در حکایت و شکایت زبان فارسی! = ابداعهای اقتباسی
علیزاده طوسی
ابداعهای اقتباسیسلام بر همۀ فارسی زبانها و فارسی دانهای سراسر دنیا. در صحبت از رابطۀ زبان فارسی و زبان عربی، گفته شد که داد و ستد لغت بین این دو زبان در معرکۀ زور و ظلم شمشیرِ صورت نگرفته است و برای اهل دو زبان تحوّلی فرخنده بوده است. صحّت این موضوع برای آنهایی که از زندگی زبان، شناختی فلسفی و جهانی دارند، معلوم و مسلّم است (۱).
در توجّه به ماهیت و جنبههای مختلف این داد و ستد، دقیقتر و عمیقتر که نگاه کنیم، میبینیم که زبان فارسی جدید، علاوه بر لغت، چند تایی از عنصرهای ساختاری زبان عربی را گرفته است و به آنها در نظام دستوری خود وظیفهای داده است که با وظیفۀ اصلی آنها در زبان عربی فرق نمایان دارد. البتّه این قضیه را نباید با قضیۀ اعتقاد بعضی از مدرّسهای سنّتی به رعایت نظام دستوری عربی در مورد کاربرد کلمههای عربی تبار در زبان فارسی، اشتباه کرد.
مثلاً چون «عرب» در پیروی از نظام دستوری خود حکم «مطابقۀ صفت و موصوف» را رعایت میکند، حتّی ادیب دانشور گرانمایهای مثل «محمّد تقی بهاراز این راه میرفت و در رعایت «مطابقۀ صفت و موصوف» مینوشت: «قواعد و مقرّرات نظمیه»(۲)، به جای «قواعد و مقرّرات نظم »؛ یا «مزایای اخلاقیه» به جای «مزایای اخلاقی»؛ یا «ادوار متفاوته» به جای «ادوار متفاوت»(۳)؛ یا «احساسات عالیه» به جای «احساسات عالی» (۴).
تصویر روی جلد کتاب «بهار و ادب فارسی» در دو جلد، شامل صد مقاله از استاد محمّد تقی بهار، ملک الشّعراء [۱۳۳۰-۱۲۶۵]، شاعر، ادیب، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، روزنامه نگار، سیاستمدار، مؤلّف کتاب ارزشمند «سبک شناسی» در سه جلد
بیاییم «ابداع»هایی را که بر اساس «اقتباس» از دستور عربی برای توسعۀ نظام ساختمانی زبان فارسی به حکم طبیعت زبان صورت گرفته است، «ابداع اقتباسی» بنامیم و تعریف و توضیح آنها را با «ابداع اقتباسی از جمع مکسّر عربی» شروع کنیم. میدانیم که عرب «مفرد» اسم را به دو صورت به حالت «جمع» در میآورد:
یکی جمع «سالم» که به آخر مفرد، اگر مذکّر باشد، پسوند «ین» (een) یا «ون» (oon)، و اگر مؤنّث باشد، پسوند «ات» (aat) اضافه میکند، مثل مؤمن، مؤمنین، مؤمنون، مؤمنات. دیگری جمع «مکسر» است که در آن «مفرد» شکسته میشود و هر دسته از مفردها به صورتی که قاعدۀ مشخّصی ندارد و باید شنید و به خاطر سپرد، به حالت جمع در میآید. تعداد این صورتهای جمع مکسّر، این طور که صاحبنظرها گفتهاند، کمتر از هفتاد نیست، از آن جمله فکر، افکار؛ عقیده، عقائد؛ نسخه، نُسخ؛ ، عالم، عوالم؛ اسم، اسامی؛ و دهها صورت دیگر.
در زبان فارسی برای کلمههای مفرد عربیای که گرفتهایم، به هیچ دلیلی نباید آنها را با قاعدههای عربی به صورت جمع در بیاوریم. چرا به جای «ُکتُب» نگوییم «کتابها»؟ یا به جای «معلّمین» نگوییم «معلمّان»؟ امّا اگر برای « جمع مکسّر» بعضی از کلمههای عربی، با «ابداع اقتباسی»، وظیفۀ دستوری دیگری بر قرار کرده باشیم، قضیه فرق میکند.
تصویر روی جلد کتاب «الواعد» فرهنگ فارسی - عربی، تألیف الدکتور عبدالوهّاب علوب، لالفاظ و التّعبیرات و التراکیب الفارسیة المعاصر، با این نشانی برای دریافت نسخۀ pdf رایگانی آن:
http://www.arabiforall.com/post/۱۶۴
به چند نمونه از جمعهای مکسّر عربی که در فارسی برای مفهومی معیّن وظیفۀ دستوری غیر عربیای به خود گرفته است، نگاه میکنیم: حقوق، مواجب، عوارض، اسباب، عوالم، عمله، طلبه، آداب، لوازم، اخلاق، اشراف، اعیان، احوال. اینها درست حالتی بر عکس «اسم جمع» پیدا کرده است: اسم جمع در صورت مفرد است و در معنی جمع. اینها در صورت جمع است و در معنی مفرد، یعنی به نوعی «اسم جمع معکوس» تبدیل شده است (۵).
مثلا «حقوق ماهانه» برابر با «حقهای ماهانه» نیست؛ «آداب زیارت» برابر با «ادبهای زیارت» نیست؛ «عوارض گمرکی» برابر با «عارضههای گمرکی» نیست. با عمل «ابداع اقتباسی» شمار زیادی از جمعهای مکسّر عربی، که به گوش فارسی زبان «آهنگ جمع بودن» ندارد، با کیفیت «مفرد» معنایی پیدا کرده است که با معنای اصلی آنها در عربی متفاوت است. در این باره باز هم صحبت خواهیم داشت.
زبانتان همواره دارا و دانا و توانا باد.
زیرنویسها:۱- یعنی آنهایی که از زندگی زبان، شناختی فلسفی و جهانی دارند، در این باره توضیحی نمیخواهند، و آنهایی که بخواهند، هر توضیحی بدهی، به جایی از گنبد آسمانشان ترک میاندازد.
۲- حتماً در زمانی که رعایت «مطابقۀ صفت و موصوف» عربی در زبان فارسی نویسنده را دلالت میکرد که مفهوم قاعدههای سخن منظوم یا نظم فارسی را بگذارد توی عبارت «مقرّرات نظمیه»، موقعی است که هنوز فرهنگستان اوّل «نظمیه» را به «شهربانی» و «عدلیه» را به «دادگستری» و «بلدیه» را به «شهرداری» تبدیل نکرده بود و «مقرّرات نظمیه» برای خیلیها می توانست معنای «آیین نامۀ شهربانی» هم داشته باشد.
۳- فکر کردم بگردم و در میان بزرگانی که واقعاً به زبان و ادبیات فارسی در دورۀ خود خدمتهای اساسی و درخشانی کردهاند، کسی همپایۀ استاد محمّد تقی بهار پیدا کنم و ببینم او هم «مطابقۀ صفت و موصوف» را رعایت کرده است یا نه. «علاّمه محمّد قزوینی» را پیدا کردم، در کتاب «بیست مقاله»، با این چند نمونه : احادیث مکرّره (حدیثهای مکرّر)، نُسَخ متعدّده (نسخههای متعدّد)، کلمات مشکوکه (کلمههای مشکوک)، ملاحظات جزئیه (ملاحظات جزئی)، تعلیمات متداوله (تعلیمات متداول)، فهارس مطبوعه (فهرستهای چاپ شده)، اُمَم و اقوام مجاوره (امّتها و قومهای همسایه یا همجوار)، کلمات مستعمله (کلمههای مستعمل).
۳- (الف): امّا دیدم که این پژوهشگر آگاه و صاحبدل، چه نگاه تیزی در ملاحظۀ وضع بیهنجار زبان فارسی در نزد اهل مطبوعات زمان خود داشته است، و
چه تشحیص درستی از بیماری لغت سازی و زبان تخریبی پارسینه گرایان میهن پرست نمای عربی ستیز! از بعضی خصیصههای کلامی امروز از کاربرد افتادۀ او که بگذریم، گفتارهای او، بعد از گذشت هشتاد، نود سال، از حیث توجّه دقیق او به زندگی فلسفی و جهانی زبان دانشورانه و سودمند و خواندنی است. دورۀ کامل بیست مقالۀ محمّد قزوینی (جلد اوّل و دوّم) را میتوان رایگانی از سایت کتابناک، به نشانی
http://www.ketabnak.com/comment.php?dlid=۶۰۲۲۲
دریافت کرد.
۳- (ب): این هم بندی از یک گفتار در کتاب «بیست مقاله» : «... کلمات عربی که قریب هزار سال است داخل زبان فارسی شدهاند و به واسطۀ قدم مهاجرت و کثرت استعمال هزار ساله و طول مدّت اقامت در زبان فارسی ، ملّیت خود را از دست داده، تبعیت لسان ثانوی را قبول نموده، «حقّ همشهریگری» (Droit de cite) در زبان فارسی به دست آوردهاند و دیگر عنصر خارجی محسوب نمیشوند...»
۴- بسیاری از جمعهای مکسّر عربی را که فقط در معنای «جمع» به کار برده میشود، میتوانیم به مفرد آنها پسوند «ها» یا «ان» اضافه کنیم، مثل «مزایای اخلاقیه»: «مزیتهای اخلاقی»؛ «ادوار متفاوته» : «دورههای متفاوت»؛ «کتب نفیسۀ نادره»: «کتابهای نفیس و نادر»؛ «قصاید مدحیه»: «قصیدههای مدحی».
۵- شما وقتی که کلمۀ مفرد «سپاه» را میشنوید، از آن معنای «جمع» میگیرید و عدّهای نظامی به ذهنتان میآید، و به این نوع اسم میگویید «اسم جمع»، که در انگلیسی «collective noun» است. امّا وقتی که کلمۀ «جمع مکسّر» حقوق به معنای دریافتی ماهانۀ کارمند یا کارگر را میشنوید، از آن معنای «مفرد» میگیرید، مثل اینکه شنیده باشید «دستمزد». پس با توجّه به این «شباهت معکوس» به «اسم جمع»، این جمعهای در معنی مفرد را میتوانیم «اسم جمع معکوس» بنامیم که انگلیسی آن میشود «collective noun in reverse»، که البتّه چنین چیزی در دستور زبان انگلیسی وجود ندارد و در دستور زبان فارسی برای اوّلین بار آن را میشنویم.
اسم جمع اصطلاحیسلام بر همۀ فارسی زبانها و فارسی دانهای سراسر دنیا. صحبت از این بود که ما فارسی زبانها در گرفتن «لغت» از زبان عربی، از همه قاعدههای دستوری این زبان پیروی نکردهایم و زبانمان استقلال نظام دستوری خود را حفظ کرده است. فقط در موردهایی خاصّ، با «اقتباس» از چند تایی قاعدۀ دستوری زبان عربی، قاعدههایی جدید برای بیان مفهومهایی معیّن «ابداع» کردهایم که در خودِ زبان عربی وجود ندارد. انگار که از «مِلعَقۀ» (۱) عربی که «قاشق» است، «ملاقه» (۲) ساخته باشیم که نه با آن غذا میخوریم، نه چای هم میزنیم.
تعریف «ابداعهای اقتباسی» را با ساختن «اسم جمع معکوس» از «جمع مکسّر» عربی شروع کردیم. چرا معکوس؟ برای اینکه «اسم جمع» در فارسی کلمهای است که «مفرد» آن معنای «جمع» دارد، مثل «خانواده»، و معکوس آن کلمهای است که «جمع» آن با مفهوم «مفرد» به کار برود، مثل «حقوق» که جمع مکسّر عربی است، به معنی «حقّها»، امّا در فارسی آن را به معنی مفرد «کارمزد ماهانه» به کار میبریم، و مثلاً میگوییم: «حقوق این کارمند ماهی دو میلیون تومان است، امّا کفاف خرجش را نمیدهد.»
اگر از کسی بشنوید یا در جایی بخوانید که «فکرهای عمومی فریب این سیاستمدارها را نمیخورد»، از عبارت «فکرهای عمومی» چه معنایی میگیرید؟ یا از عبارت «امرهای اداری» در این جمله: «امرهای اداری هر سازمانی نیاز به نیروی انسانی متخصص و کار آمد دارد»؟ یا از عبارت «واجد شرطها» در جملۀ «بیشتر ثبت نام کنندگان انتخابات واجد شرطها نیستند»؟ یا از عبارت «مرسومهای سوگند» در جملۀ «آنها پیش از آغاز مرسومهای سوگند با یکدیگر دست دادند»؟
مردم گاهی موردهایی از «افکار عمومی» را که مبیّن خواستی معیّن از مقامات مسئول در دستگاه دولت یا حکومت است، به صورت پلاکارد سر دست می گیرند و در خیابانها راهپیمایی می کنند
اگر این جور عبارتها برای شما نامأنوس، نامفهوم، یا حتّی نافارسی به گوش میآید، به این علّت است که ما از ابتدا آنها را با «جمع مکسّر» به صورت «عبارتهای اصطلاحی» از زبان عربی گرفتهایم و گفتهایم «افکار عمومی»(۳)، «امور اداری» (۴)، «واجد شرایط» (۵)، و «مراسم سوگند» (۶). مفرد کلمههای «فکر»، «امر»، «شرط»، و «مرسوم» را در موردهایی با «ها»، که «پسوند جمع» فارسی است، به صورت جمع در میآوریم، امّا از آنها معنای دیگری میگیریم (۷). مثلاً «افکار عمومی» فکرهای مردم نیست، «نوعهای مختلف» نظرها، دیدها، عقیدهها، باورها، خواستها، و دریافتهای مردمی است که با نام «ملّت» در برابر «دولت» و «حکومت» بر سکّوی موجودیت خود میایستند.
تصویر روی جلد کتاب «سازندگان افکار عمومی»، تألیف «دیوید دبلیو مور» (David W. Moore)، استاد علوم سیاسی در دانشگاه «نیوهمپشایر» آمریکا، که کتاب دیگری با عنوان «افکار عمومی در آمریکا» دارد
در این موردها «ابداع اقتباسی» استفاده از جمع مکسّر عربی است برای ساختن اسمی که بر مجموع نوعهای مختلف از مفهومهایی پیوسته و همپایه دلالت دارد. مثلاً در مورد استخدام شخص برای یکی از شغلهای معیّن در یک سازمان، از حیث صلاحیتهای لازم، «شرط » هایی در نظر گرفته میشود که مجموعاً در قالب جمع مکسرّ «شرایط» قرار میگیرد، و در این مورد «شرایط» برای فارسی زبان برابر با «شرطها» نیست، آهنگ «جمع» ندارد، «اسم جمع اصطلاحی» است.
کلمۀ «امر» عربی در حالت مفرد، اگر به معنی «فرمان» و «دستور» باشد، جمع مکسّر آن «اوامر» است، و اگر به معنای «کار» و «شغل» باشد، جمع مکسّر آن میشود «امور». جمع مکسّر در نمونههایی که از «اسم جمع اصطلاحی» داده شد، در ذهن بیشتر فارسی زبانان آهنگ «جمع» ندارد و در ردیف اسمهای جمع، مثل «خانواده»، «گروه»، «رمه»، و مانند اینها شنیده میشود، و به همین دلیل گاهی این جمعهای مکسّر را به صورت «جمع بر جمع» میآورند. این چند نمونه از چند سایت در اینترنت گرفته شد:
*** «... این اقدامات آثار و پیامهای متفاوتی برای افکارهای عمومی دارد.»*«... سیستم مالی شرکت سرگرم دیگر امورهای اداری از قبیل تعیین پاداش و حقوق آخر سال است.»*«... پس واجد شرایطها و علاقمندان عجله کنند!»*«... به طور معمول در مراسمهای سوگند، نخست وزیر در برابر اسقف کلیسای یونان سوگند یاد میکند.» باری، به یاد خواهیم داشت که «ابداعهای اقتباسی» ما از زبان عربی بیش از اینهاست.
زبانتان همواره دارا و دانا و توانا باد.
سبزیجات، جمع سبزی نیست!سلام بر همۀ فارسی زبانها و فارسی دانهای سراسر دنیا. صحبت از «ابداعهای اقتباسی» از قاعدههای دستوری زبان عربی بود، که از دو تای آنها، یکی «اسم جمع معکوس» با نمونۀ «حقوق» به معنای «کارمزد ماهانه» و دیگری «اسم جمع اصطلاحی» با نمونۀ عبارت مصطلحِ «امور اداری»، تعریف و توضیحی به اختصار شنیدیم (۱).
سوّمین «ابداع اقتباسی» که در زبان روزمرّۀ فارسی، مخصوصاً زبان «اَخباری» یا «رسانهای»، کاربردی وسیع و فراوان پیدا کرده است، از «جمع مؤنّث» عربی برداشت شده است. در زبان فارسی «اسم» و «ضمیر» و «صفت» و «فعل» از قید جنسیت آزاد است (۲)، یعنی «مؤنّث» و «مذکّر» ندارد، امّا در عربی نه تنها انسانها و حیوانها، اسم و ضمیر و صفت و فعلشان «مؤنّث» و «مذکّر» دارد، بلکه «شیء» هم، هر چه باشد، مجازاً یا مذکّر فرض شده است، یا مؤنّث. قاعدۀ ساختنِ «جمع سالم» برای همۀ اسمهای «مؤنّث» هم این است که به «مفرد» آنها پسوند «ات» (ẩt) اضافه میکنند.
در نوشتههای فارسی کلمههایی را که در زبان عربی «جمع مؤنّث سالم» حساب میشود، فراوان به کار میبرند، از آن جمله «اطّلاعات»، «مالیات»، «ادبیات» (۳)، و گاهی هم به کلمههای فارسی ای بر میخوریم که آنها را به جای «ها» با «ات» (ẩt) جمع بستهاند، مثل «باغات»، «دهات»، «پندیات». از «لغتنامۀ دهخدا» دربارۀ کلمۀ «اطّلاعات» میپرسیم. میگوید: «جمع اطّلاع؛ رجوع به اطّلاع شود.» رجوع به اطّلاع میکنیم، برایش این معنیها داده میشود: «علم، وقوف، آگاهی، هُوش و دانایی». به همین قیاس «مالیات» جمع «مالیه» معرّفی میشود، و «ادبیات» جمع «ادبیه». والسّلام.
تصویر روی جلد کتاب «دستور زبان پنج استاد» تألیف عبدالعظیم قریب، رشید یاسمی، ملکالشعراء بهار، بدیعالزمان فروزانفر، و جلالالدین همایی، که «جمع نوع» با اقتباس از «جمع مؤنّث سالم» عربی، با پسوند «ات» را «ناصواب» دانستهاند
امّا اگر در ماهیت این به ظاهر «جمع مؤنّث سالم» عربی در زبان فارسی تأمّل کنیم، میبینیم که مثلاً «اطّلاعات» در معنی با «اطّلاعها» فرق میکند، و «مالیات» با «مالیهها» و «ادبیات» با «ادبیهها». از مفهومی که این کلمهها به ذهن ما میآورد، این برداشت را میکنیم که اینها برای فارسی زبان یک «ابداع اقتباسی» است، و به جای اینکه «جمع اسم» (noun in plural form) باشد، حالت «اسم جمع» (collective noun) پیدا کرده است.
آنوقت تازه بر ما کشف میشود که چرا فارسی زبان «باغ» فارسی را با «ات» (ẩt)، که پسوند «جمع مؤنّث سالم» عربی است، جمع میبندد، و نمیگوید «باغها»، چون در این مورد هم، فارسی زبان با یک «ابداع اقتباسی» دیگر از پسوند «ات» (ẩt)، نه برای «جمع اسم»، بلکه برای «جمع نوع» استفاده کرده است.
مثلاً میگوییم «باجۀ اطّلاعات بیمارستان»(hospital's information desk)، و نمیگوییم «باجۀ اطّلاعهای بیمارستان»(hospital's desk of informations!). چرا؟ برای اینکه «اطّلاعات» را نه در حالت «جمع اطّلاع»، بلکه در حالت «اسم جمع» به کار میبریم، که در اصل به اسمی میگوییم که در صورت مفرد است، و در معنی جمع، و در این مورد «معکوس» شده است، یعنی «در صورت جمع» است و «در معنی مفرد».
کاربرد «باغات» در حالت «جمع نوع» هم مورد دیگری از «ابداع اقتباسی» است، چون فارسی زبانِ آزاده، فارغ از امر و نهی «دستوریان» و «لغت پژوهان»، به هدایت روح زبان است که میگوید: «محصول این باغات شامل زردآلو، انار، سیب ترش و شیرین، آلوچه، و مرکبات است»، و نمیگوید «محصول این باغها» و در موردی دیگر میگوید: «با بارش تگرگ سیصد هکتار از باغهای سیب این شهرستان آسیب دید.» در این مورد «باغهای سیب» صورت جمع «باغ سیب» است، نه «جمع نوع» باغهای مختلف. فارسی زبانی که به هدایت روح زبان، سخن میگوید، بیآنکه نیازی به دانستنِ چیزی به اسم «ابداعهای اقتباسی» پیدا کرده باشد، میداند که کجا بگوید «باغات» و کجا بگوید «باغها» و نمیتواند باور کند که پنج استاد معتبر زبان و ادبیات فارسی در «دستور پنج استاد» گفته باشند: «باغات، دهات، و میوه جات را بر خلاف قیاس مانند عربی به «ات» جمع بستهاند و صواب آن است که بعدها این گونه جمعها را ترک نمایند!» (۴)
زبانتان همواره دارا و دانا و توانا باد!
زیرنویسها:۱- در نامۀ قبلی گفته شد که یکی از خصوصیات طبیعی زبان فارسی، این است که گویندۀ آن برای افزایش توانایی خود در بیان وسیعتر و دقیقتر مفهومهایی که از حیطۀ «لغت» فراتر میرود و به حیطۀ «دستور» وارد میشود، با «اقتباس» از یک قاعدۀ دستوری زبان عربی، به «ابداع » یک قاعدۀ دستوری جدید فارسی میپردازد، و دیدیم که چگونه فارسی زبان به واسطۀ انگیزهای طبیعی به ابداعِ «اسم جمع معکوس» در گرفتن معنایی «مفرد» از صورت «جمع» یک کلمۀ عربی هدایت شد، و به این ترتیب، مثلاً «حقوق»، که در عربی به معنیِ «حقها» ست، در فارسی «کارمزد ماهانه» شد، و چگونه فارسی زبان از «جمع مکسّر» یک کلمۀ عربی، مثلاً «امور»، در یک عبارت اصطلاحی، مثل «امور اداری»، معنایی گرفت که از جمع فارسی آن، یعنی «امرها» نمیتوانست بگیرد و بگوید: «امرهای اداری»، و به این ترتیب، یک «ابداع اقتباسی» دیگر صورت گرفت و «اسم جمع اصطلاحی» به وجود آمد.
۲- «از قید جنسیت آزاد بودنِ اسم و ضمیر و صفت و فعل» در زبان با «آزاد بودن انسان از قید جنسیت در جامعه» اندکی تفاوت دارد!
۳- کلمههایی مثل «اطّلاعات»، «مالیات»، «ادبیات» در حالت «جمع مؤنّث سالم» عربی، با فارسی شدۀ این کلمهها تفاوت دستوری و معنایی دارد. برای دریافت روشن این تفاوتها، بیاییم کلمههای «information» و «tax» و «literature» انگلیسی را که هر سه صورت «مفرد» دارد، به فارسی ترجمه کنیم. آیا شما آنها را به چیز دیگری جز «اطّلاعات»، «مالیات»، و «ادبیات» ترجمه میکنید؟ بنابر این چون این کلمهها «صورت جمع دارد» آیا میتوانیم آنها را در فارسی «جمع مؤنّث سالم» اطّلاعیه، مالیه، و ادبیه بدانیم؟ اگر این کلمهها در ذهن فارسی زبان کیفیت «جمع اسم» میداشت، چنین جملههایی را در رسانههای چاپی و اینترنتی نمیدیدیم: *** «رئیس جمهور افزود: امروز همۀ اطلاعاتها به ما میگویند که مردم غزه با وجود تقدیم بیش از ۱۰۰۰ شهید و ۷۰۰۰ مجروح از لحاظ روحیه با روز اول هیچ تفاوتی نکردهاند.*** «برخیها می گویند که چرا این روزها شاهد بازگو کردن تعطیلی واحدهای صنفی و توزیعی از سوی دستگاههای مسوول نیستیم؛ دلیل آن نیز واضح است که بیان این نوع اطلاعاتها خوشایند نیست.» *** «چنین برداشتی از تقسیم بندی مالیاتها، دارای سابقۀ طولانی وهمچنین موضوع بحث و مجادلۀ علمی سابقه داری است.» *** «مالیاتها عموما به دو گروه مالیاتهای مستقیم و مالیاتهای غیر مستقیم تقسیم میشوند [میشود].» *** «تنوع ادبیاتها در جهان، تابعی از وضعیت فرهنگی و معرفتی جوامع آن است.» *** «ادبیات تطبیقی یعنی بررسی روابط و مناسبات ادبیاتها با یکدیگر.»
۴- در مورد «جمع نوع» هایی مثل سبزیجات، میوه جات، دسته جات، نوشته جات، که «دستور پنج استاد» جمع بستنِ مفرد آنها با «ات» (ẩt) را «ناصواب» اعلام کرده است، با این توصیه که «صواب آن است که بعدها این گونه جمعها را ترک نمایند»، در لغتنامۀ دهخدا، در تعریف «جات» آمده است: «جات -(پسوند) علامت جمع در فارسی. تازیان بعضی کلمات فارسی مختوم به «ه» غیرملفوظ را تعریب کرده به «ات » جمع بستهاند، و ایرانیان این گونه جمع معرب را از آنان اقتباس کرده و کلمات دیگر (اعم از فارسی و عربی و غیره) را نیز به همان سیاق استعمال کردهاند... از این قبیل است: روزنامجات، دستجات، رقعجات، کارخانجات، علاقجات، حوالجات، میوجات، نوشتجات، رقیمجات، ادارجات و غیره». لابد نخواستهاند تشخیص بدهند که در عربی و فارسی پسوند «جات» نداریم. صوت «ج» در همۀ این موردها یک «صوت نرم خوانی» است، و قضیه این است که بین کلمههای مختوم به مصوّتِ (vowel) «ـِ» به صورت «ـه» غیرملفوظ و پسوند «ات» که با مصوّت (vowel) «ا» شروع میشود، صوت «ج» گذاشته میشود: سبزیجات، کارخانه جات؛ همانطور که بین «به» و «این» و بین «به» و «آن» صوت نرم خوانی «د» گذاشته میشود: «بدین»، «بدان»؛ و همانطور که بین «دیوانه» و «بیحوصله» و «بیعلاقه» و پسوند «ی» (ee) اسم مصدر (یا سازندۀ اسم معنی از صفت)، یک صوت نرم خوانی «گ» گذاشته میشود: دیوانگی، بیحوصلگی، بیعلاقگی، و همانطور که بین «همسایه» و «فرومایه» و پسوند جمع «ان» یک صوت نرم خوانی «گ» گذاشته میشود: همسایگان، فرومایگان؛ و همانطور که در لهجۀ تهرانی بین «به» و «ات» و «اش» و «ام» و «مان» و «تان» و «شان» یک صوت نرم خوانی «ه» گذاشته میشود: بهت، بهش، بهم، بهمان، بهتان، بهشان؛ و در لهجۀ خراسانی در همین مورد یک صوت نرم خوانی «ز» گذاشته میشود: به زت، به زش، به زم، بزمان، به زتان، به زشان؛ و همانطور که بین کلمههای مختوم به «ا» (aa)، و«و» (oo) و پسوند «ی» نسبت، یک صوت نرم خوانی «ی» (y) گذاشته میشود: دریا، دریایی؛ شیدا، شیدایی؛ زیبا، زیبایی؛ خوشبو، خوشبویی؛ راستگو، راستگویی.