1 - رجال الغيب از خادمان ناحيه مقدسه هستند
2-
در معرفي رجال الغيب:رجال الغیب به دلیل این که مستقیما حقایق را شهود می کنند، بدون این که دچار اشتباه شوند، معانی و حقیقت صورت های معانی را ادراک می کنند. آنها صاحب کشف هستند و هر صاحب کشفی نیز از آنها استفاده می کند و رجال الغیب هستند که اخبار اصحاب کشف و مؤمنان خالص را در جهان منتشر می کنند و احوال آنها را به جماعتی که اهلیتش را دارند می شناسانند. به این دلیل آنها به منزله وزراء و مأمورین امام زمان (منه السلام) هستند که به رفع حوائج معنوی و الهی مردم قیام می کنند. اما نه به گونه ای که شناخته شوند و دیگران آنها را بشناسند.
3 - آنقدر اهميت دارند كه در دعاى عمل استفتاح (معروف به عمل ام داوود)
بعد نماز مخصوص در نیمه ماه رجب منقول از امام صادق علیه السّلام
بعد از صلوات بر محمد و آل محمّد صلّى اللّه علیه و اله، بر اوصیاء، سعداء، شهدا و ائمه هدى علیهم السّلام صلوات فرستاده
و چنین می فرماید:
«اللّهم صلّ على الأبدال و الأوتاد و السّیّاح و العبّاد و المخلصین و الزّهاد و اهل الجّد و الاجتهاد...»
«خدایا!بر ابدال و اوتاد و سیاحین و بندگان شایسته و مخلصین و زاهدان و اهل کوشش و اجتهاد درود فرست.»
كه با صلوات بر ايشان در ان عمل استفتاح نتيجه گرفتن آن عمل را از خداوند مي خواهيم
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الاَْبْدالِ وَالاَْوْتادِ وَالسُّيّاحِ وَالْعُبّادِ وَالُْمخْلِصينَ وَالزُّهّادِ وَاَهْلِ الجِدِّ وَالاِْجْتِهادِ، وَاخْصُصْ مُحَمَّدًا وَاَهْلَ بَيْتِهِ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَاَجْزَلِ كَراماتِكَ، وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّي تَحِيَّةً وَسَلامًا، وَزِدْهُ فَضْلًا وَشَرَفًا وَكَرَمًا، حَتّى تُبَلِّغَهُ اَعْلى دَرَجاتِ اَهْلِ الشَّرَفِ مِنَ النَّبِيّينَ وَالْمُرْسَلينَ وَالاَْفاضِلِ الْمُقَرَّبينَ4- در دعاى حضرت امام رضا (عليه السلام) كه براى امام زمان و نزديكان و كارگزارانش هست
و در كتاب اخر جمعه كامل امده است حضرت رضا مفصلا در دو صفحه آنها را توصيف كرده و به آنها دعا كرده اند
از اللهم وشركاؤوه في امره..... تا آخر دعا
و فقره ارغواني شرح فداکاری آنهاست در راه مسير حق كه اينها چطوري به اين مرتبه رسيدند
(جهت الگو و نیز کسانی که آرزو دارند از خادمان ناحیه مقدسه شوند)
وقتي مي خواهيد دعاى براى رجال الغيب راكه از رساله آخر جمعه نقل شده بخوانيد = چون در ادامه صلوات بر حضرت و فرزندانشان است فلذا مقدمتا اول اينطور دعا كنيد:
اللهم صل على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن القائم بأمر الله اللهم وصل على ولاة عهده والأئمة من بعده
اللهم وشركاؤه في امره...تا آخر دعاء
ترجمه:
بارخدایا و ( هم چنین یاران او) که در امر (قیام) او شریکند و یاری کنندگان او بر طاعتت هس_تند، (آن) کسانی که آنان را دژ (مس_تحکم) او و سلاح (برنده)اش و پناهگاه و (مایه) انس_ش گرداندی، (همان) کسانی که (به خاطر یاری او) از اهل و فرزندان (خود) بریدند،
و از وطن (و دیار خود) کنده شدند، و بسترهای (گرم) و نرم را ترک گفتند (و) داد و ستدهایشان را کنار گذاشتند، و به معیشت دنیویشان زیان رساندند، و بدون این که از شهرشان غایب گردند (دیگر) در محافل و انجمن هایشان دیده نشدند، و با اشخاص غریبه که آنان را در کار (قیام)شان کمک می کردند هم پیمان شده و با نزدیکانی که آنان را از قصد و همتشان باز می داشتند به مخالفت برخاستند، و پس از ( مدت ها) پشت کردن و جدایی در روزگارشان گرد هم آمدند، و پیوندهایی که آنان را با نعمت های زوال پذیر و زودگذر دنیا مربوط می ساخت را قطع کردند، خداوندا آنان را در حفظ و امان خویش و در سایه حمایتت قرار بده، و شر و گرفتاری هر فردی از خلقت که قصد دشمنی با آنان دارد را از آنان برطرف کن، و به واسطه دعا و نیایش به درگاهت، کفایت و یاریت و تقویت و تأیید و نصرتت را نسبت به آنان افزایش ده، آن چنان یاری که به وسیله اش آنان را بر طاعت و فرمان برداریت یاری نمایی.و به حق (و به پاس حرمت) آنان (اندیشه و نقشه) باطل هرکس که اراده خاموش کردن نور (هدایت) تو را دارد نابود گردان، و بر محمد و خاندان پاکش درود و رحمت فرست، و به واسطه وجود مبارکشان تمام آفاق و اکناف و بلاد و سرزمین ها را از قسط و عدل و رحمت و فضل (خویش) لبریز کن، وبر حسب (و به اندازه) بزرگواری و جود و بخششت و به همان گونه (و همان اندازه) که بر بندگان برپا کننده قسط و عدل احسان و تفضل می کنی (خدمت) آنان را سپاس گزاری (و قدردانی) کن، و (به اندازه ای) از ثواب و پاداش خویش برایشان ذخیره فرما که به واسطه آن درجات و مراتبشان را بالا ببری، (زیرا) مسلماً تو هر چه را بخواهی انجام می دهی و به هرچه اراده کنی حکم می فرمایی، (این دعاها را) استجابت فرما ای پروردگار (و صاحب اختیار) جهان ها و جهانیان.
هـ -
معرفي رجال الغيب از نظر محيي الدين عربي
برخی صفات آنها به شرح ذیل است:
۱. آنها اهل خشوع اند و آهسته سخن می گویند. زیرا در همه حالات تجلی رحمان بر آنها غلبه دارد «و خشعت الاصوات للرحمن فلا تسمع الا همسا؛ و صداها در مقابل خدای رحمان خاشع می گردد و جز صدایی آهسته نمی شنوی» (طه، ایه ۱۰۸)
۲. اینها از چشم مردمان پنهان هستند و تنها حق است که آنها را می شناسد. و حق شاهد آنهاست و در زمین و آسمان – از دید و شناخت دیگران – نهانند.
۳. آنها فقط خدای سبحان را می خوانند.
۴. مصداق آیه شریفه هستند: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما؛ و بندگان خدای رحمان کسانی اند که روی زمین به نرمی گام برمی دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند با ملایمت پاسخ می دهند» (فرقان، آیه ۶۳)
۵. روش آنها حیاء است، به حدی که از کسی که در هنگام سخن، صدایش بلند می شود و رگ گردنش از غضب باد می کند تعجب می کنند. دلیل این تعجب این است که حال جذبه چنان بر آنها غلبه دارد که تصور می کنند که این تجلی که موجب خشوع و حیاء می شود برای همگان حاصل است.
آنها وقتی می بینند که قرآن دستور صریح داده است که صدای خود را در نزد پیامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بالا نبرید: «یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون؛ ای مؤمنان، صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر مکنید و همچنان که گروهی از شما با گروهی دیگر بلند سخن می گویید، با او با صدای بلند سخن مگویید، مبادا بی آن که بدانید کرده هایتان تباه شود» (حجرات، آیه ۲)
وقتی چنین است که ما از بالا بردن صدای خود بر صدای پیامبر اکرم(ص) نهی شده ایم که این موجب تباهی کردار ما می شود، حال وقتی که معظم له پیامبر خدا و مبلغ دستورات الهی است پایین آوردن صدا در هنگام شنیدن قرآن و خواندن دعا از تأکید بیشتری برخوردار است و این مقام رجال الغیب است که عالم را در محضر خداوند دانند و همواره صدایشان آهسته است و رعایت ادب و خشوع را در محضر الهی می کنند. زیرا آنها به این آیه قرآن ایمان دارند که: «الم یعلم بان الله یری؛ مگر ندانسته که خدا می بیند» (علق، آیه ۱۴)
آن کس که می داند که همواره در منظر و مأوای الهی است جز حیاء و خشوع و سخن بر اساس آداب چه رفتاری دارد؟ و رجال الغیب در نهایت حیاء و خشوع و رعایت آداب و سخن گفتن بسنده هستند.
۶. رجال الغیب در مقابل رجال الظاهر قرار دارند.
رجال الظاهر، مردان الهی هستند که کمر به امر الهی بسته اند و در ظاهر و باطن به خدا دعوت می کنند. اما رجال الغیب نیز دو ظهور دارند.
الف) مردان الهی که در عالم ارواح سیر می کنند و فقط برای خداوند متعال ظاهرند و فقط خداوند متعال و امام کامل آنها را می شناسند آنها از دیدگان غالب مخلوقات پنهان هستند.
ب) مردان الهی که در عالم شهادت جولان می دهند و در عالم اعلی ظاهرند. پس در مجموع رجال غیب ظهور دارند. اما از عامه مردم پنهانند.
(توضیح:يكي از نحوه بنهان بودن برخي از رجال الغيب پنهان بودن در شخص ظاهري است
كه بسياري ممكن است او را بشناسند ولى به اين مراتب و حرفها نمى شناسند
لازمه رجال الغيب بودن ناگاه غايب بودن نيست)
۷. رجال الغیب به دلیل این که مستقیما حقایق را از قطب عالم حضرت صاحب الأمر شهود می کنند، بدون این که دچار اشتباه شوند، معانی و حقیقت صورت های معانی را ادراک می کنند. آنها صاحب کشف هستند و هر صاحب کشفی نیز از آنها استفاده می کند و رجال الغیب هستند که اخبار اصحاب کشف و مؤمنان خالص را در جهان منتشر می کنند و احوال آنها را به جماعتی که اهلیتش را دارند می شناسانند. به این دلیل آنها به منزله وزراء و مأمورین امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) هستند که به رفع حوائج معنوی و الهی مردم قیام می کنند.
اما نه به گونه ای که شناخته شوند و دیگران آنها را بشناسند]
از فتوحات المکیه، ابن عربی، ج ۲، ص ۱۲ – ۱۱ ؛ ج ۳، ص ۳۳۸ – ۳۲۱
بدانکه جمعی از بندگان خاص خدایند که از وسائط فیض به عالم هستند که به عالم ، فیض می رسانند و در السن و افواه ( زبانها و دهانها ) آنها را « رجال الغیب » می دانند و هر روز را از ماه عربی در اطراف سیر نمایند چون کسی شروع به شغلی یا عملی یا سفری نمایند رو به آنها ( به سمت جهت مربوطه) کرده بگوید:
سلام و استمداد از رجال الغيب: السّلام عليكم يا رجال الغيب! ويا ذوات الأرواح المقدّسة المنوّرة المطهّرة، اغيثونى بغوثة، وانظرونى بنظرة، واجيبونى بدعوة، يا رقباء! ويا نقباء! ويا نجباء! ويا ابدال! ويا اوتاد! ويا خدام القطب! ويا أصحاب الغوث! اغيثونى بحُرمة سيّد المرسلين وخاتم النبيّين وامام المتقين، عليه الصّلاة والسّلام والتحيّة والاكرام، والائمّة المعصومين صلوات اللّه وسلامه عليهم اجمعين .در ميان اهل ختومات معروف است كه رجال الغيب در هر روز ماه قمري در سمتي از كره زمين اجتماع دارند
ولذا براى استمداد از رجال الغيب به ان جهت سلام بر ايشان كرده و از ايشان استمداد مي كنند
در جهت: مابین مشرق و جنوب =روزهاى=> اول و نهم و هفدهم و بیست وپنجم
در جهت: مابین مغرب و جنوب =روزهاى=> دوم و دهم و هجدهم و بیست و ششم
در جهت: جنوب =روزهاى=> سوم و یازدهم و نوزدهم و بیست و هفتم
در جهت: مغرب =روزهاى=> چهارم و دوازدهم و بیستم و بیست و هشتم
در جهت: مابین غرب و شمال =روزهاى=> پنجم و سیزدهم و بیست ویکم وبیست ونهم
در جهت: مابین مشرق و شمال =روزهاى=> ششم و چهاردهم و بیست و دوم و سی ام
در جهت: مشرق =روزهاى=> هفتم و پانزدهم و و بیست و سوم
در جهت: شمال =روزهاى=> هشتم و شانزدهم و بیست وچهارم
ماه قمري
در تقاويم قديم نجومي هم جدولي با جهات هشتگانه به اسم رجال الغيب مي نوشتند
(فقره استمداد از رجال الغیب؛ رو به جهت مذکور خوانده شود)
مقام امام سجاد (علیه السلام) در مسجد سهله: محل اجتماع رجال الغيب
[/b]در برخی از تشرفات نقل شده که این مکان محل عبادت و اجتماع رجال الغیب (اولیاء الله پنهان) است
============
6- توضیح در مورد اولیا و کرامات و طبقات خادمان ناحیه مقدسه:
در مطالعه كتب احوال اهل معرفت و ولايت به سه دسته مطلب بر مي خوريم
يكي: بيوگرافي عمومي ايشان
دوم: احوالاتي كه شرح تلاشها و استقامتها و نگرشهاي ايشان است كه آموزندگي عمومي داشته و مي تواند مشوق و راهنماي رهروان مسير حق باشد
سوم: آيات الهي كه بوسيله ايشان ظاهر شده و كرامت و تكريم الهي براى ايشان است
مهمترين مطالب قسم دوم است و عمده توجه رهروان بايد به آنها معطوف شده و بر آنها متمركز شود
كه اينها نيز دو قسم است
يكي حالتها و نگرشهاى عمومي كه براى همه مفيد و قابل عمل و تبعيت است
ديگري حالتها و نگرشهاي خاص كه بايد با اشراف لازم مورد پذيرش و تبعيت قرار گيرد
چه اينكه عليرغم موفقيتهاى فروان اولياي صغار؛ اما چونكه معصوم و اكمل بشر نيستند
فلذا ممكن است در مواردي به سطح خودشان نارسايي داشته باشند
پس همه موارد قابل پيگيري نيست و آن مشرف رهرو است كه راهنمايي مي كند كه كدام موارد مناسب هر شخص است
اما دسته سوم كه بايد درباره مطالعه آنها دقت شود:به اين نكات؛
كه در درسهاى سطح ششم تبيين شده است
1- اين كرامات را كرامت خداوند بدانند كه بدست آن شخص ظاهر شده است و بر آن جهت ظهور آيت الهي آنرا متمركز شوند نه وسيله بروز كرامت
همچنانكه بزرگترين سوره قرآن بقره است كه مربوط به واقعه گاو بني اسرائيل است كه با دم لاشه مرده آن؛ جوان كشته شده زنده گرديد به اذن الهي
و اين تذكر است كه خداوند از هرجا بخواهد ايت و اعجاز خود را ظاهر مي كند چه سنك كعبه باشد يا آتش كوه طور يا دم گاو مرده
و اگر كسي خواست مدعي بشود با دم گاو مرده همقدر شده است نه بيشتر
ولذا خود اولياء الهي مدعي نيستند و آنرا چيز نمي بينند
2- هدف از اظهار اين آيات الهي توسط خداوند؛ توجه خلق به خداوند است
نه مشغول شدن به مخلوق؛
هرچند حرمت و احترام او لازم است
3- اين آيات الهي براى زمان يا مكان يا شخصي كه بر دست او ظاهر شده؛
كرامت و تكريمي از جانب خداوند محسوب مي شود
4- همه كمالات منحصر در اشخاصي كه كرامات بر دست آنها ظاهر شده نيست
چه اينكه تمام تشكيلات كارگزاران ناحيه مقدسه در هر زمان هستند و حضور داشته و فعالند
و امور عالم بر دستشان اجرا مي شود
اما اينها غالبشان مستور و پنهان هستند و كسي آنها را نمي شناسد يا به اين عناوين نمي شناسد
و عدد ايشان در هر زمان (برخلاف تصور شايع) معدود نبوده بلكه بسيار است
و ايشان چند طبقه اند
طبقه اول: كارگزاران خاص = 313 نفر
كه خود ايشان نيز چند مرتبه اند
مرتبه 300 نفر رجال الغيب كه (از طرف مولا منه السلام) كارگزاران ماموريتهاى مختلف هستند
مرتبه بالاتر 7 نفر معروف به ابدال سبعه كه (از طرف مولا منه السلام) متصدي امور هفت اقليم زمين هستند
مرتبه بالاتر 4 نفر معروف به اوتاد اربعه كه (از طرف مولا منه السلام) متولي جهات اربعه عالم هستند
مرتبه بالاتر 2 نفر كه (از طرف مولا منه السلام) ناظر به بُعد نزديك و بُعد دور جهان هستي مي باشند
طبقه دوم: كارگزاران عام = ده هزار نفر
طبقه سوم: كارگزاران هر نقطه = جناب محيي الدين عربي نقل كرده است در هر شهر و هر موضع مسكوني زمين (چه اهلش مؤمن بوده جه كافر)
يكنفر بطور پنهان در آن حضور دارد كه خداوند بوسيله او رحمت و نعمت خود را به اهل آنجا مي رساند و به او زنده اند و هر گاه برود از ميانشان همه هلاك مي شوند
مگر مواضع خاصه شياطين كه خالي از رحمت الهي است و بقاء اهلش از روي انظار (انظرني الى يوم الوقت المعلوم) است
5- با اين نگاه اجمالي
مي توان حدس زد كه چقدر خداوند مظهر آيات الهي دارد
و غالب ايشان مستورند و كسي به آن عناوين ايشان را نمي شناسد مگر بعضي و آن بعد وفاتشان
و هركه حقيقتا جزو اهل كرامت باشد؛ با ظاهر شدن امر او يا مهلت عمرش سر مي آيد، يا آن توفيقات در او كاسته و يا مفقود مي شود، و يا او را از توفيقات بيشتر محروم مي كند
فلذا كسي (به فرض كه واقعا شناخته باشد) با اظهار بي وقت، به آنها لطمه مي زند
6- و براي اينكه سطح طبقات بالاتر را كمي حدس بزنيد
نمونه اى مي گويم
كه مثل مرحوم نخودكي و مرحوم مجتهدي با همه توفيقات عظيمه (كه كتابهاى منتشره مقدار ناچيزي از آنست) اما با اين حال از طبقه سوم بوده اند
تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل (درباره طبقه دوم و سوم)
فلذا مراتب عظمت الهي بسيار فراتر از آنچه تصور مي شود مي باشد
و ميدان توفيقات الهي بسيار بسيار وسيعتر از حد تصور عوام بلكه خواص مي باشد
7- و هر كه ناشناخته تر بماند و باشد رِندتر است و اين همان رندي است كه اهل معرفت در اشعارشان اشاره كرده اند
كه بسيار باشد كه نه تنها عامه ناس آنها را معمولي و از امور ساده عاجز مي دانند و خاطره دارند
بلكه حتى نزديكانشان آنهارا چنيين مي شناسند و امرشان بر آنها هم مكتوم است
في الأرض مجهولون و في السماء معروفون
8- و اينها تازه شمه اى از احوال بندگان درگاه حضرت ولايت كبرى منه السلام است
و مرتبت حضرتش فوق تصور است
و آنچه در مثل كتابهاي معتبر (مدينة المعاجز - اثبات الهداة - تفسير امام عسكري - الهداية الكبرى - مشارق الأنوار - صحيفة الأبرار وووو) بيان شده است
با همه عظمت اطراف و ابعادش
اما ذره بيمقداري است از خورشيد نورانيت آنها
و آنچه در احاديث از وقايع شرح شده غالبا آيات الهي است كه به لحاظ وجود منكري و يا مترددي براى رفع انكار و ترديدش ظاهر شده است
و كو تا برسد به آن ايات الهي كه به لحاظ اهل معرفت و كملين ظاهر شده است
9- و همه اينها جلوه اى از جلوات عظمت الهي است
و هيچگاه نبايد اين مجالي عظيمه (حضرات عليهم السلام) در عرض يا اينكه محدوده حقتعالى تصور شوند
كه فوق درك و تصور است
10- بنابراين
عليرغم اينكه اين كتابها مشحون است با شرح كرامات و موجب توجه مطالعه كننده مي شود
اما اهل معرفت به اين وقايع مشغول نبايد بشوند
جه برسد به اينكه تصور اشتباه كنند كه {رسيدن به كرامات، كمال است}
و بخواهد نفسشان به طمع اين امور بيافتد
و از حظوظ مادي بسوي حظوظ نفساني غير مادي برود
چون آن ولي الهي بعد فناي نفس خودبخود مورد عنايت واقع شده بي آنكه دنبال كند ولو كرامات از او ظاهر شده
اما اين شخص به شوق كرامات و مورد توجه بودنش و اعجاب نفس به داشتن كرامات؛ به فكر افتاده صاحب كرامت شود
خداوند توفيقات همه ما را مستمر فرموده و از توقف و انكار و تقصير و قصور و كمي همت و غفلت مصون بدارد
دقت شود:
آنجه در بيان مطالب قبلي آمد بطور مثال كه مرحوم نخودكي و مجتهدي از طبقه سوم و دوم هستند وهن شخصيت آنها نيست
جه اينكه شخصيت آنها فراتر از محتويات كتابهاى منتشره در احوالات ايشان است و آنها كه درست شناخته بودند آنها را احوالاتي از ايشان سراغ دارند كه در آن كتابها ذكر نشده و جندين برابر بزركترين كرامات و حالات منتشره است
و كمت مثال به ايشان توجه دادن عقول متحمله به وسعت مراتب كمال است
كه فكر نكند اكر شخصي توانست ناكهان ظاهر يا غايب شود يا مرده زنده كند بس اين امام زمان است و يا اين مرابت را مخصوص انبياء الوالعزم بداند
اين از غربت آنهاست كه اين كرامات تبديل به مشخصات مرتبه آنها شده است
و صرفا به اين مثالها اشاره شد براى توجه به عظمت مراتب ناشناخته
نه اينكه مراتب عاليه ايشان ناججيز بنداشته شود
هرجند از مشخصات عقول ضعيفه و محدود؛ قفل كردن روي اشخاص به عنوان بالاترين است
بس اكر بناشد كسي بالاترين نباشد و مربته بالاتري تصور شود بس ديكر او مهم نيست يا جيزي نيست يا معمولي است
و نكاهش عوض مي شود
براى همين است كه در تدبير نفوس به همين اكتفا مي شود كه
هر مطلبي را براى هر كسي نگويند و با نگفتن و كتمان هم ذهن او را از تحير و هم عقل او را از اشتباه و تقصير معروفت و رعايت حرمت حفظ مي كنند
اعاذنا الله جميعا من التقصير و الجهل و الإنكار و الجحود
سؤال:
یک سؤال هم در مورد مطلب عالیه ای فوق هست:
در طبقه کارگزاران خاص؛ 2 نفر (از طرف مولا منه السلام) ناظر به بُعد نزديك و بُعد دور جهان هستي مي باشند؛ (بُعد نزديك و بُعد دور جهان هستي) اشاره به چیست؟
جواب:
با كمي تامل سؤال مزبور نيز پاسخش واضح است
ارتباط طبقات به تقسيم بندي جغرافيايي:
1- تقسيم بندي بسيار جزئي: نقاط معموره كره زمين
2- تقسيم بندي جزئي: اقاليم سبعه جغرافيايي (كه در كتب جغرافياي قديم مناطقش معين است)
3- تقسيم بندي كلي: سمت هاى چهارگانه جنوب شرق غرب شمال كره زمين
4- تقسيم بندي بسيار كلي: مربوط به ابعاد فرو زميني و فرا زميني هستي كه شامل همه مراتب فروماده مثل دره و اتم و ووو شده همچنين شامل همه كهكشانها و عوالم نزديك و دور هستي مي گردد، تمام اينها در دو كلمه و دو عنوان ادنى (نزديك) و اقصى (دور) خلاصه شده و حاوي اجمالى ترين و وسيع ترين تقسيم بندي هستي مي باشد
اين توضيح براى فهم مطلب كافي است
اگر باز هم واضح نشد لازم نيست پيگيري كنيد
چون فهميدن اين مطالب براى همه الزامي نيست
و به اصطلاح: فهم واجب كفايي است!!