مقتل مفصل: رمز المصيبة : مرحوم آيت الله ده سرخي

فصل هفتم:در مرور انبیاء بزرگ بکربلاء

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:48 am

********** صفحه 53 **********

(فصل هفتم):در مرور انبیاء بزرگ بکربلاء


(مرور آدم علیه السلام بکربلاء)

1)در اسرار الشهادة ص80از منتخب طریحی ص48 [1]و ناسخ ج1ص270روایت کند که چون حضرت آدم علیه السلام بزمین آمد حواء را ندید پس بنا کرد در طلب او اطراف زمین را بگردد پس مرورش بکربلاء افتاد آنجا مریض احوال و عقب افتاد و سینه اش تنک شد بدون هیچ سببی و بزمین خورد در همان مکانیکه امام حسین علیه السلام کشته شد و خون از پایش جاری شد.

پس سرش را بآسمان بلند کرده عرض کرد ای خدای من آیا گناهی باز از من سر زد که مرا مورد عتاب قرار داده ای بجهت آنکه من تمام اطراف زمین را سیر کردم و بدئی بمن نرسید مثل این سر زمین؟

پس خداوند وحی فرمود ای آدم از تو گناهی سر نزده و لیکن در این سرزمین بچه تو حسین علیه السلام بدون هیچ گناهی کشته میشود پس خون تو اینجا جاری شد که موافقت کند با خون امام حسین علیه السلام ،حضرت آدم عرض کرد

********** صفحه 54 **********

آیا حسین پیغمبر است فرمود نه و لکن نوه دختری پیغمبر محمد ص است،عرض کرد تا قاتل و کشنده او کیست فرمود قاتلش یزید است.

پس آدم گفت من چه کنم ای جبرئیل؟جبرئیل گفت لعنش کن ای آدم پس چهار مرتبه او را لعنت کرد و چند قدمی رفت و بکوه عرفات رسید و حواء را آنجا پیدا کرد.
(مرور نوح علیه السلام بکربلاء)

2)و در ناسخ ج1ص271و منتخب ص48ایضا روایت کند که چون حضرت نوح علیه السلام سوار بر کشتی شد تمام دنیا را گشت پس چون بکربلاء عبورش افتاد زمین او را گرفت و نوح ترسید غرق شدن را پس دعا کرد و عرض کرد خدایا من تمام دنیا را گشتم و ترسی بمن دست نداد مثل ایی سرزمین پس جبرئیل نازل شد و عرض کرد ای نوح در این سرزمین حسین علیه السلام کشته میشود که نوه دختری محمد خاتم انبیاء و پسر خاتم اوصیاء است.

حضرت نوح فرمود کشنده او کیست ای جبرئیل؟جبرئیل عرض کرد لعنت شده اهل هفت آسمان و اهل هفت زمین است پس نوح چهار مرتبه لعن کرد او را پس کشتی بحرکت آمد و رفت تا بکوه جودی رسید آنجا ایستاد[2].
(مرور حضرت ابراهیم علیه السلام بکربلاء)

3)و ایضا در منتخب طریحی ص49نقل کند که حضرت ابراهیم علیه السلام مرور کرد بزمین کربلاء و او سوار بر اسبی بود پس اسب بزمین خورد و ابراهیم علیه السلام بزمین افتاد و سرش شکست و خونش جاری شد شروع کرد باستغفار

********** صفحه 55 **********

کردن و عرض کرد خدایا چه چیز از من سر زد؟

پس جبرئیل نازل شد بر او و گفت:ای ابراهیم:گناهی از تو سر نزد و لکن در اینجا نوه دختر پیغمبر خاتم انبیاء و پسر خاتم اوصیاء کشته میشود پس خون تو جاری شد برای موافقت کردن خون او،فرمود جبرئیل قاتل و کشنده او کیست؟عرض کرد لعنت کرده شده اهل آسمانها و زمین است و قلم جاری شده بر لوح بلعن کردن او بدون اذن از پروردگارش.

پس خدا وحی فرمود بقلم که تو مستحق ثناء و ستایش مدح هستی بواسطه این لعن.

پس حضرت ابراهیم علیه السلام دستهایش را بلند کرد و یزید را لعن بسیاری کرد و اسبش با زبان فصیح آمین گفت.حضرت ابراهیم علیه السلام بأسبش فرمود چه چیزی فهمیدیکه بر نفرین من آمین گفتی؟عرض کرد ای ابراهیم من افتخار میکنم که تو سوار من باشی و چون من بزمین خوردم و شما از پشت من افتادی خجالت من زیاد شد و سببش یزید بود.
(مرور حضرت اسماعیل علیه السلام بکربلاء)

4)و در منتخب ایضا ص49و ناسخ ج1ص273روایت کند که حضرت اسماعیل علیه السلام گوسفندانش کنار شط فرات میچریدند چوپانش خبر داد که گوسفندان از این مشرعه[3] چند روز است آب نمیخورند حضرت از پروردگارش سبب پرسید؟جبرئیل نازل شد و عرض کرد ای اسماعیل از خود گوسفندان بپرس سبب را می گویند،حضرت بگوسفندان فرمود چرا از این آب نمیخورید؟جواب دادند بزبان رسا که بما خبر رسیده پسر تو حسین علیه السلام که

********** صفحه 56 **********

نوی دختری محمد ص است تشنه کشته میشود پس ما از این مشرعه آب نمیخوریم برای اندوه و دلتنگی بر او.

پس حضرت از کشنده اش پرسید،گفتند کسی او را میکشد که اهل آسمانها و زمینها و تمام خلائق او را لعن کرده اند.

پس حضرت اسماعیل علیه السلام عرض کرد اللهم العن قاتل الحسین ای خدا لعنت کن کشنده حسین علیه السلام را.
(مرور حضرت موسی علیه السلام بکربلاء)

5)در منتخب نیز و ناسخ ج1ص284روایت کند که حضرت موسی علیه السلام روزی با یوشع بن نون سیر میکرد چون بزمین کربلاء رسید نعل و کفشش سوراخ و پاره شد و خارسه پهلو بپایش رسید و خون جاری شد.

پس عرض کرد ای خدای من چه گناهی از من سر زده؟پس خداوند باو وحی فرمود که اینجا کشه میشود حسین علیه السلام و اینجا ریخته شد خون تو برای موافقت خون او،عرض کرد خدای من حسین کیست؟گفته شد او نوه محمد مصطفی و پسر علی مرتضی است،عرض کرد کشنده او کیست؟گفته شد نفرین کرده شده ماهیست در دریا و وحوش در صحرا و پرندگان در هواء.

پس موسی هر دو دست بالا نموده و لعن کرد یزید را و نفرین نمود او را و یوشع بن نون آمین گفت بر دعای او و موسی گذشت از آنجا.
(مرور حضرت سلیمان علیه السلام بکربلاء)

6)ایضا در منتخب ص50و ناسخ ج1ص274روایت کند که حضرت سلیمان روی فرشش مینشست و در هواء سیر میکرد پس روزی گذرش

********** صفحه 57 **********

افتاد بزمین کربلاء پس باد سه مرتبه او را دور گردانید بطوریکه ترسید سقوط کند.

پس باد ساکن شد و فرش سلیمان در کربلاء فرود آمد حضرت فرمود چرا فرود آمدی؟

باد عرض کرد بدرستیکه اینجا حسین علیه السلام کشته میشود حضرت فرمود حسین کیست؟باد گفت او نوه پیغمبر محمد مختار و پسر علی کرار است،حضرت فرمود کی با او جنگ کند؟عرض کرد کسی که نفرین شده اهل آسمانها و زمین یزید است،پس حضرت سلیمان هر دو دست بالا کرده و نفرین کرد یزید را و انس و جن آمین گفتند پس باد وزید و بساط و فرش سلیمان بحرکت آمد.
(مرور حضرت عیسی علیه السلام بکربلاء)

7)ایضا در منتخب ص50و ناسخ ج1ص275روایت کند که حضرت عیسی سیاحت میکرد با یاران خود پس مرورشان افتاد بکربلاء پس شیریرا دیدند که دستهای خود را پهن کرده و خوابیده و راهرا گرفته پس حضرت عیسی علیه السلام پیش شیر رفته و فرمود چرا اینجا نشسته ای و نمی گذاری ما برویم پس شیر با زبان رسا عرض کرد من نمی گذارم از این راه بروید مگر وقتی که لعن کنید یزید کشنده حسین را،حضرت عیسی فرمود حسین کیست؟شیر عرض کرد نوه دختری محمد نبی امی و پسر علی ولی،فرمود قاتلش کیست؟عرض کرد نفرین شده تمام وحوش و گرگان و درنده گان است خصوصاً در ایام عاشوراء،پس حضرت عیسی دستهایش را بالا نموده و یزید را لعن کرد و یارانش دعای او را آمین گفتند پس شیر از راه دور شد و ایشان گذشتند.

********** صفحه 58 **********
(مرور پیغمبر ص بکربلاء)

8)در اسرار الشهادة ص81از ارشاد مفید ص250از أم سلمه روایت کند که فرمود شبی رسول خدا از نزد ما خارج شد و مدتی غیبتش طول کشید سپس مراجعت فرمود در حالیکه ژولیده مو و غبار آلوده بود و دستش بسته بود پس عرض کردم ای رسول خدا چه شده شما را ژولیده و غبار آلوده می بینم؟فرمود این وقت مرا سیر دادند بطرف موضعی از عراق که آن را کربلاء نامند پس جای افتادن فرزندم حسین و جماعتی از أولادم و أهل بیتم را دیدم و بنا کردم خون ایشان را جمع کردن و آن این است و دست مبارک را باز کرد.

و فرمود بگیر این را و حفظش کن پس آن را گرفتم دیدم مثل خاک سرخی است پس در شیشه ای گذاشتم و سرش را بستم و محافظتش نمودم تا وقتیکه حسین علیه السلام از مکه خارج شد و متوجه عراق گردید و من هر روز و شب آن شیشه را باز میکردم و می بوئیدم و نگاه میکردم و گریه میکردم برای مصیبتهای او.

و چون روز دهم محرم شد و آن روزی بود که حسین علیه السلام در آن روز کشته شد و اول روز بآن نگاه کردم بحال خود دیدم و در آخر روز نگاه کردم دیدم خون تازه ای شده پس ضجه کردم و گریه کردم و خشم خود را فرو کشیدم از ترس آنکه مبادا دشمن ایشان در مدینه با خبر گردد و سرعت بشماتت کنند و همیشه آن روز را محافظت کردم تا خبر مرگش را اعلان کردند و محقق شد آنچه را دیده بودم.
(مرور رأس الجالوت پسر یهوذا بکربلاء)

9)در مثیر الاحزان ابن نما ص82و سراج الایمان یک صفحه بمقصد

********** صفحه 59 **********

سوم مانده روایت کنند که:رأس الجالوت پسر یهوذا گفت:هر زمانیکه من با پدرم یهوذا از زمین کربلا می گذشتیم،پدرم مرکب خود را بسرعت میتاخت تا از آن سر زمین می گذشت،تا آنکه حضرت امام حسین علیه السلام بدرجۀ شهادت رسید،دیگر اینحالت را از پدرم ندیدم.

پس جهت را از او پرسیدم،در جواب گفت:ای فرزند،ما همانا ابن سخن را حدیث میکردیم که در زمین کربلا پیغمبر زادۀ کشته خواهد شد،پس میترسیدم که او من خودم باشم اینتود که مرکب را بسرعت حرکت میدادم تا چون حسین علیه السلام کشته شد بدانستم که آن پیغمبر زاده حسین است.و همین حدیث را محمد بن جریر طبری در تاریخ خود از علاء بن ابی عائشه از رأس الجالوت از یهوذا پدرش روایت کرده.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مؤلف گوید حقیر از متن طریحی ترجمه می کنم.

[2] کوه جودی همانجا است که قبر حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام است.

[3] جای آب خوردن.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل هشتم:در مرور أمیرالمؤمنین علیه السلام بکربلاء

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:50 am

********** صفحه 60 **********

(فصل هشتم):در مرور أمیرالمؤمنین علیه السلام بکربلاء


در امالی صدوق رحمة الله ص534بسند خود از ابن عباس روایت کند که گفت در وقت خروج أمیرالمؤمنین علیه السلام بطرف صفین من با او بودم چون بنینوی که آن را شط فرات گویند رسید با صدای بلند فرمود ای ابن عباس آیا میشناسی این موضع را؟عرض کردم نمیشناسم ای أمیرالمؤمنین علیه السلام ،فرمود اگر شناسائی به اینجا داشتی مثل شناسائی من از اینجا رد نمیشدی مگر آنکه گریه میکردی مثل گریستن من.گفت حضرت گریه بسیاری فرمود بطوریکه ریش مبارکش تر شد و اشکش بسینه مبارکش جاری شد،و ما هم گریه کردیم و حضرت میفرمود(أواه أواه)(کلمه تعجب است)مرا چه با آل ابی سفیان مرا چه با آل حرب که حزب شیطان و دوستان کفرند صبر میکنم صبر کردنی(یا صبر کن صبر کردنی)ای أباعبدالله.

پس بدرستیکه ملاقات کرد پدرت مثل آنچه را تو از ایشان ملاقات کنی،سپس آب خواست و وضوء نماز گرفت و نماز خواند مقداریکه خدا میخواست نماز بخواند و باز کلام اولش را یادآور شد و یک ساعتی بغد از نماز و سخنش

********** صفحه 61 **********

چرتی زد و سپس بیدار شد و فرمود:

ای ابن عباس عرض کردم بلی من اینجا هستم،فرمود آیا خوابیرا که الان دیدم برایت بگویم؟عرض کردم چشمت آرام باشد و خوابت خیر باشد،فرمود مثل اینکه دیدم مردانی از آسمان فرود آمدند و با ایشان پرچمهائی است سفید و شمشیرها را بگردن انداختند و آنها سفید و روشنی میدهند و دور این زمین خط کشیدند و مثل اینکه دیدم این درختهای خرما شاخهای خود را بزمین زدند و خون تازه بیرون آمد.

و مثل اینکه دیدم حسینم که بچه من و پاره گوشت من و مغز استخوان من است در آن خونها غرق شده و هر چه فریاد میکند بفریادش نمیرسند.

و مثل اینکه مردان سفید از آسمان فرود آمدند و او را صدا میکنند و می گویند صبر کنید ای آل رسول بدرستیکه شماها بدست بدترین مردم کشته میشوید و ابن بهشت است ای أباعبدالله که بتو مشتاق است.

سپس مرا تسلیت میداند و می گفتند بشارت با ترا ای أباالحسن که خداوند در روز قیامت چشمت را باین فرزند روشن خواهد کرد روزیکه همه مردم در پیشگاه خدا ایستاده اند.

پس از خواب بیدار شدم و سوگند بکسی که جان علی بدست اوست این خبر را صادق مصدق ابوالقاسم(محمد)ص بمن داده بود که وقتی من خروج میکنم بطرف ظالمان و ستم گران اینها را می بینم.

و این زمین زمین کربلاء است که دفن میشود در آن حسین و هفده نفر مرد از بچه های من و بچه های فاطمه و این در آسمانها معروف است یاد میشود زمین کرب و بلاء چنانچه حرم مکه و مدینه و بیت المقدس یاد میشود.

سپس فرمود ای ابن عباس طلب کن برای من در اطراف این زمین پشگل

********** صفحه 62 **********

آهو را که بخدا قسم دروغ نگویم و دروغ نشنیده ام و آن پشگلها رنگشان زرد و بشکل زعفران هستند.

ابن عباس گوید پس در جستجو شدم و آنها را گرد هم یافتم پس صدا زدم ای أمیرالمؤمنین آنها را پیدا کردم بهمان نحویکه توصیف کرده بودید.پس علی علیه السلام فرمود راست گفت خدا و رسولش سپس بلند شد و هروله کنان بطرف آنها دوید پس آنها را برداشت و بوئید و فرمود این همان است.

آیا میدانی ای ابن عباس این پشگلها چیست همان پشگلهائیست که عیسی ابن مریم آن را بوئیده در وقتی که با حواریین خود از اینجا گذر میکرد دید آهوهائی دور هم جمع شده اند و گریه میکنند عیسی علیه السلام با یاران خود نشست و عیسی گریه کرد و یارانش نیز گریستند ولی نمیدانند چرا عیسی نشست و چرا گریه میکند؟پس عرض کردند ای روح خدا و کلیم الله چه باعث گریه شما شد؟

حضرت فرمود آیا میدانید این چه سر زمینیست؟عرض کردند نه فرمود:

این زمینیست که فرزند پیغمبر احمد و فرزند بنده پاکیزه بتول که همانند مادرم میباشد اینجا کشته میشود و دفن میشود،و گل آن خوشبو تر از مشک است چون گل آن فرزند پیغمبر است که اینجا طلب شهادت میکند و همین طور است طینت پیغمبران و أولاد ایشان.

پس آهوها با من تکلم میکنند و می گویند ما اینجا چرا میکنیم برای اشتیاقیکه بجوجه مبارک(فرزند پیغمبر ص)داریم و گمان میکنند در این زمین ایمن هستند.

پس حضرت عیسی علیه السلام دستش را زد بآن پشگلها و بوئید و فرمود این پشگل آهو است باین خوشبوئی بواسطه علفهای اینجا،ای خدا اینها را همیشه

********** صفحه 63 **********

نگاه دار تا پدر او بو کند و موجب شکیبائی و تسلی خاطر او شود.

پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود بواسطه دعای حضرت عیسی علیه السلام تا امروز مانده است و زردیش بواسطه طول زمان است و این زمین کرب و بلاء است.

سپس با صدای بلند فرمود ای خدای عیسی بن مریم،برکت مده بکشندگان او و کمک کنندگان بر قتلش و کسانیکه یاریش نکردند.

پس از آن گریه بسیاری فرمود و ما هم گریه کردیم و حضرت بطوری گریه کرد که بصورتش زمین افتاد و غش کرد و مدتی بیهوش شد،پس بهوش آمد و پشگلها را در عبای خود جمع کرد و أمر فرمود من هم آنها را کیسه کنم.

پس از آن فرمود ای ابن عباس وقتی دیدی از اینها خون تازه جوشید و خون تازه جاری شد بدان حسین علیه السلام کشته شده و دفن شده.

ابن عباس گوید بخدا سوگند من چنان نگاهداری آنها را میکردم که بیشتر از بعضی واجبات الهی بود و من از گوشه آستینم نمی گشودم تا در بین اینکه در خانه خود خواب بودم ناگاه بیدار شدم دیدم خون تازه جاری است و آستینم پر از خون تازه شده پس نشستم و گریان شدم و گفتم بخدا قسم حسین کشته شده،بخدا قسم علی هرگز بمن دروغ نگفت و هر چه بمن خبر داد همان شد چون پیغمبر ص چیزهائی را بایشان خبر میداد که بدیگران نمیداد.

پس هراسان شدم و بیرون شدم و آن وقتی بود که فجر طلوع کرده بود پس بخدا مدینه مه فرو گرفته بود بطوریکه چشم جائی را نمیبیند پس خورشید طلوع کرد دیدم مثل اینکه گرفته است و دیدم دیوارهای مدینه مثل اینکه خون تازه بر آن ریخته و نسیتم و گریان بودم پس گفتم بدرستیکه امام حسین علیه السلام کشته شد و صدائی را از طوف خانه شنیدم و او می گفت:

********** صفحه 64 **********

(اصبروا آل الرسول قتل الفرخ البتول)

(نزل الروح الامین ببکاء و عویل)

یعنی صبر کنید ای آل رسول که کشته شد فرزند بتول.ونازل شد روح الامین،بگریه و زاری.

سپس گریه کرد با صدای بلندش و من هم گریه کردم پس ثابت شد نزد من آن ساعت و ده روز از ماه محرم گذشته بود،و چون خبر بما رسید معلوم شد همان روز بوده و من حدیث را با کسانیکه با آن حضرت بودند نقل کردم گفتند بخدا قسم ما در جبهه بودیم و شنیدیم آنچه تو شنیدی و ندانستیم چه خبر است ولی گمان کردیم او حضرت خضر بوده.

در جلاء العیون ص158مرحوم مجلسی از هرثمه روایت کند که گفت در خدمت أمیرالمؤمنین علیه السلام از غزوه(جنگ)صفین مراجعت میکردیم حضرت بکربلا فرود آمد ونماز بام داد(صبح)را آنجا ادا نمود پس کفی از خاک برداشت بوئید و فرمود خوشا حال تو ای تربت،از تو گروهی محشور خواهند شد که بیحساب داخل بهشت شوند.

پس هرثمه بسوی زوجۀ خود برگشت و آن زن شیعه آن حضرت بود و آن خبر را بآن زن نقل رد،زن گفت أمیرالمؤمنین علیه السلام دروغ نمی گوید،آنچه می گوید البته واقع میشود.

هرثمه گفت که چون حضرت امام حسین علیه السلام بکربلا آمد من در میان لشگری بودم که ابن زیاد برای مقاتله آن حضرت فرستاده بود،چون آن زمین و درختان را دیدم آن قصه بخاطر من آمد،بر شتر خود سوار شدم و بخدمت حضرت امام حسین علیه السلام رفتم و سلام کردم آنچه از پدر حضرت شنیده بودم در آن منزل عرض کردم.

********** صفحه 65 **********

حضرت از من پرسید که تو با ما خواهی بود یا بر ما خواهی بود؟گفتم نه با تو و نه بر تو،و کودکی چند گذاشته ام در عقب خود و از ابن زیاد میترسم حضرت فرمود:پس برو که کشته شدن ما نبینی و صدای استغاثه(طلب یاری)ما را نشنوی بحق آن خداوندیکه جان حسین بدست قدرت او است که هر که امروز صدای ما را بشنود و یاری ما نکند حق تعالی او را برو در جهنم اندازد.

ایضا مرحوم مجلسی در جلاء العیون ص158از قرب الاسناد بسند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با دو کس از اصحاب خود بصحرای کربلا رسید چون داخل آن صحراء شد آب از دیده های مبارکش فرو ریخت،فرمود این محل خوابیدن شتران ایشان است و این محل فرود آوردن بارهای ایشانست،در اینجا ریخته میشود خونهای ایشان خوشا بحال تو ای تربت که خونهای دوستان خدا بر روی تو ریخته شود.

در اسرار الشهادة ص82از اصبغ بن نباته روایت کند که ما با علی علیه السلام آمدیم بجای قبر امام حسین علیه السلام پس حضرت فرمود اینجا جای فرود آمدن شتران ایشانست.

و اینجا جای بارهای ایشانست،و اینجا جای ریخته شدن خونهای ایشان است جماعتی از آل محمد ص در این سرزمین کشته خواهند شد که آسمانها و زمین بر ایشان گریه کنند.

در منتخب طریحی ص87از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود امیر المؤمنین گذرش بکربلا افتاد پس گریان شد بطوریکه چشمانش پر از اشک شد و فرمود این جای خوابیدن شتران ایشان است اینجا جای بار انداز ایشانست اینجا جای ریختن خون ایشانست،خوشا بحال تو ای خاک که خون دوستان روی تو ریخته میشود،جای بار انداز شتران و جای شهدائیست که نه قبلیها بقام ایشان رسیدن و نه بعدیها بمقام ایشان میرسند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل نهم:زیارت انبیاء امام حسین علیه السلام را

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:51 am

********** صفحه 66 **********

(فصل نهم):زیارت انبیاء امام حسین علیه السلام را


1)در کامل الزیارات ص111از اسحاق بن عمار روایت کند که گفت شنیده ام امام صادق علیه السلام میفرمود هیچ پیغمبری در آسمانها و زمین نیست مگر اینکه از خدا اذن میطلبند برای زیارت امام حسین علیه السلام پس دسته ای فرو میایند و دسته ای بالا میروند.

2)از حسین دختر زاده ابی حمزه ثمالی روایت کند که گفت در اواخر زمان حکومت بنی مروان رفتم برای زیارت امام حسین علیه السلام ،البته مخفیانه از اهل شام رفتم تا رسیدم بکربلا و در ناحیه دهکدۀ مخفی شدم تا نصف شب گذشت رفتم طرف قبر چون نزدیک شدم مردی گفت برگرد مأجور خواهی بود چون تو نمیتوانی بقبر برسی.

پس ترسناک برگشتم تا نزدیک طلوع فجر باز آمدم طرف قبر دیدم همان مرد می گوید تو بقبر نمیتوانی برسی گفتم خدا عافیت بتو بدهد چرا نمیتوانم من از کوفه برای زیارتش آمده حائل نشو بین من و آن میترسم هواء روشن شود شامیها مرا گرفته بکشند،فرمود:کمی صبر کن چون موسی بن عمران از خدا اذن گرفته برای زیارت امام حسین علیه السلام خدا هم اذن فرموده پس هفتاد هزار ملک با او فرود آمده اند و در خدمتش هستند از اول شب طلوع فجر را

********** صفحه 67 **********

انتظار میکشند و بالا میروند عرض کردم تو که باشی خدا عافیت دهد ترا فرمود من از ملائکه ای هستم که قبر امام حسین علیه السلام را پاس میدهم،و برای زوارش طلب مغفرت میکنم.

پس من برگشتم و نزدیک بود عقلم پرواز کند.چون این را شنیدم پس رفتم و بعد از طلوع فجر آمدم دیگر مانع من نشد پس نزدیک قبر رفتم و سلام دادم و نفرین بر کشنده اش کردم و نماز صبح را اداء نمودم و از ترس اهل شام زود برگشتم.

3)و از ابن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کند که گفت شنیدم میفرمود قبر حسین علیه السلام بیست ذراع در بیست ذراعست مکسراً باغی است از باغهای بهشت و از آنجا است معراج ملائکه بطرف آسمان و نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسلی نیست مگر آنکه از خدا سئوال میکند اینکه زیارت کند آن را پس دسته ای فرود میایند و دسته ای بالا میروند.

4)و از صفوان جمال روایت کند که امام صادق علیه السلام در وقتی که بحیره آمده بود فرمود آیا قبر حسین علیه السلام را(میخواهی زیارت کنی)عرض کرد شما هم زیارتش میکنید فدایت شوم؟فرمود چگونه زیارتش نکنم و حال آنکه خدا او را زیارت میکند،و در هر شب جمعه با ملائکه،و انبیاء و اوصیاء فرود میایند و محمد أفضل انتیاء است و ما افضل اوصیاء هستیم.

صفوان گفت فدایت شوم پس هر شب جمعه زیارت میکنی تا زیارت خدا را درک کنی فرمود بلی ای صفوان ملازم این عمل باش تا برای تو نوشته شود زیارت قبر امام حسین علیه السلام و این فضیلت است و ابن فضیلت است.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل دهم:در زیارت ملائکه امام حسین علیه السلام را

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:52 am

********** صفحه 68 **********

(فصل دهم):در زیارت ملائکه امام حسین علیه السلام را


1)در کامل الزیارات ص114بسند خود از اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کند که گفت:شنیدم آن حضرت میفرماید هیچ ملکی در آسمانها و زمین نیست جز آنکه از خداوند سئوال میکند اذنش بدهد در زیارت امام حسین علیه السلام پس فوجی فرود میایند و فوجی بالا میروند.

2)و از داود رقی روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود خداوند خلق نفرموده مخلوقی را که بیشتر از ملائکه باشند و ایشان فرود میایند هر عصری هفتاد هزار ملک طواف میکنند خانه خدا را تا طلوع فجر آنوقت میروند بسوی قبر پیغمبر ص پس آنجا سلام میدهند.

سپس میروند نزد قبر أمیرالمؤمنین علیه السلام پس آنجا سلام میدهند.

پس از آن میروند طرف قبر امام حسین علیه السلام پس باو سلام میدهند پس تا قبل از طلوع آفتاب بآسمان بالا میروند.پس ملائکه روز هفتاد هزار فرود میایند و طواف خانه خدا میکنند تا نزدیک غروب آنوقت میروند سمت قبر پیغمبر ص پس سلام باو میدهند،سپس طرف قبر امیرالمؤمنین علیه السلام میروند و سلام میکنند پس از آن نزد قبر حسین علیه السلام میروند و سلام میکنند پس از آن بآسمان میروند پیش از آنکه غروب شود.

3)و از اسحاق بن عمار از حضرت صادق علیه السلام روایت کند که ما بین

********** صفحه 69 **********

قبر حسین علیه السلام تا بآسمان محل رفت و شد ملائکه است.

4)و از عبدالله بن سنان[1] روایت کند که گفت شنیدم امام صادق علیه السلام میفرمود قبر امام حسین علیه السلام بیست ذراع در بیست ذراع است مکسراً باغی است از باغهای بهشت از آنجا بآسمان بالا میروند پس هیچ ملکی مقرب و نه پیغمبری مرسل نیست جز آنکه از خدا سئوال میکند که امام حسین علیه السلام را زیارت کند پس فوجی فرود میایند و فوجی بالا میروند.

5)و از اسحاق بن عمار روایت کند که گفت:خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت شوم ای پسر پیغمبر در شب عرفه در حیره بودم پس قریب بسه هزار یا چهار هزار مرد دیدم که صوزتهای نیکو و بوهای خوش داشتند لباسهای بسیار سفید داشتند همه شب را نماز میخوانند من میخواستم نزد قبر امام حسین علیه السلام بروم و ببوسم و دعاهائی داشتم میخواستم بخوانم از بسیاری جمعیت نتوانستم پس چون فجر طالع شد بسجده رفتم چون سرم را بالا کردم احدی را ندیدم حضرت فرمود آیا دانستی ایشان چه کسانی بودند؟عرض کردم نه فدایت شوم،فرمود خبر داد مرا پدرم از پدرش که چهار هزار ملک بر امام حسین علیه السلام گذشت و او کشته شده بود پس بآسمان بالا شدند خداوند بایشان وحی فرمود ای جماعت ملائکه گذارتان افتاد بپسر حبیب من وصفی من محمد ص و او کشته شده بود قهر و غلبه و مظلوم وار پس یاری او نکردید،پس فرود آئید بزمین نزد قبر او پس برای او گریه کنید ژولیده مو و غبار آلوده تا روز قیامت پس ایشان آنجا هستند تا قیامت.

6)در روایت دیگر اسحاق بن عمار می گوید بامام صادق علیه السلام عرض کردم من شب عرفه را در حائر(کربلا)بودم و نماز میخواندم و آنجا قریب

********** صفحه 70 **********

پنجاه هزار از مردم جمع بودند صورتهای نیکو و بوهای خوش داشتند و همه شب را نماز میخوانند و چون فجر طالع شد سجده کردم و چون سرم را بالا کردم احدی از ایشان را ندیدم امام صادق علیه السلام فرمود پنجاه هزار ملک گذرشان افتاد بامام حسین علیه السلام و او کشته شده بود پس بآسمان بالا رفتند خداوند بایشان وحی فرمود گذرتان افتاد بپسر حبیب من و او کشته شده بود پس یاریش نکردید بروید بزمین و نزد قبرش سکونت کنید در حال ژولیده مو و غبار آلود تا روزیکه ساعت قیامت بر پا شود.

[1] چنانچه در زیارت انبیاء حدیث سوم ایضا گذشت.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل یازدهم:در دعاء ملائکه برای زوار امام حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:53 am

(فصل یازدهم):در دعاء ملائکه برای زوار امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص119از ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود چهار هزار ملک نزد قبر امام حسین علیه السلام ژولیده مو و غبار آلوده برای او گریه میکنند تا روز قیامت،و رئیس ایشان ملکی است نامش منصور است زیارت نکند امام حسین علیه السلام را احدی مگر آنکه استقبالش کنند و وداع نکند او را أحدی مگر آنکه او را مشایعتش کنند،و مریض نشود از ایشان أحدی جز آنکه او را عیادتش کنند و نمیرد از ایشان أحدی مگر آنکه بر جنازه اش نماز بخوانند و بعد از مرگش طلب آمرزش کنند.

2)و از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خداوند تبارک و تعالی هفتاد هزار ملک را موکل بر امام حسین علیه السلام فرموده درود میفرستد بر او هر روز در حالیکه ژولیده مو و غبار آلوده هستند دعاء میکنند برای کسیکه زیارتش کنند و می گویند پروردگارا اینها زوار امام حسین علیه السلام میباشند اینطور

********** صفحه 71 **********

بجا بیاور برای ایشان اینطور بجا بیاور برای ایشان(کنایه از اینکه حاجتشان را برآور).

3)و از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ترک مکن زیارت حسین علیه السلام را آیا دوست نداری از کسانی باشی که ملائکه ایشان را دعاء میکنند.

4)و از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خداوند هفتاد هزار ملک موکل قبر حسین علیه السلام نموده هر روز درود میفرستند بر او در حالیکه ژولیده مو و غبار آلوده از روزیکه کشته شده تا آنوقتیکه خدا بخواهد یعنی تا قیام قائم عج و دعاء میکنند برای کسیکه زیارتش رود و می گویند ای خدای ما ایشان زوار حسینند حاجتشان را برآور.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل دوازدهم:در دعای پیغمبر و فاطمه و علی و أئمه علیهم السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:55 am

(فصل دوازدهم):در دعای پیغمبر و فاطمه و علی و أئمه علیهم السلام برای زوار امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص116از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود:ای معاویه ترک مکن زیارت قبر امام حسین علیه السلام را برای ترس(ترس شامیها شیعه های یزید)بجهت آنکه هر کس ترک کند زیارتش را آنقدر حسرت خورد که تمنا کند ای کاشک قبرش نزد او بود،آیا دوست نداری که شخص و سیاهی ترا خداوند در زمره کسانی ببیند که رسول خدا و علی و فاطمه

********** صفحه 72 **********

و سائر ائمه علیهم السلام دعاء میکنند برای او[1].

2)و در ص117ایضا از معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ای معاویة ترک مکن از روی ترس زیارت امام حسین علیه السلام را بجهت آنکه هر کس ترک کند آن را آنقدر حسرت خورد که ای کاشک قبرش نزد او بود آیا دوست نداری خدا ترا در زمره کسانی ببیند که رسول الله و علی و فاطمه و ائمهم علیه السلام او را دعا میکنند؟

آیا دوست نداری از کسانی باشی که برگردی با آمرزش گناهان گذشته،و گناه هفتاد سالت آمرزیده باشد؟

آیا دوست نداری از دنیا بیرون شوی و هیچ گناهی که مؤاخذ شود نداشته باشی؟

آیا دوست نداری که فردای قیامت از کسانی باشی که رسول خدا با او مصافحه میکند[2]؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] بحار ج101ص9حدیث31.

[2] بحار ج101ص8ذیل حدیث30.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل سیزدهم:در دعای امام صادق علیه السلام برای زوار امام حسی

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:56 am

(فصل سیزدهم):در دعای امام صادق علیه السلام برای زوار امام حسین علیه السلام


1)در کافی ج4ص582حدیث11و کامل ازیارات ص116و در مقتل الحسین مقرم ص112از معاویة بن وهب روایت کنند که گفت اذن طلبیدم

********** صفحه 73 **********

بر امام صادق علیه السلام داخل شوم پس بمن گفته شد داخل شو چون داخل شدم دیدم در خانه در مصلای خود مشغول نماز است پس نشستم تا از نمازش فارغ شد،پس شنیدم با خدای خود مناجات میکرد و میفرمود،ای کسی که ما را بکرامت اختصاص دادی و ما را بوصیت اختصاص دادی و وعده شفاعت دادی و علم گذشته و آینده را بما عطا فرمودی.

و دلهای مردم را مایل ما گردانیدی،بیامرز مرا و برادران مرا.

و زوار قبر ابی[عبدالله]حسین علیه السلام را که اموال خود را انفاق کردند و روانه کردند خود را بسوی ما برای اینکه دوست داشتند نیکی بما را و امید دارند آنچه را که نزد تو است در صله ما و سرور و خوشحالی که داخل بر پیغمبرت میکنند که درود تو بر او و آل او،و برای آنکه اجابت کرده اند امر ما را،و خشمناک کرده اند دشمنان ما را،و این کارها را برای رضایت تو کرده اند.

پس مزد ایشان را از قبل ما بهشت را بایشان مرحمت کن و شب و روز ایشان را نگاه داری کن.

و جانشین خوبی برای اهل و اولادیکه گذاشته اند و بطرف ما آمده قرار ده و یار ایشان باش،و از شر هر ستمگر عنود و هر ضعیفی و شدیدی و شیاطین انسی و جنی حفظ کن،و بایشان عطا کن بهتر از آنچه آرزو دارند در غربتشان از وطن خود.

و ما را مقدم داشتند بر بچه های خود و اهل و عیال و نزدیکان خود.

ای خدا دشمنان ما آمدن ایشان را بطرف ما عیب میدانند ولی ایشان اعتنا بعیب جوئی ایشان نمیکنند و بر خلاف مخالفین ما عمل میکنند و بطرف ما میایند.

پس ای خدا رحم کن آن صورتهائیکه آفتاب آنها را تغییر داده.

********** صفحه 74 **********

و رحم کن آن گونهائیکه متوجه قبر ابی عبدالله علیه السلام میشوند.

و رحم کن آن چشمانیکه اشکشان برای دلسوزی ما جاریست.

و رحم کن آن دلهائیکه سوخته برای ما زاری میکنند.

و رحم کن آن فریادهائیکه برای ما میزنند(حسین حسین می گویند).

ای خدا من پیش تو آن نفسها و بدنها را امانت می گذارم تا در روز تشنه گی نزد حوض کوثر حقشان اداء کنم.

و همین طور حضرت در حال سجده ایشان را باین نحو دعا میکرد،چون فارغ شد.

عرض کردم فدایت شوم این طور دعائیکه از شما شنیدم خیال میکنم کسی هم که خدا را نمیشناسد آتش او را نسوزاند.

بخدا قسم آرزو کردم ای کاشک حج نرفته بودم و زیارت امام حسین علیه السلام رفته بودم،حضرت فرمود چقدر خیالت بجا است چه چیز مانعت شد که بروی بزیارتش.

سپس فرمود ای معاویه ترک مکن آنرا،عرض کردم من نمیدانستم که زیارت امام حسین علیه السلام با این حد ثواب دارد؟

فرمود ای معاویه آنهائیکه در آسمان دعاء میکنند برای زوارش بیشترند از آنهائیکه در زمین دعاء میکنند.

2)و در کامل الزیارات ص117دارد که امام صادق علیه السلام فرمود ای معاویة ترک مکن زیارت امام حسین علیه السلام را برای ترس پس بدرستیکه هر کس ترک کند آنقدر حسرت کشد که ای کاش قبرش نزد او بود[1].

آیا دوست نداری خدا ترا در زمره کسانی ببیند که رسول الله ص و علی

.

********** صفحه 75 **********

و فاطمه و ائمه علیهم السلام او را دعاء میکنند؟

آیا دوست نداری از کسانی باشی که برگردی با آمرزش از گناهان گذشته و گناه هفتاد سالت آمرزیده شده باشد.

آیا دوست نداری از کسانی باشی که از دنیا بیرون رود و گناهی نداشته باشد.

آیا دوست نداری فردای قیامت رسول خدا ص با تو مصافحه کند[2].

در فصل قبلی ایضا این حدیث ذکر شد.

در بحار ج101ص9در ذیل حدیث30(ما یتمنی ان قبره بیده الخ)فراجع [1]

[2] این حدیث را در بحار ج101ص9بعنوان ذیل حدیث متقدم ذکر کرده فراجع


********** صفحه 75 **********

و فاطمه و ائمه علیهم السلام او را دعاء میکنند؟

آیا دوست نداری از کسانی باشی که برگردی با آمرزش از گناهان گذشته و گناه هفتاد سالت آمرزیده شده باشد.

آیا دوست نداری از کسانی باشی که از دنیا بیرون رود و گناهی نداشته باشد.

آیا دوست نداری فردای قیامت رسول خدا ص با تو مصافحه کند[1].

در فصل قبلی ایضا این حدیث ذکر شد.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل چهاردهم:در اینکه ثواب نماز ملائکه مال زوار امام حسین است

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:57 am

(فصل چهاردهم):در اینکه ثواب نماز ملائکه مال زوار امام حسین است


1)در کامل الزیارات ص121از عنبسه از امام صادق علیه السلام روایت کند که شنیدم امام علیه السلام میفرمود:خداوند موکل فرموده بر قبر امام حسین علیه السلام هفتاد هزار ملک که نزد او عبادت میکنند یک نماز هر یک ایشان معادل هزار نماز آدمیان است،و ثواب آن نمازها مال زوار قبر حسین علیه السلام است،و لعنت خدا بر کشندگان او و لعنت ملائکه و همه مردم تا ابد الدهر.

2)و از بکر بن محمد ازدی از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود خدای تعالی موکل نموده بر قبر امام حسین علیه السلام هفتاد هزار ملک پریشان حال و غبار آلوده و برای او گریه میکنند تا روز قیامت و نزد او نماز میخوانند که یک

********** صفحه 76 **********

نماز ایشان معادل و مساوی هزار نماز آدمیان است ثواب و اجر نمازشان مال کسانی است که قبرش را زیارت میکنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل پانزدهم:در وجوب و لزوم زارت امام حسین علیه السلام

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:58 am

(فصل پانزدهم):در وجوب و لزوم زارت امام حسین علیه السلام


1)در کامل الزیارات ص121از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کند که فرمود:امر کنید شیعیان مرا برفتن زیارت قبر حسین علیه السلام بجهت آنکه زیارتش واجب است بر هر مؤمنی که اقرار بامامت امام حسین علیه السلام دارد از طرف خدای عزوجل.

2)و از وشاء روایت کند که گفت شنیدم امام رضا علیه السلام میفرمود بدرستیکه برای هر امامی عهدیست در گردن دوستان و شیعه او و بدرستیکه از تمام وقاء بعهد و نیکو اداء کردنش بزیارت قبور ایشان رفتن است،پس کسی که از روی رضا و رغبت و از روی تصدیق بآنچه ترغیب بآن شده اند زیارت کند ایشان را امامان ایشان در قیامت شفیع ایشان باشند.

3)و از ام سعید از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ای أم سعید زیارت میکنی قبر امام حسین علیه السلام را؟عرض کردم بلی،بمن فرمود زیارتش کن بدرستیکه زیارت قبر امام حسین علیه السلام بر هر مرد و زنی واجب است.

4)و از عبدالرحمن بن کثیر غلام ابی جعفر علیه السلام از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود اگر یکی از شماها تمام روزگارش را حج کند و زیارت امام حسین بن علی علیه السلام نرود هر آینه ترک نموده حقی از حقهای خدا را و حقوق رسولش را چون حق حسین علیه السلام از طرف خدا بر هر مسلمانی واجب است.

********** صفحه 77 **********
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

فصل شانزدهم:در ثواب کسی است که خود زیارت کند امام حسین

پستتوسط pejuhesh232 » دوشنبه نوامبر 11, 2013 12:58 am

(فصل شانزدهم):در ثواب کسی است که خود زیارت کند امام حسین علیه السلام یا نائب بگیرد


1)در کامل الزیارات ص122از محمد بصری از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود شنیدم از پدرم که میفرمود بیکی از دوستانش که سؤال از زیارت کرده بود چه کس را زیارت میکنی و چه کس را بواسطه آن زیارت اراده کرده ای؟عرض کرد خدای تبارک و تعالی را ؟

فرمود هز کس پشت او یک نماز واجب را بخواند برای رضای خدا ملاقات میکند روزیکه ملاقات میکند خدا را و بر او نوری باشد که همه چیز را بپوشاند،و خداوند اکرام میکند زوار او را و نمی گذارد آتش از او چیزی را بگیرد،و بدرستیکه زیارت کننده او عاقبتش منتهی میشود بحوض کوثر،و أمیرالمؤمنین علیه السلام کنار حوض نمیرسد تا او سیر آب شود پس سپس بمنزل خود در بهشت میرود و ملکی از طرف أمیرالمؤنین علیه السلام همراه او میشود و بصراط امر میکند که برای او رام شود و آتش را امر میکند چیزی از حرارتش باو نرساند تا او رد شود و فرستاده أمیرالمؤمنین علیه السلام با او هست.

********** صفحه 78 **********

2)و در ص223از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام در حدیث طویل روایت کند که مردی خدمتش عرض کرد ای پسر رسول خدا آیا پدرت زیارت میشود فرمود بلی،و نماز بخواند نزدش و فرمود پشت سرش نماز بخواند و مقدم بر سر مقدس نشود.

عرض کرد مزد کسی که زیارتش کند چیست؟فرمود بهشت،اگر باو اقتداء کند(در عمل خود).

عرض کرد اگر کسی از بی رغبتی ترک کند چه میشود؟فرمود افسوس و دریغ خورد در روز قیامت.

عرض کرد اگر کسی اقامت کند نزد او و بماند؟فرمود هر روزی هزار ماه حساب میشود.

عرض کرد برای انقاق کننده در وقتیکه بسوی او میرود و یا در نزد او صرف میکند چه خواهد بود؟فرمود یک درهم بهزار درهم(عوض داده میشود).

عرض کرد اگر کسی در راه سفرش بمیرد چه مزدی دارد؟فرمود ملائکه تشییع او کنند و حنوط و کفن از بهشت برایش بیاورند،و بعد از کفن نماز بر او بخوانند و بالای کفنش کفن بپوشانند،و زیرش ریحان فرش کنند،و در قبر از هر چهار جهت سه میل راه فاصله شود از پش رو و پشت سر و از بالای سر و از پائین پا.و دربی از بهشت بقبرش باز شود.و روح و ریحان داخل قبرش شود تا ساعت قیامت.

عرض کردم کسی نزدش نماز بخواند چه مزدی دارد؟فرمود هر کس نزد او دو رکعت نماز بخواند از خدا چیزی را نطلبد مگر آنکه باو عطا فرماید.

عرض کردم کسی که از آب فرات غسل کند سپس بزیارتش رود چه مزدی

********** صفحه 79 **********

دارد؟فرمود چون از آب فرات غسل کند واراده زیارتش کند گناهانش بریزد مثل روزیکه از مادر متولد شده.

عرض کردم کسی که خود بزیارت نرود بجهت علتی که دارد و لیکن دیگریرا روانه کند چه مزدی دارد؟فرمود خدا عطا کند باو و در مقابل هر درهمی مثل کوه أحد از حسنات و چندین مقابل آنچه انفاق کرده بجای آن بگذارد و برطرف سازد از او از بلاهای که نازل شده و باید بوده باو برسد و مالش را مفوظ بدارد.

عرض کردم اگر پادشاهی باو ستم کند و او را بکشد نزد قبر امام حسین چه اجری دارد؟فرمود اول قطره ایکه از خونش بریزد هر خطائی که کرده آمرزیده شود.و ملائکه طینت او را که از آن خلق شده بشویند بطوریکه خالص گردد چنانچه انبیاء مخلص خالص گردیده اند،و هر چه از طینت اهل کفر با او مخلوط شده بود ببرد و قلبش را بشویند و سینه اش باز شود و پر از ایمان شود،پس خدا را ملاقات کند و حال آنکه خالص شده از آنچه بدنها و دلها بدان مخلوطند،و نوشته شود برای او شفاعت اهل بیتش و هزار نفر از برادرانش.

و ملائکه و جبرئیل و ملک الموت بر او نماز بخوانند،و کفن و حنوطش را از بهشت آورند و قبرش را توسعه دهند و چراغهائی در قبرش گذاشته شود و دری از بهشت برای او باز شود و ملائکه از بهشت برای او طرفه آورند(یعنی یک چیزهای تازه و نورس)و بعد از هیجده روز او را بحظیرة القدس بالا برند و همیشه با اولیاء خدا با هم باشند تا صور اسرافیل بدمد.

پس چون نفخه صور دومی بدمد از قبرش خارج شود.

و اول کسی که رسول خدا و أمیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء با او مصافحه میکنند او باشد.و بشارتش میدهند و می گویند بیا با ما تا میبرندش بر سر حوض کوثر

********** صفحه 80 **********

پس از آن سیر آب میشود و آب میدهد بهر کس دوست دارد.

عرض کردم اگر او را حبس کنند و مانع شوند از زیارت رفتن چه مزدی دارد؟فرمود بهر یک روزیکه حبس شده و غمناک گشته خوشحالی میباشد تا روز قیامت و اگر بعد از حبس او را بزنند در رفتن بزیارت برای او باشد بهر ضرب و کتکی یک حوریه و بهر دردیکه ببدنش رسیده هزار هزار حسنه داشته باشد و هزار هزار گناه از او زائل گردد،و هزار هزار درجه بالا رود،و از هم صحبتان رسول خدا ص باشد تا از حساب فارغ شود،و حمله عرش با او مصافحه کنند و باو گفته شود سئوال کن آنچه میخواهی و زننده او را بیاورند برای حساب پس بدهند او را بچهار دست و پا بکشاند و از آب گرم و آبیکه به چرک و خون مخلوط است باو بیاشامند و در آتش جائی گذارند که باندازه خودش باشد(مثل زندان انفرادی)و باو گفته شود بچش آنچه را با دست خود جلو فرستادی و مردیکه زوار خدا و رسولش بود زدی و آن کتک خورده را میاورند بدرب جهنم و می گویند ببین او که ترا زد کارش و جایش بکجا رسید آیا سینه ات شفا یافت.

و بدرستیکه از او برای تو قصاص شد؟پس می گوید الحمد لله که خدا برای من و برای فرزند رسولش انتقام کشید.

3)و در ص125از عبدالله بن بکیر در حدیث طویل از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود ای ابن بکیر خداوند اختیار کرده از قطعه های خوب زمین شش قطعه را.

یکی خانه خود را.

دوم حرم را.

سوم مقابر پیغمبران را.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] این حدیث را در بحار ج101ص9بعنوان ذیل حدیث متقدم ذکر کرده فراجع


********** صفحه 81 **********

چهارم مقابر اوصیاء را.

پیجم مقابر و جای کشته شدن شهداء را.

ششم مساجدیکه در آنها ذکر خدا میشود،ای ابن بکیر میدانی چه اجری دارد کسی که زیارت کند قبر أبی عبدالله حسین علیه السلام را وقتی که جهال آن را ندانند،هیچ صبحی نیست مگر آنکه بر قبرش هاتفی است(آواز دهنده)

از ملائکه ندا میکند ای طالب خیر بیا نزد کسی که خدا او را ناب خود کرده و برگرد با کرامت و از پشیمانی ایمن شو،آن ندا را اهل شرق و غرب میشنوند مگر ثقلین(انس و جن)و در زمین ملکی از حفظه باقی نماند جز آنکه مایل بر او شود وقتی بنده خوابش رود نزد او خدا را تسبیح کنند و از خدا بخواهند از او راضی شود و هیچ ملکی در هوا نباشد مگر آنکه وقتی آن صدا را بشنود تقدیس کند خدا را پس صداهای ملائکه شدت کند پس اهل آسمان دنیا بایشان جواب دهند و صداهای ملائکه و اهل آسمان دنیا شدت کند تا برسد باهل آسمان هفتم پس صدای ایشان را خدا و پیغمبرانش بشنوند پس انبیاء طلب رحمت کنند برای امام حسین علیه السلام و درود فرستند و زوارش را دعا کنند.
pejuhesh232
 
پست ها : 8789
تاريخ عضويت: سه شنبه دسامبر 07, 2010 11:22 pm

قبليبعدي

بازگشت به حسين ثار الله


cron
Aelaa.Net