توسط najm137 » يکشنبه فبريه 28, 2021 3:03 am
اصول آموزش برتر
در آموزش برتر برای موفقیت بیشتر اصولی است كه هر خانوادهای برای اینکه موفق شود باید رعایت نماید و رعایت این اصول نسبی است يعنی هر چه نسبت به اين اصول پايبندتر باشند، موفقيت آنها بيشتر است.
اصل اول: عدم جوزدگی و جدیت
جديت افراد و جوزدگی و تأثير پذيری از اطراف و نيز شرايط شخصی و... متفاوت است، بدون اينكه ضعفها را توجيه كنيم، ولی میگوييم كه چون اين كار در جامعه ايرانی رايج نيست، بلكه مرتباً عليه آن تبليغ می شود، لذا افراد با همت و جديتی كه كوه را بشكافند و بیتوجه به ملامت ديگران آموزش قبل از پنج يا آموزش خانگی را به پيش ببرند، كم هستند. از آن طرف كودكان هم استعدادهاى مختلفی داشته و همه يكسان نيستند، همانطور كه جثهشان مختلف و مزاجشان متفاوت است.
كه اگر خانوادهاى: الف: جو زده نباشد ب: با استفاده از انواع روشها میتواند ضمن عمق بخشيدن ارتباط بيشتر با كودک و جهت بخشی آموزش رشدآميز كودک، دربهاى ترقی و موفقيت را به روی وی باز كند، قبل از اينكه مديريت ذهن و روح كودک را همسالان نوزاد او يا محيط اطرافش به عهده بگيرد و الدین به عهده گرفته اند و با اين روش بسياري از مشكلات تربيتي مانند:
عصيان و عدم اطاعت و توابعش انحراف از مسير ارزشی ايدهآل خانواده، هرز رفتن استعداد و درسنخوان يا ضعيف بودن و سخت و سنگين بودن درس يا دين براى نوجوان و...، را در زندگی كودک خود بيمه میسازد.
اصل دوم: اولویتبندی آموزش
در اولويتبندی آموزش قبل از پنج، در آموزش برتر همه آموزشها طبق اولویت بندی مد نظر و در صدر آموزشها قرار می گیرد. و در صفحات قبل تشریح نمودیم که در هر مرحله از 7 مرحله آموزشی یک سری دروس باید مورد اموزش و توجه قرار بگیرند و طبق همان اولویت های درسی جلو رفته تا فرزندتان در پایان هر دوره سنی به موفقیت در زمینه آموزشهای مربوط به هر سنی رسیده باشد.
در هر مرحله مطالب آموزشی خاصی مد نظر است و موفقیت در هرمرحله برای موفقیت در مرحله بعدی نیاز است و كليد رشد كه همان خواندن و نوشتن است و بعد توسعه در برنامههای آموزش سرگرمیهای علمی و بعد اگر شرايط مساعد بود و رغبت هم وجود داشت، مدارس خانگی و يادگيری زبان غير مادری، كه البته اين تكنيکها به اين آموزشها كه گفته شد، ختم نمیشود و بعد از آن نوبت به آموزش دانش مفيد و برتر است، نه پركردن ذهن بچهها با دانشهاى غيرضروری و نتيجهاش ميليونها تحصيل كرده غيرفعال كه نوعا فقط منتظر یک پست و منصب بيكار بر درآمد هستند.
خلاصه برنامهريزی و اولويتبندی براى اين مرحله نيز مهم است، و الا حيف است كه كودک پيشرفته و پيشگام در دانش را، به بازار رايج سپرد.
اصل سوم: داشتن اعتماد به نفس قوی
بديهی است كه پيگيری اين مراحل نياز به اعتماد به نفس بسيار قوی است، كه كم پیدا می شود، خيلیها حتى خودمانی ها تابع جو هستند و یک مقدار كه بيرون جو باشند سست می شوند. و این تابع جو بودن باعث می شود که والدین در آموزشها مراحل مختلف که تشریح شد موفق نشوند.
و این اصل خیلی مهم است اگر والدین برای آموزش واقعی فرزندشان اقدام می کنند باید این موضوع را به دقت توجه داشته باشند چون تابع جو بودن مانع می شود که حتی در همان مقدار محدودی که می خواهید آموزش دهید موفق شوید و با این برنامه نامانوس می شوید و بعد هم عدم موفقیت تان را در آموزش برتر می دانید.
اصل چهارم: اهتمام و تلاش والدین
اصل مھم دیگر در آموزش قبل از پنج، اين است كه والدين اهتمام داشته باشند و اهل همت و تلاش باشند به موضوع، به حدی كه، وقت گذاشتن و با حوصله برنامهھاى تخصصی اين روش را پیاده كردن برای آنھا شیرين بوده و خسته نشوند، و طوری پیاده شود كه به ھیچ وجه فضای آسايش و بازی و شیرينی كودكی به ھم نخورده و جنبه كار جدی نگرفته و يا موجب خستگی كودک نشده و برای او شیرين باشد.
اصل پنجم: برنامهریزی نمودن
همان طور که در انجام همه کارها باید برنامه ریزی داشته باشیم تا به موفقیت برسیم برای آموزش فرزندان هم باید برنامه ریزی داشت و امر بسیار مهمی است و الا حيف است كه كودک پيشرفته و پيشگام در دانش را، به بازار رايج سپرد. پس وقتی فرزند را طبق روش های آموزش برتر پیشگام پرورش میدهیم عالی تر این است که در ادامه هم همین گونه پیش برویم و آموزشهای قبلی او را وسعت دهیم.
اصل ششم: شروع از ابتدای شیرخوارگی و يا حتی قبل از آن
بديهی است فرهنگ و روش حيات اعلی امری است كه بايد از همان ابتدای شيرخوارگی آموزشش شروع شود و با همت علاقمندان و تلاششان نسل جديد از همان ابتدا در فضای مناسب و با متدهای پيشرفته و رشد آميز بيرون از شلوغی محيط و دغدغههايش پرورش يابند.
اصل هفتم: مدیریت حفظ کودک
با روشهای قبل از پنج اين قدرت حفظ كودک مديريت میشود و به جای اينكه پراكنده به وسيله خودش به كار گرفته شود در یک برنامهريزی نتيجهبخش به كارگرفته میشود.
اصل هشتم: برنامه برای کودک جدی نباشد
نكته مهم اين است كه به هيچ وجه نبايد آموزش قبل از پنج مانند هفت سالگی به بعد رسمی و جدی باشد و نبايد دوران راحتی و آسودگی كودک خراب شود به برنامه جدی.
صورت برنامه جدی نداشته باشد، مانند بازی باشد به طوریكه كودک متوجه وجود برنامه درسی نشود و صرفاً یک نوع بازی برايش بايد باشد.
نبايد برنامهها طوری شود كه به بچه شرايط جدی و غير راحت تحميل شود، و البته هر چه سنشان بالاتر رفته آموزششان آسانتر است.
فرمول كلی:
خانوادههایی كه حوصله ندارند براى قبل از پنج با كودک وقت بگذارند، زودتر شروع كنند،
هر چه كم حوصلهتر = زودتر شروع كنند
زودتر سه سالگی>زودتر از دو سالگی>زودتر از یک سالگی...