مشهدآثارمهدوى عليه‌السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل

مديران انجمن: مزارات, مزارات

مشهدآثارمهدوى عليه‌السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل

پستتوسط Najm00158 » چهارشنبه فبريه 14, 2024 5:14 pm

بسم الله الرحمان الرحیم
Najm00158
 
پست ها : 169
تاريخ عضويت: سه شنبه نوامبر 13, 2018 11:26 am

Re: مشهدآثارمهدوى عليه‌السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل

پستتوسط najm155 » شنبه نوامبر 08, 2025 11:44 am

دو مشهد آثار مهدوی منه السلام در این مکان شریف می باشد
اولین مشهدآثار مهدوى عليه السلام درمدرسه علميه امامزاده اسماعيل اصفهان

مشهد آثار مهدوى عليه السلام در مدرسه علميه امامزاده اسماعيل اصفهان
تشرف آیةاللَّه مرجع حاج سید ابوالحسن مديسه اى معروف به اصفهانى يا اختصارا به لهجه مردم اصفهان آقا آسد ابولحسن (يا آقا مدي سِيْ)،  = تشرف در اوايل طلبكى، در مدرسه علميه امامزاده اسماعيل اصفهان

دروس ابتدایى (خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن كريم و احكام شرعى و ادبيات فارسى و...) را در روستاى «مدیسه» (از توابع لنجان اصفهان) نزد یکى از اهل علم آن روستا در مكتبخانه آغاز نمود.

پس از گذراندن دوره ابتدایى به علوم دينى مشتاق شد و تصمیم گرفت به حوزه علميه اصفهان - که در آن عصر یکى از حوزه هاى مهم شیعه به شمار مى رفت - مهاجرت نماید.

براى این منظور با پدرش سید محمد به مشورت پرداخت.
سید محمد كه خودش عالم زاده بود و سختيهاى زندگى فقيرانه را تجربه كرده بود دوست نداشت كه فرزندش هم به شرايط سخت آن مبتلا شود فلذا به فرزندش گفت:
طلبگى سختى دارد شرايط زندگيت سخت مى شود ...
سيد ابوالحسن مى گويد تحمل مى كنم،
آخرالامر پدرش مى گويد: «اگر به اصفهان بروى، من عهده دار هزینه زندگى تو نمى شوم!!!».
سید ابوالحسن به فکر فرو رفت
اما وعده هاى الهى در این که ضامن روزى بندگان است
و سخنان ارزنده امامان بزرگوار در فضیلت علم و دانش
و لزوم قناعت و استقامت در مسير تحصيل فضائل الهى
او را بيشتر مصمم كرده و به ترديد و هشدار بدرش اعتنايي نكرد  
و به او قوت قلب داد و عزمش را براى رفتن به اصفهان جزم تر نمود.
و با حالتى حاکى از اطمینان نفس به پدر گفت: «اشکالى ندارد،
فقط شما اجازه رفتن به من بدهید، من خود عهده دار دیگر امور آن خواهم شد».
پدرش براى بار دوم گفت:
«فرزندم؛ طلبه مشو. گرسنگى دارد، محرومیت به دنبال خواهد داشت،
از اینها گذشته با غربت و دورى خانواده و خویشاوندانت چه خواهى کرد؟!»
این حرف ها سید ابوالحسن را از هدفش باز نداشته و همچنان براى بار دوم از پدر خواست که به وى اجازه رفتن بدهد...
پس از پافشارى هاى زیادى که سید ابوالحسن از خود نشان داد،
پدرش از عزم جدى فرزندش و آشنايى با شرايط سخت طلبگى؛ مطمئن شد و با رفتنش موافقت نمود.

در آن هنگام برق شادى در چشمان سید ابوالحسن درخشیده. و لبخند شادى بر لبانش نقش بست.
دست پدر را بوسید و از او صمیمانه تشکر کرد.

 سید ابوالحسن با دو روپيه (دو تومان) که بدرش به عنوان ره توشه مالى به فرزندش داده بود تا همراه داشته باشد،
پياده به سوى اصفهان حرکت کرد.
اما در همان ابتداى مسير، لحظاتى چند خاطرش پریشان شد و افکارى وسوسه آمیز پى در پى بر او هجوم آورد: با تنهایى، غربت و فقر چه خواهى کرد؟...
ناگهان به یاد امام زمان(منه السلام) افتاد و اشک در چشمانش حلقه زد و با امیدوارى و اطمینان نفس به راه افتاد...

سید ابوالحسن در اوایل نوجوانى و بلوغ در سن 14 سالگى از مديسه وارد اصفهان شد
و ابتدا در مدرسه امامزاده اسماعيل (كه رونق كمترى از سايرمدارس داشت) وارد شد
و آن توشه بدر (2 روپيه) را به خادم مدرسه داد تا حجره و وسايل ضرورى برايش فراهم كند
و بالأخره در همانجا حجره اى گرفت و به درس و بحث مشغول شد
و با همان شهريه ناجيز طلبگى (كه معمولا به صورت دادن قرص نان بود) بسنده مى كرد.

فصل زمستان رسيد و آن سال خيلى سخت برف باريد
و وضع سيدابوالحسن سخت بود،
پولى نداشت حتى خاكه ذغال براى كرسى جهت گرم شدن يا شمعى جهت روشنايى حجره يا حتى نانى جهت خوراك تهيه كند  

در همين زمان و شرايط سخت؛
پدرش براى دیدن فرزند خود به اصقهان آمده
و به حجره او وارد مى شود،
با وضع ناهنجارى مواجه مى شود.
حجره او را سرد و بدون وسایل ضرورى مى بیند:
نه آتشى براى گرم كردن اتاق
و نه حتى شمعى براى روشن کردن حجره.

به سید ابوالحسن مى گوید: نگفتم طلبه نشو، گرسنگى دارد! محرومیت و فقر به دنبال دارد؟!
بيا برگرديم مديسه؛ از گرسنگى و سرما از بين نروى... ....
او آن قدر در این زمینه سخن مى گوید که فرزند از اينكه پدرش وضعيت سخت او را ديده؛ آزرده خاطر مى شود
و در همان لحظه که سخت دگرگون شده بود، به طرف قبله مى ایستد و امام زمان(عليه السلام) را مورد خطاب قرار مى دهد و با چشمانى اشک بار و لحنى ملتمسانه مى گوید:
«آقا عنایتى کنید تا نگویند شما آقا و صاحب ندارید!»
لحظاتى چند نمى گذرد که درِب مدرسه به صدا در مى آيد.

Image
وقتى خادم مدرسه در را باز مى کند، فرد ناشناس از او سراغ سیدابوالحسن را مى گیرد و خادم سید ابوالحسن را به کنار درِب مدرسه فرا مى خواند.
Image
سیدابوالحسن با سیدى خوش سیما روبرو مى شود که پس از دلجویى به او پنج قران مى دهد و مى گوید:
«اين پول را بگير خاكه ذغال بخر كرسيت را گرم كن
 و غذا تهيه كن از ميهمانت بذيرايى كن
وشمعى نیز در طاقچه بلند حجره است، آن را بردار و روشن کن تا نگویند شما آقا و صاحب ندارید».
شخص ناشناس با این سخن، سید ابوالحسن را تنها مى گذارد و مى رود.
سید به حجره بر مى گردد و ماجرا را براى پدر تعریف مى کند.
سید محمد نیز مانند پسر، دچار بهت و حیرت مى شود و اشک از چشمانش سرازیر مى گردد
و در همان حال فرزند را در آغوش مى گیرد و بوسه بر صورت فرزندش مى زند ـ
از بردن فرزندش منصرف شده و با قلبى شاد به مدیسه باز مى گردد


انجام زيارت و دعاى براى حضرت در مشاهد آثار مهدوى منه السلام:


سلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته


سپس افضل زيارات امام زمان عليه السلام
كه در سرداب مقدس خوانده مى شود تلاوت شد
ان همه زيارت براى حضرت است
چرا اين زيارت معرفي و به آن حضرت زيارت شد؟
چون:
علاوه بر اينكه ماثور از حضرات است
حاوي بهترين مضامين در سلام و دعا براى حضرت
و توضيح وضعيت موالين در دوران غيبت
و دعاهايي كه براى حضرت و خودش مي كند
اين زيارت از نظر مضامين
ممتازترين زيارات حضرت است
چون که:
از حضرات ماثور بوده
و مي شود گفت حاوى بهترين مضامين سلامها و دعاها براى حضرت و خود متوسلين (در موضوع ارتباط با حضرت) است
بيان حال مواليان از خواص در فراق حضرت و براى ظهور است


اين زيارت در سرداب مقدس سامراء جزو آداب آن مي باشد:

اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَكْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدانا لِهَذا وَعَرَّفَنا أَوْلِياءَهُ وَأَعْداءَهُ، وَوَفَّقَنا

لِزِيارَةِ أَئِمَّتِنا، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْمُعانِدِينَ النَّاصِبِينَ، وَلَا مِنَ الْغُلاةِ الْمُفَوِّضِينَ، وَلَا مِنَ الْمُرْتابِينَ الْمُقَصِّرِينَ . السَّلامُ عَلَىٰ وَلِيِّ اللّٰهِ وَابْنِ أَوْلِيائِهِ، السَّلامُ عَلَى الْمُدَّخَرِلِكَرامَةِ أَوْلِياءِ اللّٰهِ وَبَوارِ أَعْدائِهِ، السَّلامُ

عَلَى النُّورِ الَّذِي أَرادَ أَهْلُ الْكُفْرِ إِطْفاءَهُ فَأَبَى اللّٰهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِكُرْهِهِمْ، وَأَيَّدَهُ بِالْحَيَاةِ حَتَّىٰ يُظْهِرَ عَلَىٰ يَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ، أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ اصْطَفَاكَ صَغِيراً، وَأَكْمَلَ لَكَ عُلُومَهُ كَبِيراً، وَأَنَّكَ حَيٌّ لَا تَمُوتُ

حَتّىٰ تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَالطَّاغُوتَ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ خُدَّامِهِ وَأَعْوانِهِ عَلَىٰ غَيْبَتِهِ وَنَأْيِهِ، و َاسْتُرْهُ سَتْراً عَزِيزاً، وَاجْعَلْ لَهُ مَعْقِلاً حَرِيزاً، وَاشْدُدِ اللّٰهُمَّ وَطْأَتَكَ عَلَىٰ مُعانِدِيهِ، وَاحْرُسْ مَوالِيَهُ وَزائِرِيهِ . اللّٰهُمَّ كَما

جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي

مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. اللّٰهُمَّ طالَ الانْتِظارُ، وَشَمِتَ مِنَّا الْفُجَّارُ، وَصَعُبَ عَلَيْنَا الانْتِصارُ، اللّٰهُمَّ أَرِنا وَجْهَ وَلِيِّكَ

لْمَيْمُون؛ فِي حَياتِنا وَبَعْدَ الْمَنُونِ؛ اللّٰهُمَّ إِنِّي أَدِينُ لَكَ بِالرَّجْعَةِ بَيْنَ يَدَيْ صاحِبِ هٰذِهِ الْبُقْعَةِ (المشهد االمهدوي في سامراء)، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ، قَطَعْتُ فِي وُصْلَتِكَ الْخُلَّانَ، وَهَجَرْتُ

لِزِيارَتِكَ الْأَوْطانَ، وَأَخْفَيْتُ أَمْرِي عَنْ أَهْلِ الْبُلْدانِ، لِتَكُونَ شَفِيعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبِّي وَ إِلَىٰ آبائِكَ وَمَوالِيَّ فِي حُسْنِ التَّوْفِيقِ لِي، وَإِسْباغِ النِّعْمَةِ عَلَيَّ، وَسَوْقِ الْإِحْسانِ إِلَيَّ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

أَصْحابِ الْحَقِّ، وَقادَةِ الْخَلْقِ، وَاسْتَجِبْ مِنِّي مَا دَعَوْتُكَ، وَأَعْطِنِي مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِي دُعائِي مِنْ صَلاحِ دِينِي وَدُنْيايَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.


----------------
لینک ویدیویی معرفی مشهد اثر مهدوی منه السلام در تشرف حضرت آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی در مدرسه علمیه امامزاده اسماعیل علیه السلام


https://drive.google.com/file/d/1NNnn1k ... p=drivesdk



توضيحات:
1-آیةاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى (1284 - 1365 قمرى) مرجع بزرگ شیعیان جهان و از اصحاب استجاره به سهله و تشرفات متعدده بوده است

2- در نقلهاى رايج اين واقعه؛
بي دقتى و نقصان و يا اشتباه نقل كردن نام مدرسه ووو  فراوان است
كه نسخه و نقل فوق اين اشكالات را ندارد.

3- نسب و خاندان:
سید ابوالحسن موسوی اصفهانی؛  اجدادش از سادات موسوی بهبهان بوده‌اند
که از ذريه امامزاده محمود طیار (مدفون در روستای درب کلات شهرستان دنا در استان کهکیلویه و بویراحمد) می باشند
و نسب آنها (با 35 واسطه) به موسی بن ابراهیم المرتضى بن الإمام موسی الکاظم (علیه السلام) می‌رسد.

جد مرحوم سيد ابوالحسن = مرحوم آیت‌الله سید عبدالحمید، از بهبهان به اصفهان نقل مکان کرده بود.
سپس براى تحصيل به عتبات عاليات مشرف شده و ابتدا در كربلا و سپس در نجف متوطن شده،
سید عبدالحمید از عالمان وارسته نجف و از شاگردان آیه الله شیخ محمد حسن نجفی معروف به “صاحب جواهر” بود
او پس از اتمام تحصيل و مراجعت از نجف در اصفهان و لنجان ساکن شد
و تا پایان عمر در آنجا به تدریس و انجام امور شرعی اشتغال داشت.

پدر سيدابوالحسن مرحوم سید محمد (اهل علم نبوده) اما فرزند مرحوم آیت‌الله سید عبدالحمید بوده،
در همان ایامی که سید عبدالحمید به منظور فراگیری علوم دینی به عراق مهاجرت کرده بود، در کربلا متولد شد
سيد محمد اگر چه از زمره عالمان شمرده نمی شد، اما مردی خداترس و روشن ضمیر بود
که پس از وفات در شهرستان خوانسار به خاک سپرده شد.

4- مدرسه امام‌زاده اسماعیل، از مدارس کهن اصفهان بوده
که توسط حاج محمدابراهیم بیک یوزباشی (از سران مملكت و مقرب شاه سلطان حسین صفوی) و به دستور وی در ۱۱۱۵ق
دربرنامه بازسازي و مرمت بقعه و مسجد امامزاده؛ اين مدرسه را نيز تعمیر و تزیین کرد
و از این‌ رو به مدرسه ابراهیم بیک نیز معروف بوده است.

این مدرسه در دوران پهلوی كه با روحانيت و مدارس ديني مبارزه مى شد،
متروكه كرديده و محل سکونت مساکین و آوارگان قحطی و خشکسالی شده بود

تا آن‌که در ۱۴۰۰ق با نظارت مرحوم حاج‌آقا محمدفقیه احمدآبادی (فرزند صاحب مكيال المكارم) تعمیر شده
و طلاب در حجره‌های آن مجددا ساکن شدند

اين مدرسه بخاطر عدم استقلال حياط آن از صحن امامزاده و مسجد؛
و محل عبور (17ساعته= از يكساعت قبل فجر تاچهارساعت بعدغروب) زائران و مامومين مسجد؛
فضاى محصور مخصوص طلاب نداشته؛
فلذا طلاب كمتر به سكونت در آن رغبت داشته، و كم رونق بوده است،
در مرمت اخير (45 سال قبل) حائل نرده اى (كه مانع از ورود افراد متفرقه به قسمت مدرسه است) براى آن ساخته اند.
ومدرسه را از صحن عمومى امامزاده و مسجد كه ممرعام است جدا كرده اند

5- آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانی مدتی در این مدرسه امامزاده اسماعيل سکونت داشته.
و سپس در مدرسه نيم آور
و نهايتا مدرسه صدر حجره كرفته
و 10 سال در اصفهان ادامه تحصيل علم مي دهد،

از اساتيد آسيدابوالحسن دردوره تحصل اصفهان:
آيات: آخوند ملا محمد کاشانی (آخوند كاشى) از مدرسان علوم عقلی و ریاضی،
و جهانگیر خان قشقایی از حكماى الهى،
سيدمحمد باقر خوانسارى (صاحب روضات)،
سید هاشم چارسوقی (برادر صاحب روضات)،
ميرزا ابوالمعالی کلباسی،
سید مهدی نحوی،
سید محمدباقر درچه ای،  را برشمرده اند.

-----------------
6- براى مطالعه بيشتردر احوالات سيدابوالحسن اصفهانى
به مقالات و كتابهاى زيرمراجعه شود
«نجوم‌ امت‌: آیت‌الله‌ العظمی‌ سید ابوالحسن‌ موسوی‌ اصفهانی‌»، ناصر باقری‌ بیدهندی‌، مجله نور علم‌، قم‌، ۱۳۶۷ش‌، دوره ۳، شم ۴.
دانلود
https://ensani.ir/file/download/article ... 049-61.pdf

https://nbagheri.ir/wp-content/uploads/ ... %DB%8C.pdf

https://nbagheri.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7% ... %A7%D8%A8/

حیات جاودانی: زندگانی آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن موسوی اصفهانی ره‌ (1365 - 1284 ه. ق)
نویسندگان: سیدجعفر موسوی‌اصفهانی سیدجعفر موسوی‌اصفهانی ، سیدهادی میرآقایی سیدهادی میرآقایی ،
انتشارات رستگار - 1385
https://vista.ir/book/99578/

آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) (م 1365 ق) در کلام آیت الله شبیری زنجانی (دام ظله)
انتشار در: نشریه کتاب شیعه، سال سوم شماره 2 (پیاپی 6، پاییز و زمستان 1391)
https://www.magiran.com/paper/2416897/

7- قدمكاه مهدوى عليه السلام
البته حضرت تا دم درب اين مجموعه (مدرسه و امامزاده و مسجد) امده اند
و در روايت واقعه ذكر نشده محل مراجعه حضرت به كدام درب اين مجموعه بوده است
اما احتمالا درب شرقى بوده است به سمت محله امامزاده اسماعيل بوده
Image
چون مراجعه حضرت در وقت بسته بودن درب مجموعه بوده است
و نزديكترين درب براى مراجعه خادم بوده است
و درب خيابان كه درب بزركي بوده درب عمومي بوده دراوقات عبور و مرور عمومى بوده كه از وقت نزديك نماز صبح باز مي شده تا يكي دو ساعتي بعد عشاء باز بوده است
Image

تصوير مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى در 24 سالكى
اين تصوير در اواخر ايام تحصيل ايشان در حوزه علميه اصفهان و درمدرسه صدر بازار
در محضر استادشان حكيم الهي جهانگيرخان قشقايي گرفته شده است
از راست = سید ابوالحسن موسوی مدیسه ای اصفهانی، جهانگیرخان قشقایی و عبدالرحیم حائری اصفهانى

Image



=========
دومین مشهد آثار مهدوی منه السلام در مسجد شعياى نبي كنار امامزاده اسماعيل عليهم السلام
مشهد اثر مهدوى منه السلام در مسجد شعياى نبي كنار امامزاده اسماعيل عليهم السلام
شيخ على ميرخلف زاده كربلايى نقل كرده است:
يكى از رفقا
از يكى از مداحان خوب و امام زمانى اصفهان (كه بنده سالهاست او را مى شناسم و هيئتى به نام يابن الحسن عليه السلام، و كاروانهايى با رفقايش درست كرده، و آنها را هر هفته به سوى جمكران مى برد، براى من نقل كرد:
سه حاجت داشتم كه يكى از آنها زيارت روى خود امام زمان (عليه السلام) بود
از اين رو تصميم گرفتم چهل شب چهار شنبه به مسجد جمكران بروم و به ساحت مقدسش توسل كنم تا حضرت بذل عنايت فرمايد و توجه نمايد.
به هر وضعى كه بود چهل شب چهار شنبه به مسجد جمكران مشرف شدم ولى متاءسفانه خبرى نشد.
شب چهار شنبه چهلم تا صبح آنجا ماندم ولى كسى را نديدم دل شكسته برگشتم .
هفته چهل و يكم خبرى نشد.
هفته چهل و دوم نيز خبرى نشد.
هفته چهل و سوم نيز خبرى نشد.
هفته چهل و چهارم بود كه خيلى ناراحت و پريشان بودم داخل مسجد شدم خطاب به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه) عرض كردم :
آقا! شما پسر حضرت زهرا (سلام اللّه عليها) هستيد
من پسر كيستم؟!
شما درِ خانه خدا آبرو داريد من ندارم
اصلا من چه هستم كه چنين انتظارى از تو حجّت خدا دارم
اى آقا! ببخشيد، مرا اين آخوندها به طمع انداختند كه
هركس چهل شب چهار شنبه مسجد جمكران برود امام زمان (عليه السلام) را مى بيند
اين بود كه اِسائه ادب كردم و خواستم شما را ببينم
حال كه لياقت چنين فيضى را ندارم ديگر نمى آيم .
سوار اتوبوس شدم و به طرف اصفهان برگشتم ،
هنوز اذان صبح نشده بود كه راننده به پليس راه اصفهان رسيد
و خواست دفترچه اش را ساعت بزند كه من بيدار شدم
و متوجّه شدم كه خداوند متعال حاجتم را روا كرده حالتى برايم پيش آمد كه تاكنون چنين نشده بودم ديدم
از همان اتوبوس ، با شخصى به نام رحمان در سبزه ميدان اصفهان پياده شديم
و به طراف امام زاده اسماعيل (عليه السلام) به راه افتاديم ،
وارد حياط امام زاده شديم ديدم يك روحانى سيد جليل القدرى بالاى منبر نشسته و عده اى مردم دور او نشسته اند،
آنها را موعظه مى كند (احتمالا مرحوم حاج آقا سيد محمد فقيه احمدآبادى.(فرزند صاحب مكيال المكارم بودند كه در سالهاى سلامتى و قوت مزاج آنجا نماز صبح مى خواندند و بعد نماز منبر مي رفتند)
با خود گفتم : من ديگر گوش به حرف اين آخوندها نمى دهم و پاى منبرشان نمى روم .
خواستم از درب دوم امام زاده خارج شوم و دنبال كار خويش بروم كه
ناگهان احساس كردم روى پشت بام امام زاده هستم!!!
يكى از پيامبران (شعياى نبي عليه السلام) آنجا (دربقعه اى كنار امامزاده اسماعيل) به خاك سپرده شده
كه پنجره بقعه او به پشت بام راه داشت
از پنجره وارد (مسجد شعيا) شدم
و آنجا ايوانى (طاقچه بلندى) داشت (مرتفع از زمين)

Image
تا خواستم بپرم به طرف پايين
كه يك وقت ديدم بين زمين و آسمان ايستاده ام
و اصلا وزنى ندارم و مثل پركاه سبك هستم .
متحير ماندم چه كنم ،
ديدم كنار ايوان بالاى (طاقچه بلند مرتفع از كف) بقعه
سيد بسيار نورانى و جليل القدرى با كمال وقار و متانت نشسته
و دست مباركش را روى زانو گذاشته
و تسبيح در دست دارد
و مشغول ذكر است .
من نگاه تندى به او كردم!!!
ولى ديدم او با مهربانى به من نگاه مى كند
بعد دست مباركش را به طرف من اشاره نمود و با تندى فرمود:
اين حرفها يعنى چه؟!! (آخوندها...)
هركس ختم مادر ما حضرت فاطمه زهرا (سلام اللّه عليها) را يك مرتبه بردارد
(سه فرسخ) 20 كيلومتر؛ وارد بهشت مى شود (يعنى در اين عمق از بهشت).
در ضمن آن آقا رحمان هم به آقا گفت : آقا جواز، جواز (صاحب واقعه توضيح نداده مقصود رحمان جواز كسب يا جواز زيارت عتبات يا جواز بهشت است).
آقا سر مبارك را به علامت اينكه درست مى شود پايين انداخت .
از آن حالت كه نه خواب بود و نه بيدارى به هوش آمدم و شروع به گريه كردم .
تا به حال به آن امام زاده (و مرقد و مسجد شعياى نبى) نرفته بودم
كه وقتى اين (حالت بالاتر از) خواب را ديدم
بعد (از اين حالت)  كه رفتم (داخل امامزاده و بقعه و مسجدشعيا) مشاهده كردم ديدم
هرچه در آن عالم ديدم درست است .
و (بعد از اين واقعه من) مدّتها مى گشتم كه
خدايا! اين ختم بى بى زهرا (سلام اللّه عليها) چيست؟ كه آن را انجام دهم ؟
(اما) پيدا نكردم
تا اينكه يكى از روحانيون اصفهان به نام (مرحوم) حاج آقا منصور زاده (از منبريهاى معروف) را ديدم و جريان را نقل كردم ،
فرمود: اين ختم دو ركعت نماز است و (بعدش به عدد نام فاطمة ف=80، ا=1، ط=9، م=40، ة=400) 530 مرتبه بگو {اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبيها وَبَعْلِهاوَ بَنيها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُك}
گفتم : آقاى منصور زاده ! از كجا مطئمن شوم كه اين همان ختم است؟
ايشان فرمود: چون شخصى از تهران 40 سال شبهاى چهار شنبه به مسجد جمكران؛ مشرف مى شد، و خود امام زمان به او اين ختم را تعليم فرمود است.

انجام زيارت و دعاى براى حضرت در مشاهد آثار مهدوى منه السلام:


سلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته


سپس افضل زيارات امام زمان عليه السلام
كه در سرداب مقدس خوانده مى شود تلاوت شد
ان همه زيارت براى حضرت است
چرا اين زيارت معرفي و به آن حضرت زيارت شد؟
چون:
علاوه بر اينكه ماثور از حضرات است
حاوي بهترين مضامين در سلام و دعا براى حضرت
و توضيح وضعيت موالين در دوران غيبت
و دعاهايي كه براى حضرت و خودش مي كند
اين زيارت از نظر مضامين
ممتازترين زيارات حضرت است
چون که:
از حضرات ماثور بوده
و مي شود گفت حاوى بهترين مضامين سلامها و دعاها براى حضرت و خود متوسلين (در موضوع ارتباط با حضرت) است
بيان حال مواليان از خواص در فراق حضرت و براى ظهور است


اين زيارت در سرداب مقدس سامراء جزو آداب آن مي باشد:

اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَكْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدانا لِهَذا وَعَرَّفَنا أَوْلِياءَهُ وَأَعْداءَهُ، وَوَفَّقَنا

لِزِيارَةِ أَئِمَّتِنا، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْمُعانِدِينَ النَّاصِبِينَ، وَلَا مِنَ الْغُلاةِ الْمُفَوِّضِينَ، وَلَا مِنَ الْمُرْتابِينَ الْمُقَصِّرِينَ . السَّلامُ عَلَىٰ وَلِيِّ اللّٰهِ وَابْنِ أَوْلِيائِهِ، السَّلامُ عَلَى الْمُدَّخَرِلِكَرامَةِ أَوْلِياءِ اللّٰهِ وَبَوارِ أَعْدائِهِ، السَّلامُ

عَلَى النُّورِ الَّذِي أَرادَ أَهْلُ الْكُفْرِ إِطْفاءَهُ فَأَبَى اللّٰهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِكُرْهِهِمْ، وَأَيَّدَهُ بِالْحَيَاةِ حَتَّىٰ يُظْهِرَ عَلَىٰ يَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ، أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ اصْطَفَاكَ صَغِيراً، وَأَكْمَلَ لَكَ عُلُومَهُ كَبِيراً، وَأَنَّكَ حَيٌّ لَا تَمُوتُ

حَتّىٰ تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَالطَّاغُوتَ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ خُدَّامِهِ وَأَعْوانِهِ عَلَىٰ غَيْبَتِهِ وَنَأْيِهِ، و َاسْتُرْهُ سَتْراً عَزِيزاً، وَاجْعَلْ لَهُ مَعْقِلاً حَرِيزاً، وَاشْدُدِ اللّٰهُمَّ وَطْأَتَكَ عَلَىٰ مُعانِدِيهِ، وَاحْرُسْ مَوالِيَهُ وَزائِرِيهِ . اللّٰهُمَّ كَما

جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي

مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. اللّٰهُمَّ طالَ الانْتِظارُ، وَشَمِتَ مِنَّا الْفُجَّارُ، وَصَعُبَ عَلَيْنَا الانْتِصارُ، اللّٰهُمَّ أَرِنا وَجْهَ وَلِيِّكَ

لْمَيْمُون؛ فِي حَياتِنا وَبَعْدَ الْمَنُونِ؛ اللّٰهُمَّ إِنِّي أَدِينُ لَكَ بِالرَّجْعَةِ بَيْنَ يَدَيْ صاحِبِ هٰذِهِ الْبُقْعَةِ (المشهد االمهدوي في سامراء)، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ، قَطَعْتُ فِي وُصْلَتِكَ الْخُلَّانَ، وَهَجَرْتُ

لِزِيارَتِكَ الْأَوْطانَ، وَأَخْفَيْتُ أَمْرِي عَنْ أَهْلِ الْبُلْدانِ، لِتَكُونَ شَفِيعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبِّي وَ إِلَىٰ آبائِكَ وَمَوالِيَّ فِي حُسْنِ التَّوْفِيقِ لِي، وَإِسْباغِ النِّعْمَةِ عَلَيَّ، وَسَوْقِ الْإِحْسانِ إِلَيَّ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

أَصْحابِ الْحَقِّ، وَقادَةِ الْخَلْقِ، وَاسْتَجِبْ مِنِّي مَا دَعَوْتُكَ، وَأَعْطِنِي مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِي دُعائِي مِنْ صَلاحِ دِينِي وَدُنْيايَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.


توضيح و تبیبن ايوان بالاى بقعه شعيا
آنجه تبيين موضع شده است از ايوان در بالا....
براساس ظاهر نقل حرف صاحب واقعه : درباره پيغمبر مدفون درانجا....
كه از پشت بام امامزاده از طريق بنجره اي به ايوان بالا رسيده
در قسمت بالاي زير گنبد امامزاده طاقچه هاى وسيعي است هست كه مي شود انها در توصيف صاحب واقعه به صورت ايوان آمده باشد
كه در حقيقت طاقچه بالاهاى مسجد شعياست نه در خود بقعه شعيا
همچنين مي تواند ذكر بقعه پیامبر توضیحي اضافى باشد به مناسبت ذكر امامزاده ومجاورت اين دو بقعه (امامزاده و پيامبر)كنار هم و ذكرپيامبر به واقعه تشرف مرتبط نباشد
ومقصود او اين باشد از پشت بام به زيرگنبد امامزاده وايوان (طاقچه بلند) زير گنبد امامزاده رفته باشد
و پنجره هاى پشت بام به ايوان بالاى انجا كه از پشت بام به داخل راه دارد و مسير ورودش از پشت بام بوده است؟
برخى تصاويراين مجموعه صحن و داخل و پشت بام(مرقد امامزاده اسماعيل - مرقد شعياى نبى - مسجدشعيا)
https://www.imna.ir/photo/315839/
نياز به بررسي ميداني پشت بام دارد كه پنجره به داخل آن كجاست؟
كه فكر نكنم فراهم باشد
كه صرفا به توضيحات فوق اكتفا كرده
وهمان طاقچه بلندهاى زير سقف مسجد شعيا مي شود مورد احتمال بيشتر و مشهد اثر مهدوى در مسجد شعياست
najm155
 
پست ها : 53
تاريخ عضويت: چهارشنبه ژوئن 08, 2016 4:54 am


بازگشت به شهر اصفهان و حومه


Aelaa.Net