صفحه 5 از 8

سید محمد رضوی کشمیری و سیدعبدالکریم محمودی کفاش

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:36 pm
توسط pejuhesh232
آیت الله سید محمد رضوی کشمیری
از اولیای الهی و اخیار معروف به سیدالاوتاد (1312- 1392 ه. ق )؛
مدفون در صحن بین ایوان طلا و باب سوق گبیر (باب الساعة) = این باب به سمت خراسان است و به آن باب الرضا می گویند

پسر آیت الله سید مرتضی کشمیری بودند.
در دوره تحصیل همدرس مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خوئی بودند
از اصحاب استجاره (کتاب اصجاب استجاره صفحه 188)

به دعوت هند و پاکستان برای تبلیغ به آنجا می روند و همانجا فوت می کنند
بنا به وصیتشان اینجا دفن می شوند

السيّد محمّد الكشميري
1312 ـ 1392
السيّد محمّد بن مرتضى بن مهدي بن محمّد الرضوي الكشميري
عالم واعظ شاعر
ولد في النجف 27 ذي الحجة سنة 1312 ونشأ بها على والده العالم الأخلاقي. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية على الشيخ عبدالحسين شرع الإسلام ، والسطوح الفقهية والاُصولية على خاله السيّد محمّد رضا الشاه عبدالعظيمي ولازمه.
كان على جانب عظيم من الزهد والتقوى ، شاعراً مكثراً له أراجيز طويلة في العقائد والأخلاق ، سافر إلى الهند وباكستان عدة مرات للوعظ والإرشاد يقضي هناك السنين الطوال.
مؤلفاته : (1) حصى النجف ـ شعر عربي ـ خ. (2) خطرات الجنان في سفر ـ خراسان ـ ط ـ. (3) ريگستان نجف ـ شعر فارسي ـ ط. (4) المعارف المرتضوية
في حياة والده ـ خ ـ. (5) الناصح واللائم منتخب من الصادح والباغم ـ خ ـ وغيرها.
توفي في كراچي ـ باكستان ـ 4 ذي الحجة سنة 1392 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف بين إيوان الذهب وباب السوق الكبير.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

====================

سیدعبدالکریم محمودی بروجردی طهرانی (سید کریم کفاش)
صاحب تشرفات عدیده و کسی که حضرت هر هفته به مغازه او در بازار طهران می آمده اند
و بعضا در خدمت حضرت به مشاهد مشرفه می رفته است
اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

شرح واقعه:
1- آن مرحوم بخاطر شغل كفاشى (كفشدوزى و تعمير كفش) به سيد كريم كفاش و پينه دوز هم ياد مى شد

2- در مشاهد آثار مهدوى (منه السلام) 1- صحن عبدالعظيم و 2- مرقد سيدعلى مفسر در قبرستان امامزاده عبدالله شهررى از ايشان باد شد، اما شرحى از احوال آن مرحوم ارائه نشد، و از آنجا كه بناست ان شاء الله دو مشهد اثر مهدوى (منه السلام) ديگر مربوط به ايشان (3- مغازه كفاشى 4- مرقد مرحوم لاهيجى در مقبره شيخان قبرستان چهارده معصوم عليهم السلام تهران) نيز معرفى شود،
در اينجا به شرح مختصرى از احوالات آن مرحوم مى پردازيم
تا با معرفت مناسب از آن مرحوم ياد شده،
و از آنها درسهايى عملى براى مؤمنان گرفته شود:

3- تاريخ زمان حيات مرحوم سيدكريم (تولد 1262 ش - وفات 1316 ش) و مجموع عمر شريف ايشان 54 سال بوده است
يعني حدود 87 سال قبل فوت شده است.

4- آقا سید عبدالکریم محمودى با وجود آن مقامات ولایی و توحیدی، (و برخلاف شهرت رسانه اى تدريجى اخير و امروزى)
در زمان حياتش تا حدودی گمنام بود و در آن زمان فقط خواص و علمای اهل معنای تهران از حالات و مقاماتش باخبر بودند.

5- مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد شريف رازى (كسى كه وقايع مربوط به آيت الله مستنبط در نجف و نيز تشرفات در عبدالعظيم و...زيارت حضرت از مرقد مرحوم سيدعلى مفسر و سيدعبدالكريم لاهيجى و... از او نقل شد )

در کتاب گنجینه دانشمندان به پنج نفر از این بزرگان و علمایی که از مقامات و حالات آقا سیدکریم باخبر بوده و به او اعتقاد داشته اند اشاره کرده است؛
بزرگانی که هر یک از آنان در تقوا و زهد و معرفت، زبانزد و معروف و مشهورند.
این بزرگان عبارتند از مرحومان آيات: حاج آقا یحیی سجادی؛ آقا شیخ مرتضی زاهد؛ حاج سیدعلی آقای مفسر تهرانی؛ آقا شیخ محمد حسین زاهد، حاج شیخ محمود یاسری.

6- بسیاری از حکایات و تشرفات آقا سیدعبدالکریم بعد از وفاتش توسط مرحوم شیخ مرتضی زاهد فاش می شود.
آقای مصلحی که سالها در جلسات آقا شیخ مرتضی حاضر می شده و حتى از نزدیک با آقا سید عبدالکریم پینه دوز هم آشنایی داشته است می گفت:
در زمان حیات آقا سید عبدالکریم؛
با آنکه من با او آشنایی و سلام و علیک داشتم
ولی از مقاماتش هیچ اطلاعی نداشتم.
فقط می دانستم او سیدی بسیار پرهیزکار و باتقوا و از دوستان و رفقای خاص و ویژه آقا شیخ مرتضی زاهد است،
تا اینکه او از دنیا رفت
و بعد، تازه ما فهمیدیم او چه گوهری بوده ‌است و چه درجاتی داشته است!

قابليتها و التزامات و مجاهدات و امتيازات
مرحوم سيدعبدالكريم
براى نايل شدن به توفيق ارتباط مستمر باناحيه مقدسه:

7- آقا سید عبد الکریم
مومنی بسیار ساده و بی آلایش بود؛
اما به اندازه همه ظرفیتش، خودش را به خدای سبحان تسلیم کرده بود؛
وظیفه اش را شناخته بود
و بی هیچ کم و کاستی به وظایفش عمل می کرد او یاد گرفته بود که باید در هر شرایطی با خدا یکرنگ و یکدل باشد
و لحظه به لحظه مراقب بود تا بر طبق معارف و آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در هر شرایطی
آن گونه باشد که خدا می خواهد.

وى علاوه بر
نورانيت سيادت
و اعتقاد صحيح (به آئين حق: مذهب اهل بيت عليهم السلام)،
همجنين التزام عملى جدى در امور مختلف احكام دينى
و حتى مواظبت بر مستحبات به مانند فرائض (مانند انجام فرائض در اول وقت يا انجام نوافل يا,,,) داشت

8- در اشتغال به كسب معيشت از راه حلال (ولوبا زحمت) و اداره امور زندگى با قناعت و صبر بر كمبودهاى مادى و محدوديتها، و سعى در مصرف طيبات ولو ساده و مختصر؛ اهتمام داشت.

9- مثلا همين شغل كفشدوزى او را اگر توجه كنيم مى بينيم.
امروز اگر در آمدى در اين رشته باشد
مال شركتها و كارخانجات توليدى عظيم است
آن هم بخاطر صنعتي شدن توليد تمام اجزاء و مواد و حتى مرحله ساخت كفش
به اضافه وجود بازار مصرف وسيع
و توان عمومى اغلب مردم به تهيه كفش،
اما همين زمان ما اگر بنا باشد
كفش؛ دست دوز باشد؛ رونقش كمتر مى شود
با اينكه بيشتر اجزائش ساخته و آماده براى كفاش فراهم است
حتى دستگاههاى مرحله توليد؛
ولى بخاطر دستدوز بودن كفش
عامه ناس (عليرغم 100برابر مرفه شدن نسبت به صدسال قبل)
اما توانايي خريد كفش دستدوز را ندارند
و فقط طبقه متوسط يا مرفه تواناي خريد كفش دوز دارند
نتيجتا بازار توليد كاهش يافته و رونق توليد محدود شده و درآمدش براى كفاش كمتر مى شود
حالا در نظر بگيريم صدسال قبل و آن فقر شايع عمومى
كه مردم روستاها غالبا پا برهنه بودند بلكه حتى شهرنشينها
فقط افراد بالغ و آن هم براى بيرون رفتن خانه كفش مى پوشيدند،
ديگر چقدر بازار مصرف كاهش داشت،
تازه براى دوختن كفش بدون وسايل واجزاء ساخته امروزي؛
چقدر كفاش آن زمان بايد تلاش مي كرد تا كفشى بدوزد
و كى بشود كسى پيدا شود و كفشى بخرد؛
علاوه براينها
فاصله خريد كفش نو هم دير به دير بود
چون مردم تواناى بر خريد كفش هرساله را نداشتند؛
و سالها يك كفش را مي پوشيدند
هم خوب استفاده مي كردند هم كفشها با كيفيت بود،
فلذا درآمد دوخت و فروش كفش نو دير به دير بود؛
ازين رو اغلب درآمد ناچيز كفاش از طريق تعمير و وصله زدن كفشهاى مستعمل مردم و بينه دوزى مي گذشت
اما هزينه هاى روزمره زندگي هر روزه بود
حتى با كمترين مسكن و معيشت و درمان و..،
نتيجتا زندگى به سختى مي گذشت
ونياز به قناعت شديد و صبر و استفامت و بعضا دربدرى و بي خانگى ووو داشت
همراه با خوش بين ماندن به خداوند
و روى خودش داشتن در تقديرات
و راضى و شاكر بودن و....
تا حال خوب حاصل شود
چه برسد توفيقات عاليه.

10- خلوص و سوز
و پيوستگى مراقبه دل و ذهن و فكر بر
قطع از غير خداوند
و انفراد توجه به حضرات
كه در اثر استمرار آنها
توفيقاتى (مانند حالات خوب چون خشوع و بكاء و تضرع و ديدن رؤياهاى صادقه)
نصيبش شده بود

11- مرحوم سيد عبدالكريم در برگزاري شعائر دينى (بقدر وُسع محدوش اما پيوسته) كوشا بود،
مجلس مختصرى در مغازه اش داشت،
در ايام عزا: روضه خواندن خودش براى خودش،
بطوريكه موجب استماع و اجتماع برخى عابرين وتشكيل مجلس مختصرى مى شد،
در ايام اعياد ومواليد هم مجلس مختصرى به همين ترتيب برگزار مى كرد،
و مقدارى نقل و آب نبات هم توزيع مى كرد به عابرين، حتى اواخر عمر كه مصادف با ايام رضاخان لعين و منع مجالس دينى بود.
برنامه اش در مغازه را ترك نكرد

12- در توجه و انس با حضرت صاحب الأمر (منه السلام)
و جستجو و پيجويى حضرتش
و انجام كارهايى كه دل حضرت را بدست بياورد؛
تلاش وافر داشت.
كه اين در ادامه به بى قرارى ديدار حضرتش مبدل شده بود.

13- شوق سيدعبدالكريم به ديدار حضرت
صاحب الأمر (منه السلام) آنقدر زياد شده بود
كه به هر درى مى زد براى تشرف خدمت حضرت منه السلام

14- مرحوم شيخ محمد شريف رازى از مرحوم سيد عبدالكريم نقل كرده:
«شبی در خواب بودم جدم پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله را در عالم رویا دیدم.
از ایشان تقاضای ملاقات امام عصر علیه السلام را نمودم.
آن حضرت فرمود:
«در طول شبانه روز دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهداعلیه السلام گریه کن!»
از خواب بیدارشدم و این برنامه را به مدت یک سال اجرا نمودم
تا به خدمت آن حضرت نایل آمدم.

شیخ عبدالکریم حامد (كتابفروش) نقل می‌کند که از جناب سید عبدالکریم پینه دوز که هر هفته به ملاقات مولا توفیق می‌یافت، پرسیده شد:
«چه کرده‌ای که به چنین توفیقی دست یافته‌ای؟»
او در جواب؛ رؤياى فوق و آن دستورالعمل و التزام يكساله اش ونتيجه حاصله اش را گفت.

و مرحوم شيخ محمد شريف رازى درباره سيد كريم كفته:
ایشان ارادت ویژه ای به حضرت سیدالشهداء (عليه السلام) داشتند.
نقل است آقا سیدکریم پینه دوز همچون آقا و مولایش حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر روز به صورت دائم در هر
صبح و شام دقایقی را به یاد سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه
السلام گریان می گشته است و بدون استثناء در طول سال، در هر صبح و شام اشکی جانسوز
از دیدگانش سرازیر می شده‌ است. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی
اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

16- از مجموع از احوالات مرحوم سيد عبد الكريم بر مى آيد كه
توفيق تشرفات در 10-15 سال آخر عمرش نصيبش شده است

17- تشرفات مرحوم سيد عبد الكريم
بعد از يكسال مداومت بر دستورالعمل نبوي (صلى الله عليه
وآله) اولين تشرف همراه با مرحمت طعام معجزه

18- نان و حلوای داغ (طعام نوارنى و با بركت و رزق مدام
= مادام مكتوم)

مرحوم حاج سیدمحمد کسایی بدون واسطه، از مرحوم آقا سیدعبدالکریم
نقل کرده است:
« یکی از روزهای سرد زمستان بود. چند ده سانتیمتر برف روی زمین نشسته بود و کار و کاسبی به شدت کساد شده بود.
صبح هنگام خروج از خانه؛ زن آقا سید عبدالکریم به ایشان می گوید: امشب دیر وقت برگرد به خانه تا من بتوانم بچه ها را بخوابانم چون در منزل برای خوردن چیزی نداریم‌. آقا سید عبدالکریم قبول می کند و می رود ،
آن روز هم از صبح تا غروب خبری از مشتری نبود؛
چون زمستان بود بازار ساعت چهار عصر تعطیل شد و دیگر کسی در بازار نماند، ایشان سردرگم
مانده بود که چه بکند ،
نه می تواند به خانه برگردد و نه دیگر در این وقت مشتری برایش می آید،
اما آقا سیدعبدالکریم پینه دوز به امید روزی حلال تا پاسی دير از شب در مغازه بسیار کوچکش به انتظار می نشیند.
کم کم ساعت از دوازده شب هم می گذرد. بالاخره آقا سیدعبدالکریم مغازه اش را می بندد و به سوی خانه اش می رود.
سر کوچه، میان برفها و در تاریکی شب می ایستد و آنجا قدم می زد و برف در حال بارش بود تا صبح فرا رسد و سپس در را به صدا درآورد. و ایشان دلش نمی آید دست خالی به خانه اش وارد شود. بچه ها تا این ساعت شب با شکمهای گرسنه خوابشان برده بود و خدا را خوش نمی آمد تا آنها صدای باز شدن در را بشنوند و با خوشحالی بیدار شوند، ولی دستهای آقا سیدعبدالکریم را خالی ببینند.

ایشان در آن حال مشغول ذکر و یاد خدا می شود که یکباره صدایی می شنود: « آقا سیدعبدالکریم! آقا سیدعبدالکریم! » سپس دستی گرم بر روی شانه آقا سید عبدالکریم قرار گرفت،

وقتی ایشان رو برگرداند آقایی جلیل القدر در مقابلش ایستاده بود.
ملهم شد كه چشمش به جمال نورانی امام زمان علیه السلام روشن شده است.

امام زمان علیه السلام فرمودند: آقا سید عبدالکریم چرا ناراحتی؟ عرض کرد: آقا جان شما که بهتر می دانید.
یک وقت حضرت دست بردند زیر عبای مبارکشان و چند نان تافتون تازه و داغ که هنوز بخار از آن بلند می شد را به آقا سید عبدالکریم دادند و فرمودند: بگیر آقا سیدعبدالکریم!

ایشان نانها را می گیرد در حالی که داغی نانها را در آن سرما و برف و یخبندان به حوبی احساس می کند، و از ایشان تشکر کرده،
اما سرش را که بالا می آورد دیگر آن آقای بزرگوار (حضرت) را در مقابلش نمی بیند.

آقا سیدعبدالکریم با خوشحالی به خانه می رود
وقتی برگشت منزل، همسرشان درب را باز کرد گفت : من به شما گفتم که دیروقت بیا تا من بچه ها را بخوابانم، اما تا حالا کجا رفته بودی؟
به خودت گلاب زده ای؟ چقدر بوی گلاب می دهی!

آقاسید عبدالکریم گفت: شما اجازه بده من بیام داخل.
آقاسید عبدالکریم آمد داخل و سر سفره با بچه ها می نشینند
و آن نانهاى تافتون را بیرون آورد

وقتی آن را باز کردند دیدند لای نانها را که باز می کنند
یک تکه حلوا هم وسط آن هست مقداری حلوای داغ و تازه به چشم می خورد که عطر و بوی
روح افزا و جان بخشی شبيه گلاب داشت. و آن بوی گلاب از حلوا بود،

شام همه خوردند و سیر شدند و بچه ها خوابیدند

مقدارى نان و حلواها باقى ماند، خانواده ایشان نان و حلوای باقی مانده را در لای سفره گذاشت.
صبح كه همه بیدار شدند وقتی بسوی سفره می روند؛ دوباره نان را باز کردند تا تتمه باقيمانده را بخورند، با صحنه ای بسیار عجیب روبرو می شوند،
دیدند که دوباره نان ها کامل شده و از آن بخاربلند می شود ، حلوا هم همینجور بود
انگار نه انگار که دیشب از آن خورده بودند ،
دوباره به همان اندازه نان و حلوایی که دیشب خورده بودند، در سفره بود؛
انگار که دیشب به آن دست نزده اند !

بچه سیدها دوباره مشغول خوردن نان و حلوا می شوند و به مقتضای سن و سالشان متوجه نمی شوند چه اتفاقی افتاده است.

تا یک هفته همین ماجرا (سه وعده خوردن از اين نان و حلوا و هربار مثل قبل كامل شدن) ادامه داشت

آقا سیدعبدالکریم به زنش گوشزد می کند که مواظب باشد کسی از این ماجرا بویی نبرد.، نفعشان فقط به این است که هیچ کس از این امر باخبر نشود!

پس از یک هفته، یکی از زنهای همسایه که به عطر و بویی که گاه در فضای خانه آقا سیدعبدالکریم می پیچید حساس شده بود.
درب خانه آقا سید عبدالکریم را کوبید ، زن ایشان رفت و درب را باز کرد ، زن همسایه سلام کرد و گفت: ببخشید در حال گلاب گیری هستید؟ چقدر بوی گلاب از خانه شما توی محله پیچیده است!!...
و بر اساس غريزه (فضولى در مالا يعنى) آنقدر پيگير مي شود
تا عاقبت موفق می شود که زن آقا سید عبدالکریم را به حرف بکشد
زن آقا سید عبدالکریم ماجرای عنایتی که از ناحیه امام زمان علیه السلام به ایشان شده بود را تعریف کرد، زن همسايه کمی از آن نان و حلوا را (به اسم) برای شفای مریض؛ درخواست کرد.

بعد هر دو زن به سراغ سفره رفته و آنرا باز می کنند ...
اما دیگر هیچ اثری از آن نان و حلوای تازه باقی نمانده بود!

آقا سیدعبدالکریم پینه دوز خودش به مرحوم آقای حاج سید محمد کسایی تأکید کرده بود که آن نان و حلوای داغ و تازه به دست حضرت بقیة الله الاعظم حجت ابن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به من مرحمت شد و اگر خانواده ما توانسته بود جلوی زبانش را بگیرد و رازداری کند، آن نان و حلوای تازه تا آخر عمر برای ما باقی می ماند! »

19- امداد مهدوى (منه السلام) براى نجات سيد عبدالكريم كفاش از بى خانمانى
یکی از قضایای بسیار مشهور از آقا سیدعبدالکریم پینه دوز، قضیه خانه دار شدن اوست.

مرحوم حاج محمود کاشانی از تجار و بازرگانان بزرگ تهران، به حقیقت یکی از اغنیای باتقوایی بوده که در خدمت به دین خدا، بسیارخوش فهم و کوشا و فعال بوده است. یکی از توفیقات آن مرحوم و پدرش، (در صدسال قبل) ترمیم و بازسازی صحن حرم حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) است.

مرحوم کاشانی شبی در خواب، حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زیارت می کند. آن حضرت (قریب به این مضامین) به او امر می کنند كه:
تا فردا صبح، فلان منزل را در فلان آدرس برای آقا سیدعبدالکریم پینه دوز خریداری کند،
و در فلان ساعت (در حالی که آقا سیدعبدالکریم با وسایل خانه اش در کوچه نشسته است) به آنجا برود و کلید منزل را به او بدهد.

آقای کاشانی این خواب را از رؤیاهای صادقه تلقى مى كند، و فردای همان شب در ابتدای صبح؛ به آدرس و نشانی که حضرت حجت (علیه السلام) به او فرموده بودند می رود، و آن خانه و صاحبش را پیدا می کند و در می یابد که آدرس و نشانه هایی که در خواب به او فرموده اند بسیار دقیق و واقعی است.

وقتی با آن صاحبخانه درباره فروش خانه اش صحبت می کند، او با خوشحالی از این موضوع استقبال می کند و برای آقای کاشانی فاش می سازد که: به علت داشتن قرض و بدهکاری؛ او در شب گذشته به امام زمان (علیه السلام) متوسل شده‌ است تا این خانه به سرعت به فروش برسد و قرضش را ادا کند!

حاج محمود (كاشانى) آن خانه را خریداری می کند و کلیدش را از صاحبخانه می گیرد، و در همان ساعتی که حضرت ولی عصر(عليه السلام) امر کرده بودند به جلوی خانه (اجاره اى) آقا سیدعبدالکریم می رود و می بیند که آقا سیدعبدالکریم، (درست طبق آنچه در خواب فرموده بودند) با اسباب و اثاثیه اش در کوچه
نشسته است!

از ده روز پیش، مدت اجاره نامه خانه آقا سیدعبدالکریم تمام شده بود. صاحبخانه اش با آنکه رعایت حالش را می کرد بنا به دلایلی حاضر به تمدید اجاره خانه اش نبود.
صاحبخانه ده روز مهلت می دهد تا آقا سیدعبدالکریم خانه دیگری را پیدا کند. آقا سیدعبدالکریم در این مدت هر چه می گردد خانه مناسبی را پیدا نمی کند. این ده روز به سرعت تمام می شود و آقا سیدعبدالکریم پس از پایان مهلت؛ بنا به تقیدات و تقوای شدیدش؛ بدون هیچ دلخوری و اعتراضی؛ و بدون اینکه صاحبخانه اش را در جریان بگذارد؛ تمام اسباب و اثاثیه اش را از آن خانه بیرون می آورد، و در گوشه ای از کوچه قرار می دهد، و خانه را تخلیه می کند.

در صبح روز خريد خانه توسط مرحوم كاشانى؛ حضرت بقیة الله الاعظم (علیه السلام) به کنار این عاشق دلسوخته اش می آید و به آقا سیدعبدالکریم می فرماید:
«ناراحت مباش، اجدادمان نیز مصیبتهای بسیاری کشیده اند».

و آقا سیدعبدالکریم با حالتی از مزاح عرض می کند: درست است آقاجان ولی هیچ کدام از اجدادتان به اجاره نشینی مبتلا نشده بودند!!

در این هنگام لبهای مبارک حضرت ولی عصر (علیه السلام) به تبسم باز می شود و سپس آن حضرت، قریب به این مضامین می فرمایند: « ترتیب کارها را داده ایم پس از چند دقیقه دیگر، مسئله حل می شود».

و دقایقی بعد از رفتن آن وجود مقدس، آقای حاج محمود کاشانی به آنجا می رسد و كليد خانه را به سيدعبدالكريم تحويل داده و او هم با خانواد هو اثاثيه اش در خانه مرحمتى حضرت ساكن مى شود ...

20- توضيح و تذكر:
كنايه مرحوم سیدعبدالکریم {هیچ کدام از اجدادتان به اجاره نشینی مبتلا نشده بودند!!} از روى سادگى و بى اطلاعى و عدم توجه عميق در آن لحظه به احوالات حضرات معصومين (عليهم السلام) بوده، و الا حضرات اجاره نشينى هم داشته اند؛ از جمله:
حضرت مولاعلى و حضرت زهرا (عليهما السلام) در ابتداى ازدواجشان در مجاور مسجد قبا اجاره نشين بودند،
تابعدا كه اتاق و خانه مختصرى متصل به مسجد و حجره نبى اكرم (صلى الله عليه وآله) برايشان ساخته شده و بدانجا منتقل شدند.
بدتر از اجاره نشينى (و در خانه خود آسوده نبودن):
دوران اسارت حريم حسينى (عليهم السلام) در سفر كوفه تاشام،
يا بخاطر شرايط سخت و فشار جو شديد امنيتى اموى در مدينه بعد از واقعه كربلا؛ حضرت امام سجاد (عليه السلام)
تا مدتها در بيرون مدينه جادر زده بودند و آنجا به عبادت مى گذراندند،
*وهكذا حضرتين امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) در ماجراى احضار امويان به شام
و مرارتهايى كه كشيدند، و نيز حضرت امام صادق (عليه السلام) در زمان دوانيقى لعين و احضار به پايتخت عباسى،
و نيز حضرت امام كاظم (عليه السلام) 14 سال اسارت و زندانى در شرايط سخت بودن،
و يا حضرت امام رضا (عليه السلام) در واقعه سفر اسارتى به طوس (حداقل دوسال)،
و يا حضرات امامان جواد و هادى وعسكرى (عليهم السلام) در اسارت عباسيان به بغداد وسامرا برده شدند و در اماكن خوار و پست (مانند كاروانسراى بيچارگان) و زندان جاى داده شدند، و تا آخر عمر در شرايط سخت و بيرون ديار و خانه ملكى خود؛ آسوده نبودند.
بلكه حضرت امام زمان (عليه السلام) در دوران قبل از غيبت مستمر و تاسال 280 هـ.ق كه در
سامرا بودند عليرغم ظاهر نبودن اما در شرايط سخت مراقبت شديد خانه و غيرآسودگى بودند،
و حتى در دوران مستوريت كبرى و قرنها بعد ازهلاك دشمنان اوليه عباسى، و داشتن اماكن و بلاد پنهان
و يا مستور؛ اما شرايط حضرت مهدى (عليه السلام) تا به امروز آنچنان ناآسوده است كه اين وضعيت به صورت يكى از القاب و اوصاف آن امام مستور در زيارات حضرتش يادشده وبه شيعيان و مواليان توصيه شده كه اين شرايط را ياد كنند.

21- دقت شود:
خانه اجاره اى مرحوم سیدعبدالکریم كفاش غير از خانه ملكى اوست كه به عنايت حضرت (عليه السلام) برايش تهيه شد (دو مكان با دو موقعيت مختلف)، و با ملاحظه دو واقعه تشرف كه تا كنون نقل شد، حضرت سركوچه اين خانه (اجاره اى) دوبار تشريف آورده اند (واقعه هاى نجات از گرسنگى، و نجات از بى خانمانى)، و اين مكان از مشاهد آثار مهدوى (عليه السلام) است، البته هنوز موضع دقيق آن مشخص نشده است.


موضع مرقد مرحوم سيدعبدالكريم محمودى كفاش:

درباره مرقد مرحوم سيدعبدالكريم محمودى كفاش دو نقل بوده است
در شرح احوال (منتشرنشده) سيدعبدالكريم؛
راهنماى حضوردرباره مشاهد آثار مهدوى عليه السلام نوشته
هر دو نقل آمده است:
1- روايت خاص:
راوي (مرحوم لطيفى) از موفقين به تشرفات (كه در زيارتها و مشاهد ذكر ايشان شده است)
نقل موضع مرقد به رواست مرحوم شيخ محمد كوفي
كه ايشان خبر فوت سيدكريم را به راوى مى كويد
مرحوم لطيفى:
در ايوان نجف شيخ محمد كوفي را ديدم
و خبر داد كه سيد عبدالكريم به زيارت مشرف شده و وفات كرد
و در اينجا (ايوان) دفنش كرديم

چون مرحوم لطيفي فوت شده
و ناقل روايت او هم پسرش بود

و دسترسي فراهم نشده بود كه دقيقتر با جزئيات مكان مرقد پرسيده شود فلذا به روايت دوم توجه شد

2- روايت دوم (عام و مشهور):
نقل آيت الله خرازي از عمويشان (جزو سادات ذريه مالك خانه سيدها)
به عنوان وداع سيدعبدالكريم
كه آمد و گفت مي روم كربلا و بعد هم رفت و در كربلا فوت و دفن شد
ما هم ولو جزئيات محل مدفن نداشت
اما بخاطر شهرت اين نقل و عامي نبودن راوي (آيت الله خرازي) روايت ايشان را تا كنون نقل مي كرديم
و در زيارات اونلاين كربلا طبق همين روايت نقل و در صحن حسيني عليه السلام تا كنون یاد و ترويح مي شد

3- در مستند ويديويي منتشره {خانه هاى نوراني- خانه سيدها} كه فوقا ارائه شد
دختر سيدعبدالكريم محل مدفن او رادقيقا مي گويد:
كه در صحن؛ در پايين ايوان طلا (محاذي ضريح) است
و اين روايت (حالا كه دقيقا مشخص شد) ترجيح دارد
چون فرزندان سيدكريم كه هنوز هستند
و بيشتر از ديگران با رفقاى مرحوم سيدعبدالكريم ارتباط داشته اند
و خودشان هم حتما آنرا پرسيده و به زيارت پدرشان رفته اند
فلذا
از اين به بعد در برنامه زيارت اونلاين دوشنبه ها و مراقد صحن نحف
همين جا زيارت و نقل روايت و ترويح مي شود ان شاء الله

رحم الله الماضين منهم و حفظ الله الباقين منهم

آیت الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:39 pm
توسط pejuhesh232
آیت الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی
از مرتبطین با ناحیه مقدسه و از اصحاب استجاره بودند (صفحه 283 کتاب استجاره در مورد ایشان) ،
محل دفن: از باب ساعت که وارد شویم اولین حجره در سمت چپ حجره 26

پسرشان سید حسن موسوی اصفهانی هم در کنارشان دفن هستند
پسرشان را در نماز جماعت پشت سر پدرشان در صحن امیرالمومنین سر بریدند
که بعد از آن ایشان منزوی می شوند که شیخ محمد کوفی برای ایشان از طرف حضرت پیغام می آورند

السيّد أبو الحسن الأصفهاني
1284 ـ 1365
السيّد أبو الحسن بن محمّد بن عبدالحميد الموسوي الأصفهاني
عالم كبير مرجع
ولد في إحدى قرى أصفهان سنة 1284 ونشأ بها ، وفي أصفهان قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية على لفيف من الأفاضل ، ثمّ هاجر إلى النجف سنة 1308 وأكمل دروسه ثمّ حضر الأبحاث العالية في الفقه وأُصوله على الشيخ حبيب الله الرشتي والشيخ محمّد كاظم الخراساني والسيّد محمّد كاظم اليزدي والشيخ فتح الله الشهير بشيخ الشريعة ، وانتقل إلى كربلاء وحضر على الشيخ محمّد تقي الشيرازي وعاد بعد وفاته إلى النجف.
استقل بالتدريس والإفادة مدّة طويلة ، فتخرج من مجلس درسه المئات من المجتهدين والعلماء وأهل الفضل ، ورجع إليه أكثر الشيعة في البلدان الإسلامية بالتقليد ، وعظمت منزلته وطار صيته وبرز كواحد من مراجع الإمامية في هذا القرن والزعماء المعروفين بالحنكة والتدبير ، كان في زمن مرجعيته كثير من المجتهدين لم يتصدوا للمرجعية احتراماً له ، وبعد وفاته طبعت أكثر من أربعين رسالة عملية.
مؤلفاته : (1) أنيس المقلدين ـ رسالة عملية. (2) حاشية العروة الوثقى. (3) ذخيرة العباد ـ رسالة عملية فارسية ـ. (4) صراط النجاة ـ رسالة عملية تركية. (5) مناسك الحجّ. (6) وسيلة النجاة ـ رسالة عملية ـ وكلّها مطبوعة.
توفي بالكاظمية مريضاً 9 ذي الحجة سنة 1365 وحمل على الرؤوس مشياً على الأقدام إلى النجف ودفن بالصحن

از دیگر مدفونین در این حجره:
فرزند شهید سید ابوالحسن اصفهانی:

السيّد حسن الأصفهاني
1322 ـ 1349
السيّد حسن بن أبي الحسن بن محمّد بن عبدالحميد الموسوي الأصفهاني
عالم جليل
ولد في النجف 22 ربيع الأوّل سنة 1322 ونشأ بها على والده العالم الكبير ، فقرأ المقدّمات الأدبية والشرعية على لفيف من أهل الفضل ، ثمّ حضر على والده وغيره.
كان فاضلا ورعاً ، عضد أبيه في ادارة شؤون الحوزة العلمية ، قتله رجل يدّعي الفاقة والفقر بين صلاتي المغرب والعشاء في جماعة أبيه ، ولم ير من السيّد الكبير غير الصبر.
قتل بالنجف 15 صفر سنة 1349 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 26.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

آیت الله سید حسن بجنوردی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:42 pm
توسط pejuhesh232
السيّد حسن البجنوردي
1316 ـ 1395
السيّد حسن بن أغا بزرك بن عليّ أصغر الموسوي البجنوردي
عالم و فقيه
ولد في بجنورد سنة 1316 ونشأ بها. قرأ الأوليات الأدبية والشرعية على بعض الأفاضل ، ثمّ هاجر إلى مشهد الرضا عليه‌السلام وبقي به ثلاث عشرة سنة حضر خلالها على جمع من أعلام المدرّسين.
هاجر إلى النجف سنة 1340 وحضر بها الأبحاث العالية على الشيخ ضياء الدين العراقي والشيخ حسين النائيني والسيّد أبي الحسن الأصفهاني.
استقل بالبحث والتدريس والإفادة فتخرج عليه العشرات من العلماء وأهل الفضل.
مؤلفاته : (1) تعليقة العروة الوثقى. (2) دليل الحاج. (3) ذخيرة العباد ـ رسالة عملية ـ. (4) القواعد الفقهية 1 ـ 6. (5) منتهى الأُصول وغيرها من المطبوع.
توفي بالنجف 28 جمادى الآخرة سنة 1395 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 26.

(از فقهاء نجف و پدر ايت الله سيدمحمد بجنوردي فعلي كه در تهران مقیم است فعلا و پدر زن حسن اقا خميني است‎)

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

آخوند خراسانی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:43 pm
توسط pejuhesh232
آیت الله ملامحمد کاظم هروی
معروف به آخوند خراسانی صاحب کفایة
محل دفن: از باب الساعة به سمت چپ، اولین حجره (حجره 26)
ایشان از اصحاب استجاره ( شرح در صفحه 204 کتاب اصحاب استجاره به مسجد سهله)
تا قبل از تشرفشان در مسجد سهله ایشان دارای استعداد علمی نبودند
و با تشرف خدمت حضرت دارای استعداد علمی می شوند

سنگ قبرها را اخيرا برداشته اند‎
قبلا سنگقبرهاى بزرگ اتاق پر بود كه راه رفتن و نشستن جا نبود‎

الشيخ محمّد كاظم الخراساني
1255 ـ 1329
الشيخ محمّد كاظم بن الحسين الهروي الخراساني
من كبار علماء عصره
ولد في طوس سنة 1255 ونشأ بها. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية في خراسان ، ثمّ هاجر إلى النجف حدود سنة 1279 وجدَّ في تحصيله وحضر الأبحاث العالية في الفقه على الشيخ راضي النجفي ، والاُصول على الشيخ مرتضى الأنصاري والسيّد المجدد الشيرازي.
استقل بالبحث والتدريس في الفقه واُصوله فقصد مجلس درسه المئات من الطلاب العرب والأجانب ، وقد اُحصي عدد تلاميذه في بعض الليالي فتجاوز الألف.
وتزعَمَ فريق الأحرار الّذين قاوموا الدكتاتورية في الانقلاب الدستوري فكان من أكبر رجال المشروطة.
وهو من أشهر مشاهير علماء عصره ومراجع الفتيا والتقليد ، وقد توفرت دراسات كثيرة عن حياته وجهاده ومقامه العلمي السامي.
مؤلفاته : (1) التكملة للتبصرة في الفقه. (2) حاشية رسائل الأنصاري. (3) حاشية مكاسب الأنصاري. (4) روح الحياة ـ رسالة عملية ـ. (5) الفوائد الاُصولية والفقهية. (6) كفاية الاُصول من أشهر الكتب الدراسية في الحوزات العلمية وكلّها مطبوعة.
توفي بالنجف 20 ذي الحجة سنة 1329 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 26.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

آیت الله و مرجع شیخ حبیب رشتی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:43 pm
توسط pejuhesh232
ازفقهاء بزرك و مرجع‎
الشيخ حبيب الله الرشتي
1234 ـ 1312
الشيخ الميرزا حبيب الله بن محمّد عليّ خان بن إسماعيل خان الرشتي
عالم مؤسس محقق
ولد في رشت سنة 1234 ونشأ بها وقرأ المقدّمات على لفيف من أهل الفضل ، ثمّ هاجر إلى قزوين سنة 1252 وبقي بها يحضر على بعض الأساتذة.
وفي سنة 1259 هاجر إلى النجف وحضر بها الفقه وأُصوله على الشيخ محمّد حسن صاحب الجواهر والشيخ مرتضى الأنصاري.
كان من أكابر علماء الإمامية في عصره ، وأساتذة الفقه وأُصوله المشاهير ، محققاً مدققاً مؤسساً.
ولمّا توفي أُستاذه الأنصاري انتهى إليه كرسي التدريس فكانت حوزته تعد بالمئات وأكثرهم من شيوخ العلماء وأفاضل الفقهاء والمجتهدين ، ولم يكن في زمانه أرقى منه تدريساً وأكثر نفعاً ، وكان ورعاً تقياً زاهداً ، أعرض عن الرئاسة الدينية واعتنى بالتدريس وتخريج الفقهاء.
مؤلفاته : (1) بدائع الأفكار في أُصول الفقه. (2) التعادل والتراجيح. (3) تعليقة على مكاسب الأنصاري. (4) رسالة تقليد الأعلم. (5) كتاب الإجارة. (6) كتاب الغصب وكلّها مطبوعة.
توفي بالنجف 14 جمادى الآخرة سنة 1312 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 26.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

آیت الله سید احمد مستنبط

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:44 pm
توسط pejuhesh232
آِت الله سيّد أحمد المستنبط
از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی
حجره 23
1325 ـ 1399
برادر سید نصرالله مستنبط داماد آیت الله خویی
امام جماعت صحن شریف در صبح ها بودند
اولین زائر صحن در هر روز بودند
صاحب کتاب القطرة در مناقب اهل بیت علیهم السلام

السيّد أحمد بن رضي بن أحمد بن نصر الله الموسوي التبريزي الشهير بـ (المستنبط)
عالم محدّث تقي
ولد في تبريز 12 ربيع الآخر سنة 1325 ونشأ بها. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية هناك ، ثمّ هاجر إلى النجف وحضر الأبحاث العالية على الشيخ حسين النائيني والشيخ ضياء الدين العراقي والميرزا عليّ الإيرواني والسيّد أبي الحسن الأصفهاني حتى تخرج عليهم وأُجيز منهم بالإجتهاد.
كان ورعاً تقياً ، أقام الصلاة جماعة في مسجد (الصاغة) بالنجف.
مؤلفاته : (1) البشارة والزيارة. (2) الرثاء والأسى. (3) العقائد الحقة في الأُصول الخمسة. (4) القطرة من بحر مناقب العترة. (5) منتخب خاتم الرسائل بأحسن الوسائل. (6) المناسك والمدارك وغيرها وكلّها مطبوعة.
توفي بالنجف 5 رجب سنة 1399 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 23.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

آیت الله فتح الله الأصفهاني شیخ الشریعةوآیت الله سیدحسین قمی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 15, 2024 4:51 pm
توسط pejuhesh232
از مدفونین در حجره 22:

الشيخ فتح الله الأصفهاني
1266 ـ 1339
الشيخ فتح الله بن محمّد جواد النمازي الشيرازي الأصفهاني الشهير بـ (شيخ الشريعة)

شيخ الشربعة نمازي اصفهاني =جون متولد اصفهان بوده اما بدرش نمازي شيرازي بوده است بنابراين نمازيهاى اصفهان از نمازيهاى شيراز هستند نه برعكس ولي برخي نمازيهاي شيراز اصفهاني هستند
مرحومان سيدابوالحسن نائئيني و شيخ الشريعة و كمباني مراجع در يك عصر بودند

فقيه محقق وعالم معروف
ولد في أصفهان 12 ربيع الأوّل سنة 1266 ونشأ بها. قرأ المقدّمات الشرعية والأدبية ، ثمّ حضر على السيّد محمّد هاشم الجهارسوقي.
وفي سنة 1295 هاجر إلى النجف وأقام بها مجداً في الحضور على أشهر مدرسيها أمثال الشيخ حبيب الله الرشتي والشيخ محمّد حسين الكاظمي.
كان إماماً كبيراً وزعيماً دينياً مشهوراً ، رأس في النجف وتولى التدريس عشرات السنين فتخرج عليه فحول العلماء في الفقه واُصوله والحكمة والحديث.
ولمّا توفي زعيم الثورة العراقية الشيخ محمّد تقي الشيرازي خلّفه المترجم له وقام بأعباء الزعامة والإمامة ، وجابه الحكّام الغازين برجولة وشجاعة نادرة فافلجهم ودحض حججهم ورسائله إليهم منشورة.
مؤلفاته : (1) إبانة المختار في الإرث(2) إفاضة القدير في حل العصير ـ خ ـ. (3) إنارة الحالك في قراءة ملك ومالك ـ خ ـ. (4) القول الصراح في نقد الصحاح ـ ط ـ وغيرها.
توفي بالنجف 8 ربيع الآخر سنة 1339 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 22.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
Image


آیت الله السيّد أغا حسين القمي
1282 ـ 1366
السيّد أغا حسين بن محمود بن محمّد بن عليّ الطباطبائي القمي
عالم فقيه مرجع
ولد في قم سنة 1282 ونشأ بها. قرأ المقدّمات الشرعية والسطوح على لفيف من أهل الفضل ، وفي سنة 1306 نزل طهران وتلمذ بها في الحكمة والعرفان على السيّد أبي الحسن جلوة والشيخ عليّ النوري والميرزا حسن الكرمنشاهي وغيرهم ، وفي الفقه وأُصوله على الميرزا محمّد حسن الأشتياني والشيخ فضل الله النوري.
وفي سنة 1311 هاجر إلى النجف وأدرك بحث الشيخ حبيب الله الرشتي ، وحضر على الشيخ عليّ النهاوندي والشيخ محمّد كاظم الخراساني والسيّد محمّد كاظم اليزدي حتى تخرج عليهم ونال درجة عالية من العلم.
وفي سنة 1321 هاجر إلى سامراء وحضر بها على الشيخ محمّد تقي الشيرازي عشر سنين.
هاجر إلى مشهد الرضا عليه‌السلام واشتغل بالتدريس وإمامة الجماعة ، ونشر الأحكام الشرعية ، فكانت له مكانة عالية في نفوس أهلها لقدسيته وورعه ، وقد أوذي من قبل السلطات الحاكمة حينها لمحاربته الفساد الّذي عم البلاد الإيرانية وضويق ، فهاجر إلى كربلاء وسكنها فكانت له بها مرجعية.
مؤلفاته : (1) الذخيرة الباقية. (2) ذخيرة العباد. (3) طريق النجاة. (4) مجمع المسائل. (5) مختصرالأحكام. (6) مناسك الحجّ. (7) منتخب الأحكام. (8) هداية الأنام ، كلّها فقهية مطبوعة.
توفي في بغداد مريضاً 14 ربيع الأوّل سنة 1366 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 22.

آیت الله سید حسن قمی
پسر مرحوم ايت الله سيد حسين قمي‎
از مراجع كربلا و مشهد‎
كه در واقعه مسجد گوهرشاد و كشف حجاب؛ رضاخان تبعيدشان كرد‎
(پدرش ايت الله سيدحسین قمي با ايت الله محلاتي و امام خميني نهضت 15 خرداد را ايجاد كردند‎)
او بعد پيروزي انقلاب بخاطر انتقاد از تعديات داداگاهها و مصادره اراضي حكومت ج ا ا ايشان را حصر كرد‎
و تا اواخر عمر در خانه محصور بودند‎
و وقتي كه كهولت منجربه ناتواني ايشان شد رفع حصر شد از ايشان‎ و روي ويلچر مي اوردندشان حرم‎
در دوره شاه هم از بعد نهضت خرداد شاه ايشان را در خانه اي در كرج محبوس كرد و با شروع انقلاب آزاد شدند‎
در دوره انقلاب و اوايل جمهوری؛ ايشان در مسجد گوهرشاد نماز مي خواندند و مهمترين نماز حرم بود‎

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

میرزای نائینی و شیخ حسین حلی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 29, 2024 11:22 am
توسط pejuhesh232
محمد حسین غروی نائینی و لقبشان میرزای نائینی و محقق نائینی بوده؛
مدفون در حجره 21 در پایین پای مبارک
مطالب مربوط به ایشان در کتاب اصحاب استجاره از صفحه 217 است
در كتاب اصحاب استجاره واقعه مهمي نقل شده‎
و استمداد از ناحيه براى كتاب ايشان درباره حكومت اسلامي و ولايت فقيه‎
نتيجتا بخشي از كتاب را حذف مي كند كه علتش را نقل كرده است

میرزای نائینی در زمان مشروطه و از اصحاب استجاره بودند ؛ در کتاب استجاره یک نکته معرفتی اشاره شده که فقهای بزرگ و اهل معرفت و بصیرت همواره به تحصیل رضایت مولا صاحب الامر و سعی در کشف نظر مولا در امور مختلفه اهتمام داشته و دارند، و بعد از کشف آن رای الهی و نورانی به طرق معتبره ( از طریق استجاره و توسل) به تکمیل و تصحیح آثار علمیه خود بر اساس آن مواظبت نموده و می نمایند
و در اینباره کتابی که در مورد نهضت مشروطه نوشته بودند را جهت کشف نظر حضرت استجاره به مسجد سهله می نمایند و شرح واقعه تفصیلا در کتاب اصحاب استحاره شرح شده است

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

الشيخ الميرزا حسين بن عبدالرحيم النائيني النجفي
1277 ـ 1355
عالم كبير ومدرّس مشهور
ولد في نائين سنة 1277 ونشأ بها. تعلم المباديء الأدبية والشرعية ، ثمّ هاجر إلى أصفهان وأكمل دروسه بها ، ثمّ حضر الفقه على الشيخ محمّد باقر أغا نجفي ، والأُصول على الشيخ أبي المعالي الكرباسي ، والحكمة والكلام على الشيخ جهانگيرخان القشقائي وغيرهم.
وفي سنة 1303 هاجر إلى العراق ونزل سامراء وحضر بها الأبحاث العالية على السيّد إسماعيل الصدر والسيّد محمّد الفشاركي والسيّد المجدّد الشيرازي.
وفي سنة 1314 هاجر إلى كربلاء مع أُستاذه الصدر وحضر عليه عدة سنين.
انتقل إلى النجف وصار من أعوان وأنصار الشيخ محمّد كاظم الخراساني في مهماته الدينية والسياسية وكان من أعضاء مجلس فتياه.
ولمّا توفي الخراساني استقل المترجم له بالتدريس فقهاً وأُصولا يحضر درسه المئات من جهابذة الرجال وأهل الفضل ، انتشروا في الآفاق للهداية والإرشاد ومنهم من تقلد الزعامة الدينية ، وأغلبهم دوّن تقريرات دروسه.
رجع إليه كثير من الناس بالتقليد بكلّ وثوق واطمئنان ، وكان رجلا حازماً من أهل الرأي الراجح والحنكة والتدبير.
مؤلفاته : (1) تنبيه الأُمة وتنزيه الملة. (2) ذخيرة الصالحين ـ رسالة عملية ـ. (3) حاشية العروة الوثقى. (4) مناسك الحجّ وكلّها مطبوعة.
توفي في بغداد مريضاً 26 جمادى الاُولى سنة 1355 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 21.


الشيخ حسين الحلّي

از فقهاء و مراجع نجف بود‎ خيلي زاهدانه زندگي مي کرد‎ كنار پياده رو شارع الرسول مي نشست و جواب سؤالات مي داد‎
همسايه ما بودند در اخرين منزل شارع الرسول‎ خانه كوچكي داشت در همان كوجه خانه اخر زالد در نجف در شارع الرسول‎
بنجره كوجكي به بيرون داشت‎؛ شاگردان مي آمدند پاي درب جواب سؤال مي گفت‎
از همان بنجره بالاخانه باز مي كرد و جواب مي داد و با صداي بلند‎
نامش بنويسيد در جستجو نت خيلي از علماء معروف شاگردش بودند از جمله مرحوم علامه طهراني لاله زاري‎
مرتبا هر روز از جلوي ايشان در بياده رو رد مي شديم‎
يك پارچه كوچك بسرش بسته بود و يك داشداشه‎ و يقه اش هم تا سينه بخاطر گرمي هوا باز بود‎؛ فرشش هم همان عبايش بود
كه كل ان لباسها قيميت نداشت‎
معاصر مرجع اعلاي عراق مرحوم سيد محسن حكيم و مرجع شاهرودي وخويي و همان ايام اقامت امام خميني در نجف بود‎
1309 ـ 1394
الشيخ حسين بن عليّ بن الحسين بن حمود بن حسن الطفيلي الحلّي النجفي
عالم فقيه مدرّس
ولد في النجف سنة 1309 ونشأ بها على والده العالم الجليل نشأة علمية سامية ، فقرأ المقدّمات الشرعية والأدبية ، وترقى لحضور الأبحاث العالية في الفقه وأُصوله على الشيخ حسين النائيني والشيخ ضياء الدين العراقي والسيّد أبي الحسن الأصفهاني وتخرج عليهم.
كان من كبار فقهاء الإمامية المحققين المعاصرين ، ومن ذوي النظريات العالية والآراء القيمة ، ومن مشاهير المدرّسين فقد تخرج عليه العشرات من المجتهدين والعلماء والنابهين ، ابتعد عن المرجعية ما وسعه وهو أهل لذلك ، وكان حسن الأخلاق كريم النفس متواضعاً.
مؤلفاته : له مؤلفات ما زالت مخطوطة رأيت أكثرها بخطه الشريف ومنها تقريرات عزيزة.
توفي بالنجف 4 شوال سنة 1394 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 21.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image

شیخ میرزا حسین نوری و شیخ عباس قمی

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 29, 2024 11:28 am
توسط pejuhesh232
شیخ میرزا حسین بن محمد تقی بن علی محمد نوری طبرسی (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) معروف به محدث نوری و حاجی نوری از علما و محدثان در قرن چهاردهم هجری.
صاحب تالیفات بسیار در احادیث و فقه و علوم اهل بیت علیهم السلام مانند: نجم الثاقب - مستدرک الوسائل - نفس الرحمان فی فضایل سلمان و...
مدفن: در حجره 15؛

احیای زیارت پیاده اربعین: در زمان شیخ انصاری سنت زیارت امام حسین(علیه السلام) با پای پیاده رواج داشت و بسیاری از بزرگان و علما با پای پیاده به زیارت کربلا می‌رفتند؛ اما مدتی بعد این این سنت به فراموشی سپرده شده بود و محدث نوری این سنت را دوباره زنده کرد.

آیت الله اراکى از مراجع اخير در خاطرات خود مى گوید: «شیخ ابراهیم مازندرانى که خود از توفیق یافتگان به مراحل عالى عرفان و معنویت است، در یکى از مراحل کشف و شهود این معنى را به وضوح دریافته است. او مى گوید: در عالم مکاشفه، مجلسى را مشاهده کردم که در آن بزرگانى همانند میرزاى شیرازى، حاجى نورى و جناب آخوند ملافتحعلى در حضور حضرت حجت(علیه السلام) نشسته اند و این جلسه در بالاخانه میرزاى شیرازى بود امام به همه این بزرگمردان عنایت داشت، اما در میان این سه نفر به حاجى نورى بیش از آن دو بزرگوار توجه و عنایت داشت و تعظیم او نیز از آن حضرت بیش از دیگران بود.»
مرحوم ميرزا حسين نوري تنها عالمى است كه ميان علماى متاخر و قرن قبلي قراءات اهل بيت را جمع اوري كردند

الشيخ حسين النوري
1254 ـ 1320
الشيخ الميرزا حسين بن محمّد تقي بن عليّ محمّد النوري الطبرسي
عالم كبير محدّث
ولد في إحدى قرى نور 18 شوال سنة 1254 ونشأ بها في بيت والده العالم الجليل ، قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية ثمّ هاجر إلى النجف وحضر بها الأبحاث العالية على السيّد المجدّد الشيرازي ولازمه وانتقل معه إلى سامراء ، وبعد وفاته رجع إلى النجف عاكفاً على التأليف وتتبع أخبار الأئمّة عليهم‌السلام فأنتج من ذلك مؤلفات كثيرة طبع أغلبها.
وهو من شيوخ الإجازة استجازه العشرات من الأعلام ، وإليه تنتهي أكثر أسانيد المعاصرين بواسطة تلميذيه الشيخ أغا بزرك الطهراني والشيخ عباس القمي.
مؤلفاته : (1) البدر المشعشع في ذرية موسى المبرقع. (2) جنة المأوى في من فاز بلقاء الحجة عليه‌السلام في الغيبة الكبرى. (3) دار السلام في ما يتعلق بالرؤيا والمنام 1 ـ 3. (4) فصل الخطاب في تحريف كتاب ربّ الأرباب. (5) الفيض القدسي في أحوال العلاّمة المجلسي. (6) مستدرك وسائل الشيعة 1 ـ 21. (7) النجم الثاقب في أحوال الإمام الغائب. (8) نفس الرحمن في فضائل سيّدنا سلمان وغيرها ممّا هو مطبوع.
توفي بالنجف 27 جمادى الآخرة سنة 1320 ودفن بالصحن الشريف في إيوان حجرة رقم 15.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
Image

شيخ عباس القمّي
شیخ عباس بن محمدرضا قمی (۱۲۹۴-۱۳۵۹ق) مشهور به شیخ عباس قمی و محدّث قمی
از تالیفات او: مفاتیح الجنان، سفینة البحار، نفس المهموم و منتهی الآمال از مشهورترین تألیفات اوست.
محدث قمی در سال ۱۳۵۹ ق در نجف درگذشت و در حجره 15 دفن شد.

الشيخ عباس القمّي
1294 ـ 1359
الشيخ عباس بن محمّد رضا بن أبي القاسم القمّي
عالم محدِّث مؤرّخ
ولد في قم سنة 1294 ونشأ بها. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية ، وسطوح الفقه وأُصوله على الشيخ محمّد الأرباب وغيره.
هاجر إلى النجف يوم 22 رجب سنة 1317 (1) وحضر بها على أعلام المدرّسين ، ولازم أُستاذه الشيخ حسين النوري وأفاد منه وعليه تخرج وروى عنه بالإجازة ويروي أيضاً عن السيّد حسن الصدر والشيخ أغا بزرك الطهراني.
كان غزير الفضل ، تقياً ورعاً زاهداً ، انصرف بكله إلى البحث والتأليف مدّة عمره فأنتج من ذلك مؤلفات نافعة.
وفي سنة 1331 زار مرقد الإمام الرضا عليه‌السلام وسكن خراسان وانصرف إلى طبع مؤلفاته ، ثمّ رجع إلى النجف حتى وفاته.
مؤلفاته : (1) تتمة المنتهى في وقائع أيام الخلفا. (2) سفينة بحار الأنوار ـ. (3) الفوائد الرضوية في أحوال علماء الجعفرية. (4) الكنى والألقاب 1) 3. (5) مفاتيح الجنان. (6) نفس المهموم في مقتل الحسين المظلوم. (7) هدية الأحباب في الكنى والألقاب وغيرها ممّا طبع.
توفي بالنجف 23 ذي الحجة سنة 1359 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 15.

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ
Image

آیت الله سید علی شوشتری

پستارسال شده در: دوشنبه آپريل 29, 2024 1:14 pm
توسط pejuhesh232
آیت الله سید علی شوشتری
(۱۲۲۲ قمری، شوشتر - ۱۲۸۳ قمری، نجف)
از اولیاء الهی و استاد شیخ انصاری در معنویات و در فقه شاگرد شیخ انصاری بودند
مدفون در حجره ورودی از باب قبله در مقابل حجره دفن شیخ انصاری (حجره 13)از
از اصحاب استجاره و در کتاب شریف اصحاب استجاره از صفحه ۱۵۱ شرح شده است

اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ وآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ

Image