی مستقل شناخته می‌شود و نزدیک به 70 درصد درآمدهای ملی را در جهت تقویت نیروهای ارتش و شبه‌نظامیان مصرف می‌کند و با ادعای مبارزه با تروریسم از جهانیان کمک‌های مالی و تسلیحاتی دریافت می‌نمايد، توان مواجهه با مشتی تروریست از خدا بی‌خبر ـ كه در مناطق سنی‌نشین به سنی‌ها می‌تازند و با اهرم فتوای دینی آنان را در ملأ عام سر می‌برند و به مناطق شیعه نشین نیز تجاوز می‌کنند ـ را ندارد.
قدرت‌های فرامنطقه ای که مدعی مبارزه با تروریسم بوده و حقوق بشر را به عنوان ابزاری علیه کشورهای مخالف به کار می‌بندند هم، از آنجا كه در مناطق قبائلیِ هم‌مرز با افغانستان دارای منافعی هستند، سكوت مي‌كنند. سازمان‌های حقوق بشری دنیا که مدعی دفاع از حقوق بشر رنجدیده هستند باید پاسخ بدهند که آیا زنان و مردان و کودکان پاراچنار انسان نیستند؟ آیا آنها قربانی تررویسم نیستند؟ آیا آنها هدف حملات القاعده و گروهکهای تروریستی افغانی و پاکستانی نیستند؟ یا این که چون مردم پاراچنار شیعه هستند از دائره بشریت خارج شده اند؟
در حالی که شیعیان پاراچنار از انواع مصائب و مسائل رنج می‌برند این روزها با شایعه جديدي نيز روبرو هستند. بر مبناي اين شايعه، شیعیان پاراچنار بزودی با حمله وسیع یکصد هزار نفر از هوادارن یزید بن معاویه از مناطق سنی‌نشین ایالت سرحد روبرو خواهند شد و این نیروها با تبلیغات گسترده ناصبیان هم اکنون آماده حمله می باشند.
بر اساس گزارش خبرنگار ابنا در "كرم ايجنسي" ؛ شیعیان پاراچنار احتمال می‌دهند که این یك ترفند تبلیغاتی برای ترساندن آنان باشد؛ هرچند اگر واقعیت هم داشته باشد مردم پاراچنار ـ که از یک سال و 2 ماه گذشته با همه‌ي گروه‌های تروریستی شناخته‌شده و غیر معروف جنگیده اند ـ باکی از این حمله احتمالی ندارند و آماده‌اند از جان و مال و ناموس و اراضی و مناطق مسکونی خود دفاع کنند. اما در اين ميان نقش نهادهاي حقوق بشري، دولت‌هاي اسلامي و از جمله دولت جمهوري اسلامي ايران چه مي‌شود؟!
به نطر برخی آگاهان، دولت پاکستان نیز به همین دلیل روند مذاکرات شیعه و سنی را متوقف کرده و اعضاء هیأت‌های مذاکره کننده‌ي طرفين را به بهانه عدم موفقیت در ایجاد صلح دستگیر و به زندان منطقه "هری‌پور" در 300 مایلی پاراچنار انتقال داده است. گویا دولت منتظر است حمله یکصد هزارنفری به این منطقه صورت بگیرد تا با يك تير دو نشان بزند: هم به اهداف جنگ 14 ماهه علیه شیعیان دست یابد و شیعیان به شدت ضعیف شوند و زمینه برای فعالیت‌های آمریکا در منطقه "دنده پتان" در افغانستان (که در مجاورت پاراچنار قرار دارد) فراهم شود، و هم تروریست‌های مناطق قبائلی ـ که مناطق خودشان را برای دولت و فعالیت‌های آن ناامن کرده اند ـ در پاراچنار تضعيف و نابود شوند.
از سرگيري كشتار شيعيان پاراچنار جنگي که چهار روز قبل به دنبال تهاجم وهابيون و ناصبيان جديد (به نام: پيروان يزيد بن معاويه!) به يک زيارتگاه شيعي در منطقه سده آغاز شد اکنون به مناطق مختلف شيعيان گسترش يافته است. در اين درگيري تا کنون بيش از 12 نفر از طرفين کشته شده اند.
به گزارش خبرگزاري اهل بيت ـ ابنا ـ ظهير الاسلام، فرماندار کورم ايجنسي به رسانه‌ها گفت:درگيري‌هاي پاراچنار به دليل دخالت "خارجي" تشديد شده است! وي اشاره‌اي به کشور مداخله کننده ننمود. قابل ذکر است که پاراچنار توسط مناطق غيرشيعي احاطه شده و راههاي منتهي به اين منطقه از 50 روز گذشته کاملا مسدود است و ارتباط تلفني نيز توسط دولتمردان پاکستاني قطع گرديده است.
از سوي ديگر تروريستهاي القاعده و طالبان که در مناطق ديگر با محدوديتهايي روبرو هستند با همکاري دولتمردان آزادانه به اين مناطق آمده و شيعيان را هدف حمله قرار مي‌دهند. ارتش و نيروهاي شبه‌نظامي و سازمان‌هاي اطلاعاتي دولت در اين منطقه فعاليت دارند و با هيچگونه مانعي روبرو نيستند و اين منطقه تنها با افغانستان مرز مشترک دارد (کشوري که خود با هزار مشکل روبرو است و طالبان اين کشور نيز دشمنان شيعيان هستند).
به گزارش خبرنگار ابنا، ظهير الاسلام مدتي فرماندار وزيرستان شمالي بوده و در ايجاد ناامني در اين منطقه نقش اول را ايفا نموده و به گفته برخي تحليلگران ماموريت دارد که پاراچنار را نيز به وزيرستان تبديل نمايد. او در اين قضيه تنها نيست بلکه از حمايت همه‌جانبه حکمران ايالت سرحد «علي محمدجان اورکزئي» نيز برخوردار است. از زماني که اورکزئي به حکمراني اين ايالت منصوب شده تا کنون بيش 6 مورد جنگ تمام عيار به شيعيان کوهات، تيراه و پاراچنار تحميل گرديده و صدها تن در اين درگيري‌ها به شهادت رسيده‌اند. ساير مناطق قبائلي نيز در دوران تصدي وي ناآرام شده‌اند و حملات انتحاري و تعصبات مذهبي نيز مولود اقدامات وي در مناطق قبائلي بوده است.
غزه شيعي" در پاكستان در حالي که مردم پاراچنار به دليل 40 روز منع آمد‌و‌شد و بسته بودن راهها از کمبود مواد غذائي و داروئي، کمبود پزشک و درمان و نبود مطلق امنيت رنج مي‌برند فرماندار کورم ايجنسي اعلام کرده است که مردم اين منطقه نخواهند توانست در انتخابات آينده شرکت کنند. تصوير
مردم پاراچنار يک هفته قبل در خصوص اجتماع طالبان در شهر بگن واقع در کورم ايجنسي به دولتمردان هشدار داده بودند و اعلام کرده بودند که آنها در اين اجتماع آغاز جنگ جديد عليه شيعيان را اعلام کرده‌اند و با طالبان افغانستان و همچنين با طالبان محلي وزيرستان نيز در اين خصوص تماس دارند و از آنها وعده کمک مالي و انساني دريافت کرده‌اند؛ اما آنها به اين هشدارها توجه نکرده و هم اکنون طالبان و القاعده و يزيديان محلي مناطق آسيب‌پذير شيعه را به شدت هدف حملات خود قرار داده‌اند. تانگئي، عليزئي، سنگينه، بالش خيل، ابراهيم زئي، و نستي کوت هم‌اکنون در معرض گسترده‌ترين حملات تروريستها قرار دارند و مردمي که منتظر صلح و بازشدن راهها و معالجه بيماران و تهيه مواد غذائي بودند، براي سومين بار با جنگي نابرابر روبرو شده‌اند.
مردم پاراچنار هم اکنون از حداقل نيازهاي زندگي محرومند، راهها مسدود است، ادارات و مدارس و دانشکده‌ها تعطيلند، مشکل آب و برق مزيد بر مشکلات است، اما دولتمردان هنوز اصرار دارند اين منطقه را به برهوت تبديل کنند.
به گزارش ابنا، تاکنون کمتر کسي شنيده است که دولت فلان کشور در برابر تروريستها بي دست و پا شده و توان مبارزه با آنها را ندارد اما امروز در پاکستان اين معنا به عيان قابل مشاهده است و در حاليکه سياستمداران و ارتش در امر انتخابات مشغول زد و بند هستند و هر يک از نهادهاي مسؤول در تلاش براي فرستادن نمايندگان خود به مجلس در انتخابات ژانويه 2008 هستند، مناطق قبائلي بالعموم و منطقه شيعه‌نشين کورم ايجنسي بالخصوص با ناآرامي روبرو هستند تا اسلام آباد – که از سوي آمريکايي‌ها متهم به حمايت از تروريسم است و بنا بر بعضي گزارشهاي منتشره در آمريکا کمکهاي دريافتي براي مبارزه با القاعده را در زمينه خريد سلاح جهت مقابله با هند هزينه کرده است – بتواند حمايتهاي سري از القاعده را هم ادامه دهد و به اهدافي مانند تبديل خط حائل بين افغانستان و مناطق قبائلي و وادار کردن افغانستان به دست کشيدن از ادعاي خويش بر مناطق سرحدي پاکستان، را نيز دنبال نمايد و در عين حال با ايجاد درگيري‌ها در مناطق قبائلي به تحميق آمريکاييها و اروپائيها در زمينه مبارزه با تروريسم خود را مخالف تروريست‌ها نشان دهد.
آخرين‌ اخبار از محاصره شیعیان پاراچنار بحران مواد غذايي در منطقه شیعه نشین پاراچنار تشديد شده و تاكنون هيچ اقدامي از سوي محافل پاكستاني و خارجي براي تدارك كالاهاي مورد نياز 500 هزار انسان محاصره شده صورت نپذيرفته است.
به گزارش به نقل از به نقل از ابنا، در ادامه تهاجم یزیدیان و ناصبیان جدید پاکستان به شیعیان شمال غرب پاکستان، نواصب و طالبان محلي شب گذشته به منطقه «بالش خيل» حمله كردند كه اين حمله با مقاومت شيعيان دفع شد و مهاجمان با تحمل تلفات و خسارات سنگين عقب نشيني كردند.
همچنین در منطقه «آراولئي» نواصب، 2 تن از مردان شيعه روستاي سادات را ربودند كه با كمين شيعيان روبرو شدند و افراد اسير آزاد شدند.
قبائلي كه در منطقه «پاره چمكني» گرد آمده بودند و مناطق شيعه نشين «كرمان» و اطراف را از آن سوي كوهها هدف موشكباران قرار مي دادند شب گذشته بر اثر بروز اختلافات فيمابين درگير شدند و اين درگيري با شدت تمام ادامه دارد.
حمله نواصب از «صده» و «خاركلي» به «بالش خيل» و «كنديزار» با مقاومت شيعيان در هم شكست و نواصب با برجاي گذاشتن تعداد كثيري كشته و زخمي مجبور به عقب نشيني شدند. در اين حمله تعداد كثيري از مهاجمين كشته و زخمي شدند.
در منطقه «آراولئي» دو نفر از اهالي روستاي «سيدانو كلي» توسط نواصب ربوده شدند و يك فرد ناشناس با استفاده از تلفن همراه به شيعيان خبر داد كه نواصب يزيدي دو نفر از سادات روستاي «سيدانو كلي» را گرفته و و دست و پايشان را بسته و به مقصد نامعلومي مي برند. منبع ناشناس مسير حركت خودروي ربايندگان را اعلام كرد و شيعيان با كمين كردن در مسير مذكور با ربايندگان درگير شدند كه در اين درگيري 6 نفر از ربايندگان به هلاكت رسيدند و دو نفر از شيعيان نيز به شهادت رسيدند و افراد ربوده شده آزاد شدند.
در منطقه «پاره چمكني» قبائل گوناگوني گرد آمده و از يك هفته گذشته منطقه كرمان و اطراف را هدف قرار مي دادند كه در اين ميان، بین قبائل «چمكني» و «موسوزئي» اختلافات قديمي بروز نموده و درگيري هایی از ديشب ادامه دارد كه اين درگيري ها تاكنون دهها كشته و صدها زخمي برجاي گذاشته است.
در همين حال مردم پاراچنار روز جمعه گذشته بعد از برگزاري نماز جمعه در اين شهر دست به تظاهرات زدند. در اين تظاهرات بيش از 50 هزار نفر شركت كردند. تظاهر كنندگان از دولت خواستند كه برق منطقه را وصل نمايد، از ورود طالبان محلي از مناطق مختلف جلوگيري نمايد؛ راههاي ارتباطي بين پاراچنار و ديگر شهر ها را بازگشايي كند و حفظ راههاي ملي را به عنوان دولت با استفاده از نيروهاي دولتي تضمين نمايد. سخنرانان در تجمع تظاهر كنندگان اظهار داشتند كه دولت پاكستان راهها را بر روي تروريستها بازگذاشته و آنها از كنار پاسگاههاي دولتي عبور نموده وارد مناطق شيعه نشين مي شوند. سخنرانان همچنين اظهار داشتند كه در صورت ادامه اين وضعيت غير قابل قبول مسئوليت هرگونه اقدامات و عكس العمل هاي شيعيان متوجه مقامات محلي خواهد بود.
بر اساس گزارش خبرنگار ابنا در اسلام آباد، دولت پاكستان با توجه به تظاهرات شيعيان و مواضع رهبران شيعه در منطقه پاراچنار، نيروهاي ارتش پاكستان وارد عمل شده و برخي سنگر هاي مهاجمان ناصبي را در كوه هاي كرمان هدف قرار داده اند.
لازم به ذكر است كه تمامي خطوط تلفن شهري و همراه در پاراچنار، از بعد از ظهر روز گذشته توسط دولت قطع گرديده است.
بنا بر همين گزارش بحران مواد غذايي در اين منطقه تشديد شده و تا كنون هيچ اقدامي از سوي محافل پاكستاني و خارجي براي تدارك كالاهاي مورد نياز 500 هزار انسان محاصره شده صورت نپذيرفته است.
كودكان شيعه "پاراچنار"مي‌ميرند ، آنها را دريابيد ؛راه‌هاي منتهي به پاراچنار همچنان بسته است و بحران غذايي و دارويي، باعث سوء تغذيه خردسالان و بيماران گرديده و عده زيادي از كودكان و سالخوردگان با خطر مرگ مواجه و تعداد زيادي از كودكان به دليل نبود دارو و غذا در روستاهاي مختلف پاراچنار جان باخته‌اند اما تا كنون هيچ سازمان و انجمن بين‌المللي واكنشي نسبت به اوضاع اين منطقه شيعه‌نشين از خود نشان نداده اند
به گزارش خبرنگار ابنا از شهر جنگ‌زده پاراچنار، دولت پاكستان روز پنجشنبه اعلام كرد كه در تمامي مناطق پاراچنار جنگ به پايان رسيده و آتش‌بس برقرار گرديده است. بعد از اين آتش‌بس، شيعيان محاصره شده پاراچنار عكس‌العمل محتاطانه‌اي از خود نشان دادند و با توجه به عدم جديت و تعلل دائمي ارتش و نيروهاي دولتي در حفظ صلح و امنيت در اين منطقه شيعه نشين ـ كه از يك سال گذشته متناوبا مورد حمله ناصبيان جديد و طالبان شهرستانهاي اطراف و افغانستان قرار دارد ـ نسبت به آينده‌ي آتش‌بس ابراز اميدواري نكردند.
روز گذشته در خيابان «دندر» واقع در جنوب شرق شهر پاراچنار، نيروهاي ارتش پاكستان ـ كه بايد مأمور ايجاد امنيت باشند ـ به يك خودروي شيعيان به صورت كوركورانه تيراندازي كردند كه بر اثر اين تيراندازي 2 نفر از شيعيان بي‌دفاع شهيد و دو نفر ديگر مجروح شدند. پس از اين حادثه، مسؤول نهضت حسيني پاراچنار در كنفرانس مطبوعاتي خود ضمن محكوم كردن تيراندازي ارتش به سوي مردم بي‌دفاع نسبت به آينده آتش‌بس اعلام شده اظهار نگراني كرد و گفت: «طالبان و برخي نيروهاي ديگر مي‌كوشند شيعيان و سني‌هاي "منطقه كرم ايجنسي" را درگير كند و آتش فتنه و جنگ دائم را در بين قبائل شيعه و سني (طوري و بنگش) برافروزند». وي تأكيد كرد: « دشمنان ما نتوانسته‌اند به اهداف خود دست يابند».
براساس همين گزارش، چند تن از دانش‌آموزان شيعه در "منطقه عليزئي" در 55 كيلومتري شرق پاراچنار در حين بازگشت به منازلشان در روستاي "مروخيل" از سوي ناصبيان يزيدي هدف قرار گرفتند كه دو نفر از آنان شهيد و دو نفر ديگر مجروح شدند. شيعيان مستقر در روستاي سادات "سيدانو كلي" با عكس‌العملي بموقع، مهاجمين را هدف قرار دادند كه در اين حمله 4 تن از آنان به هلاكت رسيدند.
قابل ذكر است راه‌هاي منتهي به پاراچنار همچنان بسته است و بحران غذايي و دارويي، باعث سوء تغذيه خردسالان و بيماران گرديده و عده زيادي از كودكان و سالخوردگان با خطر مرگ مواجه و تعداد زيادي از كودكان به دليل نبود دارو و غذا در روستاهاي مختلف پاراچنار جان باخته‌اند اما تا كنون هيچ سازمان و انجمن بين‌المللي واكنشي نسبت به اوضاع اين منطقه شيعه‌نشين از خود نشان نداده اند.
وضعیت پاراچنار وخیم است ؛ جنايات ناصبيان جديد (يزيديان) خرداد ماه ۱۳۸۷ خبرگزاري انتخاب : اهمال مقامات محلی و دولتي در مقابل تروریست‌ها و ناصبيان جديد پاكستان، باعث پدیدآمدن گروه‌های انتقام‌جويي شده که نقاب به چهره دارند و دست به اقدام مستقل می‌زنند. اكنون بيم آن مي‌رود که گروهك‌هایی نيز با نفوذ دشمنان محلی و خارجی ظهور کنند و دست به اقداماتی بزنند که به نفع مخالفان مذهب شیعه تمام شود. بر اساس این گزارش به نقل از خبرگزاري ابنا از شهر محاصره‌شده «پاراچنار» در شمال غرب پاكستان، یک نفر از معلمان سابق شیعه که داراي اختلالات روانی بود و وارد شهرک سنی‌نشین صده شده بود، توسط ناصبیان جديد (طرفداران يزيد بن معاويه) ذبح گردیده و جنازه وی ديروز چهارشنبه توسط نیروهای پلیس محلی به شیعیان تحویل داده شد. به دنبال این اقدام نواصب – که علاوه بر ادامه محاصره شیعیان از 7 ماه گذشته از هیچ اقدامی علیه شیعیان دریغ نمی ورزند – يك گروه ناشناس شیعه نیز سه نفر از نواصب را كه در حال عبور از جاده اصلی پاراچنار به پیشاور بودند را ربوده و به قتل رساندند. افراد مقتول، از اهالی روستای «بوشهره» ـ که به مقر القاعده معروف است ـ بودند. این روستا در میان مناطق شیعه‌نشین قرار دارد ولی اهالی آن با استفاده از ثروت کلانی که از خارج از کشور به دست می آورند در این مدت که جاده‌ها رسما مسدود است، عده ای از افراد محلی را اجیر کرده بودند و توسط آنان اقدام به رفت و آمد مخفيانه می‌کنند. به دنبال این اقدام شیعیان، نواصب بوشهره دو نفر از کارکنان پلیس محلی را که مأمور محافظت از جان و مال خودشان بوده‌اند، ربودند که اين مأموران امروز با حمله شيعيان آزاد شدند.
آنچه در اين ميان جلب نظر مي‌كند اهمال و حتی همدستی مقامات محلی (و حتی اسلام آبادنشینان) با تروریست‌ها و ناصبيان است كه باعث پدیدآمدن گروه‌های انتقام‌جويي شده که هیچکس آنها را نمی‌شناسد ؛ گروه‌هايي كه نقاب به چهره دارند و هر گاه که لازم می‌دانند دست به اقدام مستقل می‌زنند. پدید آمدن این گروه‌ها این نگرانی را نیز به وجود آورده است که گروهك‌هایی نیز با نفوذ دشمنان محلی و یا قدرت‌های خارجی در این منطقه ظهور کنند که حافظ منافع و مجری امیال و طرح‌های آنان باشند و با هدف خدشه وارد کردن به چهره شیعیان دست به اقداماتی بزنند که به نفع دشمنان دین و مخالفان مذهب شیعه باشد.
بااین حال منطقه محاصره‌شده پاراچنار اینک شاهد اوضاع وخيمي است که قلم از بیان آن عاجز و وجدان عموم مسلمين و آزادگان در برابر آن مسؤول است. محروم بودن كودكان شيعه از غذا و داروي لازم، تنها يكي از اين مصيبت‌هاست.

دولت پاکستان هم با اينكه از سوی گروه‌های تروریستی بارها هدف قرار گرفته اینک با آنها وارد مذاکره گردیده و دست آنها را برای کشتار شیعه و سنی در مناطق مختلف بازگذاشته است.
براساس گزارش‌های واصله از منطقه قبيله‌نشين «تیراه» ، گروهی از وهابیون دو روز قبل با اهالی سنی‌مذهب این منطقه درگیر شدند که این درگیری باعث کشته و مجروح شدن ده‌ها نفر گردید. پسش از این نيز در «خیبر ایجنسی»، «وزیرستان»، «مهمند»، «سوات» و «باجور» ده‌ها نفر از پیروان مذهب سنی توسط وهابيون افراطي سر بریده شدند.
با توجه به اوضاع جاری در پاراچنار و سایر مناطق قبائلی، حاکمیت پاکستان به شدت زیر سؤال رفته و مردم پاراچنار که برخلاف مردم سایر مناطق قبایلی به حکومت پاکستان وفادارند، از خود می پرسند که آیا قرار است گروه‌های تروریستی در آینده قدرت و حکومت را در این مناطق به دست بگیرند؟
ناصبيان جديد دو شيعه ديگر را به شهادت رساندند منطقه شيعه ‌نشين پاراچنار ـ كه از پنج ماه گذشته در محاصره كامل به سر مي برد ـ بار ديگر با خطر جنگ تمام عيار روبرو شده و تيراندازي هاي پراكنده در بين يزيديان مستقر در "صده" و "خواركلي" از يك سو، و شيعيان "بالش خيل"، "كنديزار" و "سنگينه" از سوي ديگر ادامه دارد.

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ابنا، روز شنبه كاروان مسافرين شيعه، كه در مسير پيشاور ـ پاراچنار در حركت بود كه ناصبيان جديد (يزيديان محلي كه از يزيد بن معاويه حمايت مي‌ كنند) در شهرك صده ، يكي از خودروهاي شيعه را هدف بمب قرار دادند كه در نتيجه آن دو نفر شهيد و هشت نفر مجروح شدند.
در حالي كه اين كاروان بظاهر با حمايت نيروهاي دولتي حركت مي كرد، به جاي آن كه از سوي نيروهاي دولتي به يزيديان مهاجم پاسخ داده شود نيروهاي پليس محلي از شهرك صده روستاهاي شيعيان را هدف تيراندازي قرار دادند و كه در نتيجه آن منطقه پاراچنار باز هم با خطر جنگ روبرو شد.
براساس گزارش ابنا از پاراچنار شخصي به نام «ميرزا طارق» كه مسؤوليت دسته‌اي از نيروهاي پليس محلي (ليويز) را برعهده داشته دستور تيراندازي به سمت شيعيان را صادر كرده است.
منطقه پاراچنار ـ كه از 5 ماه گذشته در محاصره كامل به سر مي برد ـ بار ديگر با خطر جنگ تمام عيار روبرو شده و تيراندازي هاي پراكنده در بين يزيديان مسقر در صده و خواركلي از يك سو و شيعيان در بالش خيل و كنديزار و سنگينه از سوي ديگر ادامه دارد.
براساس اظهارات زعماء شيعيان پاراچنار، شيعيان خواهان جنگ نيستند ولي دولتمردان در ايجاد صلح در اين منطقه جديت به خرج نمي دهند و جرگه هاي دولتي تشكيل شده نيز به خوشگذراني در مكانهاي لوكس بسنده مي كنند و هيچ گامي در راستاي ايجاد صلح بر نمي دارند.
شيعيان محاصره شده در پاراچنار هم اكنون نياز مبرمي به مواد غذائي و دارويي دارند و تنها راه ارسال دارو و مواد غذايي استان پكتيا در افغانستان است زيرا تماس جاده اي مردم اين منطقه با همه شهرهاي پاكستان قطع گرديده و شهرها و روستاهاي سني نشين واقع در مسير پاراچنار ـ پيشاور در اختيار طالبان و القاعده و يزيديان و نواصب قرار دارد و آنها در اين مناطق با بهره برداري از ابزار فتواي تكفير و ترور مخالفين برادران اهل تسنن را نيز به شدت در تنگنا قرارداده اند.
شيعيان محاصره شده پاكستان؛ نيازمند عنايت مراجع تقليد و شيعيان جهان
براساس گزارش ابنا از شهر محاصره شده پاراچنار، مردم اين منطقه هم اكنون مواد غذايي را جيره بنده كرده اند و بار ديگر منتظر مواجهه با فاجعه انساني مي باشند. اين درحالي است كه مطبوعات پاكستان همسو با دولت اين كشور اين منطقه را تحريم خبري نموده اند و مشكلات مردم روز به روز در حال افزايش است.تصويراين گزارش نشان مي دهد كه مردم پايدار در برابر محاصره 5 ماهه و جنگ يكساله اكنون چشم به راه كمك هاي انساندوستانه كشورهاي اطراف و سازمان هاي مدعي دفاع از حقوق بشر مي باشند. گفتني است كه از زمان تيراندازي يزيديان و نيروهاي دولتي به مسافران شيعه در شهرك صده درگيري هاي پراكنده بين يزيديان محلي صده و شيعيان در روستاهاي بالش خيل، ابراهيم زئي، كنديزار و سنگينه ادامه دارد و منطقه بزرگ و شيعه نشين كرمان نيز از سوي يزيديان و نواصب پاره چمكني هدف حمله قرارگرفته و شيعيان پيوار (روستاي رهبر شهيد شيعيان پاكستان علامه سيدعارف حسين حسيني) نيز با يزيدياني درگير شده اند كه حاضر نيستند زمينهاي اشغالي شيعيان را ترك نمايند. در درگيري هاي اخير تا كنون 6 نفر شهيد و دهها نفر مجروح شده اند.
نواصب جديد 20 شيعه را زنده زنده در آتش سوزاندند!
يك كاروان سوخت و غذا كه مذكور دو روز قبل از شهر پيشاور عازم منطقه جنگ‌زده و محاصره‌شده‌ي "پاراچنار پاكستان" بود در نزديكي "شهرك صده" توسط تروريست‌ها توقيف شد و تروريست‌ها، رانندگان و خدمه كاميون‌ها را در يك محل گرد آوردند و با ريختن بنزين آنان را آتش زدند !!
همانگونه كه ابنا دو روز پيش نيز گزارش داده بود، تروريست‌هايي كه با همدستي برخي افراد «متنفذ» از زندان فرار كرده بودند در اين حادثه دست داشته اند.
لازم به ذكر است كه تروريست‌هاي ناصبي (طرفداران يزيد بن معاويه) نخست محتويات كاميون ها را به سرقت بردند و آنگاه آنها را آتش زده و نابود كردند.
براساس اين گزارش تروريست‌هاي ناصبي با به نمايش گذاشتن ددمنشي خاص يزيدي خود رانندگان و ساير خدمه كاميون ها را نخست به شدت شكنجه كردند و آنگاه آنها را زنده زنده مسله كردند و بعد از شهادت به اجساد آنان بي احترامي نمودند.
براساس اظهارات مقامات محلي پاراچنار - كه برخي از آنان قبل از اين هم اظهارات مشكوكي داشته اند و احتمال دست داشتن آنها در اين حوادث نيز وجود دارد – دولت به افراد فراري ضرب الاجل داده بود كه تا بعد از ظهر روز جمعه تسليم شوند اما آنها براي فرار از دستگيري روز گذشته در روستاي سني نشين خاركلئي مستقر شدند و به سوي مناطق شيعه نشين آتش گشودند كه البته با پاسخ شيعيان روبرو شدند اگرچه در حال حاضر اطلاع دقيقي از وضعيت منطقه در دست نمي باشد.
به گزارش ابنا از شهر پاراچنار زعماء شيعيان اين منطقه اعلام كرده‌اند كه "سرهنگ مجيد" فرمانده نيروهاي شبه نظامي و "عطاء الرحمن" معاون فرماندار منطقه‌ي "كرم ايجنسي" با تباني فيمابين ، تروريست‌هاي زنداني در شهرك صده را آزاد و مسلح نموده و به آنها اطلاع داده بودند كه قرار است كاروان سوخت وآذوقه در فلان ساعت از روستاي "پيرقيوم" واقع در حومه شهرك صده عبور كند و آنگاه به آنها اختيار تام داده بودند كه هر رفتاري كه لازم مي دانند با شيعيان موجود در اين كاروان روابدارند. لازم به ذكر است كه مطبوعات پاكستاني بدون نام بردن از فرمانده شبه نظاميان و معاون فرماندار، نوشته بودند كه افراد متننفذي در اين حادثه دست داشته اند.تصوير
درهمين حال جنگ در مناطق شيعه‌نشين "پيوار" و "شلوزان" نيز به شدت ادامه دارد و دهها تن از شيعيان در اين درگيري ها شهيد و مجروح شده اند.
"آقاي ذيشان حيدر" مسئول تبليغات سازمان دانشجويان اماميه پاراچنار در مصاحبه با مطبوعات خواستار تحويل اجساد شهداء به شيعيان و برخورد با عاملين حملات تروريستي گرديد و مسرت حسين، رئيس نهضت حسيني پاراچنار هشدار داد كه چنانچه دولتمردان با عاملين حمله به كاروان آذوقه و مهاجمين به مناطق پيوار و شلوزان و بالش خيل اقدام نكند شيعيان بارديگر آمادگي دارند از خود دفاع نموده و متجاوزين را سرجاي خودشان بنشانند.
براساس اين گزارش تعداد تلفات طرفين در درگيري هاي پيوار و شلوزان نيز تا كنون 20نفر گزارش بوده و 50 نفر مجروح شده اند.
گفتني است محاصره پاراچنار (يكي از مراكز ثقل شيعيان پاكستان) از 16 نوامبر سال 2007 تا امروز ادامه دارد و گرسنگي و مرگ به دليل نبود دارو و سوء‌تغذيه به امري معمولي و روزمره در اين منطقه شيعه نشين تبديل شده است.
متأسفانه در تمام اين مدت سازمان‌هاي حقوق بشري و دولتمردان كشورهاي اسلامي به اين فاجعه انساني توجهي نكرده‌اند و تنا يك بار مسؤولان وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در اين زمينه موضع‌گيري كرد.
انتظار شيعيان پاكستان حمايت بيشتر آزادگان جهان و بويژه اقدام جدي دولت ايران به عنوان ام‌القراي جهان تشيع است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علويان جهان

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 10:34 am

قدمت آيين حق و شيعيان چين‏ به اندازه تاريخ اسلام
مجله حيات اعلى: مطلبي را در اينجا براى شما بيان مي كنيم كه عموم مسلمين بلكه خواص ايشان نيز كمتر با آن آشنا هستند، تفصيل مطلب مقاله مستقلي مي طلبد ولى بطور اشاره اينجا يادآور مي شويم: تصوير
برخلاف اينكه سرزمين چين دورترين جا نسبت به ديار حجاز مركز اسلام مي باشد، ولى بر اساس منابع معتبر و اسناد ملي كهن چين: چينيها قبل از انتشار اسلام با اسلام مرتبط شده اند، به دنبال خوابي كه امبراطور چين (تاي تسونگ) مي بيند و از طلوع بيامبري در سرزمين عرب مطلع مي شود فرستادكاني را به مكه مي فرستد و در اوايل بعثت بيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به حضور بيامبر مي رسند، بنابرنقل منابع چين حضرتش كروهي را به رياست دايي خودشان به جين مي فرستند، كه مورد استقبال و اكرام امبراطور قرار مي كيرند و در آنجا دعوت به اسلام را شروع مي كنند. لذا سابقه اسلام و تشيع در چين به اول اسلام برمي كردد، اكر كسي تاریخ هنر رزمی چینی كونكَفو یا «ووشو» را بررسي كرده باشد؛ در ميان رشته هاى مختلف آن نام كنكَفوي مسلمان نيز برده مي شود و از ميان تكنيكهاى مختلف آن روشي با نام "عصاي علي" نيز كَواه خوبي بر ارتباط ديرينه سرزمين چين با آئين حق مي باشد.
البته ورود اسلام به نواحي مختلف چين در سالها و قرون بعدي نيز بوسيله تجار سياحان سباهيان مسلمان و.. وارد و مورد تجديد تبليغ و نشر قرار كرفته است. در كزارش زير تنها به سابقه بانصدساله تشيع در يكي از نواحي چين برداخته مي شود، ولى به معني آغاز ارتباط اين سرزمين با آئين حق نمي باشد.

على‏رغم حضور پررنگ فرهنگ شيعى در اكثر مناطق مسلمان‏نشين چين و نقش مؤثر شيعيان و ايرانيان در گسترش اسلام در اين كشور، متأسفانه تعداد شيعيان ساكن در اين منطقه خيلى كم و محدود به چند هزار نفر ساكن در منطقه ياركند از استان سين‏كيانگ است كه از نظر اقتصادى، فرهنگى و آموزشى در استضعاف كامل به سر مى‏برند. براساس شواهد تاريخى مهاجرت نياكان اين شيعيان از منطقه كشمير هندوستان به ياركند در قرن شانزدهم و در دوران حاكميت عبدالرشيدخان حاكم مسلمان منطقه صورت گرفته است. عبدالرشيدخان در دوران صدارت خود از مسلمانان مناطق كشمير و بلتستان جهت كمك به وى در امر حكومتى و نظامى در خواست مساعدت نمود كه تعدادى از مسلمانان از جمله شيعيان به اين منطقه كوچ نمودند. از جمله افرادى كه به اين منطقه مهاجرت كرد يك عالم شيعى به نام مير حيدرعلى خان بود كه جهت مداواى بيماران منطقه و طبابت آنان به ياركند مهاجرت و در آن جا ساكن شد. پس از مدتى وى با دختر عبدالرشيدخان ازدواج و با فراخواندن بعضى از ياران خود از منطقه كشمير و بلتستان كم‏كم تجارت بين منطقه سين‏كيانگ و كشمير و بلتستان رونق گرفت و از ازدواج بستگان آنان با يكديگر همبستگى بيش‏ترى بين شيعيان اين مناطق ايجاد شد. از سوى ديگر آفاق خواجه يكى از رهبران طريقت‏هاى صوفيه منطقه كه از سوى حكومت مركزى چين نيز حمايت مى‏شد به مبارزه عليه سلطان عبدالرشيد و ميرحيدر على پرداخت. پس از فوت عبدالرشيد خان، برادرش عبدالرحمن خان به حكومت رسيد كه وى نيز پس از مدتى از سوى عوامل آفاق خواجه مسموم شد و از دنيا رفت. نيروى دفاعى منطقه هم از سوى طرفداران آفاق خواجه متلاشى و حكومت عبدالرشيد سقوط كرد. با سقوط حكومت عبدالرشيد و استيلاى نيروهاى طرفدار آفاق خواجه، شيعيان مهاجر ساكن در منطقه نيز شديداً تحت فشار قرار گرفته و اغلب اجباراً با برجاى گذاشتن مايملك خود به موطن اصلى نياكان خود يعنى كشمير و بلتستان بازگشتند. معدود شيعيان باقى مانده در منطقه نيز به دليل غير بومى بودن تحت فشار حاكمان محلى قرار گرفته و منزوى شدند.
در سال 1920 با حاكميت كومين تانگ بر منطقه، پس از سقوط سلسله امپراتورى چين مجدداً آزادى اديان برقرار و افرادى كه اجباراً منطقه را ترك نموده بودند از جمله تعدادى از شيعيان منطقه بلتسان و كشمير به منطقه ياركند بازگشتند و به فعاليت‏هاى تجارى و بازرگانى و تبليغات دينى خود پرداختند. اين بار شيعيان مهاجر در شهر ياركند و اطراف آن ساكن و با تأسيس مدارس دينى به تبليغات اسلامى پرداختند. همزمان تعدادى از علما و تجار ايرانى نيز كه در گذشته با اين منطقه در ارتباط بودند با شيعيان ياركند ارتباط برقرار كرده و برخى از متون درسى و كتاب‏هاى تفسيرى را از زبان فارسى به تركى اويغورى ترجمه و تبليغات اسلامى (و تا حدودى شيعى) دوباره رونق گرفت.
در سال 1949 با حاكم شدن حزب كمونيست و شكست حزب كومين تانگ، مجدداً عرصه بر پيروان تمام اديان از جمله مسلمانان و شيعيان تنگ و فعاليت‏هاى دينى و تبليغات دينى متوقف و اموال و دارايى‏هاى شخصى مسلمانان و موقوفات متعلق به اماكن و مدارس دينى آنان مصادره و مردم به اجبار در مزارع دولتى به بيگارى گرفته شده و مساجد و مدارس نيز تعطيل شدند.
در سال 1977 پس از مرگ مائو و پايان دوران انقلاب فرهنگى، رهبران جديد آزادى‏هايى را در زمينه برگزارى مراسم‏هاى دينى به مسلمانان داده و بيگارى كشيدن از مردم ممنوع و زمين‏هاى كشاورزى به صورت اجاره در اختيار آنان قرار گرفت. در سال 1982 اغلب زمين‏هاى مصادره شده به صاحبان اصلى آن‏ها بازگردانده شد. در چنين شرايطى معدود شيعيان منطقه نيز كه به صورت پراكنده در شهرها و روستاها زندگى مى‏كردند به تدريج با هم ارتباط برقرار نموده و در سال 1988 با رايزنى فرهنگى سفارت جمهورى اسلامى ايران تماس برقرار نموده و از آنان براى شركت در مراسم عزادارى ماه محرم دعوت به عمل آوردند. ولى برگزارى اين مراسم به دليل مخالفت دولت متوقف و اين ارتباط نيز قطع شد.
در سال 1991 شيخ محمود على اكبر روحانى و مبلغ منطقه كه به عنوان پزشك سنتى به امر طبابت مشغول بود، به همراه فرزندش نور محمدخان در حين انجام تبليغات دينى دستگير و پس از مدتى زندانى شدن آزاد گرديد. در اثر اصلاحات اقتصادى و اجراى سياست درهاى باز، رفته رفته شيعيان منطقه نيز تا حدودى فعال‏تر شده و با برگزارى مخفيانه و نيمه علنى مراسم‏هاى مذهبى به ويژه در ايام ماه محرم به فعاليت پرداخته و فعالانه به آموزش مسائل دينى و تبليغات شيعى در بين پيروان اهل بيت در منطقه پرداختند.
در سال 1997 اكبر محمود پسر ديگر محمود على اكبر جهت تحصيل علوم دينى از طريق پاكستان عازم ايران شد و پس از دو سال اقامت و تحصيل در قم به عنوان مبلغ دينى به شهر ياركند مراجعت كرد. پس از آن از طرق مختلف ارتباط خود را با رايزنى فرهنگى سفارت گسترش داده و در حد بضاعت علمى خود و به صورت غيررسمى و نيمه علنى به تربيت نيرو و گسترش معارف اهل بيت پرداخت. در طول اين مدت وى چند بار به قم مسافرت و با مساعدت برخى از پيروان اهل بيت، فعاليت‏هاى آموزشى و تبليغى خوبى را آغاز نمود. شيخ محمود على اكبر در سال 2004 به علت كهولت سن دارفانى را وداع گفته و جامعه كوچك شيعيان منطقه مرشد و پير خود را از دست دادند.
اكبر محمود به همراه برادرانش مسئوليت سامان‏دهى شيعيان و ادامه روند تبليغات معارف اهل بيت (ع) را در منطقه دنبال و با همكارى و هماهنگى مسئولين دولتى محلى به ايجاد ارتباط با ساير علماى منطقه پرداخته و جامعه شيعيان را از حالت انزوا و درون‏گرايى خارج و رفته‏رفته روابط خود را با ساير مسلمانان به ويژه پيروان طريقت‏هاى مختلف صوفيه كه به اهل بيت ارادت مى‏ورزند گسترش داده و با مسئولين دولتى و مقامات محلى ارتباط برقرار نمود.تصوير
اين ارتباطات باعث كاهش حساسيت مقام‏هاى محلى و جامعه اهل سنت منطقه نسبت به فعاليت اقليت كوچك شيعه شده و در برخى موارد با همكارى آنان نسبت به برگزارى گسترده مراسم عاشورا و دهه اول محرم اقدام نمودند كه بازتاب مثبت گسترده‏اى در منطقه داشت و موجب شد از تبليغات منفى گروه‏هاى سلفى عليه شيعه كاسته شود.
تنها مركز فرهنگى فعال شيعيان در منطقه، حسينيه كهنه و فرسوده شهر ياركند است كه اخيراً با كمك‏هاى مالى افراد خير در حال بازسازى است. در اين حسينيه مراسم‏هاى مذهبى از قبيل مراسم عزادارى دهه محرم، دعاى كميل و كلاس‏هاى آموزشى شيعيان برگزار مى‏شود و علاقه‏مندان به خاندان پيامبر اسلام و شيعيان محروم از ساير شهرها و روستاها براى شركت در مراسم به اين حسينيه مى‏آيند.
شيعيان ياركند قبرستان خاص خود را نيز دارند كه اكثر شخصيت‏هاى ممتاز شيعه در منطقه از گذشته تاكنون و همچنين ساير افراد در طول دويست سال گذشته در اين قبرستان اختصاصى كه محصور به ديوار نسبتا مناسبى نيز هست دفن شده‏اند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علويان جهان

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 1:07 pm

شيعيان مدينه منوره
توضيح: شيعيان و مواليان اهل بيت در طول تاريخ سخت و خشن حاكم بر مدينه؛ همكَي با عنوان رسمي شيعه باقي نمانده و بسياري در قالب اهل تصوف و عرفان و يا اشراف و سادات مدينه ولو با مذهب غير شيعي ادامه حيات داده اند، كزارش ذيل (نشريه جهان دانش) كه حاكي از احوالات شيعه در بنجاه سال قبل است، به شرح احوال شيعيان رسمي مدينه كه به "نخاوله" معروفند برداخته است، نخاوله يعني كساني كه به برورش نخل و تلقيح درختان خرما مشغول هستند، و از آنجا كه اين دانش منحصر در شيعيان بوده و در عربستان معروف است اكر غير ايشان تلقيح را انجام دهد؛ درخت نخل بار و خرما نمي دهد؛ لذا همه مناطق از ايشان كمك مي كَيرند. عليرغم قديمي بودن كزارش ولى نكات بسياري را روشن مي نمايد، ما كزارش زير را كمي تكميل و يا ويرايش نموده ايم.

مقدمه: در زمان مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نماینده ای برای شیعیان مدینه اعزام شده است. وي مرحوم آیت الله سید محمد تقی آل احمد طالقانی (برادر شمس آل احمد) بوده است. وی در سال 1330 به تعبیر برادرش: «به مرگ مشکوکی در مدینه کشته شد. آن برادر روحانی بود و نماینده آیات عظام اصفهانی و بروجردی در مدینه و مدینه کانون وهابی ها» (از چشم برادر: 123) .
پس از وی مرحوم جناب حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی گویا در ایام حج اعزام می شده است. این که از چه زمانی تا چه زمانی بوده آگاه نیستیم.
مرحوم عبدالحسین رشتی قمی از علما و مدرسین حوزه علمیه قم و فردی شناخته شده بوده است. به نوشته شريف رازی: وی در سال 1321 ق در نجف اشرف متولد و پس از بلوغ و رشد، مقدمات را خدمت مرحوم میرزا مجید گنجه ای خوانده و سطوح را نزد مرحوم آقا شیخ حسین رشتی و شیخ محمدعلی کاظمینی و سید علی کازرونی و شیخ علی مازندرانی و دروس فقه و اصول استدلالی را از مرحوم میرزا علی ایروانی و آیت الله حاج شیخ محمد حسین اصفهانی و آیت الله نائینی و مرحوم والد ماجد استفاده نموده و در سال 1350 به قم مهاجرت و در درس آیت الله حائری حاضر گردیده و بعد از آن مرحوم 18 سال از دروس و بحث آیت الله العظمی بروجردی استفاده کرده و چند سالی از طرف معظم له در فصل حج به مکه و مدینه مسافرت و برای رسیدگی به امور شرعی حجاج ایرانی نمود و تاکنون همه ساله این توفیق را داشته و دارد و در حوزه علمیه برای عده ای از فضلا تدریس فقه و اصول می نماید. دارای تصنیفات چندی است چون شرح کفایه و شرح بر مکاسب (گنجینه دانشمندان: 2/222 – 223). اعتبار وی در حوزه چندان بوده است که نام وی ضمن اسامی افرادی آمده است که به همراه حاج آقا مرتضی حائری، سید احمد زنجانی، امام خمینی و عده ای دیگر طرحی برای اصلاح حوزه تقدیم آیت الله بروجردی کرده اند. از قضا کسی که طرح را خدمت آیت الله برده است، مرحوم فقیهی رشتی بوده است. (مصاحبه مرحوم سلطانی با مجله حوزه ش 43 - 44)
به نظر می رسد پس از درگذشت مرحوم سید محمد تقی آل احمد طالقانی، آقای فقیهی رشتی سالانه به عنوان نماینده آیت الله بروجردی به حج می رفته و مدتی در حرمین باقی می مانده است. آنچه از گزارش حاضر که به احتمال در سال 1340 تهیه شده بر می آید این است که وی پیش از آن هم مکرر به حج مشرف شده و شناخت نسبتا خوبی از وضعیت شیعیان مدینه داشته است. وی در سالهای بعد از فوت آیت الله نیز همچنان در مدینه به کار حجاج رسیدگی می کرده است. این که این زمان نماینده کدام یک از مراجع بوده آگاه نیستم. تدریس وی در قم ادامه داشته و گویا از طرف آیت الله گلپایگانی برای مدتی میان سالهای 47 – 50 از ممتحنین حوزه بوده است. اما نشریه جهان دانش که به صورت سالنامه منتشر می شده است، و دست کم سه شماره از آن منتشر شده ، تحت نظر سه نفر بوده است:‌ عباس و محمد شیخ الرئیس و محمد حسن صالحی کرمانی. این نشریه از حوزه علمیه کرمان انتشار می یافته و نشریه شماره سوم آن که مقاله حاضر در صص 182 – 191 منتشر شده از آقای فقیهی به عنوان مؤلف یاد شده و زیر آن نوشته شده است:‌ رهبر شیعیان عربستان سعودی.
هرچه هست بعدها شاید از حوالی سال 1343 یا اندکی بعد مرحوم سید احمد لواسانی به مدینه رفته و در آنجا مقیم شدند و به امور شیعیان رسیدگی می کردند. دو نامه از ایشان در باره ساختن حسینیه شیعیان در مجموعه اسنادی است که از سوی بیت مرحوم آیت الله میلانی در کتاب علم و جهاد منتشر شده است. گویا پس از فوت مرحوم لواسانی، آقا زاده ایشان با نام سید محمد لواسانی در مدینه منوره باقی ماندند که تاکنون هستند. آقازاده دیگر ایشان آقای محمد علی لواسانی در وزارت خارجه هستند و زمانی سفیر ایران در تانزانیا بودند. علی الاصول باید اسناد دیگری نیز در این زمینه در بیت ایشان مانده باشد. (مقدمه از رسول جعفریان(21/2/1387

گزارشي درباره شيعيان مدينه (50 سال قبل) از مرحوم آيت الله فقیهی رشتی نماينده مرحوم آيت الله بروجردي در حجاز
جغرافياي مدينه: مدینه به حسب موقع جغرافیائی از مناطق استوائی شمرده نمی شود [زیرا] ارتفاع مدینه منوره از سطح دریا حدود ششصد و نوزده متر است و خود مدینه در طول سی و نه درجه و پنجاه و پنج دقیقه شرق خط استواء و عرض بیست و چهار درجه و پانزده دقیقه از شمال خط استواء واقع شده،‌ در تابستان حرارت سایه حدود چهل درجه فوق صفر و در زمستان نوعاً ده درجه بالای صفر است. روی این حساب مدینه از مناطق استوائی شمرده نمی شود؛ و چون منطقه كوهستانی است هوا نوعا صاف و روشن خصوصا طرف غروب هوا كاملا صاف است.
شهر مدينه: قسمت های شهر مدینه، آنچه در اطراف حرم است همه دارای كوچه های تنگ و خانه های عجیب و غریب چند مرتبه ای [طبقه ای] است و اصلاحات شهری نوعا در قسمت های شمالی شهر شده و عقیده دارم این قسمت از خانه های تنگ و تاریك جنوب حرم مطهر نبوی خوب است به همین صورت حفظ بشود؛ چون كه تمام این خانه ها منزل های صحابه بزرگ و ائمه بزرگ (ع) و اولاد آنها می باشد و هنوز به اسم آنها نامیده می شود و این آثار تاریخی باید به همین صورت برای عبرت و اعتبار محفوظ بماند و آنچه اصلاحات و تغییر وارد می شود در غیر این منطقه صورت بگیرد. هنوز خانه حضرت صادق و عده ای از سادات بنی الحسن در طرف جنوب مسجد نبوی و خانه اصحاب مخصوصا ابو ایوب انصاری باقی و به همین اسامی نامیده می شود. (رجوع شود به كتاب وفاء الوفاء فی اخبار دار المصطفی)
نفوس مدینه: مركب از عناصر مختلفی است كه نوعاً از نقطه نظر ثواب از تمام نقاط و ممالك اسلامی در مدینه جمع شده اند. هر فامیلی را ملاحظه می كنید پس از چند پشت قطعاً به یكی از ممالك اسلامی یا غیر اسلامی می رسد كه نوعا برای درك فیض مجاورت مرقد مقدس نبوی از مملكت خود هجرت كرده و در مدینه و آنها كه تحمل بیشتری داشتند در مكه مجاورت اختیار كرده اند. اخیراً در موقع انقلاب اكتبر روسيه عده زیادی از مسلمانان نواحی تركستان و شهرهای قفقاز و بخارا و تاشكند زندگی خود را رها كرده،‌ به حجاز آمده اند و عموما اینها به زبان فارسی آشنا می باشند و تقریبا زمام امور اقتصاد و كسب های متوسط دست این مهاجرین تازه وارد است و اما مردمان اصلی حجاز نوعاً اهل كسب و جدیت در استنتاج نیستند و علتش هم این است كه در مكه و مدینه همه ساله از طرف حجاج و اهل خیر ممالك اسلامی خیرات ومبرات زیادی به طرف حجاز سرازیر می شود. علاوه، اوقافی كه اطراف ممالك اسلامی از طرف مردمان مسلمان متموّل ممالك اسلامی برای سكنه و مجاورین مدینه و مكه وقف شده،‌ هر سال به حجاز می رسد و اینها طبعاً مردمان را تنبل بار می آورد و اگر كسی درست در اوضاع و احوال سكنه مكه و مدینه مطالعه بكند، كم و بیش مردم اصلی آنجا را تنبل و بی كار و گدا می بیند و در سایر مشاهد مشرّفه هم كم و بیش مردم اصلی سكنه آنجا همین طوری هستند. فعالیت و كوشش و كار نوعاً مال اشخاص غریب و كسانی است كه از جاهای دور آمده برای تحصیل تموّل كوشش می كنند. از این جهت تموّل و سرمایه در دست غیر عنصر حجازی است، چناچه كارگری و عملگی و كارهای بی زحمت را هم مردمان بی بضاعتی كه از خارج حجاز مخصوصا از یمن و حضرموت و افریقا می‌آیند اداره می كنند. حتی باربری را هم همین غربا متصدی هستند. سابقاً نخاوله ساكن مدینه نوعاً بنا بودند و بنائی ساختمان مدینه را اینها عهده دار بودند؛ در اثر تنبلی و از كار كم گذاشتن مثل بناهای مملكت ما، یمانیها و سائر ملل دیگر این كار را هم قبضه كرده اند. در اثر همین اختلاط عمیق، زبان حجاز عربی صحیح نیست. من مكرر خطبای حجاز را دیده ام كه موقع نطق هم غلط صحبت می كنند. لغت فعلی عامه مردم حجاز مركب از لغات مختلفه دنیا است كه صورت عربی شكسته به آن پوشانیده شده است ولهجه نوعاً هندی است و علتش هم این است كه نژاد هندوستانی بیشترین مجاورین حجاز را تشكیل می دهد. این حرفی كه در میان ما معروف است و در بچگی شنیده ام كه مردم مكه و مدینه قرآنی حرف می زنند امروزه نسبت به عوام آنها حرفي غير دقيق است. زیارت نامه خوانی ایرانیان و مشکلات شیعیان بومی: زیارتنامه هایی كه حجاج ایرانی در حرم نبوی می خوانند مخصوصا جملاتی كه در زیارت حضرت زهراء سلام الله علیها خوانده می شود و مشتمل بر سوء اعمال صدر اول است، پلیس های سعودی و متصدیان نجدی مسجد متوجه می شوند و درست می فهمند و این خود یكی از اسباب زحمت برای شیعه است و نوعا سالی چند مرتبه موجب گفتگو و حبس وكتك كاری می شود و آنچه هم به حجاج یادآوری می شود كه این زیارتها را اگر می خوانند خیلی آهسته بخوانند فایده ندارد و قسمت مهم ضرر این كارها پاپیچ یك مشت شیعه بیچاره مدینه و مكه می شود زیرا كه پلیس وشرطه و هیئت امر به معروف كه این زیارتها را می شنوند عكس العمل این جملات نیش دار را بر شیعه بیچاره مدینه تلافی كامل می كنند. این هم یكی از دردهای بی درمان است كه هر چه سعی و كوشش می كنیم كه به حجاج شیعه بفهمانیم كه ضرر این رفتار غير هوشمندانه (و عدم كتمان) مستقیما عائد یك مشت مردم بیچاره مدینه می شود ابداً ممكن نیست
باری قبلا به عرض رسانیدم كه عمده سكنه مدینه منوره و مكه مسلمان های ممالك اسلامی هستند كه برای تحصیل ثواب و تهیه توشه سفر آخرت با این دو شهر آمده‌اند. متأسفانه در میان این مهاجرین مختلف و عنصرهای گوناگون كمتر شیعه پیدا می‌شود و شیعه حجاز عموما مردمان بومی همان حجازند كه از مدتها قبل توطن آنها در حجاز بوده و مهاجرین شیعه از ممالك مختلفه اسلامی بخاطر شرايط سخت اختناق نواصب بر ضد شيعيان؛ كمتر مجاور مدینه و مكه می شوند و آنچه از شیعه مهاجرت می كنند عموما به عتبات رفته،‌ مجاور نجف اشرف و كربلا می شوند. و اكر هم مجاور مي شوند ناجار به شدت كتمان كرده و نمي توانند با عنوان شيعه راحت زندكي كنند. تعدی‌های ناروائی كه به شیعه در حجاز می شده،‌ و سیاست حكومت هم بی دخالت دركار نبوده، این صورت در اثر آن فشار وآن سیاست پیدا شده است.
حسينيه شيعيان مدينه منوره در سال جاري>>
تصوير
ترکیب جمعیتی شیعیان مدینه: فعلا جمعیت شیعه مدینه از چند دسته تشكیل می‌شود:
1- نخاوله: كه بیشتر از سائر شیعه‌های مدینه می‌باشند، هستند. سال گذشته از مختار رسمی آنها عدد نخاوله را پرسیدم، گفت: قریب شش هزار نفر هستند و این دسته نوعا رعیت و زراعت باغهای اطراف مدینه را اداره می‌كنند و نوعا اشخاص متدین و بی بضاعت هستند. شاید چند نفری بیشتر مستغنی ندارند (البته اين كزارش قديمي است و وضعيت مالي بسياري از ايشان فعلا خوب شده است) و قسمت شهر نشین آنها هم كسبه درجه چهار وباربر و بنا و عمله هستند
فشار حكومت به این دسته بیشتر از سائر دسته‌های دیگر شیعه است، زیرا كه این دسته نوعاً از خواسته‌های اخلاقی حكومت سرپیچی می‌كند؛ لذا آنها هم معامله متقابله كرده،‌ از مقداری امتیازات آنها را محروم كرده‌اند. مثلا اموات را رسم است پس از غسل برای زیارت به حرم مطهر نبوی می‌روند؛ لكن اموات نخاوله را اذن نمی‌دهند به حرم ببرند و دیگر آن كه شهادت آنها را در محاكم حجاز نوعا قبول نمی‌كنند مگر در بعضی موارد استثنائی؛ و این یك مشكل بزرگی در زندگی آنها است. چندین بار موضوع را در حیات مرحوم آیت الله فقید (بروجردي) - قدس سره - به آن مرحوم تذكر دادم و در صدد بودند كه در موقع مقتضی رفع این اشكال را از ملك سعود بنمایند؛ اجل مهلت نداد. علاوه نقشه‌هایی برای كم كردن این شكاف عمیق بین شیعه و سنی در نظر داشتند كه كم كم در صدد اجرای آن بودند، فعلا همه آنها راكد مانده تا بعد چه شود. بهانه مخالفين در اجراي فشارها این است كه آنها حضور در نمازها و مخصوصا نماز جمعه را لازم و شعار مسلمانی می‌دانند و كسی كه به نماز جمعه حاضر نشود جزء مسلمانان به حساب نمی‌آورند و شیعه نخاوله به نمازها و مخصوصاً‌ نماز جمعه (وهابيها) حاضر نمی‌شوند. حكومت باآنها مثل سائرملل مسلمان معامله نمی‌كند، در زمان سلطنت ملك سابق عبدالعزیز دستور به فرماندار مدینه داده بود كه اگر نخاوله مثل سائر مسلمانها به جماعت و جمعه شان حاضر شدند مثل سائر مسلمانها رعایت بشوند و الا در حكم مسلمان نباید باشند. (شيعيان مدينه در محل خودشان نماز جمعه و جماعت مرتبا اقامه مي نمايند).
نخاوله می‌گویند كه ما از نژاد غلامان و كنیزان حضرت سجاد علیه السلام می‌باشیم. رسم آنها مناسب با كار معروف فلاحت مدینه است؛ یعنی درخت خرما كه محتاج به تلقیح هر ساله است. اینها متصدی عمل تلقیح درختان خرما هستند و در مدینه معروف است كه اگر غیر این طائفه تلقیح بكند درخت خرما بارور نمی‌شود. فعلا عنوان نخاوله در مدینه عنوان خوبی نیست و مردم سنی اگر بخواهند به كسی بد بگویند نخولی می‌گویند و این كاشف از سابقه طولانی عداوت بین آنها و اهل مدینه را می‌فهماند. به هر حال اینها از سكنه قدیم مدینه شمرده می‌شوند.
2- سادات شیعه مدینه: دسته دوم از شیعیان مدینه سادات حسینی و جعفری و كمی حسنی می‌باشند كه قسمت مهم اینها در مدینه و اطراف نزدیك مدینه می‌باشند وعده آنها شاید حدود دو هزار نفر باشد. لكن آنها كه در دفتر مدینه اسم آنها ضبط شده،‌ كمتر از این مقدارند و نوعا كمكی كه از اطراف حجاج شیعه می‌شود، به همین عده است كه در دفتر ثبت شده‌اند و بنده مختصری هم به سادات اطراف و ساداتی كه از خارج مدینه آمده‌اند و به قول خودشان از اهل مدینه‌ شمرده نمی‌شوند كمك می‌كنم و ان‌شاء الله اگر وسعتی در كار پیدا شد به سادات دور دستی كه در نقاط دور از مدینه هستند هم كمك خواهم كرد. این دسته از سادات ناچار برای نماز جمعه حاضر می‌شوند، لذا مثل نخاوله مورد فشار حكومت و بغض مردمان مدینه نیستند.
3- سادات مهاجر: دسته دیگری از سادات هستند كه از خارج حجاز به مدینه آمده‌اند؛ اینها نوعاً كاسب و امورشان از تجارت و زراعت و كسب می‌گذرد و كمتر احتیاج به كمك دارند و اسم آنها در دفتر سادات مدینه نیست و اینها نسبتاً محترم‌تر از سادات نامبرده هستند و فشار حكومت نسبت به آنها خیلی كم و بیش بی احترام نیستند و اینها را حبوبی می‌گویند كه اصلا نجفی و اولاد مرحوم سید عمران هستند كه از سادات جلیل القدر و با كفایت ساكن مدینه منوره بوده و یگانه پناهگاه شیعه بود.
4- شيعه بدو (باديه): یعنی مردم صحرا نشینی‌اند كه آمده و معاشرت با نخاوله كرده و شیعه شده و یا از شیعه اهل فرع كه نزدیك رابغ است،‌ آمده‌اند و در مدینه توطن كرده‌اند. اینها هم قریب دو سه هزار نفر می‌شوند و نوعا جزء رعیت‌های بیرون شهر هستند و اطراف مدینه خانواده‌هائی هم یافت می‌شود كه شیعه هستند برای سختی زندگی محل خودشان را رها كرده،‌ به مدینه آمده‌اند و روی هم رفته شیعه مدینه را این سه دسته تشكیل می‌دهند و چون نوع شیعه، مردم تحصیل كرده نیستند و از طرفی حكومت مخصوصاً از غیر عنصر نجدی كمتر استخدام می‌كند و علل سیاسی دیگری هم در بین است كه اینها را از جامعه دور و از تشكیلات سیاسی و ملی بر كناره داشته است.
5- شيعه بين الحرمين: این هم ناگفته نماند كه بین راه مدینه و مكه یعنی چهل فرسخی مدینه زمینی است به نام وادی الفرع كه عموما مردم آن جا شیعه هستند و دارای زراعت و فلاحت هستند لكن در حجاز برای كمی آب زارعت صحیحی به معنای حقیقی خودش یافت نمی‌شود، اگر سالی بارندگی بشود محصول به قدری كه زارعین اداره بشوند به دست می‌آید و الا باید به سختی بگذرانند. (اين شيعيان از بقاياى علاقمندان محمد حنفيه بوده و مستقل از شيعه رايج هستند، عموم شيعه از اين مطلب كمتر اطلاع دارند).
حسینیه هندی باشگاه شیعیان مدینه: در سال گذشته یكی از آقایان بزرگ تهران كه سعادت ارادت به ایشان را دارم یك روز تشریف آوردند منزل بنده كه حسینیه هندی معروف است و باشگاه شیعه است، چون شیعه عموماً فقیراند؛ اگر بخواهند عزاداری یا عروسی یا جشن و اطعامی بكنند جائی كه بشود اجتماع بكنند ندارند این بناء كه به نام حسینیه ساخته شده، وقف برای همین منظور است و فعلا رو به انهدام می‌رود. پس از صحبت زیاد، تجاری كه همراه ایشان بودند گفتند كه اگر راهی پیدا می‌شد و كار تولیدی برای شیعه تهیه می‌گشت كه از این فلاكت رهائی یابند خیلی خوب بود و قرار دادند بنده با عده‌ای از سران قوم صحبت كرده، نتیجه را اطلاع بدهم و در ضمن پولی برای تعمیر كامل این باشگاه شیعه تهیه بشود. مدتی با بزرگان شیعه در این موضوع صحبت كردم ونتیجه را خدمت آن آقا عرض كردم تا حال به نتیجه نرسیده است.
این را هم باید متذكر بشوم كه دسته‌های كوچك شیعه در اطراف مدینه زیاداست و اگر امسال وقت حسابی پیدا كردم صورت كاملی از عده شیعیان اطراف مدینه و اوضاع اجتماعی و اقتصادی آنها تهیه كرده،‌ با عده شیعیان مكه و وضع آنها و برای سال دیگر در همین نشریه منتشر می‌نمایم تا خوانندگان محترم درست به وضعیت آن حدود آشنا بشوند و شاید برای حجاجی كه بعد از این به حج مشرف بشوند بی‌فائده نباشد.
کمک به شیعیان مدینه: نا گفته نماند كه این بنده در زمان آیت الله فقید بروجردي آنچه حق سادات از طرف حجاج ایران و عراق و افریقا و هندوستان و پاكستان می‌رسید اوّلا طبق دفتر به همه سادات ساكنین مدینه و حومه نزدیك مدینه با حضور عده از رؤساء سادات تقسیم می‌كردم و سپس چون اشخاصی هستند كه آبرومندتر از سائرین می‌باشند و اهل این كه بتوانند سراغ حجاج بروند نیستند و یا علویات یتیم داری كه ممكن نیست دست حاجت به طرف كسی دراز بكنند به آنها خصوصی كمك دیگری هم كرده و به سادات خارج مدینه كه در دفتر ثبت نیستند هم توسط اشخاص كمك می‌كنم.
یك نكته هم لازم است متذكر بشوم و آن این كه دسته ازسادات یا مجهول السیاده در موسم حج میان حجاج شیعه گردش كرده، طلب سهم سادات می‌نمایند. به اینها آقایان حجاج نباید پول حسابی بدهند چون هر كدام از اینها كه سید هستند ناچار از دفتر عمومی سادات همه ساله اقلا توسط بنده پول می‌گیرند و در نتیجه آنهائی كه محترم و آبرومند و یا عاجز از گشت هستند محروم می‌مانند؛ لذا توصیه می‌كنم كه شایسته است به این سادات كمك مختصر كرده سهم سادات را بیاورند یك جا به همه عادلانه تقسیم بشود. دیگر آن كه آنچه سهم امام علیه السلام از آقایان حجاج می‌رسد صرف فقراء شیعه و خانوارهای بی بضاعت نخاوله كه خیلی زیاد هستند می‌شود و مقداری هم به فقرای اطراف مدینه و حومه‌های نزدیك شهر كه شیعه و بسیار فقیراند داده می‌شود و مقداری هم به حسب زیادی عائله و كمی شدت استیصال و قلت گرفتاری و مقداری هم به حسب دستور مرحوم آیت الله - قدس سره - به مصارف دیگری كه اهم آنها تألیف قلوب مستضعفین و كمك به اهل منبر شیعه و كسانی كه در صدد تربیت اطفال شیعه هستند و موارد دیگری كه این مختصر گنجایش آن را ندارد، داده می‌شود و البته با كمک اشخاص اهل خیر اگر نقشه‌ای كه در نظر هست برای تهیه كار تولیدی درست بشود، ممكن است پس از چند سال تا حدی وضع معاش شیعه خوب بشود و امیدوارم خداوند تعالی توفیق عمل به وظیفه را به حقیر و تمامت برادران ایمانی بنده عطا فرموده، عاقبت همه را ختم به خیر فرماید. كزارش از شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي
* در اين كزارشات (تشيع در... شيعيان...) نوعا درباره بخشي از علويان كه با عنوان شيعه رسمي شناخته مي شوند؛ سخن كفته مي شود، و بخشهاى ديكر مورد بررسي قرار نمي كَيرند، لذا كزارش جامعي نبوده و در همان محدود قابل طرح است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علويان جهان

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 1:10 pm

آماري از جمعيت شيعيان در 67 كشور جهان
به تازگي دانشنامه آنلاين «Wikipedia» آمار جالبي از جمعيت شيعيان و مسلمانان در 67 كشور جهان را منتشر كرده است.
منبع اصلي اين آمار كه بنا بر آخرين اطلاعات از 92 درصد جمعيت مسلمان جهان در سال 2005 درج شده، اطلاعات كلي سازمان جاسوسي آمريكا (CIA) است. در اين آمار، تنها به كشورهايي اشاره شده كه دست‌كم يك درصد جمعيت آنها را شيعيان تشكيل مي‌دهند و «Wikipedia» نيز تأكيد كرده كه احتمالا جمعيت شيعيان و مسلمانان بيش از اين ميزان است. بيش از يك ميليارد و 453 ميليون نفر مسلمان در كشورهاي يادشده سكونت دارند،
و با اينكه جمعيت واقعي شيعيان جهان 450 مليون نفر تخمين زده مي شود، ولى بنا بر اين آمار،كه از اين ميان، بيش از 206 ميليون تن آنان، شيعه و از پيروان مكتب اهل بيت(ع) هستند.

پنج كشوري كه بيشترين تعداد جمعيت شيعه را در خود جاي داده‌اند، به ترتيب ايران، پاكستان، هند، عراق و تركيه هستند.
همچنين ايران، آذربايجان، بحرين، عراق و لبنان به ترتيب، با 90، 80، 70، 65 و 60 درصد داراي اكثريت قاطع شيعه هستند.
هم‌اكنون در دو كشور ايران و عراق، قدرت در دست شيعيان است و در بحرين و لبنان نيز كه تاكنون شيعيان از قدرت به دور نگه داشته شده بودند، با تحولات دمكراتيك كه در جريان است، در آستانه تقويت در حكومت هستند.
]
تصوير
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علویون بنگلادش

پستتوسط najm134 » سه شنبه ژوئن 14, 2011 5:35 pm

علویون بنگلادش
بنگلادش جمعیتی بالغ بر یكصد و چهل میلیون نفـر را در خود جای داده است. طبق آمار 3/88 درصد از این جمعیت را مسلمانان تشكیل می‌دهند كه اكثریت آنها حنفی‌مذهب هستند. 85 درصد جمعیت بنگلادش در بیش از 68 هزار روستای این كشور زندگی می‌كنند. از این جمعیت، سهم شیعیان اندك بوده و قریب 16 تا 20 هزار نفر تخمین زده‌ مـی‌شـوند. قانون اساسی این كشور آزادی كامل مـذاهـب و فعـالیـت‌هـای فـرهنگی را برای همه اقلیت‌ها تضمین نموده است. در 22 آوریل 1988 عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای قانون اساسی این كشور قرار گرفت و در ژو‌ئن 1988 در اصلاحیه قانون اساسی، اسلام دین رسمی كشور معرفی شد. از نكات قابل توجه و متمایز بنگلادش با سایر كشورهای شبه‌ قاره، همزیستی مسالمت‌آمیز مسلمانان و پیروان سایر ادیان اصیل و ریشه‌دار با یكـدیگـر اسـت. گفتـه مـی‌شـود علت این مهم، گسترش اسلام در این منطقه از راه تجارت، تبلیغ و عرفان بوده است نه به زور شمشیر.
سابقه جایگاه اهل‌بیت(ع) در اعتقادات و فرهنگ مردم ‌ ‌
اسلام از همان ابتدای ظهور توسط بازرگانان و مبلّغان مذهبی وارد بنگلادش شد، اما صوفیان و عرفای اسلامی نیز در قرن‌های بعد به طور گسترده در این سرزمین برای تبلیغ اسلام نقش به‌سزایی ایـفــا نـمــودنــد و بـسیـاری از مـردم ستمـدیـده بودایی‌مذهب و طبقات پایین هندو‌مذهب در آن دوران، به اسلام گرایش پیدا كردند. پس از فتح بـنـگال توسط مسلمانان‌ در پایان قرن دوازدهم مـیـلادی و در زمـان حـكـومـت سـلاطـین مغول (1205ـ1757)، مسلمانان در این سرزمین جایگاه‌ مهمی را به دست آوردند. همه صوفیان و عرفا كه در ایـن سـرزمـیـن تبلیغ اسلام می‌كردند از محبان اهل‌بیت(ع) بودند. از سوی دیگر، همه مبلّغان، فاتحان و حاكمان مسلمان بنگالی تحت تأثیر زبان، ادبیات و فرهنگ ایرانی بودند. از ابتدای قرن‌ سیزده میلادی زبان فارسی برای مدت شش قرن به عنوان زبان رسمی بنگلادش رواج داشته است و به همین علت، چون‌ ایران بزرگ‌ترین پایگاه مذهب تشیع بود، ساكنان این سرزمین تحت‌تأثیر مذهب تشیع نیز قرار داشتند. این امر باعث شد كه فرهنگ و اعتقادات مردم مسلمان بنگال به طور گسترده تحت تـأثـیـر فـرهـنـگ ایـرانـی و شیعه باشد و همیشه اهل‌بیت(ع) در فرهنگ مردم این سرزمین، جایگاه و نفوذ بنیادی داشته باشند. ‌ ‌ تصوير
‌درخصوص مسیر ورود اسلام و تشیع به كشور بنگلادش نقل قول‌های متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند اسلام از بندر چیتاگنگ و از طریق اقیانوس هند وارد این منطقه شده است. عده‌ای كشور هند و شهر كلكته را مسیر حركت اسلام و تشیع می‌دانند و گروهی هم خراسان در دوران امام رضا(ع) را دروازه ورود اسـلام و تـشیع به شبه‌قاره هند و این كشور دانسته‌اند. با بررسی‌های به عمل آمده هر سه نظریه فوق می‌تواند درست باشد.
‌بـیـن آثـار ادبـی تـرجمه شده از زبان فارسی و نـوشـتـه‌های مهمی كه با بهره‌گیری از كتاب‌های فارسی به چاپ رسیده، واقعه‌ كربلا دارای برجستگی خاصی است. داستان‌هایی به صورت منظوم كه به زبـان بنگالی «پونتی» نامیده می‌شود، بین مردم‌ مسلمان، اعم از شهرنشین و روستایی و با‌سواد و بی‌سواد محبوبیت فراوانی داشت. پونتی‌ها با آهنگ و وزن خاصی در مراكز اسلامی، مساجد و منازل شخصیت‌های مهم خوانده می‌شد. مهم‌ترین عنوان پونتی‌ها را واقعه كربلا تشكیل می‌داد كه عشق‌ به اهل‌بیت(ع) را در بین مردم زنده نگه می‌داشت.
‌در ادبیات نو بنگلادش، اولین بار فردی كه به واقعه كربلا چهره ادبی داد، میر مشرف حسین‌‌ ‌بود كه در اواخر سده نوزدهم می‌زیست. او بیان واقعه كربلا را به صورت یك داستان بزرگ به رشته تحریر درآورد. هر چند وی حقایق تاریخ را كاملاً رعایت نكرد و بعضی از موضوعات تحریف شده را نیز بر آن افزود، ولی نسبت به اصل واقعه علاقه و تعصب خاصی‌ از خود نشان داد. وی در بخشی از این كتاب خـود آورده اسـت: مـحـمـد حـنـفـیـه، برادر امام حسین(ع) به دمشق رفت و در جنگ با مروان، وی را كـشت و حضرت امام سجاد و خانواده حضرت سیدالشهدا(ع) را از قید اسارت نجات داد. به هر حال، وی این‌ داستان را با احساسات و عشق كامل به اهل‌بیت(ع) نوشت. محبوبیت این داستان بین مـردم مـسلـمان باسواد و بی‌سواد، آن‌قدر عمیق می‌باشد كه در تاریخ ادبیات بنگال بی‌نظیر است.‌ در همین رابطه، كتاب دیگری به نام «بیشاد شیندو» (دریای غم) وجود دارد، كه در مراكز و منازل و جلسات مهم در روستاها و شهرها خوانده می‌شود. به این ترتیب كه یك نفر آن را می‌خواند و ده‌ها نفر گوش داده و اشك می‌ریزند. این‌ وضعیت تا اواسط دهه شصت قرن بیستم ادامه داشت. از مـظـاهـر فـرهـنـگـی دیگر مسلمانان بنگلادش، بـرگـزاری نـمایش‌نامه و شبیه‌خوانی در خصوص واقعه كربلاست كه در فرهنگ بنگالی با نام «زاترا» (عزیمت) از آن یاد می‌شود. اجرای نمایش‌نامه‌ زاترا تا پایان دهه هفتاد قرن بیستم در روستاهای بـنـگـلادش رایج بود. البته از اوایل دهه شصت این‌گونه نمایش‌نامه‌ها در سطح شهر از رونق افتاد. به هر حال، «زاترا» در مورد واقعه كربلا دارای دو قسمت است. قسمت اول، مربوط به محرم است‌ كه با شهادت حضرت امام حسین(ع) پایان می‌یابد و قسمت دوم آن، مربوط به پس از واقعه عاشورا و ســرنـوشـت خـانـواده‌ امـام حـسـیـن(ع) و امـام زیـن‌العـابـدیـن(ع) اسـت. مـردم بـا دیـدن ایـن نـمـایـش‌نـامه و درك مظلومیت امام حسین(ع) سـوگوار می‌شوند. در مورد واقعه كربلا سروده‌ای خاصی به نام «زاری»، كه كلمه‌ای فارسی است، نیز نـوشـتـه‌انـد، كـه طلاب مدارس‌ دینی در مراسم مختلف بدون استفاده از موزیك آن را می‌خواندند. «زاری» جزء سرودهای بومی محسوب می‌شود. ‌ ‌
تصوير
‌تا پایان دهه شصت قرن بیستم كه جو مذهبی در بنگلادش كاملاً حاكم بود، همه مسلمانان اعم از باسواد و بی‌سواد، اعتقاد به «پنج تن پاك» داشتند؛ یـعنی پیامبر اكرم(ص)، امام علی(ع)، حضرت فـاطـمـه(س)، امـام حسن و امام حسین(ع) را بهترین بندگان برگزیده خدا می‌دانستند. تا اوایل دهه شصت یكی دیگر از برنامه‌های فرهنگی مردم روسـتـایـی، بـه‌ویـژه در جـنوب بنگال، صلوات فرستادن بر پیامبر اكرم(ص) و اهل‌بیت(ع) بود. ‌در میان اعضای اهل‌بیت(ع)، حضرت فاطمه(س) نزد مردم بنگال دارای محبوبیت خاصی می‌باشد. در گذشته، آن‌ حضرت را با احترام و محبت، گاهی به عـنـوان «مـادر فـاطمه» و «بی بی فاطمه» ذكر مـی‌كردند كه البته هنوز این عادت از بین‌ نرفته است. زمانی هم ایشان را به عنوان «مادر فاطمه، مادر جهانیان» ذكر می‌كردند كه این امر در حال حاضر چندان رایج‌ نمی‌باشد. ‌ ‌
‌در مـورد جـنـگ‌هـای حـضـرت علـی(ع) نیز داستان‌های عامیانه فراوانی در افواه مردم وجود دارد كه بیشتر آنها ساختگی‌ است. مثلاً، گفته‌اند: آن حضرت با «كالی»، یكی از خدایان هندو كه زن است جنگید و او را شكست داد. این داستان‌ها كه به‌ صورت نثر نوشته شده، هرچند ساختگی است، اما ناشی از محبت آنان به حضرت علی(ع) می‌باشد.
‌سنت سوگواری و عزاداری و مرثیه‌خوانی در زمان حكومت مغول از هند وارد این سرزمین شد و سپس با حضور روحانیان ایرانی گسترش یافت و رفته رفته به یك فرهنگ سنتی در میان مردم تبدیل شد، به گـونـه‌ای كـه سـنی‌ها تحت‌ تأثیر شیعیان نیز در گرامیداشت چنین مراسمی سهیم شدند. سوگواری، مرثیه‌خوانی و خواندن مقتل كربلا در ادبیات بنگالی‌ ریـشه دوانیده و حتی در دوره معاصر نیز مرحوم قاضی نذرالاسلام‌، شاعر ملی بنگلادش، در زمینه محرم، عاشورا و شهید كربلا شاهكارهایی را آفریده كـه جـزء افـتـخـارات ادبیات این زبان محسوب می‌شود. قاضی نذرالاسلام‌‌ ‌در شاهكار خود، شعر «محرم»، با استفاده از الفاظ عربی و فارسی و صحنه‌نگاری از وقایع عاشورا، چنان هنرآفرینی كرده كه به این شعر ویـژگـی جـاودانـی بـخشیده‌اند. در شعر «محرم» مظلومیت انسان‌های پاكباخته به تصویر كشیده شده و ایستادگی و ظلم‌ستیزی را برای امت اسلامی به همراه دارد.
تصوير

1. نام‌گذاری فرزندان، خیابان‌ها و محله‌ها

سنی‌مذهب‌های بنگلادش اغلب از اسامی ا‌ئمه اطهار(ع)، پیشوندهای میر، میرزا، سید، بی بی و بیگم برای نام‌گذاری‌ فرزندانشان استفاده می‌كنند. اسامی و القابی نظیر كنیز فاطمه، كنیز بتول، و اسامی ا‌ئمه(ع) نیز در بین مردم این كشور به‌ وفور یافت می‌شود. اسامی خیابان‌ها و محله‌هایی نظیر میرپور، سیدپور، و محله‌هایی به نام كربلا و ... نیز قابل ملاحظه‌ است.

‌2. برگزاری مراسم عزاداری خامس آل عبا(ع)

شهادت امام حسین(ع) به نحوی برجسته و بارز در اعتقادات و باورهای دینی مردم بنگلادش جای دارد. شهروندان این‌ كشور، اعم از سنی‌مذهب و هندو‌مسلك و شیعیان، همه و همه در این مراسم شـركـت مـی‌كـنـنـد؛ عـلامـت‌هـا، سـیاه‌كوبی‌ها و نشانه‌های عزاداری امام حسین(ع) را می‌بوسند و بـرای خـود و فـرزنـدانـشان از آن حضرت حاجت می‌گیرند. نفوذ این‌ اعتقادات به حدی است كه دولت بنگلادش روز دهم محرم را تعطیل عمومی اعلام كرده و در شهر داكا مكانی را به نام‌ «سرزمین كربلا» مـشـخص نموده است تا در روز عاشورا دستجات عزادار در آنجا گرد هم آیند.در این كشور هیأت روِیت‌ مـاه به منظور تعیین زمان دقیق روز شهادت امام حـسـیـن(ع) (هـمـانـنـد تـعـیین زمان عید فطر) حساسیت زیادی به خرج‌ می‌دهد.
‌رقم چند هزار نفری شیعیان در مقابل بیش از یكصد و چهل میلیون جمعیت این كشور، شاید از نظر تـعـداد اصـلاً قـابـل‌ مـلاحـظـه نـباشد، ولی نفوذ اهل‌بیت(ع) و پیشینه تاریخی-فرهنگی این كشور گـویـای عـمـق اعـتـقـاد مـردم بـه عاشورا و امام‌ حسین(ع) است. شیعیان در كشور بنگلادش در نقاط مختلف پراكنده هستند. قریب سه تا پنج هزار نفر از این جمعیت در داكا (پایتخت) زندگی می‌كنند كه اغلب بسیار محافظه‌كار بوده و به‌جز تعداد انگشت شـمـاری، مـابقی دارای وضعیت اقتصادی‌ خوبی نیستند. آنها در قالب چند حسینیه، امام‌باره و هیأت عزاداری فعالیت مذهبی خویش را انجام می‌دهند.
‌در آسـتـانـه روز عـاشورا معمولاً رئیس جمهور، نخست وزیر و رهبران احزاب با صدور اطلاعیه‌های گوناگون از مسلمانان‌ می‌خواهند تا اعمال خود را با روح ایـثـار، گـذشـت و فـداكـاری عـجـین نمایند. گـروه‌های مذهبی و سیاسی گوناگون در این روز برنامه‌های متفاوتی از قبیل عزاداری و تعزیه‌خوانی در پـایـتـخـت و دیـگـر شهرهای بنگلادش برگزار می‌كنند.
‌در روز عاشورا تلویزیون رسمی بنگلادش و سایر كـانال‌های تلویزیون‌های خصوصی، برنامه‌هایی ویژه عاشورا پخش‌ می‌كنند و از پخش برنامه‌های شـاد و مـفرّح خودداری می‌نمایند. روزنامه‌ها هم مـقالات ویژه‌ای در بیان اهمیت این روز منتشر می‌نمایند.
‌خالده ضیاء‌، ‌نخست وزیر سابق بنگلادش، در پیام خود به این نكته اشاره كرده بود كه عاشورا نقطه عطفی در تاریخ‌ اسلام است. چند واقعه اساسی بر اهمیت این روز افزوده است؛ از جمله اینكه نوه پیامبر بزرگ اسلام(ص) شهادت را در این روز در صحرای كربلا به آغوش كشید؛ او قربانی شد تا پـرچم واقـعـیـت، عـدالت و جاوید عقاید اسلام، برافراشته بماند و نكات انحرافی پیش‌آمده در دین را اصلاح كند. بر ماست كه از حماسه عاشورا درس بگیریم و در مسائل اجتماعی، نظیر برپا داشتن صلـح و دوسـتی در كشور و مقابله با بی‌عدالتی، دروغ‌گویی و دشمنی و عداوت به‌پا خیزیم.
‌خبرگزاری بنگلادش از قول خانم خالده ضیاء‌ ‌خبری را مبنی بر ضرورت آموزش عاشورا در متون دروس اجتماعی‌ مدارس و دانشگاه‌ها نقل كرده بود.
‌عـاشورا، به عنوان یكی از مهم‌ترین اتفاقات تــاریــخ اسـلام، وقـایـع درخـشـان و درس‌هـای آمـوزنده‌ای را در خود جای داده‌ است و از همه مهـم‌تـر اینكه امام حسین(ع) برای نشر حقایق شهادت را پذیرفت.‌منطقه‌ای به نام «مانیك گنج» در 65 كیلومتری داكا، هر عاشورا میزبان بیش از یكصد هزار نفر عـزادار امـام حـسـیـن(ع) مـی‌بـاشـد. حـسـینیه «غـارپـورا»، یـكـی از حسینیه‌های مشهور كشور بنگلادش كه زیر نظر صوفیان اداره می‌شود و از قدمتی زیاد برخوردار است، در این منطقه قرار دارد. مراسم دهه اول ماه محرم در این حسینیه با جمعیتی كثیر و مشتاق برگزار می‌گردد. البته در روز دهم محرم این مراسم جلوه‌ای خاصی به خود می‌گیرد؛ چرا كه جمعیتی بیش از یكصد هزار نفر از سراسر بـنگلادش به آنجا عزیمت می‌كنند تا در مراسم عزاداری در آن منطقه شركت كنند. تصوير
‌در این مراسم معمولاً چند تن از شخصیت‌های بـرجـسته دینی سخنرانی می‌كنند و به دنبال آن نـوحـه‌خوانی و عزاداری به‌ سبك و روش خاص بومیان و با فریاد «وای حسین»، «وای امام» ادامه می‌یابد. گفته می‌شود صوفیان دارای 26 مركز و مقرّ تـبلـیغی و ارشادی در بنگلادش هستند كه همه اعضای آنها با جدیت و علاقه در این مراسم حضور می‌یابند.
‌شاید به جرأت بتوان گفت حضور بیش از یكصد هــزار نـفـر در مـراسم عـاشـورای حـسـیـنـی، از كم‌نظیرترین اجتماعات در سرتاسر جهان است.
‌3. علاقه‌مندی به اهل‌بیت(علیه السلام)

غالباً خطبه‌های نماز جمعه مساجد اهل‌سنت در كشور بنگلادش با سلام و درود بر پیامبر اكرم(ص) و خاندان مطهرش‌ شروع می‌شود. آنها از پنج تن آل عبا به نیكی یاد كرده و به آنها سلام و درود می‌فرستند. ا‌ئمه جمعه در خلال بیان‌ خطبه‌ها، كرامت‌ها و حسن خلق‌های اهل‌بیت(ع) را تبیین كرده و مستعمان را به پیروی از سیره آنان تشویق می‌نمایند. آنان در ایام عاشورا خطبه‌های خود را به واقعه كربلا معطوف می‌دارند. 4. اعتقاد به وجود امام مهدی(عج الله تعالی فی فرجه)
مسلمانان بنگلادش به وجود منجی عالم بشریت كـه از سـلالـه رسول اكرم(صل الله علیه و آله) می‌باشد، معتقد هستند. آنان باور دارند كه روزی‌ این منتقم واقعی ظهور نموده و جهان را در حالی‌كه مملو از ظلم و جور شده است پر از عدل و قسط خواهد كرد. تنها تفاوت‌ آنان با عقاید امامیه این است كه معتقدند هر وقت خداوند صلاح بداند او متولد خواهد شد. آنان غیبت حضرتش را به‌ خوبی درك نكرده‌اند. تصوير
‌مسلمانان بنگلادش شب نیمه شعبان را به عنوان «شب برات» (دقیقاً همین عبارت) می‌شناسند و در آن شب دست‌ نیاز به سوی قادر بی‌نیاز دراز می‌نمایند و از او مـی‌خواهند تا گناهان آنها را بخشیده و از جرمشان درگذرد. آنان برای‌ آمرزش گناهان خود و درگذشتگانشان و كسب موفقیت‌های مادی و معنوی دست به دعا برداشته و به مناجات‌ می‌پردازند. بیشتر مسلمانان این روز را روزه می‌گیرند. نیمه شعبان از چنان اهمیتی در كشور بنگلادش برخوردار است كه‌ شورای روِیت هلال ماه، كه یك تشكیلات رسمی و دولتی است، شروع دقیق ماه شعبان و به دنبال آن تعیین رسمی و دقیق روز نیمه شعبان را گواهی داده و آن را تـأیـیـد می‌كند. این روز در كشور بنگلادش تعطیلی رسمی می‌باشد.
‌به اعتقاد اهل‌سنت بنگلادش، شب برات پس از شب قدر، مهم‌ترین شب سال برای راز و نیاز و دعا به درگاه خداوند برای پذیرش توبه و بخشش است.
تركیب جمعیت شیعیان‌
شیعیان از نظر تیره و نژادی، خود را به دو گروه «بیهاری» و «بنگالی» تقسیم می‌نمایند. بیهاری كه در اصل باید به اهل‌ بیهار در هند اطلاق شود، به همه» شیعیان اصیل و باسابقه بنگلادش، شامل تمامی مـهـاجـران بـه ایـن كـشور در طول تاریخ، اعم‌ از پاكستانی و هندی، گفته می‌شود كه با زبان اردو تكلم می‌كنند. در مقابل آن، وقتی از شیعیان بنگالی سخن به میان می‌آید منظور مردمانی بنگالی‌الاصل هستند كه به زبان بنگالی سخن گفته و غالباً از مستبصرین (تـازه شـیـعه‌شدگان) تشكیل‌ می‌شوند. البته این تقسیم‌بندی مورد تأیید بخش قابل ملاحظه‌ای از شیعیان نیست؛ بخصوص قسم اول، كه آنها هم خود را بـنـگـالـی نـامیده و از انتساب خویش به بیهار رنـجـیـده‌خـاطر می‌شوند. بین این دو گروه قدری اختلاف سلیقه و روش وجود دارد كه گاهی اوقات موجب جدال و كشمكش لفظی بین آنها شده و تا حد زیادی باعث تنش و مشكل می‌گردد. شیعیان بنگالی‌ معتقدند كه آنها بیشترین فعالیت را برای ترویج تشیع به كار گرفته‌اند و طبق آمار موجود، حیطه تبلیغات آنان بسیار گسترده‌تر از بیهاری‌هاست.
‌البته طبق اطلاعات موجود، در هریك از دو گروه مذكور افرادی بسیار فعال و دلسوز وجود دارند كه از هیچ كوششی در راه ترویج عقاید حقه خویش فروگذار نیستند. از سوی دیگر، افرادی هم هستند كه به دنبال گذران زندگی خود بوده و فقط‌ عنوان تشیع را با خود دارند.
پراكندگی شیعیان ‌ ‌
با اینكه كشور بنگلادش دارای وسعت زیادی نیست و مساحت آن 147570 كیلومتر مربع می‌باشد، ولـی شیعیان دارای‌ تراكم بسیار متفاوتی در این منطقه هستند. بیشترین تعداد شیعیان، حدود 25 تا 30 درصد ‌آنها در داكا زندگی می‌كنند. آنها اكثراً در مـنطقه داكای قدیمی و در محله حسینیه دالان زندگی می‌كنند و مناطق‌ محمدپور و میرپور داكا در رتبه‌های بعدی قرار دارند. در بین شهرستان‌ها و سطح كشور، پس از داكا بیشترین جمعیت‌ شیعیان در غرب و جنوب غربی این كشور و در اطراف شهر كولنا، مرز هند و در مسیر كلكته زندگی می‌كنند.
‌در تقسیم‌بندی دیگری، شیعیان بنگلادش به دو گروه «اصیل» و «مستبصرین»(تازه شیعه‌شدگان) تقسیم می‌شوند. شیعیان اصیل نیز شامل سادات، غـیـرسـادات و خـوجـه‌های اثناعشری می‌شوند. سادات بیشتر در مركز كشور بنگلادش(داكا) ساكن هستند و تعدادی از آنها هم در شهرهای رنگپور، سـیـدپور، سیلهت، چیتاگنگ و كولنا پراكنده‌اند. شـعـیـان غـیر سادات‌ هم در نقاط مختلف كشور پراكنده هستند. خوجه‌های اثنا عشری هم همانند سایر شیعیان پیش از استقلال بنگلادش‌ (1972 م) از هند و پاكستان غربی آمده‌اند و جمعیت قابل ملاحظه‌ای بودند. قابل ذكر است كه غالب شیعیان اصیل اردو زبان هستند و همه مراسم مذهبی خود را به زبان اردو برگزار می‌كنند.
‌اكثر قریب به اتفاق مستبصرین پس از پیروزی انـقـلاب اسـلامی ایران و آشنا شدن با شخصیت حـضـرت امام خمینی(ره) روی به تشیع آوردند. مستبصرین تعصب بیشتری به اعتقادات خویش دارند و در تبلیغ، از شیعیان اصیل فعال‌تر هستند. آنان حدود نیمی از كل جمعیت شیعیان بنگلادش (هفت هزار نفر) را تشكیل می‌دهند. در حالی‌كه طبق همین آمار، جمعیت شیعیان اصیل هشت تا نه هزار نفر برآورد می‌شود. در بین مستبصرین افراد تـحـصـیلـكـرده دانشگاهی و باسواد بیشتر دیده می‌شود و برخی از آنها به دلیل مشكلات خانوادگی و به خاطر حفظ مشاغل اداری در ابراز شیعه بودن تقیه‌ می‌كنند.
‌در نـهـایت، می‌توان گفت: شیعیان اصیل در مـنـاطـق كـولـنـا، رنـگـپـور، سیدپور، راجشاهی، چـیـتاگنگ، داكا (مناطق داكای قدیم، میرپور، مـحـمـدپـور، پلـتـن، مگ‌بازار) ساكن هستند و مستبصرین در مناطق جیسور، سات‌خیرا، شارشا، كولنا، نورائیل، غازی‌پور، بوگرا، راجشاهی، داكا (مناطق میرپور، محمدپور و تنگی.)مراكز تبلیغی شیعیان ‌ ‌
مـهم‌ترین مراكز تبلیغی و مذهبی شیعیان در بنگلادش را حسینیه‌ها تشكیل می‌دهند. یكی از خدمات بزرگی كه علمای‌ مهاجر ایرانی به شبه‌قاره هـند در طول تاریخ ارا‌ئه كردند، نهضت تأسیس حسینیه‌هایی بود كه مركز فعالیت شیعیان قرار گرفته و در تمام ایام سال و بخصوص از ابتدای محرم تا هشتم ربیع الاول، مراسم مختلفی در آنها برگزار می‌گردد.
‌در كـشـور بـنگلادش عموماً حسینیه‌ها نقش مساجد را هم ایفا می‌كنند. دلیل آن این است كه چـون بـرگـزاری مـراسم‌ سینه‌زنی و عزاداری در مساجد نزد علما و مردم غیرشیعی این كشور وجهه خوبی نداشته و آن را جایز نمی‌دانند، و از طرفی، شیعیان به دلیل مشكلات مالی نمی‌توانند در هر نقطه هم مسجد و هم حسینیه داشته باشند، اقدام به تأسیس‌ حسینیه هم برای انجام مراسم عبادی و هم برای برگزاری مناسبت‌ها نموده‌اند. ‌ ‌
‌حسینیه‌ها در بنگلادش دارای تعاریف خاصی نـیـسـتـند؛ برخی دارای بناهای تاریخی و بسیار مشهور و عمارت‌های بزرگ‌ هستند و برخی دارای محیطی بسیار كوچك و در حد فضایی مناسب برای 30 الی 40 نفر. بعضاً نیز برخی افراد خیر منازل‌ شخصی خود را برای مدتی محدود در طول سال به حسینیه تبدیل می‌كنند. بنابراین، ارائه آماری دقیق از حسینیه‌های‌ بنگلادش به سهولت ممكن نیست. حسینیه‌های شناخته شده و مشهور در این كشور به شرح زیر می‌باشند:
1. حسینیه دالان‌
حسینیه دالان، بزرگ‌ترین حسینیه بنگلادش است كه به عنوان بنایی توریستی در نقشه‌های داكا معرفی شده و روزانه‌ جهانگردان مختلفی از سرتاسر جهان از آن بازدید می‌كنند. درهای این حسینیه به روی هندوها و سنی‌ها نیز باز است و شاید به همین دلـیل باشد كه شهرت بیشتری پیدا نموده است. حسینیه دالان مجموعه‌ای تاریخی با بیش از چهار قرن‌ قدمت می‌باشد. گفته می‌شود این حسینیه در عصر حكومت مسلمانان در شبه‌قاره و توسط یكی از مشایخ شیعه كه حاكم‌ داكا بوده، ساخته شده است. این حسینیه به خودی خود دلیلی بر اهمیت و نفوذ مكتب اهل‌بیت(ع) در آن زمان در بین‌ مردم بوده است. مجتمع حسینیه شامل یك ساختمان اصلی می‌باشد كه مراسم و عزاداری‌ها و نیز نمازهای یومیه در آن‌ بـرگـزار مـی‌شود. در قسمتی از این مسجد ضریحی قرار داد كه دو برجستگی به عنوان قبور امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در آن قرار دارد. مردم، به ویژه اهل‌سنت، با حالت تضرع و ندبه كنار این ضریح مـی‌ایـستند و اشك‌ریزان دست به دعا و استغاثه بـرمـی‌دارنـد و حـاجـات خود را به زبان می‌آورند. ساختمان دو طبقه دیگری در این مجموعه واقع است كـه طـبـقـه اول‌ آن كـتاب‌فروشی و طبقه دوم آن كتابخانه، سالن مطالعه و كلاس درس است. تابلوی «دارالقرآن» بر سر در آن گویای‌ فعالیت‌هایی است كه در این ساختمان انجام می‌شود. در بخشی از فضای بیرونی حسینیه، مزار شیعیان واقع است كه سنگ‌ قبرهایی به سبك گورستان‌های ایران در آن به چشم می‌خورد. ‌ ‌
‌حسینیه دالان در سال 1383 به همت مسئولان محترم جمهوری اسلامی ایران مزین به كاشیكاری به سبك مساجد و حسینیه‌های ایران شده است.
2. حسینیه و مسجد محمدپور
در مـنـطـقـه مـحمدپور بنای مسجد و حسینیه محمدپور در یك مجموعه ساختمانی واقع است كه به «شـیـعـه‌مسجد» (مسجد شیعیان) موسوم است. قسمت مسجد بنایی مدور با گنبدی زیباست كه در سال‌های اخیر از كاشیكاری زیبا و لوستری‌ بزرگ بـرخـوردار شـده اسـت. ساختمان حسینیه هم در مـجـاورت مـسـجـد واقـع اسـت. در این مجموعه سـاخـتـمـان، قـریب ده‌ خانواده از شیعیان زندگی مـی‌كـنـند. شیعه‌مسجد برای تمامی ساكنان داكا شناخته شده است.
3. مسجد و حسینیه میرپور (كربلا میرپور)
این مجموعه از مراكز مشهور شیعیان در شهر داكا می‌باشد كه توسط یك هیأت امنا اداره می‌شود. دو حسینیه «عاشق‌ حسین مرحوم» و «منظور حسین مرحوم» نیز در مجاورت این حسینیه واقع هستند. تصوير
شیعیان در نظر مردم بنگلادش‌
هــر‌چـنــد مـسلـمــانـان بـنـگـلادش در حـب اهـل‌بیـت(ع) و احتـرام بـه آنـان، شـاید در بین مسلمانان جهان كم نظیر باشند، ولی‌ نظرشان در مورد شیعیان این كشور معمولاً مناسب نبوده و با نگاهی متفاوت به آنها می‌نگرند. در ذیل، به برخی از علل این‌ مسئله اشاره می‌شود:
‌1. تبلیغات سلفی‌ها و وهابی‌ها علیه شیعیان و تأكید بر روی مطالبی، همچون: اعتقاد شیعیان بر بی‌احترامی به خلفای‌ راشدین، اعتقاد به تحریف قرآن و مسائلی نظیر آن. این مسئله در سطح همه كشورهای اسلامی به چشم می‌خورد.
‌2. رابـطـه سـرد و نـامناسب برخی از شیعیان (اصیل) با اهل‌سنت و حتی با آن دسته از اهل‌سنت كـه عـاشـق اهـل‌بیت(ع) هستند و تكفیر آنان. متأسفانه هنوز برخی از شیعیان این كشور به شعار وحـدت اسلامی كه رهبر فقید جمهوری اسلامی‌ ایران، مروج و منادی آن بودند و مقام معظم رهبری بر آن تأكید فراوان دارند، روی نیاورده و به آن اعتقاد ندارند.
‌3. مكالمه اكثر شیعیان (اصیل) با زبان اردو. مردم بنگلادش انقلاب و استقلال خود در پاكستان غربی را با اتحاد حول‌ محور مخالفت با زبان بیگانه و استعماری (اردو) و گرامیداشت زبان مادری خویش (بنگالی) شكل دادند.
به عبارتی، شعار اصلی انقلاب مخالفت با زبان اردو و به كارگرفتن زبان مادری خود بود و هم‌اكنون نیز در مخالفت با زبان اردو به‌شدت‌ متعصب هستند و حتی برخی از علمای بزرگ اهل سنت را كه علاقه به زبان اردو داشتند، عامل دشمن شناختند و با آنها مبارزه كردند. مردم بنگلادش ویژگی انقلاب خود را انقلاب زبان می‌دانند، همان‌گونه كه مردم ایران ویژگی انقلاب خویش‌ را اسلامی بودن آن می‌دانند. حـال مردمی كه علیه یك زبان انقلاب كرده‌اند، چگـونـه مـی‌توانند مكالمه‌كنندگان به آن زبان را بپذیرند و آنها را خودی بدانند؟ و از همه مهم‌تر آنكه اكثـر علمای مذهب شیعه با زبان بنگالی آشنایی نداشته و خطبه‌ها و سخنان خود را با زبان اردو ارائه می‌دهند.
مراكز، مؤسسه‌ها، و تشكیلات آموزشی و تبلیغی شیعیان ‌ ‌
در كشور بنگلادش شیعیان برای حفظ موقعیت دینی خویش، تبلیغ، و بالابردن سطح آگاهی‌ها و دانـش هـم‌مـذهبـان خـود، اقـدام بـه شكل‌دهی تشكیلات و سازمان‌های گوناگونی نموده‌اند. برخی از آنها قانونی هستند و در دوایر دولتی ثبت شده‌اند و برخی هم به صورت غیر رسمی شكل‌گرفته و فعال هستند.
الف: مراكز آموزشی و تبلیغی‌
1. ‌حوزه علمیه كولنا:‌ ‌استان كولنا در جنوب غربی كشور بنگلادش واقع و دارای مرزی طولانی بـاكشـور هندوستان می‌باشد. این‌ استان از نظر تـراكـم حضـور شیعیان، پس از داكا مقام دوم را داراست، به طوری‌كه گفته می‌شود حدود یك سوم‌ از كل شیعیان در این استان زندگی می‌كنند. تنها حوزه علمیه ویژه برادران شیعه در بنگلادش در مركز این استان‌ (شهرستان كولنا در 310 كیلومتری جنوب داكا) واقع است. ‌ ‌‌این حوزه با حمایت مالی مسلمانان متمول و برخی از ارگان‌های رسمی و غیررسمی شیعی در داخـــل و خــارج از كـشــور اداره مــی‌گــردد. از فارغ‌التحصیلان این حوزه هم‌اكنون یازده نفر در شـهر قم مشغول كسب علم هستند، چهار نفر از فارغ‌التحصیلان این حوزه پس از اتمام مرحله اول تـحـصـیـلات خویش در قم، به كشور بنگلادش برگشته‌اند و به عنوان امام‌ جماعت، مدرس و معلم مشغول فعالیت دینی می‌باشند. تعداد پنج نفر از فارغ‌التحصیلان هم‌اكنون به عنوان امام جماعت، مدرس و معلم در شهرستان‌ها و روستاهای متفاوت كشور بنگلادش مشغول انجام وظیفه هستند. تصوير
‌در ایـن حوزه علمیه فعالیت‌های تبلیغی قابل مـلاحـظـه‌ای نـظـیر برگزاری همایش، نمایشگاه عـكـس و فـیلم نـیـز شكل گرفته‌ كه با استقبال مـسلـمـانـان مـواجه شده است. این حوزه دارای هـفـتـه‌نامه‌ای به نام »فجر« می‌باشد و تاكنون چندین جلد كتاب در موضوعات مختلف اسلامی ترجمه و منتشر نموده است.
2. مدرسه صاحب‌الزمان خالص‌پور:‌ ‌این مدرسه دینی در هفت كیلومتری شهرستان كولنا و در منطقه خالص پور واقع است.
‌3. حوزه علمیه خواهران شیعه در داكا:‌ ‌این حوزه علـمـیه در سال 1383 به همت سازمان مدارس و حوزه‌های علمیه خارج از كشور (جامعةالمصطفی) تأسیس شده است. دانشجویان این حوزه را دختران بنگلادش تشكیل می‌دهند كه قریب نیمی از آنها به صورت شبانه‌روزی و بقیه به صورت روزانه در این حوزه مشغول تحصیل هستند. ا‌مید می‌رود این حوزه در آینده‌ خدمات شایان توجهی را به جامعه» شیعیان بنگلادش ارائه نماید.
4. بخش آموزش حسینیه دالان:‌ ‌همان‌طور كه پیش‌تر اشاره شد، حسینیه دالان، مهم‌ترین مركز شیعی كشور بنگلادش‌ می‌باشد. این حسینیه دارای قدیمی‌ترین تشكیلات شیعی در داكا، پایتخت كشور بنگلادش است كه در سال 1642 م (1052 هـ. ق) توسط حاكم ایالات «ناوارا» در زمان فرمان‌روایی شاه شجاع شاهزاده بنگال، به نام میرمراد‌ ‌بنیان‌گذاری شد. در حال حاضر، این حسینیه توسط هیأتی به نام شورای رفاهی حسینیه اداره می‌شود. برنامه‌های این تشكیلات طبق‌ اساسنامه عبارت است از:
- ‌سخنرانی، وعظ و خطابه اسلامی (شیعه اثناعشری)؛
- ‌زمینه سازی برای ایجاد اتحاد شیعیان بنگلادش؛
- ‌انجام كمك‌های رفاهی، بهداشتی، پزشكی و غیره در میان جوامع شیعی؛
- سازمان‌دهی مراسم در ماه محرم، دادن افطاری در ماه مبارك رمضان و مانند آن؛
- برگزاری كلاس‌های آموزشی عقیدتی و قرآن؛
- بزرگداشت اعیاد و مراسم مذهبی.
‌ب: انجمن‌ها و گروهای شیعی‌
انجمن‌ها و گروه‌های متنوع و قابل ملاحظه‌ای در گستره كشور بنگلادش فعال هستند. در ذیل، به ذكر چند مورد بسنده‌ می‌گردد:
‌1. انجمن پانجاتانی (پنج تن) در شهرستان كولنا: هدف این انجمن تبلیغ عقاید و اعمال شیعه می‌باشد. این انجمن دارای‌ فعالیت‌های مطبوعاتی و انتشاراتی قابل ملاحظه‌ای است. ‌ ‌
‌2. سازمان خیرین نورالثقلین: این سازمان در سال 1977 در داكا تأسیس شد. هدف آن فعالیت‌های مذهبی، امور خیریه، انتشارات و مواردی نظیر آن است.
‌3. فدراسیون جوانان جعفری دباتا در ساتخیرا؛
‌4. فونداسیون روح‌الله در ساتخیرا؛
‌5. مؤسسه البلاغ در ساتخیرا؛
‌6. محمدیه تراست، در منطقه محمد پور داكا؛
‌7. انجمن عباسیه در شهرستان سید پور؛
‌8. فونداسیون ایده‌آل در شهرستان داكا؛
‌9. آكادمی امام مهدی(عج) در برهان‌الدین - بهولا: در سال 1979 م در شهرستان برهان‌الدین بهولا برای تبلیغ و تبیین تشیع مركزی تأسیس شد كه عمده‌ترین كارهای آن، تدریس قرآن، تحصیلات علوم اسلامی و علوم عقاید مذهب‌ شیعه و اداره كـتـابـخـانـه است. بهولا، بزرگ‌ترین جزیره بنگلادش محسوب می‌شود كه 4 میلیون نفر جمعیت دارد. ‌
‌10. مؤسسه محمدیه در شهرستان راجشاهی؛
‌11. سازمان تبلیغی دعوت در داكا؛
‌12. سازمان اقرا در شهرستان ساتخیرا؛
‌13. حلقه مطالعاتی امامیه در منطقه بوگرا؛
‌14. مجلس خواهران در شهرستان داكا؛
‌15. آكادمی شهید تیتومیر داكا: ‌جمعی از جوانان شیعه تحصیل‌كرده كشور بنگلادش در سال 1999 م اقدام به تأسیس تشكیلاتی آموزشی- عقیدتی به‌ نام «مؤسسه آكادمی شهید تـیـتـومیر» نمودند.آنان در طول عمر كوتاه این تشكیلات، اقدامات قابل توجه و مهمی را انجام‌ داده‌اند. این تشكیلات تاكنون حدود 30 جلد كتاب به زبان بنگالی ترجمه، چاپ و توزیع نموده است. آنان دارای یك‌ فصلنامه به نام «النور» (جوتی) هـستند كه در تیراژ یك‌هزار نسخه منتشر می‌شود. در این فصلنامه بیشتر مسائل عقیدتی و فكری مربوط به اسلام و تشیع مطرح می‌گردد. ‌در این موسسه هم‌اكنون دوره‌های آموزشی دینی كوتاه و بلندمدت ویژه اعضا و طرف‌داران برگزار می‌گردد. ‌‌برگزاری دعای كمیل در هر شب جمعه، مراسم دعا و برگزاری احیاء در ماه مبارك رمضان و عزاداری در ماه‌های‌ محرم و صفر، از دیگر برنامه‌های این تشكیلات است.
گفتنی است ‌شهید تیتومیر كه این تشكیلات نام او را بر خود نـهاده است، از مبارزان و مجاهدان بنگال غربی و یكی از فرماندهان‌ مبارز علیه استعمار انگلیسی بوده كه در سال 1951 به شـهادت رسیده است. گفته می‌شود كه تیتومیر از سادات و ایرانی‌الاصل بوده است.
منبع : نویسنده: ‌‌محمدعلی شاه‌حسینی‌، ‌‌كارشناس مطالعات اسلامی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی‌
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علويان نیجریه

پستتوسط najm134 » شنبه مه 12, 2012 12:33 pm

رشد روزافزون شيعيان نيجريه

در حالی که گروه تندرو سنی موسوم به "بوکو حرام" [به معنی تحصیل حرام] در نیجریه خبرساز شده است، یک گروه اسلام‌گرای شیعه نیز موجب نگرانی‌ برخی افراد شده است.
با تاخت اسب‌ها در مجموعه فیلم‌سازی که به بازدیدش آمده‌‌ایم، شن‌های صحرا بر زمین چرخ می‌خورند.
بر دیوارهایی به رنگ روشن جنگ‌افزارهایی از جنس چوب و نی آویخته است؛ این همه برای بازتاب انقلاب اسلامی جسورانه‌ای که در قرن ۱۹ در اینجا به وقوع پیوست بازسازی شده‌اند.
من شاهد اینم که جنبش اسلامی عمدتا شیعه نیجریه به چه درایت رسانه‌ای بالایی رسیده است.
درون مجموعه عده‌ای مشغول دوبله هستند.
فیلم‌های مستند ستایش‌آمیز درباره رهبران مذهبی به زبان محلی هواسایی ترجمه می‌شود و هر ماهه صدها نسخه دی‌وی‌دی به مردم مشتاق محلی فروخته می‌شود.
بیش از دو دهه است که این جنبش روزنامه‌ای پرخواننده دارد و گفته می‌شود که به زودی نیز رادیوی هواسایی اینترنتی‌شان روی موج‌های اصلی کشور می‌رود و شبکه‌ای تلویزیونی نیز راه‌اندازی خواهد شد.
در حالی که همه توجه‌ها به گروه سنی بوکو حرام، که به دنبال برقراری حکومت اسلامی در نیجریه است، جلب شده، جنبش اسلامی شیعه که قبلا اعضای اندکی داشت به سرعت رشد کرده است.
تصوير

الهام از ایران

برخی نگرانند که این گروه به واسطه بی توجهی قدرت حاکم بیشتر رشد کند.
شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر جنبش، حوالی زمان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ شیعه شد. وقایع ایران او را به امکان یک رستاخیز اسلامی مشابه در نیجریه امیدوار کرد.از آن پس او بیشتر و بیشتر در بنای حکومتی اسلامی در نیجریه مصمم شده است. او هرچند دریافت کمک از ایران را انکار می‌کند، اما از مخالفان پرشور آمریکاست است.
وقتی که این رهبر مذهبی ریش سفید را در لباس سنتی دیدم مسن‌تر از ۵۷ سالی که دارد به نظر می‌رسید و به دولتمرد بلندپایه‌ای آرام و صمیمی شبیه بود. او با لبخند گفت که صدها هزار پیرو دارد.
با هم بر قالی صورتی و سفید و قرمز او نشستیم و تصویری از رهبر انقلاب ایران، آیت‌الله خمینی، با تاج گلی به دورش فراسوی ما را می‌نگریست.
اما پیروان او، از جمله شیخ زکزاکی، با دقت نظاره‌گر تحولات امروز ایرانند.
ایالات‌متحده و اسرائیل به رغم اصرار ایران بر غیرنظامی بودن برنامه هسته‌ایش، این کشور را به واسطه هراس از ساخت سلاح هسته‌ای تهدید به حمله کرده‌اند.
از شیخ پرسیدم که آیا حمله به ایران تاثیری هم بر نیجریه خواهد داشت؟
او گفت: "نه فقط در نیجریه، که در تمامی جهان".
شیخ زکزاکی توضیحی نمی‌دهد که چه خواهد شد، اما افزود: "این که این اثر چه قدر باشد، بستگی به این دارد که به چه جاهایی حمله شود".

حامیان پرنفوذ

طی ملاقاتمان، ابهامات برخی پاسخ‌های شیخ زکزاکی نه تنها جایی برای تفسیر در بعضی از اظهاراتش باز می‌گذارد، که این تصور را نیز پیش می‌آورد که او چیزی دارد که می‌خواهد پنهانش کند، البته شاید هم دلیل آن عدم اطمینان و اعتماد او به رسانه ها باشد. او هم بطور جداگانه گفتگویمان را ضبط کرد تا قول خلافی از او نقل نشود.

شیخ زکزاکی در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به مدت ۹ سال زندانی سیاسی بود و حکومت‌های نظامی متوالی او را به نافرمانی مدنی متهم می‌کردند.
هوادارانش در طول دهه‌های اخیر درگیر برخوردهایی خشن با دولت بوده اند و هم اکنون ۱۲۰ نفر از هواداران او در زندان به سر می‌برند. محمد کبیر عیسی، تحلیلگر سیاسی، می‌گوید آنان به خطری واقعی بدل شده‌اند. تصوير
آقای عیسی، که پژوهشگر ارشد دانشگاه احمدو بلو است، این جنبش را "دولتی درون دولت" می‌نامد.
او می‌گوید: "می‌توانم بگویم دستگاه او تمرینات آمادگی نظامی برگزار می کند.اما شما وقتی تمرین نظامی می کنید که انتظار اتفاقات به خصوصی را می‌کشید".
شیخ زکزاکی به من گفت که جنبش اسلامی صدها نفر را برای اداره و حفظ نظم برنامه‌ها تعلیم داده است، اما این امر را مشابه آموزش کاراته به نوجوانان پیشاهنگ دانست.
آقای عیسی همچنین مدعی است که اعضای جنبش او اینک نقش‌های پرنفوذتری در جامعه به دست ‌آورده اند.
او می‌گوید: "به عنوان مثال خبر دارم که هواداران او در ارتش استخدام می‌شوند و به استخدام پلیس درمی‌آیند. او آدم‌هایی در سرویس‌های امنیتی هم دارد".
سعیدو آدامو، سخنگوی دولت محلی ایالت کادونا، می‌گوید نمی‌تواند حضور اعضای جنبش اسلامی در نیروهای پلیس، ارتش و سرویس‌های امنیتی را تایید کند، اما می‌افزاید امیدوار است اگر چنین حضوری واقعیت دارد عضویتشان در آن جنبش اثری بر وفاداریشان به دولت نگذارد.

حزب سیاسی؟

همچنین رابطه دولت با جنبش نیز در مسالمت‌آمیز ماندن رویکردشان موثر است.
شهو ثانی، فعال برجسته حقوق بشر، که برای آزادی شیخ زکزاکی در دوران حبسش کوشیده است، می‌گوید دولت هم باید سهم خود را در خشونت‌های اخیر گروه بوکو حرام بپذیرد. آنان در پی انتقام‌گیری بابت مرگ رهبرشان محمد یوسف هستند که سال ۲۰۰۹ در بازداشت پلیس درگذشت.
به گفته آقای ثانی "اگر دولت همان میزان از قساوت و کشتار فراقانونی را که علیه گروه بوکو حرام به کار گرفت درباره جنبش اسلامی اعمال کند، شاید به خشونتی میلیون‌ها بار شدیدتر بربخوریم، چرا که اعضای جنبش اسلامی آموزش‌دیده و سازمان‌یافته‌اند".
دولت نیجریه می‌گوید به رغم این که بوکو حرام گروهی ناشناخته و با خواسته های غیر واقع بینانه است، حاضر است با آن به گفتگو بنشیند.
در کادونا، زادگاه شیخ زکزاکی، بوکو حرام حملاتی را هم علیه نیروهای امنیتی و هم علیه شهروندان عادی ترتیب داده است.
وقتی برای بحث درباره بحران امنیتی جاری به دیدن پاتریک ابراهیم یاکوا، فرماندار کادونا رفتم او گفت می‌خواهد از ظرفیت‌های همه رهبران مذهبی برای حل فوری بحران بهره بگیرد.
از فرماندار پرسیدم که آیا به سراغ شیخ زکزاکی هم رفته‌اند.
او پاسخ داد: "ما می‌خواهیم به سراغ هر کسی که ممکن است برویم، مطمئنا دیر یا زود به او هم می‌رسیم".
در مقابل بعید به نظر می‌رسد که شیخ زکزاکی آماده تعامل با فرماندار باشد.
او در مصاحبه‌مان این نکته را گفت که اگر نظام سیاسی کارا بود ممکن بود ورود به فرآیندهای سیاسی و تشکیل حزب را مد نظر قرار دهد.
اما به گفته او، ساختار فعلی کار نمی‌کند.
او نظام سیاسی حاکم را بابت ناامنی‌های جاری مقصر می‌داند و اصرار داشت که بوکو حرام زاییده "غربی‌های تشنه نفت" است. غربیانی که به گفته او سرویس‌های امنیتی نیجریه را برای ارتکاب جنایاتی فجیع به کار می‌گیرند.
او با شدت و حرارت گفت: "نیروهای امنیتی خودشان پشت این قضیه‌اند"
"چیزی به عنوان بوکو حرام وجود ندارد. تا به حال یک نفر را هم ندیده‌ام که خودش را عضو بوکو حرام بداند. دشمنان ما از خارج می‌آیند و آنهایند که پشت این بمب‌گذاری‌ها هستند".
این نظریه درباره بوکو حرام خلاف شواهد و مستنداتی است که از وجود واقعی بوکو حرام حکایت می‌کنند. پاسگاه‌‎های پلیس و پادگان‌های ارتش گاه به گاه مورد حمله‌شان قرار می‌گیرند و برخی اعضای ارشدشان هم به بازداشت حکومت درآمده‌اند. شهر در امن و امان است
تصوير
=========
تحلیلگران امور نفتی می‌گویند ناآرامی آخرین چیزی است که غرب برای نیجریه می‌خواهد.
==========
با این حال هواداران و پیروان شیخ زکزاکی، پیر و جوان، با اطمینان می گویند که با نظر او درباره علت ناآرامی‌ها موافقند. آنان از گسترش اسلامی که زکزاکی تبلیغ می‌کند، نه فقط در نیجریه، که در کل آفریقا حمایت می‌کنند.
در یکی از جلسات هفتگی قرآن شیخ زکزاکی هزاران نفر از آنان را دیدم. زنان در جامه‌هایی سیاه در یک سو، و مردان با لباس‌هایی روشن در سوی دیگر. همه آرام و مشتاق به نظر می‌رسیدند.
به نظر نمی‌رسد که این جنبش خطری نزدیک برای دولت یا مردم نیجریه باشد.
اما با توجه به پیروی جنبش از قدرت‌های خارجی از یک سو و نفرت از بخش‌هایی از غرب که متحدان نزدیک دولت کنونی هستند از سوی دیگر، ثبات وضعیت همچنان متزلزل خواهد ماند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

شهادت روحانی برجسته شیعی در نیجریه

پستتوسط najm134 » دوشنبه مه 14, 2012 9:35 pm

شهادت روحانی برجسته شیعی در نیجریه
گروه تروریستی بوکو حرام به منزل حاج محمد علی یورش بردند و پس از درگیری با وی، با شلیک چند گلوله این روحانی شیعی را به شهادت رساندند. پیکر شهید حاج محمدعلی به یکی از بیمارستان که توسط مسلمانان اداره می‎شود، منتقل شد.
"حاج محمد علی" روحانی برجسته شیعی عصر روز جمعه، 22 اردیبهشت، توسط گروه تروریستی "بوکوحرام" وابسته به وهابیت در شهر "کانو" واقع در شمال نیجریه به شهادت رسید.
بر اساس این گزارش، شاهدان عینی اظهار داشتند: گروه تروریستی بوکو حرام به منزل حاج محمد علی یورش بردند و پس از درگیری با وی، با شلیک چند گلوله این روحانی شیعی را به شهادت رساندند. پیکر شهید حاج محمدعلی به یکی از بیمارستان که توسط مسلمانان اداره می‎شود، منتقل شد.
از سوی دیگر دستگاههای امنیتی نیجریه روزگذشته ـ شنبه 23 اردیبهشت ماه ـ "سلیمان محمد" از رهبران گروه تروریستی "بوکوحرام" را در شهر "کانو" بازداشت کردند.
در همین حال سخنگوی پلیس نیجریه اعلام کرد:رهبر این گروه پس از بازداشت به "ابوجا" پایتخت نیجریه منتقل شد. تحقیقات پلیس در این زمینه ادامه دارد.
سخنگوی پلیس نیجریه اضافه کرد: یکی از عناصر این گروه به همراه خانواده اش بازداشت شده و از منزل وی شمار زیادی مهمات نظامی، بمب های دست ساز و اسلحه کشف شده است.
گروه تروریستی بوکو حرام وابسته به وهابیت تا کنون چند عملیات تروریستی را در نیجریه انجام داده است و مسئولیت آن را به عهده گرفته است. از جمله اقدامات این گروه تروریستی حمله و انفجار تروریستی در چند کلیسای نیجریه بوده است.
از ابتدای فوریه 2012 -13 بهمن 90- تاکنون 180 نفر قربانی اقدامات تروریستی گروه "بوکوحرام" شده‎اند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

در پاكستان چه ميگذرد؟‌/ شکنجه وحشيانه یک مولوی شیعه شده

پستتوسط najm134 » چهارشنبه مه 16, 2012 6:53 pm

در پاكستان چه ميگذرد؟‌ / شکنجه وحشيانه یک مولوی شیعه شده توسط وهابيون جنايتكار
با گذشت تنها 7 روز از ماه جدید میلادی، 10 شهروند شیعه در پاکستان به شهادت رسیده و بیش از ۵ نفر حملات تروریستی جان به در برده ولی زخمی شده‏ اند؛ که در فجیع‏ ترین آنها، یک مستبصر پاکستانی به دست وهابیون شکنجه شد و جنایتکاران وهابی بدن وی را میخکوبی کردند!
در تعرضی فجیع، یک مستبصر پاکستانی ربوده و بشدت شکنجه شد و جنایتکاران وهابی بدن وی را میخکوبی کردند!
«مولانا ذوالفقار» روحانی اهل سنت که چند ماه قبل به مذهب تشیع مشرف شده بود ۸ روز پیش از "اتوبان راولپندی" ربوده شده بود، نیمه های شب گذشته در کنار رود "ندی پور" واقع در "گجرانواله" پیدا شد؛ در حالی که بر تمام نقاط بدن وی میخ کوفته شده بود.

تصوير
پپکر شکنجه شده این روحانی به بیمارستان منقل شد و وی پس از به هوش آمدن فاش کرد که به وسیله تروریست‏های تکفیری ربوده و به دست آنان ـ به سرپرستی یک مولانا وهابی ـ شکنجه شده است.
مولوی وهابی هم اکنون دستگیر شده و تحت بازجویی قرار دارد.

حمله به 4 شیعه پاراچناری


همچنین بعدازظهر دیروز 17 اردیبهشت ماه به وسیله نقلیه ای که از شهر شیعه‏ نشین "پاراچنار" به "پیشاور" می‏رفت در نزدیکی منطقه "صده" در محله "سخی احمد شاه" مورد حمله واقع شد که طی آن ۴ تن زخمی شده و به بیمارستان منتقل شدند. در این تهاجم 3 زن و تعدادی کودک نیز مورد حمله قرار گرفتند.
شیعیان پاکستان معتقدند، دولت پاکستان در تقویت و گسترش امنیت جاده‎ها و مناطق شیعیه نشین ناتوان است و تا کنون اقداماتی بازدارنده برای مقابله با گروههای تروریستی انجام نداده است.

شهادت یک شیعه در کویته

ساعتی بعد در "مستونگ" کویته، مغازه مکانیکی یک شیعه واقع بر خیابان "سبی" مورد حمله قرار گرفت و «آقای محمد علی مالک» صاحب این محل به شهادت رسید.شایان ذکر است که با گذشت تنها 7 روز از ماه جدید میلادی، 10 شهروند شیعه در پاکستان به شهادت رسیده و بیش از ۵ نفر نیز از حملات تروریستی جان به در برده ولی زخمی شده‏اند.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

شهادت امام جماعت حرم مطهر حضرت رقیه (سلام الله علیها)

پستتوسط najm134 » چهارشنبه مه 16, 2012 7:16 pm

شهادت امام جماعت حرم مطهر حضرت رقیه (سلام الله علیها) در دمشق توسط وهابیون جنایتکار
شیخ "عباس لحام" امام جماعت حرم حضرت رقیه(سلام الله علیها) شب گذشته از سوی عناصر تروریستی وابسته به وهابیت در دمشق به شهادت رسید.
تصوير
شاهدان عینی اظهارداشتند: شهید شیخ "عباس لحام" پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا و خارج شدن از حرم حضرت رقیه(سلام الله علیها)، از سوی گروهی که خود را در یکی از کوچه‎های اطراف حرم مخفی کرده بودند، هدف گلوله قرار گرفت.
این در حالیست که یک ماه قبل نیز حجت الاسلام والمسلمین "سید ناصر العلوی " خطیب و امام جماعت حسینیه "العلویه" نیز در منطقه زینبیه دمشق با مسلسل مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.
شمار زیادی از شهدای حوادث تروریستی در سوریه را شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) تشکیل می‎دهند.حملات تروریستی گروههای تروریستی مسلح وابسته به القاعده و سلفیان پس از به اجرا درآمدن طرح صلح کوفی عنان و عقب نشینی نظامیان سوریه از مناطق درگیری و آتش بس، شدت یافته است تا حدی که از زمان اجرای این طرح شمار شهدای حوادث تروریستی به بیش از 100 نفر و مجروحان این حوادث در حدود هزار نفر اعلام شده است.
این درحالی است که غرب در ادامه سیاست های دوگانه اش همچنان از گروههای تررویستی حمایت میکند و حمایت تسلیحاتی برخی کشورهای عربی به گروههای تروریستی همچنان ادامه دارد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

دانستنی های شنیدی درباره شیعیان تونس

پستتوسط najm134 » دوشنبه جولاي 30, 2012 7:36 pm

دانش آموخته دانشگاه پاریس در رشته حقوق است و بعد از گرایش به مکتب اهل بیت(ع)، دروس حوزوی را تا خارج فقه و اصول در سوریه دنبال کرده و مدیر دارالنشر الزهراء در تونس است، اما بسیار متواضع تر از آن است که فکرش را می‌کنی؛ عبدالحفیظ البنّانی که روزی سر در کتاب های بخاری و مسلم داشته، امروز به یک ناشر آثار مکتب اهل بیت(ع) در تونس تبدیل شده است. او در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرگزاری حوزه از گرایش خودش به این مکتب نورانی، واکنش خانواده و اطرافیان و شرایط جدید شیعیان در تونس پرداخت. کتاب وی درباره تاریخچه شیعه در تونس، بهانه ای شد تا به این موضوع نیز نگاهی بیندازیم. تصوير
* شما متولد کدام شهر تونس هستید و مذهب شما در آغاز چه بود؟
من متولد شهر "مرسة" از مناطق اطراف پایتخت هستم و قبلا مانند باقی اهل تونس، مالکی بودم.
* یعنی اکثریت مردم تونس مالکی هستند؟
بله
* شما چه زمانی با مکتب اهل بیت آشنا شدید؟
اولین تکان های معرفت اهل بیت علیهم السلام برای من در تونس آغاز شد، تقریبا در نیمه دهه هشتاد که حدود بیست سال داشتم و من در آن زمان بسیار کتاب می­خواندم، کتاب های شهید صدر و امام خمینی و شهید بهشتی و آیت الله مطهری را می خواندم و در همان زمان، سؤال های زیادی برایم پیش می آمد و تصمیم گرفتم در منظومه سنتی فقه مالکی و عقاید اشعری به دنبال این پاسخ ها بگردم، ولی پاسخی نیافتم تا اینکه در سال 1985 به سوریه و دمشق سفر کردم. در دمشق در یکی از مدارس با یکی از شیوخ لبنانی به نام شیخ جعفر العاصی که از جنوب لبنان بود آشنا شدم، او در حوزه امام خمینی تحصیل می­کرد. کتاب المراجعات مرحوم شرف الدین را به من امانت داد. وقتی کتاب را مطالعه کردم با نکات جدید زیادی برخورد کردم که باب بحث و تحقیق را به روی من باز کرد. و حدود یک سال و نیم مشغول تحقیق بودم و در مکانی نزدیک به کتابخانه بزرگی زندگی می­کردم که متعلق به یکی از حسینیه ها بود و الحمدلله پس از گذشت زمانی تحقیق و جستجو و کنکاش، با مکتب اهل بیت آشنا شدم و دریافتم که چگونه بخش زیادی از عمر خود را در تونس به دور از این حقایق سپری کرده ام. خودم را سرزنش کردم و تصمیم گرفتم این کتب و منابع را در تونس فراهم کنم، زیرا این حق مردم است که نسبت به اهل بیت(ع)، معرفت و شناخت داشته باشند. ما نمی­خواهیم مردم را جذب کنیم و از مذهب خود به مذهب دیگری هدایت کنیم و هدف ما فقط معرفی است و هرکسی پس از شناخت و رویارویی با حجت و دلیل، آنچه را که می خواهد انتخاب خواهد کرد.
* اشاره به پرسش هایی کردید که پاسخش را در فقه مالکی و کلام اشعری نیافتید، آن سوال ها چه بود؟
سؤال های مختلفی در مورد عقائد و فقه و احادیث موجود نبوی(ص) که همانند تصویری لرزان و مضطرب بود و اینها احادیثی بود که ما در کتاب های اهل سنت مانند بخاری و مسلم می­خواندیم و به عنوان مثال می­خواندیم که پیامبر(ص) همراه عایشه به موسیقی گوش می­داده و من از خودم می­پرسیدم پدرم که یک انسان عادی است، چنین کاری را انجام نمی­دهد چگونه ممکن است بشری که بزرگترین مخلوق خدای سبحان است چنین کاری انجام دهد؟ ما اهل جنوب هستیم و می­دانیم که امکان ندارد یک شیخ قبیله همراه خانواده خود به این موسیقی ها گوش دهد چه رسد به پیامبر؟ و پس از آن بود که این روایات نزد من مورد تردید واقع شد و بعدها دریافتم که بیشتر آنها جعلی است.
* اگر بخواهید تنها یک کتاب را علت اصلی برای گرایش خود به مکتب اهل بیت عنوان کنید، آن کتاب کدام است؟
کتاب المراجعات، درها را به روی من گشود. البته ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که کتاب های مخالفین مانند "الصواعق المحرقة" که بسیاری از مطالب جعلی را مطرح می کردند، در تقویت روحیه پرسشگری و تحقیق و یافتن حقیقت موثر بودند.
* هنگامی که تشرف به تشیع را اعلام کردید واکنش دیگران و خانواده شما چه بود؟
در سال 1987 دو ماه قبل از کودتای بن علی به تونس برگشتم و این فکر جدید را به آنها منتقل کردم و الحمدلله همه آنها شیعه شدند.
* همه شان؟
بله، تمام خانواده یعنی پنج برادر و فرزندان آنها و تمام خانواده و حتی منطقه ما به فضل الهی شیعه شدند و حتی دوستان آنها نیز شیعه شدند.
* شما پیش از این طی یادداشتی به نقش انقلاب اسلامی ایران در احیای هویت شیعی در جهان اشاره کرده اید. آیا با پیروزی انقلاب ایران، تغییری در شرایط شیعیان تونس ایجاد شد؟
قبل از انقلاب، شیعه و تشیع از بی هویتی رنج می­بردند. آنها بودند، اما ناشناخته و گُم بودند. آنها زیر زمین و مخفی بودند و گاهی بسیار پنهان بودند و خود را پشت برخی طرق صوفیه مخفی کرده و به مزار اولیاء می­رفتند.
پس از انقلاب اسلامی ایران که همانند شجره طیبه ای بود که "اصلها ثابت و فرعها فی السماء"، برادران شیعه از خفا به درآمده، ما احساس می­کردیم دوباره متولد شده ایم. در ابتدا کسی به مذهب این انقلاب کاری نداشت، اما دشمنی هایی که با انقلاب اسلامی و تلاش هایی که برای مخدوش کردن وجهه آن صورت گرفت، عملا منجر به مدح انقلاب شد، زیرا باعث شد مردم درباره شیعه و تشیع صحبت کنند و درباره مذهب امام راحل و مذهب شهید مطهری و سید محمدباقر صدر بپرسند. جالب است بدانید کتاب های شهید صدر مانند فلسفتنا، اقتصادنا، بانکداری بدون ربا و تفسیر موضوعی قرآن از دهه هفتاد میلادی حتی قبل از پیروزی انقلاب نزد ما موجود بود و برادران تونسی قبل و بعد از انقلاب از این کتب تاثیر زیادی پذیرفتند و هم اکنون نیز این تاثیرپذیری ادامه دارد. در دهه هفتاد در سخنرانی راشد الغنوشی در یکی از مساجد شرکت می­کردم و به یاد دارم که از کتاب اقتصادنا و فلسفتنا مطلب نقل می­کرد. در آن زمان برادران اسلامگرا با کمونیست ها بحث می­کردند و بسیار از کتب شهید صدر استفاده می­کردند.
البته برخی برادران اهل سنت در مورد شهید صدر اینگونه می گفتند که هرگاه درباره تفکر سخن می­گوید سخنان او بدیع و نو است و هرگاه از عقیده سخن میگوید بدعت می­کند و نمی دانستند که اگر عقاید و مذهب و مدرسه اهل بیت(ع) نبود این تفکر شهید صدر هم نبود و البته مردم، شروع به تحقیق و تفکر کردند و الحمدلله اکنون حرکت تشیع رشد یافته و هرکسی از طریقی با این مذهب آشنا می­شود، یکی از طریق ماهواره،‌دیگری از راه اینترنت و بعضی به واسطه کتابی که دوستش به او هدیه داده و ...
* برخی تلاش می کنند مکتب اهل بیت (ع) را به عنوان یک مکتب نگران کننده و رشد آن را به عنوان یک بحران معرفی کنند، در این خصوص چه تحلیلی دارید؟
بله، نگرانی های قدیمی و جدید در مورد گسترش تشیع وجود دارد که این نگرانی ها توسط آمریکا و سیاستمداران و وهابیون و سلفیون جدید تغذیه می­شود. البته درباره تونس باید بگویم هنوز تشیع یک پدیده عمومی نشده، بلکه یک سری حالات فردی است که در هر زمان و مکان وجود دارد که شخصی از مذهبی به مذهب دیگر منتقل شود.
* آیا مساجد و حسینیه ها یا نهادهای شیعی در تونس وجود دارد؟
پس از انقلاب اخیر تونس، جمعیت های فرهنگی متعددی در تونس آغاز به کار کرده که بیش از ده جمعیت هستند. قبل از انقلاب فقط دارالزهراء بود که ما در آن فعالیت داشتیم و به شکل علنی فعالیت می­کرد که در ظاهر یک انتشارات بود، اما در واقع یک باشگاه و انجمن برای تجمع دوستداران اهل بیت(ع) بود و مجله الکترونیکی رسمی الزهراء را نیز داشتیم که از طریق ایمیل برای حدود پنجاه هزار نفر و برخی اوقات برای صدهزارنفر می­فرستادیم و امیدوار بودیم که این تعداد بیشتر و بیشتر بشود.
* آیا می­ دانید که چند نفر شیعه در تونس زندگی می­کنند؟ آیا آمار رسمی در این زمینه وجود دارد؟
آمار رسمی و دقیق در این زمینه وجود ندارد، اما طبق پیگیری های ما در جمعیت فرهنگی الزهرا که هدف آن جمع و تحقیق و احیاء تراث اهل بیت(ع) در تونس است، به تعداد استان های تونس که در تونس 24 استان داریم پایگاه آماری درست کردیم و به حسب تخمین خود درباره تعداد شیعیان در یک استان توزیع کردیم و از این راه به آمارهایی دست یافته ایم. نکته ای که وجود دارد این است بیشتر این افراد گرایش خود را علنی نکرده اند. من نیز قبلا تشیع خود را اعلام نکرده بودم و سال 2000 که به تونس رفتم متوجه شدم آنها می­دانند من شیعه شده ام یعنی اداره اطلاعات این را می­دانست و با خود گفتم دیگر تمام شد، کسی که داخل آب افتاده دیگر یک سطل آب ضرری برای او ندارد!
* از این بابت، خطری متوجه شما نبود؟
نه این مساله در مورد نظام مطرح نبود. اما متاسفانه بعد از انقلاب با خطر سلفی ها مواجه هستیم. الان سلفی ها و وهابی ها یک فتنه اسلامی هستند. آنها لباس اهل سنت بر تن دارند، اما در واقع اهل سنت نیستند. ما در گفتگوهای فراوانی که با آنها و طلاب آنها داشته ایم، خود را اهل سنت معرفی می­کنند، اما در واقع اهل سنت نیستند. ما به آنها گفتیم که ما با برادران اهل سنت هیچ مشکلی نداریم، البته برخی اختلافات جزئی با اهل سنت داریم. اهل سنت ضرورت امامت را قبول دارند، اما امامت را از اصول دین نمی­دانند و امامت نزد آنها با شورا تعیین می­شود و نزد ما با نص. در مورد فروع هم اختلاف شیعه و سنی در حد همان اختلاف میان مالک و ابوحنیفه و شافعی است. اما مشکل سلفی ها مشکل سیاسی است و واقعیت این است که صهیونیست ها و امپریالیسم آنها را تغذیه می­کنند. مشکل ما با سلفی ها این است.
* آیا این مشکل، به صحنه برخورد در عرصه های عمومی تونس هم تبدیل شده است؟
اخیرا نمایشگاه کتابی در تونس برگزار شده بود و ما هم در آن شرکت کردیم و قرار بود بنیاد شهید مطهری و مجمع جهانی اهل بیت(ع) هم در این نمایشگاه شرکت کنند، اما سلفی ها به نمایشگاه حمله کردند. روز جمعه چهارم ماه می(15 اردیبهشت) ناگهان به نمایشگاه حمله کردند و مشایخ آنها از مناطق مختلف تونس آمده بودند. آنها به غرفه دارالزهرا آمدند و یکی از آنها کتاب کافی را گرفت و گفت این کافر است، چگونه این کتاب در تونس موجود است؟ من گفتم مثل کتاب های ابن تیمیه و بن باز، این کتاب هم موجود است و غرفه های این نمایشگاه مانند شبکه های ماهواره هستند که کنترل آن به دست شماست و هر شبکه ای را که دوست نداشته باشی عوض می­کنی الان هم هر کتابی را که خوشت نمی آید مطالعه نکن. در نهایت به او گفتم، شما فکر می­کنید بر حق هستید و ما هم می­گوییم بر حق هستیم و روز قیامت حقیقت معلوم می­شود. یکی از مشایخ آنها خواست با من بحث کند که یکی از آنها او را زد و گفت با شیعه بحث نکن. در نهایت از یک کتاب خوشش آمد و آن کتاب را به او هدیه دادم، کتابی درباره توسل و زیارت بود.
بعداز ظهر همان روز جوانان آنها به نمایشگاه حمله کردند و گفتند، اگر دارالزهرا تعطیل نشود نمایشگاه را آتش می­زنیم. مدیر نمایشگاه پیش ما آمد و گفت آنها ؛ شما کتاب هایی دارید که در آنها به همسران پیامبر(امهات المؤمنین) اهانت شده است. من گفتم ما هم مؤمن هستیم و همسران پیامبر مادران ما هم هستند، اگر چنین کتابی نزد ما وجود دارد به ما بدهید تا خودمان آن را پیش روی شما بسوزانیم. او گروهی از آنها را پیش ما آورد و یکی از آنها که گویی شیخ و رییس آنها بود کتاب آقای سیدکمال حیدری را گرفت و گفت: این شخص کافرِ گمراه و گمراه کننده است. من گفتم چرا؟ چون با شما بحث کرده و نتوانسته اید پاسخ دهید؟ سپس نهج البلاغه را گرفت و گفت: مطالب گمراه کننده دارد من گفتم این کتاب علی بن ابی طالب است. و تمام... آنها چیزی نمی­فهمند.
بالاخره برخی جوانان آمدند و صاحب نمایشگاه را تهدید کردند و گفتند؛ با یک تلفن چهار هزار نفر را به اینجا می­ریزیم. ما گفتیم ما هم ده میلیون نفر را می آوریم چون مردم تونس همه علیه شما هستند.
* اتفاقا چند روز پیش خبری ­خواندم که یکی از روحانیون اهل سنت تونس از تفکر سلفی انتقاد کرده بود و گفته بود که: سلفی ها در تونس از مرحله تکفیر به مرحله تفجیر و کارهای تروریستی رسیده اند. گویا یک مقابله عمومی با این تفکر است.
بله، آنها درصد خاصی از مردم تونس را تشکیل نمی دهند.
* موضع حرکت النهضة در این میانه چگونه است؟
آنها در مورد سلفی ها موضع مشخصی ندارند و از سلفیه به عنوان اسب تراوا استفاده می­شود تا به وسیله آنان به هر کسی حمله کنند. در تونس جوی علیه حرکت النهضة وجود دارد و آنها به ظاهر نمی­توانند دست به کار بدی بزنند لذا حملات خود را به دست سلفیه انجام می­دهند. حرکت نهضت تونس اکنون شیوه ای فرصت طلبانه در پیش گرفته و به همین خاطر انتظار می­رود در انتخابات آینده به سبب همین سلفی ها زمینگیر شود زیرا به این ترتیب عوام مردم دیگر تفاوتی میان سلفیه و جنبش نمی­بینند.
* شما کتابی به نام "مدخل إلی تاریخ التشیع في تونس" دارید. می خواهیم بخش هایی از این کتاب را برای ما ورق بزنید. ریشه تشیع در تونس به چه زمانی بر می گردد؟
تاریخچه تشیع در تونس به سال 27 هجری برمی­گردد که اولین فاتحان به تونس وارد شدند و اولین باری بود که محبت اهل بیت با عبدالله های هفت گانه (عبدالله بن جعفر الطیار و عبدالله بن عباس و ...) وارد تونس شد. سپس موجی از فتوحات آغاز شد و پس از آن مردم با اسلام اموی و عباسی مواجه شدند و اسلام حقیقی برای مردم نمایان نشد مگر پس از آنکه مردم با اخبار و روایات و فضایل اهل بیت(ع) آشنا شدند و پس از آن بود که دریافتند که اسلام دیگری نیز وجود دارد که اسلام واقعی است و آنچه حکام عباسی و اموی می­گویند باطل و موجب به اسارت کشیدن انسان ها است و اینها در اسلام نیست و اسلام واقعی چیز دیگری است.
کتابی وجود دارد به نام "الافتتاح" از قاضی نعمان که آن را در ابتدای قرن 4 هجری نوشته است. او در این کتاب می­گوید در سال 145 هجری امام صادق علیه السلام گروهی از مبلغان را به منطقه آفریقا یعنی تونس کنونی فرستاد و به آنها دستور داد مردم را به فضایل اهل بیت دعوت کنند و اسلام ناب محمدی را به مردم بیاموزند. این مبلغان که صاحب کتاب، نام دو نفر از آنها را در کتاب ذکر کرده در تونس منتشر شدند و مشغول نشر فضایل اهل بیت(ع) در تونس شدند. پس از آن اسماعیلیان آمدند یعنی ابوعبدالله شیعی که زمینه ساز دولت عبیدی فاطمی شد. نکته عجیب این است که یک مبلغ از یمن بدون ارتش و سرباز در اواخر قرن سوم هجری برای نشر فضایل اهل بیت وارد تونس شد و در طول چهار سال توانست تشیع را در تمام شمال آفریقا منتشر کند یعنی از مغرب تا لیبی و الجزایر تا تونس که قبایلی قوی و بزرگ در این کشورها وجود داشته اند. و بدین ترتیب شیعه علیه اغالبه جنبشی را آغاز کردند. اغالبه نماینده قدرت عباسی در آفریقا بودند و پایتخت آنها قیروان بود. و با هم مشغول به جنگ شدند تا اینکه عبیدالله مهدی وارد تونس شد و دولت فاطمی(عبیدی) را در سال 295 هجری تاسیس کرد.
در این کتاب استنتاج کره ام که تشیع امامی اثناعشری سابقه بیشتری از تشیع اسماعیلی دارد به دلیل وجود اشعاری که نشان دهنده این امر است و این اشعار را در کتاب ذکر کرده ام.
* بسیاری معتقدند ریشه تشیع در سرزمین هایی مانند مصر و تونس باعث شده است که مردم این کشورها علیرغم آنکه ظاهرا از اهل تسنن هستند اما قلبا شیعه هستند. همین طور است؟
بنده معتقدم که سه نوع شیعه یعنی شیعه مذهبی، شیعه عاطفی و شیعه سیاسی در تونس و خیلی جاهای دیگر داریم. تشیع عاطفی و محبت مردم به اهل بیت علیهم السلام در تمام کشورهای شمال آفریقا بوده و یکی از نویسندگان تونسی یک قرن پیش در کتاب خود به نام "اتحاف اهل الزمان" می­نویسد: دین اهالی آفریقا، محبت محمد و علی و محبت اهل بیت(ع) است تا جایی که یک زن هنگام زایمان می­گوید یا محمد یا علی.
یک تشیع دیگر نیز وجود دارد به نام تشیع مذهبی که در دوره ای از زمان شکل غالب تشیع مذهبی همان تشیع اسماعیلی باطنی بود. تشیع اسماعیلی باطنی محکوم به فنا بود و از بین رفت، زیرا مردم این مذهب را نمی­پذیرند و نمی­توانند تفسیرات باطنی قرآن و تاویل آیات را قبول کنند.
تشیع امامی هم بود که مروج نداشت و به همین خاطر بروز پیدا نکرد. برخی مورخین نوشته اند دولت کوچکی در جنوب تونس به نام دجیلیه وجود داشته که فاطمیون آنها را از بین بردند، با اینکه آنها هم شیعه بوده اند. تشیع سیاسی جدیدی هم وجود دارد که حتی برخی اعضای مذاهب دیگر در تونس نیز مانند مذهب مالکی، جمهوری اسلامی ایران و مقاومت را دوست دارند و محبت آنها زیاد است و ما آن را تشیع سیاسی می­دانیم.
* این اقسام سه گانه ای که اشاره کردید، چند درصد از مردم تونس را شامل می شود؟
الان تشیع عاطفی تقریبا 99% مردم را شامل می­شود، یعنی تقریبا تمام مردم به جز سلفی ها که چیزی نیستند به اهل بیت علیهم السلام محبت و ارادت دارند. و تشیع سیاسی نیز تقریبا شامل اکثر مردم تونس می­شود ولی تشیع مذهبی کم است زیرا آنها در طول تاریخ همواره مخفی و دور از انظار بوده اند و همین باعث شده که اکنون هم از ظهور و بروز بترسند. در گذشته با نظام و حاکمیت مشکل داشتند و اکنون با سلفی ها.
* اشاره به تشیع سیاسی کردید، چندی پیش حمادی الجبالی نخست وزیر تونس اعلام کرد، درست است که روزی سیدحسن نصرالله از محبوبیت بالایی در تونس و کشورهای عربی برخوردار بود، اما با مواضع اخیرش در قبال سوریه، این محبوبیت را از دست داده است. آیا این مطلب را قبول دارید؟
این مطلب درست نیست. اولا یکی از اشتباهات کشنده جنبش نهضت و گروه حاکم تونس، اخراج سفیر سوریه بوده است. تونس در طول تاریخ خود و در سیاست خارجی خود میانه رو بود و با شرق و غرب دوست بوده اینگونه نبوده که یک سفیر را اخراج کند، چون اخراج سفیر مانند اعلام جنگ است و اشتباهی بزرگ است. البته جبالی اشتباهات جنبش و مرزوقی(رئیس جمهور تونس) را توجیه می­کند، ولی در واقع این از جمله مشکلاتی است که می­تواند مرزوقی و جنبش را در انتخابات آینده ساقط کند. دبیر کل سابق کنگره جمهوری نیز گفته که از جمله اختلافات او با مرزوقی مساله سوریه است. یعنی مساله سوریه شکاف هایی را میان احزاب سیاسی بزرگ ایجاد کرده است. بله اختلافات حتی درون جنبش وجود دارد.
اما در مورد سید حسن نصرالله باید بگویم که او در تونس باعث شد امید به مردم اعم از شیعه و سنی بازگردد آن هم پس از سالهای خشکسالی و شکست. او این امت را پس از مرگ زنده کرد و این محبوبیت همچنان ادامه دارد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

روایت تامل برانگیز مولانا افتخارحسین انصاری از رهبران شیعه

پستتوسط najm134 » سه شنبه جولاي 31, 2012 1:18 am

روایت مهم و تامل برانگیز مولانا افتخار حسین انصاری از رهبران شیعه در کشمیر هند خطاب به شیعیان و علما
مسوول برجسته ی تبلیغ مسایل سیاسی و فکری شیعیان کشمیر با تشریح محدودیت ها و مشکلات شیعیان کشمیر، بیان کرد که دشمنان اسلام سعی دارند تا در تمامی کشورها رابطه بین مسلمانان و شیعیان را تخریب کنند و بین آنها دشمنی ایجاد کنند. او از علمای شیعه خواست که شیعیان دیگر کشورها که زیر سلطه هستند از جمله شیعیان کشمیر را هدایت و پشتیابی کنند. تصوير
مولانا افتخار حسین انصاری درگفت وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، کشمیر را منطقه ای زیر تسلط هندوستان معرفی کرد و گفت: بنده از خانواده ای علمی هستم که پشت به پشت در کشمیر زندگی می کردند و از علما و فضلا و در مسلک اهل بیت (ع) بودند، لذا افتخار می کنم که در خدمت خادمان اهل بیت و مسوول تبلیغ مسایل سیاسی و فکری شیعیان کشمیر هستم؛ البته کشمیر منطقه ای دورافتاده است.
او با اشاره به موقعیت شیعیان در کشمیر، جمعیت مسلمانان کشمیر را حدود 10 میلیون نفر دانست و گفت: 17درصد از جمعیت مسلمانان کشمیر را شیعیان تشکیل می دهند که اغلب یا کارمند هستند یا به کارهای زراعت و باغداری مشغولند.
او افزود: زمانی بود که شیعیان 40 درصد از جمعیت را تشکیل می دادند، اما بعد از آمدن تاتارها و قزاق ها به کشمیر، چون شیعیان محافظ تشخص و استقلال کشور بودند، بین شیعیان، کشت و کشتار کردند و عده زیادی از شیعیان را کشتند لذا عده ای دیگر برای نجات جانشان، مذهب خود را پنهان کردند یا به مکان های دیگر سنی نشین رفتند.
افتخار حسین انصاری با بیان اینکه تا زمانیکه سنی ها از کشورهای دیگر وارد کشمیر شدند، تضادی میان شیعیان و سنی های کشمیر وجود نداشت، تصریح کرد: سنی های محلی افرادی با اعتقاد و رفتار مناسب بودند و ما هیچ تضادی با هم نداشتیم اما بعد از آمدن مغول ها، چون نتوانستند کشمیر را تحت تسلط خود قرار دهند، با یوسف شهید صلح نامه امضاء کردند، اما بعد از دو سال او را دعوت کردند و به شهادت رساندند و سپس وارد کشمیر شدند. لذا بعد از ورود مغول ها به هند، تضاد فکری و عملی میان شیعیان و سنی ها شروع شد. چراکه به گفته تاریخ، قبل از این واقعه، شیعه و سنی با هم ازدواج می کردند و حتی پشت سر هم نماز می خواندند اما بعد از تسلط آنها، بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد شد.
او اظهار کرد: حدود 20 تا 25 سال است که فکر سلفی و وهابیت هم در کشور کشمیر ریشه دوانده است. اکثر سنی ها که حنفی مسلک بودند، صاحب اعتقاد و علاقه مند به اهل بیت (ع) بودند اما وهابی ها اعتقاد آنها را شکستند و حدود 60درصد از سنی ها را وهابی کردند.
او با بیان اینکه دشمنان اسلامی سعی دارند تا در تمامی کشورها رابطه بین مسلمانان و شیعیان را بر هم بزنند و بین آنها دشمنی ایجاد کنند، افزود: برای ایجاد دشمنی بین شیعه و سنی، مکان مهم نیست لذا کشمیر هم از این قاعده مستثنی نبوده است؛ البته مسلمانان کشمیر به فکر هستند و اجازه نمی دهند که آنها به اهداف خود برسند و از کشتارهایی که در پاکستان صورت می گیرد، به شدت ناراحت هستند چراکه در آنجا هم وهابیت و سلفی گری بسیار پیشرفت داشته است.
انصاری با اشاره به اینکه حکومت کشمیر به دست سنی هاست، خاطرنشان کرد: اکثر سنی ها مدارس خود را با کمک دولت درست کردند و اکثر اوقات حکومت، اهل تسنن را یاری می کند اما متاسفانه ما شیعیان از حدود 45 سال قبل هیچ کمکی نداشتیم و نداریم و امید هم نداریم.
او با طرح این پرسش که اگر دین ما دین محمد (ص) و دین رحمت است، رفتار وهابی ها و سلفی ها از کجا آمده است؟، گفت: این افراد دین را تحریف کردند و ما معتقدیم که ریشه آن از طرف آمریکا و صهیونیست است. چراکه نوع حکومت کشورها، به خود آنها مربوط است و اتفاقاتی که در کشورهای مسلمان و کشورهایی نظیر سوریه می افتد، بخشی از نقشه بزرگ قدرت های خارجی در منطقه است.
مولانا انصاری افزود: متاسفانه مسلمانان و شیعیان کشمیر هم تاکنون نتوانسته اند با یک سازماندهی مناسب در درون خود، این مسایل را به حداقل برسانند. چراکه بسیاری پیرو یا نوکر آنها هستند و شیعیان هم به دلیل اقلیت بودن، نمی توانند کاری از پیش ببرند؛ البته شیعیان در میان خود وفاق دارند، اما اکثریت با آنهاست.
او با تاکید بر اینکه شیعیان کشمیر هیچ چشم داشتی جز پشتیبانی علمای شیعه دیگر کشورها را ندارند، گفت: علمای شیعه کشورهای مسلمان باید شیعیان دیگر کشورها را که زیر سلطه هستند هدایت و پشتیابی کنند، اما همانطور که در سخنرانی خود در کنفرانس بین المللی اهل بیت(ع) بیان کردم، هیچ اعلامیه و برنامه ای برای پشتیبانی از شیعیان کشورهایی نظیر کشمیر صادر نمی شود.
انصاری ادامه داد: هم چنین علمای قم و نجف، قطع نظر از اینکه افراد مقلد چه کسی هستند باید برنامه ای برای فعالیت در این مناطق داشته باشند اما متاسفانه برنامه ای که علمای عرب و سعودی در ممالک اسلامی به کار می برند، از سوی علمای شیعه و برای شیعیان کشمیر وجود ندارد.
او به فعالیت احزاب در کشمیر اشاره کرد و گفت: متاسفانه شیعیان کشمیر حزب گسترده همانند حزب الله لبنان ندارند و فقط در قالب تشکلی کوچک از برنامه های خود حمایت می کنند.
به گفته انصاری، غیرشیعیان، تمام آثار تاریخی شیعیان کشمیر را هم به نام خود مصادره کرده اند و حتی مسجد جامع را هم به نام خود زدند، چرا که شیعیان در کشمیر مظلوم هستند و توان مقاومت ندارند؛ البته اخیرا گام های موثری از طرف شیعیان کشمیر برداشته شده است که رو به رونق است و امروز در هندوستان متوجه شده اند که هر مسلکی در کشور باید بدون ترس زندگی کند.
او با اشاره به سخنرانی هشت سال قبل خود در کنفرانسی بین المللی در ایتالیا که درخصوص هلال شیعه در خاورمیانه بود، گفت: شخصی یهودی که از طرف صهیونیست ها به کنفرانس آمده بود، از سخنان بنده به شدت ترسیده بود چراکه شاید فکر می کرد حل مسایل صهیونیست با اهل تسنن آسان تر از شیعیان است و این مساله دو دلیل دارد که یکی انتظار است و دیگری عشق به امام حسین (ع) زیرا در کردار شیعیان، حسین (ع) است و موضوع انتظار حضرت مهدی (عج) را دارند.
مولانا انصاری با بیان اینکه برای توسعه تشیع در آینده باید به این دو موضوع توجه جدی شود و به عنوان سرمایه اساسی محفوظ بماند، تصریح کرد: موضوع تعلق خاطر به اهل بیت (ع) یک موضوع درونی و ذاتی در تشیع است. به گونه ای که فرزندان ما از کودکی با آنها آشنا و با آنها بزرگ می شوند اما شاید در اهل تسنن، شرایط به گونه ای است که بسیاری از بزرگ ترهای آنها با نام خاندان پیامبر آشنا نیستند.
او در پایان با تاکید بر اینکه حیات و شهادت سرمایه بزرگ تشیع است و علما باید آن را حفظ کنند تا امام زمان(عج) بیاید، گفت: همه جا باید مدارس دینی و شیعه درست شود و فضای علمی یعنی علم تکنولوژی و علم اخلاق گسترش یابد. هم چنین باید فکر اتحاد بین شیعیان گسترش یابد و سازمانی برای شیعیان جهان تشکیل شود که هر قطره از شیعیان به یک دریا تبدیل شود.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

جديدترين وضعيت علويان اندونزي

پستتوسط najm134 » دوشنبه دسامبر 31, 2012 9:20 am

جامعه شیعیان در شرق جاوا در کشور اندونزی با فشارهای زیادی بر اثر آوارگی و گرسنگی روبرو هستند. حداقل 190 شیعه در شرق جاوا شامل 69 زن و 61 کودک بعد از اینکه مقامات دولت محلی، تامین آب و غذای شیعیان را به خاطر کمبود بودجه متوقف کردند، در خطر هستند.
مقامات اندونزی آب و غذای شیعیان را در شرق جاوا قطع کردند. جامعه شیعیان از روستای کرنگ گیام در منطقه سمپانگ در جزیره مادورا در آگوست سال 2012 آواره شدند، زیرا عده ای در حدود 500 نفر ضدشیعه با اسلحه و سنگ به آنها حمله کردند.
در این حمله یک نفر کشته و ده ها نفر زخمی شدند. این افراد همچنین 35 خانه متعلق به شیعیان را به آتش کشیدند که چهار نفر مسوول این حمله بوده اند.
در پی این حمله شیعیان به خانه های موقت که در یک مجموعه ورزشی در سمپانگ وجود داشت، انتقال داده شدند. درآنجا حداقل امکانات وجود داشت که برای سه ماه گذشته در آنجا زندگی کرده اند. هیچ گونه دارو یا امکانات خاصی برای بچه ها یا زنان فراهم نشده است.
در روز 18 نوامبر مقامات محلی آبرسانی به مجموعه ورزشی را قطع کردند و در روز 22 نوامبر مواد غذایی قطع شد. در این مدت شیعیان آواره مجبور شدند از حداقل بودجه خود برای خرید آب و غذا استفاده کنند.
به گفته منابع معتبر، مقامات دولتی محلی به برخی از شیعیان حاضر در مجموعه ورزشی گفته اند که اگر می خواهند به خانه های خود برگردند باید مذهب خود را به مذهب سنی تغییر دهند. مقامات محلی و ملی فشار خود به این افراد را ادامه داده اند اما آنها این درخواست را رد کرده اند.
بر اساس گزارش جعفریا نیوز، گروهی داوطلب غذای روزانه شیعیان را فراهم کرده اند و عده ای نیز داوطلب کمک به کودکان و زنان شده اند.
جامعه اهل البیت اسلامی کانالی را تاسیس کردند تا بتوانند بودجه ای را برای کمک به شیعیان اندونزی فراهم کنند و از همه خواسته اند تا در حد توان خود و حتی در حد کمکی هر چند اندک به برادران شیعه خود در اندونزی یاری رسانند.
در پی حوادث اخیر و خشونت علیه شیعیان اندونزی سفیر این کشور به تهران گفت : دولت اندونزی متعهد می شود که از شیعیان حفاظت و مراقبت کند.
دیان ویرنگجرت اشاره کرد که جاکارتا هیچ مشکلی با شیعیان اندونزی ندارد و به آنها به عنوان بخشی از ملت اندونزی احترام می گذارد.
وی با اشاره به حملات علیه جامعه شیعه در جزیره مادورا در اندونزی، در ماه های اخیر گفت: اختلافات میان گروه های مسلمان در منطقه ریشه در تفاوت های قومی و قبیله ای دارد و نباید به عنوان تبعیض علیه اقلیت شیعه در اندونزی تفسیر شود.
در 26 ماه اوت، صدها مرد مسلح با داس و شمشیر یک مرد شیعه را تا حد مرگ کتک زدند و بیشتر از 30 خانه را در شهر سمپامگ در استان شرقی جاوا، به آتش کشیدند و روستاییان را مجبور کردند به مجموعه ورزشی در همان نزدیکی بروند.
در اواخر دسامبر گذشته، شیعیان در نانگکرانگ توسط افراط گرایان وهابی مورد حمله قرار گرفتند و صدها خانه و یک مدرسه شیعه را آتش زدند و روستاییان را مجبور به فرار از خانه هایشان کردند.
اندونزی بزرگترین کشور با اکثریت جمعیت مسلمان است که 240 میلیون نفر جمعیت دارد و یکی از کشورهایی است که اسلام گرایان متعادلی دارد اما گروه های حقوق بشر معتقدند تعصب مذهبی در حال گسترش در این کشور است و کارهای اندکی برای مقابله با این معضل شده است.
هرچند قانون اساسی اندونزی به صراحت، از تضمین آزادی مذهب سخن می گوید، گروه های حقوق بشر بر این باورند که تحمل کشور اندونزی در دهه های اخیر درباره این موضوع کاهش یافته است و حکومت این مشکل را نادیده می گیرد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

علویان مرکه قرقیزستان

پستتوسط najm134 » پنج شنبه فبريه 28, 2013 8:11 pm

پشت کوه‌های تیان‌شان در ۱۲۰ کیلومتري آلماتي و در نزديکي مرز قرقيزستان، شهر کوچکی به نام "مرکه" وجود دارد که معروف به "قم قزاقستان" است؛ شهری که مردم آن شیعيان ایرانی هستند و به زبان آذري حرف می‌زنند و هنوز چشم امید دارند تا روزی گروهی از مسؤولان ایراني بیایند و آن‌ها را به سرزمین مادری‌شان ببرند.
در نقشه آسیا اگر به آسیای میانه توجه کنید کشور قزاقستان را می‌بینید که از نظر وسعت دوبرابر کشور ما اما جمعیت آن نصف جمعیت ایران است. نام قزاقستان و قوم قزاق را که ساکنان این کشور هستند با قزاق‌هایی که در کشور ما خیانت‌های مختلفی انجام دادند رضاخان پهلوی را روی کار آوردند یکی ندانید؛ چرا که قزاق نام واحدی نظامي در روسیه تزاری بود که در مناطق مختلف از جمله ایران اخلال‌گری می‌کرد. تصوير

بر اساس آخرين آمار مجمع جهانی اهل‏‌بیت(ع) از شیعیان‏ قزاقستان که در سال 2008 ميلادي برآورد شده است از مجموع 15 ميليون و 346 هزار نفر جمعيت قزاقستان، 354 هزار و 850 نفر شيعه هستند که نسبت آنها به کل جمعیت اين کشور حدود 2.3 درصد است.
جمعیت شیعه در این کشور ریشه و فرهنگ و نژاد و زبان ایرانی دارند و هنوز هم چشم امید دارند تا روزی هموطنان‌شان در ایران آن‌ها را به سرزمین اصلی‌شان (ایران) برگردانند.
قزاقستان کشوری است که که در زمان روسیه تزاری، شبیه تبعیدگاه بود و دولت روسیه تزاری برای خلاص‌شدن از دست هر گروهی آن‌ها را به این سرزمین تبعید می‌کرد برای همین در این کشور از ملت‌های مختلف می‌توان پیدا کرد و در آن بیش از ۱۰۰ ملیت مختلف زندگی می‌کند.
در قرن هفتم و هشتم میلادی بود که اسلام به قزاقستان رسید مردم این سرزمین اسلام را پذیرفتند اما آگاهی‌شان درباره اسلام کم بود تا اینکه در قرن نوزدهم حرکت بزرگی بین قزاق‌ها به وجود آمد که آنها را تبدیل به مسلمان‌های معتقدی کرد و به‌رغم تلاش روس‌ها برای جلوگیری از مسلمان‌شدن قزاق‌ها، خللی در اعتقادات آنها به وجود نیامد و مردم قزاق، مسلمان ماندند. قزاق‌ها سنی‌مذهبند و پیرو مکتب حنفی و بین آنها صوفی‌گری رواج زیادی دارد.
شيعيان قزاقستان کجا ساکنند؟
اما در قزاقستان اقلیت شیعیانی هم وجود دارند که خیلی‌ها از وجود آنها باخبر نیستند. در قزاقستان پشت کوه‌های تیان‌شان در ۱۲۰ کیلومتری پایتخت و در نزديکي مرز قرقيزستان، شهر کوچکی به نام "مِرکه" وجود دارد که معروف به "قم قزاقستان" است. شهری که مردم آن شیعه ایرانی هستند و به زبان آذري حرف می‌زنند و هنوز چشم امید دارند تا روزی گروهی از مسؤولان ایراني بیایند و آنها را به سرزمین مادری‌شان ببرند.
تصوير
سال‌ها قبل زمانی که جمهوري آذربایجان از کشورمان جدا نشده بود، مردم آذربایجان در تمام منطقه پراکنده بودند و خیلی‌ها اقوام و بستگاني در باکو داشتند و خیلی از عشایر هم گوسفندهای‌شان را به آن سوی رود ارس می‌بردند اما پس از توطئه‌های روس‌ها و جنگ‌هایی که در گرفت بخشی از سرمین ایران جدا شد ولی هنوز هم بسیاری از مردم آذربایجان در دو سوی رود ارس با هم رفت‌وآمد داشتند تا اینکه در سال ۱۹۱۸ میلادی حکومت شوروی، مرز ایران را بست و بسیاری از ایرانیان در آن سوی مرز گرفتار شدند و به آنها اجازه داده نشد تا به کشورمان برگردند. زن و مرد و پیر و جوان، سال‌ها در پشت مرزهای بسته ماندند تا شاید روزی مرزها باز شود. در سرما و گرما با فقر و بدبختی زندگی کردند تا شاید روزی کسی برای نجات‌شان بیاید ولی کسی نیامد. آنها ۲۰ سال پشت مرزها انتظار کشیدند و عاقبت حکومت شوروی که می‌ترسید این عده که هزاران نفر بودند دست به آشوب بزنند در یک شب، همه آن‌ها را با دست‌های خالی سوار بر واگن‌های قطار کرد تا به هزاران کیلومتر آن طرف‌تر تبعید کند. بعد از روزها قطار از حرکت ایستاد و همه را پیاده کرد. آنها در منطقه نامعلومی پیاده شدند که بعدها معلوم شد قزاقستان است.
اکنون ۷۰ سال از روزی که هزاران نفر از مردم کشورمان را به قزاقستان تبعید کردند می‌گذرد. مردمی که جز کشاورزی و دامداری کاری نداشتند.
در آن زمان مسلمان‌ بودن و انجام مراسمات مذهبی جرم بود اما این شیعیان با غیرت چند سال بعد در آن منطقه که "مرکه" نام داشت مسجدی را به‌صورت مخفیانه ساختند. مسجد را در انتهای کوچه‌ای باریک در میان چند خانه ساختند تا کسی جز خودشان از وجود آن با خبر نباشد. در همان مسجد بود که نماز می‌خواندند و در ایام محرم برای سیدالشهداء عزاداری می‌کردند.
سال‌ها بعد پیرمردی از شیعیان "مرکه" به مسافری از ایران گفته بود که آنها از عشایر منطقه "مشکین‌شهر" و "بیله‌سوار" بوده‌اند و سال‌هاست که چشم امید دارند تا عده‌ای از ایران بیایند و آنها را به کشورشان برگردانند.
حجت‌الاسلام والمسلمین "لطفعلی سلیمانی" که از فعال‌ترین چهره‌های شیعی در آسیای مركزی است به‌عنوان مبلغ در كشورهای قزاقستان و قرقیزستان به ترویج مكتب اهل بیت علیهم السلام و مدیریت فعالیت‌های تبلیغی شیعیان مشغول است.
وي درباره چگونگي کشف شيعيان در منطقه "مرکه" قزاقستان، مي‌گويد: «ما فعالیت‌های خود را در آسیای مركزی از حدود 10 سال پیش آغاز كردیم. در آن زمان من به درخواست مسؤولان سفارت ایران در بیشكك به قرقیزستان رفته و سپس همراه آنها عازم شهر "مركه" كه در مرز بین قزاقستان و قرقیزستان قرار دارد شدیم. در آن زمان رفت و آمد بین این دو كشور بدون محدودیت صورت می‌گرفت و حتی ایرانی‌ها هم به‌ راحتی بین این دو كشور رفت‌ و آمد می‌كردند. علت رفتن ما به مركه این بود كه سفارت ایران در قرقیزستان اعلام كرده بود كه ما در آنجا شیعه كشف كرده‌ایم؛‌ با وجود اینكه تصور نمی‌شد كه در آنجا شیعه‌ای سكونت داشته باشد. كیفیت كشف شیعیان هم به این صورت بود كه شخصی در شهر مركه به سفارت ایران در "بیشكك" مراجعه كرده و زمان شروع محرم را پرسیده بود و هنگامی كه مسؤولان سفارت از علت این پرسش جویا شدند، آنها خود را شیعه معرفی كرده و گفتند كه هر سال در ماه محرم به عزاداری می‌پردازند و بدین‌سان كار ما در قرقیزستان و قزاقستان شروع شد. در آن زمان، مردم آن منطقه هویت مذهبی خودر ا تحت تأثیر فعالیت‌های نظام كمونیستی شوروی از دست داده بودند.»
تصوير
وي مي‌افزايد: «شیعیان با اینكه نسبت به مذهب خود تعصب داشتند و در مجالس اهل سنت شركت نمی‌كردند از این امر مستثنی نبودند. به همین دلیل كار ما در اوایل بسیار سخت بود. نظام كمونیستی شوروی سابق سخت‌گیری خاصی نسبت به علمای دینی و به ویژه علمای شیعه داشت و با آنها به شدت برخورد می‌كرد. به صورتی كه ما در بازدیدی كه از قبرستان یكی از مناطق شیعه نشین داشتیم متوجه شدیم كه بعضی از مدفونین آن قبرستان از علمای شیعه بوده‌اند و حتی تعدادی از آنها در نجف به تحصیل پرداخته بودند. ولی همه این‌ها پس از مرگ‌شان معلوم می‌شد، چون اگر نظام كمونیستی به عالم مذهبی‌ بودن كسی آگاهی می‌یافت او را به وضع فجیعی شكنجه كرده و به قتل می‌رساند. این مسأله و مسائل دیگری از این قبیل باعث شده بود كه شیعیان هویت مذهبی خود را از دست بدهند. تنها سیمی كه آنها را به تشیع و مكتب اهل بیت علیهم السلام وصل می‌كرد، ‌عشق به امام حسين و حضرت ابوالفضل العباس علیهما السلام بود. وقتی ما از علت شیعه‌بودن‌شان جویا می‌شدیم، از عشق آنها به امام حسین و حضرت ابوالفضل عليهما السلام باخبر می‌شدیم. اغلب آنها حتی نام پیامبر(ص) و سایر امامان علیهم السلام را نمی‌دانستند و افراد انگشت‌شماری قادر به خواندن نماز بودند. شدت این دوری از مذهب به صورتی بود كه روحانی آنها كه در بیشكك زندگی می‌كرد فقط قادر به خواندن سوره حمد، آن هم به صورت ناقص بود. همان مقدار كم را هم نه از روی خط عربی، بلكه از روی خط كریل كه خودشان نوشته بودند می‌خواند.»
اکنون حدود ده‌ هزار شیعه در این منطقه زندگی می‌کنند و همه آن‌ها مقلد امام خمینی(ره) هستند. در مسجد امام علی(ع) این شهر تصویر بزرگی از امام خمینی(ره) بر دیوار زده‌اند که اوایل پیروزی انقلاب یکی از اهالی مرکه که برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد آمده بود آن را تهیه کرده و برای مردم شهرش سوغات برده بودنها سالها بود که امام خمینی(ره) را می‌شناختند؛ از زمانی که نامه امام(ره) به گوباچف را شنیده بودند. یکی از شیعیان مرکه مي‌گويد: «ما از قدیم‏‌الایام و به پیروی از گذشتگان‌مان از آقا سید ابوالحسن اصفهانی تقلید می‏‌کردیم و به تقلید او باقی بودیم چرا که تنها او را می‏‌شناختیم و به او عشق می‏‌ورزیدیم تا اینکه در یکی از سال‌های خفقان، دوستی توضیح ‏المسائل امام خمینی(ع) را به این منطقه رساند. ما نشسته و رساله امام را مو به مو با رساله آیة‏الله اصفهانی تطبیق کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این دو از یک سرچشمه سیراب گشته‏‌اند و علم هر دوی آنها علم آل محمد(ص) است و احساس کردیم که در حال حاضر مرجع تقلید واقعی امام خمینی است و در جمع عمومی اعلام کردیم که ما مقلد آقا شده‌ایم.»
تصوير
مرکه اکنون سه مسجد دارد و اگر مسافری از ایران قدم به این شهر بگذارد فکر خواهد کرد که وارد یکی از شهرهای آذربایجان شده است. اینجا ایران کوچکی در دل قزاقستان است اما کوچکترین ارتباطی با ایران ندارد و حتی رادیوها هم در این منطقه نمی‌توانند شبکه‌های ایرانی را بگیرند.
روزهای محرم که می‌شود همه شهر سیاه‌پوش می‌شود و دسته‌های عزاداری به راه می‌افتد؛ گویا که مرکه اردبیل است و فریاد "یا حسین" در آسمان شهر طنین می‌اندازد.
در این منطقه هنوز هستند کسانی که شناسنامه‌های ایرانی‌شان را به‌سختی نگه داشته‌اند و نگذاشته اند روس‌ها از آن‌ها بگیرند تا شاید زمانی شناسنامه‌های‌شان را به گروه‌های ایرانی نشان بدهند و بگویند که ما ایرانی هستیم.
زمانی که برف، کوه‌های تیان‌شان را سفیدپوش می‌کند و گرمای خورشید بی‌فروغ می‌شود هنوز قلب شیعیان مرکه به امید برگشتن به ایران می‌تپد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

حرفهاي جالب يكي از شيوخ تصوف مصر درباره ايران و تشيع

پستتوسط najm134 » شنبه سپتامبر 14, 2013 8:49 am

به گزارش فارس، «شیخ محمد الشرنوبی» شیخ طریقت الشرنوبیه البرهامیه از طریقت ‌های صوفی مصر است که این روزها در پی جولان جریان ‌های سلفی پس از انقلاب مصر در این کشور مورد اتهام و تهدید قرار می ‌گیرند. او در گفت ‌و گو با پایگاه خبری «فیتو» درباره مسائل صوفیان مصر، آینده آنها، رابطه با ایران و تشیع و مسائلی از این دست سخن گفته است.

وی درباره اختلافات بین مشایخ طریقت‌ های صوفی در مصر، گفت: اختلافی بین مشایخ این ۷۰ فرقه نیست اگر هم باشد سلیقه ‌ای است که آن هم از قصور شیخ المشایخ صوفیان مصر برخاسته است که قدرت خود را به سیاست گره زد و به دنبال موروثی کردن این سمت بود و الان در دام اخوان و سلفی‌ ها افتاده است و به نام «بیت صوفیان» با صاحبان قدرت همراه شده است.

الشرنوبی با اشاره به طریقت‌ های صوفی گفت: ۵ قطب اصلی صوفی در مصر وجود دارد، الرفاعیه که از آن ۶ طریقت برهامیه خارج شده؛ قطب احمدیه که از آن ۱۸ طریقت خارج شده؛ الشاذلیه که از آن ۱۸ طریقت خارج شده و الخلوتیه که از آن نیز ۱۸ طریقت خارج شده است. وی با بیان شکل‌گیری برخی ائتلافات صوفی در این کشور آن را نتیجه انتخاب «شیخ القصبی» به عنوان شیخ المشایخ صوفیه توسط رژیم مبارک دانست و افزود: این ائتلافات به دنبال تفرقه بین صوفیان مصر بوده اما در نهایت این ائتلاف ‌ها عبارت از محبین اهل بیت(ع) و متصوفه در مصر هستند هرچند قواعد صوفی ‌گری با قصور شورای عالی طریقت‌ های صوفی به هم خورده است.

این شیخ صوفی در ادامه این گفت ‌و گو از ۵ بار سفرش به ایران خبر داد و گفت: سفر به ایران برای من از این لحاظ معتبر است که ایران حکومتی اسلامی در بالاترین شکل ممکن است و اسلام در میان آنها شعاری دنبال نمی ‌شود به گونه ای که برخی در مصر به دنبال آن هستند؛ به علاوه این که ما صوفیان چه شیعه و چه سنی محب اهل بیت(ع) هستیم و من در سفرم به زیارت شهرهایی چون قم، مشهد و تهران اقدام کردم.

الشرنوبی ادامه داد: ما صوفیان و اهل سنت به گفته علی جمعه مفتی سابق مصر با شیعیان در اصول و جوهر کار ۹۵ درصد اشتراک نظر داریم و اختلافات در حدود ۵ درصد است چراکه مذاهب اربعه [اهل سنت] نیز در نماز و حج و ارکان اسلام با یکدیگر اختلاف دارند و این اختلاف، رحمت است لذا اختلاف ما با ایران نیز همین است.

این شیخ صوفی با اشاره به اختلاف مصر با ایران، ‌افزود: این اختلاف از آنجا شروع شد که دولت مصر شاه سابق ایران را در مسجد الرفاعی دفن کرد و ایران نیز نام «خالد اسلامبولی» را بر یکی از خیابان ‌های خود نهاد و این یعنی اختلاف سیاسی و نه دینی. الشرنوبی همچنین درباره برخی شایعات در مورد تلاش شیعیان برای برپایی «عتبات مقدسه» در برخی از استان‌ های مصر پس از انقلاب این کشور گفت: این مسئله صحیح نیست و ما مراقد اهل بیت(ع) را در مصر داریم؛ راس الحسین(ع)، سیده زینب و دیگر اماکن و ما صوفیان این عتبات را به عشق اهل بیت(ع) قبول می ‌کنیم اما عتبات دیگری که در ایران و عراق هست در مصر نیست.

وی همچنین درباره فعالیت سیاسی صوفیان تاکید کرد: فعالیت سیاسی و شورش ‌هایی که امروز در مصر دیده می‌ شود عادت صوفیان نیست هر چند معتقدیم دولت مصر تفرقه افکنی را دنبال می ‌کند.الشرنوبی در عین حال از ورود برخی صوفیان و مشایخ صوفی به عرصه انتخابات حمایت کرد و در عین حال افزود: اکثر صوفیان دارای مطامع سیاسی نیستند و صوفی ‌گری و حکومت نقیض یکدیگر هستند چراکه سیاست نجاستی است که سیاستمدار به آن مبتلا شده و به عهد خود وفا نمی‌ کند اما صوفی صادق و به دور از این امور است و برای همین صوفی و سیاست با هم نخواهند بود.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

عزاداری شیعیان نیجریه در محرم 1435

پستتوسط najm134 » شنبه دسامبر 14, 2013 5:25 pm

امسال نیز همچون سال‏های گذشته مجالس عزاداری محرم توسط شیعیان نیجریه برقرار است. تصاویر زیر مربوط به عزاداری شیعیان شهر کانو در روز دوم محرم است.

تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
تصوير
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

جمعیت 100 میلیون نفری شیعیان در هند؛ بزرگ ترین تجمع شیعی

پستتوسط najm134 » جمعه ژانويه 10, 2014 9:19 am

همگان بر این عقیده اند که بیشترین تعداد شیعیان در ایران، عراق، بحرین و پاکستان زندگی می کنند، در حالی که در آخرین اطلاعات آماری رسمی، تعداد شیعیان در هندوستان 84 میلیون نفر اعلام شده است، اما اطلاعات غیررسمی گویای آن است که 100 میلیون شیعه در هندوستان زندگی می کنند که در تمام آن سرزمین پراکنده شده اند، البته جایگاه اجتماعی، اقتصادی علمی ویژه خود را دارند.
تصوير
بر عکس سایر ایالت های هندوستان ایالت « لکنهو» حدود 17 میلیون مسلمان شیعه دارد که سه میلیون تن از آن ها در مرکز آن تمرکز یافته اند. ساکنان این ایالت بر مذهب جعفری و از عاشقان اهل بیت (علیه السلام) هستند.

این ایالت که ده ها حوزه علمیه فعالیت می کنند، مرکز روحی و معنوی هندوستان به شمار می رود، به طوری که می توان آن را همچون قم در ایران یا نجف در عراق قلمداد کرد. علاوه بر آن در این ایالت 1000 عالم دینی و شیخ بزرگ و ده ها مرکز دینی، فرهنگی و ادبی وجود دارد.

شیعیان هندی آیین های زیادی دارند که اغلب آن ها در ماه محرم خود را بیش از هر زمان دیگری نشان می دهند. در تمام شب های محرم همگان در مساجد و حسینه ها جمع می شوند و سینه زنی و عزاداری می کنند، علاوه بر آن به تاسی از حضرت زینب (سلام الله علیها) روز دهم عاشورا بر روی گدازه های آتش راه می روند؛ زیرا بر این عقیده اند که روز دهم حضرت زینب بر گدازه های مانده از چادرهای سوخته خانواده اش راه رفت و پاهایش تاول زده و سیاه شد.

بر اساس گزارش پایگاه العقیده ایالت لکنهو در انتشار تشیع در سایر شهرهای هندوستان نقش بسزایی دارد. علمای زیادی از این ایالت به ایالت های دیگر سفر می کنند تا تشیع را در اقصی نقاط هند گسترش دهند.

لازم به ذکر است که در کشورهایی همچون جمهوری اسلامی ایران، عراق، افغانستان، پاکستان و بحرین بیشترین درصد جعیت را شیعیان تشکیل می دهند، اما بیشترین تعداد شیعیان را می توان در هندوستان یافت که بنا بر آمار غیررسمی حدود 100 میلیون شیعه در آن زندگی می کنند.

هندوستان با داشتن 180 میلیون مسلمان معادل 14 درصد از کل جمعیت دومین تجمع بزرگ مسلمانان بعد از اندونزی محسوب می شود. اسلام دومین دین در هند محسوب می شود.
تصوير
بعد از جداسازی هندوستان و پاکستان اغلب پزشکان و تحصیل کردگان هندی مسلمان به پاکستان مهاجرت کردند، به همین دلیل اغلب مسلمانانی که اکنون در هندوستان زندگی می کنند، روستایی محسوب می شوند.

هنوز هم اکثر مسلمانان زندگی خود را با استفاده از کشاورزی می گذارنند و با توجه به آن که بازار کار در ادارات عالی دولتی در برابر مسلمانان محدود است بنابراین گروه های زیادی از طبقه متوسط جامعه اسلامی هندی تحصیل و ورود به مدارس را رها کرده و سعی کردند بدون نیاز به آموزش وارد بازار کارهایی شوند که نیاز مبرمی به تحصیل نداشته باشد
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

ظلم‌هایی که به شیعیان می‌شود

پستتوسط pejuhesh232 » چهارشنبه دسامبر 03, 2014 7:04 am

ظلم‌هایی که به شیعیان می‌شود

به گزارش تسنیم، روزنامه ایندپنت در گزارشی به قلم پاتریک کوکبرون به وضعیت جنگ فرقه‌ای خاورمیانه و ظلم‌های که به شیعیان در اکثر کشورهای اسلامی به آنان وارد می‌شود پرداخته است. کوکبرون در یادداشت خود می‌نویسد:

پیروزی حزب‌الله در جنگ ۲۰۰۶ که منجر به افزایش محبوبیت این جنبش در جهان عرب شد
شبکه‌های ماهوره‌ای، یوتیوپ و فعالان توئیتری که با حمایت‌های ملی کشورهای نفت خیز شبه‌جزیره عرب تغذیه می‌شوند در مرکز جنگی قرار دارند که نفرت مذهبی در سرتاسر جهان اسلام را پخش می‌کنند. بویژه در جاهای که شیعیان به عنوان یک اقلیت آسیب‌پذیر حضور دارند از جمله در لیبی، تونس، مصر و مالزی. برای مثال در بنغازی که علنا به پایتخت شرق لیبی تبدیل شده،‌ اعضای یک گروه جهادیست فیلمی از اعدام یک پرفسور عراقی که به مذهب شیعه گرویده بود منتشر کرده‌اند.

بخش‌های از تاثیرات یوتیوپ به خاورمیانه محدود نمی‌شود. تابستان گذشته در لندن یک شیخ سلفی راهپیمایی را در اعتراض به تجار محلی شیعه برگزار کرد.

نفرت ناشی از پروپاگاندای رسانه‌ای همواره خونین‌ بوده و به صورت آشکار خواستار جنگ مذهبی است. یک تلویزیون ماهواره‌ای ضد شیعی با پخش برنامه‌ای، گروهی از روحانیان شیعی از کشورهای ایران، عراق و لبنان را به مثابه دستیاران شیطان معرفی کرد. در ادامه این برنامه تصویری از جنازه‌های با یونیفورم‌های نظامی که بر پشت یک خودروی باربری انباشته شده بود نشان داده شد که زیر آن نوشته شده بود؛" سرنوشت سربازان ارتش سوریه و شیعیان". عکس دیگری نیز برای ایجاد ارهاب منتشر شد از جمله تصویری از یک کاروان مسلح در یکی از جاده‌های یمن با این پیام برای شیعیان؛ قبایل سنی در راه هستند".

مخالفت با ایران و دولت جدید عراق باعث شد تا حاکمان سنی بر تهدید خطر تشیع تاکید کنند. فعالان شیعه به دو شبکه ماهواره‌ای که در سال ۲۰۰۹ با نام‌های "صفا تی وی" و "وصال تی وی" ایجاد شده‌اند، اشاره می‌کنند. فعالان این دو کانال را به داشتن تعصبات قوی ضد شیعی متهم می‌کنند. فعالان شیعی گفتند شیخ‌های سعودی مهارت بسیار زیادی در اشاعه دیدگاه‌های فرقه‌گرایانه خود از طریق ابزارهای تکنولوژیکی مدرن همانند یوتیوپ، فیس بوک، و توئیتر دارند و این تکنولوژی‌ها شنونده‌های گسترده‌ای برای آنان فراهم می‌آورد.

یک مثال از نظریه‌های فتنه جویانه‌ای که در یوتیوپ توسط یک واعظ منتشر می‌شود، مربوط است به نبیل الوادی، یک شیخ کویتی که بیش از سه میلیون چهار صد هزار نفر پیگیری کننده در تویتر دارد. متن سخنرانی‌های وی اختصاص دارد به آنچه که وی آن را بزگترین توطئه‌ای که جهان اسلام با آن مواجه است، عنوان کرده. از نظر وی این توطئه در قم طراحی و سپس توسط سیدها و رهبران در تهران با هدف حمله به امت مسلمان اجرا می‌شود و قصد بی‌احترامی به کعبه را دارند.

در مصر شیعیان با دو مليون جمعيت در اقلیت هستند اما یک شیخ سلفی حاضر نشده است تا در شبکه تلویزیونی با شیعیان حاضر شود تا درباره تفاوت های مذهبی بحث کند. وی گفت که ما باید انگشتان و زبان آنها را قطع کنیم من باید نسل شیعه را در مصر از بین ببرم. تهدید ناشی از عطش به خونریزی تاثیر زیادی بر شنوندگان خود می‌گذارد. یکی از موارد تاثیرات اینگونه تحریکات مذهبی مربوط به اتفاقی است که در روستای کوچکی در استان جیزه مصر این اتفاق افتاد. نزدیک به ۴۰ خانواده شیعی از قبل در این روستا زندگی می‌کردند اما اراذل و اوباش با هدایت شیخ‌های سلفی پنج خانه شیعیان را به آتش کشیدند و چهار نفر از شیعیان از جمله یک شخصیت مهم را بدون محاکمه به قتل رساندند.

فیلم‌های که از این کشتار که در روز روشن صورت گرفت منتشر شد، نشان می‌دهد که چگونه اقلیت‌های شیعی در اکثر کشورها هدف آزار قرار دارند.هزام برکات، شاهد و عکاس این حادثه به اهرام‌آنلاین گفت: برای سه هفته شیخ‌های سلفی در این روستا به شیعیان حمله می‌کردند و آنها را متهم به کافر بودند و گسترش فساد متهم می‌کردند. در این فیلم مردی که به نظر می‌رسد مرده است توسط اراذل و اوباش مورد ضرب شتم قرار می‌گیرد. در میان کشته شدگان حسن شحاته نیز وجود داشت، وی یکی از رهبران سرشناس شیعی بود که تحت زمامداری حسنی مبارک به اتهام توهین مذهبی دو سال را در زندان گذراند. نیروهای پلیس وقتی به این روستا رسیدند خیلی دیر شده بود و حتی پس از رسیدن مانند سایر افراد فقط نظارگره قتل شیعیان بودند و مانع هیچ کس نشدند.

نکته قابل توجه این است که پس از این قتل یک مهمان تلویزیونی به دروغ گفت شحاته به اتهام توهین به حضرت محمد کشته شد!!! و همچنین عده‌ای سلفی‌ها این کشتار را تقدیر کرده و گفتند این اقدام آغاز فرایند انهدام سه میلیون شیعه در مصر است. اخوانيهاي مصر هم عملا يا موافق يا ساكت بودند، اما خون به ناحق ريخته شيخ شحاته كريبان حكومت اخواني سلفي مصر را كرفت و انها را ساقط كرد.

با توجه به اینکه شیعیان ۲۰۰ تا 300 میلیون نفر از جمعیت یک و نيم میلیاردي مسلمانان در جهان را تشکیل می‌دهند. آنها معمولا اقلیت‌های کوچکی در تمامی کشورها به جز اذربايجان و ایران و عراق و بحرين و لبنان و شرق عربستان كه اكثريت هستند و همچنین تعداد آنها در تركيه پاکستان و افغانستان و هند نیز زیاد است.
سال گذشته در تونس یک راهپیمایی شیعیان به حمایت از فلسطینی‌ها مورد حمله سلفی‌ها قرار گرفت و شیعیان را متهم به دشمن خدا کردند. شاهدان تونسی به تاثیر تبلیغات شبکه‌های مذهبی سعودی و مصری اشاره کرده‌اند. این شبکه‌ها مملو از سلفی‌ها هستند

شبکه‌های اجتماعی، ماهوارهای تلویزیونی، فیس بوک و یوتیوپ که در ابتدا به عنوان ابزارهای مدرن برای ابراز آزادی بیان مورد تقدیر قرار می‌گرفتند وارد مرحله‌ای شده‌اند که نفرت و ترس را ایجاد می‌کنند.

هم اکنون که به صورت فزاینده‌ای جهادیست برای جنگ و مردن گرایش پیدا می‌کنند سعودی‌ها و حکومت‌های پادشاهی خلیج فارس همانطور که ۳۰ قبل در افغانستان انجام دادند، با کمک به انتشار این تنفر مذهبی بین سنی وشیعه یک هیولای فرانکشتاین فرقه‌ای از متعصبان مذهبی خارج از کنترل خود ایجاد می‌کنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

علويان كانادا: سيصدهزار نفر + 85 مركز ديني

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه دسامبر 04, 2014 7:14 am

علويان كانادا: سيصدهزار نفر + 85 مركز ديني

سیزدهمین اجلاس رهبران شیعه در کانادا برگزار شد

بیش از 300 هزار شیعه در این کشور زندگی می کنند و 85 مرکز اسلامی شیعی نیز در شهرهای مختلف کانادا وجود دارد.

Image

به گزارش شيعه آنلاين، اخبار رسيده از کشور کانادا حاکي از آن است که سیزدهمین اجلاس سالانه شیعیان اين کشور با حضور آیت الله سيد «رضا حسینی نسب»، از علماي شيعه مقيم کانادا و نيز رهبران جامعه شیعه در شهر تورنتو کانادا برگزار گردید.

گفتني است، 350 نفر از مسئولان و نمایندگان مراکز اسلامی شیعیان اثناعشری، شیعیان اسماعیلی، بهره، نمایندگان مراکز اسلامی اهل سنت و دیگر ادیان و مذاهب، در اين اجلاس با شکوه شرکت داشتند.

سه تن از نمایندگان پارلمان کانادا و شهردار "ریچموندهیل تورنتو" و نيز وزیر امور پژوهش های علمی "انتاریو" نیز با سخنرانی های کوتاه، از برگزاری این گردهمایی توسط مجمع اسلامی شیعیان کانادا تقدیر نمودند.

در پایان، نمایندگان و مسئولان مراکز اسلامی شیعه عراقی و افغانی و شیعیان بهره و اسماعیلی و دو تن از مسئولان مراکز اسلامی اهل سنت، تقدیرنامه و جوایز خود را به پاس خدمات داوطلبانه در مراکز و جوامع خویش، توسط آیت الله حسینی نسب دریافت کردند.

یاد آور می شود این اجلاس، به صورت سالانه در شهر تورنتو کانادا برگزار می گردد. بیش از 300 هزار شیعه در این کشور زندگی می کنند و 85 مرکز اسلامی شیعی نیز در شهرهای مختلف کانادا وجود دارد.

Image

Image

Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

بعدي

بازگشت به علویان جهان


Aelaa.Net