توسط مراقبت » سه شنبه فبريه 16, 2010 11:12 pm
سؤال:
بعضي از افراد با استدلال به بعضى از مسائل رسائل عمليه و يا احاديث شريفه و آيات قرآنيه به اسم دين واسلام وقرآن و معصومين (عليهم السلام) ادعا مي كنند كه: در زندگي مشترك زن و مرد؛ زن هيچ اختيارى نداشته، و تنها به عهده شوهر همين مقدار است كه اورا گرسنه و برهنه نگذاشته و چهار ماه يكبار با او آميزش داشته باشد، و به بهانه پرداخت هزينه ماهانه؛ ساير زحمتها و تلاشهاى لازم براى اداره زندگي را (از انجام امور مختلف داخل خانه و اداره آن، همراه با تربيت ونگهدارى فرزندان وپي حويي مسايل آموزشي و رفتارى ايشان در داخل و خارج خانه) به گردن زن انداخته، و او را فاقد هر گونه توقعى رواني احساسي عاطفي و يا مالى و.. دانسته، و خلاصه همچون اسيرى در دست شوهر مي دانند، و براى شوهر؛ آزادي هر گونه بي مسؤوليتى و تحميل زحمات زندگي بر زن، و ممنوع كردن همسر از هر چه خواهد ولو معقول باشد؛ به عنوان اينكه اختيار و اجازه او با وى است را قايل هستند؟ آيا واقعا نظر اسلام و قرآن و معصومين (عليهم السلام) چنين است؟ لطفا با توجه به بسيار مورد نياز بودن موضوع؛ بطور مشروح راهنمايي بفرماييد.
جواب:
1- مسايل شرعيه مذكوره و احاديث شريفه و آيات قرآنيه مورد استناد؛ همه محكم و در جاى خويش مسلّم است، ولي اگر كسي از روى جهل يا براى سودجويي در جهت مطامع و اغراض شخصيه؛ اقدام به چينش آيات و احاديث و احكام و طرح آن در غير موضعش بكند، اين اقدام نابجاى وى ؛ وهن و اشكالى را در آن احكام و مباني و اصول؛ وارد نكرده، و صرفا خود اين شخص را رسوا مي نمايد.
2- از جمله امورى كه مورد اتفاق جميع علماى مذهب حق؛ بلكه همه مسلمين و عقلاى عالم است اينكه: ازدواج قراردادى است كه: با اختيار طرفين؛ و در دايره شرايط و لوازم آن منعقد؛ و طرفين بدان بايد ملتزم باشند، و در صورت تغيير شرايط و با رعايت قوانين مربوطه مي توانند آنرا فسخ نمايند، و هيچ اكراهى نه در ابتدا و نه در ادامه نبوده، و صرفا با تراضي و تصالح طرفين مي باشد، چه اينكه هر طرف مي تواند بعضي از حقوق را به يكديگر واگذار؛ و يا اختيارى را در امر خود به ديگرى بدهد.
3- عنوان برهنه و گرسنه نماندن و مصاحبت زوجيت مثلى از ضروريات حتميه زندگى فردى و خانوادگى بوده؛ ولى محدود بدان نيست، و تأمين اين سطح نيازها به عهده مرد است، بله اگر مردى تلاش متعارف متناسب با زندگي معنوى و مادى پاك و حلال را مي نمايد، ولى حاصل عمل او؛ بيش از برهنه و گرسنه نماندن و تأمين ساير نيازهاى ضروريه حتميه خانواده اش نشود؛ در اين صورت آن مرد در اين باب به وظيفه اش عمل كرده؛ و مورد مواخذه شرعى نيست، ولى اين به معناى رخصت مرد در تنبلى و بي مسؤوليتى نبوده؛ حتى اگر در حدّ ضرورت خانواده اش تأمين باشند. البته در صورت اشتغال مرد به وظيفه هايي مبتنى بر فداكارى و ايثار؛ مانند جهاد يا دفاع در راه خدا؛ بحدّى كه اضطرارا و خود بخود مانع فراغت شخص به امور زندگى روزمره همانند ديگران مي گردد، و بالتبع بخشى از مسؤوليتهاى او را همسر همراه و مجاهد و فداكار او به عهده گرفته؛ و در نتيجه شريك در پاداش الهى و سهيم در انجام آن مأموريت خدايي مي شود، در اين صورت امر الهى و وظيفه خدمت به عموم مؤمنين بر مصالح شخصيه ترجيح داشته، و موجب محدود شدن وظيفه مرد به ضروريات زندگى و حقوق خانواده مي گردد، و همسر او است كه داوطلبانه و در حدّ توان جاى او را پر نموده؛ و فضاى داخل خانه را مناسب با امرى الهى و قربي بطور داوطلبانه حفظ مي نمايد، و از اينجاست كه به سبب وظيفه مستمر تبليغ و دفاع و جهاد راه خدا؛ حضور مردان صدر اسلام را در مسؤوليتهاى داخل خانه و بيش از ضروريات؛ گاهى كمرنگ مي يابيم، آنچنانكه حتى گاهى لازم مي گرديد كه زنان نيز خانه و كاشانه را نيز رها كرده؛ و همراه مردان براى دفاع از اسلام و يا جهاد در راه خدا تلاش كنند، ولى اين يك امر اضطرارى؛ محدود به شرايط و وظايف خاص خودش بوده، و نبايد آنرا ناآگاهانه يا منحرفانه؛ به معناى بي مسؤوليتى مردان يا دستاويز بركنار بودنشان از اين گونه امور؛ در فرهنگ و تعاليم اسلامي تعبير و تفسير كرد.
4- از آنجا كه جهل موجب افراط يا تفريط بوده، متأسفانه عوام؛ بعضا لاقيد و بي مسؤوليت، و بعضا بسيار سختگير شده و ازدواج را همراه با الزامات و تقييدات بيجا؛ و خصوصا تعهدات مالى بي اساس مقرون كرده اند، مانند: شروط يكطرفه متداوله در عقدنامه هاى اخير ايران، و يا تفسير منحرفانه تساوى حقوق يا آزادى زن يا اختيار مرد در جوامع توسعه يافته مسلمان، و يا پيدايش حركتهاى فمينيستى و زن پرستى در محيطهاى غربي و غربزده، و يا به بهانه يا عنوان دفاع از زن؛ توقعات بيجا و بي حساب را متوجه مرد كردن؛ و در نتيجه موجب فرار مرد از ازدواج و تشكيل خانواده و قبول مسؤوليت شده اند؛ و از طرفى سبب بي شوهر ماندن بسيارى از زنان؛ و در نتيجه تن دادنشان به هر طالب ازدواج؛ و انجام آن در هر شرايطى ولو غير شرعى يا غير انسانى، و يا به دستاويز لزوم رضايت شوهر از زن، باب سودجويي و زورگويي و تحميل اغراض شخصيه را براى مرد باز كردن؛ و در مقابل زمينه هاى رشد علمى و معنوى و آسايش خانوادگي و انس و محبت و خدمت و احسان در محيط خانواده را از زنان بازداشتن، و…، اين موارد و نظاير آن؛ همه و همه از پي آمدهاى جهل و بي عدالتى و خودكامگي است، ازين روست كه هر چند التزام به انصاف و عدالت در هر كارى لازم بوده؛ ولى در ارتباط بين زوجين بدان نياز بسيارى است.
5- هر چند لزوم تحصيل رضايت شوهر و اطاعت از او محدود به حق واجب اوست؛ و نبايد مردها از آن در اغراض شخصيه (غير واجب بر زن) سوء استفاده كنند، ولى زنان هم در خواسته هاى مشروع و عاقلانه و منصفانه شوهر كه به مصلحت زندگي شان است (ولو در غير موارد واجب باشد)، نبايد با استناد به آن مخالفت كرده؛ و از مصالح خودشان اعراض كنند، و مولى (عليه السلام) فرموده: هر بار كه زن كوچكترين كار خيرى در زندگي شوهرش انجام دهد؛ خداوند به او نظر فرمايد.
6- همچنانكه زنان بايد توجه داشته باشند كه از راه اطاعت شوهر در آن موارد و تحصيل رضايت او مورد عنايت حق گرديده و بركات بسيارى را بهره مند مي گردند؛ و تلاش ايشان در اين راستا همچون جهاد در راه خدا شمرده شده و به پاداش آن بشارت داده شده اند؛ همينطور مردها هم بايد با بذل محبت و احسان و بكارگيرى روى خوش و سخن نرم و اخلاق نيكو؛ براى تحصيل موافقت و همراهى زنانشان با ايشان؛ در اين موارد اقدام كنند، و بدانند كه با تواضع و كوچكي در برابر خانواده، و خدمت و احسان به ايشان؛ دربهاى بزرگ لطف و رحمت الهى را بسوى خود مي گشايند، و بالعكس تندخويي مرد با خانواده اش؛ جز تاريكى و پليدى در زندگى ؛ و فشار سهمگين قبر پس از مرگ براى شخص او نتيجه اى ندارد، ولو از جهات ديگر صاحب مقامات بسيارى باشد. و آن زنى كه بر بد رفتارى شوهرش صبر كند؛ خداوند به آن زن همانند پاداش جناب آسيه همسر فرعون را عطا فرمايد. و پوشيده نماند كه: اگر تكبر و تند خويي و بد زبانى مرد با خانواده اش نارواست، اتفاق اين امور از زنان (كه بايد مظهر لطافت و نرمي و گرمي در خانواده باشند) ناشايسته تر است، همچنانكه تجربه شده است كه با رعايت اين جهات توسط ايشان؛ اختلافات بسيارى فورا حلّ گرديده است.
7- در مواردى كه طرفين يقين دارند؛ به آگاهى خودشان به جميع حقوق شرعيه آنها، و نيز پايبنديشان به اصول شرعي و عقلي و انساني و التزام به انصاف و عدالت، چه بسا نيازى به تصريح به تفصيل روابط و ضوابط و مسؤوليتها نداشته، و صِرف عنوان "عقد بر كتاب خدا و سنت معصومين (عليهم السلام) " كافي باشد، أما در غير آن موارد؛ و خصوصا با شيوع جهالت به حقوق و احكام شرعي و عقلي و انساني، و رواج بي قيدى و تعدى و بي انصافي، حتما لازم است كه تفصيل روابط و حقوق و وظايف و نحوه تعامل و مسؤوليتهاى طرفين را معين نموده و بر آن توافق كنند، چنانكه براى قسم اوّل نيز ترجيح دارد كه بخاطر تذكر و حفظ از فراموشي اين تفاصيل معين شده و توافقشان بر آن ثبت گردد.
در خاتمه اين وصيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) به مردان در باره زن و فرزند، را ياد آور مي شوم؛ حضرتش فرموده اند: خيركم خيركم لأهله، بهترين شما آن كسي است كه براى زن و فرزندش بهترين شما باشد. خداوند همه ما را معتقد به مولا سالارى و ملتزم به بندگي مولا، و تسليم حق؛ و متواضع نزد خانواده، و نيز اهل خدمت و احسان قرار دهد، كه سعادت و خوشي ظاهرى و باطنى جاودانه در زندگى ؛ با اين سه وصف به بركت و فضل مولا فراهم مي گردد. [شمارة ثبت: (535) منبع: المسائل الرازية]