توسط pejuhesh237 » چهارشنبه نوامبر 13, 2013 9:53 am
و بيخ را اخذ می نمايند و علامت خوبى او آن است
كه چون بر بالاى ديگ جوشان گذارند در ساعت از جوش باز ايستد
و چون در تنور اندازند نان از تنور بريزد و از خواص اوست
كه چون پلنگ از زائيدن بسيار آزار مي كشد هر گاه از آن بخورد ديگر حامله نمی گردد
و هر چه پلنگ را جسته و خورده باشد باز سال ديگر از آن مكان(+از بیخ) مي رويد
و با سبزى می باشد به خلاف آنچه پلنگ آن را نيافته باشد چه آن سفيد است
و در سرگين پلنگ هم گاهى يافت می شود
و به دستور در فرج و رحم آن چون دو شعير آن را تا يك سطوج زن بخورد
يا فرزجه نمايد يا تعليق كند هرگز آن زن حامله نگردد
و اگر مرد تعليق نموده مباشرت كند به دستور مانع حمل است
و ذرور و تعليق او جهة رفع خنازير و ريح الشوكه مجرب دانستهاند
و زیاده از يك سطوج او مورث لاغرى به افراط است
و در داشتن آن باعث سرعة ولادتست و چون بر ناصور ببندند حجم او زياده شده
ناصور او كمتر می شود و تجديد او رفع ناصور بالكليه می نمايد.کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم ص255
متن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات:
و چون در شير اندازند شير بريده گردد و رنگ اصلى آن به رنگ پلنگ ابلق مى باشد
و بعضى گفتهاند در شيردان آن و بعضى گفته اند در فرج و رحم آن
و بعضى گفتهاند در ذنب آن تكون مىيابد و صاحب الاختيارات بديعى نوشته تحقيق آنست كه در ذنب آن به هم مى رسد و باقى خلاف است
و آن را حجر النمر و به فارسى نروك پلنگ نامند و دستور اخذ آن چنان است كه چون قبل آن را احساس نمايند
و در فم رحم آن چيزى مانند آب دريا بند بايد كه پوست رحم آن را ببرند و در جو اندازند و مدّتى نگاه دارند آن آب مانند انفحه منعقد گردد
و نروك حقيقى عبارت از اين است و طرقيون مصنوع آن را به انواع مىسازند بعضى مانند جو و بعضى مانند گندم باريك طولانى و اين صحيح نيست.
صحيح همان است كه ذكر يافت.کتاب مخزن الادویه طبع قدیم ص 770