مراقد منتخب حرم نجف اشرف

شیخ جعفر شوشتری

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 5:57 am

آیت الله شیخ جعفر شوشتری
در رواق سمت بالاسر (رواق ابیطالب) از درب ورودی از صحن نزد ستون اول (در قدیم حجره 54 بوده است)

مرحوم ميرزا حسين نوري رضي الله عنه مي‏ فرمايند:
عالم بزرگوار شيخ جعفر شوشتري براي من نقل فرمودند: در اوايل تحصيل ديني و در ايام تبليغ به وطن خود مراجعت کردم و به تبليغ دين مقدس اسلام مشغول شدم. در آن روزها به موعظه و مصائب ائمه عليهم‏السلام تسلط کافي نداشتم و روي منبر در ماه رمضان از کتاب تفسير صافي و در ايام محرم از کتاب روضةالشهداي ملاحسين کاشفي استفاده مي‏کردم و از روي آن‏ها براي مردم صحبت مي‏کردم؛ ولي نمي‏توانستم سوزي در دل مردم بيندازم و آن‏ها را به گريه درآورم تا اين که مدتي گذشت و ماه محرم نزديک شد. شبي با خود گفتم: تا کي بايد «ملا کتابي» باشم، در فکر چاره برآمدم که چه کنم از بردن کتاب روي منبر بي‏نياز شوم، در همان حال به خواب رفتم.

در عالم خواب، امام حسين عليه‏السلام و ياران آن حضرت را ديدم که وارد سرزمين کربلا شدند و خيمه‏ها را برپا کردند و دشمن هم در مقابلشان صف آرايي کرد. شيخ جعفر شوشتري فرمودند: وارد خيمه امام حسين عليه‏السلام شدم و بر آن حضرت سلام کرد. حضرت امام حسين عليه‏السلام مرا نزديک خود نشاند و به حبيب بن مظاهر فرمود: فلاني مهمان ما است، ما آب نداريم تا از او پذيرايي کنيم، فقط مقداري آرد و روغن داريم، برخيز و با آن، غذايي آماده کن و نزد مهمانمان حاضر کن. حبيب بن مظاهر غذايي آماده کرد و پيش من گذاشت، چند لقمه از آن غذا خوردم و به خواب رفتم، يک لحظه احساس کردم به اين امور الهام شدم تا اين که روز به روز اين قدرت در من زيادتر شد و در مقام وعظ و خطبه به بالاترين مقصد رسيدم.

مرحوم شیخ جعفر شوشتری،ایشان بزرگ و استاد خطبا بودند،
اساتید شیخ که در کتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده:
شیخ اسماعیل کاظمی، فرزند صاحب مقابیس.شیخ محمدحسن صاحب جواهر. شیخ مرتضی انصاری.
شیخ علی بن جعفر کاشف الغطا. شیخ حسن بن جعفر کاشف الغطا، صاحب انوار الفقاهه. شیخ راضی نجفی.
شیخ محمد حسین صاحب فصول.
شاگردان ایشان: میرزا محمد همدانی. مرحوم سید عبدالصمد جزایری.آقا میرزا ابراهیم.
آخوند ملا احمد نراقی.مرحوم شیخ علی بن رضا کاشف الغطا.
آشیخ محمد علی خراسانی پدر سید عبدالحسین خراسانی از شاگران ایشان بودند،

الشيخ جعفر التستري (شوشتری)
... ـ 1303
الشيخ جعفر بن الحسين بن الحسن بن عليّ التستري
عالم فقيه واعظ
ولد في تستر ونشأ بها. هاجر أوائل شبابه مع والده إلى مدينة الكاظمية فقرأ بها مقدمات العلوم ، وعند انتشار الطاعون سنة 1246 عاد إلى تستر ، وبعد انتهائه عاد إلى كربلاء وحضر بها على شريف العلماء المازندراني والشيخ محمّد حسين الأصفهاني صاحب (الفصول) ، ثمّ هاجر إلى النجف وحضر أبحاث الشيخ محمّد حسن صاحب الجواهر والشيخ مرتضى الأنصاري ولازمه.
عاد إلى تستر مدّة طويلة وصار بها مرجعاً للتقليد وطبع رسالته العملية ، ثمّ رجع إلى النجف واستقر بها.
كان من أبطال العلم ومراجع التقليد والفتيا وكبار الفقهاء وأجلاء المدرّسين ، ويعد من أشهر الوعّاظ والمرشدين يرقى المنبر بعد إمامة الجماعة فتزدلف الجموع الغفيرة تحت منبره وفيهم مراجع تقليد الأُمة وعظماء العلماء والأفاضل.
مؤلفاته : (1) الخصائص الحسينية ـ ط ـ. (2) فوائد المشاهد ـ ط ـ. (3) المجالس الثلاثة عشر ـ ط ـ. (4) منهج الرشاد ـ رسالة عملية ـ ط ـ.
توفي في كرند راجعاً من زيارة الإمام الرضا عليه‌السلام 20 صفر سنة 1303 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 54.

Image
Image
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی و آیت الله آشتیانی

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 6:13 am

آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی؛
مدفن: در رواق ابیطالب علیه السلام نزد شیخ شوشتری (حجره 54 قدیم)
مرحوم مرجع شاهرودي = كه در تشرف مرحوم نمازي حضرت از احوال ايشان پرسيده و به ايشان سلام رسانيده اند‎

یکی از نکات ایشان همین راه اندازی و رونق بخشیدن به زیارت پیاده امام حسین علیه السلام در مناسبتهای مختلف زیارتی ، کاروان راه می انداختند و از راه فرات به کربلا می بردند ، از ایران حتی همراه ایشان می رفتند،

السيّد محمود الشاهرودي
1301 ـ 1394
السيّد محمود بن عليّ بن عبدالله الحسيني الشاهرودي
عالم فقيه كبير
ولد في إحدى قرى شاهرود سنة 1301 ونشأ بها. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية فيها ، وفي بسطام وخراسان. هاجر إلى النجف سنة 1328 وحضر الأبحاث العالية في الفقه واُصوله على الشيخ ضياءالدين العراقي والشيخ حسين النائيني والشيخ عليّ الجواهري.
استقل بالبحث والتدريس يحضر عليه العشرات من العلماء والنابهين ، وكان من الفقهاء الأكابر ومراجع الفتيا والتقليد.
ترسل في سيرته فكانت له منزلة كبيرة ومقلدون عديدون في مختلف البقاع.
مؤلفاته : (1) توضيح المسائل ـ رسالة عملية ـ. (2) توضيح مناسك الحجّ. (3) جامع المقاصد في الفقه. (4) حاشية رسائل الأنصاري. (5) حاشية العروة الوثقى. (6) شرح شرائع الإسلام وغيرها من المطبوع.
توفي بالنجف 17 شعبان سنة 1394 ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 54.
Image


الشيخ محمّد حسن الأشتياني
1248 ـ 1319
الشيخ الميرزا محمّد حسن بن جعفر بن محمّد الأشتياني الطهراني
ميرزاي اشتياني مرجع تهران بودند
مرجعی که در حال قرائت زیارت جامعه كبيره رحلت کرد
آن مرحوم هر روز حضرات معصومين عليهم السلام را با زيارت جامعه كبيره زيارت مى كرد
وقتی مرحوم آشتیانی بیمار و در بستر بود، مشغول خواندن زیارت جامعه بوده است که وقتی به فراز "و مَنْ أتاکُمْ نَجی" {هر كه به سوى شما بيايد نجات يافته است} می رسد، جان به جان آفرین تسلیم می کند.
مرحوم آشتیانی علاوه بر اینکه در درس و بحث موفق بوده و در صحنه اجتماعی و سیاسی نیز بسیار فعال بوده است، در عبادت و تهجد نیز بسیار کوشا بود و زیارت عاشورا و نماز شب و مستحباتشان ترک نمی شد.
در شبی که وفات نمود فردای آن روز به احترام ایشان تهران به پا خاست و مراسم تشییع مفصلی برای مرحوم آشتیانی برگزار شد و پیکر ایشان به وصیت خودش در نجف در مقبره شیخ جعفر شوشتری به خاک سپرده شد.
فرزندش گفت: حدود هشت ماه طول می کشد که شرایط انتقال و تدفین ایشان در نجف فراهم شود و در این مدت پیکر مرحوم آشتیانی در حرم حضرت عبدالعظیم به صورت امانت دفن شد. بعد از این مدت وقتی مزار ایشان را باز می کنند که مراحل انتقال پیکر را فراهم آورند، فرزند ایشان نقل می کند که جسد مرحوم آشتیانی بعد از گذشت این مدت تغییری نکرده بود.
https://www.shia-news.com/fa/news/254933

من مشاهير علماء طهران
ولد في طهران سنة 1248 ونشأ بها. ثمّ هاجر إلى بروجرد سنة 1261 ومكث بها أربع سنين قرأ خلالها المقدّمات ، وحضر على السيّد شفيع الجابلقي.
هاجر إلى النجف وحضر الأبحاث العالية على الشيخ محمّد حسن صاحب الجواهر والشيخ محسن خنفر والشيخ مرتضى الأنصاري ولازمه وقرّر أبحاثه.
رجع إلى بلده سنة 1282 وفتح باب التدريس فشد إليه طلبة العلم الرحال من كلّ ناحية وعكفوا ينهلون منه ، وعظم شأنه وطارت شهرته وتقلد الزعامة الدينية هناك وصار نافذ الكلمة مطاعاً من الطبقات كافة ، وهو المحرك الأوّل لقضية (التنباك) المشهورة في ايران.
مؤلفاته : (1) إزاحة الشكوك عن اللباس المشكوك. (2) بحر الفوائد في شرح الفرائد ـ الرسائل ـ للأنصاري. (3) رسالة في أحكام أواني الذهب والفضة. (4) كتاب الأجزاء. (5) كتاب الخلل في الصلاة. (6) كتاب القضاء. (7) كتاب الوقف وإحياء الموات وغيرها ممّا هو مطبوع.
توفي في طهران سنة 1319 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف بحجرة رقم 54.
Image
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

آیت الله مقیم زنجانی

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 6:28 am

آیت الله شیخ مقیم زنجانی

از اولیای الهی و اصجاب استجاره (شرح حال کتاب اصحاب استجاره ص 253)
مدفون در سرداب زیر ایوان طلا
و از قبور دیگر نزدیکتر هست به مرقد مولا امیر المومنین علیه السلام
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، و سید مصطفی خمینی

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 6:48 am

آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی،
از اولیای الهی مرجع تقلید و فقیه اصولی و حکیم و فیلسوف و شاعر- قرن چهاردهم. (مشهور به کمپانی)
از مدفونین مناره سمت شمالی؛
البته اين لقب کمپانی پسندشان نبود وراضي نبودند
چون بدرشان شركت تجارت بين المللي داشتند كمباني مشهور شده بودند

خانواده مرحوم كمباني اصالتا نخجواني بودند وقتي نخدوان از ايران جدا كردند و به اشغال روسها در امد خيلي از شيعيان براى زندگي در دولت مسلمان به بلاد ايران مه تحت حكومتقاجاريباقيبود مهاجرت كردند
از جمله حاج محمد اسماعيل نخجوانى (پدر بزرگ محقق غروى ) كه به همراه خانواده اش به شهر تبريز كوچ كرد.
اما در تبريز هم اوضاع را مساعد نديد و پس از چند صباحى به شهر اصفهان روى آورد. ساليانى را در آن شهر سپرى ساخت تا آنجا كه خود و فرزندانش ‍ به (( اصفهانى )) شهرت يافتند.
نهايتا حاج محمد حسن اصفهانى (پدر مرحوم آيت الله غروى اصفهانى )از اصفهان هم كوچ كردند به شهر كاظمين متوطن شدند در آنجا حاج محمد حسن اصفهانى (پدر غروى اصفهانى ) بخاطروسعت كار تجارتيش در ميان مردم و تاجران سرشناس ‍ عراق به نيك مردى و كارسازى پرآوازه بود و تاجرى صاحب نام و آبرومند بود و همگان وى را با شهرت ((معين التجار)) ياد مى كردند در ادامه حاج محمد حسن بدرشان بخاطرداشتن شركت و كمباني صادرات و واردات بينالمللى شهرت كمباني هم داشت
در روز دوم محرم سال 1296 ق .خداوند به معينالتجاراصفهانى كمبانى فرزندى عطا فرمود كه((محمد حسين )) ناميده شد.
وقتى بسرش رشديافته به نوجوانى رسيد حاج محمد حسن معين التجار تنها همان يك پسر را داشت و دلخوش بود كه وى مى تواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال كند. اما پسرش محمد حسين در سر سودايى ديگر و فكرى فراتر از فكر پدر داشت . تنها آرزويش اين بود كه پدرش اجازه دهد تا راه علم و كمال و تحصيل علوم دينى پيش گيرد.
محمد حسين هر گاه فرصت را مناسب مى ديد، آرزوى خود را با پدر در ميان مى نهاد و با اصرار از او مى خواست كه رضايت دهد تا وارد حوزه علميه شود. اما پدر كه پسرى جز او نداش ، راضى به اين كار نمى شد.
اما هر چه زمان پيشتر مى رفت اشتياق محمد حسين به تحصيل علوم دينى بيشتر مى شد و پدر خود را بيشتر از پيش پيرتر احساس مى كرد و با جديت از پسر مى خواست كه فن تجارت را ياد گيرد و فكر طلبه شدن را از سر بيرون كند. نهايتا متوسل به حضرت باب الحوائج امام موسى كاظم عليه السلام شد او خود مى گويد:
((آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتى كه در صحن مطهر كاظمين برپا مى شد شركت جسته بودم . نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالى كه زانوى غم در بغل گرفته بودم ، با فاصله اندكى پدرم را مى پاييدم كه ديدم با يكى از تجار بغداد گرم صحبت است . همچنانكه نشسته بودم داشتم در آتش اشتياق رفتنبه حوزه علميه مى سوختم . چشمم در گنبد زيباى امام كاظم عليه السلام بود در اين حال از دلم گذشت كه اى باب الحوائج ، اى موسى بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزيده خدايى و در پيش ‍ حضرت حق آبرودارى ، تو را چه مى شد اگر از خدا مى خواستى دل پدرم را به من نزديكتر مى كرد تا با تصميم من - كه چيزى جز تحصيل علم و كمال در مكتب شما نيست - راضى مى شد... در همين انديشه ها بودم كه ديدم پدرم صدايم مى كند:
محمد حسين ! محمد حسين ، پسرم ! اگر هنوز هم آرزومندى كه به حوزه بروى تا علوم دينى بخوانى برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمى شوم ... اگر دلت مى خواهد به نجف اشرف بروى برو
و اينشد كه به نجف مشرف شد و مشغول تحصيل علوم ديني شد و بخاطر شهرت خاندانش به اصفهانى و بخاطرشهرت بدرش هم به كمبانى معروف بوذ و بعد سالهاى بودندر نجف به غروي هم شهرت بيدا كرد

جناب مستطاب آقای آقا سیّد نصرالله مستنبط نقل کردند از مرحوم حاج شیخ محمّد حسین اصفهانی (کمپانی) که ایشان فرمودند: در خواب دیدم پدرم را (والد ایشان از تجّار متدیّن کاظمین و نیز عارف مسلک بوده‌اند) و به ایشان عرض کردم: حال شما چگونه است؟ گفتند: بسیار خوب!
گفتم: حال شما بهتر است یا حال میرزای شیرازی (ره)؟ گفتند: حال ایشان و مقام ایشان کجا مقام من کجا؟! مقام ایشان قابل قیاس با مقام من نیست!
گفتم: مقام شیخ انصاری بالاتر است یا مقام میرزا؟ گفتند: مقام شیخ بسیار عالی‌تر است!
گفتم: آیا حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام را ملاقات می‌کنید؟ گفتند: إنّه کالله لا یَراه أحَد!
گفتم: حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام را ملاقات می‌کنید؟ گفتند: حضرت سالی یک مرتبه بر ما تجلّی می‌کند. انتهی.


ـ الشيخ محمّد حسين الأصفهاني
1296 ـ 1361
الشيخ محمّد حسين بن محمّد حسن معين التجّار الأصفهاني الشهير بـ (الكمباني)
من مشاهير علماء عصره
ولد في 2 محرم سنة 1296 (54) ، وقرأ السطوح العلمية في النجف على الشيخ حسن التويسركاني وكان من مبرزي تلامذته ، ثمّ حضر الأبحاث العالية في الفقه وأُصوله على السيّد محمّد الفشاركي والشيخ أغا رضا الهمداني والشيخ محمّد كاظم الخراساني ، والفلسفة على الشيخ محمّد باقر الأصطهباناتي وعليه تخرج.
استقل بالبحث والتدريس في الفقه وأُصوله والفلسفة زمناً طويلا وتخرج عليه العشرات من المجتهدين والعلماء ، وكان متميزاً لطول باعه في كلّ فن ، متضلعاً في الأدب العربي وله أراجيز شعرية رائقة في أُسلوبها وجزالتها.
وقد رجع إليه الكثير من المسلمين بالتقليد في العراق وغيرها من البلدان الإسلامية.
مؤلفاته : (1) الاجتهاد والتقليد ـ ط ـ. (2) الأُصول على النهج الحديث ـ ط ـ. (3) الأنوار القدسية ـ مجموعة أراجيز في حياة أهل البيت عليهم‌السلام ـ ط. (4) تحفة الحكيم ـ أرجوزة في الفلسفة ـ ط ـ. (5) حاشية المكاسب للأنصاري ـ ط ـ. (6) ديوان شعر فارسي ـ خ ـ. (7) نهاية الدراية في حاشية الكفاية 1 ـ 2 ط. (8) الوسيلة ـ رسالة عملية ـ ط.
توفي بالنجف 5 ذي الحجة سنة 1361 ودفن بالصحن الشريف بحجرة جنب المئذنة الشمالية من جهة الكيشوانية.

آیت الله شهید سید مصطفی خمینی رحمة الله علیه
که بدست عوامل صدام شهید شد
از اصحاب استجاره ص 424

1- سيد حسين خميني نوه امام خميني و آيت الله حائرى يزدي =
از پدر و پدربزرگش (آيت الله سيد مصطفى خمينى و امام خمينى) مى گويد
سوال: مرحوم آقا مصطفی تا چه حد در جریان مبارزه و نهضت، بر امام تأثیرگذار بود؟ آیا حضرت امام از مشاوره ایشان هم استفاده می‌کرد؟

خُب پدرم از اختیارات خاصی برخوردار بود؛ تا جایی که حتی اعلامیه‌ها را پیش از چاپ شدن نگاه می‌کرد.
آقای اشراقی درباره سخنرانی عاشورای ۱۵ خرداد۱۳۴۲ می‎گفت: «امام خمینی در مدرسه فیضیه بالای منبر بود و خیلی تند صحبت می‌کرد. مردم رنگشان پریده بود و خیلی ترسیده بودند. یک‌باره آقا مصطفی گفت: بس است دیگر! و آیت‌الله خمینی هم گفت: و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» یعنی تا این اندازه به هم نزدیک بودند.

سوال:روش تفسیر مرحوم حاج آقا مصطفی برگرفته از چه مکتبی بود؟
باید گفت که ائمه روش تفسیر را به ما آموخته‌اند.
«انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» حضرت رسول بارها این را فرموده بود و حتی در خطبه‎ای که یک هفته پیش از وفاتش ایراد کرد به این مسئله اشاره داشت. قرآن و تفسیر را ائمه به ما آموختند؛ اما متأسفانه علمای شیعه و سنی با تفاسیری که نوشتند مانع یادگیری درست قرآن شدند.
من تا جایی که خودم تفسیر را آموختم، فهمیدم که روش تمامی علمای ما از ابتدا تا انتها غلط بوده است.
.....

3- از فضائل ايشان علاوه بر مقامات علمى و معنوى و مجاهدتهاي مبارزاتي
4- اينكه جزو اصحاب استجاره بودند و سالهاى سال همه شبهاى جهارشنبه در مسجدسهله بيتوته داشتند در كتاب اصحاب استجاره ذكر شده است

5- معرفت نابی نسبت به ائمه اطهار(علیهم السلام) داشتند، بخصوص نسبت به حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) که معرفت نادری بود.
این از التزام او نسبت به زیارت این بزرگواران معلوم بود. البته معرفت مراتبی دارد، اما ایشان از مراتب والای آن برخوردار بود.

6- معمول است که در ایام زیارتی حضرت ابی عبدالله(علیه السلام) (اول رجب، نیمه شعبان، عرفه و بخصوص اربعین) از نقاط دور و نزدیک عراق به زیارت آن حضرت می روند. عشق و علاقه ای که ایشان نسبت به آن حضرت داشت، به حدی بود که در طی سالهایی که در عراق حضور داشت این سنّت (جهار موسمبياده رفتن به كربلا) را ترک نکرد؛ پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) می رفت، مگر اوقاتی که مریض یا در سفر بود.

7- از نظر معرفتى خالى از تقصير درمعرفت بود بلكه اهل حق معرفت به حضرات بودد و اين امر (نداشتن تقصير درمعرفت) درميان علماء فراوان نيست
8- فوت ايشان و جلسات ختم براى ايشان منشا بيدايش حركت انقلاب اسلامى در ايران و همينطورهفته و جهلم شهر به شهر سبب فعال شدن انقلاب در شهرهاى ايران شدتا به بيروزي انقلاب منتهى شد
9- پیش از فوت ایشان ونزديك آن، بعضی همین موضوع فوت ايشان را در خواب دیده بودند؛ از جمله
آيت الله آقا شیخ محمود غروی که از نزدیکان امام(س) و آدم متدیّن و ملاّیی است. ایشان مدتی بود که صبحها با مرحوم والد مباحثه ای داشت. درست یک هفته پیش از فوت ایشان، آقا شیخ محمود خواب می بیند که مرحوم والد فوت کرده است. ایشان می گفت: صبحها که برای مباحثه با ایشان می آمدم، خجالت می کشیدم آن خواب را مطرح کنم.
و
آيت الله آقای سجّادی هم که یکی از شاگردان ایشان است، دو ماه پیش از آن خواب دیده بود که جنازۀ ایشان را به طرف صحن حضرت امیر(علیه السلام) می بردند، گویی «تحمله الملائکه» و دور و بر آن، جلو، پشت سر، ... آیات قرآن... حرکت می کرد. جنازه داخل ضریح حضرت علی(علیه السلام) رفت!!! و به سوی بهشت سوق داده شد: «من جعل القرآن امامه ساقه الی الجنّة».
ایشان می گفت: طی این دو ماه هرچه خواستم این خواب را نقل کنم، نمی توانستم.

10- اين مقبره مدفن ايشان است مربوط به حاج محمد حسن امین الضرب بود و مرحوم آيت الله آقا شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) و مرحوم آقا سید نصرالله بنی صدر هم در آن مدفونند. علامه حلّی هم در همين سرداب دفن است،
مقبرۀ ایشان هفت، هشت متر بیشتر با ضریح مبارک حضرت فاصله ندارد. در آن زمان، اجازه نمی دادند هیچ کس در آنجا دفن شود، هیچ کس هم نمی توانست چنین اجازه ای بدهد، حتی کلیددار نجف. اگر علما و بزرگانی هم فوت می کردند، آنها را در مقابر اطراف صحن دفن می نمودند. اما به کسی اجازه نمی دادند که میت خود را در چنین جایی دفن کند، مگر با اجازۀ مستقیم خود رییس جمهور (عراق = حسن البكر). برای دفن ایشان، عده ای از افراد با رییس جمهور عراق تماس گرفتند. او هم برای حفظ ظاهر، چون به امام احترام می گذاشت، دستور داد ایشان را در آنجا دفن کنند.
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n136256/

السيّد مصطفى الخميني
1349 ـ 1397
السيّد مصطفى بن روح الله بن مصطفى الموسوي الخميني
عالم فاضل محقق
ولد في قم شهر رجب سنة 1349 ونشأ بها على والده الزعيم المشهور. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية على فضلاء المدرّسين ، والسطوح الفقهية والاُصولية على الشيخ مرتضى اليزدي الحائري والشيخ محمّد الصدوقي والسيّد محمّد باقر السلطاني وغيرهم ، ثمّ حضر الأبحاث العالية على والده والسيّد حسين البروجردي.
كان صريحاً شجاعاً مناصراً لوالده ضد الشاه المقبور ، فسجن وهجّر معه واستقر أخيراً في النجف ، واُشيع أنّ جواسيس الشاه دسوا إليه السم.
مؤلفاته : (1) تحرير العروة الوثقى. (2) تحريرات الاُصول 1 ـ 8.
(3) تحريرات الفقه 1 ـ 4. (4) تعليقات على الحكمة المتعالية. (5) ثلاث رسائل : ولاية الفقيه ، الفوائد والعوائد ، دروس الأعلام ونقدها. (6) مستند تحرير الوسيلة 1 ـ 2 وكلّها مطبوعة.
توفي بالنجف 9 ذي القعدة سنة 1397 ودفن بالصحن الشريف في حجرة جنب المئذنة الشمالية من جهة الكيشوانية.

Image
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

علامه حلی

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 6:58 am

علامه حلی:
حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی (۶۴۸-۷۲۶ق) معروف به علامه حلّی،
تحت مناره شمالی (مناره سمت راست) مدفونند
او بیش از ۱۲۰ کتاب در رشته‌های مختلف علمی نگاشت

الشيخ العلاّمة الحلّي
648 ـ 726
الشيخ جمال الدين الحسن بن يوسف بن عليّ بن محمّد بن المطهر الأسدي الحلّي الشهير بـ (العلاّمة)
من مشاهير علماء الإمامية
ولد في الحلة 29 شهر رمضان سنة 648 ونشأ بها على والده العالم الكبير ، فقرأ عليه وعلى جملة من علماء عصره من الفريقين مختلف العلوم العقلية والنقلية حتى برع فيها جميعاً.
استقل بالتدريس فأخذ يحقق ويدقق ويستعرض الآراء ويشبعها بحثاً ومناقشة ، فأفاد منه العشرات بل المئات من طلاب العلوم من مختلف أصقاع الدنيا.
وانفرد بهذا اللقب العالمي (العلاّمة) منذ زمنه إلى يوم الناس هذا ، وصار زعيم الإمامية في عصره ، وقد كتبت عنه عشرات الدراسات والبحوث المنشورة.
مؤلفاته : (1) الإجازة الكبيرة. (2) إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان. (3) الأسرار الخفية في العلوم العقلية. (4) الألفين الفارق بين الصدق والمين في الإمامة. (5) تبصرة المتعلمين في أحكام الدين. (6) تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية. (7) تذكرة الفقهاء. (8) تهذيب طريق الوصول إلى علم الأُصول. (9) خلاصة الأقوال في علم الرجال. (10) قواعد الأحكام في مسائل الحلال والحرام. (11) كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. (12) مباديء الوصول إلى علم الأُصول. (13) مختلف الشيعة في أحكام الشريعة. (14) منتهى المطلب في تحقيق المذهب. (15) نهج المسترشدين في أُصول الدين وغيرها ممّا هو مطبوع.
توفي في الحلة 21 محرم سنة 726 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف تحت المنارة الشمالية على يمين الداخل إلى الحرم المطهر من الباب الصغير وقبره ظاهر يزار إلى اليوم.

از تشرفات علامه حلی:
مرحوم تنکابنی از آخوند ملاصفر علی لاهیجانی نقل کرده است که گفت: استادم سیّد محمد مجاهد، صاحب کتاب المناهل فی الفقه، فرزند سیّد علی طباطبایی، مؤلف کتاب ریاض، به من گفت: در حاشیه ی کتاب تهذیب الأحکام شیخ طوسی(ره)، نوشته ای را که به خط علامه حلّی(ره) بود، مشاهده کرد که در کنار حدیثی نوشته بود:
(این حدیثی است که در راه حلّه به کربلا، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آدرس آن را به من داد.)

مرحوم تنکابنی(ره) با سندی آورده است؛ علامه حلّی گفت: در شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام) به سوی کربلا حرکت کردم. در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ای برای راندن مرکب در دست داشتم.
در بین راه عربی پیاده همراه من به راه افتاد و با من هم صحبت شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است، وارد مسایل علمی شدیم و برخی از مشکلات علمی را که داشتم از او پرسیدم و پاسخ مناسب داد، تا اینکه در موضوعی سخن به میان آمد و آن عرب فتوایی داد و من منکر شدم و گفتم: این فتوا پشتوانه ی روایتی ندارد و حدیثی بر طبق آن نداریم.

آن مرد عرب گفت:
(در این موضوع شیخ طوسی در تهذیب حدیثی را آورده است. شما از اول تهذیب، فلان مقدار صفحه بزن در سطر فلان حدیث را خواهی یافت.)
متحّیر شدم که این شخص کیست؟. که این همه آمادگی علمی دارد؟. در این حال به فکرم رسید که از او بپرسم؛ آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزّمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ببیند؟.

در اینجا از شدّت لرزشی که بدنم را فراگرفت، تازیانه از دستم افتاد و آن بزرگوار خم شد و تازیانه را از زمین گرفت و در دستم گذاشت و فرمود:
(چگونه صاحب الزّمان را نمی توانی ببینی، در حالی که اکنون دست او در دست توست.)

مرحوم علامه حلی(ره) پس از شنیدن این سخن، بی اختیار خود را از روی چهارپایی که سوار بود، بر زمین انداخت تا پای امام را ببوسد، امّا از شدت شوق، بی هوش بر زمین افتاد. پس از آن که به هوش آمد، کسی را ندید.
پس از بازگشت، به کتاب تهذیب مراجعه کرد و حدیث را پیدا کرد و در حاشیه ی کتاب، در کنار حدیث نوشت: این حدیثی است که مولایم حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، خبر وجود این حدیث را در این کتاب به من داد.
نهج الحیاط/ج۱۵/ص۲۸۸
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

آیت الله مقدس اردبیلی

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 7:05 am

مقدس اردبیلی:
احمد بن محمد اردبیلی نجفی، معروف به «مقدس اردبیلی و محقق اردبیلی»
از مدفونین در صحن پایین پای مبارک در زیر مناره سمت چپ (مناره جنوبی)
از اصحاب استجاره و از مرتبطین با ناحیه مقدسه بودند

الشيخ أحمد الأردبيلي
... ـ 992
الشيخ أحمد بن محمّد الأردبيلي الشهير بـ (المقدّس)
فقيه أُصولي محقق
ولد في أردبيل ، ومنها هاجر إلى النجف وقرأ على لفيف من المدرسين ، حتى اشتهر أمره وعلا صيته وصار فقيه الإمامية في عصره.
له المكانة العالية في العلوم الإسلامية ، عرف بتحقيقاته القيمة وآرائه السديدة ، فتهافت عليه طلاب العلم الشريف من كلّ حدب وصوب ، فبرز ورأس في النجف مدّة طويلة.
وكان معروفاً بالزهد والورع والعبادة ، وله كرامات مشهورة.
مؤلفاته : (1) استيناس المعنوية في علم الكلام ـ خ ـ. (2) حاشية الشرح الجديد للتجريد ـ خ ـ. (3) الخراجية ـ ط ـ. (4) زبدة البيان في أحكام القرآن ـ ط ـ. (5) مجمع الفائدة والبرهان في شرح إرشاد الأذهان للعلاّمة الحلّي ـ ط ـ. (6) مناسك الحجّ ـ خ ـ فارسي وغيرها.
توفي بالنجف شهر صفر سنة 992 ودفن بالصحن الشريف في الحجرة الملاصقة للمأذنة الجنوبية.

از کتاب منتهی الآمال ج 2 - باب چهاردهم- فصل پنجم
گفت و گوى مقدس اردبیلى با امام زمان علیه السلام
حکایت چـهاردهم ـ قصه ملاقات مقدس اردبیلى است آن حضرت را:
سید محدث جزایرى سید نعمة الله در (انوار النعمانیه) فرموده که خبر داد مرا اوثق مشایخ من در علم و عمل که از براى مولاى اردبیلى رحمه الله تلمیذى بود از اهل تفرش که نام او میر علام بود و در نهایت فضل و ورع بود و او نقل کرد که مرا حجره اى بود در مدرسه اى که محیط است به قبه شریفه پس اتفاق افتاد که من از مطالعه خود فارغ شدم و بسیارى از شب گذشته بود پـس بیرون آمدم از حجره و نظر مى کردم در اطراف حضرت شریفه و آن شب سخت تاریک بود پـیش مردى را دیدم که رو به حضرت شریفه کرده مى آید پس گفتم شاید این دزد است آمده که بدزدد چـیزى از قندیلها را
پـس از منزل خود به زیر آمدم و رفتم به نزدیکى او و او مرا نمى دید پس رفت به نزدیکى در حرم مطهر و ایستاد پس دیدم قفل را که افتاد و باز شد براى او و در دوم و سوم به همین ترتیب و مشرف شد به قبر شریف پس سلام کرد و از جانب قبر مطهر رد شد سلام بر او پـس شناختم آواز او را که سخن مى گفت با امام علیه السلام در مساءله علمیه آنگاه بیرون رفت از بلد و متوجه شد به سوى مسجد کوفه پس من از عقب او رفتم و او مرا نمى دید پس چون رسید به محراب مسجدى که امیرالمؤمنین در آن محراب شهید شده بود، شنیدم او را که سخن مى گوید با شخصى دیگر در همان مساءله پس برگشت و من از عقب او برگشتم و او مرا نمى دید.
پس چون رسید به دروازه ولایت صبح روشن شده بود پس خویش را بر او ظاهر کردم و گـفتم یا مولانا من بودم با تو از اول تا آخر پـس مرا آگـاه کن که شخص اول کى بود که در قبه شریفه با او سخن مى گـفتى و شخص دوم کى بود که با او سخن مى گفتى در کوفه؟

پس عهدها گرفت از من که خبر ندهم به سر او تا آنکه وفات کند، پس به من فرمود: اى فرزند من! مشتبه مى شود بر من بعضى از مسایل پس بسا هست بیرون مى روم در شب نزد قبر امیرالمؤمنین على علیه السلامو در آن مساءله با آن جناب تکلم مى نمایم و جواب مى شنوم و در این شب حواله فرمود مرا به سوى حضرت صاحب الزمان علیه السلام و فرمود که فرزندم مهدى علیه السلام امشب در مسجد کوفه است پس برو به نزد او و این مساءله را از او سؤالکن و این شخص مهدى علیه السلان بود.
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

عضد الدولة از پادشاهان آل بویه

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 7:13 am

پادشاهان آل بویه
در صحن و رواق پایین پای مبارک چند تن از پادشاهان آل بویه دفن هستند
که از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بودند و در عمران مشاهد و ترویج مذهب تشیع خدمات انجام دادند

فنا خسروعضد الدولة البويهي
324 ـ 372
أبو شجاع فناخسرو بن الحسن بن بويه البويهي الديلمي المعروف بـ (عضد الدولة)
ملك عالم شاعر
ولد بأصفهان 5 ذي القعدة سنة 324 ونشأ بها على والده ركن الدولة المعروف.
تولى ملك فارس ثمّ ملك الموصل وبلاد الجزيرة ، وخطب له على المنابر ، ودعي له بعد الخليفة.
وكان ملكاً شجاعاً كريماً ، شديد الهيبة ، وأديباً عالماً بالعربية ، وشاعراً نقّاداً.
عمّر المشهد العلوي الشريف ، وقوى أمر الشيعة بسلطنته ، وله مبرات وخيرات كثيرة أتى على ذكرها كلّ من أرخ له.
مدحه شعراء عصره ، وصنّف له العلماء الكتب النفيسة.
توفي في بغداد 8 شوال سنة 372 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف في الرواق عند رجلي الإمام عليه‌السلام.

(العمارة الثالثة)
وهي من أجمل العمارات وأحسن ما وصل إليه فن الهندسة في ذلك العصر.
قام ببنائها (عضد الدولة البويهي ت 372 هـ) سنة 367 هـ ، فقد بذل عليها الأموال الكثيرة ، وجلب لها أمهر الفعلة والمهندسين مدّة سنة كاملة ، وكان يشرف على البناء بنفسه ، حتّى أتم العمل بها ، ووزّع الأموال الطائلة على سكان النجف (3).
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

آیت الله سید محمد رضوی کشمیری

پستتوسط najm111 » پنج شنبه ژانويه 12, 2023 7:17 am

آیت الله سید محمد رضوی کشمیری
از اولیای الهی و اخیار معروف به سیدالاوتاد (1312- 1392 ه. ق )؛
مدفون در صحن بین ایوان طلا و باب سوق گبیر (باب الساعة)

پسر آیت الله سید مرتضی کشمیری بودند.
در دوره تحصیل همدرس مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم خوئی بودند
از اصحاب استجاره (کتاب اصجاب استجاره صفحه 188)

السيّد محمّد الكشميري
1312 ـ 1392
السيّد محمّد بن مرتضى بن مهدي بن محمّد الرضوي الكشميري
عالم واعظ شاعر
ولد في النجف 27 ذي الحجة سنة 1312 ونشأ بها على والده العالم الأخلاقي. قرأ المقدّمات الأدبية والشرعية على الشيخ عبدالحسين شرع الإسلام ، والسطوح الفقهية والاُصولية على خاله السيّد محمّد رضا الشاه عبدالعظيمي ولازمه.
كان على جانب عظيم من الزهد والتقوى ، شاعراً مكثراً له أراجيز طويلة في العقائد والأخلاق ، سافر إلى الهند وباكستان عدة مرات للوعظ والإرشاد يقضي هناك السنين الطوال.
مؤلفاته : (1) حصى النجف ـ شعر عربي ـ خ. (2) خطرات الجنان في سفر ـ خراسان ـ ط ـ. (3) ريگستان نجف ـ شعر فارسي ـ ط. (4) المعارف المرتضوية
في حياة والده ـ خ ـ. (5) الناصح واللائم منتخب من الصادح والباغم ـ خ ـ وغيرها.
توفي في كراچي ـ باكستان ـ 4 ذي الحجة سنة 1392 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف بين إيوان الذهب وباب السوق الكبير.
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

سید بن طاووس و آل طاووس در رواق پایین پا

پستتوسط najm111 » يکشنبه ژانويه 15, 2023 4:05 am

السيّد عليّ ابن طاووس الأوّل
589 ـ 664
السيّد رضي الدين عليّ بن موسى بن جعفر ابن طاووس الحسني الحلّي
عالم زاهد نقيب
ولد في الحلة 15 محرم سنة 589 ونشأ بها على والده العالم المحدِّث وجده من قبل أُمه الشيخ الزاهد ورّام الحلّي فوجّهاه التوجيه الحسن وغذياه العلم كما نصّ على ذلك في مؤلفاته.
تلمذ على علماء الحلة مدّة طويلة أمثال الشيخ نجيب الدين محمّد ابن نما والسيّد صفي الدين محمّد بن معد الحلّي والشيخ سالم بن محفوظ وغيرهم كثير.
نزل بغداد خمس عشرة سنة ، وكلّف أن يكون نقيباً للطالبيين فتولاّها ثلاث سنوات ثمّ تركها وعاد إلى الحلة ، ثمّ جاور النجف ، ثمّ رجع إلى بغداد عاكفاً على التأليف والعبادة.
كان عالماً جليلا من وجوه الطائفة ، زاهداً ورعاً من أصحاب الكرامات ، تقدمت له الدنيا فرفضها ولم يفت في حياته إلاّ فتوىً واحدة يوم طلب (هولاكو) من علماء العراق كافة الجواب على سؤال : (أيهما أفضل الحاكم العادل الكافر أم الحاكم الظالم المسلم).
فأحجم الجمع عن الإفتاء بذلك ، فحينئذ أجاب السيّد المترجم بتوقيعه على السؤال : (الحاكم العادل الكافر أفضل من الحاكم المسلم الظالم) ، فوقّع بقية العلماء على ذلك.
مؤلفاته : أكثر كتبه تدور في فلك الأخلاق والزهد والدفاع عن المذهب وكيفية الزيارة والدعاء وإليك ما طبع منها :
(1) الإجازات لكشف المفازات. (2) إقبال الأعمال. (3) الأمان من أخطار الأسفار والأزمان. (4) جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع. (5) سعد السعود في علوم القرآن. (6) الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف. (7) الطرف من الأنباء والمناقب. (8) فرج المهموم في علماء النجوم. (9) فلاح السائل. (10) كشف المحجة لثمرة المهجة. (11) المجتنى من الدعاء المجتبى. (12) محاسبة النفس. (13) مصباح الزائر. (14) الملاحم والفتن. (15) الملهوف على قتلى الطفوف. (16) مهج الدعوات. (17 ـ اليقين في إمرة أميرالمؤمنين عليه‌السلام.
توفي في بغداد 5 ذي القعدة سنة 664 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف في الرواق المطهر مع أبيه عند رجلي الإمام.

الشيخ ورّام الحلّي
... ـ 605
الشيخ ورّام بن أبي فراس بن ورّام المالكي الحلّي
عالم زاهد عابد
ولد في الحلة ونشأ بها. تلمذ على لفيف من علمائها أمثال الشيخ محمود الحمصي وغيره.
وكان من عباد الله الصلحاء ، عالماً فقيهاً تروى له الكرامات ، وأينما يرد ذكره يرد بالاحترام والتجليل ، وهو جدّ السيّد عليّ ابن طاووس لاُمّه.
قال ابن الساعي : كان أوّلا جندياً على طريقة سوية ، فهداه الله تعالى إلى التوبة والإنابة ، فترك جميع ما كان فيه ولزم باب الله عز وجل وانعكف على الخير والعبادة ، وقراءة القرآن المجيد ومداومة الصوم وكثرة الصلاة نافلة ، فعظم في أعين الناس وصار تقصده الأكابر للتبرّك به.
مؤلفاته : تنبيه الخواطر ونزهة النواظر ـ مجموعة ورّام ـ ط.
توفي في الحلة يوم الجمعة 2 محرم سنة 605 ونقل إلى النجف ودفن بالصحن الشريف في البهو المطهّر.
najm111
Site Admin
 
پست ها : 2032
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:09 am

قبلي

بازگشت به وادی السلام


cron
Aelaa.Net