مجربات آئين اعلى

مدير انجمن: najm134

مجربات آئين اعلى

پستتوسط najm134 » شنبه مارس 27, 2010 12:59 pm

بسم الله الرحمان الرحيم
مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت محمد رسول الله صلى الله عليه وآله

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت مولا علي عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت فاطمه زهرا عليها السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام حسين عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام سجاد عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام باقر عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام صادق عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام كاظم عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام رضا عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام جواد عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام هادي عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت امام زمان محمد المهدي القائم بامرالله عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت جعفر طيار عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرت زينب كبرى عليه السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرات مادران معصومين عليهم السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرات خاندان معصومين و امامزادكان عليهم السلام

مجربات استجاره و استغاثه و توسل به حضرات انبياء و اوصياء و اولياى الهى عليهم السلام

عناوين گزارشاتي كه تا كنون در اين باره منتشر شده است: اگر انجام دهد و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! - نجات رهبر شيعيان مدينه منوره از بالاي چوبه دار - توسل به حضرت معصومه و نتيجه اعجاز آميز - نماز جعفر طيار (به روايت مفصل و كامل) - نجات از مرگ قطعي به بركت زیارت عاشورا
مرسولاتي كه تا كنون جداگانه در اين باره منتشر شده است:
استغاثه به مولا
ذكر مولا
http://aelaa.net/Fa/viewtopic.php?f=7&t=120
گره گشا
http://aelaa.net/110.aspx?id=619
شرف شمس
http://aelaa.net/Fa/viewtopic.php?f=52& ... =40#p24606
كتاب نفيس رقعه استغاثه
http://aelaa.net/Tal/Fa/viewtopic.php?f ... 615#p48615
زیارت عاشورا کامله
http://aelaa.net/110.aspx?id=211
زیارت عاشورا تامه
http://aelaa.net/110.aspx?id=591
زیارت کامله حضرت زهرا( علیها السلام)
http://aelaa.net/110.aspx?id=655

سري مجموعه غياث الأولياء في التوسل بحديث الكساء
http://aelaa.net/Tal/Fa/viewtopic.php?f=2155&t=10718

مجموعه 1 تا 87 غياث الأولياء في التوسل بحديث الكساء
http://aelaa.net/Fa/Ersaal/6/GHiyaasolA ... 3-1-87.pdf

آخرين ويرايش توسط najm134 on جمعه ژانويه 21, 2011 8:31 pm, ويرايش شده در 4.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مجربات اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 4:02 pm

اگر ... به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند!
مرحوم آیت الله آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. » اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. » خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مجربات اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 4:05 pm

نجات رهبر شيعيان مدينه منوره از بالاي چوبه دار
شيخ محمد العمروي یکی از رهبران شيعيان مدينه منوره است كه بخاطر مواضع شيعي خود در دفاع از ائمه اطهار(ع) سالها در زندان وهابيون به سر برده و يكبار نیز از طناب دار نجات يافته است .
به گزارش جهان، سال‌ها پيش اعلاميه هايي در دفاع از شيعيان و حقوق آنها در عربستان و بويژه شهر مدينه بین اقشار مختلف مردم پخش می شد و حكومت پادشاهي عربستان طي چند روز بسياري از شيعيان را دستگير و سال ها آنها را به زندان انداخت.
شيخ محمد العمروي از رهبران شيعيان عربستان به اصرار وهابي ها از حكومت عربستان، به زندان افتاد و با شكايت وهابي ها، دادگاه سعودي وي را به اعدام محكوم كرد.
شيخ محمد العمروي پس از چندماه زنداني شدن، سرانجام خود را براي اعدام آماده كرده بود. تصوير
البته دادگاه عربستان جرم وي را پخش اعلاميه عليه حكومت و شوراندن شيعيان عليه پادشاهي این کشور عنوان كرد كه در واقع اقدام وي در جهت دفاع از حقوق شيعيان و پايان داده به بي حرمتي هاي وهابيون عليه شيعيان بود.
شيخ محمد العمروي در يك مراسم حج در سال 79 در گفتگويي با يكي از روحانيون ایران كه در مدينه بسر مي برد، اين خاطره را تعريف کرد که:
همه چيز دست به دست هم داد تا من را اعدام كنند و پس از چندماه زنداني شدن سرانجام روز اعدام فرا رسيد.
من را در ملأ عام و مقابل ديدگاه هزاران شيعه و برخي عاملان حكومت به پاي چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند.
به حضرت زهرا(س) توسل کرده و زير لب با خودم گفتم "یا حضرت زهرا من فقط براي دفاع از شما و آبروي شما به پاي چوبه دار آمده ام. یاری ام كن".
وقتي طناب دار را كشيدند پس از حدود 30 ثانيه طناب پاره شد و من بی هوش شدم و ديگر چیزی از آن لحظه هم بیاد نمی آورم. وقتي به هوش آمدم 35 روز گذشته بود و در يكي از بيمارستان‌هاي مدينه بستري بودم و فهمیدم نجات يافته بودم.

طبق قانون كشور عربستان اگر كسي به هر طريقي از طناب اعدام نجات يابد ديگر هيچ اتهامي متوجه او نيست و كاملا آزاد است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مجربات اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 4:08 pm

توسل به حضرت معصومه و نتيجه اعجاز آميز
صدام پيرزن را به جرم شيعه بودن از عراق اخراج كرده بود. او هم خود را به قم، حرم اهل‏بيت(عليهم السلام) رسانده و در اين شهر و در جوار حضرت معصومه(سلام الله عليها) زندگى مى‏كرد.
چند سالى بود كه از پسرش خبرى نداشت. به تازكي خبر رسيده بود كه فرزندش را صدام به سربازى اجبارى برده؛ مادر براى سلامتي فرزند و اينكه وي در جنك بكاركرفته شود نكران و مضطرب بود، به حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) رفته و آنجا متوسل شده و از حضرتش فرزند خويش را مي خواست، هر شب چشمش كه به ضريح مى‏افتاد مى‏گفت: «بى بى‏جان! من پسرم را از تو مى‏خواهم... ،
يكشب كه مانند هميشه مشغول توسل و درخواست و تضرع بود به يكباره فرزندش را در بالاسر حضرت ديد ابتدا باور نمي كرد ولى وقتي واكنش فرزندش را ديد فرياد شادي كشيد، حضرت معصومه عليها السلام حاجتش را داده بودند نجات فرزندش از دست صداميان و امكان ديدن مادر!
قضيه از اين قرار بود كه فرزندش اسير شده بود و همراه اسرا براى زيارت به حرم آمده بود، گروهى از اسراى عراقى را براى زيارت به قم و به حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) اورده بودند.
در قسمت بالاى سر مكانى را مهيا كرده بودند تا اسرا را زيارت كنند. زائرين هم خارج از آن مكان مشغول زيارت و برخى از آنها هم براى ديدن اين اسيران آمده بودند. صداى جيغ پيرزنى توجه همگان را به خود جلب كرد. توجه همه به سوى پيرزن جلب شد. مجدداً صداى فرياد ديگرى شنيده شد، اما اين بار از سمت اسراى عراقى؛ يكى از اسرا بود كه جيغ مى‏كشيد ، دعاى پيرزن مستجاب شده بود.
در كلام خازنان وحي آمده كه شهر قم را حرم اهل‏بيت(عليهم السلام ‌) خوانده‏اند و حضرتش به كريمه اهل بيت عليهم السلام معروف است.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مجربات اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 4:23 pm

نماز جعفر طيار (به روايت مفصل و كامل)
يكي از محترمين حوزه علميه قم؛ كه در عين تشخص خانوادكي و اجتماعي با زهد و قناعت مي كذراند، منزل كوجكي داشت كه در اول زندكي تهيه كرده بود با تعدد فرزندان فضاي خانه مناسب و جوابكو نيازها نبود، وي با فروش آن خانه و مقداري قرض اقدام به تهيه منزل مناسبي نمود، در بين تخليه منزل قبلي و رفتن به منزل جديد، در شب نوروز؛ حادثه تصادفي اتفاق افتاد كه خود آن شخص مرحوم شده و خانواده اش مصدوم و بستري شدند،
خريدار خانه قبلي خواستار تخليه منزل بود، و فروشنده منزل جديد؛ براى تحويل خانه خواهان بقيه مبلغ بود، و اين مبلغ هنوز كاملا تهيه نشده بود، فوت شخص موجب اختلال در امر تهيه مبلغ باقيمانده شد؛ و وضعيت خانواده و محدوديت زماني تحويل و مقدار مبلغ داده نشده مانع حل موضوع بود، مناعت طبع خانواده هم اجازه مراجعه به كسي را نمي داد، در عين اينكه موقعيت خانوادكّيشان طوري بود كه كسي تصور نمي كرد اينها در مشكل باشند، وضعيت اضطرار ايشان به حدي بود كه همه راهها را بسته ديده و حل اين مشكل را نشدني مي ديدند،
شخص متكفل امور اين خانواده به يكي از نزديكانشان شرح اين اضطرار را كفته و جاره جويي معنوي كرده بود، وي نيز ماجرا را به يكي از اولياء الله قم نقل كرده و براى مشكل آنها التماس دعا نموده ،
ايشان فرموده بود: نماز حضرت جعفر طيار را به روايت زادالمعاد (علامه مجلسي) بخوانيد؛ مشكل حل مي شود ان شاء الله،
وي عليرغم توسلات مختلف كه در اين زمينه داشته بود فكر نمي كرد با اين نماز آن مشكل بزرك شود؛ ولى بخاطر عقيده اى كه به ايشان داشت حرف ايشان را بذيرفته و طي جند روز با كمال تعجب ملاحظه كرد كه اين نماز (به نحو مذكور در زادالمعاد) جكونه آن مشكل بزرك و بحسب عادي نشدني را بطور معجزه آسا حل نمود. صلوات الله على رسول الله و آله و على جعفر الطيار.

دستور العمل نماز جعفر طيار به نقل زاد المعاد: جهار ركعت است به دو تشهد و دو سلام(دوتا دو ركعتي) در هر ركعت بعد از حمد يك سوره مي خواند (در اول: اذا زلزلت و در دوم سوره والعاديات و در سوم سوره اذا جاء نصرالله و در جهارم سوره قل هو الله احد) و در هر ركعت بعد از قرائت 15 بار تسبيحات اربعه (سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله والله اكبر) را بكويد، و بعد به ركوع برود و در ركوع همين تسبيحات را 10 مرتبه بكويد، و جون سر از ركوع برداشت باز همين تسبيحات را 10 بار، و در سجده اولى همين تسبيحات را 10 بار، و جون سربرداشت باز همين تسبيحات را 10 بار، و در سجده ثانيه همين تسبيحات را 10 بار، و جون سربرداشت باز همين تسبيحات را 10 بار بكويد، كه در مجموع نماز 300 بار مي شود، و جون تسبيحات اربعه جهار ذكر است، نتيجتا 1200 بار ذكر و تسبيح حق كفته است.

در سجده آخر ركعت جهارم بعد از تسبيحات؛ خداي را با اين دعا بخواند:
(+ سبحان الله الواحد الأحد سبحان الله الذي لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا أحد سبحان الله الذي لم يتخذ صاحبة و لا ولدا) سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ و َالْوَقارَ سُبْحانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ (×من تعظم بالمجد) وَ تَكَرَّمَ بِهِ (+ سبحان ذي الملك و الملكوت سبحان ذي العزة و الجبروت سبحان الحي الذي لا يموت سبحان من سبحت له السماء بأكنافها سبحان من سبحت له الأرضون و من عليها سبحان من سبحت له الطير في أوكارها سبحان من سبحت له السباع في آجامها سبحان من سبحت له حيتان البحر و هوامه) سُبْحانَ‏ مَنْ‏لايَنْبَغِى‏التَّسْبيحُ ‏اِلاَّ لَهُ ‏سُبْحانَ مَنْ اَحْصى‏ كُلَّ شَىْ‏ءٍ عِلْمُهُ سُبْحانَ ذِى الْمَنِّ وَالنِّعَمِ سُبْحانَ ذِى الْقُدْرَةِ وَ الأمر (×الْكَرَمِ) (+ سبحان ذي القوّة (×ذي الفضل) والطّول) (+يا ذا النعمة و الطول يا ذا المن و الفضل يا ذا القوة و الكرم) اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُكَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ وَ اسْمِكَ الْأَعْظَمِ وَ كَلِماتِكَ التَّآمَّةِ الَّتى‏ تَمَّتْ صِدْقاً وَ عَدْلاً صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ افْعَلْ بى (×و باسمك الأعظم الأعلى و كلماتك التامات كلها أن تصلي على محمد و آل محمد و أن تفعل بي)‏ .... و حاجات خود را بخواهد

بعد از نماز: شيخ و سيّد از مُفَضِّل جعفي روايت كرده‏اند كه گفت ديدم روزى حضرت امام جعفر صادق‏عليه السلام را كه نماز جعفر بجا آوردند پس دستها را بلند كردند و اين دعا خواندند: يا رَبِّ يا رَبِّ ....بقدريكه يك نفس وفا كند يا رَبّاهُ يا رَبّاهُ . ....بقدر يك نفس رَبِّ رَبِّ ....باز بقدر يك نفس يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ ....باز بقدر يك نفس (+ يا حَىُّ يا حَىُّ ....بقدر يك نفس) يا رَحيمُ يا رَحيمُ....‏باز بقدر يك نفس يا رَحْمنُ يا رَحْمنُ، هفت مرتبه ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ هفت مرتبه، سپس خواندند: اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِكَ وَ اَنْطِقُ بِالثَّنآءِ عَلَيْكَ وَ اُمَجِّدُكَ وَلاغايَةَ لِمَدْحِكَ وَ اُثْنى‏ عَلَيْكَ وَ مَنْ يَبْلُغُ غايَةَ ثَنآئِكَ وَ اَمَدَ مَجْدِكَ‏ وَ اَنّى‏ لِخَليقَتِكَ كُنْهُ مَعْرِفَةِ مَجْدِكَ وَ اَىَّ زَمَنٍ لَمْ تَكُنْ مَمْدُوحاً بِفَضْلِكَ مَوْصُوفاً بِمَجْدِكَ عَوَّاداً عَلَى الْمُذْنِبينَ بِحِلْمِكَ تَخَلَّفَ‏ سُكَّانُ اَرْضِكَ عَنْ طاعَتِكَ فَكُنْتَ عَلَيْهِمْ عَطُوفاً بِجُودِكَ جَوّاداً بِفَضْلِكَ عَوَّاداً بِكَرَمِكَ يا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ الْمَنَّانُ ذُوالْجَلالِ وَالْإِكْرامِ
پس حضرت فرمود كه اى مُفضّل هرگاه تو را حاجت ضرورى بوده باشد نماز جعفررا بكن و اين دعا را بخوان و حوائج خود را از خدا طلب كن كه برآورده مى‏شود انشاء اللَّه تعالى.

* در زاد المعاد به نقل از سيد بن طاووس دعاي ديكري نيز بعد ازنماز جعفر نقل نموده است: سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ و تردى به سبحان من تعطف بالمجد و تكرم به سبحان من لا ينبغي التسبيح إلا له جل جلاله سبحان من أحصى كل شي‏ء بعلمه و خلقه بقدرته سبحان ذي المن و النعم سبحان ذي القدرة و الكرم اللهم إني أسألك بمعاقد العز من عرشك و منتهى الرحمة من كتابك و باسمك الأعظم و كلماتك التامات التي تمت صدقا و عدلا أن تصلي على محمد و آل محمد الطيبين الطاهرين و أن تجمع لي خير الدنيا و الآخرة بعد عمر طويل اللهم أنت الحي القيوم العلي العظيم الخالق الرازق المحيي المميت البدي‏ء البديع لك الكرم و لك المجد و لك المن و لك الجود و لك الأمر وحدك لا شريك لك يا واحد يا أحد يا صمد يا من لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا أحد يا أهل التقوى و يا أهل المغفرة يا أرحم الراحمين يا عفو يا غفور يا ودود يا شكور أنت أبر بي من أبي و أمي و أرحم بي من نفسي و من الناس أجمعين يا كريم يا جواد اللهم إني صليت هذه الصلاة ابتغاء مرضاتك و طلب نائلك و معروفك و رجاء رفدك و جائزتك و عظيم عفوك و قديم غفرانك اللهم فصل على محمد و آل محمد و ارفعها لي في عليين و تقبلها مني و اجعل نائلك و معروفك و رجاء ما أرجو منك فكاك رقبتي من النار و الفوز بالجنة و ما جمعت من أنواع النعيم و من حسن الحور العين و اجعل جائزتي منك العتق من النار و غفران ذنوبي و ذنوب والدي و ما ولدا و جميع إخواني و أخواتي المؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات الأحياء منهم و الأموات و أن تستجيب دعائي و ترحم صرختي و ندائي و لا تردني خائبا خاسرا و اقلبني منجحا مفلحا مرحوما مستجابا دعائي مغفورا لي يا أرحم الراحمين يا عظيم يا عظيم يا عظيم قد عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو منك يا حسن التجاوز يا واسع المغفرة يا باسط اليدين بالرحمة يا نفاحا بالخيرات يا معطي المسئولات يا فكاك الرقاب من النار صل على محمد و آل محمد و فك رقبتي من النار و أعطني سؤلي و استجب دعائي و ارحم صرختي و تضرعي و ندائي و اقض لي حوائجي كلها لدنياي و آخرتي و ديني ما ذكرت منها و ما لم أذكر و اجعل لي في ذلك الخيرة و لا تردني خائبا خاسرا و اقلبني مفلحا منجحا مستجابا لي دعائي مغفورا لي مرحوما يا أرحم الراحمين يا محمد يا أبا القاسم يا رسول الله يا علي يا أمير المؤمنين أنا عبدكما و مولاكما غير مستنكف و لا مستكبر بل خاضع ذليل عبد مقر متمسك بحبلكما معتصم من ذنوبي بولايتكما أتضرع إلى الله تعالى بكما و أتوسل إلى الله بكما و أقدمكما بين يدي حوائجي إلى الله جل و عز فاشفعا لي في فكاك رقبتي من النار و غفران ذنوبي و إجابة دعائي اللهم فصل على محمد و آله و تقبل دعائي و اغفر لي يا أرحم الراحمين

مجله حيات اعلى: از آنجا كه سبب توصيه به نقل زاد المعاد؛ كاملتر بودن آن نسبت به نقل مفاتيح الجنان بوده؛ و از طرفي مطالب مهم ديكري نيز در كلام خازنان وحي وارد شده بود كه كتاب زاد المعاد فاقد آن بود؛ لذا جهت تكميل موضوع مطالب ديكري را كه در اين باره از حضرات معصومين عليهم السلام رسيده و در
رساله آئين بندكَي و صحيفه علويان ذكر شده است؛ را اينجا نقل مي كنيم، آنجه قبلا در برانتز آورديم و همجنين فقرات بعدي از اين قبيل است:

* شيخ طوسى براى برآمدن حاجت از حضرت صادق‏عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
روزه بگير روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را و چون آخر روز پنجشنبه شود تصدّق بده بر ده مسكين هر مسكينى مُدّى از طعام پس چون روز جمعه شود غسل كن و برو به صحرا و نماز جعفر را بجا آور و برهنه كن زانوها را و بچسبان بزمين و بگو: يا مَنْ اَظْهَرَالْجَميلَ وَ سَتَرَ الْقَبيحَ يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذْ بِالْجَريرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يا عَظيمَ الْعَفْوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ يا باسِطَ الْيَدَيْنِ‏ بِالرَّحْمَةِ يا صاحِبَ كُلِّ نَجْوى‏ وَ مُنْتَهى‏ كُلِّ شَكْوى‏ يا مُقيلَ‏ الْعَثَراتِ يا كَريمَ الصَّفْحِ يا عَظيمَ الْمَنِّ يا مُبْتَدِءاً باِلنِّعَمِ قَبْلَ‏ اسْتِحْقاقِها، يا رَبَّاهُ يا رَبَّاهُ يا رَبَّاهُ؛ ده مرتبه، يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ يا اَللَّهُ؛ ده مرتبه، يا سَيِّداهُ يا سَيِّداهُ؛ ده مرتبه، يا مَوْلاياهُ يا مَوْلاياهُ؛ ده مرتبه، يا رَجاءاهُ؛ ده مرتبه، يا غِياثاهُ؛ ده مرتبه، يا غايَةَ رَغْبَتاهُ؛ ده مرتبه، يا رَحْمنُ؛ ده‏ مرتبه، يا رَحيمُ؛ ده مرتبه، يا مُعْطِىَ الْخَيْراتِ؛ ده مرتبه، صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَثيراً طَيِّباً كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ عَلى‏ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ؛ ده مرتبه، و آنكَاه حاجت خود را بطلب.‏ ‏

* سيد بن طاووس دعاى ديكَري بعد از اين نماز نقل كرده است: اللهم إني أسألك توفيق أهل الهدى و أعمال أهل التقوى و مناصحة أهل التوبة و عزم أهل الصبر و حذر أهل الخشية و طلب أهل الرغبة و عرفان أهل العلم و فقه أهل الورع حتى أخافك اللهم مخافة تحجزني عن معاصيك و حتى أعمل بطاعتك عملا أستحق به كريم كرامتك و حتى أناصحك في التوبة خوفا لك و حتى أخلص لك في النصيحة حبا لك و حتى أتوكل عليك في الأمور كلها بحسن ظني بك سبحان خالق النور سبحان الله و بحمده اللهم صل على محمد و آله و تفضل علي في أموري كلها بما لا يملكه غيرك و لا يقف عليه سواك و اسمع ندائي و أجب دعائي و اجعله من شأنك فإنه عليك يسير و هو عندي عظيم يا أرحم الراحمين

* همجنين سيد بن طاووس اين دعا را نيز بعد از اين نماز نقل كرده است:
يا نوري في كل ظلمة و يا أنسي في كل وحشة و يا ثقتي في كل شدة و يا رجائي في كل كربة و يا دليلي في الضلالة إذا انقطعت دلالة الأدلاء فإن دلالتك لا تنقطع عند كل خير و لا يضل من هديت أنعمت علي فأسبغت و رزقتني فوفرت و عودتني فأحسنت و أعطيتني فأجزلت بلا استحقاق مني لذلك بفعل و لكن ابتداء منك بكرمك و جودك و أنفقت رزقك في معاصيك و تقويت بنعمتك على سخطك و أفنيت عمري فيما لا تحب و لم يمنعك جرأتي عليك و ركوبي ما نهيتني عنه و دخولي فيما حرمت علي أن عدت علي بفضلك و أظهرت مني الجميل و سترت علي القبيح و لم يمنعني عودك علي بفضلك أن عدت في معاصيك فأنت العواد بالفضل و أنا العواد بالمعاصي فيا أكرم من أقر له بذنب و أعز من خضع له بذل لكرمك أقررت بذنبي و لعزك خضعت بذلي فما أنت صانع بي في كرمك بإقراري بذنبي و عزك و خضوعي بذلي صل على محمد و آل محمد و افعل بي ما أنت أهله يا أرحم الراحمين.
* دعاى آخرى كه سيد بن طاووس نقل كرده است: با سند خود از الحسن بن القاسم العباسي كه كفت وارد شدم بر أبي الحسن موسى بن جعفر ع در بغداد، و حضرتش مشغول انجام نماز جعفر طيار در بيش از ظهر روز جمعه، و بعد از نماز دستها را به سوي آسمان برد و خدا را به اين دعا خواند:
يا من لا تخفى عليه اللغات و لا تتشابه عليه الأصوات و يا من هو كل يوم في شأن يا من لا يشغله شأن عن شأن يا مدبر الأمور يا باعث من في القبور يا محيي العظام و هي رميم يا بطاش يا ذا البطش الشديد يا فعالا لما يريد يا رازق من يشاء بغير حساب يا رازق الجنين و الطفل الصغير و يا راحم الشيخ الكبير و يا جابر العظم الكسير يا مدرك الهاربين و يا غاية الطالبين يا من يعلم ما في الضمير و ما تكن الصدور يا رب الأرباب و سيد السادات و إله الآلهة و جبار الجبابرة و ملك الدنيا و الآخرة و يا مجري الماء في النبات و يا مكون طعم الثمار أسألك باسمك الذي اشتققته من عظمتك و أسألك بعظمتك التي اشتققتها من كبريائك و أسألك بكبريائك التي اشتققتها من كينونيتك و أسألك بكينونيتك التي اشتققتها من جودك و أسألك بجودك الذي اشتققته من عزك و أسألك بعزك الذي اشتققته من كرمك و أسألك بكرمك الذي اشتققته من رحمتك و أسألك برحمتك التي اشتققتها من رأفتك و أسألك برأفتك التي اشتققتها من حلمك و أسألك بحلمك الذي اشتققته من لطفك و أسألك بلطفك الذي اشتققته من قدرتك و أسألك بأسمائك كلها و أسألك باسمك المهيمن العزيز القدير على ما تشاء من أمرك يا من سمك السماء بغير عمد و أقام الأرض بغير سند و خلق الخلق من غير حاجة به إليهم إلا إفاضة لإحسانه و نعمة و إبانة لحكمته و إظهارا لقدرته أشهد يا سيدي أنك لم تأنس بابتداعهم لأجل وحشة بتفردك و لم تستعن بغيرك على شي‏ء من أمرك أسألك بغناك عن خلقك و بحاجتهم إليك و بفقرهم و فاقتهم إليك أن تصلي على محمد خيرتك من خلقك و أهل بيته الطيبين الأئمة الراشدين و أن تجعل لعبدك الذليل بين يديك من أمره فرجا و مخرجا يا سيدي صل على محمد و آله و ارزقني الخوف منك و الخشية لك أيام حياتي سيدي ارحم عبدك الأسير بين يديك سيدي ارحم عبدك المرتهن بعمله يا سيدي أنقذ عبدك الغريق في بحر الخطايا يا سيدي ارحم عبدك المقر بذنبه و جرأته عليك يا سيدي الويل قد حل بي إن لم ترحمني يا سيدي هذا مقام المستجير بعفوك من عقوبتك هذا مقام المسكين المستكين هذا مقام الفقير البائس الحقير المحتاج إلى ملك كريم رحيم يا ويلتى ما أغفلني عما يراد مني يا سيدي هذا مقام المذنب المستجير بعفوك من عقوبتك هذا مقام من انقطعت حيلته و خاب رجاؤه إلا منك هذا مقام الفاني الأسير هذا مقام الطريد الشريد يا سيدي أقلني عثراتي يا مقيل العثرات يا سيدي أعطني سؤلي سيدي ارحم بدني الضعيف و جلدي الرقيق الذي لا قوة له على حر النار يا سيدي ارحمني فإني عبدك و ابن عبدك و ابن أمتك بين يديك و في قبضتك لا طاقة لي بالخروج من سلطانك سيدي و كيف لي بالنجاة و لا تصاب إلا لديك و كيف لي بالرحمة و لا تصاب إلا من عندك يا إله الأنبياء و ولي الأتقياء و بديع من مزيد الكرامة إليك قصدت و بك أنزلت حاجتي و إليك شكوت إسرافي على نفسي و بك أستغيث فأغثني و أنقذني برحمتك مما اجترأت عليك يا سيدي يا ويلتي أين أهرب ممن الخلائق كلهم في قبضته و النواصي كلها بيده يا سيدي منك هربت إليك و وقفت بين يديك متضرعا إليك راجيا لما لديك يا إلهي و سيدي حاجتي حاجتي التي إن أعطيتنيها لم يضرني ما منعتني و إن منعتنيها لم ينفعني ما أعطيتني أسألك فكاك رقبتي من النار سيدي قد علمت و أيقنت بأنك إله الخلق و الملك الحق الذي لا سمي له و لا شريك له يا سيدي و أنا عبدك مقر لك بوحدانيتك و بوجود ربوبيتك أنت الله الذي خلقت خلقك بلا مثال و تعب و لا نصب أنت المعبود و باطل كل معبود غيرك أسألك باسمك الذي تحشر به الموتى إلى المحشر يا من لا يقدر على ذلك أحد غيره أسألك باسمك الذي تحيي به العظام و هي رميم أن تغفر لي و ترحمني و تعافيني و تعطيني و تكفيني ما أهمني أشهد أنه لا يقدر على ذلك أحد غيرك أيا من أمره إذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون أيا من أحاط بكل شي‏ء علما و أحصى كل شي‏ء عددا أسألك أن تصلي على محمد عبدك و رسولك و نبيك و خاصتك و خالصتك و صفيك و خيرتك من خلقك و أمينك على وحيك و موضع سرك و رسولك الذي أرسلته إلى عبادك و جعلته رحمة للعالمين و نورا استضاء به المؤمنون فبشر بالجزيل من ثوابك و أنذر بالأليم من عقابك اللهم فصل عليه بكل فضيلة من فضائله و بكل منقبة من مناقبه و بكل حال من حالاته و بكل موقف من مواقفه صلاة تكرم بها وجهه و أعطه الدرجة و الوسيلة و الرفعة و الفضيلة اللهم شرف في القيامة مقامه و عظم بنيانه و أعل درجته و تقبل شفاعته في أمته و أعطه سؤله و ارفعه في الفضيلة إلى غايتها اللهم صل على أهل بيته أئمة الهدى و مصابيح الدجى و أمنائك في خلقك و أصفيائك من عبادك و حججك في أرضك و منارك في بلادك الصابرين على بلائك الطالبين رضاك الموفين بوعدك غير شاكين فيك و لا جاحدين عبادتك و أولياءك و سلائل أوليائك و خزان علمك الذين جعلتهم مفاتيح الهدى و نور مصابيح الدجى صلواتك عليهم و رحمتك و رضوانك اللهم صل على محمد و آل محمد و على منارك في عبادك الداعي إليك بإذنك القائم بأمرك المؤدي عن رسولك عليه و آله السلام اللهم إذا أظهرته فأنجز له ما وعدته و سق إليه أصحابه و انصره و قو ناصريه و بلغه أفضل أمله و أعطه سؤله و جدد به عن محمد و أهل بيته بعد الذل الذي قد نزل بهم بعد نبيك فصاروا مقتولين مطرودين مشردين خائفين غير آمنين لقوا في جنبك ابتغاء مرضاتك و طاعتك الأذى و التكذيب فصبروا على ما أصابهم فيك راضين بذلك مسلمين لك في جميع ما ورد عليهم و ما يرد عليهم اللهم عجل فرج قائمهم بأمرك و انصره و انصر به دينك الذي غير و بدل و جدد به ما امتحى منه و بدل بعد نبيك صلى الله عليه و آله اللهم صل على جميع الأنبياء و المرسلين الذين بلغوا عنك الهدى و اعتقدوا لك المواثيق بالطاعة اللهم صل عليهم و على أرواحهم و أجسادهم و السلام عليهم و رحمه الله و بركاته اللهم صل على محمد و على ملائكتك المقربين و أولي العزم من أنبيائك المرسلين و عبادك الصالحين أجمعين و أعطني سؤلي في دنياي و آخرتي يا أرحم الراحمين اللهم كما دعوتك لنفسي لعاجل الدنيا و آجل الآخرة فأعط جميع أهلي و إخواني فيك و جميع شيعة آل محمد المستضعفين في أرضك بين عبادك الخائفين منك الذين صبروا على الأذى و التكذيب فيك و في رسولك و أهل بيته عليهم السلام أفضل ما يأملون و اكفهم ما أهمهم يا أرحم الراحمين اللهم أجزهم عنا جنات النعيم و اجمع بيننا و بينهم برحمتك يا أرحم الراحمين.
نكته: برحسب توفيق الهي و اهميت حاجت و شدت اضطرار؛ شخص عامل؛ همت نموده و اين نماز را كاملتر بجاى مي آورد.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مجربات اعلى

پستتوسط najm134 » جمعه آپريل 23, 2010 4:26 pm

نجات از مرگ قطعي به بركت زیارت عاشورا
محمد کاظم روحانی نژاد (خبرنگار سیما): در روز نخست ماه محرم 1430 در شهر سراوان ، یک حمله تروریستی انتحاری با هدف کشتن نیروهای نظامی وانتظامی این استان انجام دادند. یک مسئول محلی در زاهدان برایم تعریف می کرد هنگامی که قرار بود صبحگاه مشترک با تقربیا نزدیک به پانصد نیروی نظامی و انتظامی سراوان برگزار شود عناصر وابسته به گروه تروریستی عبدالمالک ریگی با آگاهی قبلی از برگزاری مراسم صبحگاه، دهها کیلو مواد انفجاری قوی را در یک خودرو وانت جاسازی کرده بودند وراننده هم، خودرو را با سرعت و شدت به درب ورودی پاسگاه محل برگزاری صبحگاه کوبید و پس از ورود به محوطه میدان آن را با کلید کنترل از راه دور منفجر و بلافاصله بوسیله شبکه های تبلیغاتی وابزار رسانه ای خود اعلام کردند دست کم چهارصد نیروی نظامی وانتظامی را کشته اند در حالی که سه نگهبان درب ورودی به شهادت رسیدند. به گفته این مسئول ، ده دقیقه قبل از انفجار فرمانده منطقه از همه نیروهای حاضر درمیدان خواسته بود که چون روز اول محرم است دسته جمعی میدان را ترک کرده وبرای خواندن زیارت عاشورا و توسل به حضرت سید الشهدا (ع) به داخل ساختمانی دور تر از میدان صبحگاه بروند وهنگام انفجار کسی در میدان صبحگاه نبود ودرنتیجه تروریست های جنایتکار و درمانده به هدف خود نرسیدند این مسئول می گفت: میزان مواد جاسازی شده در وانت خودرو آنقدر بود که قدرت انفجار آن چاله ای نسبتا عمیق و وسیع ایجاد کرد و اگر نیروها در میدان بودند بی شک تمامی آنان به شهادت می رسیدند اما دشمنان قرآن و عترت در همان غفلت ابدی که از کوفه و شام و مدینه به ارث برده اند همچنان غوطه ورند و از اعجاز زیارت عاشوار بی خبر. آری آن روز درحالیکه فرزندان مومن این ملت با اشک و ناله، این فراز زیارت عاشورا را زمزمه می کردند "یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ " انفجار روی داد ولی آرزومندان شفاعت امام حسين عليه السلام و مرزداران وحافظان مملكت حسيني همچنان می خواندند که : اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ ""اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ".
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

مجربات اعلى نجات حجاج از اسارت وهابيان با توسل به ذكر مولا

پستتوسط najm134 » سه شنبه مارس 15, 2011 2:19 pm

مجربات اعلى نجات حجاج از اسارت وهابيان با توسل به ذكر مولا علی ( علیه السلام)
به قلم: شيخ عبدالهادي محمود
در حج سال گذشته توفيقي حاصل شد و حرم نبي مكرّم اسلام ، محمد (صلّي الله عليه و آله) و اهل بيتش را در مدينه منوره زيارت كردم.
ما شب هنگام رسيده بوديم، صبح روز بعد، به بهشت بقيع رفتم و به عترت پيامبر(صلّي الله عليه و آله) و صحابه جليل و مؤمناني كه تاريخ، شاهد دوستي و ثبات قدم آنان در خطّ پيامبر (صلّي الله عليه و آله) و پيروانش بوده، متوسّل شدم، با اين آيه كه خداي تعالي مي فرمايد:

(قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ)
- بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروي كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است. 31 ، آل عمران
ائمه عليهم السلام را زيارت كردم و به وسيله آنان براي برآورده شدن حاجاتم به خدا متوسّل شدم و آنها را در مقابل خداوند شفيع قرار دادم كه مرا بر ولايت آنان ثابت قدم بدارد تا بتوانم آيات او را در بين خلقش تبليغ نمايم، و سپس به سوي قبور دختران پيامبر (صلّي الله عليه و آله) رفتم تا آنها را نيز زيارت كنم كه مردي از هند به طرفم آمد و نقشه بقيع را به من نشان داد و از من خواست جاي قبور همسران پيامبر (صلّي الله عليه و آله) را به او نشان دهم، ‌من هم با دست به ناحيه قبور همسران پيامبر (صلّي الله عليه و آله) اشاره كردم و او رفت، هنوز چند لحظه نگذشته بود كه مردي از گشتي هاي امنيتي آمد و دستم را گرفت و با خشونت فرياد زد: با من بيا به دفتر پليس!
به او گفتم: خير است ان شاء الله!
گفت: تو نوشته هايي را پخش مي كردي و آن مرد هندي اعتراف كرده است.
از او خواستم كه از من دور شود، ولي نرفت! اصرار كردم و او ردّ كرد و مي گفت بايد با او بروم به اين اتهام كه من نوشته هايي را پخش كرده ام! با بي سيم صحبت كرد و مي خواست از نيروهاي امنيتي برايش كمك بفرستند! من ار فرصت استفاده كردم و از بقيع بيرون رفتم و به سمت مسجد النبي (صلّي الله عليه و آله )‌به راه افتادم كه ناگهان ديدم آنها دارند به سرعت به طرف من مي آيند. فهميدم كه فقط به دنبال من هستند! پس به سمت هتلمان رفتم ولي من كند حركت مي كردم و ظرف چند دقيقه، بيست مرد از سلفيه و نيروهاي امنيتي دور مرا گرفتند و هر كدام مرا به سويي مي كشيدند!
رئيس آنان كه ريشي بزرگ و لباسي كوتاه داشت، و بغض و دشمني با اهل بيت از چهره اش هويدا بود، از من خواست با نيروهاي امنيتي به دفتر ويژه پليس بروم. ولي من امتناع كردم.
او اصرار كرد و من همچنان قبول نمي كردم، آخر به چه دليل؟‌ به چه گناهي با شما بيايم؟
گفت:بعد از اينكه به دفتر رفتيم، همه چيز را مي فهمي!
بعد از مقاومت بسيار و با درخواست عدّه اي از برادران مؤمن كه دور ما را گرفته بودند،‌ موافقت كردم با آنان بروم.
من با حبّ علي (عليه السلام) به راه افتادم.. در راهمان به دفتر استنطاق،به گروه ديگري برخوردم كه مردي ديگر از مؤمنين را مي آوردند،به اين تهمت كه با موبايلش حادثه مرا فيلمبرداري كرده است!
وقتي به دفتر رسيديم از من و آن برادر عزيزم با خشونت خواستند كه اسمهايمان را بگوييم و مدارك رسمي به آنها بدهيم كه نشان دهد ما از كدام كشور هستيم! برادر به او داد،‌ ولي من قاطعانه ردّ‌كردم، چندين بار با اصرار از من خواست مداركم را به او بدهم و من قبول نكردم!
دو ساعت آنجا بوديم بدون اينكه كوچكترين احترامي به ما بگذارند - و متأسفانه – با ما كه زائر پيامبر (صلّي الله عليه و آله)‌بوديم،‌ اينطور رفتار مي كردند. از برادرم خواستم كه با هم ذكر «علي» را تكرار كنيم تا انشالله ما از آنجا خارج كنند،‌ زيرا آنجا براي من بسيار شوم و نحس بود و نمي خواستم با نواصب و دشمنان اهل بيت (ع) در يكجا باشم، كلمه "يا علي مدد"را صد بارتكرار كرديم، تا آنكه ما را به پليس مركزي بردند! و دانستم كه لطف علي (عليه السلام) شامل حالمان شده است...
ما را سوار ماشين پليس كردند،‌ گويي ما چند نفر مجرميم. همه اينها به خاطر اين بود كه به قبور همسران پيامبر (صلّي الله عليه و آله) اشاره كردم و به آن شخص گفتم كه قبور آنها در اين مكان است!
يكي بعد از ديگري؛ تحقيق و انگشت زدن و امضاء تا اينكه مرا به زنداني بردند كه چهار نفر ديگر هم در آنجا بودند؛‌ دو نفر ايراني و دو لبناني و فقط من از سعودي بودم. و همه را به تهمتهاي مختلف در يك زندان حبس كردند.
من به گناه اينكه به تشيّع دعوت كرده ام و به توزيع نشريه هايي اقدام كرده ام و به نيروهاي امنيتي دشنام داده ام...
يكي از آن دو لبناني كه تابعيّت امريكا داشت، و نيز يكي از ايرانيان كه شيخي معمّم از تهران بود، به اتهام ‌دشنام به صحابه! و نيز تهمتهاي دروغ ديگر.
و يك سيّد لبناني معمّم، متهم به دعوت به تشيّع و اينكه به همسران پيامبر دشنام داده است! اين تهمت نيز بدون دليل و كذب محض و افترايي بيش نبود.
و پيرمردي از عربهاي ايران كه لباس عربي داشت؛ اتهامش اين بود كه لباس عربي پوشيده تا از لباس عربي براي دعوت به تشيّع سوء استفاده كند! همه اين تهمتها كذب و افترا بود و عمق كينه پنهان آنها نسبت به شيعه اهل بيت (ع) را نشان مي داد.
ما پنج نفر را به تهمت و افترا و كذب علني در يك زندان انداخته بودند، فقط به يك دليل و آن اينكه همه ما محبّ علي (ع)‌ و پيرو او بوديم.
سلام خدا بر تو باد، يا اميرالمؤمنين آن روز كه به دنيا آمدي و آن روز كه شهيد شدي و آن روز كه برانگيخته خواهي شد.
اتمام حج به ولايت توست... و اتمام عبادت به اطاعت توست... و اتمام زيارت به محبّت توست.
najm134
 
پست ها : 2050
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:15 am

دستور معنوي با نتيجه و خاصيت كيميا

پستتوسط aelaa.net » پنج شنبه جولاي 21, 2011 9:44 am

مرحوم آیت الله سید احمد شبیری زنجانی (پدر آیت الله سید موسی شبیری) و مرحوم امام خميني از جواني و دوران طلبگي دوست و همنشين حضر و سفر بودند. البته مرحوم آیت الله زنجاني يازده سال بزرگتر از مرحوم امام خميني بودند.
آيت الله حاج سيد احمد زنجاني از مراجع تقليد بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردي بوده و سال‌ها در مدرسه فيضيه قم اقامه نماز جماعت مي نمودند و بسياري از بزرگان حوزه از جمله مرحوم امام خميني در نماز ايشان شرکت مي کردند.

تصوير

در سفری که اين دو (امام خمینی و آیت الله سید احمد شبیری) در جواني (حدود سی الی چهل سالگي) برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند،
براى بهره معنوي قصد رسيدن خدمت مرحوم آيت الله حاج شيخ حسنعلی نخودکی اصفهاني مي نمايند،
از اين رو در بالاسر حرم امام رضا (عليه السلام) به حضور مرحوم نخودكي اصفهاني می رسند.

تصوير

آنها در بالاسر حضرت (عليه السلام)، آشيخ حسنعلي را مي‌بينند.
مي‌آيند كه با ايشان صحبت كنند، ايشان زيارت مي‌خواندند و اشاره مي‌كنند من درحال انجام اعمال هستم، برويد جلوي مدرسه حاج ملاجعفر، شما در بقعه شيخ حر عاملی (ره) بمانید زيارت را كه خواندم، به آنجا مي‌آيم. من خودم پیش شما می آیم.

آنها آنجا رفته منتظر مي شوند تا جناب شيخ به آنجا بيايند.
بعد از مدتی حاج شيخ تشريف می آورد و می گوید چه کار دارید؟
مرحوم امام خميني خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (عليه السلام) کرده و گفته اند: «شما را به اين حضرت رضا«عليه السلام» قسم مي‌دهيم كه اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟
مرحوم حاج شيخ حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد، بلکه به مرحوم امام خميني فرمودند: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می دهید که آيا اطمينان داريد كه از آنها سوء‌استفاده‌اي نشود؟ و به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جائی به کار نبرید؟
امام خمینی سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه، اطمينان نداريم. نمی توانم چنین قولی به شما بدهم.
مرحوم آيت الله نخودکی اصفهاني که این را از مرحوم امام خميني شنید روبه ایشان کرد و فرمود:
«پس چه اصراري داريد چيزي را كه ممكن است موجب خسران شود، ياد بگيريد؟
اما حالا که نمی توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می دهم،
من چيزي را به شما ياد مي‌دهم كه برايتان خسارتي ندارد و محتاج ديگران هم نمي‌شويد».
مطلبی به شما می‏آموزم كه اگر به آن عمل كنید، در زندگی روزانه خود هیچ گاه نیازمند نمی‏ شوید.
و آن این که :
بعد از نمازهای واجب
یک بار آیه الکرسی را می خوانید. (در نقلي تا «هوالعلی العظیم»)
و بعد تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را می گویید.
و پس از آن سه بار سوره توحید «قل هوالله احد» را می خوانید.
و سپس سه مرتبه بر محمد و آل او صلوات می فرستيد.
و بعد سه بار اين آیه مبارکه را تلاوت مي كنيد: و من یَتَّق اللّه یَجْعَل لَهُ مَخْرجًا، وَ یَرْزُقُهُ مِن حَیْث لا یَحْتَسِبْ، وَ مَن یَتَوَكَّلْ عَلَی اللّه فَهُوَ حَسْبُهْ، إنّ اللّهَ بالغُ أمره، قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شیئ قدرًا.
اينها را می خوانید که اینها از کیمیا برایتان بهتر است.

از آیت‌الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است که: پدرم مي‌فرمودند: بعد از آن ديگر هيچ وقت محتاج نشدم.

منبع: آیت الله سید موسی شبیری و آيت الله سيدجعفر شبيري فرزندان مرحوم آیت الله سید احمد شبیری زنجانی (كه در اين واقعه حاضر بوده است).

هفده شعبان سالروز درگذشت آية الله شيخ حسنعلي نخودكي رحمة الله عليهم اجمعين.
aelaa.net
Site Admin
 
پست ها : 908
تاريخ عضويت: چهارشنبه فبريه 03, 2010 10:21 am

دختر فلج در حرم حسینی شفا یافت

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه ژانويه 19, 2015 12:14 am

دختر فلج در حرم حسینی علیه السلام شفا یافت


دختری پاکستانی که به دلیل بیماری فلج اطفال سال‎ها امکان حرکت را از دست داده بود، پس از حضور در حرم سید الشهداء علیه‎السلام شفا گرفته و با قدم‎های خود به سمت ضریح مطهر حضرت حرکت کرد.

به گزارش مهر به نقل از پایگاه رسمی «عتبه حسینی» نوشت: سمیره ولی محمد دختر فلج پاکستانی که به همراه پدر و مادرش از پاکستان به زیارت عتبات عالیات مشرف شده بود، روز گذشته با حضور در حرم مطهر حسینی، به ناگاه از روی صندلی چرخدار خود برخاسته و به سمت ضریح سیدالشهداء حرکت کرده است.

شیخ حمزه فتلاوی، یکی از مسئولان بخش راهنمایی شرعی عتبه مقدسه گفت: در ساعت ۱۰ صبح روز گذشته، پس از شنیدن فریادهایی در حرم حسینی، مردم دختربچه‎ فلجی را مشاهده کردند که به برکت امام حسین علیه السلام خداوند بر او منت گذارده و شفا یافته بود، به نحوی که این دختر با قدم‎های خودش به سمت پنجره‎های حرم امام علیه السلام به حرکت در آمد.

آنچنان که والدین این کودک اظهار کردند، ایمان آنها به خدا و اعتقادشان به مقام سیدالشهداء علیه السلام موجب شده بود که از پاکستان برای طلب شفای دختر فلج خود به زیارت عتبات عالیات مشرف شوند.

Image

این در حالی است که تلاش‎های این خانواده برای درمان دختر معلولشان در بیمارستان‎های مختلف پاکستان در طول سال‎های گذشته نیز به نتیجه‎ای نرسیده بود.

بر این اساس در سال جاری برای طلب شفای سمیره به زیارت حرم امیرالمومنین علیه‎السلام و زیارت کربلا مشرف شده‎اند.

پدر و مادر سمیره در توضیح نحوه شفا یافتن این دختر فلج اعلام کرده‎اند: پس از زیارت حرم امیرالمومنین علیه السلام، امروز برای طلب شفای او ابتدا به زیارت حرم ابالفضل العباس رفتیم و از آنجا به سمت حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام حرکت کردیم، هنگامی که دخترم گنبد شریف حرم حسینی را دید به گریه افتاد و به امام حسین علیه السلام گفت که به سویت آمدم یا آقای من، به سویت آمدم ای سید جوانان بهشت و همینطور سخن می گفت تا اینکه داخل حرم حسینی علیه‎السلام شدیم، که ناگهان دختر فلج ما از روی ویلچر برخاست و شروع به حرکت به سمت ضریح سید الشهدا علیه السلام کرد.

Image
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

دختری نابینایی که روز عاشورا در حرم امیرالمؤمنین(ع) شفا یافت

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه اکتبر 29, 2015 12:07 am

دختری نابینایی که روز عاشورا در حرم امیرالمؤمنین(علیه السلام) شفا یافت


شرق پرس: زهرا علی قاسم دختر ۹ ساله نابینای مادرزاد در روز عاشورا در حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) شفا یافت و بینایی خود را به دست آورد.

Image

پایگاه آستان مقدس علوی گزارش داد: زهرا از اهالی محله الانصار در استان نجف اشرف است که در روز عاشورا برای عزاداری سیدالشهدا(ع) به همراه پدر و مادر خود به حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) مشرف شده بود که در اثنای زیارت احساس کرد چیری دو گوش او را با قدرت گرفته و پس از آن به برکت صلوات بر محمد و آل محمد نورهای قرمز رنگی را که در فضا بود مشاهده کرد و بینایی خود را به دست آورد./تسنیم
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

حاج مرزوق، از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » پنج شنبه اکتبر 29, 2015 12:22 am

حاج مرزوق، از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام


حاج مرزوق، یکی از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.

هنگامی كه فرزند مرحوم حاج مرزوق از دنیا رفت، خبر مرگ فرزند را در مجلس روضه‌خوانی امام حسین (ع) به او دادند، اما او به جای قطع روضه‌خوانی به ادامه آن پرداخت و این را مهم‌تر دانست. حاج مرزوق، وقتی به خانه برگشت فرزند مرحوم خود را در دست گرفته و از امام حسین(ع) خواست كه به حرمتش، فرزندش را به او بازگرداند كه در همان لحظه فرزند او با عنایات خاص سالار شهیدان چشم باز كرده و به زندگی برگشت.

یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود.سیدحسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب. گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه، مرضیه و فاطمه. دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه! دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من. دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چی می خواهی ؟ گفتم بی بی جان! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله...، دیدم صدای گریه ی بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم. چه روضه ای بخوانم؟ فرمود: روضه ی علی اصغرِ حسین را بخوان ...

Image

محمد مرزوق حائری نوحه خوانی است که نزدیک به 130 سال پیش توسط هیئت بزاز از عراق به ایران می‎آید. برای بار اول هیئت بزاز از او درخواست می‌کند تا به ایران بیاید اما او قبول نمی‌کند. برای بار دوم او به درخواست هیئت بنی‌فاطمه برای مهاجرت به ایران پاسخ مثبت می‌دهد. خود او می‌گوید که در خواب امام حسین (علیه السلام) را می‌بیند که به او می‌گوید هرجا که باشی با ما در ارتباط هستی اما ما یک سری شیعیان در ایران داریم که بهتر است به آنجا بروی. در نتیجه حاج مرزوق درحدود سال 1270 به ایران می‌آید.

بسیاری از آداب و رسوم‎هایی که اکنون در هیئت‎ها انجام می‎شود توسط ایشان از كربلا آورده شده است.

سینه زنی تهرانی های قدیم تا قبل از نقل مکان مرحوم حاج مرزوق حائری از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحا سه ضرب و بی وقفه سینه می زدند. بدین ترتیب اساسا « دم سرپا » و « زمینه خوانی »، در تهران رایج نبود. مرحوم حاج مرزوق بروايت كننده سنت "چهارپایه" در شب های مسلمیه حرم عبدالعظیم حسنی(ع)بودند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

شفای دختربچه‌ روسی درحرم حضرت معصومه(علیهاالسلام)

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه دسامبر 27, 2015 9:20 am

شفای دختربچه‌ روسی درحرم حضرت معصومه(علیهاالسلام)


به گزارش «شیعه نیوز»، یکی از خادمان حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) بیان کرد: 7 سال پیش، دختر 6 ساله‌ای از کشور روسیه که از زمان تولد فلج بود به حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(علیهم السلام) مشرف شده بود و به لطف حضرت معصومه(سلام الله علیها) شفا پیداکرد.

Image

خانم «فاطمه خسروی» که ازسال ۸۳ به مدت ۱۱ سال خادم حرم بوده است اظهارکردکه کرامات زیادی را از حضرت دیده‌ام و حاجت‌های متعددی داشتم که برآورده شده است.

وی درجواب این سؤال که دلیل خادم شدنتان چه بود، گفت: هم خودم و هم مادرم علاقه زیادی داشتیم که خادم شویم اما این کارقسمت ما نشد تا سالی که مادرم فوت کرد و من روحیه بدی داشتم و همیشه به حرم می‌آمدم و درهمان سال با وجود اینکه شوهرم را به سختی راضی کردم، به عنوان خادم مشغول بکار شدم و خواهرم خواب دید که مادرم خادم حرم است و این مرا بسیار خوشحال کرد.

این خادم حرم کریمه اهل‌بیت(علیهم السلام) افزود: همیشه آرزو داشتم قم زندگی کنم و از سال ۵۶ که ازدواج کردم قمی شدم و همیشه از این بابت خوشحالم، چون هر وقت دلم می‌گیرد به حرم می‌آیم و آرامش می‌گیرم.
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

داستان بنّایی که واسطه حضرت امیر(علیه السلام) و علامه امینی

پستتوسط pejuhesh232 » شنبه اکتبر 28, 2017 6:34 am

داستان بنّایی که واسطه حضرت امیر(علیه السلام) و علامه امینی شد


شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – مشکلات و مصائب همواره در زندگی وجود داشته، دارند و خواهند داشت، اما آنکه بتواند در مشکلات و سختی‌ها آرامش و طمأنینه خود را حفظ نماید و مضطرب و پریشان نگردد، به مقام عظیم صبر رسیده است که این مقام، مقدمه رسیدن به ایمان تام است.

* آیه:
وَٱصْبِرْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ ٱلْمُحْسِنِینَ هود/۱۱۵
و صبر کن که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمى‌کند

Image

به گزارش شفقنا به نقل از حوزه حکایت؛ حجت‌الاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر علیه‌السلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند.

در این هنگام، یک عرب ساده و بی آلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتی‌که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است. وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است.
خطاب به حضرت(علیه‌السلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل می‌شوم و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم، یا به خاطر کتاب شما؟
آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر(علیه‌السلام) شده‌ام و حضرت در آن حال، به من فرمود: آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی.
از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کرده‌ام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمی‌خورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند.
من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم.۱
سخن دارم ز استادم، نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل، ولی آهسته آهسته۲
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

ماجرای شفا یافتن دختربچه ایلامی توسط امام رضا علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » يکشنبه آگوست 28, 2022 7:30 pm

ماجرای شفا یافتن دختربچه ایلامی توسط امام رضا علیه السلام، درد لاعلاجی که نیست شد!


تصوير

ماجرای شفای«مبارکه» دختر بچه 15 ساله ایلامی که با وجود پاهای بی‌‌جانش، با عشق رهسپار خراسان می‌شود و در شب اربعین در حرم امام رضا علیه السلام شفا می‌یابد را در این گزارش بخوانید.
به گزارش خبرگزاری فارس از ایلام، این گزارش روایتی است از اتفاقی عجیب اما واقعی که اربعین امسال در برابر چشمان صدها زائر حرم امام رضا علیه السلام رخ داد و ویدئوی مربوط به آن که توسط زائران ضبط شده بود بازتاب گسترده‌ای را در فضای مجازی ایجاد کرد.

ماجرای شفا گرفتن دختر بچه‌ای ایلامی که ۴ سال در کما بود اما در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا علیه السلام شفا پیدا کرد.
تشنج در 5 سالگی
ملک‌زاده پدر این دختر بچه ایلامی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس گفت: مبارکه هنگامی که به دنیا آمد سالم بود اما در سن پنج سالگی بر اثر یک تشنج جزیی، تحت درمان قرار گرفت و پس از آن داروهایی را برای کنترل این بیماری مصرف می‌کرد.

وی ادامه داد: این روند تا سال 97 ادامه داشت و او هیچ مشکلی در انجام کارهای روزانه نداشت و مبارکه تحت درمان دارویی قرار داشت و جالب است بدانید که مبارکه تا آن موقع در رشته ژیمناستیک هم مشغول فعالیت بود.
ملک‌زاده گفت: قسمت سخت ماجرا اما از سال 97 و از یک گردن درد ساده شروع شد؛ گردن دردی که گاهی مشکلاتی در تنفس را هم برای مبارکه ایجاد می‌کرد تا این که یک روز به دلیل تب شدید مبارکه را به بیمارستان منتقل کردیم و پس از انجام اقدامات درمانی مبارکه به کما رفت.

وی افزود: آن روزها پزشکان علل متفاوت و گوناگونی رو برای وضعیت مبارکه بیان می‌کردند: ایست تنفسی، سکته مغزی و از کارافتادگی دائمی کانون تنفس مغز از جمله تشخیص هایی هستند که هنوز به یاد دارم.
شفا گرفتن دختر ایلامی که ۴ سال در کما بود اما در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا عليه السلام شفا پیدا کرد.
پدر مبارکه گفت: برخی از پزشکان می‌گفتند که هیچ راهی برای درمان مبارکه وجود ندارد و برای دختر ما در هیچ کشوری راه درمان پیدا نخواهد شد و با این وجود نظریه‌های مختلفی در رابطه با مشکل دخترمان بیان می‌شد ضمن این که پزشکان ایلام درمان‌های مختلفی را نیز برای او در پیش می‌گرفتند.

پزشکان گفتند در هیچ کشوری راه درمانی پیدا نخواهد شد
پدر مبارکه گفت: برخی از پزشکان می‌گفتند که هیچ راهی برای درمان مبارکه وجود ندارد و برای دختر ما در هیچ کشوری راه درمان پیدا نخواهد شد و با این وجود نظریه‌های مختلفی در رابطه با مشکل دخترمان بیان می‌شد ضمن این که پزشکان ایلام درمان‌های مختلفی را نیز برای او در پیش می‌گرفتند.

وی ادامه داد: پس از بی‌نتیجه ماندن اقدامات پزشکان در ایلام برای پیدا کردن راه درمان مبارکه او را به وسیله یک آمبولانس به تهران منتقل کردیم و مبارکه بیش از ۶ ماه هم در تهران بستری بود اما در نهایت به دلیل طولانی شدن دوره درمان پزشکان به ما پیشنهاد دادند تا برای جلوگیری دخترمان به ویروس بیمارستانی او را به منزل منتقل کنیم و پس از خرید تجهیزات مورد نیاز، اقدامات لازم جهت نگه داری از مبارکه را در منزل انجام دهیم.

ملک‌زاده بیان کرد: پس از خرید تجهیزات کامل مورد نیاز مبارکه را به منزل شخصی یا در حقیقت به ICU خانگی منتقل کردیم و در تمام این مدت مبارکه تنها یک زندگی نباتی داشت و در حقیقت به وسیله سرنگ به او غذا می‌دادیم از نظر حرکتی هم دخترمان حتی دست هایش را هم تکان نمی‌داد و این روند تا سال ۹۸ ادامه داشت.

مبارکه یکبار دیگر به کما رفت
وی بیان کرد: سال ۹۸ از طریق دستگاه‌هایی که در منزل برای مراقبت از مبارکه داشتیم متوجه شدیم که علائم حیاتی مبارکه یک بار دیگر وضعیت بحرانی پیدا کرده و بعد از تماس با اورژانس ۱۱۵ به توصیه نیروهای فوریت پزشکی مبارکه را به نزدیک‌ترین بیمارستان به محل زندگیمان یعنی بیمارستان مصطفی خمینی منتقل کردیم و در آن روزها بعد از انجام عملیات احیا در بیمارستان دخترمان یک بار دیگر به کما رفت و چندین ماه هم در بیمارستان بستری بود که این روند تا نخستین روزهای شیوع کرونا ادامه داشت.

پدر مبارکه گفت: در آن روزها پسرمان ۵ ساله بود و پزشکان به ما می‌گفتند: «حالا که به احتمال زیاد دخترتان از دست می‌رود لااقل به فکر این پسر بچه باشید.» و در ادامه می‌گفتند حالا که شما تجهیزات پزشکی کافی را در منزل دارید مبارکه را به منزل ببرید چرا که با توجه به شرایط ویژه کرونایی ماندن در بیمارستان برای مبارکه خطرناک‌تر است.

نمی‌توانستیم هیچ شانسی را برای زندگی از مبارکه دریغ کنیم
ملک‌زاده ادامه داد: یک بار دیگر باید انتخاب می‌کردیم در آن سال‌های قبل چندین بار پزشکان تهران به طور شفاهی موضوع اهدا عضو را به ما پیشنهاد دادند اما نتوانستیم قبول کنیم و در سال ۹۸ پزشکان از ما می‌خواستند تا ادامه مراقبت از مبارکه را در منزل دنبال کنیم؛ این بار قبول کردیم و دخترمان را یک بار دیگر به خانه آوردیم، چرا که نمی‌توانستیم هیچ شانسی را برای زندگی از مبارکه دریغ کنیم، این بار کرونا تهدیدی جدی بود که در بیمارستان‌ها می‌توانست مبارکه را تهدید کند.

وی بیان کرد: ماجرای مراقبت خانگی از مبارکه تا دهه کرامت سال ۱۴۰۰ ادامه داشت، دهه کرامت در حقیقت ایام مبارک میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و میلاد پربرکت امام رضا علیه السلام است که برای امسال از اواخر خرداد ماه آغاز شد و تا اوایل تیر ماه هم ادامه داشت.

تصوير

باز شدن چشمان مبارکه به واسطه پرچم امام رضا علیه السلام
ملک‌زاده گفت: در خرداد ماه امسال یعنی سال ۱۴۰۰، که به مناسبت دهه کرامت پرچم متبرک امام رضا علیه السلام را به مصلی ایلام آورده بودند با هماهنگی خادمین آستان قدس پرچم را به منزل ما آوردند و پس از این که پرچم مبارک امام رضا علیه السلام با سر مبارکه تماس پیدا کرد دخترمان چشم‌هایش را باز کرد و انگار جان دوباره‌ای گرفت.

وی افزود: از آن روز به بعد حال مبارکه روز به روز بهتر میشد؛ علائم حیاتی دخترمان کم کم بهبود پیدا می‌کرد تا جایی که دخترمان پس از حدود یک هفته از آن ماجرا از روی بستر بلند شد و نشست و بعد از چند روز مبارکه دیگر برای تنفس به دستگاه‌ها نیازی نداشت و می‌توانست بدون استفاده از آنها به طور عادی نفس بکشد.

پدر مبارکه گفت: پس از این که این بهبودی در وضعیت مبارکه رخ داد تصمیم گرفتیم تا مبارکه را به پابوس امام رضا علیه السلام ببریم و در ایام عید غدیر بود که مبارکه را به وسیله هواپیما به مشهد بردیم اما نمی‌دانستیم که در آینده چه اتفاقی قرار است رخ دهد.

وی افزود: روند بهبود دخترمان همچنان ادامه دار بود و مبارکه پس از بازگشت می‌توانست روی ویلچر هم بنشیند؛ این روند تا چند شب قبل از اربعین حسینی ادامه داشت و مبارکه از ما خواست که او را به کربلا ببریم اما به دلیل شرایط خاص کرونایی به او گفتیم که امکان رفتنش به کربلا وجود ندارد و او با زبان اشاره از ما خواست که یک بار دیگر او را به پابوس امام رضا علیه السلام ببریم.

چرخ‌های ویلچر مبارکه در شب اول و در در ورودی حرم شکستند
ملک‌زاده بیان کرد: شب اولی که به حرم رسیدیم سعی کردیم مبارکه را به حرم ببریم اما به محض ورود به ورودی حرم هر دو چرخ ویلچر مبارکه شکستند و به هر نحوی که بود زیارت کردیم و به محل اقامتمان رفتیم؛ طی مسیر برگشت راننده تاکسی کمی با پیچ های ویلچر ور رفت و در نهایت آن را به طور موقت تعمیر کرد.

وی ادامه داد: پس از آن شب یک بار دیگر مبارکه از من خواست که هر طور که شده او را به زیارت امام رضا علیه السلام ببریم؛ درست در شب اربعین حسینی! اما اینبار دیگر با اشاره حرفش را نگفت؛ به یک باره مبارکه قدرت تکلمش را به دست آورده بود البته صدایش خیلی بلند نبود اما حالا راحت‌تر می‌توانست با ما حرف بزند.

پدر مبارکه گفت: شب اربعین به همراه همسر و پسرم، مبارکه را به زیارت امام رضا علیه السلام بردیم و به خاطر مسئله ویروس کرونا پسر کوچکمان کنار من ماند و به قسمتی خلوت از صحن انقلاب رفتیم و مبارکه هم به همراه مادرش به برای زیارت از ما جدا شدند.

وی ادامه داد: چند ساعت گذشت اما خبری از مبارکه و همسرم نشد؛ کمی نگرانی به سراغم آمد چرا که همسرم موبایلش را همراه خود نبرده بود و من نگران او و دخترمان بودم و نمی‌دانستم در این ازدحام جمعیت چگونه باید آنها را پیدا کنم که ناگهان یک شماره تلفن ناشناس که پیش شماره‌اش مربوط به مشهد بود با من تماس گرفت و پرسید: شما پدر مبارکه ملک‌زاده هستید؟ دلشوره‌ام بیشتر شد! پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ مردی که پشت خط بود با صدای آرام و مطمئن پاسخ داد: نگران نباشید، خیر است! فقط هر جای صحن که هستید همان‌جا بمانید تا دوباره با شما تماس بگیریم.

مبارکه روی هر دو پای خود ایستاده بود
ملک‌زاده گفت: همانجا حدس‌هایی زدم اما مطمئن نبودم؛ دلشوره امانم را بریده بود، با همان شماره تماس گرفتم و از او خواستم که برایم توضیح دهد چه اتفاقی برای همسر و دخترم افتاده؛ او با همان لحن آرام گفت خیر است، نگران باشید؛ به زودی خبر خوشی به شما می‌دهیم، فقط شما جایی نروید تا با شما تماس بگیریم و باز هم تلفن قطع شد؛ طولی نکشید که تلفن دوباره زنگ خورد. این بار همسرم بود؛ شادی را میتوانستم در صدایش احساس کنم او از پشت تلفن ماجرا را برایم تعریف کرد؛ هنگامی که از ما جدا شده بودند همسرم مبارکه را کنار پنجره فولاد گذاشته و خود مشغول زیارت شده بود و هنگام برگشتن دخترمان را در حالتی دیده بود که روی هر دو پای خود ایستاده و راه می‌رود.

وی بیان کرد: شنیدن خبر برایم باور کردنی نبود و به شدت شوکه شده بودم؛ حال غریبی داشتم، مدام خدا را به شکرانه‌ی این معجزه‌ی بزرگ شکر می‌کردم؛ مبارکه که تا قبل از این برای نفس کشیدن هم به دستگاه‌های پزشکی محتاج بود حالا در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) شفا گرفته بود و حالا می‌توانست بی‌نیاز از ویلچر راه برود.

مدارک پزشکی را جهت ادعایمان تحویل دادیم
ملک‌زاده ادامه داد: بعد از قطع تماس فورا خودم را به مبارکه و همسرم رساندم و به دفتر ثبت وقایع و معجزات حرم رفتیم و ماجرای شفا گرفتن مبارکه را به طور کامل برایشان توضیح دادیم؛ چند روز بعد پزشکان مبارکه را معاینه کردند و مدارک پزشکی مبارکه را جهت تایید ادعایمان بررسی کردند البته این مدارک در ابتدا همراهمان نبود اما از اقوام خواستیم تا این مدارک را از ایلام به وسیله تلفن همراه برایمان ارسال کنند تا به پزشکان نشان بدهیم.

وی گفت: بعد از آن ماجرا مبارکه بدون مصرف هیچ دارویی زندگی عادی خود را دارد و به لطف خدا هیچ مشکلی ندارد؛ ما چند بار سعی کردیم که برای تقویت قوای جسمانی به او ویتامین یا مکمل غذایی بدهیم اما مبارکه دیگر حاضر به خوردن هیچ دارویی نیست؛ او می‌گوید امام رضا علیه السلام من را شفا داده و دیگر نیازی به این داروها ندارم.

تصوير

دیدن خورشیدی با عظمت
پدر مبارکه در پاسخ به سوال خبرنگار فارس مبنی بر این که «مبارکه در رابطه با آن ماجرا چه می‌گوید؟» گفت: چند بار از مبارکه راجع به لحظه‌ی وقوع معجزه پرسیده‌ایم؛ او می‌گوید لحظه‌ای که از جایش بلند شده خورشیدی بزرگ را دیده که به او نزدیک می‌شده و به خاطر نزدیک شدن این نور با عظمت احساس کرده که باید از جایش بلند شود.

وی افزود: مبارکه می‌گوید آن خورشید بزرگ امام رضا علیه السلام بوده و حتی همان روزها یک نقاشی از آن خورشید برایمان کشید که در همان روزها یکی از پزشکان در مشهد آن نقاشی را به عنوان تبرک نزد خود نگه داشت.

پدر مبارکه ادامه داد: تا قبل از این ماجرا مبارکه فقط من و مادرش را می‌شناخت اما اکنون اکثر اقوام که به خانه‌ی ما می‌آیند را می‌شناسد و اسم آنها را می‌داند؛ همچنین مشکل حرکت و تکلم مبارکه هم برطرف شده و حالا او می‌تواند راه برود و به آرامی صحبت کند.

در پایان از آقای ملک زاده در رابطه با خواسته‌هایش پرسیدیم که او گفت: از خداوند متعال سلامتی آقا امام زمان علیه السلام و تعجیل در ظهورش و همچنین شفای عاجل همه‌ی بیماران را خواستارم و امیدواریم که هر چه زودتر سایه شوم ویروس کرونا از روی جهان برداشته شود؛ همین که دخترم شفا پیدا کرده برایم کافی است و خواسته دیگری ندارم اما شب گذشته بعد از نماز مبارکه به من گفت که دوست دارد که در شب میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حرم امام رضا علیه السلام برود او به شدت دلتنگ حرم امام رضا علیه السلام است و می‌گوید هر طوری که شده باید شب میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم من را به حرم امام رضا علیه السلام برسانید.

بهبودی پس از زیارت پرچم امام رضا علیه السلام
صابری، روابط عمومی آستان قدس رضوی ایلام در گفت‌وگو با خبرنگار فارس گفت: مبارکه ملک زاده یک دختربچه ایلامی است که به گفته خانواده‌اش از حدود ۵ سالگی به دلیل تشنج دچار مشکلاتی شده و به کما رفته بود.

وی ادامه داد: مشکلات مبارکه تا دهه کرامت سال ۱۴۰۰ ادامه داشت و خانواده ملک زاده در روزی که خادمین حرم امام رضا (ع) پرچم متبرک رضوی را به مصلی ایلام آورده بودند با هماهنگی خادمین این دختر بچه پرچم را زیارت کرده و بعد از چند روز حال او شروع به بهبود کرده بود.

روابط عمومی آستان قدس در ایلام بیان کرد: پس از این ماجرا و چند شب قبل از اربعین دختربچه‌ از خانواده‌اش درخواست کرده بود که او را به کربلا یا مشهد ببرند که به دلیل بیماری دختر بچه و شرایط خاص کرونایی تصمیم می‌گیرند او را به مشهد ببرند.

صابری ادامه داد: شب اربعین هنگامی که خانواده ملک‌زاده دخترشان مبارکه را به کنار پنجره فولاد امام رضا علیه السلام برده بودند مبارکه از روی ولیچر برخاسته و شروع به راه رفتن کرده بود که در همان زمان نیز زائران حاضر در کنار پنجره فولاد اقدام به ضبط ویدئو از این معجزه کرده بودند که این ویدئو‌ها به طور گسترده‌ای ای در فضای مجازی بازتاب داشت.

روابط عمومی آستان قدس رضوی در ایلام گفت: در حال حاضر حال عمومی این دختر بچه خوب است و بدون استفاده از هر نوع دستگاهی به زندگی عادی خود برگشته‌ و خانواده‌ی او نیز اکنون تمام وسایل و تجهیزات مراقبتی و درمانی که برای او خریداری کرده بودند را به خیریه اهدا کرده‌اند.

گفتنی است؛ عباس فرازی‌نیا یکی از اعضای کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی در این خصوص گفته است که اثبات شفایافتگی منوط به تأیید کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی بوده؛ در موارد ادعای شفایافتگی، مدارک پزشکی بیمار تحویل داده شده و تحقیقات میدانی در این خصوص توسط کمیسیون انجام می‌گیرد تا مورد تأیید واقع شود؛ کمیسیون متشکل از ۲ پزشک متخصص و روحانی معتمد تولیت آستان قدس رضوی به علاوه قاضی معتمد و سه نفر از خدام حرم مطهر رضوی علیه السلام است و اعلام نظر آن‌ها بیش از یک ماه زمان می‌برد.

==============

عليرغم شفايافتن وی و وجود مدارک پزشكی و شخصی از كوما بهبود يافتن به حالت طبيعی حركت و تكلم و خوراک رسيدن اما هنوز كميته شفا يافتگان حرم به نتيجه نرسيده است!!!! = اثبات شفایافتگی منوط به تأیید کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی بوده؛ در موارد ادعای شفایافتگی، مدارک پزشکی بیمار تحویل داده شده و تحقیقات میدانی در این خصوص توسط کمیسیون انجام می‌گیرد تا مورد تأیید واقع شود؛ کمیسیون متشکل از ۲ پزشک متخصص و روحانی معتمد تولیت آستان قدس رضوی به علاوه قاضی معتمد و سه نفر از خدام حرم مطهر رضوی است و اعلام نظر آن‌ها بیش از یک ماه زمان می‌برد = خداوند متصديان آستان قدس را شفا مرحمت فرمايد.

لینک خبر برای دیدن فیلم و تصاویر بیشتر:

https://www.farsnews.ir/ilam/news/14000801000028
pejuhesh232
 
پست ها : 8792
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm


بازگشت به مجربات اعلى


Aelaa.Net