ریز پرخاشگری و چاره آن
بهمن شهری
پژوهشگر فرهنگ و آموزش در دانشگاه اهایو
پژوهشگران حوزه "تنوع فرهنگی" و "عدالت اجتماعی"، با پیشرفت ابزارهای علمی، به مشاهده، بررسی و تحلیل دقیق رفتار و زبان افراد جامعه میپردازند و در پی راهکارهایی هستند تا با به کارگیری و آموزش آنها، مقولههایی همچون تبعیضنژادی و جنسیتی و به حاشیه راندن اقلیتها به حداقل برسد.یکی از مفاهیمی که در این حوزه در سالیان اخیر مود توجه بسیاری از محققان بوده است، ریزپرخاشگری است. ریزپرخاشگری چیست؟ و شناخت آن چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
اصطلاح "ریزپرخاشگری" را چستر پییرس، استاد علوم تربیتی دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۷۳ ابداع کرد و سپس پژوهشگران دیگر، مطالعه درباره آن را گسترش دادند. بنا به تعریف دِرالد سو، استاد روانشناسی دانشگاه کلمبیا، ریزپرخاشگری یعنی "به کار بردن عبارات گفتاری کوتاه و حرکات و اشارات کلامی و غیرکلامی که، چه سهوی چه عمدی، حاوی توهین، سرزنش و تحقیر دیگران باشد".
به طور خاص، ریزپرخاشگری از طریق پیامهایی نهفته در درون عبارات، جملات و حتی حرکات و اشارات دست و صورت، توهینهای نژادی، جنسیتی و اجتماعی را حمل میکند. در بسیاری از اوقات، گوینده ممکن است نه تنها قصد توهین نداشته باشد بلکه هدفش نوعی تعریف و تمجید باشد.
در این صورت، گوینده ناخودآگاه به توهین و سرزنش طرف مقابل دست میزند بدون آنکه از رفتار خود و عواقب آن آگاهی داشته باشد زیرا ریزپرخاشگری ممکن است ظاهر ناخوشایندی نداشته باشد اما منجر به سرکوب، تمسخر و سرزنش اقلیتها شود. یادگیری و شناسایی ریزپرخاشگری به ما کمک میکند تا در گفتار و رفتارمان از به حاشیه راندن دیگران و تبعیض رفتاری حتی بصورت کاملا سهوی خودداری کنیم.
حق نشر عکسTHINKSTOCK
در این جا به معرفی و بررسی اجمالی مثالهایی از ریزپرخاشگری، بر اساس انواع پیامهای که منتقل میکنند، میپردازم. لطفا توجه داشته باشید که ریزپرخاشگری در اکثر موارد انواع متفاوتی از توهین و تحقیر را همزمان در پی دارد.
- کلیشه های نژادی، جنسیتی: "ایول، بهت نمی آد"تصور کنید فردی در تعریف از فرزند دیگری میگوید:
"ایول؛ به دخترت نمیاد اینقد فعال باشه!"
این ریزپرخاشگری، فارغ از هر نیتی که گوینده داشته باشد، خواسته یا ناخواسته، گروهی بزرگتر از مخاطب را تحقیر میکند و به حاشیه میراند. پیام این ریزپرخاشگری این است که دخترها معمولا فعال نیستند. این پیام حامل یک کلیشه تحقیرآمیز جنسیتی است.
در مثالی دگر تصور کنید که مثلا یک فرد سفیدپوست به دوست رنگین پوستش، يا شهري به روستايي پس از اینکه مسئلهای مشکلی را حل کرده، بگوید:
"ایول پسر؛ بهت نمیاد اینقد باهوش باشی"
این ریزپرخاشگری به معنای این است که "معمولا رنگین پوستان به اندازه سفیدپوستها باهوش نیستند". با به کار بردن این عبارت، یک کلیشه تبعیض آمیز نژادی تقویت میشود، حال آنکه در ظاهر ممکن است تعریف و تمجید محسوب شود.
در واقع ساختار این ریزپرخاشگری به این شکل است:
· ایول؛ به (...) نمیاد (...)
در این ساختار، هر اسمی را درون پرانتز اول قرار دهید، او را به گروهی (احتمالا اقلیت) منتسب میکنید و هر توصیف و یا عملی را در پرانتز دوم قرار دهید، آن را از ویژگی آن گروه نمیدانید و فرد مورد مخاطب را، همراه با نوعی تعجب پنهان، به حاشیه میرانید. این نوع جملات حتی اگر به قصد تعریف باشد، پیامی جز سرزنش و تحقیر ندارد.
- غریبه سازی: "جدا اهل کجایی؟"پرسشهایی همچون:
"اهل کجایی؟کجا بزرگ شدی؟"
یا عباراتی مثل:
"چقد لهجه (...)ت خوبه؛ شما بهش چی میگین"
شامل پیام های تحقیرآمیزی هستند که محل تولد و زبان مخاطب را هدف قرار میدهند و پیام کلیشان این است: "شما احتمالا غریبه هستید". ریزپرخاشگریهای اینچنینی به جز غریبه سازی مخاطب و به حاشیه راندن او، کلیشههای تحقیرآمیز قومی و نژادی را تقویت میکند.
در دو مثال آخر، زبان و بویژه لهجه گروهی از افراد هدف حمله قرار میگیرد بویژه اگر مخاطب مهاجر و خارجی باشد. حتی ممکن است مردم یک کشور که اهل مناطق متفاوتی هستند از این گونه جملات به کرات استفاده کنند. یک نمونه دیگر از این نوع ریزپرخاشگری جملاتی از این دست است بویژه، همانطور که ذکر شد، زمانی که مکالمه بین فرد بومی و یک مهاجر باشد:
حساب تو از بقیه ()ها جداست! شما اعتبار (نام شهر، کشور) هستی!
با گفتن این جملات، به صورت آشکارتری اقلیت منتسب به مخاطب به حاشیه رانده میشود.
- افسانه شایسته سالاری: "بهترینها همیشه موفقاند"یک نوع از ریزپرخاشگری زمانی است که در برخی از محیطهای کاری، این پیام میخواهد منتقل شود که کارکنان آن محیط، "شایستهترین" ها هستند. پیام مخفی این نوع ریزپرخاشگری ممکن است این باشد که افراد متعلق به گروههای اقلیت به هر دلیلی جزو شایسته ها نبودند. به عنوان مثال، عباراتی از این دست را در نظر بگیرید که به یک خانم رنگین پوست که موفق به استخدام در یک محیط کاری نشده است، به قصد نصیحت و یا توصیف محیط کاری، گفته شود:
"هرکسی زحمت بکشه حتما موفق میشه"· "اینجا جنسیت و نژاد در استخدام نقشی نداره".
در این صورت، پیام پنهان چنین جملاتی این است که زنان یا رنگینپوستان برای آنکه به حقشان برسند باید بیشتر زحمت بکشند و اگر تاکنون به حقشان نرسیدهاند، احتمالا شایسته نبودهاند.
- تحقیر افراد دارای معلولیت: "آخی؛ نازی"برخی رفتارها و عبارات میتواند به نکوهش افراد دارای معلولیت منجر شود. در این نوع ریزپرخاشگری، فرد دارای معلولیت فردی تعریف می شود که کارکرد فیزیکی و ذهنی "پایینتری" از انسان های "معمولی" دارد. برخی افراد در مواجهه با افراد دارای معلولیت مثلا یک فرد نابینا، با صدای کوتاه یا بلندتر از معمول، صحبت میکنند و از چشمانداز خودشان "رعایت" حال آنها را میکنند، غافل ازینکه پیام این رفتار تحقیرآمیز است. مثال دیگری از این نوع ریزپرخاشگری استفاده از عبارتهایی است همچون:
"آخی" "نازی" "طفلی" "عزیزم"در مواجهه با افراد معلول و بویژه کودکان دارای معلولیت. در این نوع ریزپرخاشگری، گوینده به گمان خود به ابراز محبت میپردازد اما حقیقت پیام چیزی جز نکوهش و ترحم نیست.
فهرست انواع ریزپرخاشگری و مثالهای آن در این نوشته کوتاه نمیگنجد. ایجاد عذاب وجدان،پایینتر دانستن درجه شهروندی و نکوهش شغل مخاطب چند نمونه دیگر از انواع ریزپرخاشگری بر اساس هدف پیام است؛ اما آنچه در همه ریزپرخاشگریها وجود دارد، برتریجویی گوینده و قرار دادن خود در موقعیت فرادست و تحقیر مخاطب در موقعیت فرودست است؛ مکانیسمی که باعث میشود کلیشه های تبعیض آمیز بشدت تقویت شوند.
از آنجا که معمولا ریزپرخاشگری ظاهر ناخوشایندی ندارد، ممکن است فارغ از عواقب ناگوارش بدل به گفتار و رفتار عادی شود.
ریزپرخاشگری در اکثر فرهنگها و زبانها کم و بیش وجود دارد. با شناسایی و مطالعه بیشتر درباره ریزپرخاشگری، میتوان از توهین و سرزنش و ایجاد احساس ناخوشایند در دیگران بخصوص وقتی غرضی در میان نیست، جلوگیری کرد.
این مساله به افزایش احترام متقابل و رواداری فارغ از رنگ پوست، جنسییت، ملیت، ناتوانی جسمی، لهجه، شغل، زبان و مذهب منجر خواهد شد.
زبان فراگیر؛ چاره ریزپرخاشگریبهمن شهری
پژوهشگر زبان، فرهنگ و آموزش در دانشگاه اهایو
در جهانی که تبعیض بیداد میکند، رفتارهای مبتنی بر غریبهسازی عاقبتی جز نفرتپراکنی و ایجاد حس ناخوشایند ندارد؛ همه باید تلاش کنیم تا با یادگیری، به کارگیری و آموزش مفاهیم جدیدی که هدفشان مبارزه با تبعیض است، به اصلاحات فرهنگی دست بزنیم تا در جامعهای امنتر و بردبارتر، هر فرد بتواند آزادانه دیدگاههایش را بیان کند، بدون اینکه به حاشیه رانده شود یا اینکه سرزنش شود.زبان فراگیر یکی از مفاهیم نسبتا جدید و رایج در حوزه عدالت اجتماعی در تعلیم و تربیت است که در سالیان اخیر مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است.
زبان فراگیر چیست؟ چرا اهمیت دارد؟به زبان بسیار ساده، زبان فراگیر یعنی زبان غیر تبعیضآمیز. به بیان تخصصیتر، زبان فراگیر زبانی است عاری از واژگان، عبارات یا لحنی که بازتابدهنده نظرات تبعیضآمیز، کلیشهای و همراه با پیشداوری غلط است. زبان فراگیر، چه سهوی چه عمدی، افراد را از این که به عنوان عضوی از یک گروه دیده شوند، محروم نمیکند.
به بیان دیگر، زبان فراگیر زبانی است که همه مخاطبان را در برمیگیرد و حمایت میکند و از هر گونه رفتار نابرابر با افراد جلوگیری میکند، با به کار نگرفتن تعابیر کلیشهای و جایگزینسازی آن تعابیر با واژهها و تعابیر مناسب.
زبان مهمترین وسیله ارتباطی ماست. بسیاری از زبانشناسان رابطه زبان و تفکر را بسیار نزدیک و جداناشدنی میدانند زیرا ظاهرا زبان بدون تفکر و تفکر بدون زبان در سطح عالی امکانپذیر نیست. در نتیجه چه بخواهیم چه نخواهیم، نحوه گفتار و نوشتار ما پژواک اندیشه ماست. عبارات زبانی فراوانی هستند که اکثرمان از خانواده، مدرسه و جامعه فرا گرفتهایم و آنان را بیقید و شرط به کار میگیریم فارغ از اینکه گفتن آنها چه عواقبی ممکن است داشته باشد.
ریزپرخاشگری یکی از این نمونههاست که در آن فرد بدون اینکه لزوما قصد بدی داشته باشد، دیگران را سرزنش میکند. استفاده از زبان فراگیر از وقوع چنین رفتارهای تبعیضآمیزی جلوگیری میکند.
اهمیت دیگر استفاده از زبان فراگیر آن است که در آن میتوان تنوع جامعه را به تصویر کشید. زبان فراگیر از پیشفرضهای غلط اجتناب میورزد و به ارتقا روابط محترمانه یاری میرساند. وقتی بر اساس فقط "یک" یا "دو" ویژگی شخصی مثل ظاهر، رنگ پوست، جنسیت و خاستگاه جنسی، نژاد، قومیت، مذهب، سن و سال، وضعیت اقتصادی، شغل، محله، شهر یا کشوری که مخاطب از آن میآید برای افراد کلیشهسازی میکنیم، در واقع راه شناخت حقیقی و قضاوت منطقی را بر خود میبندیم. هر چه بیشتر زبانمان را فراگیر سازیم، اعتماد و صمیمیت بیشتری بین خود و دیگران ایجاد میکنیم.
راهکارهای عمومی زبان فراگیر کدامند؟زبان فراگیر خشک، مبهم یا پرتکلف نیست؛ بلکه با دقت در پی طراحی راهکارهایی است که با همه افراد با احترام و بدون جانبداری رفتار شود. مهمترین استراتژی زبان فراگیر آن است که هر گاه درباره کسی صحبت میکنیم یا مینویسیم، ویژگیهای شخصی آن فرد مثل جنسیت، خاستگاه جنسی، مذهب، گروه نژادی و ویژگیهای ظاهری و جسمانی تنها زمانی ذکر شود که مربوط به بحثی مشخص است. در غیر این صورت باید از اشاره به این ویژگیهای شخصی خودداری کنیم. زبان فراگیر به تمامی حوزههایی که افراد و گروهها ممکن است بر اساس برخی ویژگیهایشان مورد اشاره قرار گیرند حساس است.
برای هر چه فراگیرتر ساختن زبانمان باید همواره پرسشهایی از این دست را در هنگام سخن گفتن و یا نوشتن مد نظر داشته باشیم:
آیا ضرورتی دارد به ویژگیهای شخصی همچون جنسیت، گروه نژادی، معلولیت، ظاهر، رنگ پوست، چاقی و لاغری، سن و سال، شهر، کشور و محله افراد اشاره کنم؟
آیا از اصطلاحات مناسب و فراگیر در ارجاعاتم به افراد و یا گروهها استفاده میکنم؟
آیا ارجاعاتم به افراد منعکس کننده تنوع مخاطبان هست؟
آیا استفاده از اصطلاحات تخصصی و سرواژهها، تعدادی از مخاطبان را به علت نداشتن دانش تخصصی از شرکت در گفتگو یا خواندن نوشتار محروم میکند؟
یک اصل عمومی زبان فراگیر این است که هر کسی را آنطور که خود فرد ترجیح میدهد خطاب کنیم. مثلا اگر کسی نام یا نام خانوادگی خود را تغییر میدهد و این تغییر را اعلام میکند، به انتخاب آن فرد احترام گذاشته و از استفاده از نام قبلی وی خودداری کنیم.
یکی دیگر از راهکارهای زبان فراگیر استفاده از "ضمایر شخصی اول شخص جمع/مفرد" به جای "ضمایر شخصی دوم شخص" و "سوم شخص" در بسیاری از گفتگوهاست زیرا با این روش مخاطب را در سطحی برابر با خویش قرار میدهیم؛ بویژه هنگامی که جملاتی به قصد نصیحت گفته میشود ارزش این راهکار و ایجاد حس صمیمیت بیشتر حس میشود. مثلا به جای گفتن جملاتی (معمولا امری) از قبیل "اگر بیشتر تلاش کنی، موفق خواهی شد" از عبارتهایی مانند عبارات زیر استفاده کنیم: "در چنین موقعیتی اگر بیشتر تلاش کنیم، موفق خواهیم شد." "من اگر در چنین موقعیتی باشم، تلاش بیشتری خواهم کرد."
در این صورت، میان خود و مخاطب تفاوتی قائل نمیشویم و تلاش میکنیم به دید مشترکی با وی نزدیک شویم هرچند ممکن است خودمان در شرایط مخاطب قرار نداشته باشیم.
برخی راهکارها و پیشنهادات زبان فراگیر۱-فرهنگ، نژاد، قومیتبرچسبهای نژادی و قومیتی در زبانهای متفاوت و فرهنگهای متفاوت ساخته میشوند تا گروههایی را از دیگر گروهها "بهتر" یا "پستتر" نشان دهد. گاهی اوقات استفاده از این برچسبها سهوی است و ریشه در جریان مسلط فرهنگی و تاکید بیش از اندازه رسانهها بر ملیت افراد دارد. برخی اوقات نیز این برچسبها به عمد استفاده میشوند با هدف تحقیر، تبعیض و به حاشیه راندن افراد. در هر دو صورت، راههای فراوانی وجود دارد تا زبانمان را فراگیر کنیم:
پرهیز از اشاره و تاکید بیمورد بر "تفاوتهای" قومی و نژادی مگر مربوط به بحثی مشخص باشد.
پرهیز از به کار بردن تعابیر کلیشهای مثلا تعمیمهای کلی، چه مثبت چه منفی، درباره یک قوم، اهالی یک محله، یک شهر و یا یک کشور همچون عباراتی از قبیل "اصفهانیهای خسیس" يا "شيرازيهاي تنبل" يا تهرونيهاى از خود راضي"! یا حتی تعابیر به ظاهرا مثبتی همچون "اصفهانیهای مذهبي" "جنوبیهای خونگرم" اكر در موضع نشان دادن افراط بكار برده شود!
مبارزه با نادیده گرفتن یک قوم یا گروه نژادی یا اهالی یک شهر با عدم استفاده از اصطلاحات عام مکانی برای ارجاع به افراد یک منطقه. مثلا وقتی عباراتی همچون " طرف شمالیه"، "اون دختره جنوبی"، "یارو آفریقاییه" را (در بيان تحقيري) به کار میبریم، در واقع تنوع قومی و فرهنگی یک محدوده وسیع جغرافیایی را نادیده میگیریم. از این گونه عبارات نباید در توصیف اینکه فرد اهل کجاست استفاده کنیم. بدتر از آن زمانی است که فرد را با همین عبارات خطاب کنیم.
پرهیز از بازگویی جکهای قومیتی و نژادی که در آنها باورهای غلط درباره آن قوم تقویت میشود.
۲-جنسیت، هویت و خاستگاه جنسیتیبسیاری از زبانها همچون زبان انگلیسی به صورت تاریخی جایگاه ویژه و بالاتری برای مردان قائلند و زنان را یا نادیده میگیرند یا در جایگاه پایینتری قرار میدهند. تسلط و رواج عبارات مردانه، کلیشهسازی درباره نقشهای جنسیتی و ارجاعات بیمورد و غیر ضروری به ویژگیهای شخصیتی افراد بر اساس جنسیت، از روشهایی است که زبان از طریق آنها به برتری جویی موقعیت مردانه میپردازد.
استراتژی زبان فراگیر این است تا جایگزینهایی فراهم کند و از طریق آنها به جنسیتزدایی زبان دست بزند. مثلا در زبان انگلیسی واژگان و عبارات جنسیت زده فراوانی وجود دارند که بسیاری از دستورالعملهای زبان فراگیر استفاده از آنها را نامناسب میداند و جایگزینهایی را برای آنها پیشنهاد میدهد. یکی از مثالهای معروف و نسبتا قدیمی در این زمینه استفاده از ضمایر شخصی و وابستههای ملکی جمع مثل their به جای ضمایر و وابستههای مفرد دارای بار جنسیتی همچون his و her در ارجاع به فرد است. این جایگزینها باید تضمین کننده زبانی عاری از ابهام و در عین حال فراگیر باشد. برخی از توصیههای پژوهشگران زبان فراگیر جنسیتی بر این قرارند:
پرهیز از به کارگیری عباراتی (حتی ظاهرا خوشایند) که در آنها اشاره غیر ضروری به جنسیت افراد میشود.
استفاده از جایگزین مناسب برای واژه "مرد" هر کجا به عنوان یک اصطلاح عمومی به کار گرفته میشود اما مبهم است و میتواند به هر انسانی فارغ از جنسیت نسبت داده شود اما در عمل زنان را مستثنی میکند. مثلا بهتر است بگوییم "انسانیت در آن است که ..." به جای "مردانگی در آن است که ..." یا حذف صفت "مردانه" در اصطلاحاتی همچون "قول مردانه" یا به کارگیری عباراتی همچون "بازی منصفانه" یا " قضاوت بیطرفانه" به جای "بازی جوانمردانه" یا "قضاوت مردانه" یا بکار نگرفتن عباراتی همچون "قحط الرجال" مكر اينكه در مواردي باشد كه مخاطب مرد بوده يا آن موضوع به مردان ارتباط دارد.
اجتناب از به کارگیری عبارات و اصطلاحات معمولا توهینآمیزی که خاستگاه و هویت جنسیتی افراد را هدف قرار میدهد.
پرهیز از نادیدهانگاشتن دگرباشی. در بسیاری از گفتگوها، رسانهها و گفتمان عمومی، دگرباشی نادیده گرفته میشود. در میان رسانهها، خاستگاه دگرجنسگرایی معمولا به عنوان "بهتر"، "اخلاقیتر" یا "یگانه خاستگاه جنسی" نمایش داده میشود. تاکید بر پیشانگاره دگرجنسگرایی به عنوان یگانه خاستگاه جنسی منجر به انکار دگرباشی میشود. یک پیشنهاد این است که از عباراتی همچون "یار"، "شریک زندگی" یا "زوج - زوجه" يا "زن"، "شوهر" يا "همسر" به جای عباراتی همچون "دوست دختر" یا "دوست پسر" استفاده شود.
۳-سن و سالزبان فراگیر به همه گروههای سنی حساس است. عبارات مربوط به "پیری" و "جوانی" افراد باید در شرایط مناسب به کار گرفته شوند. نباید در گفتار یا نوشتارمان فرد یا گروهی را بر اساس سن و سالشان "ناتوان" و "کم اثر" نشان دهیم. اگر بپذیریم که سن فقط یک عدد است، آنگاه عاملی برای برتریجویی نخواهد بود. عباراتی همچون "از کار افتاده"، "پیر خرفت"، "جوان خام و بیتجربه" یا حتی تعارفاتی از قبیل "چقدر خوب موندید"، "ماشالله هنوز جوون و سرحال هستید" در زبان فراگیر جایی ندارند.
۴-معلولیت و ناتوانی جسمی/ذهنیبسیاری اوقات واژگان، عبارات و لحن نامناسب با برجستهسازی معلولیت و ناتوانی فرد، وی را نکوهش میکند. اصل عمومی برای کمک به فراگیر کردن زبان در مورد معلولیت این است که بر خود فرد تمرکز شود نه بر ناتوانیاش. چند توصیه پژوهشگران زبان فراگیر در باره معلولیت را در اینجا مرور میکنیم:
از اشاره غیر ضروری به معلولیت فرد پرهیز کنیم.
به هیچ عنوان از عباراتی همچون "کور"، "کر"، "فلج" و "شل" برای ارجاع به فرد یا افراد حتی به قصد شوخی استفاده نکنیم.
از به کار بردن عبارات توهینآمیزی همچون "دیوانه"، "روانی"، "سایکو" و غیره که ریشه در بافت سلامت روانی دارد اجتناب کنیم.
با صدای بلندتر یا آرامتر از لحن معمولمان در مواجهه با افراد معلول يا بيمار صحبت نکنیم. همچنین از به بکار بردن واژگانی همچون "آخی"، "نازی" و "طفلی" در مواجهه با افراد معلول بویژه کودکان پرهیز کنیم.
آموزش و گسترش زبان فراگیرتلاش گسترده بسیاری از پژوهشگران و فعالان حوزه عدالت اجتماعی در تعلیم و تربیت طی سالیان اخیر منجر به شکلگیری کمپینها و اقدامات متعدد پژوهشی و آموزشی در زمینه زبان فراگیر در دانشگاهها و موسسات آموزشی معتبر شده است. تعدادی از دانشجویان دانشگاه مریلند در سال ۱۳۹۱ کمپین زبان فراگیر را راهاندازی کردند که بدل به یکی از کمپینهای موفق و مولد در این حوزه شد.
آموزش و پروش ایالت تاسمانی در استرالیا نیز در مهرماه ۱۳۹۱ یک راهنمای زبان فراگیر منتشر کرد. بهمن ماه سال ۱۳۹۳، دانشگاه میشیگان از اختصاص ۱۶ هزار دلار بودجه به کمپین زبان فراگیر به منظور آموزش دانشجویان خبر داد.
دفتر منابع انسانی دانشگاه پرینستون در مرداد ماه همین امسال یک شیوهنامه دو صفحهای ویژه استفاده از "زبان فراگیر جنسیتی" در مکاتبات رسمی دانشگاه صادر کرد. در نگارش این مقاله کوتاه از تمامی این منابع بهره گرفته شده است.
زبان فراگیر در میان جامعة فارسی زبان نیز، با کمک پژوهشگران حوزههای مختلف و همه کسانی که دستی در تعلیم و تربیت دارند، باید هر چه بیشتر گسترش یابد و راهکارها و جایگزینهای مناسب در دسترس همگان قرار گیرد. هر چه زبانمان فراگیرتر باشد و تفاوتهای فردی را بیشتر بپذیریم و محترم بشماریم، میتوان امیدوار بود که تبعیض و پیامدهای ناگوارش به حداقل برسد.