


نوعى از نيلوفر و ساقش بقدر عمق آب و گلش سفيد
و بقدر قبهء خشخاش و در وقت طلوع آفتاب از آب بيرون مى آيد و در غروب نهان مى شود
و تخمش شبيه به جاورس و بيخش مثل شلغم
و از آن كوچكتر و در رنگ و طعم مثل زردهء تخم مرغ است
و اهل مصر آن را پخته و خام مى خورند
کتاب تحفه حکیم مومن-طبع قدیم-ص49تن مخزن الادويه مراجعه شد و مطالب آن موافق تحفه بود با اين اضافات: و سر آن مانند كوزۀ خشخاش و بزركتر از ان و در ان دانها شبيه بجاورس
و اهل مصر آن را خشك نموده و آرد كرده نان از ان مىسازند
و بيخ آن مانند شلغم و سيب و آن را پيارون نامند و خام و پختۀ آن را مىخورند
و پختۀ آن زردرنك شبيه بزردۀ تخممرغ در رنك و طعم و دو صنف مىباشد خنزيرى و اعرابي و اعرابي آن بهتر و بيخ آن با عطريت
و در هند و بنكاله چيزى شبيه باين مىشود در غديرها و بچيزها كه تالاب و جهيل مىنامند
در اوائل هنكام طغياني آب و آن را كنول مىنامند
و ثمر آن كنول كته و بيخ آن را سلكى
و كل آن شبيه بكل نيلوفر و خوشبوتر و بزركتر از ان و طرف زيرين بركهاى آن سفيد
و بالاى آن كلابي و سرخرنك و بسيار خوش منظر و غنچۀ آن صنوبرى شكل بهيأت دل
و ساق آن مجوف و بسيار طولاني و برك آن پهن و بر روى آب مفروش
و ثمر آن بهيأت كوزۀ خشخاش بسيار بزركي و سرفوارهاى
و در اندرون آن دانها بمقدار ثمر طوس و فندق و كوچكتر از ان كه بهندى نيم نامند مدور اندك طولاني با پوست سبز اندك صلبي
و در اندرون آن پوست سفيد نازكى و مغز آن مانند مغز فندق و بادام و پسته و باقلا دو پارچه
و در ان زبانۀ سبز نازك تلخ طعمي آن را دور كرده و مغز آن در هنكام خامي شيرين و لذيذ و نازك و آن را مىخورند
و بعد رسيدن و خشك شدن صلب مىكردد
و آن را در ظرفى كلي بالاى آتش بريان كرده نيز مىخورند و نيز آن را اس نموده و نان پخته بطريق سويق نيز مىخورند
و بيخ آن را نيز در خامي خام و بعد رسيدن پخته مىخورند ممسك و متوى باه مىدانند
کتاب مخزن الادویه طبع قدیم جلد یک ص 221