مدیریت عواطف
ارسال شده در:
پنج شنبه دسامبر 17, 2020 11:25 am
توسط najm137
نكته بسيار مهم مديريت عواطف:
مطلب مهم ديگري هم هست، كه ظاهراً در مورد آن صحبت نشده و يا كم شده، و كمتر به آن توجه ميشود.
اگر چه گفته شد تشويق عامل وادارنده مهم كودك است، ولي همين رويكرد هم نبايد بيحساب باشد، مهمترين عاملي كه كودكان را نافرمان و خودراي و لجباز ميكند، عدم مديريت صحيح در ابراز عواطف به كودكان است، كه با مديريت عواطف ميشود، اين عوارض را برطرف كنيم.
كودك وقتي كه كار خوبي انجام ميدهد، نبايد تقدير و تشويقتان اغراقآميز و بيش از حد باشد، و كل شخصيت كودك را تشويق كنيم، بلكه كار مثبت و ضروري كودك را تشويق ميكنيم.
تشويق بايد طوري باشد كه بنابر مواردي كه كلاً ممكن است، پيش بيايد، قابل درجهبندي و رتبهبندي باشد.
مثلا، كارهايي كه كودك بايد بكند و ضرورتش حتمي است، و بايد كودك، آنها را ياد بگيرد، مشخص كنيم، اينها چند مورد است؟
بر حسب تعداد و ضرورت، اولويت و درجهبندي شود، سپس اظهار رضايت تا تشويق زباني، تا تشويقهاى بالاتر مثل تقدير نزد ديگران و هديه دادن به كودك، و امثالهم، بر همين اساس درجهبندي ميشود.
اگر مثلاً، كل ميزان، نهايت تشويق، بيست درجه باشد، و شما بخواهيد، در كاري كه درجهاش به عنوان مثال دو است، تشويق با درجه بيست را انجام دهيد، كار خود را براي تشويق در مراحل بعدي سخت كردهايد، يعني نرخ و ميزان تشويقي كه براي يك امر ضروري، عادي، دو بوده را، 20 در نظر گرفتهايد و تعيين كردهايد، و براي بقيه كارها از اين پايه بايد شروع كنيد، كه گاهي بالا رفتن آن غير ممكن ميشود و نتيجتا براى هر كار بايسته كوچكي بايد كودك را بسيار بسيار تقدير كنيد تا ملتزم باشد و اين روند در ادامه اصلاً عملي نيست، لذا در تقسيم و تنظيم احساسات و حتى اظهار رغبت و تشويقها نيز مديريت صحيح را داشته باشيد.
پس در تقسيم و تنظيم احساسات و عواطف خودمان، حتى اظهار رغبت و تشويقها، بايد مديريت صحيح را داشته باشيم.
كه نتيجه عدم مديريت عواطف، همان لوس و لجباز بار آمدن كودك ميشود.
به طور مثال، يكي از نكات تجربه شده درباره كودكان، واكنش ذوقزدگي زياد در وقتي كه كودك ميخواهد زبان باز كند، است، كه تجربه شده، اگر اين رفتار ذوق زدگي را، به طور مكرر و زياد به كودك، نشان دهيد، نه تنها تشويق به گفتن كلمات بيشتر يا تكرار گفتن آن كلمه نميشود، بلكه كودك امتناع ميكند، و منتظر تشويق و ابراز رغبت بيشتر و بيشتر از طرف ماست، تا دوباره كودك، كلمهاي رو ادا كند.
پس نكتهاي كه قابل ذكر است، اين است كه، بهتر و از بايستهاست كه، والدين احساسات غير اختياري خود را، براي زبان باز كردن كودكشان، و يا هر امر ديگري كه در اين زمينه است، كنترل كنند.
و از اين كه، نشان بدهند و اصرار داشته باشند، و براي والدين اهميت بسيار داشته باشد، گفتن كلمهاى از طرف كودكشان، كودك را به امتناع وا ميدارد.
براى همين، همه كساني كه كودك داشتهاند و دارند اين تجربه را بسيار داشتهاند، كه وقتي از كودك ميخواهند دوباره آن كلمه را بگويد نميگويد، با اصرار بيشتر اين امتناع شديدتر ميشود، كودك نبايد احساس كند، كه اين حرف زدن او براي شما خيلي مهم است، اگر اين نكته را رعايت نكنيد، به زبان باز كردن كودك كمك نكردهايد، همين طور بقيه موارد مشابه كه كودكتان، مثلاً شعري ياد گرفته، اگر زيادي نشان دهيد كه اين موضوع اهميت دارد او ترمز ميزند، و همين طور در بقيه كارها.
بنابراين حتى ذوقزدگي و شعف والدين و احساسات مثبت و نوازشگرشان بايد به حساب باشد، چه برسد به تشويقهاى بالاتر.
بنابراين اگر چه كودك نياز به توجه دارد ولي اين توجه به او بايد حساب شده باشد، حتى اگر مادري توانست با گران كردن نرخ رفتار صحيح كودك براى خودش كنار بيايد و اين كودك نزد مادرش مقبول بوده و با او مشكلي ندارد ولي در ارتباط با بقيه خانوادهاش يا خويشان و جامعه مشكل پيدا ميكند، چون آنجا ديگران چنين هزينهاى را در برابر كودك نميكنند، و كودك چون نرخ بالاي مادرش را دريافت نميكند، رفتار مناسب نشان نميدهد، آن وقت است كه در نظر ديگران لوس مينمايد، با استمرار اين رفتار در سنين بالاتر اگر مادري اين روش را تغيير دهد، كودك لطمه روحي ميخورد و برداشت غلط ميكند كه مادرش به او ديگر علاقه ندارد، و اگر اين روش ادامه يابد و مادر هم همچنان هزينه بپردازد، در ارتباط با محيط اين مشكل را پيدا كرده و در امور بسيار ناچيز روزمره آزرده خاطر شده و حتى به مشكلات حاد روحي و رواني ميتواند دچار شود.
لذا اين سيكل معيوب از ابتدا بايد جلوگيري و اصلاح شود و همه تشويقها از جمله ابراز عواطف مادرانه يا پدرانه بايد حساب شده بوده و مديريت شود كه به اندازه و بجا باشد.