دکتر انطوان ضو در باره امام علی (ع) و امام حسین (ع) از نگاه مسیحیان شرق گفت: مسیحیان یک دیدگاه خاص درباره حضرت علی و امام حسین دارند و آنها را به شکل منحصر به فرد دوست دارند، ما حضرت علی را خوب می شناسیم و در باره علم ایشان زیاد خوانده ایم و خیلی از سخنرانی های ایشان را حفظ کردهایم، فکر روشن و فراگیر ایشان محدود به دوران خودش نمی شود بلکه شامل همه ادوار هم هست، امام علی ما را مبهوت و متحیر ساخت، لذا ما مسیحان به شدت تحت تاثیر آموزه های امام علی قرار گرفتیم، ایشان برای ما مسیحیان منزله بولس پیامبر است ، ایشان مرجعیت فکری هستند و این مرجعیت نه تنها برای مسلمانان بلکه برای همه جهانیان و بخصوص مسیحیان جهان هم هست.
و اما درباره امام حسین، آن مرد بزگوار که در راه رهایی از ظلم و ستم و تحقق عدالت به شهادت رسیدند، مردی که در راه یاری حق و برادری و محبت به شهادت رسیده اند، این مرد بزرگوار در راه دفاع از حقوق همه انسانها به شهادت رسیده اند، بنابراین باید بگوییم که امام حسین امام مسلمین و امام مسیحیان و در اصل امام انسانها هستند، ایشان امام فقیران و امام مستضعفان و امام شکنجه دیدگان هم هستند، ما برای آن مردی که آن همه ظلم و ستم به خود دیده اند و این همه شکنجه ،اتهام و خیانت را تحمل کردند احترام خاصی قائل هستیم و ایشان را تعظیم و تحسین می کنیم، ایشان از دیدگاه ما به شهادت واقعی دست پیدا کرده اند، شهید واقعی که نه به خدا و نه به انسان ها به خاطر شهادتش منت نمی گذارد، ایشان خود را قربانی دیگران کرده اند، و این همان نقطه مشترک بین امام حسین و حضرت مسیح است. هدف این دو بزرگوار نجات انسان ها بوده است، ما امروزه به شدت نیازمند فکر حسینی و فکر مسیحی هستیم برای اینکه مردم دوباره برای همدیگر احترام بگذارند وبا هم به شکل دوستانه و برادرانه به زندگی خود ادامه دهند، چیزی که می خواهم به اطلاع شما برسانم این است که لبنانی ها و بخصوص مسیحیان درباره امام علی و امام حسین نوشته های به یادماندنی اعم از غزل و شعر و نثر از خودشان بر جای گذاشته اند،
وی در ادامه توصیف دیدگاه مسیحیان به امام علی (ع) و امام حسین (ع) افزود: ما طور دیگر به امام علی و امام حسین نگاه می کنیم، ما می خواهیم امام علی و امام حسین را از اسارت آزاد کنیم، چون ما باید این دو بزرگوار را به شکل جدید و به زبان نو در زمانه خودمان معرفی کنیم، می بایست بچه های خودمان را با فکر امام علی و امام حسین آشنا کنیم، امام حسین نه تنها مظلومانه جان خود را از دست داده اند بلکه ایشان در روزگار ما هم مظلوم هستند چون ما نتوانستیم ایشان را خوب معرفی کنیم، امام حسین فقط به خاطر مسلمین به شهادت نرسیده اند بنابر این می بایست ایشان را از اختلاف و فتنه های منسوب به مسلمانان که هیچ ربطی به جوهر اسلام هم ندارد خارج کنیم، چرا امام علی را جور دیگر معرفی نکنیم و ایشان را دوباره زنده نکنیم و به زبان امروزه درباره ایشان حرف نزنیم، دوران اسب و جنگ به پایان رسیده است بنابراین باید امام علی و امام حسین را به شیوه جدید و سازگار با زبان امروزه معرفی کنیم، و در این راه می بایست مسلمانان و مسیحیان با هم همکاری کنند تا بتوانیم این میراث و فکر ارزشمند و گرانقیمت را حفظ و معرفی کنیم، همچنین اعتقاد دارم که مسلمانان باید با مسیحیان بیشتر آشنا بشوند و مسیحیت را همین طوری که هست ببینند و نه آنطور که خودشان تصور می کنند، ما خواستار ادغام اسلام و مسیحیت نیستیم چون اعتقاد داریم که هر یک ساختار خودش را دارد، ولی همگی ما خدای یکتا را می پرستیم و سرنوشت یکسان داریم، ما در انسانیت برادر هستیم، همگی ما نمایندگان خدا در زمین هستیم لذا باید همدیگر را یاری کنیم، آن چیزهایی را که در مورد آن اتفاق نظر داریم سرلوحه خود قرار و به زندگی مشترک ادامه می دهیم، و آن چیزهایی را که در مورد آن اختلاف داریم به دست علما می سپاریم که آن را تجزیه و تحلیل و در مورد آن گفتگو کنند و تلاش کنند تا نظرات را به هم نزدیک کنند، من اعتقاد ندارم که بین اسلام و مسیحیت اختلاف اساسی و ریشه ای وجود داشته باشد بلکه باید بگویم که این اختلافات به نادانی بعضی از علما که دین را خوب نمی شناسند و آن را به درستی تفسیر نمی کنند باز می گردد. در اینجا من می خواهم بگویم که ما باید بحث کنیم چگونه می توانیم در مورد اتفاقاتی که در کشورهای ما رخ می دهد به موضع مشترکی از دیدگاه اسلام ومسیحیت برسیم،
این روحانی مسیحی لبنانی بار دیگر به موضوع امام علی (ع) و امام حسین (ع) بازگشت و به ذکر تاریخ غمناک کاروان اسرای عاشورا و ارتباط آن با جامعه مسیحی در خاورمیانه پرداخت و گفت: امام علی(ع) و امام حسین(ع) در میراث ما از طرفداری مردمی گسترده برخوردار بودند و هستند، در اینجا می خواهم به دو نکته اشاره کنم، نکته اول مسئله فرزندان و کودکان کاروان اسرای واقعه کربلا هست، وقتی کاروان کودکان در حال طی کردن مسیر طولانی که برای آنها تعیین شده بود تا به دمشق برسند، و بیشتر این راه در بادیه و صحرا قرار دارد، وقتی شب شد به نزدیکی یک صومعه رسیده بودند که اطراف دمشق قرار دارد و دور تا دور آن پر از درخت و حوضچه آب بود، و به همین دلیل تعدادی زیادی از عابران ابراز علاقه می کردند تا در اطراف این صومعه شب را بگذارنند، وقتی کاروان کودکان کربلا به آن صومعه رسیدند نزدیکی شب بود لذا از راهب این صومعه خواستند تا شبشان را آنجا سپری کنند و راهب صومعه این اجازه را به آنها داد، یک ساعت گذشت که رئیس صومعه از راه رسید ووقتی با چهره های مملو از غم کودکان و آن حال و وضعشان و سر مقدس امام حسین(ع) که روی نیزه بود، مواجه شد از آنها پرسید: شما کی هستید؟ چی شد که به این روز افتادید؟ اینجا چی کار می کنید؟ کودکان ماجرای کربلا را برای راهب تعریف کردند، چگونگی به شهادت رسیدن امام حسین(ع) را برای راهب تعریف کردند، راهب از چیزهایی که شنید گریه اش گرفته بود، ایشان خود را در غم فرزندان حسین شریک دانست و از مصیبت امام حسین(ع) بسیار غمگین شد و اشک ریخت، و به مسئولین کاروان اسرا گفت که سر امام حسین نباید در اینجا بر فراز نیزه بماند بلکه باید داخل کلیسا شب را بگذارند و فردا وقتی می خواهید عازم شوید آن را با خود ببرید، کاروان اسرا و کودکان وقتی به شهر بعلبک در لبنان رسید، در آن زمان بعلبک شهری بود که اهالی آن کمتر مسلمان بودند و می شود گفت یک شهر مسیحی نشین بود، وقتی این کاروان وارد بعلبک شد با چشمان گریان و دلهای غمگین از آنها به گرمی تمام عیار استقبال کردند، این میراث ما هست، ما اینجوری و به دور از فلسفه امام حسین را دوست داریم، دوستی امام حسین در وجدان ما وجود دارد، در اینجا هم می خواهم به یک نکته اشاره کنم که سه سال پیش وقتی اسقف اعظم مارونی لبنان به زیارت صومعه احمر و بعلبک رفت، شیعیان از ایشان استقبال خیلی گرم و بی نظیر به عمل آوردند، کودکان در اطراف خیابان صف ایستادند و با گل ایشان را بدرقه کردند، ایشان برای ساعت نه شب قرار شام داشتند ولی به خاطر گرمی استقبال و ازدحام جمعیت ساعت یازده شب به محل ملاقات رسیدند! اسقف اعظم علت این استقبال بسیار گرم را از من پرسید که من در پاسخ به ایشان گفتم در وجدان ما مسیحیان عشق امام حسین وجود دارد، ما وقتی شیعیان احزاب و یاری در بعلبک نداشتند از امام حسین(ع) و خانواده و فرزندانش به گرمی و هر آنچه لایقش بودند استقبال کردیم و شیعیان الآن آن خوبی و حس برادرانه را که به آنها و امام ایشان داشتیم دارند جبران می کنند، آنها اعتقاد دارند که این حس برادری و همزیستی هیج وقت نخواهد مرد و کما فی السابق در وجدان مردم زنده هست، وقتی به محله های لبنانی که تعدد مذاهب دارد می روید آن را به وضوح می بینید، آنجا مسلمان با مسیحی زندگی می کند و مسیحی با مسلمان زندگی می کند، اگر این همزیستی مشترک نبود ما هم به اینجا نمی رسیدیم، متاسفانه سیاست های خارجی تلاش کردند تا بین ما فتنه بیاندازند ولی من به شما می گویم که هم زیستی مشترک در وجدان ما مسیحیان و مسلمانان وجود دارد و به امید خدا عوامل فتنه به اهداف شوم شان دست نخواهند یافت،بگذارید باز هم در این جا بگویم که سقوط دولت سوریه یک تهدید جدی برای همزیستی به حساب می آید، تقسیم کشور عراق هم یک تهدید جدی برای این همزیستی به حساب می آید، من اعتقاد دارم که این مرحله از خشونت ونابودی پایان خواهد یافت و سرانجام این جهان عزت و سربلندی خود را دوباره به دست خواهد آورد.
وی در ادامه افزود: امام علی(ع) وحضرت مسیح(ع) وامام حسین(ع) برای خودشان زندگی نکرده اند بلکه خود را وقف انسانیت کرده اند. پیغمبر چه کسی است؟ پیغمبر انسانی است که با خدا زندگی می کند و می خواهد اراده خدای یکتا را به برادران خود انتقال دهد، چرا ما هم پیغمبر نباشیم؟ پیامبران از خیر و صلح سخن گفتند چرا ما هم از اینها سخن نگوییم؟ آدم های پرهیزگار که بعضی ها دارند ضریح آنها را ویران و منهدم می کنند، آنها زندگی خود را فدای انسانها کرده اند، چرا ما هم مثل آنها زندگی نکنیم؟ افراد شروری که می خواهند فرهنگ ما را دچار تحریف کنند هیچ ارتباطی با ما ندارند، آنها ابزاری هستند که می خواهند سیاست های خارجی را در کشورهای ما اجرا کنند، ما فقط آنها را برای برگشت به راه درست و راست دعوت می کنیم.
دکتر انطوان ضو درباره همزیستی مشترک مسیحیان و مسلمانان با اشاره به این تجربه در ایران گفت: تجربه همزیستی مسلمانان و مسیحیان تنها محدود به لبنان نمی شود، شما در ایران مسلمانان و مسیحیان و یهودیان با هم به خوبی زندگی می کنید، یهودیان در پارلمان ایران نماینده دارند، ما هیچ وقت نشنیدیم که مسیحیان در ایران در معرض ظلم و ستم واقع شده اند و تا جایی که اطلاع داریم آنها در ایران زندگی با ژعزت و شرافتمندانه دارند، آنها حقوق و همچنین واجبات خود را دارند، آنها متعلق به تمدن اسلامی فارسی ایران هستند، ما در برابر واژه فارسی عقده نداریم، ما عرب هستیم اما ناسیونالیست نیستیم، ما مردم را با خوب و بد بودنشان و نه با نژادشان می شناسیم، هرکس در این سرزمین زندگی می کند اعم از کرد و ارامنه و سریانی و عرب برای ما یک آدم شرقی است، عرب ها در مورد ایران واژه کشور همسایه را به کار می برند، اما ما این واژه را قبول نداریم، ما متعلق به این شرق و این سرزمین هستیم، ما متعلق به تمدن ایران و تمدن عرب هستیم، سرزمین ما از دریای مدیترانه شروع و به کشور چین ختم می شود، ما در شرق گفتگوی تمدن ها را داریم و نه جنگ تمدن ها را، بنابراین سیاستمداران و اصحاب رسانه های واقعی باید درک داشته باشند و مردم ما را به خوبی توجیه کنند که آنها نسل محبت و همزیستی و خوبی هستند و نه نسل شر و جنگ و کشت و کشتار.
انطوان ضو در با اشاره به این که تعالیم انبیا و اندیشه های حضرت مسیح(ع) و امام علی (ع) باید مبنای عدالت جهانی باشد گفت: من اعتقاد دارم که فکر امام علی (ع)و فکر حضرت مسیح(ع) و ائمه اطهار و فکر همه پیامبران و همه آدم های پرهیزکار باید مبنای پیش ساخت تمدن محبت و عدالت در شرق و کل جهان باشد، جهان ما از گشنگی و درد و ظلم و ستم رنج می برد، جهان جوری شده است که تعدادی از جهانیان نان شب دیگران را به جیب می زنند، ثروت مردم به جای آن که به کفاف نیازمندان برسد به دست بعضی ها می رسد که برای ما اسلحه صادر می کنند تا به جان همدیگر بیافتیم، در این بین باید بپرسیم که مسلمانان و مسیحیان کجا هستند، مسلمانان فقط در قبال مسلمانان وظیفه ندارند و همین طور مسیحیان، ما امت خدا هستیم و می بایست برای دیگران فانوس و الگو باشیم ما باید نگران گرسنگان و محرومان و مستضعفان جهان باشیم، ما باید نگران آنهایی باشیم که از فقر و نادانی وبیماری رنج می برند، چرا دست به دست هم ندهیم و همدیگر را یاری نکنیم، ما بیشتر از نصف انسان های این جهان هستیم، ما در این راه کوتاهی کردیم، ما مسلمان واقعی و یا مسیحی واقعی نیستیم، چون ما در برابر شر ایستادگی نکردیم و راه را برای دیگران باز کردیم تا انسان و تمدن و دین را نابود کنند، حضرت مسیح(ع) می فرمایند که شما نور جهان هستید و شما نمک جهانیان هستید، ما باید با محبت خود و اهتمام ورزیدن به فقرا و مستضعفان نور جهان باشیم، مسلمانان هم نور جهان هستند و نمک جهانیان، وقتی به این منزلت رسیدیم یعنی لیاقت نمایندگی خدا در زمین را داریم و آن گاه خدای یکتا می تواند به ما افتخار کند.
دکتر انطوان ضو در خصوص مشترکات فرهنگی اسلام و مسیحیت و لزوم کار بیشتر در معرفی این میراث مشترک ادامه داد:در ابتدا می خواهم به سینمای ایران در دوران انقلاب اسلامی تبریک بگویم چون واقعا پیشرفت های چشمگیر داشته ودر سطح بین المللی به خوبی درخشیده است، روابط ایران و لبنان هم در طول این سالیان خوب و در حال پیشرفت بوده است ، ولی در زمینه روابط فرهنگی و روابط تمدن ها و بخصوص در مورد فرهنگ عاشورا کوتاهی هایی داریم، بعضی مردم ادعا می کنند که عاشورا یک فرهنگ ایرانی است که به ما منتقل شده است، در مقابل ما می گوییم فرهنگ عاشورا از جبل عامل لبنان نشات گرفته است، بگذارید عمیق تر به موضوع بپردازیم و به دوران امام حسین برگردیم، از شما می خواهم کتاب "رنج های حضرت مسیح" را مطالعه بفرمایید، کسی که تاریخ تمدن ها را می شناسد پی خواهد برد که گریه و شعر و واقعه کربلای حسینی در مسیحیت به وضوح دیده می شود، همان موسیقی و شعر و همان ادبیات در مسیحیت وجود دارد، و به همین دلیل می بینیم که یک شاعر صوفی به نام خانم رابعه عدوی که در کوفه بود و یک شاعر دیگر به نام الدلیاتی که در موصل بود، این دو شاعر و بدون اینکه با هم آشنایی داشته باشند از همان الفاظ در توصیف عرفان استفاده می کردند، بنابراین باید بگوییم که عاشورا همان مسیحیت است و مسیحیت نیز همان عاشوراست، این همان فرهنگی هست که باید به دیگران آموزش دهیم، یکی از علمای فرقه سریانی در عراق که متخصص موسیقی سریانی هم بود به من گفت که موسیقی سریانی همان موسیقی ای هست که مسلمانان در عزاداری عاشورای حسینی به کار می برند، لذا باید بدانیم که خداوند متعال ما را به هم نزدیک می کند، و در کنار خداوند، تمدن نیز ما را به هم نزدیک می کند، آن میراثی که از تمدن داریم حاصل تلاش همه اقشار بشری است، به عنوان مثال همین تمدن عربی که داریم ایرانیان و مسیحیان و رومانیایی ها و یونانی ها نیز در شکل گیری آن نقش بسزایی ایفا کرده اند.
وی به ارائه راه کارهایی برای زنده کردن فرهنگ عاشورا و فرهنگ حسینی می پردازد و می گوید: من اعتقاد دارم که مسلمانان و بخصوص فرهیختگان اهل تشیع باید یک تیم تحقیقاتی را شکل بدهند، و آن تیم باید عاشورای حسینی را با تمامی جزییات بررسی کند، این تیم نباید به آن عاشورایی که در ایران و یا در جبل عامل شاهدش هستیم بسنده کنند بلکه باید به خود کربلا بروند، باید بدانند طبیعت جغرافی و فرهنگی و اجتماعی حاکم در آن دوران چگونه بود، البته نباید اسیر آنجا باشیم و نباید امام حسین(ع) را آنجا رها کنیم بلکه باید ایشان را دوباره زنده کنیم و ا خود به دنیای سینما وتلویزیون بیاوریم تا همه دنیا را از آموزه های ایشان مطلع بسازیم، همین طور که در موسیقی و تمدن و فرهنگ شریک بودیم چرا الآن همدیگر را یاری نکنیم و یک فرهنگ و تمدن جدید نسازیم که در همه دنیا بدرخشد؟ جهان ما نیازمند خورشید و نور است، بگذارید نورتان تاریکی دیگران را روشن کند و اعمال نیک شما را ببینند، در نتیجه می خواهم بگویم که ما باید به شکل عمیق تر به مسئله بپردازیم، عاشورای حسینی برای ما نباید فقط ده روز از گریه و سینه زنی باشد بلکه عاشورای حسینی باید نقطه شروع باشد تا اسلام ناب و درست را برای دیگران معرفی کنیم، ما اهل مرگ و فرهنگ مرگ نیستیم و اعتقاد داریم روزی ما در پناه خداوند محفوظ است، ما اهل زندگی و نجات هستیم و اعتقاد داریم که شهیدان نمی میرند بلکه در پناه خداوند متعال زنده و عزیز هستند، ما اعتقاد داریم که امام حسین(ع) وحضرت مسیح(ع) خود را قربانی ما کرده اند، لذا ما باید پیغام ایشان را دریافت و تلاش کنیم تا مثل آنها باشیم، هر یک از ماها باید حسینی و هر یک از ما باید مسیحی باشد، آدم حسینی با اینکه مثل من سیاه پوش است اما قلب او پر از محبت و مهر و صلح و غفران است، آدم حسینی و آدم مسیحی باید اینجوری باشد، ما باید از عمق اسلام آگاه باشیم باید از عمق مسیحیت آگاه باشیم
دکتر "آنطوان ضو" 73 ساله در سال 1958 به دنیای رهبانیت مسیحی وارد شد. دروس اولیه خود را در آموزشگاه رهبانی در بعبدا در بیروت پشت سر گذارد و در سال 1965 به عنوان کاهنی دست یافت. سپس در ادامه تحصیلات عازم رم شده و مدرک دیپلم در رشته باستانشناسی، لیسانس در فلسفه و علوم لاهوتی و دکترای خود در رشته عقاید لاهوتی را از دانشگاه انجلیکان رم دریافت کرد و سپس برای تدریس به دانشگاه حکمت بیروت بازگشت و در کلیساهای بسیاری در لبنان در خدمت کلیسای مارونی لبنان بوده است.
وی در بسیاری از رویدادهای دینی و فرهنگی لبنان حضوری فعال داشته است. از موسسین موسسه بینالمللی قدس، رئیس جنبش فرهنگی در آنطالیاس از سال 1982 تا 1988 بوده است و از 1992 تا کنون رئیس دبیرخانه کمیته اسقف های مارونی لبنان برای گفتگوی اسلام و مسیحیت است.دفاع وی از مردم مظلوم فلسطین و مخالفت گسترده با سیاست های رژیم صهیونیستی در فلسطین،لبنان و خاورمیانه از مواضع مشهور وی شناخته می شود.
آنطوان ضووی تالیفات زیادی دارد که از جمله آنها اسقف های مشرق،تاریخ رهبران درخشان،اسقف های مارونی(در دوجلد) و حوادث سال 1960 در لبنان و سوریه است. او اکنون در کلیسای مار انطار در عجلتون در منطقه کوهستانی شرق بیروت به وعظ و ارشاد مسیحیان مشغول است. در این منطقه جلسات علمی و گفتگوهایی را در بین گروهی از علما و استادان مسیحی اداره می کند و جمعی از نخبه های علمی و فرهنگی مسیحیان مارونی لبنان به شمار می روند.
علمای مسیحی در شرق به شکل عام و علمای مسیحی لبنانی به شکل خاص نگاه ویژه ای به تاریخ و فرهنگ اسلامی دارند و در این میان دیدگاه منحصر بهفردی در باره امام علی(ع) و نهضت عاشورا و امام حسین (ع) دارند و در این خصوص تا کنون نوشته ها و سخنرانی های متعددی از خود بر جای گذارده اند و این در حالی است که مسیحیان شرق معتقدند روند واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش و نیز اسارت خاندان اهل بیت در برهه ای از این واقعه به جامعه مسیحی در منطقه لبنان و سوریه گره خورده است و همین امر بستری مناسب برای همزیستی مسلمانان و مسیحیان در خاورمیانه ایجاد کرده است.